by علیرضا روهنده | تیر 14, 1402 | فروش
Dropshipping یک مدل تحقق است که به کارآفرینان اجازه میدهد تا مدیریت و ارسال محصولات را به شخص ثالث برون سپاری کنند. این روش تحقق می تواند برای کارآفرینانی که به دنبال کارایی و سربار کم هستند جذاب باشد، اما دارای معاوضه هایی است. یک گزینه انجام سفارش است که به کسب و کارهای الکترونیک اجازه می دهد تا فرآیندهای تهیه، ذخیره و ارسال محصولات را به شخص ثالث معمولاً یک تامین کننده برون سپاری کنند. این مدل تحقق معمولاً برای کارآفرینانی که به دنبال کارایی هستند، جذاب است. اما میتواند هزینهای داشته باشد، بهویژه وقتی صحبت از تجربه مشتری باشد. این راهنما به چیستی dropshipping می پردازد و چگونگی عملکرد این روش تحقق را بررسی می کند.
مدل کسب و کار dropshipping چیست؟
در مدل کسب و کار dropshipping، محصولات را تبلیغ میکنید و یک فروشگاه آنلاین ارائه میکنید . وقتی مشتری سفارشی می دهد، سفارش را برای dropshipper ارسال می کنید و به مشتریان اطلاع می دهید که محصولات در راه هستند. مابقی فرآیند تحقق فیزیکی از دست شما خارج است. در برخی از قراردادها، شما همچنین ممکن است خدمات مشتری را انجام دهید، در حالی که سرویس dropshipping کالاهای فیزیکی و انجام را مدیریت می کند .
Dropshipping چگونه کار می کند؟
تدارکات دقیق dropshipping به ترتیب شما بستگی دارد، اما معمولاً فرآیند از این ترتیب کلی پیروی می کند:
- فروشنده با dropshipper قرارداد امضا می کند.
- سفارشات مشتری بصورت آنلاین
- فروشنده سفارش را دریافت می کند.
- مشتری تاییدیه سفارش را دریافت می کند.
- فروشنده سفارش را به dropshipper ارسال می کند.
- Dropshipper سفارش را ارسال می کند.
- مشتری محصول خود را دریافت می کند.
Dropshipping ممکن است برای کارآفرینانی که به دنبال فروش محصولات عمومی هستند جذاب باشد، اما میتواند فرصتهای ایجاد یک نام کسب و کار و متمایز کردن محصولات را محدود کند. کسب و کارهایی که از dropshipping استفاده میکنند ممکن است بر سر قیمت رقابت کنند که منجر به حاشیههای پایین شود.
بیایید برخی از بازیگران کلیدی و نقشهای آنها را با جزئیات باز کنیم، از فروشنده شروع کنیم. فرآیند dropshipping با شما شروع می شود. به عنوان فروشنده رکورد (SoR)، شما فردی هستید که محصول را به مصرف کننده نهایی می فروشید. شما قیمت را تعیین می کنید، خرید را به عنوان درآمد ثبت می کنید، و مسئولیت مالیات بر فروش یک فروش خاص را بر عهده می گیرید. حتی زمانی که شخص ثالثی اقلام را ذخیره و ارسال می کند، شما فروشنده رکورد هستید زیرا قبل از ارسال به مشتری مالک محصولات هستید.
تولید کنندگان
تولیدکنندگان محصولاتی را برای فروش به عمده فروشان و خرده فروشان تولید می کنند. شما می توانید کالاهایی را از تولیدکنندگان خریداری کنید، اما مقادیر خرید عمده آنها ممکن است به طور بالقوه مانعی برای شروع یا گسترش کسب و کار شما باشد. برخی از تولیدکنندگان ممکن است خدمات dropshipping ارائه دهند.
عمده فروشان
در یک زنجیره تامین محصول معمولی، عمده فروشان از تولیدکنندگان خرید می کنند و با یک نشانه گذاری جزئی به خرده فروشان می فروشند. آنها به عنوان واسطه عمل می کنند. به طور کلی، آنها به مصرف کنندگان نهایی نمی فروشند، اما ممکن است خدمات dropshipping را به خرده فروشان ارائه دهند. بر اساس مدل کسب و کار و الزامات برآوردهسازی شما، در میان عوامل دیگر، تعیین کنید کدام ارائهدهنده dropshipping میتواند برای شما مناسب باشد .
چگونه عمده فروشان و تامین کنندگان را برای کسب و کار خود پیدا کنید
در کسب و کار الکترونیک، مانند زندگی، مزایا و معایبی برای هر رویکرد تحقق وجود دارد. اینکه آیا دستاوردها ارزش رنج را دارند تا حد زیادی به اهداف و موقعیت کاری شما بستگی دارد. در اینجا مزایا و معایب احتمالی وجود دارد که باید هنگام بررسی اینکه آیا dropshipping برای کسب و کار شما مناسب است، در نظر بگیرید.
مزایای احتمالی dropshipping عبارتند از:
- هزینه ها: از آنجایی که شما محصولات را ذخیره یا ارسال نمی کنید، dropshipping می تواند هزینه ها را کاهش دهد، مانند نگهداری یک انبار یا ارسال محصولات به مشتریان.
- هزینه های شروع: کارآفرینانی که به دنبال راه اندازی یک کسب و کار با حداقل سرمایه گذاری هستند ممکن است به dropshipping روی بیاورند زیرا برای پردازش سفارشات نیازی به سرمایه گذاری در امکانات یا منابع ندارند.
- کاهش ریسک: از آنجایی که مجبور نیستید برای موجودی پول پرداخت کنید، خطر از دست دادن پول به دلیل گم شدن کالا یا سفارش بیش از حد محصولات، کمتر است.
- فروش چند کاناله: میتوانید از dropshipping برای کسبوکارتان استفاده کنید و در حین فروش در دامنه خود، از طریق فروشگاهی مانند آمازون یا کانالهای رسانههای اجتماعی یا همه موارد فوق.
- مکان عملیاتی: Dropshipping به شما امکان می دهد بدون توجه به مکان عملیاتی خود، سفارشات را انجام دهید، و امکان کار از هر کجا را فراهم می کند.
- مقیاس پذیری: استفاده از تامین کنندگان می تواند پذیرش سفارش های بیشتر را بدون افزایش موجودی ذخیره، بسته بندی و ارسال شما امکان پذیر کند.
- تنوع گسترده محصولات: بسته به توافق شما، ممکن است نیازی به پیش خرید موجودی نباشد، بنابراین می توانید طیف گسترده ای از اقلام را بفروشید و پتانسیل درآمد خود را افزایش دهید.
- انعطاف پذیری: مطمئن نیستید چه کالاهایی را بفروشید؟ Dropshipping به شما این امکان را می دهد که کالاهای مختلف را آزمایش کنید تا ببینید چه چیزی بهترین فروش را دارد ، بدون اینکه نگران از دست دادن سرمایه خود باشید.
