by علیرضا روهنده | فروردین 3, 1402 | مشاوره
راه اندازی یک کسب و کار کوچک یا متوسط به دلیل تعداد زیاد وظایفی که برای موفقیت لازم است، چالش برانگیز است. از حسابداری گرفته تا منابع انسانی و پشتیبانی فنی، تقریباً غیرممکن است که صاحبان مشاغل بتوانند همه این کارها را خودشان انجام دهند. اما به لطف سهولت استخدام مشاوران، آنها مجبور نیستند همه چیز را خودشان بفهمند. ما بررسی خواهیم کرد که یک مشاور کسب و کار چه می کند و چگونه می تواند به پیشرفت کسب و کار شما کمک کند.
مشاوره کسب و کار چیست؟
مشاوره کسب و کار حرفه ای با طیف گسترده ای از مهارت ها است که به صاحبان مشاغل در تلاش های خود کمک می کند. مشاوران به دلیل تحصیلات و تجربه قبلی آگاه هستند. علاوه بر این، مشاوران کسب و کار مشاوره مدیریتی را برای کمک به سازمانها برای بهبود عملکرد و کارایی خود ارائه میکنند. این متخصصان کسب و کارها را تجزیه و تحلیل می کنند و راه حل هایی را ایجاد می کنند و در عین حال به شرکت ها کمک می کنند تا به اهداف خود برسند. صاحبان مشاغل باید زمانی که به کمک یا دیدگاهی در مسیر انتخابی خود یا کاتالیزوری برای تغییر در شرکت خود نیاز دارند، مشاوران کسب و کار را استخدام کنند.
چرا یک مشاور کسب و کار استخدام کنیم؟
دلایل مختلفی وجود دارد که صاحبان مشاغل باید به استخدام مشاوران فکر کنند. مشاوران طیف گسترده ای از خدمات را ارائه می دهند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- ارائه تخصص در یک بازار خاص
- شناسایی مشکلات
- تکمیل کادر موجود
- شروع تغییر
- ارائه عینیت
- آموزش و آموزش کارکنان
- انجام “کار نادرست”، مانند اخراج کارکنان
- احیای یک سازمان
- ایجاد یک کسب و کار جدید
- تأثیرگذاری بر افراد دیگر، مانند لابیگران
مشاور کسب و کار چه می کند؟
به طور کلی، سه مرحله از فرآیند یک مشاور کسب و کار وجود دارد: کشف، ارزیابی و اجرا.
۱. کشف
اولین قدم برای هر مشاور کسب و کار، مرحله کشف است، جایی که هدف کسب و کار شما است. یک مشاور کسب و کار خوب برای یادگیری هر چه بیشتر یک کسب و کار از صاحب و کارمندان وقت می گذارد. مشاور کارهای زیر را انجام خواهد داد:
- از امکانات خود بازدید کنید
- با هیئت مدیره و کارکنان دیدار کنید.
- امور مالی شرکت خود را تجزیه و تحلیل کنید.
- تمام مطالب شرکت را بخوانید.
- در طول مرحله کشف، مشاور کسب و کار جزئیات ماموریت شرکت و عملیات فعلی شما را کشف خواهد کرد.
۲. ارزیابی
هنگامی که مشاور کسب و کار درک عمیقی از شرکت شما ایجاد کرد، با هدف شناسایی جایی که نیاز به تغییر است، وارد مرحله ارزیابی می شود. این مرحله شامل شناسایی نقاط قوت و ضعف شرکت شما و همچنین مشکلات فعلی و قابل پیش بینی است.
- بررسی مشکلات ایجاد شده و شناسایی مشکلات جدید: مشاور باید مشکلاتی را که مالکان و مدیریت قبلاً شناسایی کرده اند، مطالعه کند. به دلیل عینی بودن، مشاوران می توانند مسائل جدید یا پیش بینی نشده را نیز مشخص کنند.
- یافتن راهحل: یک مشاور کسبوکار باید راهحلهایی را برای مشکلاتی که شناسایی میکند، استراتژیبندی کند و راههایی را برای سرمایهگذاری از فرصتها برای رشد کسبوکار، افزایش سود و افزایش کارایی ترسیم کند. به عنوان مثال، فرض کنید شرکت شما دارای بخش فروش به خصوص قوی است اما بخش بازاریابی ضعیفی دارد. این فرصتی است تا منابع بازاریابی خود را افزایش دهید و از کارکنان فروش خود سرمایه گذاری کنید.
دو عنصر حیاتی برای تمرکز بر روی این فرآیند وجود دارد: ارتباط و بازخورد.
ارتباط: در طول مرحله ارزیابی، کل تیم شما باید ارتباط شفاف و باز را با مشاور حفظ کند.
بازخورد: شما و اعضای تیمتان باید توصیه های مشاور کسب و کار را به عنوان انتقاد سازنده در نظر بگیرید. قرار نیست بازخورد مشاور شخصی باشد. در حالی که شما و کارمندانتان شخصاً به کسب و کار نزدیک هستید، این فقدان دیدگاه گسترده تر می تواند مانع تغییر و رشد مثبت شود. مشاور عینیت و دیدگاه تازه ای به ارمغان می آورد. البته، شما باید بازخورد و نظرات خود را به مشاور کسب و کار ارائه دهید، اما ذهن خود را برای ایده های جدید باز نگه دارید.
۳. اجرا
هنگامی که شرکت شما و مشاور در مورد یک برنامه به توافق رسیدند، مشاور باید وارد فاز سوم شود: مرحله بازسازی یا اجرای طرح. در این مرحله، مشاور بر روی دارایی های شما کار می کند و بدهی ها را حذف می کند. آنها همچنین پیشرفت طرح را زیر نظر دارند و در صورت نیاز آن را تنظیم می کنند.
انواع مشاوران کسب و کار
انواع مختلفی از مشاوران کسب و کار متخصص در جنبه های مختلف تجاری وجود دارد.
مشاوران استراتژی و مدیریت
مشاوران کسب و کار استراتژی و مدیریت میتوانند تخصص صنعت را به کسب و کار شما بیاورند تا به شما در مقیاسبندی، به دست آوردن فرصتهای جدید و افزایش درآمد کمک کنند.
مشاوران با تمرکز بر استراتژی و مدیریت می توانند به کسب و کار شما در انجام کارهای زیر کمک کنند:
- به بازارهای جدید گسترش دهید یا آگاهی را در بازار فعلی خود افزایش دهید.
- مدل کسب و کار خود را مجددا سازماندهی کنید تا یک استراتژی مقرون به صرفه ایجاد کنید.
- قابلیت های کسب و کار خود را افزایش دهید.
- یک سرمایه گذاری تجاری جدید به دست آورید.
- با کسب و کار دیگری ادغام شوید یا ساختار کسب و کار خود را تغییر دهید.
- در دوران گذار به عنوان مدیریت میانی بایستید.
مشاوران عملیات
مشاوران تجاری که در عملیات تخصص دارند می توانند به شما در بهبود فرآیندهای روزمره کمک کنند. این مشاوران کسب و کار موجودی مدل کسب و کار فعلی شما را تهیه می کنند و بهترین راه را برای تولید همان نتایج با کیفیت بالا در کسری از هزینه و زمان پیدا می کنند. این مشاوران همچنین از طریق کنترل کیفیت و درک نحوه تنظیم و بهینه سازی تولید خود برای نتایج بهتر کمک می کنند.
مشاوران مالی
یک مشاور مالی می تواند دامنه وسیع تری از سلامت مالی کسب و کارتان را به شما نشان دهد . آنها عمدتاً در تصمیم گیری های سرمایه گذاری کمک می کنند و به شما کمک می کنند تا بهترین راه را برای رسیدگی به دارایی ها و بدهی های کسب و کار خود بیابید. مشاوران مالی ممکن است حتی تخصص های بیشتری از جمله برنامه ریزی مالی و مشاوره کسب و کار شما در مورد مالیات، هزینه های روزانه و بهترین برنامه های بازنشستگی داشته باشند.
مشاوران منابع انسانی
بهترین شرکت های برون سپاری منابع انسانی و پیمانکاران مستقل منابع انسانی می توانند به شما در انجام وظایف منابع انسانی کمک کنند. این مشاوران می توانند وظایف روزانه منابع انسانی شما را بر عهده بگیرند، مانند جذب و حفظ کارمندان، پردازش حقوق و دستمزد ، انجام وظایف اداری و مدیریت عملکرد کارکنان.
مشاوران بازاریابی
مشاوران بازاریابی به کسبوکارها کمک میکنند تا نقاط قوت خود را بهعنوان یک برند شناسایی کنند و آنها را برای ایجاد آگاهی و در معرض دید برند گسترش دهند. چه کسب و کار شما به یک لوگوی جدید یا یک استراتژی رسانه اجتماعی نیاز داشته باشد، یک مشاور بازاریابی می تواند یک دارایی در گسترش دامنه کسب و کار شما باشد.
برخی از مزایای یک شرکت مشاوره عبارتند از:
- منابع گسترده
- تخصص چند حرفه ای
- یک برند معتبر با صدها مرجع
برخی از مزایای مشاوران فردی به شرح زیر است:
- توان مالی
- انعطاف پذیری در زمان بندی و مکان
- توانایی اختصاص کامل توجه آنها به پرونده شما
- اینکه آیا باید یک شرکت مشاوره یا فردی را انتخاب کنید بستگی به نیازهای تجاری و سبک کاری شما دارد.
نحوه انتخاب مشاور کسب و کار
انتخاب یک مشاور کسب و کار که متناسب با نیازهای کسب و کار شما باشد، می تواند تجربه دلهره آور باشد. چه به دنبال شخصی برای کمک به نیازهای استراتژی سطح بالا خود باشید یا به دنبال یک متخصص راه حل محور برای بهبود سئو یا فرآیندهای منبع یابی محصول خود باشید، ضروری است بدانید از کجا شروع کنید و آن را یک قدم بردارید.
۱. مشاور کسب و کار مناسب را پیدا کنید.
پیدا کردن مشاور تجاری مناسب ممکن است چالش برانگیزترین بخش برای مالک یا مدیریت باشد. مشاور باید به کار خود اشتیاق داشته باشد، میل به تعالی داشته باشد و به سازماندهی و جزئیات توجه داشته باشد. یافتن مشاوری ضروری است که در صنعت شما تخصص داشته باشد یا در مورد انواع مشکلاتی که کسب و کار شما با آن مواجه است، تجربه داشته باشد.
از شبکه موجود خود استفاده کنید. جستجوی خود را برای مشاور کسب و کار با استفاده از شبکه موجود خود شروع کنید. توصیه یک همکار، شریک یا صاحب کسبوکار دیگری که در موقعیت مشابهی بوده است، اغلب قابل اعتمادتر از بررسیها یا تمجیدهای عمومی است. از مخاطبین خود بپرسید که آیا کارشناسانی را در این زمینه می شناسند که می توانند به مشکل خاص شما کمک کنند.
بازارهای اختصاصی را کاوش کنید. بازارهای اختصاصی را کاوش کنید که می توانند به شما در یافتن مشاور بر اساس موضوع، بودجه و مکان کمک کنند. سایت های معروف عبارتند از Catalant، Graphite و Business Talent Group. در استفاده از پلتفرم های اجتماعی مانند لینکدین نیز تردید نکنید. توصیه های متعدد معمولاً نشانگر خوبی از تخصص یک مشاور بالقوه است.
۲. پتانسیل مشاور کسب و کار خود را بررسی کنید
سوال بپرس. اگر به یک توصیه شخصی تکیه می کنید، سؤالات مفصلی در مورد تجربه همکارتان، فرآیند مشاور و مهمتر از همه، نتایج کار مشاوره آنها بپرسید. همکاران شما میتوانند بینش منحصربهفردی از تأثیر بلندمدت پیروی از توصیههای مشاور بهجای دستاوردهای کوتاهمدت آنها به شما بدهند.
با سوابق و صلاحیت های مشاور آشنا شوید. به رزومه مشاور، سوابق تحصیلی و گواهینامه های مرتبط با صنعت خود نگاه کنید. اگر به نظر می رسد که آنها مایل به کشف فرصت های یادگیری جدید و به روز نگه داشتن مهارت های خود هستند، نشانه خوبی است.
از مشاور در مورد تجربه عملی آنها بپرسید. تجربه عملی در دنیای تجارت قابل توجه است. اگر کسی مستقیماً از کالج خارج شد و به خود برچسب مشاور داد، آیا چیزی بیشتر از شما می داند؟ به دنبال مشاورانی باشید که با موفقیت کسب و کارهای کوچک، سازمانهای سازمانی یا بخشهای خاص را مالک یا اداره میکنند.
اطمینان حاصل کنید که تجربه آنها در تجارت شما صدق می کند. یک مدیر عامل سابق بانک ممکن است چشمگیر به نظر برسد، اما آیا آنها دانش و تجربه لازم برای تبدیل کیک شیرینی شما را به یک تجارت کوچک سودآور دارند؟ آنها ممکن است، اما اگر شما همچنین به یک صاحب رستوران سابق فکر می کنید که اکنون با موفقیت به رشد غذاخوری های کوچک کمک می کند، این مشاور ممکن است بهترین گزینه برای کسب و کار شما باشد. به دنبال مشاورانی باشید که در صنعت شما و با مشاغلی کار کرده اند که از نظر سبک، اندازه، نیازها و اهداف با شما مطابقت دارند.
وب سایت آنها را بررسی کنید. شما همچنین باید مشاور را از طریق وب سایت و مطالب آنها بررسی کنید. به دنبال تصاویر حرفه ای و اطلاعات مستند در مورد خدمات آنها باشید و قراردادها و هزینه های مشاوره را به طور کامل بررسی کنید.
سابقه مشاوره آنها را بررسی کنید. شما فقط یک مشاور با تجربه مناسب نمی خواهید. شما مشاوری می خواهید که با شرکت هایی مانند شما موفقیت نشان داده باشد. نمونه کارها یا لیستی از برندهایی را که مشاور برای آنها کار کرده است بخواهید و درخواست مراجع کنید. به دنبال مشاوری باشید که به کسبوکارها کمک کرده است تا بر انواع چالشهایی که با آنها روبهرو هستید غلبه کنند یا کسبوکارهایی بسیار شبیه به شما ایجاد کرده است، و با آن شرکتها تماس بگیرید تا بفهمید آیا از خدمات راضی هستند یا خیر.
۳. تصمیم بگیرید که آیا آنها مشاور مناسبی برای کار هستند یا خیر؟
اگر مراجع بالقوه مشاور شما عالی است و معتبر و موثر بودن آنها ثابت شده است، با آنها ملاقات کنید تا مطمئن شوید که آنها فرد مناسبی برای این کار هستند. نقاط درد و انتظارات خود را به وضوح بیان کنید و ببینید آیا با سبک و شخصیت آنها راحت هستید یا خیر. اگر مشاور تمام کادرهای شما را بررسی کند، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به جلو بروید.
طراحی قرارداد یا قرارداد مشاور کسب و کار
هنگامی که یک مشاور عالی پیدا کردید، بررسیها و بررسیهای خود را انجام دادید، مراجع رضایتبخش و قابل تأیید دریافت کردید، نقاط درد و انتظارات خود را به وضوح بیان کردید، و مطمئن شدید که با سبک و شخصیت او راحت هستید، وقت آن است که ترتیب را تأیید کنید.
قراردادها یا قراردادهای مشاور معمولاً برای سه تا شش ماه با امکان تمدید بسته می شوند. قراردادها معمولاً شامل جزئیاتی مانند نام طرفهای مسئول، پارامترهای مشاوره، ساختار هزینهها، برنامههای پرداخت، تحویلهای مشخص شده و مهلتهای تعیینشده است. یک مهلت تعیین شده و تایید شده تضمین می کند که مشاور شما زمان کافی برای ارائه نتایج وعده داده شده و در عین حال پیشرفت به موقع دارد.
چگونه موفقیت یک مشاور کسب و کار را اندازه گیری می کنید؟
بر خلاف بررسی عملکرد کارکنان ، هیچ روش پذیرفته شده و عینی برای اندازه گیری عملکرد مشاوره وجود ندارد، اما تعیین اهداف و اندازه گیری قابل تحویل منطقی است. این فرآیند از نظر اهداف و اصول SMART برای مدیریت کارکنان مشابه مدیریت پیتر دراکر است .
- اهداف واضح و قابل اندازه گیری تعیین کنید. در ابتدای کار، اطمینان حاصل کنید که شما و مشاورتان اهداف روشنی را تعیین می کنید که تا حد امکان خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان گرا (SMART) هستند. نتایج ملموسی را که می خواهید ایجاد کنید.
- نتایج مالی و سایر نتایج قابل اندازه گیری مورد نظر خود را ایجاد کنید، مانند افزایش درآمد، پس انداز سالانه یا کاهش گردش کارمندان .
- نتایج نامشهود مورد نظر خود را تعیین کنید. اطمینان حاصل کنید که مشاور شما از نتایج ناملموسی که میخواهید ببینید، از جمله بهبود روحیه، اجرای قوی ارزشهای تجاری و افزایش رضایت مشتری را میداند.
- پیشرفت را در هر مرحله اندازه گیری کنید. پیشرفت اهداف خود را در هر مرحله از همکاری خود اندازه گیری کنید.
- شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را در پایان کار مشاور خود ارزیابی کنید .
- از پرسشنامه مشاور استفاده کنید. یک مشاور می تواند پرسشنامه جامعی ارائه دهد که کل اکوسیستم کسب و کار و زمینه های مورد نظر برای بهبود را در شروع پروژه پوشش دهد و سپس می تواند همان مجموعه سوالات را در پایان ارائه دهد. به این ترتیب، بهراحتی میتوانید نتایج را مقایسه کنید، مخصوصاً وقتی صحبت از موارد نامشهود باشد.
برای ارزیابی عملکرد مشاور، پاسخ به سوالات زیر می تواند مفید باشد:
- آیا شاخص های کلیدی عملکرد به موقع برآورده شدند و تحویل داده شدند؟
- آیا روند همکاری روان بود، و آیا مشاور پاسخگو و مفید بود؟
- آیا آنها مهارت ها و منابع لازم را برای بهبود کسب و کارتان در اختیار شما قرار دادند؟
- آثار کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کار آنها چیست؟
- بازگشت سرمایه شما در خدمات مشاوره چقدر بود؟
- سوالات متداول مشاور کسب و کار
- هزینه مشاوران تجاری چقدر است؟
طبق دفتر آمار کار ، متوسط دستمزد سالانه برای یک مشاور مدیریت ۸۷۶۶۰ دلار یا ۴۲.۱۴ دلار در ساعت در سال ۲۰۲۰ بود. اما هزینه های مشاوره معمولاً برای پوشش هزینه های تجاری بالاتر است.
مشاوران همیشه ساعتی هزینه نمی گیرند. طبق یک مطالعه هزینه مشاور توسط Consulting Success، اینها برخی از ترتیبات رایج هزینه و درصد مشاورانی هستند که از آنها حمایت می کنند:
- هر پروژه – ۳۱%
- ساعتی – ۲۴٪
- نگهدارنده ماهانه – ۱۵٪
- نرخ روزانه – ۱۳٪
- مبتنی بر ارزش و بازگشت سرمایه – ۱۷٪
بر اساس این مطالعه، ۴۰.۵ درصد از مشاوران تا ۵۰۰۰ دلار در هر پروژه درآمد دارند، اگرچه برخی از آنها بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار در هر پروژه درآمد دارند. اندازه، محدوده و طول پروژه هزینه را تعیین می کند.
مشاوران کسب و کار هزینه قابل توجهی هستند، اما بازخورد و برنامه ریزی آنها می تواند به شما در افزایش کسب و کار و افزایش سود کمک کند و در عین حال مشکلات را از بین ببرید و فرصت ها را برای اطمینان از موفقیت آینده شناسایی کنید.
ROI یک مشاور کسب و کار را چگونه اندازه گیری می کنید؟
شما ROI را با بررسی معیارهای کلیدی خاص برای تعیین کار مشاور اندازه گیری می کنید. اکثر شرکت ها قبل از استخدام مشاور کسب و کار به سود خالص خود در سه ماهه نگاه می کنند و سپس پس از اجرای توصیه های مشاور، سود خالص خود را در یکی دو سه ماهه بعدی ارزیابی می کنند. قبل از محاسبه ROI باید هزینه مشاوره را کسر کنید.
در نظر گرفتن ROI بخش مهمی از استخدام یک مشاور تجاری است. اگر بیش از ۵۰۰۰ دلار به یک مشاور کسب و کار پرداخت می کنید، می خواهید پس از اتمام پروژه، بازگشت سرمایه ثابت شده را مشاهده کنید. مشاوران تجاری معتبر باید بتوانند داده های بازگشت سرمایه قبلی خود را به مشتریان احتمالی نشان دهند.
۲۷٪ از مشاغل مورد بررسی تصمیم گرفتند مشاور استخدام نکنند زیرا مشاور نمی توانست ROI را نشان دهد. این شایعترین دلیلی است که شرکتها از خدمات مشاوره استفاده نمیکنند، و این بر عهده مشاور است که از دادههای بزرگ برای نشان دادن بازگشت سرمایه (ROI) گذشته استفاده کند.
چگونه بودجه یک مشاور کسب و کار را تعیین می کنید؟
استخدام مشاور می تواند هزینه قابل توجهی داشته باشد. با توجه به اینکه هزینه ها متفاوت است، ایجاد یک بودجه واقعی و معقول ضروری است. هزینه مشاور را به عنوان درصد ثابتی از کل فروش خود در نظر بگیرید.
اگر مراحل مشخصی را برای پروژه مشاوره خود تعیین کنید، می توانید با ارزیابی پیشرفت در هر مرحله، هزینه ها و ریسک ها را کاهش دهید. به عنوان مثال، اگر از تخصص بازاریابی مشاور برای ارائه طیف وسیعی از محصولات به بازار استفاده میکنید، تلاشهای آنها را پس از اولین راهاندازی ارزیابی کنید و به طور بالقوه همان استراتژی را برای بقیه خط محصول خود بدون نیاز به خدمات مستمر اعمال کنید.
بسیاری از مشاوران می توانند به عنوان بخشی از یک مشاوره رایگان به شما در تعیین محدوده و بودجه پروژه کمک کنند. این تعامل همچنین میتواند به شما کمک کند آبها را آزمایش کنید و تعیین کنید که آیا مشاور برای نیازهای کسب و کار شما مناسب است یا خیر.