محدودیت های بالقوه برای dropshipping عبارتند از:
- کیفیت محصول: Dropshipping مشارکت شما را در فرآیند انجام سفارش کاهش می دهد و توانایی شما برای نظارت و تضمین کیفیت محصول را کاهش می دهد.
- نام کسب و کار: از آنجایی که محصولاتی که می فروشید ممکن است منحصر به فرد یا قابل تمایز با عرضه های مشابه دیگر فروشندگان نباشند، ممکن است در تمایز پیشنهاد خود با مشکل مواجه شوید.
- حاشیه سود: تفاوت های اندک در محصولات به این معنی است که کسب و کار شما ممکن است در قیمت رقابت شدیدتری داشته باشد. فروش با قیمت های پایین می تواند حاشیه سود شما را از بین ببرد.
- جدول زمانی انجام: هنگامی که یک سرویس dropshipping فرآیند تکمیل را انجام می دهد، شما کنترلی بر انتخاب سفارش، بسته بندی و ارسال ندارید.
- مدیریت موجودی: بهروزرسانیهای لحظهای در مورد آنچه در انبار موجود است ممکن است امکان پذیر نباشد. اگر مشتری فقط برای یافتن موجودی کالا سفارش دهد، این تجربه ضعیف میتواند سفارشهای آینده را منصرف کند و به برند شما آسیب برساند.
- محدوده پیشنهادات: از آنجایی که شما انجام سفارش را انجام نمی دهید، ممکن است در پیشنهادات و تبلیغات ویژه ای که می توانید اجرا کنید، مانند بسته بندی یا ارسال رایگان، محدود باشید.
- خطاهای تامین کننده: dropshippers با کیفیت پایین ممکن است هنگام انجام سفارشات مشتری اشتباه کنند. این می تواند منجر به خرابی سفارشات، بسته بندی ارزان قیمت و گم شدن اقلام شود.
- خدمات مشتری پیچیده: با dropshipping، شما همچنان مسئول شهرت خود و راضی نگه داشتن مشتریان هستید. اگر مشکلی در فرآیند تکمیل پیش رود، مدیریت پشتیبانی مشتری ممکن است به عهده شما باشد.
آیا دراپ شیپینگ برای شما مناسب است؟
بستگی به کسب و کار شما دارد. در اینجا چند سوال وجود دارد که باید از خود بپرسید اگر در حال بررسی dropshipping هستید.
چگونه می خواهید برند خود را بسازید؟
نام کسب و کار شما ظاهر و احساس جنبه های مواجهه با مشتری در کسب و کار شما است. ایجاد یک برند به یاد ماندنی می تواند به افزایش وفاداری مشتری کمک کند. در حالی که ممکن است بتوانید یک تجربه آنلاین ایجاد کنید، dropshipping کنترل کمتری بر کیفیت محصول، تجربه تحویل و زیبایی بسته نهایی به شما می دهد. اگر محصولات و بسته بندی کمتر از انتظارات باشد، مشتری ممکن است تصمیم بگیرد که دیگر از برند شما خرید نکند. تامین کنندگان Dropshipping اغلب فضای کمی برای سفارشی سازی محصول ارائه می دهند. این محدودیت ممکن است جدا کردن برند شما از رقبا را دشوار کند.
چقدر می خواهید روی کیفیت محصول کنترل داشته باشید؟
کیفیت محصول می تواند تأثیر زیادی بر سایر جنبه های کسب و کار شما مانند جذب مشتری، وفاداری به برند و بازده داشته باشد. در حالی که ممکن است بتوانید کیفیت محصولات را در شروع رابطه dropshipping خود بررسی کنید، احتمالاً کنترل محدودی بر کیفیت اقلامی که به طور مداوم می فروشید خواهید داشت. اگر محصولات نتوانند انتظارات مشتری را برآورده کنند، کسب و کار شما ممکن است نظرات منفی مشتریان را دریافت کند.
چقدر سریع می خواهید محصولات را ارسال کنید؟
مشتریان کسب و کار الکترونیک معمولا انتظار ارسال سریع را دارند. در یک نظرسنجی اخیر، نزدیک به ۸۴ درصد از افراد مورد بررسی، تحویل را به عنوان بخش مهمی از تجربه خرید آنلاین خود میدانستند. زمان حمل و نقل طولانی می تواند بر کسب و کار شما تأثیر منفی بگذارد. هنگام کار با یک تامین کننده dropshipping، هزینه های حمل و نقل استاندارد و چارچوب های زمانی تحویل آن را بررسی کنید.
به چه میزان سرمایه دسترسی دارید؟
در برخی موارد، مدل کسب و کار dropshipping به شما این امکان را می دهد که خرید محصول را تا زمانی که مشتریان واقعاً سفارش دهند متوقف کنید. این می تواند دراپ شیپینگ را برای کارآفرینانی که می خواهند یک کسب و کار را با سرمایه گذاری محدود موجودی راه اندازی کنند جذاب کند. برخی از جایگزینها مانند اجرای شخص ثالث نیز به شما این امکان را میدهند که کسبوکار خود را با سرمایه کمتری در مقایسه با منبعیابی، ذخیرهسازی و ارسال محصولات به تنهایی راهاندازی و اجرا کنید.
حاشیه سود هدف شما چقدر است؟
در مقایسه با سایر مدلهای کسب و کار، مانند داشتن یک فروشگاه خردهفروشی یا ساخت مرکز انجام سفارش خود، دراپ شیپینگ مانع ورود کمتری دارد. متأسفانه، این می تواند به معنای رقابت بیشتر برای کسب و کار شما باشد. فروشندگان Dropshipping معمولاً می توانند محصولات را با قیمت های پایین ارائه دهند زیرا آنها سرمایه گذاری بسیار کمی انجام داده اند. اگر از dropshipping برای کسب و کار خود استفاده می کنید، ممکن است حاشیه سود کمی کسب کنید.
اگر کسب و کار خود را در جایگاهی خارج از هر زمینه رقابتی قرار دهید، ممکن است بتوانید بر برخی از این مشکلات غلبه کنید. از طریق تحقیقات بازار، شبکه سازی و فروش، جایگاه های بالقوه سودآور یا کمتر رقابتی را پیدا کنید. یا روی متمایز کردن برند خود سرمایه گذاری کنید.