آیا باید مشاور مجازی استخدام کرد؟
هنگام تعیین نیازهای پروژه مشاوره و KPI خود، تعیین کنید که آیا کار باید در محل انجام شود یا می توان آن را از راه دور انجام داد. انتخاب یک مشاور مجازی می تواند استعداد بالقوه را گسترش دهد، زیرا شما به بازار محلی خود گره نخواهید خورد. علاوه بر این، می تواند هزینه مشاور را کاهش دهد و انعطاف پذیری را تضمین کند.
هنگامی که صحبت از متخصصان خاص به میان می آید، به ویژه در فضای دیجیتال، ترتیبات از راه دور، اگر به وضوح تعریف شوند، می توانند برای دو طرف سودمند باشند. در عین حال، برخی از کارهای مشاوره شامل کار عملی با تیم شما است و برای همکاری حضوری مناسب تر است.
اشتباهات رایجی که باید هنگام کار با یک مشاور کسب و کار اجتناب کنید چیست؟
چندین اشتباه رایج می تواند مانع از موفقیت شما در کار با مشاور کسب و کار شود.
استخدام خودکار معتبرترین یا تحسینشدهترین مشاور: در حالی که سوابق اثبات شده، بررسیهای درخشان و گواهینامهها همگی هنگام انتخاب مشاور ضروری هستند، اطمینان از مرتبط بودن تجربه آنها با صنعت و مورد تجاری شما بسیار مهمتر است. اطمینان حاصل کنید که مشاور منتخب شما با گرایشها، فناوری و روشهای مربوطه آشنا است یا بهتر است پیش از آن باشد.
استخدام یک شرکت حرفهای: مشاور یا شرکت مشاوری که ادعا میکند «همه چیز را میداند» ممکن است فاقد تجربه یا مهارتهای مورد نیاز شما باشد. مشاوری با تخصص متمرکز پیدا کنید که تجربه زیادی داشته باشد و بتواند به شما در رفع نیازهای خاص شما کمک کند.
رفتار با مشاور به عنوان یک کارمند: بسیار ضروری است که با مشاوران خود به عنوان یک کارمند رفتار کنید و به سبک کاری، حجم کاری موجود و برنامه زمانی آنها احترام بگذارید. آنها ممکن است در کوتاه مدت در دسترس نباشند یا به یک کار خارج از محدوده تعریف شده بپرند. آنها همه چیز را در مورد عملیات شرکت شما نمی دانند و ممکن است اضافه کاری را انتخاب نکنند. آنها آنجا هستند تا به شما مشاوره دهند و عملیات کسب و کار شما را بهبود بخشند، نه اینکه عضو تیم دیگری شوند. در واقع، دیدگاه بیرونی آنها چیزی است که مشاوران را بسیار ارزشمند می کند.
نادیده گرفتن برنامه اقدام مشخص شده: وظیفه مشاور تهیه نقشه و تنظیم شما برای موفقیت است، اما شما و تیمتان مسئول ایجاد تغییر و اجرای توصیه ها هستید. اگر مایل نیستید که پس از پایان پروژه مشاوره “راه بروید”، ارزش جذب یک مشاور تجاری را نخواهید دید.
در نظر گرفتن پیشنهادات مشاور به عنوان حقیقت مطلق: در حالی که شما برای تخصص مشاور خود پول می پردازید و به آن تکیه می کنید، ضروری است که در تجربه خود فکر کنید، عقل سلیم را به کار بگیرید و توصیه های آنها را به عنوان دستورالعمل های مفید به جای مجموعه ای از قوانین سخت تلقی کنید. از زیر سوال بردن پیشنهادات آنها نترسید. شما به بهترین وجه از زیر و بم کسب و کار خود آگاه هستید و با پیامدهای بلندمدت توصیه های مشاور سروکار خواهید داشت.
چگونه می دانید چه زمانی یک مشاور کسب و کار استخدام کنید؟
استخدام یک مشاور کسب و کار یک راه حل مناسب برای همه نیست. شما باید شرکت خود را در این زمینه های کلیدی ارزیابی کنید:
- منابع انسانی
- استراتژی کسب و کار
- عملیات
- انطباق و مقررات
- برنامه ریزی مالی
اگر کسب و کار شما در هر یک از این زمینه ها مشکل دارد، ایده خوبی است که به دنبال یک مشاور کسب و کار باشید که یک متخصص تایید شده باشد. اگر متوجه کاهش سودی شدهاید که نمیتوانید توضیح دهید، این میتواند نشانه دیگری از این باشد که وقت آن رسیده است که یک مشاور کسب و کار استخدام کنید که بتواند دلایل بالقوه این کاهش را مشخص کند و راههایی برای رفع آنها پیشنهاد کند.
انتهای مطلب/ منبع
ارسال نظر
by علیرضا روهنده | فروردین 2, 1402 | مشاوره
سلسله مراتبی از اهداف
مشاوره مدیریت شامل طیف گسترده ای از فعالیت ها است و بسیاری از شرکت ها و اعضای آنها اغلب این شیوه ها را کاملاً متفاوت تعریف می کنند. یکی از راههای دستهبندی فعالیتها بر حسب حوزه تخصص حرفهای (مانند تحلیل رقابتی، استراتژی شرکت، مدیریت عملیات یا منابع انسانی) است. اما در عمل، به همان اندازه که بین این دسته بندی ها تفاوت وجود دارد.
رویکرد دیگر این است که فرآیند را به عنوان دنباله ای از مراحل مشاهده کنیم؛ ورود، قرارداد، تشخیص، جمع آوری داده ها، بازخورد، اجرا و غیره. با این حال، این مراحل معمولاً کمتر از آن چیزی که اکثر مشاوران اذعان میکنند مجزا هستند. شاید یک راه مفیدتر برای تجزیه و تحلیل فرآیند، در نظر گرفتن اهداف آن باشد. وضوح در مورد اهداف مطمئناً بر موفقیت یک تعامل تأثیر می گذارد. در اینجا هشت هدف اساسی مشاوره وجود دارد که به صورت سلسله مراتبی مرتب شده اند:
- ارائه اطلاعات به مشتری
- حل مشکلات مشتری
- ایجاد یک تشخیص، که ممکن است نیاز به تعریف مجدد مشکل داشته باشد
- ارائه توصیه هایی بر اساس تشخیص
- کمک به اجرای راهکارهای پیشنهادی
- ایجاد اجماع و تعهد پیرامون اقدام اصلاحی
- تسهیل یادگیری مشتری، یعنی آموزش دادن به مراجعین برای حل مشکلات مشابه در آینده
- بهبود دائمی اثربخشی سازمانی
اهداف با تعداد کمتر بهتر درک و اجرا می شوند و همچنین بیشتر توسط مشتریان درخواست می شوند. با این حال، بسیاری از مشاوران آرزوی رسیدن به مرحله بالاتری را در هرم از آنچه اکثر مشارکتهایشان به دست میآورند، دارند.
اهداف ۱ تا ۵ عموماً کارکردهای مشروع در نظر گرفته می شوند، اگرچه برخی اختلاف نظرها هدف ۵ را احاطه می کند. مشاوران مدیریت کمتر به اهداف ۶ تا ۸ به صراحت اشاره می کنند و مشتریان آنها به احتمال زیاد آنها را درخواست نمی کنند. اما شرکتهای پیشرو و مشتریانشان شروع به نزدیک شدن به اهداف کمتر به روشهایی کردهاند که سایر اهداف را نیز در بر میگیرد. اهداف ۶ تا ۸ به بهترین وجه محصول جانبی اهداف قبلی در نظر گرفته می شوند، نه اهداف اضافی که تنها زمانی مرتبط می شوند که اهداف دیگر محقق شوند. آنها برای مشاوره مؤثر ضروری هستند حتی اگر در زمان شروع تعامل به عنوان اهداف صریح شناخته نشوند.
حرکت به سمت هرم به سمت اهداف بلند پروازانه تر، مستلزم افزایش پیچیدگی و مهارت در فرآیندهای مشاوره و مدیریت رابطه مشاور و مشتری است. گاهی اوقات یک حرفه ای سعی می کند هدف یک نامزدی را تغییر دهد، حتی اگر تغییری برای آن لازم نباشد. شرکت ممکن است خط بین آنچه برای مشتری بهترین است و آنچه برای تجارت مشاور بهترین است را گم کرده باشد. اما مشاوران معتبر معمولاً سعی نمیکنند قراردادها را طولانیتر کنند یا دامنه آنها را بزرگتر کنند. هر کجای هرم که رابطه شروع می شود، اولین کار بیرونی رسیدگی به هدفی است که مشتری درخواست می کند. در صورت نیاز، هر دو طرف ممکن است توافق کنند که به سمت اهداف دیگر حرکت کنند.
۱- ارائه اطلاعات
شاید رایج ترین دلیل برای کمک گرفتن، کسب اطلاعات باشد. تدوین آن ممکن است شامل بررسی نگرش، مطالعات هزینه، مطالعات امکان سنجی، بررسی بازار، یا تجزیه و تحلیل ساختار رقابتی یک صنعت یا تجارت باشد. شرکت ممکن است به تخصص ویژه مشاور یا اطلاعات دقیق تر و به روزتری که شرکت می تواند ارائه دهد بخواهد. یا ممکن است شرکت نتواند از زمان و منابع برای توسعه داخلی داده ها صرفه جویی کند.
اغلب اطلاعات تمام چیزی است که مشتری می خواهد. اما اطلاعاتی که یک مشتری نیاز دارد گاهی با آنچه از مشاور خواسته می شود متفاوت است. یکی از مدیران اجرایی درخواست مطالعه در مورد اینکه آیا هر معاون به اندازه کافی کار می کند تا منشی خود را داشته باشد یا خیر. افرادی که با او تماس گرفتند، پروژه را رد کردند، زیرا به گفته آنها، او از قبل پاسخ را می دانست و به هر حال یک مطالعه گران قیمت معاونان رئیس جمهور را قانع نمی کرد.
بعداً، شریک شرکت مشاوره گفت: «من اغلب میپرسم: وقتی اطلاعات را دریافت کردید با آن چه خواهید کرد؟ بسیاری از مشتریان هرگز به این موضوع فکر نکرده اند.» اغلب مشتری فقط نیاز به استفاده بهتر از داده های موجود دارد. در هر صورت، هیچ خارجی نمیتواند یافتههای مفیدی را ارائه کند، مگر اینکه بفهمد چرا به دنبال اطلاعات است و چگونه از آن استفاده میشود. مشاوران همچنین باید تعیین کنند که چه اطلاعات مرتبطی در حال حاضر در دسترس است.
سؤالات به ظاهر گستاخانه از هر دو طرف نباید دلیلی برای توهین باشد، آنها می توانند بسیار سازنده باشند. علاوه بر این، متخصصان وظیفه دارند نیازهای اساسی مشتریان خود را کشف کنند. آنها باید به درخواستهای داده به گونهای پاسخ دهند که به آنها اجازه دهد تا نیازهای دیگر را بهعنوان بخشی پذیرفتهشده از دستور کار تعامل رمزگشایی کرده و به آنها رسیدگی کنند.
۲- حل مشکلات
مدیران اغلب مسائل دشواری را به مشاوران می دهند تا حل شوند. به عنوان مثال، یک مشتری ممکن است بخواهد بداند که آیا یک جزء را بسازد یا بخرد، یک خط کسب و کار را خریداری یا واگذار کند یا یک استراتژی بازاریابی را تغییر دهد . یا ممکن است مدیریت بپرسد که چگونه سازمان را بازسازی کند تا بتواند راحت تر با تغییرات سازگار شود. کدام سیاست های مالی اتخاذ شود. یا عملی ترین راه حل برای مشکل در جبران خسارت، روحیه، کارایی، ارتباطات داخلی، کنترل، جانشینی مدیریت یا هر چیز دیگری چیست.
جستوجوی راهحلهایی برای مشکلاتی از این دست مطمئناً کارکردی مشروع است. اما مشاور همچنین مسئولیت حرفه ای دارد که بپرسد آیا مشکلی که مطرح شده است چیزی است که بیشتر به حل آن نیاز دارد یا خیر. اغلب مشتری در تعریف موضوع واقعی به کمک نیاز دارد. در واقع، برخی از مقامات استدلال می کنند که مدیرانی که می توانند به درستی ریشه مشکلات خود را تعیین کنند، به هیچ وجه به مشاوران مدیریت نیاز ندارند. بنابراین اولین کار مشاور کشف زمینه مشکل است. برای انجام این کار، او ممکن است بپرسد:
- کدام راه حل ها در گذشته تلاش شده است، با چه نتایجی؟
- مشتری چه گام های امتحان نشده ای را برای راه حل در نظر دارد؟
- کدام جنبه های مرتبط از تجارت مشتری به خوبی پیش نمی رود؟
- اگر مشکل “حل شده” باشد، راه حل چگونه اعمال خواهد شد؟
- چه کاری می توان انجام داد تا اطمینان حاصل شود که راه حل مورد استقبال گسترده قرار می گیرد؟
یک مشاور مدیریت نباید توضیحات اولیه مشتری را خیلی راحت رد کند یا بپذیرد. فرض کنید مشکل به عنوان روحیه پایین و عملکرد ضعیف در نیروی کار ساعتی ارائه شده است. مشاوری که این تعریف را در مورد ایمان میخرد، ممکن است زمان زیادی را صرف مطالعه علائم بدون کشف علل کند. از سوی دیگر، مشاوری که خیلی سریع این روش توصیف مشکل را رد می کند، قبل از شروع یک فرآیند مشاوره مفید بالقوه پایان می دهد.
در صورت امکان، دوره عاقلانه تر این است که پروپوزالی را ساختاردهی کنید که بر نگرانی اظهار شده مشتری در یک سطح تمرکز کند در حالی که عوامل مرتبط را بررسی می کند – گاهی اوقات موضوعات حساسی که مشتری به خوبی از آنها آگاه است اما در بحث با یک خارجی مشکل دارد. همانطور که دو طرف با هم کار می کنند، ممکن است مشکل دوباره تعریف شود. ممکن است این سوال از حالتی تغییر کند که مثلاً «چرا ما نگرش ها و عملکرد ساعتی ضعیفی داریم؟» به «چرا سیستم زمانبندی فرآیند ضعیف و سطح اعتماد پایینی در تیم مدیریت داریم؟»
بنابراین، یک فرآیند مشاوره مفید شامل کار با مشکلی است که توسط مشتری تعریف شده است به گونه ای که تعاریف مفیدتر به طور طبیعی با ادامه تعامل ظاهر شوند. از آنجایی که اکثر مشتریان – مانند مردم به طور کلی – در مورد نیاز خود به کمک برای مهم ترین مشکلات خود دوسوگرا هستند، مشاور باید به طور ماهرانه به نیازهای ضمنی مشتری پاسخ دهد. مدیران مشتری باید نیاز مشاور به بررسی یک مشکل را قبل از شروع حل آن درک کنند و باید بدانند که تعریف مهمترین مشکل ممکن است با ادامه مطالعه تغییر کند. حتی بی حوصله ترین مشتری نیز احتمالاً موافق است که نه راه حلی برای مشکل اشتباه و نه راه حلی که اجرا نمی شود مفید نیست.
۳- تشخیص موثر
بیشتر ارزش مشاوران مدیریت در تخصص آنها به عنوان متخصص تشخیص است. با این وجود، فرآیندی که طی آن تشخیص دقیق شکل میگیرد، گاهی اوقات رابطه مشاور و مشتری را تحت فشار قرار میدهد ، زیرا مدیران اغلب از کشف موقعیتهای دشواری که ممکن است به خاطر آنها سرزنش شوند، هراس دارند. تشخیص شایسته بیش از بررسی محیط خارجی، فناوری و اقتصاد کسب و کار و رفتار اعضای غیر مدیریتی سازمان نیاز دارد. مشاور همچنین باید بپرسد که چرا مدیران انتخاب های خاصی را انجام دادند که اکنون اشتباه به نظر می رسد یا عوامل خاصی را که اکنون مهم به نظر می رسد نادیده گرفته اند.
اگرچه نیاز به تشخیص مستقل اغلب به عنوان دلیلی برای استفاده از افراد خارجی ذکر می شود، جذب اعضای سازمان مشتری به فرآیند تشخیص منطقی است. یکی از مشاوران توضیح می دهد: ما معمولا اصرار داریم که اعضای تیم مشتری به پروژه اختصاص داده شوند. آنها، نه ما، باید کار جزئیات را انجام دهیم. ما کمک خواهیم کرد، ما فشار خواهیم آورد – اما آنها این کار را انجام خواهند داد. در حالی که این موضوع ادامه دارد، ما هر روز یکی دو ساعت در مورد مسائلی که مطرح می شود با مدیرعامل صحبت می کنیم و هفته ای یک بار با رئیس هیئت مدیره ملاقات می کنیم.
به این ترتیب مشکلات استراتژیک در ارتباط با مسائل سازمانی را تشخیص می دهیم. ما تا حدودی از مهارتهای افراد کلیدی درک میکنیم، اینکه چه کاری میتوانند انجام دهند و چگونه کار میکنند. هنگامی که با توصیه های استراتژیک و سازمانی ظاهر می شویم، معمولاً به خوبی پذیرفته می شوند زیرا کاملاً آزمایش شده اند.
بدیهی است که وقتی مشتریان در فرآیند تشخیص شرکت می کنند، احتمال بیشتری دارد که نقش خود را در مشکلات تصدیق کنند و بازتعریف وظیفه مشاور را بپذیرند. بنابراین، شرکتهای برتر، مکانیسمهایی را بهعنوان گروههای کاری مشترک مشاور و مشتری ایجاد میکنند تا روی تجزیه و تحلیل دادهها و سایر بخشهای فرآیند تشخیص کار کنند. با ادامه روند، مدیران به طور طبیعی شروع به اجرای اقدامات اصلاحی بدون نیاز به انتظار برای توصیه های رسمی می کنند.
۴- توصیه اقدامات
تعامل به طور مشخص با یک گزارش کتبی یا ارائه شفاهی پایان مییابد که خلاصهای از آنچه مشاور آموخته است و با جزئیاتی توصیه میکند که مشتری چه کاری باید انجام دهد. شرکتها تلاش زیادی را صرف طراحی گزارشهای خود میکنند تا اطلاعات و تحلیلها به وضوح ارائه شوند و توصیهها به طور قانعکنندهای با تشخیصی که بر اساس آن است، مرتبط باشد. بسیاری از مردم احتمالاً می گویند که هدف از تعامل زمانی برآورده می شود که متخصص یک برنامه اقدام منطقی و منسجم از مراحل طراحی شده برای بهبود مشکل تشخیص داده شده ارائه دهد. مشاور توصیه می کند و مشتری تصمیم می گیرد که آیا و چگونه اجرا شود.
اگرچه ممکن است به نظر یک تقسیم کار معقول به نظر برسد، این تنظیم از بسیاری جهات ساده و رضایت بخش نیست. تعداد بیشماری از گزارشهای به ظاهر قانعکننده، که با هزینههای گزاف ارائه شدهاند، هیچ تاثیر واقعی ندارند، زیرا به دلیل محدودیتهای خارج از ضوابط مفروض مشاور – این رابطه در فرمولبندی توصیههای از لحاظ نظری صحیح که قابل اجرا نیستند متوقف میشود.
به عنوان مثال، یک شرکت خدمات عمومی ملی در یک کشور در حال توسعه سالها تلاش کرد تا کارایی خود را از طریق کنترل مالی شدیدتر عملیات غیرمتمرکز بهبود بخشد. اخیراً استادی از دانشکده مدیریت پیشرو کشور مطالعه گسترده ای در مورد این ابزار انجام داده و ۱۰۰ صفحه توصیه ارائه کرده است. به گفته مدیرعامل، این توصیه موانع بزرگ را نادیده می گیرد، مقررات خدمات کشوری، شرایط استخدام، و روابط با دولت های ایالتی و محلی. بنابراین گزارش در قفسه کتاب های مشتری در کنار دو گزارش گران قیمت و اجرا نشده دیگر توسط شرکت های مشاوره بین المللی معروف به پایان رسید. این نوع چیزها بیشتر از آنچه مشاوران مدیریت دوست دارند اعتراف کنند اتفاق می افتد، و نه تنها در کشورهای در حال توسعه.
در مواردی از این دست، هر یک از طرفین، دیگری را مقصر می دانند. دلایلی مانند “مشکل من توانایی یا شجاعت لازم برای انجام اقدامات لازم را ندارد” یا “این مشاور کمکی به تبدیل اهداف به اقدامات نکرده است.” تقریباً با تمام مدیرانی که با آنها مصاحبه کردم در مورد تجربیاتشان به عنوان مشتریان از توصیه های غیرعملی شکایت داشتند. و مشاوران اغلب مشتریان را به دلیل نداشتن عقل کافی برای انجام آنچه آشکارا مورد نیاز است سرزنش می کنند. متأسفانه، این تفکر ممکن است باعث شود مشتری به دنبال نامزد دیگری باشد تا یک بار دیگر بازی را انجام دهد. در موفق ترین روابط، تمایز سفت و سختی بین نقش ها وجود ندارد. اگر مشتری به توسعه آنها کمک کند و مشاور به اجرای آنها توجه داشته باشد، توصیه های رسمی نباید حاوی شگفتی باشد.
۵- اجرای تغییرات
نقش مناسب مشاور در اجرا موضوع بحث قابل توجهی در این حرفه است. برخی استدلال میکنند که کسی که به اجرای توصیهها کمک میکند، نقش مدیر را بر عهده میگیرد و بنابراین از مرزهای قانونی مشاوره فراتر میرود. برخی دیگر معتقدند کسانی که اجرا را صرفاً به عنوان مسئولیت مشتری میدانند فاقد نگرش حرفهای هستند، زیرا توصیههایی که اجرا نمیشوند (یا بد اجرا میشوند) اتلاف پول و زمان هستند. و همانطور که مشتری ممکن است در تشخیص شرکت کند بدون اینکه از ارزش نقش مشاور کاسته شود، راههای زیادی وجود دارد که مشاور میتواند بدون غصب شغل مدیر به اجرا کمک کند.
یک مشاور اغلب برای کمک به نصب یک سیستم جدید توصیه شده، برای همکاری دوم درخواست می کند. با این حال، اگر فرآیند تا این مرحله مشارکتی نبوده باشد، مشتری ممکن است درخواست کمک در اجرای آن را رد کند، زیرا نشان دهنده چنین تغییر ناگهانی در ماهیت رابطه است. کار مؤثر بر روی مشکلات اجرا مستلزم سطحی از اعتماد و همکاری است که به تدریج در طول تعامل ایجاد می شود.
در هر تعامل موفق، مشاور به طور مستمر تلاش می کند تا بفهمد کدام اقدامات، در صورت توصیه، احتمالاً اجرا می شوند و افراد در کجا آماده هستند تا کارها را متفاوت انجام دهند. توصیه ها ممکن است محدود به مراحلی باشد که مشاور معتقد است به خوبی اجرا می شود. برخی ممکن است فکر کنند که چنین حساسیتی به معنای گفتن به مشتری تنها چیزی است که او می خواهد بشنود. در واقع، یک معضل مکرر برای مشاوران با تجربه این است که آیا باید آنچه را که میدانند درست است توصیه کنند یا آنچه را که میدانند پذیرفته میشود. اما اگر اهداف تکلیف شامل ایجاد تعهد، تشویق به یادگیری و توسعه اثربخشی سازمانی باشد، توصیه به اقداماتی که انجام نخواهند شد، فایده چندانی ندارد.
مشاهده اجرا به عنوان یک دغدغه اصلی بر رفتار حرفه ای در تمام مراحل تعامل تأثیر می گذارد. هنگامی که مشتری اطلاعاتی را درخواست می کند، مشاور می پرسد که چگونه از آن استفاده می شود و چه اقداماتی قبلاً برای به دست آوردن آن انجام شده است. سپس او به همراه اعضای سازمان مشتری، تصمیم میگیرد که شرکت چه مراحلی را دنبال کند و چگونه اقدامات بعدی را آغاز کند. یک مشاور به طور مستمر با پرسیدن سوالات متمرکز بر اقدام، بحث مکرر در مورد پیشرفت انجام شده و شامل کردن اعضای سازمان در تیم، از مرحله اجرا پشتیبانی می کند.
نتیجه آن این است که مدیران باید مایل به آزمایش رویههای جدید در طول یک تعهد باشند – و قبل از شروع تغییرات منتظر پایان پروژه نباشند. زمانی که نوآوریها موفقیتآمیز هستند، به طور مؤثرتری نسبت به زمانی که به سادگی بدون نشان دادن ارزششان توصیه میشود، نهادینه میشوند. برای اینکه پیاده سازی واقعاً مؤثر باشد، باید آمادگی و تعهد به تغییر ایجاد شود و اعضای مشتری باید راه های جدیدی برای حل مشکلات برای بهبود عملکرد سازمانی بیاموزند. اینکه این اهداف چقدر خوب به دست میآیند بستگی به این دارد که هر دو طرف تا چه اندازه فرآیند کل تعامل را درک و مدیریت کنند.
احتمال استفاده و نهادینه کردن نوآوریهایی که موفقیتآمیز بوده است، بیشتر از توصیههایی است که صرفاً روی کاغذ بیان شدهاند. آزمایشهای مربوط به اجرای رویهها در طول یک پروژه به جای پس از اتمام تکلیف، نتایج بسیار خوبی داشته است. در مجموع، اجرای مؤثر مستلزم اجماع، تعهد، و تکنیکهای جدید حل مسئله و روشهای مدیریتی است.
۶- ایجاد اجماع و تعهد
سودمندی هر تعامل برای سازمان به میزان توافق اعضا در مورد ماهیت مشکلات و فرصت ها و اقدامات اصلاحی مناسب بستگی دارد. در غیر این صورت، تشخیص پذیرفته نمیشود، توصیهها اجرا نمیشوند و ممکن است دادههای معتبر پنهان بماند. برای ارائه توصیه های صحیح و قانع کننده، یک مشاور باید متقاعد کننده باشد و مهارت های تحلیلی دقیقی داشته باشد. اما مهم تر، توانایی طراحی و اجرای فرآیندی برای ۱. ایجاد توافق در مورد مراحل ضروری ۲. ایجاد حرکت برای انجام این مراحل است. مشاهدات یک مشاور این را به خوبی خلاصه می کند:
مشاوره موثر به معنای متقاعد کردن مشتری برای انجام برخی اقدامات است. اما این نوک کوه یخ است. آنچه از آن حمایت می کند، ایجاد توافق کافی در سازمان است که عمل منطقی باشد. به عبارت دیگر، نه تنها جذب مشتری برای حرکت، بلکه دریافت حمایت کافی برای موفقیت جنبش. برای انجام این کار، یک مشاور به تکنیک های عالی حل مسئله و توانایی متقاعد کردن مشتری از طریق منطق تحلیل خود نیاز دارد. علاوه بر این، بازیکنان کلیدی کافی باید در هیئت حضور داشته باشند که هر کدام سهمی در راه حل داشته باشند تا موفق شود. بنابراین مشاور باید فرآیندی را ایجاد کند که از طریق آن بتواند تشخیص دهد که چه کسانی را درگیر کند و چگونه آنها را علاقه مند کند.
مشاوران می توانند با در نظر گرفتن سوالات زیر آمادگی و تعهد مشتری را برای تغییر بسنجند و توسعه دهند:
- مشتری به راحتی چه اطلاعاتی را می پذیرد یا در برابر آن مقاومت می کند؟
- چه انگیزه های بیان نشده ای ممکن است برای کمک گرفتن از ما وجود داشته باشد؟
- این مشتری در برابر ارائه چه نوع داده هایی مقاومت می کند؟ چرا؟
- اعضای سازمان به صورت فردی و مشترک چقدر مایلند تا با ما در حل این مشکلات و تشخیص این وضعیت همکاری کنند؟
- چگونه میتوانیم فرآیند را شکل دهیم و بر روابط تأثیر بگذاریم تا آمادگی مشتری برای اقدامات اصلاحی مورد نیاز افزایش یابد؟
- آیا این مدیران مایل به یادگیری روش ها و شیوه های جدید مدیریت هستند؟
- آیا کسانی که در سطوح بالاتر هستند گوش می دهند؟ آیا آنها تحت تأثیر پیشنهادات افراد پایین تر قرار خواهند گرفت؟ اگر پروژه ارتباطات رو به بالا را افزایش دهد، سطوح بالای مدیریت چگونه پاسخ خواهند داد؟
- این مشتری تا چه اندازه سهمی در اثربخشی و سازگاری کلی سازمان را به عنوان یک هدف مشروع و مطلوب در نظر می گیرد؟
مدیران لزوماً نباید انتظار داشته باشند که مشاورانشان این سؤالات را بپرسند. اما آنها باید انتظار داشته باشند که مشاوران در طول هر مرحله از تعامل به مسائلی از این دست توجه کنند.
علاوه بر افزایش تعهد از طریق مشارکت مشتری در هر مرحله، مشاور ممکن است با کمک یکی از متحدان سازمان (نه لزوماً مسئول ترین فرد برای تعامل) شور و شوق را برانگیزد. جایگاه متحد در سازمان هر چه باشد، او باید اهداف و مشکلات مشاور را درک کند. چنین حامی می تواند در ارائه بینش در مورد عملکرد شرکت، منابع جدید اطلاعات یا نقاط مشکل احتمالی ارزشمند باشد.
اگر به صورت ماهرانه انجام شود، مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات می تواند در عین حال اعتماد و آمادگی برای پذیرش نیاز به تغییر در سراسر سازمان را ایجاد کند. رویکرد مشاور باید نشان دهد که دلیل مصاحبهها کشف اشتباه برای سرزنش نیست، بلکه تشویق ایدههای سازنده برای بهبود است. سپس اعضای تمام سطوح سازمان میآیند که پروژه را مفید میبینند، نه به عنوان یک تحقیق ناخواسته. با تعیین مقاومت یا پذیرش بالقوه، مصاحبهها به مشاور کمک میکند تا بیاموزد که کدام اقدامات اصلاحی مؤثر خواهد بود و تقریباً همیشه راهحلهای صحیحتر و تمایل بیشتری برای رویارویی با دشواریها نسبت به آنچه مدیریت ارشد انتظار داشت، نشان میدهد. و همچنین ممکن است نشان دهند که مقاومتکنندگان بالقوه دادهها و دیدگاههای معتبری دارند.
رابطه با مشتری اصلی در ایجاد توافق و تعهد بسیار مهم است. از ابتدا، یک رابطه موثر به جستجوی مشارکتی برای پاسخ های قابل قبول برای نگرانی های واقعی مشتری تبدیل می شود. در حالت ایده آل، هر جلسه شامل گزارش دو طرفه در مورد آنچه از آخرین تماس انجام شده است و بحث در مورد آنچه که هر دو طرف باید در آینده انجام دهند، است. به این ترتیب، فرآیند تأثیر متقابل، با تغییرات طبیعی در دستور کار و تمرکز با ادامه پروژه، توسعه می یابد.
مشاوره مدیریت مؤثر دشوار است، مگر اینکه این رابطه در جهت مشارکتی فراتر از آنچه اکثر مشتریان انتظار دارند پیش برود. مشاوره موفق گران است نه تنها به این دلیل که دستمزد مشاوران خوب بالاست، بلکه به این دلیل است که مدیران ارشد باید در طول فرآیند مشارکت داشته باشند.
۷- تسهیل یادگیری مشتری
مشاوران مدیریت دوست دارند چیزی با ارزش ماندگار را پشت سر بگذارند. این نه تنها به معنای افزایش توانایی مشتریان برای مقابله با مسائل فوری است، بلکه به آنها کمک می کند تا روش های مورد نیاز برای مقابله با چالش های آینده را بیاموزند. این به این معنی نیست که متخصصان مؤثر خودشان را بدون شغل انجام می دهند. مشتریان راضی آنها را به دیگران توصیه می کنند و دفعه بعد که نیاز باشد از آنها دعوت می کنند.
مشاوران با گنجاندن اعضای سازمان در فرآیندهای تکلیف، یادگیری را تسهیل می کنند. به عنوان مثال، نشان دادن یک تکنیک مناسب یا توصیه یک کتاب مرتبط اغلب بیش از انجام بی سر و صدا یک تجزیه و تحلیل مورد نیاز را انجام می دهد. هنگامی که این کار به روشی خارج از حوزه تخصص حرفه ای نیاز دارد، او ممکن است مشاوران یا برنامه های آموزشی دیگری را توصیه کند. با این حال، برخی از اعضای مدیریت ممکن است نیاز به کسب مهارتهای پیچیده داشته باشند که فقط از طریق تجربه هدایتشده در طول زمان میتوانند یاد بگیرند.
با مشارکت قوی مشتری در کل فرآیند، فرصت های زیادی برای کمک به اعضا در شناسایی نیازهای یادگیری وجود خواهد داشت. اغلب یک مشاور میتواند فرصتهایی را برای یادگیری در مورد روشهای برنامهریزی کار، تکالیف کارگروه، فرآیندهای تعیین هدف و غیره پیشنهاد دهد یا به طراحی آن کمک کند. اگرچه یک حرفه ای موثر در طول کار به یادگیری اجرایی توجه می کند، ممکن است عاقلانه باشد که این را به عنوان یک هدف صریح ذکر نکنیم. مدیران ممکن است از ایده “آموزش مدیریت” خوششان نیاید. صحبت بیش از حد در مورد یادگیری مشتری، خودپسندانه به نظر می رسد و اینطور است.
یادگیری در طول پروژه ها یک خیابان دو طرفه است. در هر تعامل، مشاوران باید بیاموزند که چگونه در طراحی و اجرای پروژه ها موثرتر باشند. علاوه بر این، تمایل حرفه ای برای یادگیری می تواند مسری باشد. در بهترین روابط، هر یک از طرفین تجربه را با دیگری بررسی می کند تا از آن چیزهای بیشتری بیاموزد.
۸- اثربخشی سازمانی
گاهی اوقات اجرای موفقیت آمیز نه تنها به مفاهیم و تکنیک های مدیریتی جدید نیاز دارد، بلکه نیاز به نگرش های متفاوت در مورد وظایف و اختیارات مدیریتی یا حتی تغییر در نحوه تعریف و اجرای هدف اساسی سازمان دارد. واژه اثربخشی سازمانی به معنای توانایی تطبیق استراتژی و رفتار آینده با تغییرات محیطی و بهینه سازی سهم منابع انسانی سازمان است.
مشاورانی که این هدف را در عمل خود لحاظ میکنند، به مهمترین وظیفه مدیریت ارشد یعنی حفظ بقای آینده سازمان در دنیای در حال تغییر کمک میکنند. ممکن است برای بسیاری از تعاملات، این هدف بسیار بزرگ به نظر برسد. اما درست همانطور که پزشکی که تلاش می کند عملکرد یک اندام را بهبود بخشد ممکن است به سلامت کل ارگانیسم کمک کند، متخصص با شرکت به عنوان یک کل نگران است حتی زمانی که وظیفه فوری محدود است.
بسیاری از پروژهها تغییراتی را در یکی از جنبههای عملکرد سازمان ایجاد میکنند که دوام نمیآورد یا به دلیل عدم تطابق با سایر جنبههای سیستم نتیجه معکوس دارد. اگر کارمندان سطح پایین در یک بخش مسئولیت های جدیدی را بر عهده بگیرند، ممکن است اصطکاک به بخش دیگری منجر شود. یا یک استراتژی بازاریابی جدید که به دلیل تغییرات در محیط بسیار منطقی است، ممکن است به دلیل تأثیر پیشبینی نشده آن بر تولید و برنامهریزی دچار مشکل شود. از آنجایی که چنین عواقبی محتمل است، مشتریان باید بدانند که مگر اینکه توصیهها کل تصویر را در نظر بگیرند، ممکن است اجرای آنها غیرممکن باشد یا ممکن است مشکلات آینده را در جای دیگری در شرکت ایجاد کند.
ارتقای اثربخشی کلی بخشی از هر مرحله است. مشاور در حین گوش دادن به نگرانی های مشتری در مورد یک بخش، باید آنها را با آنچه در جاهای دیگر اتفاق می افتد مرتبط کند. در حین کار روی مسائل جاری، باید به نیازهای آینده نیز فکر کند. هنگام جذب توضیحات مدیران در مورد اینکه چرا پیشرفت دشوار است، مشاور باید سایر موانع احتمالی را نیز در نظر بگیرد. در این راهها، حرفهای با پرداختن به مسائل فوری با حساسیت به زمینههای بزرگتر، به اثربخشی کلی کمک میکند. و مشتریان نباید به طور خودکار تصور کنند که مشاورانی که سؤالات گستردهتری را مطرح میکنند، فقط سعی میکنند کار بیشتری را برای خود به دام بیاندازند. بررسی اینکه چگونه نگرانی فوری مشتری در کل تصویر قرار می گیرد، در نهایت، مسئولیت حرفه ای است.
تغییر مهم در استفاده از نیروی انسانیبه ندرت اتفاق می افتد فقط به این دلیل که یک مشاور آن را توصیه می کند. افراد حرفه ای می توانند از طریق روش هایی که در انجام خود فرآیند مشاوره نشان می دهند تأثیر بیشتری داشته باشند. برای مثال، اگر مشاوران بر این باورند که بخشهایی از یک سازمان نیاز به برقراری ارتباط بهتر دارند، میتوانند دائماً نظرات دیگران را در مورد آنچه در حال بحث است بخواهند یا گروههای کاری پروژه را از افراد از سطوح یا بخشهای مختلف پیشنهاد کنند. هنگامی که یک مدیر متوجه می شود که سلاح مخفی یک مشاور در حل برخی از مشکلات، تجزیه و تحلیل پیچیده نیست، بلکه صرفاً (و ماهرانه) از افرادی که بیشترین مشارکت را در این زمینه دارند، پیشنهادات آنها را می پرسد، مدیر ارزش ارتباطات رو به بالا را بهتر می آموزد.
افزایش اجماع، تعهد، یادگیری و اثربخشی آینده به عنوان جایگزینی برای اهداف مرسوم مشاوره مدیریت پیشنهاد نمی شود.اما به عنوان نتایج مطلوب هر فرآیند مشاوره واقعاً مؤثر. اینکه تا چه حد میتوان آنها را در روشهای دستیابی به اهداف سنتیتر گنجاند، به درک و مهارتی بستگی دارد که کل رابطه مشاوره با آن مدیریت میشود. این اهداف در ادبیات توسعه سازمان و در نوشته های مشاوران رفتاری بیش از حوزه مشاوره مدیریت مورد توجه قرار گرفته است. اما اهداف رفتاری زمانی که با رویکردهای سنتیتر ادغام شوند، به بهترین وجه قابل دستیابی هستند. و مشتریان حق دارند انتظار داشته باشند که همه مشاوران مدیریت، صرف نظر از تخصصشان، نسبت به روابط و فرآیندهای انسانی حساس بوده و در بهبود توانایی سازمان برای حل مشکلات آینده و همچنین فعلی مهارت داشته باشند.
این ایده که موفقیت مشاوره صرفاً به تخصص تحلیلی و توانایی ارائه گزارشهای متقاعدکننده بستگی دارد، جایگاه خود را از دست میدهد، تا حدی به این دلیل که در حال حاضر افراد بیشتری در سازمانها با تکنیکهای تحلیلی مورد نیاز نسبت به سالهای رونق «مشاوره استراتژی» وجود دارد. به طور فزاینده ای، بهترین مشاوران مدیریت هدف خود را نه تنها توصیه راه حل ها، بلکه کمک به نهادینه کردن فرآیندهای مدیریت موثرتر تعریف می کنند.
این روند برای شرکتهای مشاوره حائز اهمیت است زیرا نیازمند مهارتهای فرآیندی است که نیاز به تاکید بیشتر در سیاستهای استخدام و توسعه کارکنان شرکتها دارد. برای مدیرانی که نه تنها به مشاوره تخصصی، بلکه به کمک عملی در بهبود عملکرد آینده سازمان نیز نیاز دارند، به همان اندازه اهمیت دارد.
از آنجایی که مدیران طیف وسیع تری از اهدافی را که مشاوره عالی می تواند به آنها کمک کند را درک می کنند، مشاوران را عاقلانه تر انتخاب می کنند و از آنها انتظار ارزش بیشتری دارند. و همانطور که مشتریان یاد می گیرند که چگونه نیازهای جدید را بیان کنند، مشاوران خوب یاد می گیرند که چگونه به آنها رسیدگی کنند.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | فروردین 1, 1402 | مدیریت, مشاوره
مشاوره کسب و کار یک گزینه محبوب برای مشاغل است تا بتوانند از تخصص کوتاهمدت در یک زمینه خاص استفاده کنند، بدون اینکه بخواهند تعهد یک کارمند اضافی را به عهده بگیرند. مشاوره راهی مقرونبهصرفه برای بهرهمندی از تخصص سطح بالا باقیمت رقابتی ارائه میدهد. انعطافپذیر و همهکاره، مهم نیست که موضوع از چه قرار است، یک مشاور میتواند بهطور مکرر فردی باشد که راهحل پیدا کند.
یک سؤال متداول که مشتریان هنگام در نظر گرفتن استخدام مشاوره دارند این است که مشاوره کسب و کار یا مشاوره مدیریت را انتخاب کنند. اگرچه شباهتها و همپوشانیهایی بین این دو نقش وجود دارد، اما آنها متفاوت هستند.
اگرچه برخی از افراد از اصطلاحات “مشاغل تجاری ” و “مشاوره مدیریت ” بهطور متناوب استفاده میکنند، اما مشاغل تجاری به فرایندهای کسب و کار (که ممکن است شامل تولید، منابع انسانی، امور مالی یا نگهداری ساختمانها باشد) مربوط میشود، درحالیکه مشاوره مدیریت به افراد و بخشهای کمتر قابلاندازهگیری کسبوکار (بهعنوانمثال، فرهنگ، چشمانداز، اهداف استراتژیک، ایجاد تغییرات، برنامهریزی آینده، مدیریت توسعه و رشد) ارتباط پیدا میکند.
برخی از ویژگیهای کلیدی مشاوره کسب و کار عبارتاند از:
مشاوره کسب و کار اغلب در مراحل اولیه راهاندازی یک کسبوکار یا زمانی که دورهای از رشد برنامهریزیشده است استفاده میشود. یک مشاور تجاری میتواند اطمینان حاصل کند که فرایندهای درستی وجود دارد تا شرکت بتواند بهطور مؤثر، قانونی و سازماندهی شده کار کند. هنگامیکه رشد در حال وقوع است، یک مشاور تجاری میتواند به سازمان در توسعه ظرفیت موردنیاز برای ارائه مؤثر آن کمک کند.
مشاورانی که مشاوره کسب و کار ارائه میدهند اغلب دارای تخصص خاصی در سطح عملیاتی و همچنین درجه قابلتوجهی از دانش فنی هستند. این بدان معناست که کمکهایی که آنها ارائه میدهند متناسب با نیازهای هر کسب و کار است.
مشاوران کسب و کار میتوانند یک ارزیابی عینی از سیستمهای فعلی ارائه دهند، سپس راههایی را برای بهبود آنها پیشنهاد کنند، اغلب بدون هزینه بیشتری. اگر به فردی احتیاج دارید که رعایت بهداشت و ایمنی شمارا بررسی کند، لازم است اطمینان حاصل کنید که سیستمهای شما قادر به مدیریت صحیح حفاظت از دادهها هستند یا بازاریابی شما تا آنجا که ممکن است خوب است، یک مشاور تجاری میتواند این امر را محقق کند.
مشاوران کسب و کار همچنین ممکن است تمایل داشته باشند با صاحبان مشاغل کار کنند تا مدیران ارشد. آنها یک دید وسیع و آگاهانه از بازار و متغیرهای خارجی به دست میآورند که آنها را قادر میسازد تا به صاحبان توصیه کنند که بیشترین سود را در چه جهتی ممکن است به دست آورد.
مشاوره دهی در امر مدیریت
مشاوران مدیریت اغلب با تیم مدیریت ارشد همکاری میکنند و به آنها کمک میکند تا آینده سازمان را برنامهریزی کرده و چگونگی حفظ ارزشهای اصلی را علیرغم گسترش و تغییر، بیاموزند. غالباً یک عنصر برنامهریزی استراتژیک قابلتوجه در کار مشاوران مدیریت وجود دارد. آنها ممکن است در تدوین استراتژی در سطح شرکتی یا ایجاد یک استراتژی برای تحویل یک پروژه خاص کمک کنند.