آیا آماده رسیدگی به مسائل عرضه و موجودی هستید؟
اگر استفاده از dropshipping را انتخاب کنید، ممکن است کنترل کمی بر زنجیره تامین داشته باشید. تاخیر در تولید ممکن است تعیین کند که dropshipper شما چه تعداد سفارش می تواند انجام دهد. امیدواریم مشتریان خود را ناامید کنید و به آنها اطلاع دهید که کالای موجود نیست، یک استثنا است و نه یک قاعده. منبع یابی محصولات از طریق چندین سرویس dropshipping یکی از راه های جلوگیری از کم شدن موجودی محصول است. هنگامی که یک تامین کننده از یک محصول مورد نیاز خارج می شود، می توانید به دیگری اعتماد کنید. با این حال، کار با چندین تامین کننده پیچیدگی را به تدارکات و تحقق می بخشد، که ممکن است هدف یک استراتژی dropshipping را شکست دهد.
بازپرداخت، بازپرداخت و تعویض را چگونه انجام خواهید داد؟
بازده بخشی اجتناب ناپذیر از کسب و کارالکترونیک است . گاهی اوقات فرآیند بازگشت می تواند به سادگی تماس مشتری با شما در مورد کالایی باشد که می خواهد برگرداند. مشتری محصول را پس میفرستد، سپس شما مبلغی را به مشتری بازپرداخت میکنید و با تامینکننده dropshipping تماس میگیرید تا به شما اعتبار یا بازپرداخت کند. اما این همیشه صدق نمیکند. برای فرآیندهای پیچیده تر بازگشت و جایگزینی آماده باشید. قبل از ایجاد خط مشی بازپرداخت و بازپرداخت، وقت بگذارید و بدانید که چگونه یک سرویس dropshipping با عودت برخورد می کند.
چگونه در سال ۲۰۲۳ یک کسب و کار dropshipping ایجاد کنیم
آیا کسب و کار اینترنتی دیگری دارید؟ راه اندازی یک کسب و کار dropshipping ممکن است شباهت هایی با تجربه شما داشته باشد. در اینجا برخی از توصیه ها و اقداماتی که باید انجام دهید وجود دارد:
- یک مکان خاص را انتخاب کنید: اگرچه می توانید طیف وسیعی از محصولات را بفروشید، اما انتخاب یک منطقه تخصصی را در نظر بگیرید که در آن بتوانید برند خود را ایجاد کنید . این همچنین می تواند به شما کمک کند تا شما را از رقبا متمایز کنید و مخاطبی را که می خواهید بازاریابی کنید را مشخص کنید.
- انجام تحقیقات رقیب: قبل از تصمیم گیری در مورد جایگاه، رقابت را بررسی کنید. آیا تعداد زیادی کسب و کار وجود دارد که در همان جایگاه فروش می کنند؟ این می تواند نشان دهد که بازار اشباع شده است و ممکن است نفوذ به آن دشوار باشد. آیا برندهای بزرگ برای مشتریان یکسان رقابت می کنند؟ اگر چنین است، پس بهتر است به عنوان یک نام تجاری جدید، جایگاه متفاوتی را دنبال کنید.
- یک dropshipper با کیفیت پیدا کنید: یک dropshipper با شهرت زیادی برای تحویل دقیق و به موقع و همچنین محصولات با کیفیت انتخاب کنید.
- یک فروشگاه آنلاین ایجاد کنید: برند خود را به صورت آنلاین با ویترین فروشگاه کسب و کار الکترونیک معرفی کنید . یک فروشگاه آنلاین می تواند مقصدی برند برای مشتریان باشد تا در مورد کسب و کار شما و محصولاتی که ارائه می دهید مطلع شوند.
- تشویق فروش با بازاریابی: از ترکیبی از تبلیغات پولی در موتورهای جستجو و رسانه های اجتماعی برای جلب توجه و هدایت ترافیک به سمت محصولات استفاده کنید. اگر در فروشگاه آنلاینی مانند آمازون می فروشید، می توانید از تبلیغات برای رتبه بندی در نتایج جستجو استفاده کنید.
- تجزیه و تحلیل و بهینه سازی لیست ها: آمازون یک داشبورد تجزیه و تحلیل برند را برای پیگیری معیارهای فروشگاه ارائه می دهد. این داده ها را رصد کنید تا روندهای فروش را زیر نظر داشته باشید، بیاموزید که مشتریان چگونه محصولاتی را که شما ارائه می دهید پیدا می کنند، و در مورد اینکه چرا اقلام خاصی را می خرند، بینشی دریافت کنید. از این دانش برای بهبود کاتالوگ خود با افزودن محصولات پرتقاضا استفاده کنید. همچنین می توانید لیست ها را برای افزایش رتبه خود در نتایج جستجو بهینه کنید .
جمع بندی
در پایان روز، فقط شما می توانید تصمیم بگیرید که آیا dropshipping برای کسب و کار شما مناسب است یا خیر. در حالی که ممکن است عدم رسیدگی به محصولات فیزیکی، پرداخت هزینه برای فضای انبار، ارسال سفارشات یا مدیریت سطح انبار جذاب باشد، اما اشکالاتی نیز وجود دارد. گزینه ها و اهداف خود را بسنجید تا استراتژی فروش و تحقق آنلاین مناسب را برای کمک به رشد کسب و کار الکترونیک خود بیابید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 12, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
یک استراتژی بازاریابی دیجیتال، بازاریابی عملکرد است. این واقعیت که پرداخت بر اساس نحوه تعامل کاربران با مطالب است، آن را به راهحلی عالی برای کسب و کارهایی تبدیل میکند که تلاش میکنند به مخاطبان خود در مقیاس دسترسی پیدا کنند. در بازاریابی عملکرد، برندها تنها پس از دستیابی به اهداف کسب و کار یا پس از انجام اقدامات مشخص، مانند کلیک، فروش یا سرنخ، به ارائه دهندگان خدمات بازاریابی پرداخت می کنند. به بیان دیگر، این بازاریابی مبتنی بر عملکرد است.
یک استراتژی بازاریابی دیجیتال که نتیجه گرا است، بازاریابی عملکردی است. در بازاریابی سنتی، شرکت ها برای قرار دادن تبلیغات خود در تلویزیون یا بیلبوردها هزینه ای پرداخت می کنند، اما هیچ راه معنی داری برای ارزیابی میزان اثربخشی تبلیغات به جز تخمین تعداد بینندگان وجود ندارد.
بازاریابی عملکردی یکی از قویترین تاکتیکهای بازاریابی قیف پایین است زیرا تبلیغکنندگان تنها زمانی پرداخت میکنند که یک فعالیت انجام شود. بازاریابان عملکرد در درجه اول از تبلیغات فیس بوک و گوگل خارج از همه کانال های قابل دسترسی استفاده می کنند.