برخی از ویژگیهای کلیدی مشاوران مدیریت عبارتاند از:
آنها اغلب نقش مهمی در مدیریت ریسک ایفا میکنند. درحالیکه نیاز به کاهش ریسک در سطح عملیاتی وجود دارد، مشاوران مدیریت تمایل دارند تمرکز خود را بر خطرات احتمالی یک کسبوکار در سطح شرکت بگذارند. آنها به مدیران ارشد در شناسایی و مدیریت ریسک کمک میکنند و به تجهیز کسبوکار با انعطافپذیری موردنیاز برای بقا کمک میکنند.
این مشاوران اغلب در طول مدت حضور خود در یک سازمان دارای نقش آموزش و یا مربیگری هستند. این ممکن است شامل کار با مدیران فردی یا کل تیمهای محل کار باشد. بهویژه هنگامیکه یک سازمان در تلاش است تا فرهنگ یا شیوه کار جدیدی را وارد کند، مشاوران مدیریت اغلب برنامه آموزشی مناسب را برای اطمینان از اینکه همه در یک صفحه قرار میگیرند، تسهیل میکنند.
اگرچه این امر مطلق نیست، مشاوران مدیریت تمایل دارند با سازمانهای بزرگتر کار کنند. این معمولاً به این دلیل است که هدایت یک شرکت بزرگتر یک کار پیچیدهتر و چندوجهی است تا مدیریت یک تجارت کوچک. همچنین ممکن است سازمانهای بزرگتر احساس کنند که برای تعبیه سیستمها و فرایندهای جدید به کمک بیشتری نیاز دارند. اینها ممکن است به سرمایهگذاری قابلتوجهی نیاز داشته باشند، بنابراین اطمینان از اینکه برای هدف مناسب هستند در اولویت است!
اگرچه تفاوتهایی بین مشاوره کسب و کار و مشاوره مدیریت وجود دارد، اما این امکان وجود دارد که یک کسب و کار در کار موردنیاز خود به عناصر هر دو نقش نیاز داشته باشد.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | اسفند 27, 1401 | مشاوره
فشارهایی که صاحبان مشاغل کوچک و متوسط با آن روبرو هستند می تواند شدید باشد. شروع، تصدی یا یادگیری مدیریت یک کسب و کار به اندازه کافی سخت است، اما چنین مالکانی اغلب مجبورند نقشهای معاون مالی، رئیس منابع انسانی، مدیر فروش، متخصص بازاریابی و بسیاری موارد دیگر را بازی کنند. فورا. با تعداد زیادی کلاه برای پوشیدن، صاحبان مشاغل کوچک می توانند به سرعت ظرفیت و قدرت ذهنی خود را نیز از دست بدهند. در واقع، نداشتن زمان برای “انجام همه کارها” یکی از استرس های اصلی صاحبان مشاغل کوچک است.
برای کسب و کارهای کوچک، متوسط یا بزرگ، استخدام مشاور می تواند صرفه جویی زیادی در زمان و دارایی واقعی برای رشد داشته باشد، در حالی که فشار مستقیم صاحبان کسب و کار را از بین می برد. مشاوران می توانند تخصص و نگاهی عینی برای کمک به هدایت یک کسب و کار با مشاوران مختلف متخصص در صنایع و زمینه های مختلف از جمله استراتژی و مدیریت، عملیات، منابع انسانی، امور مالی، فرصت های تامین مالی، فناوری اطلاعات و فروش و بازاریابی ارائه دهند.
استخدام مشاور کسب و کار و مزایای آن چیست؟
مشاوران برای کمک به شناسایی چالش ها، ارائه مشاوره و پیشنهاد راه حل های عملی، از نزدیک با صاحبان و مدیران مشاغل همکاری می کنند. ممکن است مشاورانی را به عنوان پزشکانی تصور کنید که مشکل را تشخیص داده و درمانی را برای کاهش درد تجویز می کنند. از مزایای استخدام مشاور استراتژی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تجربه و تخصص
ارزش های اصلی مشاوران شامل دانش، مهارت های تخصصی و تأثیرگذاری آنها است. از آنجایی که مشاوران با کسبوکارهای مختلفی کار میکنند، ممکن است نسبت به کارکنان داخلی، دانش بسیار گستردهتر و عمیقتری از روندهای تجاری، چالشهای صنعت، و فناوریها و فرآیندهای جدید داشته باشند. در واقع، مشاوران در انتشار نوآوری و دانش جدید در صنایع خود نقش اساسی دارند.
صرفه جویی در هزینه
هنگامی که مشاوری را استخدام می کنید، فقط برای خدماتی که نیاز دارید، زمانی که به آنها نیاز دارید، هزینه پرداخت می کنید. این می تواند صرفه جویی قابل توجهی را در استخدام یک کارمند حقوق بگیر با همان سطح تخصص برای انجام کارهای مشابه ایجاد کند. علاوه بر این، مشاوران در حوزههای مختلف تولید ناب ، تامین مالی فعال ، برنامهریزی مالی و غیره میتوانند مناطقی را که در حال حاضر بیش از نیازتان هزینه میکنید شناسایی کرده و به شما در کاهش هزینهها کمک کنند.
صرفه جویی در زمان
تجربه مشاوران به این معنی است که آنها از قبل بهترین شیوه ها را می دانند. به عنوان مثال، یک مشاور ناب می تواند به فرآیند تولید مشتری نگاه کند و خیلی سریع ناکارآمدی ها را شناسایی کند. با داشتن یک مشاور، نیازی نیست که صاحبان مشاغل چرخ را دوباره اختراع کنند یا زمان ارزشمند خود را برای چیزی که توسط یک پیمانکار متخصص تکمیل شود از دست بدهند.
عینیت
مشاوران فاصله مفیدی را از چالش های تجاری فراهم می کنند. آنها از نظر احساسی در عملیات سرمایهگذاری نمیکنند که صاحبان کسبوکار هستند و میتوانند به راحتی چالشها را شناسایی و به آنها رسیدگی کنند، خواه موضوع اجرای یک فناوری جدید باشد یا تکمیل یک ادغام یا اکتساب . عینی بودن مشاور می تواند به ویژه در مشاغل خانوادگی مهم باشد، جایی که پویایی می تواند عاطفی باشد و بحث در مورد مشکلات اصلی دشوارتر است.
سفارشی سازی
مشاوران راه حلی برای همه ارائه نمی دهند. ارزش آنها در یادگیری در مورد کسب و کار و اهداف هر مشتری و تطبیق مشاوره و مشاوره استراتژی با چالش های خاصی است که کسب و کار با آن مواجه است. این سفارشی سازی به این معنی است که راه حل های مشاور بسیار موثرتر از خدمات مشاوره عمومی است. به عنوان مثال، یک مشاور کمک مالی دولتی می تواند برنامه های بودجه ای را انتخاب کند که کسب و کار شما به وضوح واجد شرایط است و بیشترین شانس موفقیت را دارد.
در مورد استخدام مشاور کسب و کار مطمئن نیستید؟
علیرغم مزایای خدمات مشاوره کسب و کار، برخی از صاحبان مشاغل ممکن است نسبت به مشارکت آنها احتیاط کنند. برخی از صاحبان مشاغل ممکن است احساس کنند که مشاوران نمی توانند چیزی را که قبلاً نمی دانند به آنها بگویند. سایر صاحبان و مدیران کسب و کار ممکن است به دلیل ناراحتی در به اشتراک گذاشتن مشکلات کسب و کار با یک خارجی، مشاوران را رد کنند.
با این حال، هر دو نگرانی را می توان با انتخاب مشاور مناسب برای کسب و کار خود کاهش داد، مشاوری که تخصصش تفاوت واقعی در رشد شرکت شما ایجاد می کند.
انتخاب مشاور مناسب
مشاوری را انتخاب کنید که نتایج ثابتی داشته باشد. میتوانید با صاحبان و مدیران کسبوکار دیگر در حلقه خود صحبت کنید و ببینید آیا میتوانید توصیهای دریافت کنید.
همچنین میتوانید از طریق وبسایتها و سایتهای رسانههای اجتماعی، پیشینه مشاوران بالقوه را بررسی کنید. مشاوران برای چه کسانی کار کرده اند و سوابق تحصیلی آنها چیست؟ چه مدت است که آن ها در تجارت هستند؟ چنین اطلاعاتی به شما کمک می کند تا اطمینان حاصل کنید که مشاور منتخب شما یک متخصص واجد شرایط است که نتایج مشخصی را ارائه می دهد.
همچنین در انتخاب مشاور خود به یاد داشته باشید که بهترین مشاوران هم نیازهای فنی و هم نیازهای روانی مشتریان خود را برآورده می کنند. به عنوان مثال، مشاوران بودجه دولتی شما نه تنها باید برنامه های تامین مالی را درک کنند، بلکه باید دارای توانایی های مدیریت پروژه باشند . مشاور IT ایده آل شما نه تنها باید درک عمیقی از سخت افزار و نرم افزار مربوطه داشته باشد، بلکه باید دارای مهارت های ارتباطی عالی نیز باشد.
مجله مطالعات مدیریت بینالمللی، مهارتهای کلیدی اضافی زیر را برای مشاوران شناسایی میکند:
- توانایی جمع آوری، ترکیب و تجزیه و تحلیل شناختی اطلاعات در مورد یک کسب و کار
- همدلی با وضعیت مشتری
- اختیار در مورد عملیات مشتری
- انطباق با آمادگی مشتری برای تغییر و منابع موجود
- توانایی “خواندن” محیط مشتری و تناسب با آن
مشاوران باید انگیزه های شما را برای درگیر کردن آنها درک کنند و باید به کار مشاوره به عنوان یک مشارکت نزدیک شوند. توسعه این مشارکت می تواند کلیدی برای صرفه جویی در زمان و هزینه صاحب کسب و کار و کاهش استرس و در عین حال موقعیت شرکت برای طول عمر و موفقیت باشد.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 24, 1401 | مشاوره
مشاوران کسب و کارهای کوچک به صاحبان کسب و کار در مورد استراتژی، حل مسئله و توسعه مهارت ها مشاوره می دهند. آنها همچنین منابعی را ارائه می کنند و برنامه ای برای بهبود عملکرد سازمان ارائه می کنند. به طور کلی، مشاوران کسب و کارهای کوچک کارگران قراردادی هستند که مشکلات را شناسایی می کنند، راه حل ها را اجرا می کنند و به اهداف می رسند.
مشاوران میتوانند ابزار مهمی برای کسبوکارهای کوچکی باشند که نمیتوانند کارمندان تمام وقت را در تمام طول سال بپردازند، به شخص ثالثی برای حل یک مشکل شرکت نیاز دارند، یا میخواهند یک متخصص برای مشاوره و استراتژیسازی باشد.
مشاور کسب و کارهای کوچک چه می کند؟
مشاوران مشاغل کوچک می توانند مسئولیت های مختلفی را انجام دهند. آنها ممکن است چیزی مانند یک طرح تجاری، استراتژی فروش، برنامه بازاریابی یا کمپین روابط عمومی طراحی کنند. آنها می توانند در زمینه های خاصی مانند حسابداری، عملیات، منابع انسانی، مدیریت، بازاریابی یا روابط عمومی تخصص داشته باشند. به سختی می توان هر نوع مشاور کسب و کار کوچک را در یک مقاله تکان داد. آنها می توانند تقریباً به هر پایگاهی که یک کسب و کار کوچک باید پوشش دهد کمک کند.
در نهایت، هر مشاور کسبوکار کوچک از این نظر مشابه است که آنها نهادهای مستقلی هستند که توسط کسبوکارهای کوچک برای تخصص و کمک به فعالیتهای خاصی که آن شرکتها برای انجام آنها مناسب نیستند، قرارداد بستهاند. در زیر، برخی از خدماتی که ممکن است یک مشاور کسب و کار کوچک انجام دهد را مرور می کنیم.
- مشاوره فروش و بازاریابی.
- مشاوره مدیریت پروژه.
- گزارش نویسی.
- پیش بینی.
- مشاوره فناوری اطلاعات
- مشاوره حسابداری.
- برنامه ریزی استراتژیک.
۱- مشاوره فروش و بازاریابی
اگر متخصص هستید یا در زمینه فروش و بازاریابی کار کرده اید، به راحتی می توانید این دانش را به عنوان یک مشاور کسب و کار کوچک انتقال دهید. یک مشاور کسب و کار کوچک می تواند به روش های مختلفی با تیم های فروش و بازاریابی کار کند. به عنوان مثال، آنها می توانند یک استراتژی دیجیتال، یک کمپین بازاریابی یا روی توسعه وب یا جنبه آموزشی کار کنند.
برای نشان دادن، بیایید بگوییم که یک شرکت با یک مشاور تماس می گیرد زیرا تیم فروش آنها عملکرد خوبی نداشته است. یک مشاور کسبوکار کوچک وارد میشود، مشاهده میکند، مشکلات را شناسایی میکند (اعم از اینکه عملیاتی باشند یا مبتنی بر آموزش)، روی استراتژی راهحل کار میکنند و سپس آن را اجرا میکنند.
۲- مشاوره مدیریت پروژه
یکی از دلایل اصلی که شرکت ها مشاوران مشاغل کوچک را استخدام می کنند، مدیریت پروژه است. فرض کنید یک شرکت محصول یا راه اندازی جدیدی در راه است، اما آنها مطمئن نیستند که چگونه برای آن استراتژی داشته باشند، زیرا تنها پنج کارمند وجود دارد و هیچ یک از آنها در مدیریت پروژه کار نمی کنند.
آن وقت است که یک مشاور می تواند وارد شود و یا به کارکنان شما آموزش دهد که چگونه پروژه را مدیریت کنند یا به عنوان مدیر پروژه قراردادی کار کند. علاوه بر این، اگر شرکتی در بلندمدت ناکارآمدی های عملیاتی داشته باشد، ممکن است مشاوری را برای شناسایی ناکارآمدی ها و ارائه برنامه ای برای بهبود مدیریت پروژه سازمان در نظر بگیرد.
۳- گزارش
یک مشاور می تواند از دو طریق به یک شرکت در گزارش دهی کمک کند، آنها می توانند تجزیه و تحلیل ها و گزارش ها را جمع آوری کنند و می توانند گزارش هایی را که وارد می شوند تجزیه و تحلیل کنند.
این خدماتی است که یک شرکت ممکن است بخواهد برای آن مشاور به صورت طولانی مدت استخدام کند. با گزارشدهی، یک مشاور کسبوکار کوچک به شرکت کمک میکند تحلیلها یا گزارشها را جمعآوری و درک کند تا بتواند بر اساس دادهها تصمیمات تجاری هوشمندانه بگیرد. اگر یک شرکت یا مالک بخواهد این کار را به تنهایی انجام دهد، ممکن است داده ها را اشتباه تفسیر کند یا معنی اعداد را درک نکند.
۴- پیش بینی
زمانی که یک کسب و کار کوچک به تازگی شروع به کار می کند، باید پیش بینی ها و پیش بینی هایی برای چگونگی پیش رفتن اوضاع در آینده نزدیک و دور داشته باشد. با این حال، زمانی که منابع، زمان یا پرسنل کافی برای جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آن ندارید، پیش بینی سخت است. در آن زمان است که یک مشاور کسب و کار کوچک می تواند وارد شود. آنها با شرکت کار خواهند کرد تا پیش بینی های مناسب را درک کنند و کنار هم بگذارند.
۵- مشاوره فناوری اطلاعات
با یک کسب و کار کوچک، انتخاب فناوری مناسب و راه اندازی کارآمد سیستم کار آسانی نیست. به همین دلیل شرکت ها مشاورانی را برای خدمات فناوری اطلاعات استخدام می کنند. یک مشاور می تواند به انتخاب فناوری مناسب کمک کند و اطمینان حاصل کند که سیستم های فناوری به درستی و کارآمد تنظیم شده اند.
اگر یک شرکت برای مدتی راه اندازی شده است، یک مشاور کسب و کار کوچک می تواند به شناسایی ناکارآمدی های تکنولوژیکی و سپس یافتن راه حلی برای بهبود سیستم و فرآیندهای یک شرکت کمک کند.
۶- مشاوره حسابداری
حسابداری یکی دیگر از خدماتی است که یک کسب و کار کوچک ممکن است برای بلندمدت استخدام کند. با یک تیم کوچک، داشتن یک بخش حسابداری ممکن است ارزش مالی نداشته باشد. با این حال، هر شرکتی به یک متخصص برای مدیریت و بررسی امور مالی نیاز دارد.
یک مشاور کسبوکار کوچک که در مدیریت مالی تخصص دارد، میتواند بیاید و بودجهها را تنظیم کند، لیست حقوق و دستمزد را تنظیم کند یا در زمینه مالیات کمک کند. امور مالی و حسابداری یکی از سخت ترین چیزها برای مدیریت یک شرکت کوچک است، اما یکی از مهم ترین زمینه ها برای راه اندازی دقیق است.
۷- برنامه ریزی استراتژیک
در اصل، مشاوره کسب و کارهای کوچک در مورد برنامه ریزی استراتژیک است. یک مشاور کسب و کار کوچک ممکن است به برنامه ریزی پیام های استراتژیک یا راه اندازی کمک کند. نقش مشاور کسب و کارهای کوچک شناسایی مسائل و برنامه ریزی راهبردی راه حل است. در اصل، آنها حل کننده های خلاقی هستند که می توانند در هر زمینه ای از کسب و کار تخصص داشته باشند و به کسب و کارهای کوچک کمک کنند تا کارآمدتر کار کنند.
چگونه یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک راه اندازی کنیم
۱. یک طاقچه پیدا کنید و خدمات خود را مشخص کنید.
شرکت مشاوره کسب و کار کوچک شما قرار است چه کاری انجام دهد؟ هویت شما چیست؟ قراره کی بشی؟ وقتی نوبت به راهاندازی شرکت مشاوره کسبوکار کوچک خود میرسد، باید اهداف مشخصتری نسبت به «ما برای کسبوکارهای کوچک مشاوره میدهیم» داشته باشید.
کسب و کار کوچک متوسط شما هم تخصصی و هم چندوجهی است و به احتمال زیاد برای مدیریت هر عنصر از هر کسب و کار در هر صنعتی مجهز نخواهید بود. شما به یک تخصص نیاز دارید و این باید قبل از شروع به جمع آوری شرکت خود به وضوح تعریف شود. شرکت شما بسیار بهتر خواهد بود که در چیزی مانند “ارتباطات برای استارت آپ های B2B SaaS سرمایه گذاری اولیه” تخصص داشته باشد تا اینکه خود را به عنوان یک “شرکت مشاوره کسب و کار کوچک برای مشاغل کوچک” معرفی کنید.
۲. احساس قوی نسبت به بازار خود و نقاط دردناک آن داشته باشید
هنگامی که جایگاه خود را مشخص کردید، باید بدانید که چگونه به بهترین نحو با بازار هدف خود مقابله کنید. اگر شرکت مشاوره کسبوکار کوچک خود را راهاندازی میکنید، احتمال دارد که کاملاً کور نشوید. شما احتمالاً درجاتی از تجربه در زمینه خود دارید – حداقل باید.
با این حال، شما نمی توانید تنها به تجربه قبلی خود در یک بازار تکیه کنید، زمانی که می خواهید یک شرکت خود را با هم تشکیل دهید. شما باید تحقیقات گسترده ای در بازار انجام دهید تا کسب و کارهایی را که می خواهید با آن ها کار کنید و مسائلی که به احتمال زیاد با آنها مواجه هستند، درک کنید.
با صاحبان کسبوکار تماس بگیرید تا ببینید آیا میتوانید درباره مشکلات و شکستهایی که معمولاً با آنها مواجه میشوند، اطلاعاتی کسب کنید. سعی کنید ادبیاتی مانند محتوای وبلاگ خاص صنعت و قطعات رهبری فکری پیدا کنید. ببینید آیا می توانید در کنفرانس ها شرکت کنید یا وبینارها را دانلود کنید تا دیدگاهی عمیق در مورد نحوه عملکرد صنعت هدف خود داشته باشید. به هر طریقی، نبض محکمی در مورد افرادی که میخواهید به آنها جلب کنید به دست آورید، این میتواند برای هدایت موفقیتآمیز تقریباً هر نقطه دیگر در این فهرست مفید باشد.
۳. یک طرح تجاری را مستند کنید
کنار هم قرار دادن یک طرح کسب و کار لزوماً برای راه اندازی یک شرکت مشاوره موفق در کسب و کار کوچک ضروری نیست، اما هنوز هم می تواند کمک بزرگی باشد و نیازی به طولانی شدن زمان نیست.
داشتن یک سند متفکرانه تقسیم بندی شده و واضح که به جزئیات آن چه کسی هستید، چه کاری انجام میدهید، موقعیت شما در بازار، برنامههای شما برای آینده، وضعیت مالی شما، و سایر عناصر کلیدی که هویت و دوام شرکت شما را مشخص میکنند، میتواند دارایی عظیمی برای شما باشد.
داشتن یک طرح کسب و کار به شما کمک میکند تا نقاط قوت، ضعف و فرصتهای خود را بهتر بشناسید و در عین حال سندی را به شما ارائه میدهد که میتوانید به مشتریان بالقوه نشان دهید تا ثابت کنید مؤثر و قانونی هستید. باز هم، این مرحله اجباری نیست، اما همچنان می تواند در کوتاه مدت و بلند مدت به شما کمک کند.
۴. مبانی قانونی شرکت خود را پوشش دهید
استخدام وکیل
راه اندازی هر نوع کسب و کاری با الزامات قانونی و مشکلاتی همراه است و یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک نیز از این قاعده مستثنی نیست. به همین دلیل است که باید وکالت حقوقی محکمی پیدا کنید تا به اطمینان حاصل شود که شرکت شما در محدوده قانون از زمین خارج می شود و در حین رشد از هیچ مرز قانونی تجاوز نمی کند.
اما استخدام کمک حقوقی مناسب آسان تر از انجام آن است. ارتباط با یک وکیل معتبر، با قیمت مناسب و قابل اعتماد که مایل به نمایندگی از شرکت شما است، گاهی اوقات شبیه تعقیب یک اسب شاخدار است.
بهترین کار این است که یک بودجه ثابت بسازید، انتظارات سنجیده را تعیین کنید و از آنجا ادامه دهید. وکلایی را که به دنبال آنها هستید به طور کامل بررسی کنید تا مطمئن شوید که آنها به مشتریان خود خدمات خوبی ارائه کرده اند – به ویژه آنهایی که ویژگی های آنها با شرکت شما مطابقت دارد.