نحوه عملکرد بازاریابی عملکردی
تبلیغکنندگان تبلیغات خود را در یک کانال خاص قرار و بر اساس میزان عملکرد تبلیغ به آنها پرداخت میشود. وقتی صحبت از بازاریابی عملکردی می شود، چند گزینه پرداخت متفاوت وجود دارد. هر پلتفرم تبلیغاتی از الگوریتم متفاوتی برای تعیین نحوه و زمان نمایش تبلیغات در صفحات خود استفاده می کند. برخی از عوامل اولیه مورد استفاده توسط پلتفرم های تبلیغاتی برای انتخاب مکان قرار دادن تبلیغات به شرح زیر است:
- اهداف کمپین: انتخاب اهداف کمپین برای هر کمپین تبلیغاتی تعیین می کند که چه معیارهایی برای عملکرد و نحوه قرار دادن تبلیغات باید ردیابی شوند. محبوب ترین اهداف کمپین شامل آگاهی از برند، ترافیک وب سایت، تعامل اجتماعی، تولید سرنخ، تبدیل و فروش است.
- مخاطبان هدف: پلتفرمهای تبلیغاتی به شما امکان میدهند تا بخشهای مخاطب را برای هدف قرار دادن مخاطبان خاص بر اساس جمعیتشناسی، رفتارها، علایق، روانشناختیها و سایر معیارها ایجاد کنید.
- مناقصه: پلتفرمهای تبلیغاتی به تبلیغکنندگان این امکان را میدهند که مستقیماً برای قرار دادن آگهی پیشنهاد دهند. پیشنهادها بر روی اقدامات خاصی از جمله کلیک ها، نمایش ها، تبدیل ها یا بازدیدها انجام می شود.
- امتیاز کیفیت یا ارتباط: پلتفرمهای تبلیغاتی اثربخشی یک تبلیغ را در مقایسه با تبلیغات رقبا بر اساس سیگنالهای مختلف ارزیابی میکنند و امتیاز کیفیت (Google Ads) یا مرتبط بودن (فیسبوک) را صادر میکنند. به طور کلی، تبلیغات با امتیازات بالاتر نسبت به امتیازات پایینتر در اولویت قرار میگیرند، با این حال قیمت پیشنهادی یک قانون مهم در قرار دادن تبلیغات نیز ایفا میکند.
- نرخ تبدیل: از آنجایی که ناشران تنها زمانی پول می گیرند که کاربر یک اقدام خاص را انجام دهد، نرخ تبدیل نیز در الگوریتم های قرار دادن تبلیغات لحاظ می شود. تبلیغاتی که نرخ تبدیل بالاتری دارند ترجیح داده می شوند زیرا درآمد بیشتری برای ناشر ایجاد می کنند.
چگونه بازاریابی عملکرد را اندازه گیری می کنید؟
۱.هزینه به ازای هر کلیک (CPC) : تبلیغ کنندگان بر اساس تعداد دفعاتی که روی تبلیغ آنها کلیک شده است، پرداخت می کنند. این یک راه خوب برای هدایت ترافیک به سایت شما است.
۲. هزینه به ازای نمایش (CPM): برداشت ها در اصل نماهایی از تبلیغ شما هستند. با CPM، شما به ازای هر هزار بازدید پول پرداخت می کنید.
۳. هزینه به ازای هر فروش (CPS): با CPS، فقط زمانی پرداخت میکنید که فروشای را انجام میدهید که توسط یک تبلیغ انجام شده باشد. این سیستم معمولاً در بازاریابی وابسته نیز استفاده می شود.
۴. هزینه هر سرنخ (CPL): بسیار شبیه هزینه هر فروش، با CPL زمانی که شخصی برای چیزی ثبت نام می کند، مانند خبرنامه ایمیل یا وبینار، پرداخت می کنید. CPL سرنخ ایجاد می کند، بنابراین می توانید با مشتریان پیگیری کنید و فروش را افزایش دهید.
۵. هزینه هر اکتساب (CPA): هزینه هر خرید مشابه CPL و CPS است اما کلی تر است. با این ساختار، زمانی که مصرفکنندگان یک اقدام خاص را انجام میدهند باشد، تبلیغکنندگان پرداخت میکنند.
بهترین کانال های بازاریابی عملکردی
چه کانال هایی برای بازاریابی عملکرد بهتر عمل می کنند؟ پنج نوع بازاریابی عملکردی وجود دارد که آژانسها و تبلیغکنندگان از آنها برای هدایت ترافیک استفاده میکنند:
۱. تبلیغات بنری: اگر آنلاین بوده اید، بدون شک اخیراً تبلیغات نمایشی زیادی دیده اید. این تبلیغات را می توان در بالا یا پایین وب سایت خبری که به تازگی بازدید کرده اید، در کنار فید خبری فیس بوک یا هر دو مشاهده کرد. بسیاری از کسبوکارها هنوز با تبلیغات نمایشی که از اطلاعات تعاملی، ویدیوها و طراحی گرافیکی جالب استفاده میکنند، موفق هستند، حتی اگر تبلیغات نمایشی به دلیل افزایش شیوع مسدودکنندههای تبلیغات و آنچه کارشناسان آن را کور بنر مینامند، به تدریج جذابیت خود را از دست میدهند.
۲. تبلیغات بومی : تبلیغات بومی از طراحی ارگانیک یک وب سایت یا صفحه برای برجسته کردن محتوای حمایت شده استفاده می کند. به عنوان مثال، ویدئوهای حمایت شده ممکن است در بخش “تماشا بعدی” صفحه YouTube نمایش داده شوند. ممکن است متوجه تبلیغات بومی در Facebook Marketplace یا سایر وب سایت های تجارت الکترونیک شده باشید. تبلیغات بومی موثر است زیرا محتوای حمایت شده شما را قادر می سازد بدون اینکه در کنار انواع دیگر مواد ارگانیک آشکار باشد، همزیستی کنند. کاربران اغلب نمی توانند تفاوت بین انواع مختلف مواد را تشخیص دهند، که به شما امکان می دهد تجارت خود را به روشی که طبیعی به نظر می رسد بازاریابی کنید.
۳. بازاریابی محتوا : هدف اصلی بازاریابی محتوا اطلاع رسانی به مخاطبان است. علاوه بر این، به گفته OmniVirt، سه برابر بیشتر سرنخ ایجاد می کند و ۶۲ درصد کمتر از بازاریابی خارجی هزینه دارد. در بازاریابی محتوا، تاکید بر ارائه اطلاعات مفید به کاربران و ایجاد زمینه برند شما است
۴. رسانه های اجتماعی : برای بازاریابان عملکرد، رسانه های اجتماعی یک بهشت است. این نه تنها فرصتی را برای دستیابی به کاربران و هدایت آنها به سایت شما ارائه می دهد – کاربران همچنین می توانند محتوای حمایت شده شما را به صورت ارگانیک به اشتراک بگذارند و دسترسی شما را بسیار فراتر از پست اصلی گسترش دهند. فیس بوک گسترده ترین لیست خدمات را برای بازاریابان عملکرد دارد، اما پلتفرم های دیگری مانند لینکدین، اینستاگرام و توییتر نیز فرصت های زیادی را برای دستیابی به مشتریان جدید ارائه می دهند.