فرود بر روی یک ساختار تجاری قانونی
هنگامی که وکیل خود را دارید، باید با آنها کار کنید تا مشخص کنید که چه نوع نهادی را می خواهید ثبت کنید. ساختار کسب و کار قانونی شما قرار است چگونه باشد؟ پاسخ شما به این سوال چندین عنصر کلیدی دیگر از عملیات شما را نشان می دهد – نحوه پرداخت مالیات یکی از مهمترین آنها است.
چهار ساختار اصلی تجاری قانونی وجود دارد:
- مالکیت انحصاری، جایی که یک نفر مسئول سود و بدهی یک تجارت است.
- شراکت، جایی که دو یا چند نفر مسئولیت مشترک یک تجارت را بر عهده دارند.
- شرکت با مسئولیت محدود (LLC) ، جایی که مالکان شخصاً مسئول بدهی ها یا بدهی های شرکت نیستند.
- شرکت، جایی که یک تجارت از نظر قانونی جدا از صاحبان آن در نظر گرفته می شود.
به طور کلی، ثبت نام به عنوان یک LLC برای یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک بسیار منطقی است. اما این لزوماً داده شده نیست. هنگامی که در حال تعیین نحوه ادامه کار در این مرحله هستید، درباره تصمیم کمی فکر کنید و اگر از قبل کمک قانونی در اختیار دارید، نظر آنها را بخواهید.
- چشم انداز رقابتی خود را تحقیق کنید
مگر اینکه جایگاه شرکت شما به اندازه یک جایگاه خاص باشد، مطمئناً رقبای در زمینه خود خواهید داشت. قرار است شرکتهای مشاوره دیگری برای کسب و کار مشابه شما رقابت کنند و این به نفع شماست که درک شرکتی از نحوه عملکرد آنها داشته باشید.
خدماتی را که ارائه می دهند و انواع کسب و کارهایی که به طور کلی به آنها ارائه می دهند را ببینید. انجام این کار به شما امکان می دهد ببینید چه نوع سازمان هایی به دنبال شرکت هایی با تخصص شما هستند. همچنین ممکن است به شما کمک کند شکاف هایی را در مشتریان آنها شناسایی کنید که می توانید برای آنها جذابیت ایجاد کنید.
رقابت شما به طور طبیعی باید چندین جنبه از نحوه انجام کسب و کار شما را مشخص کند. بازاری برای خدمات شما وجود دارد و باید در یک مکان مناسب و پرسود در آن فرود بیایید. همه چیز با دانستن اینکه با چه چیزی روبرو هستید شروع می شود.
۶. وضعیت مالی خود را درک کنید، از جمله ساختارهای بالقوه قیمت گذاری
تامین مالی و بودجه اولیه
اینجا جایی است که شما به یکی از عناصر ناراحت کننده اما ضروری در راه اندازی شرکت مشاوره کسب و کار کوچک خود وارد می شوید. شما نمی توانید بدون هیچ تصویری از امور مالی خود شرکت خود را راه اندازی کنید – برای خرج کردن پول برنامه ریزی کنید، مثل اینکه کارت سفید دارید و به بهترین ها امیدوار هستید.
شما باید ارقام مالی دقیق پشت تلاش های اولیه خود را بدانید – و همچنین تصویری از این که پول از کجا می آید و آن منبع چقدر قابل اعتماد است. آیا از سرمایه گذاران بودجه دریافت می کنید؟ آیا از جیب خود پرداخت می کنید؟ آیا به دوستان و خانواده متکی هستید؟
با در نظر گرفتن این اطلاعات، می توانید شروع به بودجه بندی برای آنچه که برای گردآوری شرکت شما نیاز است و اینکه چگونه قصد جذب و حفظ مشتریان را دارید، کنید.
ساختار قیمت گذاری
شما همچنین باید یک پیشبینی مالی واقعبینانه را جمعآوری کنید که جنبههایی از کسبوکار شما مانند ساختار قیمتگذاری شما را در بر بگیرد. باید از خود بپرسید “چگونه و چقدر برای شارژ مشتریان برنامه ریزی می کنم؟”
آیا می خواهید آنها را روی نگهدارنده شارژ کنید؟ ساعتی؟ بر اساس پروژه؟ این مرحله به شدت به مرحله قبل از آن متکی است. شما باید تصویر محکمی از نرخهای پیشروی رقابت و مدلهای قیمتگذاری داشته باشید. به این ترتیب، می توانید اطمینان حاصل کنید که قیمت های شما به اندازه کافی منطقی و رقابتی است تا با دیگران در فضای خود همگام شوید.
در اینجا باید واقع بین باشید. سعی کنید ساختار قیمت گذاری منطقی داشته باشید که بتواند کسب و کار شما را بدون اینکه مشتریان بالقوه زیادی را از خود دور کند، سرپا نگه دارد. این ممکن است به آزمون و خطا نیاز داشته باشد، اما شما باید آن را کشف کنید. به هر حال، اگر هیچ کسب و کار کوچکی علاقه ای به پرداخت هزینه خدمات شما نداشته باشد، نمی توانید یک شرکت مشاوره موفق کسب و کار کوچک را حفظ کنید.
۷. برای رسیدگی به امور حسابداری و حسابداری آماده شوید
یکی دیگر از عناصر کلیدی راه اندازی یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک، پوشش جنبه اداری سازمان شما یعنی حسابداری و حسابداری است. حسابداری و حسابداری شبیه جنبه حقوقی کسب و کار شما هستند، آنها بسیار مهم هستند. اگر میخواهید از مشکلات IRS جلوگیری کنید، باید کتابهای خود را مرتب داشته باشید. اما این می تواند برای هر کسی که یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک راه اندازی می کند سخت باشد.
در بسیاری از موارد اگر نه در بیشتر موارد، بنیانگذاران شرکت های مشاوره کسب و کار کوچک شرکت خود را راه اندازی نمی کنند تا زمان و انرژی خود را صرف تعداد آنها کنند. به همین دلیل است که بهتر است حسابدارانی را استخدام کنید تا حداقل بخشی از این فرآیند را انجام دهند.
همچنین میتواند به برونسپاری مسئولیتهای حسابداری خود به یک CPA کمک کند، اما این احتمال وجود دارد که بودجه لازم برای آن را نداشته باشید. در این صورت، ممکن است بخواهید استفاده از نوعی نرمافزار حسابداری کسب و کار کوچک را بررسی کنید تا آن سمت از عملیات خود را در یک راستا قرار دهید.
۸. شروع به توسعه حضور آنلاین کنید
هنگامی که زیرساخت های اداری بیشتری را ایجاد کردید، زمان آن رسیده است که مشتریان بالقوه را جذب کنید. این با ایجاد یک حضور آنلاین قوی شروع می شود. یک وبسایت حرفهای که بهخوبی ساخته شده است، به راحتی قابل پیمایش است و به بازدیدکنندگان نشان میدهد که شما به عنوان یک شرکت چه کسی هستید، این به شما کمک میکند که قابل اعتمادتر و قانونیتر شوید.
شروع به انتشار محتوای وبلاگ خاص صنعت و سایر وثیقه های بازاریابی برای کمک به تقویت شهرت خود و تثبیت خود به عنوان یک رهبر فکری را در نظر بگیرید. تاکتیکهایی مانند آنها میتوانند برای تولید سرنخ قدرتمند و منابع تعامل بالقوه باشند.
شما همچنین باید به صورت فعالانه، اما نه تهاجمی، به شبکه سازی ادامه دهید. با شنوندگان خود ارتباط داشته باشید. برخی از مکالمات را از طریق پلتفرم ها شروع کنید و شروع به برقراری برخی روابط با مشتریان احتمالی در فضای خود کنید.
فراتر از آن، شما باید پروفایلهایی را در پلتفرمهای مختلف رسانههای اجتماعی راهاندازی کنید تا مشتریان بالقوه خود را در جایی که هستند ملاقات کنید، به مشتریان راضی خود اجازه دهید نظرات مثبت خود را از خود به جای بگذارند، و رهبری فکری خود را از طریق کانالهای زیادی که ممکن است ارتقا دهید.
۹. پیشنهاد ارزش خود را تعیین کنید
اطلاعات و بینشی که تا این لحظه به دست آورده اید باید به درک کاملی از مخاطبان هدف، رقابت و بازار گسترده تر شما برسد. در مجموع، این عوامل باید ارزش پیشنهادی شما را مشخص کنند.
چه کاری می توانید انجام دهید که رقبای شما نمی توانند انجام دهند؟ آیا می توانید مشاوره با کیفیت بالا را با قیمت کمتری نسبت به همتایان خود در صنعت ارائه دهید؟ آیا میتوانید به کسبوکارهای کوچکی که به آنها خدمات میدهید توجه ویژهای بدهید که دیگران نتوانند با آنها مطابقت کنند؟ آیا تجربه بیشتری نسبت به شرکت های متوسط در بازار خود دارید؟
به هر طریقی، بفهمید چه چیزی شما را خاص میکند و استراتژیهای فروش و بازاریابی خود را بر اساس آن شکل دهید. پرسوناهایی را که بیشتر پذیرای خدمات شما هستند را کنار هم قرار دهید و هدف قرار دادن آنها را مشخص کنید. از بسیاری جهات، این جایی است که هر نکته قبلی در این لیست با هم جمع می شود. شما قطعات و تکههای یک شرکت مشاوره کسبوکار کوچک موفق را کنار هم قرار دادهاید، ارزش پیشنهادی شما چیزی است که واقعاً همه چیز را به حرکت در میآورد.
۱۰. کارمندان را به طور پایدار و موثر شروع کنید
در اینجا تفاوت اصلی بین راه اندازی یک شرکت مشاوره کسب و کار کوچک و تبدیل شدن به یک مشاور کسب و کار کوچک وجود دارد، شرکت به این معنی است که شما افراد دیگری را استخدام می کنید. همانطور که کسب و کار شما گسترش می یابد و می توانید کارمندان جدید جذب کنید، مطمئن شوید که به طور متفکرانه و موثر استخدام می کنید.
تحقیقات خود را در مورد نامزدهایی که می خواهید استخدام کنید انجام دهید و با استفاده از ارتباط شخصی و غیر عمومی با آنها ارتباط برقرار کنید. اگر میخواهید از فهرستهای شغلی برای یافتن کارمندان بالقوه استفاده کنید، اطمینان حاصل کنید که توضیحات کامل هستند و درک روشنی از انتظارات، مسئولیتهای نقش، و شایستگیهای ترجیحی شما ارائه میدهند. شما همچنین باید منابعی برای جذب افراد جدید در حین انجام فرآیند استخدام داشته باشید. در این مرحله از فرآیند نمیتوانید از محدودیتهای خود فراتر بروید، مطمئن شوید که کارکنان را به طور پایدار تشکیل میدهید.
چگونه به یک مشاور کسب و کار کوچک تبدیل شویم
فرض کنید میخواهید وارد مشاوره کسبوکارهای کوچک شوید، اما علاقه یا منابع لازم برای تشکیل یک شرکت کامل را ندارید. در این صورت، ممکن است بخواهید یک مشاور مستقل کسب و کار کوچک شوید. در اینجا نگاهی اجمالی به چگونگی انجام آن میدهیم.
۱. یک تخصص را انتخاب کنید
مشخص کنید که در چه چیزی متخصص هستید. در حالت ایده آل، پنج سال تجربه تمام وقت دارید تا در یک موضوع خاص متخصص باشید.
۲. گواهینامه های تحقیقاتی
برخی از ایالت ها قوانینی در مورد مشاوره دارند، به ویژه در صنعت جمع آوری کمک های مالی. قبل از شروع، بررسی کنید که آیا برای کار به عنوان مشاور در صنعت خود در ایالت خود به گواهینامه نیاز دارید یا خیر.
۳. در دوره های آموزشی شرکت کنید
شما باید همیشه در صنعت تخصصی خود یاد بگیرید و فعال باشید. به عنوان مثال، اگر شما یک مشاور بازاریابی هستید، با گذراندن دوره ها و اطلاع از آخرین روندها، مطمئن شوید که در این صنعت متخصص هستید. آموزش مداوم باید یک اولویت بزرگ برای شما باشد.
۴. شروع به شبکه سازی کنید
برای اینکه یک مشاور باشید، باید لیستی از مخاطبین ایجاد کنید. با شرکت در رویدادها و کنفرانس های محلی برای مشاغل کوچک شروع کنید.
۵. در مورد ساختار قیمت گذاری تصمیم بگیرید
هنگامی که شروع به افزایش علاقه به شرکت خود کردید، باید در نظر بگیرید که چقدر می خواهید هزینه کنید. می توانید رقابت ها را جستجو کنید و نرخ آنها را ببینید. آیا آنها برای هر پروژه، ساعتی یا در یک تجارت نگهدارنده قیمت می دهند؟
۶. یک برنامه بازاریابی داشته باشید
دریابید که چگونه می خواهید خدمات خود را تبلیغ کنید. به علاوه، بودجه خود را در نظر بگیرید. چقدر می خواهید برای بازاریابی سنتی یا اینترنتی هزینه کنید؟
متوسط هزینه مشاوره مشاغل کوچک
با توجه به تنوع گسترده ای از انواع مشاوران کسب و کارهای کوچک، تعیین یک رقم متوسط برای هزینه های مشاوره مشاغل کوچک می تواند دشوار باشد. این نرخها نیز بر اساس مکان، ساختار قیمتگذاری و اینکه آیا قصد دارید روابط مستمر با مشتریان را حفظ کنید، متفاوت است.
اگر تصمیم میگیرید برای خدمات مشاوره کسبوکار کوچک خود چه هزینهای دریافت کنید، یکی از بهترین مکانها برای شروع این است که نگاهی به آنچه رقبای مستقیم خود دریافت میکنند بیاندازید. اگر بتوانید خدمات قابل مقایسه ای ارائه دهید، احتمالاً می خواهید هزینه های خود را در آن پارک نگه دارید.
همانطور که گفته شد، باید مطمئن شوید که نرخ رفتن شما ارزش زمان شما را دارد. سعی کنید میانگین دستمزد یک موقعیتی را که به تخصص شما نیاز دارد پیدا کنید، آن را به عنوان یک نوع هزینه فرصت در نظر بگیرید. هنگامی که این رقم را به دست آوردید، از آن برای محاسبه میزان درآمد خود به صورت ماهانه، هفتگی و ساعتی استفاده کنید. با این اطلاعات، سعی کنید نرخی را تعیین کنید که نشان دهد اگر به عنوان مشاور کار نمی کردید، چه چیزی می توانستید بسازید.
این منطق میتواند تقریباً برای هر نوع مدل قیمتگذاری مشاوره کسبوکارهای کوچک اعمال شود – از جمله نگهدارندهها، هزینههای ماهانه، شارژ بر اساس پروژه یا نرخهای ساعتی. همانطور که پروژه های بیشتری را تحویل می دهید و شهرت خود را ایجاد می کنید، می توانید به تدریج و به طور مناسب قیمت های خود را افزایش دهید.
حقوق مشاور مشاغل کوچک
طبق ZipRecruiter، متوسط حقوق در سراسر کشور برای مشاوران مشاغل کوچک خودخوانده ۶۳۷۵۰ دلار است که صدک ۲۵ و ۷۵ آن ۵۱۵۰۰ دلار و ۷۴۵۰۰ دلار است. این ارقام بر اساس تخصص و موقعیت مکانی متفاوت هستند. به طور کلی، مشاوره کسب و کارهای کوچک می تواند یک حرفه پر ارزش باشد. با حل خلاقانه مسئله، هر روز متفاوت به نظر می رسد و چالش های جالبی را ارائه می دهد.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 22, 1401 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
کارآفرینی چیزی بیش از یک صاحب کسب و کار است. این یک دیدگاه و یک سبک زندگی است. مسیر کارآفرینی اغلب جادهای است که پر از انحرافات غیرمنتظره، موانع و بنبستها است. شبهای بیخوابی زیادی وجود دارد، برنامههایی که به نتیجه نمیرسند، بودجهای که به نتیجه نمیرسد و مشتریانی که هرگز محقق نمیشوند. راه اندازی یک کسب و کار می تواند آنقدر چالش برانگیز باشد که ممکن است شما را متعجب کند که چرا کسی با میل و رغبت در چنین مسیری قدم گذاشته است.
علیرغم آن سختی ها، هر ساله هزاران نفر با مصمم به تحقق چشم انداز خود و رفع نیازی که در جامعه می بینند، سفری کارآفرینانه را آغاز می کنند. آنها کسب و کارهایی را باز میکنند، استارتآپهای فناوری راهاندازی میکنند یا یک ایده را به محصول یا خدمات جدید تبدیل میکنند. با انگیزه، الهام و برنامه بازی مناسب، می توانید یک کارآفرین موفق نیز باشید.
کاری که کارآفرینان انجام می دهند
یک کارآفرین نیازی را شناسایی می کند که هیچ کسب و کاری موجود به آن توجه نمی کند و راه حلی برای آن نیاز تعیین می کند. فعالیت کارآفرینی شامل توسعه و شروع یک کسب و کار جدید و اجرای یک طرح بازاریابی کسب و کار است که اغلب با هدف نهایی فروش شرکت برای کسب سود است.
کارآفرینی که به طور مرتب کسب و کارهای جدیدی راه اندازی می کند، آنها را می فروشد و سپس شرکت های جدیدی راه اندازی می کند، یک کارآفرین سریالی است. اینکه آیا یک صاحب کسب و کار باید به عنوان یک کارآفرین در نظر گرفته شود ، اغلب به ایجاد کسب و کار و سایر موارد قانونی بستگی دارد. با این حال، هر بنیانگذار یک کسب و کار موفق با نام خانوادگی به عنوان یک کارآفرین شروع کرد.
اگر میخواهید خودتان یک کارآفرین شوید، اما نگران هستید که پول آن را ندارید، نیازی نیست که مسائل مالی شما را از دستیابی به اهداف شغلیتان باز دارد . بسیاری از کارآفرینان به دنبال گزینههای تامین مالی هستند که بانکهای سنتی را دور میزنند، مانند تامین مالی از سوی سرمایهگذاران، که سرمایهای را برای پوشش هزینههای راهاندازی (یا بعداً هزینههای توسعه) در اختیار کارآفرینان قرار میدهند. اگر می توانید پتانسیل رشد بالایی را برای کسب و کار خود نشان دهید، می توانید به یک سرمایه گذار خطرپذیر نیز مراجعه کنید که در ازای دریافت سهام در شرکت شما سرمایه ارائه می دهد.
نمونه هایی از کارآفرینان موفق
بسیاری از افرادی که ده ها سال پیش هیچ کس نام آنها را نمی دانست، نمونه ای از موفقیت کارآفرینی امروز هستند. در اینجا فقط چند نمونه آورده شده است:
- استیو جابز: رهبر فقید فناوری اپل را راه اندازی کرد و آن را به شرکت غالب امروزی تبدیل کرد. جابز حتی تا حدودی در طول حرفه خود دچار لغزش شد و اپل را برای بیش از یک دهه ترک کرد و سپس به این شرکت بازگشت و آن را به ارتفاعات جدید رساند.
- ایلان ماسک: او اسپیس ایکس را تاسیس کرد و از آن زمان به دلیل سرمایه گذاری میلیاردها دلاری که شرکتش برای او در پروژه های خیرخواهانه به دست آورده است، از جمله تامین آب تمیز برای فلینت، میشیگان و اهدای دستگاه تنفس مصنوعی مورد تایید FDA به بیمارستان های مبارزه با کووید ۱۹، شهرت یافت.
- بیل گیتس: یکی از بنیانگذاران مایکروسافت اغلب به عنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شده است و به یک رهبر مشهور بین المللی در زمینه بیماری های همه گیر و نحوه مدیریت آنها تبدیل شده است. بنیاد بیل و ملیندا گیتس، مشترک با همسر سابقش، بر مبارزه با فقر، نابرابری و بیماری در سطح جهانی تمرکز دارد.
- جف بزوس: بنیانگذار و خالق Amazon.com در ابتدا این شرکت را به عنوان یک خرده فروش آنلاین کتاب راه اندازی کرد. بازار اینترنتی از آن زمان به یکی از با ارزش ترین شرکت ها در جهان تبدیل شده است و تقریباً هر محصولی را که می توان تصور کرد را به فروش می رساند.
- مارک زاکربرگ: به عنوان یک دانشجوی کالج، او با تأسیس پلت فرم شبکه اجتماعی فیس بوک به شکل دادن به آینده رسانه های اجتماعی کمک کرد. این سرویس که در ابتدا فقط برای پردیسهای کالج منتخب راهاندازی شد، به سرعت به عموم مردم گسترش یافت. موفقیت آن زاکربرگ را به یکی از جوانترین میلیاردرهای خودساخته آمریکا تبدیل کرد.
- سارا بلیکلی: او ۵۰۰۰ دلار گرفت و با اختراعی که امروزه به نام Spanx شناخته می شود، آن را به یک شرکت ۱ میلیارد دلاری تبدیل کرد. این ایده ناشی از ناامیدی بلیکلی از جوراب شلواری بود که مجبور بود برای کارهای قبلی بپوشد. او تجربه مد نداشت اما در مورد همه چیز از پتنت گرفته تا پارچه تحقیق کرد.
انگیزه های کارآفرینان موفق
وقتی تعداد زیادی از کارآفرینان در جهت مخالف فعالیت میکنند، چه انگیزهای باعث میشود کارآفرینان سرمایهگذاری کنند؟ اگرچه الهام هر فرد متفاوت و منحصر به فرد است، بسیاری از کارآفرینان توسط یک یا چند مورد از انگیزه های زیر تحریک می شوند:
- خودمختاری: کارآفرینان افرادی هستند که می خواهند رئیس خود باشند، اهداف خود را تعیین کنند، پیشرفت خود را کنترل کنند و کسب و کار خود را هر طور که می خواهند اداره کنند. آنها می دانند که موفقیت یا شکست کسب و کارشان به آنها بستگی دارد، اما این مسئولیت را به عنوان یک بار نمی بینند. در عوض، این نشانگر آزادی آنهاست.
- هدف: بسیاری از کارآفرینان چشم انداز روشنی از آنچه می خواهند به انجام برسانند دارند و خستگی ناپذیر برای تحقق آن تلاش خواهند کرد. آنها واقعاً بر این باورند که محصول یا خدماتی دارند که خلاء را پر می کند و با یک تعهد یک جانبه مجبور به ادامه دادن به جلو هستند. آنها از رکود متنفرند و ترجیح می دهند در حین حرکت رو به جلو شکست بخورند تا اینکه در بی تحرکی دچار ضعف شوند.
- انعطاف پذیری: همه افراد با سفتی فرهنگ سنتی سازمانی سازگار نیستند. کارآفرینان اغلب به دنبال این هستند که خود را از این محدودیتها رها کنند، تعادل بین کار و زندگی بهتری پیدا کنند ، یا در زمانها و به روشهایی کار کنند که ممکن است غیر متعارف باشد. این بدان معنا نیست که آنها ساعت های کمتری کار می کنند. اغلب، به ویژه در مراحل اولیه رشد یک کسب و کار ، طولانی تر و سخت تر کار می کنند. بلکه، آنها به گونه ای کار می کنند که برای آنها غریزی است.
- موفقیت مالی: بیشتر کارآفرینان متوجه میشوند که یک شبه میلیاردر نمیشوند، اما این بدان معنا نیست که آنها علاقهای به پتانسیل کسب درآمد از یک کسب و کار بسیار موفق که کنترل کامل آن را دارند، ندارند. برخی می خواهند یک شبکه ایمنی مالی برای خود و خانواده خود ایجاد کنند، در حالی که برخی دیگر به دنبال کسب سود هنگفت با ایجاد چیز بزرگ بعدی هستند.
- میراث: کارآفرینان اغلب با تمایل به ایجاد چیزی که از آنها بیشتر است هدایت می شوند. برخی دیگر می خواهند برندی را توسعه دهند که عمر طولانی داشته باشد و به یک موسسه تبدیل شود. برخی می خواهند منبع درآمد و امنیت را به ورثه خود منتقل کنند. همچنین کارآفرینانی وجود دارند که امیدوارند تأثیری ماندگار در جهان بگذارند و نوآوری را پشت سر بگذارند که زندگی مردم را به نحوی ملموس بهبود بخشد.
توصیه های کارآفرینان موفق
اگر به این فکر می کنید که آیا کارآفرین شوید، ابتدا مشخص کنید که کدام یک از محرک های فوق به عنوان نیروهای هدایت کننده شما عمل می کنند. سپس، در نظر بگیرید که آیا ویژگیها و ویژگیهای شخصیتی خاصی دارید که به شما امکان میدهد به عنوان یک کارآفرین پیشرفت کنید. در اینجا آنچه بنیانگذاران شرکت و رهبر کسب و کار در مورد آنچه که فکر می کنند یک کارآفرین واقعا موفق را می سازد آمده است:
- کارآفرینی هسته اصلی رویای آمریکایی است. این در مورد ایجاد مسیرهای جدید ، در مورد ایمان به خود، مأموریت خود و الهام بخشیدن به دیگران برای پیوستن به شما در سفر است. چیزی که کارآفرینان را متمایز می کند اراده، شجاعت و گاهی اوقات بی پروایی برای انجام آن است. درک هاتسون، شریک مدیریت Morgan Creek Strategies
- کارآفرینی به دنبال یک راه حل است ، تمرکز بی وقفه بر حل یک مشکل یا انجام کاری به شدت متفاوت از روشی که امروز انجام می شود. با هدف انجام کاری بهتر از آنچه قبلاً انجام شده است و دائماً به دنبال بهبود است. بلیک هاچیسون، مدیرعامل فلیپا
- کارآفرینی… گرسنگی مداوم برای بهتر کردن اوضاع و این ایده است که شما هرگز از وضعیت موجود راضی نیستید. دبی رکسرزاده، بنیانگذار و مدیر عامل Rachel’s Kitchen
- در هسته خود، یک طرز فکر است. یک روش تفکر و عمل. این در مورد تصور راه های جدید برای حل مشکلات و ایجاد ارزش است . اساساً، کارآفرینی در مورد … توانایی تشخیص و تجزیه و تحلیل روشمند یک فرصت و در نهایت، به دست آوردن ارزش است. بروس باخنهایمر، استاد بالینی مدیریت و مدیر اجرایی آزمایشگاه کارآفرینی در دانشگاه پیس
- موفق ترین کارآفرینان آنهایی هستند که دارای قدرت هستند . سخاوت از پشتکار، اشتیاق و انعطاف تشکیل شده است. این اشتیاق برای دستیابی به اهداف بلندمدت، شجاعت تلاش مجدد در مواجهه با طرد شدن، و اراده برای انجام کاری بهتر از آنچه قبلا انجام شده است است. موفقترین کارآفرینان معمولاً کارآفرینانی هستند. آنها تا زمانی که از اهداف خود فراتر نرسند تسلیم نمیشوند. وقتی شرایط سخت میشود و آنها زمین میخورند، کارآفرینان سختگیر بلافاصله به عقب برمیگردند و دوباره تلاش میکنند.» دبورا سوینی، معاون و مدیر کل شرکت Deluxe Corp.
- توانایی گوش دادن ، چه به نظرات مشتریان و چه کارمندان، نیز جزء لاینفک موفقیت است. در حالی که شما باید اعتماد به نفس داشته باشید تا انتخاب های خود را انجام دهید، هنوز هم بسیار مهم است که از افرادی که می خواهید نیازهای آنها را برآورده کنید، جدا نشوید. تیرات کامدار، مدیر کل لوکس در eBay
- کارآفرین بودن مانند رفتن به سرزمینی ناشناخته است. به ندرت مشخص است که چه کاری باید انجام دهید، و زمانی که با مشکل مواجه می شوید باید خیلی به خودتان تکیه کنید. روزهای زیادی وجود دارد که احساس می کنید همه چیز هرگز درست نمی شود و ماه های بی پایان با ضرر کار می کنید. شما باید بتوانید احساساتی را که به تنهایی به وجود میآیند، تحمل کنید. آماندا آستین، بنیانگذار و رئیس فروشگاه کوچک مینیاتورها
- برای اینکه یک کارآفرین موفق باشید، باید اشتیاق به یادگیری داشته باشید از مشتریان، کارمندان و حتی رقبا. جیمز بدال، رئیس و مدیر عامل شرکت بره متال استاندارد
- کارآفرینی اساساً هنر و علم ساختن سیستمهای سودآور برای کمک به مردم به شیوههایی است که سایر سیستمها این کار را نمیکنند. شایستگی اصلی کارآفرین، هوش تجاری یا توانایی بازاریابی نیست، بلکه همدلی است – توانایی درک احساسات و نیازهای دیگران . لوگان آلک، CPA و مالک Money Done Right
- کارآفرین موفق بودن به معنای رهبر خوب بودن نیز هست . رهبری توانایی رساندن افراد به جایی است که می خواهند شما را دنبال کنند، نه اینکه احساس کنند مجبور هستند شما را دنبال کنند. این نیاز به سرمایه گذاری شخصی روی تیم شما دارد. آنها باید بدانند که شما نه تنها آنها را مسئول میخواهید و آنها را به سمت بهتر شدن سوق میدهید، بلکه در مواقعی که در حال تلاش هستند مراقب آنها نیز باشید. معامله ای نیست. این یک رابطه است. استیو شواب، بنیانگذار و مدیر عامل کاساگو
چگونه یک کارآفرین شویم
- هیچ راه واحدی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق وجود ندارد. بسیاری از آنها میتوانند به داشتن مهارتها، طرز فکر و ایدههای مناسب در زمان مناسب برای طنیناندازی با عموم برگردد. با این حال، چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید تا شانس خود را برای شروع یک کسب و کار پر رونق افزایش دهید.
- ایده مناسب را پیدا کنید. کارآفرینی فقط یافتن یک ایده سودآور نیست. این در مورد یافتن کسی است که به دنبال آن اشتیاق دارید. تقریباً هر صنعتی جایی برای کارآفرینان جدید دارد و شناسایی موضوعی که بیشتر به آن اهمیت میدهید میتواند شما را برای ادامه مسیر تشویق کند.
- برای کسب و کار خود برنامه ای تهیه کنید. گفتن اینکه می خواهید یک کسب و کار راه اندازی کنید کافی نیست. شما همچنین نیاز به یک برنامه محکم برای چگونگی انجام این کار دارید. یک طرح تجاری می تواند به تقویت اهداف مالی که می خواهید برسید کمک کند. همچنین میتواند به شما بگوید که چگونه به آنها دسترسی پیدا کنید و در عین حال سرمایهگذاران بالقوه را برای تامین مالی سرمایهگذاری خود ترغیب کنید.
- مشتریان خود را مشخص کنید. بسیاری از کسب و کارها بدون ارائه خدمات به مشتریان یا مشتریان موفق نمی شوند. بیشتر سرمایهگذاریها برای همه افراد به یک اندازه جذاب نیستند، اما میتوانید قبل از باز کردن درهای خود، علاقه به ایده خود را بسنجید. اطلاعات جمعیتی افرادی که بیشتر به کسب و کار شما علاقه مند هستند می تواند به شما در تصمیم گیری های دیگری مانند مکان فروشگاه و خرید آگهی کمک کند.
- ایده خود را بفروشید حتی اگر محصول یا خدمات شما در میان دوستان، خانواده یا انجمن های آنلاین مورد توجه قرار گرفته باشد، این حجم نمونه کوچکی است. شما باید درک درستی از افکار عمومی داشته باشید. بازاریابی ایده خود در مکان های مناسب و برجسته کردن آنچه آن را از رقبا متمایز می کند می تواند به جذب افراد به سمت کسب و کار شما کمک کند.
- با دیگران در زمینه کاری خود آشنا شوید. به احتمال زیاد افرادی در صنعت شما وجود دارند که تخصص آنها در زمینه های خاص می تواند برای کسب و کار نوپا شما مفید باشد. شبکهسازی مناسب میتواند شما را به افرادی متصل کند که میتوانید از آنها دانش ارزشمندی کسب کنید یا حمایت پولی به دست آورید.
جمع بندی
یک کارآفرین موفق راه آسانی نیست. اغلب ممکن است کار سخت، نبوغ و پشتکار بسیار بیشتری نسبت به کار معمولی ۹ به ۵ نیاز داشته باشد و در عین حال در درازمدت به نتیجه نرسد. با این حال، موفقیت به عنوان یک کارآفرین میتواند یکی از ارزشمندترین تجربیات باشد، زیرا شما این کار را طبق شرایط خودتان انجام میدهید و در عین حال بر جامعه تأثیر میگذارید. برای بسیاری، این پاداش ها بسیار ارزشمند است. هرگز تضمینی وجود ندارد که یک ایده موفق شود، اما همچنان افراد زیادی را خواهید دید که کسب و کار خود را راه اندازی می کنند. از این گذشته، شکست به همان اندازه نامشخص است.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 20, 1401 | مدیریت
کارآفرین کسی است که ماجراجویی و ریسک راه اندازی یک کسب و کار جدید را به عهده می گیرد. کارآفرینان نه تنها کسب و کار خود را راهاندازی میکنند، بلکه آنها را میسازند و مقیاس میدهند تا سودآور شوند.
یک کارآفرین چه می کند؟
وقتی کلمه کارآفرین را می شنوید، ممکن است به کسی فکر کنید که استارت آپ خود را راه اندازی کرده است. در حالی که این درست است، کارآفرین کسی است که نیازی را می بیند و برای ایجاد یک کسب و کار تلاش می کند که آن نیاز را برطرف کند. این کسی است که حاضر است ریسک کند و ایده کسب و کار خود را به واقعیت تبدیل کند.
ویژگی های مشترک کارآفرینان
کارآفرینان معمولاً سخت کوش، نوآور و مدبر هستند، زیرا در آغاز، اغلب تنها مسئول موفقیت سرمایه گذاری های خود هستند. مهم نیست که یک ایده استارت آپ چقدر درخشان باشد، کارآفرینان برای ایجاد و راه اندازی یک کسب و کار موفق به مهارت هایی نیاز دارند، از جمله:
- انطباق پذیری: اگر ایده ای کار نمی کند، ممکن است نیاز داشته باشید که به سرعت سازگار شوید و راه حل هایی پیدا کنید.
- توانایی شبکه سازی: شبکه سازی می تواند یکی از ارزشمندترین مهارت هایی باشد که شما به عنوان یک کارآفرین یاد می گیرید. رشد یک کسب و کار موفق نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد. ایجاد شبکه ای از افراد همفکر می تواند به شما کمک کند تا کسب و کار جدید خود را بازاریابی کنید و در هنگام بروز چالش ها با انگیزه و مشتاق بمانید. همکاری و شبکه سازی همچنین می تواند فرصت هایی برای یادگیری از دیگر کارآفرینان ایجاد کند.
- با جمع آوری سرمایه راحت باشید: مگر اینکه منابع لازم برای شروع کسب و کار جدید خود را نداشته باشید، احتمالاً باید زمان مناسبی را صرف فروش و جستجوی سرمایه گذاری در ایده خود کنید.
- رهبری: به عنوان موسس شرکت خود، باید تصمیمات مهمی بگیرید و یک تیم بسازید و مدیریت کنید.
در حالی که هنگام راه اندازی کسب و کار خود می توانید در مورد انتظارات در مورد هر گونه آموزش رسمی، گواهینامه یا الزامات آموزشی انعطاف پذیری داشته باشید، کارآفرینان رانده می شوند و یادگیرندگان مادام العمر هستند. این در مورد ایده ها، تجربه و تعهد شما برای تحقق بخشیدن به چشم اندازتان است.
نمونه های کارآفرینی
برخی از نمونه های معروف کارآفرینان عبارتند از والت دیزنی، اپرا وینفری و استیو جابز. این صاحبان کسب و کار خودساخته چشماندازی داشتند و آن را از سر گذراندند، سختیها را پشت سر گذاشتند و در مسیر باقی ماندند. این افراد همچنین نشان میدهند که کارآفرینی میتواند متفاوت به نظر برسد و برای راهاندازی یک کسب و کار لازم نیست مخترع یا مهندس باشید.
آیا کارآفرینی یک شغل است؟
کارآفرین بودن یک شغل است و می تواند یک انتخاب شغلی مادام العمر باشد که به یک تلاش پرسود تبدیل شود. به عنوان یک کارآفرین، شما در حال حل مشکلات و نوآوری به روشی هستید که ممکن است برای اقتصاد ارزش داشته باشد. در ابتدا می تواند چالش برانگیز باشد، اما پاداش داشتن شرکت شخصی برای بیشتر کارآفرینان ارزش آن را دارد. مانند سایر مشاغل، می توانید تا زمان بازنشستگی به عنوان کارآفرین کار کنید. همچنین ممکن است چندین کسب و کار یا فقط یک کسب و کار راه اندازی کنید. این مسیر شغلی می تواند طولانی مدت باشد و منجر به رضایت شغلی و استقلال مالی شود. چه در بلندمدت شرکت خود را گسترش دهید، چه شروع به کسب و کار جدید کنید یا به عنوان مشاور برای کارآفرینان دیگر کار کنید، ممکن است کارآفرینی را به یک حرفه تمام وقت و مادام العمر تبدیل کنید.
چهار نوع کارآفرینی چیست؟
چهار نوع کارآفرین بر اساس مدل های مختلف کسب و کار که دنبال می شوند وجود دارد :
۱.کارآفرینان شرکت های بزرگ با کسب یا ایجاد یک بخش داخلی جدید، کسب و کارهایی را در یک کسب و کار از قبل ایجاد شده راه اندازی می کنند. به عنوان مثال می توان به خرید اینستاگرام توسط فیس بوک و راه اندازی Google Maps توسط گوگل اشاره کرد.
۲. کارآفرینان کسب و کارهای کوچک بدون هیچ برنامه ای برای گسترش در مقیاس وسیع، کسب و کار خود را باز می کنند. اغلب، آنها یک مکان واحد را باز می کنند و نیازهای مالی خود را به جای ارتباط با سرمایه گذاران بر عهده می گیرند. به عنوان مثال میتوان به رستورانهای محلی، فروشگاههای هدیه، و فروشگاههای خردهفروشی مستقل اشاره کرد.
۳. کارآفرینان اجتماعی برای ایجاد تغییرات اجتماعی با محصولات یا خدمات خود تلاش می کنند. هدف آنها ایجاد یک کسب و کار پایدار است که بتواند یک مشکل اجتماعی را حل کند یا به یک موضوع اجتماعی بپردازد. به عنوان مثال می توان به کتاب ها برای زندانیان و TOMS اشاره کرد.
۴. کارآفرینان استارتآپ مقیاسپذیر، کسبوکارهایی را با هدف رشد گسترده و بلندمدت راهاندازی میکنند. آنها مبتکرانی هستند که ممکن است اغلب ایده جدیدی داشته باشند که بازار جدیدی را تکان دهد یا به طور کلی راه اندازی کند. به عنوان مثال می توان به شرکت هایی مانند متا و اوبر اشاره کرد.
چگونه یک کارآفرین شویم
برای تبدیل شدن به یک کارآفرین، قابلیت اجرای ایده های خود را در نظر بگیرید و در مورد اینکه آیا شخص دیگری کار مشابهی انجام می دهد یا خیر، تحقیق کنید. پس از ارزیابی قابلیت شروع کسب و کار خود، با ساختن طرح کسب و کار خود ، از تامین مالی گرفته تا توسعه محصول، به عمق آن بروید.
تحقیق انجام دهید
سؤالات زیر را در نظر بگیرید تا به شما کمک کند در مورد کسب و کار جدید خود بیاموزید:
- آیا ایده شما مشکلی را حل می کند که نیاز به رفع دارد؟
- چگونه می توانید صنایع قدیمی یا بازارهای خاص را با فناوری مدرن مختل کنید؟
- رقابت شما چگونه به نظر می رسد؟ شما باید یک تحلیل رقیب انجام دهید و تعیین کنید که آیا ایده شما نیازی است که دیگران دارند و مایل به پرداخت آن هستند یا خیر.
یک شبکه بسازید
هنگامی که مشخص کردید که آیا ایده شما می تواند به یک کسب و کار موفق تبدیل شود، روی ایجاد شبکه خود با افرادی که از شما حمایت می کنند تمرکز کنید. در رویدادهای شبکه در منطقه خود شرکت کنید و با سرمایه گذاران، وکلا و هر کسی که ممکن است بتواند در این راه کمک کند ارتباط برقرار کنید. به دنبال یافتن یک مربی باشید که بتواند شما را راهنمایی کند و در حین بررسی جزئیات عملیات کسب و کارتان راهنمایی کند.
سازماندهی کنید
سازماندهی ایده خود در مراحل عملی و یک برنامه مشخص، گام مهمی در راه اندازی یک کسب و کار است. یک طرح کسب و کار ایجاد کنید و یک شریک تجاری یا بررسی حرفه ای و ارائه بازخورد در نظر بگیرید. همچنین میتوانید شخصی را استخدام کنید تا یکی برای شما بنویسد یا از منابع آنلاین رایگان برای ایجاد آن استفاده کنید.
در مرحله بعد، کسب و کار خود را ثبت کنید و یک حساب بانکی باز کنید. مکانی را انتخاب کنید و در آن مستقر شوید. هر چه زودتر برای جذب سرمایهگذاران برای کمک به تامین مالی کسبوکارتان، یک اثبات مفهومی ایجاد کنید. تعامل با سرمایه گذاران و مشتریان و گرفتن بازخورد از آنها در شکل دادن به جهت کسب و کار شما ارزشمند است.
بودجه دریافت کنید
اگر وام می گیرید، نوع وام مورد نیاز خود و پرداخت هایی را که می توانید بپردازید، مشخص کنید. تمام مدارک مورد نیاز وام دهنده را جمع آوری کنید. اطمینان حاصل کنید که بر اساس وضعیت تجاری و مالی خود برای وام مناسب اقدام می کنید. کارآفرینان ممکن است برای انواع مختلف وام های کسب و کار مانند خطوط اعتباری، وام های شخصی برای استفاده تجاری، و وام های اداری درخواست دهند.
بسازید و تست کنید
ساختن و عرضه حداقل محصول قابل دوام (MVP) می تواند به جذب اولین مشتریان بالقوه شما کمک کند تا به اعتبار ایده شما کمک کنند. از این به عنوان فرصتی استفاده کنید تا ببینید چه چیزی کار می کند و چه چیزی خوب نیست. این مرحله آزمون و خطا برای موفقیت بلند مدت کسب و کار شما ضروری است. شما از طیف گسترده ای از افراد ورودی می خواهید. از بازخورد برای کمک به تصمیم گیری در مورد پیشرفت شرکت خود استفاده کنید. لازم نیست مفهوم شما کامل باشد. این مرحله تضمین می کند که مردم به محصول یا خدمات شما علاقه مند هستند و فرصتی را برای تنظیم دقیق آن بر اساس بازخورد ارائه می دهد
پس از جمعآوری دادهها و اجرای تغییرات از اجرای آزمایشی، محصول و طرح کسبوکار شما باید نسبتاً صیقلپذیر باشد و برای مصرفکنندگان مورد نظر هدف قرار گیرد. داشتن این جزئیات به ترتیب می تواند متقاعد کردن سرمایه گذاران برای تامین مالی سرمایه گذاری شما را آسان تر کند.
کسب و کار خود را مقیاس کنید
پولی را که جمع آوری کرده اید بردارید و آنچه را که برای ایجاد و توسعه کسب و کارتان لازم است اختصاص دهید. به عنوان یک نکته، بسیاری از صاحبان کسبوکار موفق پیشنهاد میکنند که با در نظر گرفتن پایان کار شروع کنید تا بهدرستی اهداف خود را همزمان با مقیاسسازی کسب و کارتان هماهنگ کنید. بر این اساس جریان نقدی خود را مدیریت کنید و ممکن است شاهد رشدی باشید که با رویاهای اولیه شما برای شرکت یا فراتر از آن مطابقت دارد.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 17, 1401 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
ذهنیت کارآفرینی مجموعه ای از باورها، فرآیندهای فکری و شیوه های نگرش به جهان است که رفتار کارآفرینانه را هدایت می کند. به طور معمول، کارآفرینان قاطعانه بر این باورند که می توان وضعیت زندگی خود را بهبود بخشید و زندگی را با شرایط خود زندگی کرد. آنها همچنین به توانایی خود در یادگیری، رشد، سازگاری و موفقیت ایمان دارند. طرز فکر کارآفرینان موفق از بسیاری جهات با طرز فکر کارگران سنتی متفاوت است.
به عنوان مثال، اگر یک کارگر سنتی نیاز به کسب درآمد بیشتر داشته باشد، اغلب رزومه خود را بررسی می کند و به دنبال شغلی با درآمد بهتر می گردد. با این حال، فردی با روحیه کارآفرینی به دنبال راه هایی برای کسب درآمد از طریق راه اندازی یا رشد یک کسب و کار است. نکته اینجاست: هر کسی می تواند طرز فکر یک کارآفرین موفق را توسعه دهد.