۵. بازاریابی موتورهای جستجو (SEM): بیشتر تحقیقات آنلاین از طریق موتورهای جستجو انجام می شود و این بدان معناست که داشتن سایتی که برای بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) بهینه شده باشد ضروری است. از نظر بازاریابی عملکرد، تمرکز در درجه اول بر روی هزینه هر کلیک (CPC) است، به ویژه برای تبلیغات پولی. برای SEM ارگانیک، بسیاری از بازاریابان عملکرد به بازاریابی محتوا و صفحات فرود بهینه شده با سئو متکی هستند.
مزایای بازاریابی عملکرد چیست؟
در اینجا برخی از دلایل اصلی روی آوردن شرکت ها به بازاریابی عملکرد آورده شده است:
- ROI را با دقت ردیابی و اندازه گیری می کند: پلتفرم های تبلیغاتی مانند گوگل و فیس بوک معیارهای کلیدی عملکرد را پیگیری می کنند، که به نوبه خود به تبلیغ کنندگان اجازه می دهد دقیقاً بدانند پولشان در کجا خرج می شود. ابزارهای تجزیه و تحلیل دادهها همچنین به تفسیر دادههای آماری کمک میکنند و تبلیغکنندگان را با اطلاعاتی که برای اصلاح تبلیغات برای عملکرد بهتر نیاز دارند، تجهیز میکنند.
- اکوسیستم تبلیغات را گسترش می دهد: کمپین های بازاریابی عملکردی اجازه می دهد تا تبلیغات با ناشران متعدد قرار داده شود. با به نمایش گذاشتن تبلیغات در این فضاها، برندها می توانند به مخاطبان وسیع تری و همچنین مخاطبان خاص که قبلاً هدف قرار دادن آنها دشوار بود، دسترسی پیدا کنند.
- رشد خط پایین را تسریع میکند: در حالی که بیشتر ابتکارات بازاریابی شامل استراتژیهای قیف برتر برای افزایش آگاهی است، بازاریابی عملکردی درآمد حاصل را هدف قرار میدهد. یک کمپین بازاریابی عملکرد به خوبی مدیریت شده که منجر به جذب مشتری و جذب مشتری می شود، در نهایت فروش و درآمد را افزایش می دهد.
- بهینه سازی مداوم را امکان پذیر می کند: با پیشرفت کمپین ها، بازاریابان می توانند معیارهای عملکرد را بررسی کرده و تبلیغات را بر اساس آن تنظیم کنند. کمپین ها را می توان متوقف کرد و بهینه سازی کرد، یا می توان تمرکز بیشتری را روی تبلیغات به خصوص موفق قرار داد.
چگونه بازاریابان تعیین می کنند که آیا یک کسب و کار آماده استفاده از بازاریابی عملکرد است؟
هر شرکتی، خواه اقلامی را به مصرف کنندگان بفروشد یا خدمات تخصصی ارائه دهد، می تواند یک کمپین بازاریابی عملکردی راه اندازی کند. با این حال، هر سازمانی نباید از هر نوع کانال بازاریابی عملکردی استفاده کند. بسته به تعدادی از متغیرهایی که توسط موسسه بازاریابی عملکرد فهرست شده است، ممکن است بازاریابی عملکرد کم و بیش برای یک شرکت مناسب باشد.
- توزیع مخاطب: کسب و کارهایی با مخاطبان ملی میتوانند از بازاریابی عملکرد برای دستیابی به مشتریان بالقوهای که ممکن است بهره ببرند. اگر مخاطبان بومیتر باشند، بازاریابی وابسته و بازاریابی بومی به اندازه بازاریابی موتورهای جستجو یا بازاریابی رسانههای اجتماعی مؤثر نیستند، زیرا بیشتر به سمت مخاطبان ملی طراحی شدهاند.
- فروش آنلاین موجود: شرکتهای کسب و کار الکترونیکی که قبلاً سیستمهای پرداخت آنلاین دارند، توانایی بیشتری برای تسهیل حجم بالایی از تراکنشها دارند که در نتیجه یک کمپین بازاریابی عملکرد موفق انجام میشود.
- درآمد بالای ماهانه فروش: با توجه به هزینه بازاریابی عملکرد، کسب و کارها باید جریان درآمد نسبتا سالمی داشته باشند. این برای اطمینان از اینکه آنها می توانند هزینه های راه اندازی و مستمری را که کمپین ها متحمل خواهند شد، تامین کنند.
- فعال با سایر کانال های بازاریابی دیجیتال: به جای شروع از صفر، بهتر است یک کمپین مداوم بهینه سازی موتور جستجو (SEO) و پرداخت به ازای کلیک (PPC) داشته باشید. به این ترتیب، کسب و کار به مقدار مناسبی از تجزیه و تحلیل برای اتخاذ تصمیمات بازاریابی عملکرد محتاطانه مجهز می شود.
- سیاستها و رویهها را تنظیم کنید: برای وبسایتهای تجارت الکترونیک، داشتن یک خطمشی و رویه بازگشت اعتماد مشتریان را ایجاد میکند و بنابراین ناشران بازاریابی وابسته به احتمال زیاد با کسبوکار همکاری خواهند کرد.
نکات بازاریابی عملکرد و بهترین شیوه ها
این توصیه های بازاریابی عملکرد و بهترین شیوه ها می تواند به هر بازاریاب کمک کند تا رویکرد بازاریابی دیجیتال خود را بدون توجه به سطح تجربه خود بهبود بخشد و توسعه دهد.
۱.تحقیق تجربی بسیار مهم است
تبلیغات باید از طریق یک روش تست A/B بگذرد تا تصویر واضحی از اینکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی نیست، داشته باشد. تست A/B فرآیند ایجاد دو تبلیغ است که یکی از آنها تنوع دیگری است، با هدف آزمایش و ارزیابی نتایج. مطمئن شوید که یک متغیر خاص را آزمایش می کنید.
۲. یک شبکه بزرگ راه اندازی کنید
بازاریابی عملکرد ممکن است گهگاه شرایط پیشنهادی برندها را محدود کند، علیرغم اینکه یک استراتژی پایین قیف با هدف جذب مشتری است. در حالی که آگاهی از برند بالای قیف در آنجاست، کلمات کلیدی قیف پایین مانند عبارات برند یا ویژگیهای منحصربهفرد برای تبدیل مرتبطترین مشتریان ایدهآل هستند. پایگاه مصرف کننده بالقوه یک برند در نتیجه افزایش آگاهی از برند در میان مخاطبان جدید رشد می کند.
۳. یک صفحه فرود جذاب با یک پیشنهاد قانع کننده ایجاد کنید
مشتریانی که روی تبلیغات کلیک می کنند به صفحه فرود تبلیغ کننده می آیند، بنابراین باید برای تبدیل بهینه شود. پیشنهاد در صفحه فرود باید پیشنهادی باشد که مشتریان احتمالاً از آن استفاده کنند. صفحات فرود باید جذاب و فریبنده باشند. اگر یک صفحه فرود نرخ تبدیل بالایی ایجاد کند، بازاریابان وابسته به احتمال زیاد تبلیغات مرتبط را نشان میدهند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند. متخصصان بازاریابی ممکن است در حین آزمایش صفحات فرود، کل قیف فروش را با نگاهی گسترده به سفر مشتری بهینه کنند.
۴. از ناشران و شرکت های وابسته قابل اعتماد استفاده کنید
اگر ترافیک محصولات شما از منابع مشکوک باشد، ممکن است بر نحوه مشاهده مشتریان از برند تأثیر بگذارد. برای جلوگیری از مطبوعات بد، با ناشران قابل اعتمادی که سابقه اثبات شده دارند کار کنید.
۵. داده ها را پایش و دنبال کنید
علاوه بر اندازه گیری عملکرد، تمام نقاط داده باید جمع آوری و در نظر گرفته شود. اکثر کسب و کارها از آژانس هایی مانند ما استفاده می کنند زیرا منابع لازم برای انجام این کار را ندارند و نمی توانند یک بازاریاب عملکرد اختصاصی استخدام کنند.
جمع بندی
72 درصد از هزینه های بازاریابی به کانال های بازاریابی دیجیتال اختصاص یافته است. این نشان میدهد که بازاریابی عملکرد یکی از محبوبترین شکلهای تبلیغ برای شرکتها در عصر مدرن است و فقط در حال گسترش نیست. هر شرکتی که متعهد به راهاندازی کمپین بازاریابی عملکردی است، باید آن را به یک مدیر بازاریابی عملکرد، مانند متخصصان IMS، بسپارد.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 10, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
بازاریابی عملکرد به عنوان چتری برای طیف وسیعی از استراتژی های تبلیغات آنلاین تبدیل شده است که تأثیر زیادی دارند. بدون شک اخیراً اصطلاح “بازاریابی عملکرد” را در سطح وب زیاد شنیده اید. اگر می خواهید دقیقاً یاد بگیرید که بازاریابی عملکرد چیست تا بتوانید از آن در تلاش های بازاریابی خود استفاده کنید، در جای مناسبی هستید.
بازاریابی عملکردی چیست؟
بازاریابی عملکرد خوب، بازاریابی مبتنی بر عملکرد است. عملکرد به نتایج مورد نظر شما مانند سرنخ، فروش یا دانلود اشاره دارد و شما به ازای هر نتیجه هزینه پرداخت می کنید. این به طور فزاینده ای محبوب می شود زیرا می توانید یک کمپین بازاریابی بسیار هدفمند را اجرا کنید که ROI مبتنی بر عملکرد را ارائه می دهد. کارکرد آن با شرکتهای وابسته و تبلیغکنندگان شخص ثالث است که در آن بازاریاب فقط برای اقدامات دلخواه به تبلیغکننده پول میپردازد. به این ترتیب، بازاریاب مطمئن است که بودجه آنها به خوبی خرج شده است، زیرا آنها برای اقداماتی که منجر به تبدیل می شوند، هزینه می پردازند.
بازاریابی مبتنی بر عملکرد به لطف سیستمهای کاملاً قابل ردیابی، اندازهگیری و شفافی که تبلیغکنندگان و شرکتهای وابسته استفاده میکنند امکانپذیر است. میتوانید کل سفر خریدار را برای مشتریان فردی ببینید و از بینشها برای تنظیم دقیق کمپین خود استفاده کنید، همانطور که تصمیم میگیرید پول خود را برای کسب نتایج بهتر در کجا سرمایهگذاری کنید. به زبان ساده، در حال حاضر هیچ فرصت دیگری برای جذب مشتری مانند آن وجود ندارد.
محبوب ترین انواع بازاریابی عملکردی
در بازاریابی دیجیتال، چندین حوزه در “بازاریابی عملکرد دیجیتال” قرار می گیرند و هر یک از آنها کمی متفاوت است، به این معنی که بازاریابی عملکرد در هر مکانی که آن را پیدا می کنید یکسان نیست. در جایی که یک برند انتخاب می کند فقط از یک یا دو حوزه استفاده کند، دیگری از چندین حوزه در یک کمپین پیچیده با بخش های متحرک بسیاری برای رسیدن به اهداف بازاریابی خود استفاده می کند. در اینجا محبوب ترین کانال های بازاریابی عملکردی هستند که باید در مورد آنها بدانید:
بازاریابی وابسته
بازاریابی وابسته به هر شکلی از بازاریابی گفته میشود که در آن برند به تبلیغکننده وابسته است و برای اقدامات مورد نظر مانند کلیک کردن، سرنخها یا فروش هزینه میپردازد. این یک برد-برد برای هر دو طرف است و بازاریابان فقط برای نتایج و شرکت های وابسته از روش های بسیار هدفمند برای اجرای کمپین های مؤثر هزینه می کنند. رایج ترین روش های پرداخت برای بازاریابی وابسته عبارتند از پرداخت به ازای کلیک (PPC)، پرداخت به ازای سرنخ (PPL) و پرداخت به ازای فروش (PPS).
نمونه ای از بازاریابی وابسته، برنامه وابسته آمازون است. بسیاری از وبلاگ نویسان و اینفلوئنسرها به عنوان شرکت های وابسته به آمازون ثبت شده اند. هنگامی که آنها یک محصول آمازون را در وب سایت یا کانال های رسانه های اجتماعی خود توصیه می کنند و پیوندی را درج می کنند، کمیسیون کمی دریافت می کنند.
تبلیغات بومی
تبلیغات بومی نوعی رسانه پولی است که با شکل و عملکرد سایتی که در آن استفاده میشود مطابقت دارد، مانند اخبار یا رسانههای اجتماعی. برخلاف تبلیغات نمایشی و بنری، تبلیغات بومی شبیه تبلیغات معمولی نیستند. در عوض، ظاهر و احساس سایتی را که در آن قرار گرفته اند دنبال می کنند.
تبلیغات بومی را می توان به صورت پویا بر اساس رفتار مشاهده، به عنوان مثال به عنوان خواندن توصیه شده، به کاربران ارائه داد. بسیاری از پلتفرمها و نشریات رسانههای آنلاین، تبلیغات بومی را در قالب مقالات، اینفوگرافیکها و ویدئوهایی ارائه میکنند که با لحن و سبک ویرایشی سایتی که در آن قرار میگیرند، همسو میشوند.