اهمیت ذهنیت کارآفرینی
قدرت ذهنیت کارآفرینی وقتی به آن فکر می کنید آشکار می شود. کارآفرینان مانند خودشان موفق می شوند، زیرا فکر می کنند، عمل می کنند و دنیا را متفاوت از اکثر مردم می بینند. دلایل زیادی وجود دارد که چرا ذهنیت کارآفرینی اهمیت دارد. به عنوان مثال، ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی می تواند به کاهش شک، ترس و اضطراب کمک کند. همچنین می تواند به حرکت، تمرکز و رشد کمک کند. ذهنیت کارآفرینی اساس موفقیت کسب و کار است. حال، بیایید بررسی کنیم که کارآفرینان چگونه فکر می کنند.
چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنیم
اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه یک ذهنیت کارآفرینی ایجاد کنید، باید بدانید که کارآفرینان موفق چگونه فکر می کنند. بنابراین، بیایید نگاهی دقیق تر به ۲۰ ویژگی اساسی ذهنیت کارآفرینی بیندازیم.
۱.مستقل
این یکی از مهمترین جنبه های ذهنیت کارآفرینی است. کارآفرینان از جمعیت پیروی نمی کنند یا به دیگران نگاه نمی کنند تا به آنها دستور داده شود. در عوض، آنها به قلب خود گوش می دهند و مسیر خود را تراش می دهند. همانطور که استیو جابز، بنیانگذار اپل، گفت: “اجازه ندهید سر و صدای نظرات دیگران صدای درونی شما را خفه کند.”
۲. مسئولیت پذیر
ذهنیت مستقل کارآفرینان موفق از قبول مسئولیت کامل ناشی می شود. کارآفرینان دیگران را به خاطر وضعیت زندگی خود سرزنش نمی کنند – آنها با قبول مسئولیت بهبود آن، خود را توانمند می کنند. شکست، موفقیت، شرایط زندگی مهم نیست که چیست. حتی اگر چیزی تقصیر شما نباشد، با قبول مسئولیت آن، قدرت بهبود آن را پیدا می کنید.
۳. فراوانی
کلید موفقیت کارآفرینی فراوانی است. کارآفرینان موفق می دانند که می توانند وضعیت را بهبود بخشند، پول بیشتری به دست آورند و فرصت های جدیدی خلق کنند. در نتیجه، کارآفرینان پول یا دانش احتکار نمی کنند. آنها باز، سخاوتمند هستند و درک می کنند که “آنچه را که می دهید، دریافت می کنید.” نویسنده و کارآفرین، رابرت کیوساکی، زمانی نوشت: “من هرگز با یک فرد ثروتمند که هرگز پولی از دست نداده باشد، ملاقات نکرده ام. اما من با افراد فقیر زیادی ملاقات کرده ام که هرگز یک سکه از دست نداده اند.»
۴. هدف گرا
تفکر کارآفرینی هدف گرا است. به عبارت دیگر، کارآفرینان موفق آرزوها و رویاهایی ندارند، آنها اهداف و برنامه هایی دارند. بنابراین، هنگام ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی، اهداف را تعیین کنید. اهدافی که عبارتند از:
- خاص
- قابل اندازه گیری
- قابل دستیابی
- مربوط
- حساس به زمان
۵. از شکست نمی ترسیم
وقتی یاد می گیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید به شکست متفاوت از اکثر مردم نگاه کنید. کارآفرینان از شکست نمی ترسند، آنها از آن قدردانی می کنند. هر “شکست” به سادگی یک پله برای یادگیری است و به شما کمک می کند تا به موفقیت نزدیکتر شوید. همانطور که مخترع معروف توماس ادیسون گفت: “من شکست نخورده ام. من فقط ۱۰۰۰۰ راه را پیدا کردم که کار نمی کند. شکست در چیزی مطمئناً به این معنی نیست که شما یک شکست خورده هستید، فقط اینکه چیزی آنطور که انتظار داشتید پیش نرفت و باید دوباره تلاش کنید.
۶. رشد محور
دکتر کارول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد، شکست را مورد مطالعه قرار داد و گفت: “به مدت ۲۰ سال، تحقیقات من نشان داده است که دیدگاهی که شما نسبت به خود اتخاذ می کنید، عمیقاً بر نحوه زندگی شما تأثیر می گذارد.” به طور خاص، او دریافت که دو نوع ذهنیت اصلی وجود دارد: ثابت و رشد.
فردی با ذهنیت ثابت معتقد است که آنها نسبتاً دائمی هستند و نمی توانند خیلی تغییر کنند. ذهنیت کارآفرین رشد محور است. کارآفرینان بر این باورند که می توانند به عنوان یک انسان رشد کنند، چیزهای جدید یاد بگیرند و مهارت های جدید را توسعه دهند. آنها بر این باورند که با کمی تلاش مداوم می توانند خود را به هر کسی که می خواهند تبدیل کنند. هال الرود، نویسنده و کارآفرین پرفروش، گفت: «سطح موفقیت شما به ندرت از سطح پیشرفت شخصی شما فراتر می رود، زیرا موفقیت چیزی است که توسط شخصی که تبدیل می شوید جذب می کنید.» به عبارت دیگر، رشد شخصی تمایل به ایجاد موفقیت دارد. بنابراین، به تلاش برای بهبود خود ادامه دهید .
۷. بازخورد جویی
موفق ترین کارآفرینان نگران به نظر رسیدن جذاب نیستند، آنها فقط می خواهند موفق شوند و می دانند که یادگیری از بازخورد به سرعت بخشیدن به این روند کمک می کند.
۸. یادگیری محور
- اکثر مردم اوقات فراغت خود را صرف جستجوی سرگرمی می کنند، چه از طریق رسانه های اجتماعی، نتفلیکس، بازی، خواندن رمان یا معاشرت با دوستان. با این حال، تفکر کارآفرینی بیشتر با یادگیری و توسعه سروکار دارد. مثلا:
- کارآفرینان به جای تماشای تلویزیون، ممکن است در یک دوره آنلاین شرکت کنند تا به آنها کمک کند تا به سمت اهداف خود حرکت کنند.
- به جای بازی، کارآفرینان اغلب ساعتها را صرف اصلاح قیف فروش خود میکنند .
- و به جای پیمایش در رسانه های اجتماعی، کارآفرینان بیشتر به پادکست های انگیزشی گوش می دهند یا کتاب های تجاری می خوانند .
۹. آینده نگر
اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید درازمدت فکر کنید. وارن بافت، سرمایهگذار میلیاردر معروف، میگوید: «یکی امروز در سایه نشسته است، زیرا کسی مدتها پیش درختی کاشته است.» کارآفرینان موفق می دانند که رسیدن به اهداف بزرگ به زمان زیادی نیاز دارد. بنابراین، آنها با هدف خود شروع می کنند و به عقب کار می کنند و در هر مرحله از راه مهندسی معکوس می کنند.
۱۰. خودپذیر
بسیاری از مردم با پذیرش خود دست و پنجه نرم می کنند. وقتی چیزی را در مورد خود دوست ندارید، به راحتی می توانید ارزش خود را بی ارزش کنید یا حتی از خود متنفر شوید. اما اگر ذهنیت رشدی داشته باشید، می دانید که همیشه می توانید تغییر کنید و پیشرفت کنید. بنابراین، کارآفرینان موفق خود را همانگونه که هستند، می پذیرند. آنها میدانند که چه کسی هستند، گذرا است، و در تلاش هستند تا به فردی که میخواهند تبدیل شوند.
۱۱. خودآگاهی
کارآفرینان می دانند که تنها چیزی که ما را عقب نگه می دارد خودمان هستیم. در نتیجه، آنها خودآگاهی را تمرین می کنند . آنها به نقاط قوت و ضعف خود توجه زیادی دارند که به آنها امکان می دهد سریعتر پیشرفت کنند و به نقاط قوت خود بازی کنند.
۱۲. مشارکتی
کسب و کارهای بزرگ نیاز به کار گروهی دارند. بنابراین، اگر میخواهید مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید به جای «من» به «ما» فکر کنید. یک ضرب المثل آفریقایی وجود دارد که می گوید: اگر می خواهی سریع بروی، تنها برو. اگر می خواهید دور بروید، با هم بروید. در نتیجه، کارآفرینان موفق به طور مشترک فکر می کنند و مهارت های رهبری خود را تمرین می کنند.
۱۳. شجاع
کسب و کار آسانی نیست. همانطور که پیتر دراکر مشاور معروف مدیریت می گوید: “هر وقت یک کسب و کار موفق می بینید، یک بار شخصی تصمیم شجاعانه ای گرفته است.” اما این بدان معنا نیست که کارآفرینان به خود شک ندارند. نلسون ماندلا، فعال و رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی، توضیح داد: “من فهمیدم که شجاعت نبود ترس نیست، بلکه پیروزی بر آن است.”
۱۴. راحت با ناراحتی
شجاعت منجر به یک ویژگی ذهنی کارآفرینی اساسی می شود: یادگیری راحت بودن با ناراحتی. رشد و گسترش شما را ملزم می کند که از منطقه راحتی خود فراتر بروید. بنابراین، هنگام ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی، تمرین کنید که به موقعیت های ناراحت کننده مانند طرد شدن متمایل شوید.
۱۵. سازگار
کارآفرینان اهداف بزرگی دارند و می دانند که دیدن کل پلکان قبل از بالا رفتن غیرممکن است. اما به هر حال صعود می کنند، با این آگاهی که همیشه می توانند خود را با تحولات جدید وفق دهند. برای مثال، اگر اولین محصول شما شکست خورد ، یکی دیگر را امتحان کنید. و اگر تبلیغات فیسبوک شما هنوز باعث فروش نمی شود، مهارت های خود را تقویت کنید.
۱۶. حل مسئله
کارآفرینان تفکر انتقادی را توسعه می دهند و سعی می کنند مشکلات را حل کنند. اگر در مورد آن فکر کنید، این جوهر هر کسب و کاری است. برای مثال، لولهکشها لولههای شکسته را تعمیر میکنند، نتفلیکس خستگی را درمان میکند، و تولیدکنندگان خودرو به مردم کمک میکنند تا در اطراف خود حرکت کنند. برایان چسکی، یکی از بنیانگذاران Airbnb، میگوید: «اگر سعی میکردیم به یک ایده خوب فکر کنیم، نمیتوانستیم به ایده خوبی فکر کنیم. شما فقط باید راه حل یک مشکل را در زندگی خود پیدا کنید.”
۱۷. رانده و سرسخت
انگیزه بخشی ضروری از ذهن کارآفرینی است. کارآفرینان برای رسیدن به اهداف خود انگیزه و انگیزه دارند. آنها سخت کار میکنند و از سواری لذت میبرند، زیرا میدانند که از این راه سود خواهند برد. مارک کوبان، کارآفرین گفت: «این در مورد پول یا ارتباطات نیست. این تمایل به کار کردن و یادگیری بیشتر از همه در مورد کسب و کار شما است. به طور مشابه، کارآفرینان برای دستیابی به اهداف خود به جهنم یا آب بالا دست می یابند. وقتی شرایط سخت میشود، به آن پایبند میمانند تسلیم نمیشوند. همانطور که هنری فورد گفت: “وقتی به نظر می رسد همه چیز بر علیه شما پیش می رود، به یاد داشته باشید که هواپیما برخلاف باد بلند می شود، نه با آن.”
۱۸. متمرکز
کارآفرینان موفق روی دستیابی به اهداف خود متمرکز هستند، هرگز تعلل نمی کنند و همیشه مهمترین وظایف را در اولویت قرار می دهند. برای انجام این کار، از خود بپرسید: “آیا این به من کمک می کند تا به اهداف بلندمدت خود برسم؟” اگر پاسخ مثبت است، بپرسید: “آیا این مهمترین کاری است که در حال حاضر انجام می شود؟”
۱۹. عمل گرا
کارآفرینان دوست دارند کتاب بخوانند، ویدیو تماشا کنند و برنامه ریزی کنند، اما در واقع هرگز به کسب و کار نمی پردازند . کارآفرینان مشتاق تمایل به عمل دارند. آنها می دانند که علم بدون عمل بی معنی است. همانطور که والت دیزنی، انیماتور و کارآفرین گفت: “راه شروع این است که حرف زدن را کنار بگذارید و شروع به انجام دادن کنید.”
۲۰. تعیین کننده
ذهن کارآفرین تعیین کننده است. کارآفرینان باید با مشکلات روبرو شوند و هر روز تصمیمات زیادی بگیرند، اغلب با اطلاعات ناکافی برای کمک. کارآفرینان موفق تصمیم می گیرند و سپس به سر کار باز می گردند. آنها می دانند که «شما همیشه می توانید یک صفحه بد را ویرایش کنید. شما نمی توانید یک صفحه خالی را ویرایش کنید، همانطور که نویسنده جودی پیکول گفت: بنابراین قاطعیت را تمرین کنید. برای مثال، دفعه بعد که در یک رستوران هستید، یک بار به منو نگاه کنید، تصمیم بگیرید و با اطمینان سفارش دهید.
جمع بندی
داشتن یک ذهنیت کارآفرینی به شما این امکان را میدهد که متفاوت از یک کارگر معمولی فکر کنید، عمل کنید و دنیا را درک کنید و پایه و اساس موفقیت را ایجاد کنید . اکنون، شما نمی توانید یک شبه ذهنیت کارآفرینی ایجاد کنید. اما، با درک برخی از مهارتها و ویژگیهای کلیدی کارآفرینی، میتوانید مراقب رفتار خود باشید و یاد بگیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 15, 1401 | مشاوره
صاحبان مشاغل و رؤسای شرکت ها بار سنگینی را به دوش می کشند، مسئولیت اصلی برای موفقیت یا شکست یک شرکت. به همین دلیل است که بسیاری از رهبران اجرایی می گویند که می تواند در راس آن احساس تنهایی کند. اما چیزی که بسیاری از رهبران متوجه نمی شوند این است که مجبور نیستند جاده را به تنهایی طی کنند. اکثر مردم بدون داشتن یک برنامه محکم سفری طولانی را آغاز نمی کنند. آنها همچنین نباید تصمیمات تجاری مهم و گسترده ای را بدون دریافت مشاوره خوب از قبل اتخاذ کنند.
دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از مدیران عامل، رؤسای جمهور و رهبران شرکتهای باهوش از یک منبع قابل اعتماد، یک مشاور کسب و کار (یا هیئت مشاوره) مشاوره میگیرند. در حالی که این مشاوران هیچ صلاحیتی برای رای دادن در مورد موضوعات (مانند هیئت مدیره) ندارند و هیچ مسئولیت قانونی یا امانی ندارند، تخصص و تجربه آنها می تواند بینش ارزشمندی را در فرآیند تصمیم گیری به ارمغان بیاورد و به رهبران شرکت مشاوره درستی ارائه دهد. برای حل چالش های تجاری یا رسیدن به اهداف جدید.
چرا رهبران به مشاور نیاز دارند
اگر شرکتی را رهبری میکنید، از قبل میدانید که چالشهای زیادی را به همراه دارد. می تواند در اوج تنها باشد. در بسیاری از مواقع، هیچ همتای اجرایی در شرکت ندارید که بتوانید با آنها درباره ایده ها بحث کنید، برنامه ها را استراتژی کنید و تصمیمات مهم تجاری بگیرید. و با این حال، در سطح خود، بیش از هر زمان دیگری موضوعات تجاری برای بحث دارید.
داشتن همه پاسخ ها سخت است. شما سؤالات مهمی در مورد استراتژی کسب و کار، فرصت های بازار، چالش های عملیاتی، چشم انداز رقابتی، تصمیمات پرسنل و موارد دیگر دارید که در طول یک بیماری همه گیر جهانی حتی دشوارتر شده است. زمان شما محدود است اداره سازمان شما در حال حاضر یک شغل تمام وقت است و زمان کمی برای تحقیق سختگیرانه در مورد تصمیمات استراتژیک باقی مانده است، همان چیزهایی که بیشترین اهمیت را دارند.
بهترین رؤسای جمهور و مدیران عامل اغلب به کمک یک مشاور کسب و کار متکی هستند. این کارشناسان موضوعی می توانند به عنوان یک تابلوی صدا عمل کنند، شکاف های دانش را پر کنند، و توصیه های درستی در مورد حل چالش ها و دستیابی به اهداف تجاری فعلی ارائه دهند.
اگر با ایده یک مشاور کسب و کار آشنا نیستید، در اینجا ۱۰ نمونه از آنچه یک مشاور خوب می تواند ارائه دهد آورده شده است:
۱. بینش برای برنامه ریزی استراتژیک
کریستن مکآلیستر، رئیسجمهور، میگوید: چه سازمان شما با تنگناهای عملیاتی دست و پنجه نرم کند، چه به دنبال سرمایهگذاری از فرصتهای بازار باشد یا فقط به دنبال سودآوری بیشتر باشد، یک مشاور کسب و کار عاقل میتواند به شما کمک کند تا استراتژی خود را برنامهریزی کنید و در مورد جزئیات بیشمار فکر کنید. ، مدیران سریس. آنها همچنین می توانند به سازمان شما تخصص بیاورند تا به شما در جلوگیری از خطرات و مشکلات ناشی از مانور از طریق یک محور تجاری یا تغییرات در تولید و ساخت کمک کنند.
یک مشاور متخصص همچنین میتواند به شما در تعیین فرصتهای بازار، تصمیمگیری در مورد بهترین مسیر اقدام برای چالشهای فردی کمک کند و به ایجاد یک نقشه راه برای کمک به دستیابی به برنامههای رشد شما کمک کند.
۲. به اصلاح ایده محصول یا طرح کسب و کار کمک کنید
شاید شما موسس شرکت یا رئیس یک استارتاپ باشید. شما یک ایده، برنامه فروش یا استراتژی بازاریابی عالی دارید. فرصت فراوان است. اما چه کسی وجود دارد که ایده شما را تیز کند، شور و شوق شما را کاهش دهد یا مقداری از واقعیت را به ارمغان بیاورد؟ یک مشاور خوب می تواند این نقش را ایفا کند.
۳. بازخورد و توصیه های ارزشمند
تجربه صنعت خاص یک مشاور می تواند بینش اساسی را در زمانی که به دنبال رشد، ورود به بازارهای جدید، ایجاد برنامه های فروش و بازاریابی جدید و استعدادهای مناسب برای موفقیت هستید، ارائه دهد. اگر شرکت شما در طول همهگیری دچار مشکل شد، یک مشاور باهوش میتواند در مورد بهترین راهها برای پیشبرد بهبودی شما با کمترین خطرات مشاوره دهد.
۴. حقیقت بدون رنگ
مک آلیستر گفت: «مشاور یک مرد بله یا زن در لباس مبدل نیست. از آنجایی که یک مشاور زندگی خود را با کار برای شرکت تامین نمی کند، از مخالفت با رهبری، پرسیدن سوالات مهم، به چالش کشیدن مدل کسب و کار یا ایجاد سوراخ در استراتژی بازاریابی شما نمی ترسد. آنها بهترین منافع شرکت را در ذهن دارند. بنابراین، اولویت اصلی آنها ارائه پاسخ های صادقانه است، حتی اگر ممکن است آن چیزی نباشد که رهبر می خواهد بشنود. در نهایت، آنها می توانند به جلوگیری از گام های اشتباه دردناک و پرهزینه کمک کنند.»
۵. مهارت های مالی و دسترسی به سرمایه
جنبه های زیادی برای تامین مالی وجود دارد، از مدیریت جریان نقدینگی گرفته تا افزایش سرمایه تا تامین امنیت روابط بانکی. اگرچه یک مشاور از طرف شما درخواست سرمایه گذاری نمی کند، آنها اغلب می دانند که سرمایه گذاران به دنبال چه چیزی هستند و چگونه می توانند به بهترین شکل برای گفتگوهای موفق آماده شوند. آنها می دانند چگونه پول جمع کنند، چگونه با سرمایه گذاران و بانکداران صحبت کنند، یا منابع مالی را می دانند که ممکن است قبلاً به آنها فکر نکرده باشید.
۶. بینش رقابتی
اگر در صنعتی هستید یا وارد بازار جدیدی میشوید که با آن آشنایی ندارید، میتوانید یک مشاور کسب و کار که چشمانداز، روندها و رقابت را میشناسد، استخدام کنید. دانش صنعت خاص آنها میتواند بینش ضروری را هنگام رشد، به دست آوردن سهم بازار و حرکت در زمینهای ناآشنا به شما ارائه دهد. تجربه آنها همچنین می تواند به شما کمک کند تا یک برنامه فروش و بازاریابی قوی ایجاد کنید، ساختارهای قیمت گذاری را تعیین کنید و استعدادهای مناسب را برای موفقیت در اختیار بگیرید. آنها حتی چند نامزد قوی را می شناسند که به دنبال تغییر هستند.
شناخت رقبای خود یکی دیگر از جنبه های حیاتی برای هر کسب و کاری است. مشاوران می توانند به شما کمک کنند دید بهتری از بازار داشته باشید و نقاط کور احتمالی را روشن کنید.
۷. مشارکت های کلیدی
یک مشاور که به خوبی متصل است، در حال حاضر یک شبکه قوی دارد. اغلب، آنها میتوانند به ارائهدهندگان خدمات کلیدی، کارشناسان و مشتریان اصلی معرفی کنند. احتمالاً اگر تصمیم بگیرید که می خواهید یک سرمایه گذاری مشترک را سرگرم کنید یا کسب و کار را بفروشید، این تماس ها ممکن است مفید واقع شوند.
۸. اعتبار
اگر شرکت شما یک استارتآپ است، یک مشاور با تجربه در بازار شما میتواند اعتباری را به شما بدهد، که میتواند به شما در جذب سرمایه خارجی، مشارکتهای مشترک و مشتریان جدید کمک کند.
۹. بینش عملیاتی
مک آلیستر گفت: “اگر شرکت شما به سرعت رشد کرده است، پیگیری تمام قطعات متحرک از طراحی محصول، تولید، تضمین کیفیت، حذف ضایعات فرآیند واستخدام و حفظ افراد ممکن است سخت باشد.” “کسی که در گذشته عملیاتی را انجام داده است، می تواند در ایجاد یک برنامه محکم ارزشمند باشد.”
۱۰. مدیریت بحران
در زمان عرضه ناموفق محصول، فراخوانی یا خدماتی که جواب نداد، داشتن فردی که می داند چگونه با رسانه ها برخورد کند یا چگونه جلوی بزرگ شدن یک بحران را بگیرد، مفید است.
محیط اقتصادی فعلی باعث می شود شرکت ها در همه جا چشم انداز و نقشه راه استراتژیک خود را ارزیابی کنند. با این حال، وقتی یک شرکت را رهبری می کنید، همیشه چیزهایی را که نمی دانید نمی دانید. هر رهبر مهارت، تجربه یا اعتماد به نفسی ندارد که بتواند تصمیمات درست را در زمان مناسب اتخاذ کند.
با وجود تمام خوبی هایی که یک مشاور کسب و کار باهوش می تواند به همراه داشته باشد، واقعاً هیچ جنبه منفی وجود ندارد. آنها به شما کمک می کنند تصمیم بگیرید و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنید. آنها بینش مورد نیاز شما را در زمانی که به آن نیاز دارید به ارمغان می آورند و هیچ تعهد بلندمدتی برای نگه داشتن مشاور شما برای همیشه وجود ندارد. میتوانید در طول فصلهای کلیدی یا نقاط انتقال، یک مشاور کسب و کار بیاورید، سپس از تیم داخلی خود برای اجرای استراتژی خود استفاده کنید.
با هر چالش تجاری که ممکن است با آن روبرو باشید، یک مشاور کسب و کار با تجربه ممکن است ثابت کند که یکی از ارزشمندترین منابع در تیم شما و یک مدافع ضروری برای موفقیت شما است.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اسفند 13, 1401 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
رئیس خود بودن، تلاش برای رسیدن به اهدافتان برای بسیاری از مردم، کارآفرینی هدف نهایی شغلی است. اما به همان اندازه که اداره کسب و کار خودتان عالی به نظر می رسد، بسیار دشوار است. همچنین کارآفرینان بیش از سایر افراد مضطرب هستند و استرس روزانه بیشتری را تجربه می کنند. به هر حال، وقتی شما مسئول نتیجه نهایی هستید، هر شکست شخصاً متوجه شما می شود.
چگونه یک کارآفرین شویم
۱.ایده های راه اندازی سودآور را شناسایی کنید
یک استارتاپ موفق با یک ایده شروع می شود. بدون کسب و کار نمی توانید کسب و کار بسازید. در اینجا چند تکنیک خلاقانه برای فکر کردن به یک محصول یا خدمات آورده شده است:
از دوستان خود بپرسید که چه چیزی آنها را ناامید می کند. چه چیزی یک محصول یا خدمات را سودآور می کند؟
راه حلی برای مشکل یا ناامیدی ارائه می دهد که مردم حاضرند برای رفع آن هزینه کنند. بنیانگذاران همیشه از ناامیدی های خود الهام می گیرند. در حین طوفان فکری، از دوستان خود بخواهید تا چیزهای روزمره را که آنها را آزار می دهد، پیگیری کنند. سپس لیست آنها را مرور کنید و به دنبال مشکلاتی باشید که ممکن است بتوانید آنها را حل کنید.
از دیگر استارت آپ های نوظهور الهام بگیرید
بررسی آنچه دیگران به ذهنشان خطور کردهاند میتواند راهی عالی برای تسریع روند فکر شما باشد. برای الهام گرفتن دیجیتال، به Product Hunt بروید ، مجموعهای که دائماً بهروزرسانی میشود از جدیدترین برنامهها، وبسایتها و بازیها. در همین حال، Kickstarter برای محصولات فیزیکی عالی است. همچنین تعداد زیادی سایت بررسی محصول وجود دارد که ممکن است خلاقیت شما را جرقه بزند. Uncrate ، Werd و Wirecutter را امتحان کنید .
روندهایی را برای اثبات آینده ایده خود شناسایی کنید
با تغییر جهان، مردم به محصولات متفاوتی نیاز دارند. به عنوان مثال، ظهور Uber، Lyft و سایر برنامههای اشتراکگذاری سواری، تقاضای یک برنامه شخص ثالث را ایجاد کرد که ارزانترین کرایهها را در آن لحظه به شما میگوید. شما می خواهید جلوتر از منحنی شوید. پیشبینیهای روند صنعت یا بازار خود را بخوانید یا نشریات پیشبینی روند جهانی مانند Trend Hunter و Springwise را بررسی کنید . سپس از خود بپرسید: “اگر این پیش بینی ها محقق شود، کدام ابزار لازم خواهد بود؟”
۲. یک دسته بندی در حال رشد را شناسایی و روی آن تمرکز کنید
استفن کی ، متخصص صدور مجوز و استراتژیست مالکیت معنوی ، انتخاب دستهای را توصیه میکند که شما را مجذوب خود میکند اما بیش از حد رقابتی نیست. او توضیح می دهد: “من از صنایعی که به شدت چالش برانگیز هستند، مانند صنعت اسباب بازی اجتناب می کنم. افراد زیادی در آن فضا ایجاد می کنند.” اگر روی دستهبندی محصولاتی تمرکز کنید که در حال رشد هستند و همچنین پذیرای نوآوریهای باز هستند، زمان آسانتری برای صدور مجوز ایدههای خود خواهید داشت. بعد از اینکه یک دسته را انتخاب کردید، Key می گوید باید همه محصولات آن دسته را مطالعه کنید.
- مزایای هر محصول چیست و چگونه متفاوت است؟
- استراتژی بسته بندی و بازاریابی آنها چیست؟
- داوران چه می گویند؟
- پیشرفت های بالقوه چیست؟
- هنگامی که محصولی را انتخاب کردید، سؤالاتی مانند زیر را در نظر بگیرید:
- برای بهبود آن چه می توان کرد؟
- آیا می توانم یک ویژگی جدید اضافه کنم؟
- در مورد مواد مختلف چطور؟
- آیا می توانم آن را شخصی سازی کنم؟
۳. یک تقاضای کم خدمت را پر کنید
اگر چرخ های کافی وجود نداشته باشد، نیازی به اختراع مجدد چرخ ندارید. بسیاری از افراد پس از مشاهده شکاف در بازار، کسب و کارهای موفقی را شروع می کنند. برای مثال، شاید متوجه شده باشید که کمبود برون سپاری فروش با کیفیت بالا وجود دارد. از آنجایی که تجربه توسعه فروش و مدیریت حساب در شرکتهای فروش در مراحل اولیه را دارید، ممکن است تصمیم بگیرید این خدمات را به استارتآپهای فناوری ارائه دهید.
۴. چیزی بهتر (یا ارزان تر) از آنچه در خارج وجود دارد بسازید
شما همیشه نیازی به توسعه چیزی کاملاً جدید ندارید. اگر بتوانید محصول موجود را با قیمت پایین تر، کیفیت بهتر یا در حالت ایده آل هر دو ارائه دهید، مشتریان زیادی خواهید داشت. بهتر از آن، به وضوح یک تقاضای موجود وجود دارد. در طول روز، فهرستی از هر چیزی که استفاده می کنید تهیه کنید. سپس فهرست را برای چیزی که می توانید بهبود بخشید مرور کنید.
پیشنهادات دیگر
- شبکه با کارآفرینان دیگر: از Meetup یا Eventbrite برای یافتن رویدادها در جامعه استارت آپی محلی استفاده کنید. نه تنها شبکه سازی با دیگر کارآفرینان به شما کمک می کند تا روابط ارزشمندی ایجاد کنید، بلکه ایده های زیادی نیز به شما می دهد.
- درخواست های پتنت تحقیقاتی: درخواست های ثبت اختراع معمولاً ۱۸ ماه پس از ثبت عمومی منتشر می شوند. اگرچه ما کپی مستقیم هیچ اختراعی را توصیه نمیکنیم، اما مرور این اسناد میتواند به شما احساس خوبی از اینکه یک فضای خاص به کجا میرود بدهد.
- یک جلسه طوفان فکری داشته باشید: اگر می خواهید خلاقیت خود را به جریان بیندازید، سه تا پنج نفر دیگر را که دارای تفکرات کارآفرینی هستند به یک جلسه طوفان فکری دعوت کنید. از همه بخواهید برای بحث در مورد یک دسته محصول خاص یا سؤالی آماده بیایند، مانند “نوع X مورد علاقه شما چیست و چرا؟” یا “آیا از چیزی برای انجام Y استفاده می کنید؟ چرا یا چرا نه؟” پاسخ ها ممکن است به ایده های عالی منجر شوند.
۵. ایده استارتاپ خود را با تحقیقات شخصیت خریدار تأیید کنید
شما یک ایده دارید. اما هنوز کار روزانه خود را رها نکنید. قبل از اینکه همه چیز را وارد کنید، باید بدانید که افراد دیگر واقعاً محصول شما را می خواهند. برای ارزیابی ایمن ماندگاری محصول خود در بازار، با درک شخصیت خریدار خود ، یعنی افرادی واقعی که قصد دارید به آنها بفروشید، شروع کنید. اگر محصول شما نیازی را برآورده نکند، صرف نظر از اینکه چقدر نوآورانه یا جالب باشد، علاقه ای به آنها نخواهند داشت. به همین دلیل است که شخصیت خریدار و تحقیقات بازار بسیار مهم است.
هنگامی که مشتری ایدهآل خود را شناسایی کردید، مصاحبه با افرادی که با این شرایط مطابقت دارند باید جزء مهمی از تحقیقات شما باشد. یک نسخه نمایشی فعال از محصول خود را به آنها نشان دهید، از آنها بپرسید که چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را دوست ندارند، چقدر برای آن هزینه می کنند، چند بار از آن استفاده می کنند و غیره.
اگر می خواهید قبل از ساختن هر چیزی علاقه بازار را آزمایش کنید، یک صفحه فرود بسازید که محصول یا خدمات شما را توصیف کند. از مردم بخواهید در ازای دسترسی زودهنگام، آدرس ایمیل خود را ارسال کنند. اشتراک، عضویت یا محصول رایگان؛ تخفیف، به روز رسانی محصول، یا پیشنهاد قانع کننده دیگر. سپس ویدیو را در جستجوی اجتماعی، پولی و غیره تبلیغ کنید و ببینید چه تعداد از بازدیدکنندگان به ثبت نام تبدیل می شوند.
۶. با حداقل محصول قابل دوام (MVP) شروع کنید
MVP ساده ترین و ابتدایی ترین نسخه ابزار یا سرویس ممکن است. این به اندازه کافی کاربردی است تا مشتریان اولیه را راضی کند و درک کند که چه چیزی باید بهبود یابد.
فرض کنید میخواهید اپلیکیشنی بسازید که دانشجویان را با معلمان مجازی مرتبط کند. شما ممکن است یک نسخه بدون استخوان ایجاد کنید، به صورت دستی از ۱۵۰ معلمی که آنلاین پیدا کرده اید دعوت کنید تا به آن بپیوندند و سپس پیوند برنامه را در صفحه فیس بوک دانشگاه محلی ارسال کنید. اگر تعداد مناسبی از ثبت نام دریافت کردید، این نشانه ای است که باید به جلو حرکت کنید. اگر به ندرت چیزی به دست می آورید، باید یا در مورد ایده تجدید نظر کنید یا تازه شروع کنید. شروع کوچک با یک MVP هزینه های شما را برای شروع پایین نگه می دارد، اما با ادامه اعتبارسنجی محصول، فضایی را برای رشد فراهم می کند.
۷. یک طرح کسب و کار ایجاد کنید
طرح کسب و کار یک سند رسمی است که جزئیات اهداف کسب و کار شما و مراحلی را که برای دستیابی به آنها انجام خواهید داد. این ممکن است شامل استراتژی بازاریابی، بودجه و پیش بینی ها و نقاط عطف مالی باشد. به عنوان یک کارآفرین، وظیفه شما تعیین ماموریت، چشم انداز و اهداف بلند مدت و کوتاه مدت شرکت است. همانطور که شما این نوع برنامه ریزی استراتژیک را برای سرمایه گذاری خود انجام می دهید، طرح کسب و کار خروجی کار شما است و به رشد استارتاپ شما کمک می کند.
۸. بر اساس بازخورد به تکرار ادامه دهید
به خاطر داشته باشید که MVP شما احتمالا برای رقابتی ماندن در دسته بندی های بازاری که انتخاب می کنید کافی نخواهد بود، به خصوص اگر رویاهای بزرگی برای استارتاپ خود دارید. اکنون چرخه فرا می رسد، ایجاد علاقه و تقاضا (بازاریابی محصول)، تضمین مشتریان (فروش محصول)، سنجش رضایت، بهبود محصول بر اساس بازخورد… و تکرار. بهینهسازی تمام قسمتهای این چرخ فلایویل، درآمد مورد نیاز برای سرمایهگذاری در محصول را ایجاد میکند و سرمایهگذاری در محصول باعث ایجاد علاقه اضافی از موارد زیر میشود:
- مشتریان راضی در ایجاد ارجاعات دهان به دهان
- پیشنهادات رقابتی تر که مشتریان جدید را جذب می کند
۹. یک بنیانگذار پیدا کنید
خرد متعارف می گوید که هنگام شروع یک کسب و کار جدید باید به دنبال یک بنیانگذار باشید. سه مزیت اصلی برای داشتن یک بنیانگذار وجود دارد.
۱. دریافت بودجه آسان تر است. صرف نظر از اینکه چند بنیانگذار واقعاً در موفقیت یک شرکت نقش دارند یا نه، بسیاری از سرمایه گذاران سرمایه گذار معتقدند که این کار را انجام می دهد. آنها تمایلی به حمایت از بنیانگذاران انفرادی ندارند.
۲. از حمایت عاطفی برخوردار هستید. اداره یک شرکت یک تجربه استرس زا، هیجان انگیز و منحصر به فرد است. اگر به تنهایی سوار ترن هوایی احساسی هستید، در طول فراز و نشیب، کسی را نخواهید داشت که با او جشن بگیرید – یا از سقوط ها جان سالم به در ببرید. یکی از بنیانگذاران دقیقاً درک می کند که شما چه چیزی را تجربه می کنید و باعث می شود کمتر احساس تنهایی کنید.
۳. آنها می توانند مهارت ها، دانش و ارتباطات متفاوتی را ارائه دهند. شاید شما در فروش عالی باشید، در حالی که هم بنیانگذار شما فنی تر است. شما ارتباطات زیادی دارید، و آنها قبلاً یک تجارت راه اندازی کرده اند. انتخاب یکی از بنیانگذاران با رزومه رایگان راهی عالی برای افزایش شانس موفقیت شما است.
اما داشتن یک بنیانگذار اشکالاتی نیز دارد:
۱. ممکن است درگیری وجود داشته باشد. شما و شریک زندگی تان به ناچار اختلاف نظر خواهید داشت. کمی اختلاف نظر سالم سازنده است، اما اگر راه حلی نسبتاً سریع پیدا نکنید، زمان و انرژی ارزشمندی را هدر خواهید داد. به علاوه، ممکن است به روحیه تیم خود آسیب برسانید.
۲. شما باید سهام را تقسیم کنید. اگر شما تنها مالک شرکت خود هستید، با ۱۰۰٪ سهام شروع می کنید. همانطور که زمان می گذرد و افراد بیشتری را استخدام می کنید و یا بودجه دریافت می کنید، آن سهام را توزیع می کنید. اما احتمالاً بسته به اینکه چه کسی هستند، ۰.۰۰۵٪ تا ۳۵٪ را به یک نهاد اختصاص دهید. اگر یک موسس داشته باشید، به طور خودکار ۴۰ تا ۶۰ درصد از شرکت خود را در یک لحظه کنار می گذارید.
۳. پیدا کردن یکی می تواند دشوار باشد. پیدا کردن فردی با اخلاق کاری مشابه، عادات کاری و شخصیت مکمل می تواند واقعا سخت باشد. علاوه بر این، آنها باید به دیدگاه شما ایمان داشته باشند، مهارت های مناسب را در اختیار داشته باشند و در وهله اول تمایل داشته باشند که هم بنیانگذار شما باشند. این یک دستور بلند است. شایان ذکر است که نمونههای زیادی از استارتآپهای موفق با بنیانگذاران ناموفق وجود دارد که به دلیل اختلافات بین بنیانگذاران شکست خوردهاند. بر اساس موقعیت خود تصمیم بگیرید، نه توصیه های سنتی.
کجا یک بنیانگذار پیدا کنیم
اگر تصمیم دارید که یک بنیانگذار می خواهید، قدم بعدی پیدا کردن یکی از بنیانگذاران است. ابتدا به شبکه خود نگاه کنید. انتخاب فردی که از قبل میشناسید، یا او را که ارتباطات شما میتواند تضمین کند، بسیار کمتر از یک غریبه است. این مفهوم به طور معکوس نیز کار می کند: شما همچنین می توانید آنها را متقاعد کنید که اگر یک ارتباط درجه یک یا دوم هستند به شما بپیوندند.
کسب تجربه به عنوان یک کارآفرین
دو راه اصلی برای نزدیک شدن به کسب تجربه به عنوان یک کارآفرین وجود دارد: انجام کار خودتان یا استخدام برای آن.
کسب تجربه خودتان
با توسعه کسب و کار جدید خود می توانید تجربه کسب کنید. راه هایی که می توانید خودتان تجربه کسب کنید عبارتند از:
شبکه با دیگر متخصصان
شبکه های حرفه ای شما را در معرض افراد حرفه ای بیشتری قرار می دهد که می توانید از آنها بیاموزید یا حتی یک مربی مشتاق پیدا کنید. میتوانید به شبکههای حرفهای آنلاین مانند LinkedIn بپیوندید تا از رویدادهای شبکه مجازی یا حضوری برای ارتباط و ملاقات با کارآفرینان دیگر مطلع شوید.
انجام تحقیقات مستقل
انجام تحقیقات شخصی از منابع معتبر و کارآفرینان سابق به شما در درک بهتر مسئولیت های خود کمک می کند. نه تنها تحقیقات رفتاری مفید خواهد بود، بلکه یافتن منابعی برای سادهسازی عملیات کسب و کارتان به شما کمک میکند تا کسب و کارتان را با مقیاسبندی توسعه دهید.
دوره های کارآفرینی را بگذرانید
کاوش در مطالعات کارآفرینی از طریق یک موسسه کالج یا دوره صدور گواهینامه می تواند نسبت به منابع اینترنتی معمولی دانش عمیق تری در مورد ورود به صنعت ارائه دهد.
استخدام برای تجربه
اغلب اوقات، کارآفرینی که کسب و کاری را شروع می کند، برای کسب تجربه استخدام می کند تا آنها را در مسیر درست راهنمایی کند.
۱. با یک مربی کسب و کار کار کنید
یک گزینه پولی برای کسب تجربه، کار با یک مربی یا مشاور کسب و کار است. آنها می توانند راه حل های بسیار متفاوتی را به شرح زیر به شما ارائه دهند:
- مربی کسب و کار: این مربی یک کارآفرین را به سمت راه حل ها هدایت می کند. این بدان معنی است که کارآفرین در واقع شایستگی خود را بهبود می بخشد.
- مشاور کسب و کار: یک مشاور به عنوان یک پیمانکار مشکلات کارآفرین را حل می کند.
توسعه مهارت های انتقادی، وضوح مراحل مورد نیاز برای موفقیت و سایر دانش های خاص برای رشد به عنوان یک کارآفرین حیاتی است. با گذشت زمان، این مهارت ها را می توان از طریق ایجاد رابطه نزدیک با آنها در حین انجام کسب و کار به دست آورد.
۲. افراد با تجربه را به تیم خود اضافه کنید
از همان افرادی که به تیم خود می آورید بیاموزید. شما می توانید از استعدادهای با تجربه درس بگیرید و با گذشت زمان، شکاف های دانش خود را پر کنید. این می تواند شامل استخدام یک افسر مالی با سال ها تجربه برای نظارت بر مسائل مالی که با آنها ناآشنا هستید یا سایر اعضای مهم تیم برای کمک به عملیات کسب و کار شما باشد.
هنگام استخدام، یک کارآفرین باید به کاری که خودش انجام می دهد و کاری که باید به شخص دیگری اعتماد کند فکر کند. کسی را برای انجام کارهایی که در آن مهارت دارید استخدام نکنید، این پول را برای استعدادهای مورد نیاز برای پر کردن شکاف های موجود در استراتژی خود یا زمانی که مقیاس می کنید و به اعضای تیم بیشتری برای اجرای استراتژی نیاز دارید، پس انداز کنید.
شما دانش و ابزار لازم برای تبدیل شدن به یک کارآفرین را دارید، اما راه اندازی کسب و کار شما هزینه دارد. در زیر روشهای متعددی را برای تامین مالی کسبوکارتان از پایه مورد بحث قرار میدهیم. برای پول درآوردن باید پول خرج کنی. برای تامین مالی استارتاپ خود، گزینه های زیر را در نظر بگیرید:
۱.از خانواده و دوستان خود بخواهید در کسب و کار شما سرمایه گذاری کنند
بسیاری از کارآفرینان برای سرمایه گذاری اولیه به دوستان و خانواده خود تکیه می کنند. شما می توانید بودجه را با سهامی در استارتاپ خود مبادله کنید.
۲. درخواست کمک هزینه کسب و کار کوچک
دولتها برای کمک به کسب و کارهای کوچک از جمله وامهای کم بهره ، سرمایههای مخاطرهآمیز و کمکهای بلاعوض دارند.
۳. درخواست سرمایه خطرپذیر
شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر به دنبال شرکت های جوان و خصوصی هستند. بازدهی که آنها انتظار دارند بستگی به این دارد که استارتاپ شما چقدر بالغ است. اگر آنها درست قبل از اینکه شرکت شما سهامی عام شود یا خریداری شود سرمایه گذاری کنند، بازدهی ۳ برابری خوب است.
۴. وام بگیرید
شما نمی توانید در سال اول شرکت خود برای وام درخواست دهید، زیرا وام دهندگان تمایلی به انجام چنین سرمایه گذاری پرریسکی ندارند. با این حال، می توانید از برنامه وام خرد اداره مشاغل کوچک استفاده کنید.
جمع بندی
به کارآفرینی تبدیل شوید که باید باشید سفر به سمت کارآفرینی طولانی است، اما می تواند بسیار مفید باشد. در حالی که ممکن است یک شبه اتفاق نیفتد، اما می دانید برای تبدیل شدن به یک کارآفرین، کسب تجربه و تامین مالی یک کسب و کار چه چیزی لازم است.
انتهای مطلب/ منبع