محتوای حمایت شده
محتوای حمایت شده اغلب توسط اینفلوئنسرها استفاده می شود که در ازای دریافت غرامت، برندی را تبلیغ می کنند. معمولاً شامل قرار دادن یک مقاله یا پست اجتماعی اختصاصی برای تبلیغ یک محصول یا خدمات است. اگر یک اینفلوئنسر بتواند ثابت کند که دنبال کنندگان اختصاصی دارد که با مخاطبان هدف یک برند مطابقت دارد، یک بازاریاب می تواند از محبوبیت اینفلوئنسر به نفع خود با دستیابی به مشتریان بالقوه بسیار درگیر استفاده کند. به عنوان مثال، تعداد زیادی از اینفلوئنسرهای یوتیوب وجود دارند که مکانهای حمایتشده را به برندهایی ارائه میدهند که دنبالکنندگان وفادار آنها جذابیت پیدا میکنند.
بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
یکی از محبوب ترین انواع تبلیغات آنلاین، بازاریابی رسانه های اجتماعی، پایگاه کاربری گسترده و متنوعی را برای هدف قرار دادن مخاطبان مورد نظر شما ارائه می دهد. در بازاریابی رسانههای اجتماعی پولی، شرکتها میتوانند با پرداخت هزینه به مشتریان بالقوه بر اساس نمایههای رسانههای اجتماعی و جمعیتشناختی خود، به آنها تبلیغات کنند.
تبلیغات به مخاطبان هدف نشان داده می شود که احتمالاً از طریق لایک، اشتراک گذاری و کلیک درگیر هستند. فیس بوک محبوب ترین سایت رسانه اجتماعی برای تبلیغات اجتماعی پولی است. با حدود ۲.۸ میلیارد کاربر فعال ماهانه، شرکت های جهانی تا فروشندگان مستقل محلی کمپین های تبلیغاتی را در سایت ها اجرا می کنند تا به مشتریان بالقوه خود دسترسی پیدا کنند.
بازاریابی موتورهای جستجو
بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) ابزار قدرتمند دیگری برای دستیابی به مخاطبان هدف است. SEM از کلمات کلیدی برای هدف قرار دادن کاربران با قرار دادن تبلیغات مرتبط در نتایج جستجو استفاده می کند. بازاریابان به ازای هر کلیک به صفحه فرود خود (PPC) به تبلیغ کننده پرداخت می کنند. بازاریابانی که از تبلیغات گوگل برای نمایش تبلیغات خود در صفحات نتایج موتورهای جستجو (SERP) استفاده میکنند، از دسترسی گسترده این پلتفرم استفاده میکنند، با ۴۰۰۰۰ جستجو در هر ثانیه و برآورد ۱.۲ تریلیون جستجو در سال.
بازاریابی ارجاعی
وقتی مشتریان در ازای دریافت غرامت از طریق دهان به دهان توصیه هایی می کنند. مانند تخفیف یا محصولات رایگان بازاریابی ارجاعی است. بازاریابی ارجاعی ابزار قدرتمندی است زیرا یک برند می تواند از پایگاه مشتریان موجود خود استفاده کند. هر زمان که در سرویس جدیدی ثبت نام کردید و با ثبت نام دوستتان تخفیف دریافت کردید، این بازاریابی ارجاعی است.
نکات مهم برای استفاده حداکثری از بازاریابی عملکردی
۱.یک صفحه فرود طراحی کنید
در بسیاری از مواقع، بازاریابی عملکرد مربوط به هدایت بازدیدکنندگان به صفحات وب است. یک صفحه فرود با فکر ضعیف اغلب عامل تعیین کننده بین تبدیل و فرصت از دست رفته است. همیشه کمپینهای خود را قبل از انتشار آنها آزمایش کنید. اطمینان حاصل کنید که همه پیوندها به درستی کار می کنند و مطمئن شوید که محتوا، انتشارات و پیشنهادات شما به روز هستند. عملکرد صفحات فرود خود را مانند یک شاهین ردیابی کنید و افراد ضعیف را به روز کنید.
۲. منابع ترافیک خود را با دقت انتخاب کنید
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، بازاریابی عملکرد بسته به نوع متفاوت است، بنابراین برای بهترین شانس موفقیت، شرکای وابسته را با دقت انتخاب کنید. از تبلیغ کنندگان معتبر برای نمایش تبلیغات و محتوای خود استفاده کنید تا خریداران بالقوه به شما اعتماد کنند و ارتباطات مثبتی با برند ایجاد کنند.
۳. به طور مداوم عملکرد را پیگیری و بهینه کنید
هنگامی که یک کمپین بازاریابی عملکردی را اجرا می کنید، در کمترین زمان مملو از داده ها خواهید شد. این داده ها به شما بینشی در مورد اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست، می دهد. Attribution تلفن همراه در مقابل دسکتاپ، هزینه به ازای هر کلیک (CPC) و غیره همگی نقاط داده ارزشمندی را برای بهینه سازی کمپین شما و رسیدن به اهداف خود ارائه می دهند . اندازه گیری عملکرد یک کتری ماهی دیگر است، به همین دلیل است که ما این راهنمای مفید را با همه چیزهایی که برای ردیابی موثر کمپین بازاریابی عملکرد خود باید بدانید، گردآوری کرده ایم.
۴. برای رسیدن به هدف خود به مرور، بهینه سازی و تکرار ادامه دهید
چه یک مربی بازاریابی عملکرد باشید و چه تازه شروع به کار کرده اید، همیشه فضایی برای بررسی کمپین خود، بهینه سازی آن و یافتن راه موثرتری برای رسیدن به هدفتان وجود دارد. هنگامی که برای شروع کمپین خود آماده هستید، یا اگر کمپین شما در حال انجام است، لحظه ای را به بررسی ادغام های Mediatool اختصاص دهید. ما ویژگیهای قدرتمندی برای یکپارچهسازی دادهها داریم – از جمله گوگل، فیسبوک، اینستاگرام، و لینکدین و به راحتی کمپین شما را ردیابی و تجزیه و تحلیل میکنیم، بهعلاوه تعداد زیادی ویژگی واقعا مفید دیگر همه در یک پلتفرم با کاربری آسان.
چگونه نتایج بازاریابی عملکرد را اندازه گیری کنیم
درگیر شدن در گفتگوهایی که تاثیر استراتژی بازاریابی شما را زیر سوال می برند یا به چالش می کشند، برای بازاریابان دیجیتال چیز جدیدی نیست. تنظیم KPIهای مناسب و ردیابی معیارهای مناسب می تواند به شما کمک کند تأثیر بازاریابی بر عملکرد مالی شرکت را نشان دهید. و مکالمات بازاریابی مبتنی بر روده را با تصمیمات معنی دار و مبتنی بر داده جایگزین کنید.
چگونه نتایج بازاریابی را با معیارهای عملی اندازه گیری کنیم
هنگام تنظیم KPI، با اهداف کسب و کار خود شروع کنید. اهدافی که به اندازه کافی مشخص نیستند می توانند منجر به از دست دادن فرصت های کسب و کار و نگاه نکردن یا گرفتن داده های مناسب شوند. در حالی که ممکن است چندین معیار را ردیابی کنید، فقط مهم ترین آنها باید به عنوان KPI استفاده شوند. در اینجا چند KPI رایج برای بازاریابی و جایی که ممکن است از آنها استفاده شود آورده شده است:
نرخ تبدیل: نرخ تبدیل، درصد مشتریانی را که اقدامی خاص و دلخواه انجام می دهند، اندازه گیری می کند. این می تواند کلیک کردن از طریق یک تبلیغ پولی، ثبت نام در یک خبرنامه یا شروع یک آزمایش رایگان باشد. احتمالاً مجبور خواهید بود چندین تبدیل را در قیف های بازاریابی خود ردیابی کنید، بنابراین مطمئن شوید که این معیار را با اهداف خود همسو می کنید.
CAC : هزینه جذب مشتری با تقسیم تمام هزینه های صرف شده برای تلاش برای به دست آوردن مشتریان جدید بر تعداد مشتریان جدیدی که در دوره ای که پول خرج شده است، محاسبه می شود. اغلب به عنوان معیاری برای تعیین اثربخشی بازاریابی استفاده می شود.
CLTV: ارزش طول عمر مشتری با ضرب میانگین ارزش خرید در میانگین دفعات خرید محاسبه میشود، سپس نتیجه را در میانگین مدت زمانی که مشتری با برند شما میماند ضرب میکند. دانستن CLTV به شما کمک می کند تا تعیین کنید چقدر می توانید برای جذب مشتری هزینه کنید.
مجموعه ابزار ردیابی بازاریابی عملکرد شما
اکنون، بیش از هر زمان دیگری، کسب و کارها باید بدانند که کدام تلاشهای بازاریابی باعث حرکت سوزن میشوند. این به معنای زیر نظر گرفتن دقیق نتایج در زمان واقعی و تنظیم بودجه و تاکتیک ها بر اساس آن است. البته گفتن این کار ساده تر از انجام آن است، ردیابی کمپین های متعدد در زمان واقعی می تواند بسیار پیچیده باشد.
برای حرکت با اطمینان بیشتر و حفظ کمپین ها در مسیر، بازاریابان باید پشته فناوری بازاریابی خود را دوباره بررسی کنند و شروع به رفع شکاف ها کنند. چند ابزار برنامه ریزی و ردیابی رسانه وجود دارد که می تواند به شما کمک کند بدون از دست دادن ذهن خود به اهداف خود برسید.
تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل. یافتن بازاریاب که از محصول تجزیه و تحلیل وب گوگل اطلاعی نداشته باشد دشوار است. در واقع، تسلط بر گوگل آنالیتیکس ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها برای یک بازاریاب مدرن باشد. زمانی که گوگل آنالیتیکس به درستی استفاده شود، ابزاری قدرتمند برای ردیابی، مقایسه و گزارش در مورد کمپین های بازاریابی است. با این حال، با وجود داده های زیادی که با یک کلیک در دسترس است، اغلب ممکن است بسیار پیچیده یا فنی باشد. برای به دست آوردن ارزش بیشتر از راه اندازی GA خود، این روش ها را اجرا کنید:
- اهداف خرد و کلان برای ردیابی تبدیل ها در سایت خود ایجاد کنید
- برای ارائه زمینه بیشتر پیرامون رویدادها یا تغییرات کلیدی، حاشیه نویسی اضافه کنید
- ردیابی کمپین مناسب را با پیوندهای برچسب گذاری شده تنظیم کنید
- اعلانهای رویداد اطلاعاتی را تنظیم کنید تا از فعالیت غیرعادی سایت مطلع شوید
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 7, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
تفاوت اصلی بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی در رویکرد بازاریابی آنها است. بازاریابی عملکردی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال نتیجه محور است. بازاریابی دیجیتال اصطلاح بزرگی است که برند را تبلیغ می کند، محصول را می فروشد و مشتریان بالقوه را با استفاده از کانال های مختلف به هم متصل می کند. دیجیتال مارکتینگ مدل ها، استراتژی ها و کانال های پرداخت مختلفی دارد.
بازاریابی عملکرد بهینه سازی این کانال ها و استراتژی هاست. بازاریابی عملکردی اهداف کوتاه مدتی نسبت به بازاریابی دیجیتال دارد. اندازه گیری معیارهای بازاریابی عملکرد آسان است. بازاریابی عملکرد سریع ترین و قابل مشاهده ترین نتیجه را دارد. بازاریابی دیجیتال در مقایسه با بازاریابی عملکردی زمان می برد تا نتیجه ای حاصل شود.
بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی چیست؟
دیجیتال مارکتینگ بازاریابی آنلاین برای اتصال مشتریان بالقوه با استفاده از اینترنت است. دیجیتال مارکتینگ برای افزایش حضور دیجیتالی یک کسب و کار استفاده می شود. یعنی هدایت ترافیک به یک وب سایت با استفاده از ابزارهای دیجیتال. برخی از ابزارهای دیجیتال عبارتند از رسانه های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی موتورهای جستجو، تبلیغات نمایشی، بازاریابی ویدئویی، بازاریابی موبایلی و تبلیغات پرداخت به ازای کلیک. بازاریابی دیجیتال بر تولید سرنخ، تبدیل، آگاهی از برند و دسترسی تمرکز دارد.
بازاریابی عملکرد شکل خاصی از تبلیغات رسانه های دیجیتال است. بازاریابی عملکرد کسب و کاری است که بر اساس اقدامات مشتریان مانند کلیک ها، فروش ها و سرنخ ها استوار است. در بازاریابی عملکرد، بازاریابان باید بودجه و برداشت مناسب را برای کمپین ها تعیین کنند و کمپین را برای تجزیه و تحلیل نتیجه پیگیری کنند. به طور خلاصه، بازاریابی عملکرد یک بازاریابی مبتنی بر عملکرد است. بازاریابی عملکرد با استفاده از رسانه های پولی مانند Google Adwords ، تبلیغات فیس بوک، تبلیغات لینکدین و تبلیغات بنری. بازاریابی عملکرد فقط بر تولید و تبدیل سرنخ تمرکز دارد. کانال های بازاریابی عملکردی عبارتند از تبلیغات بنری (نمایش)، تبلیغات بومی، بازاریابی محتوا، رسانه های اجتماعی و بازاریابی موتورهای جستجو (SEM).
معیارهای سنجش بازاریابی عملکرد
- Cost Per Mille (CPM) : هزینه نمایش هر ۱۰۰۰ بار تبلیغ دیجیتال به بینندگان است. بازاریابان کمتر روی این معیار تمرکز می کنند.
- هزینه به ازای کلیک (CPC) : هزینه کلیک هر بار بر روی تبلیغ توسط بیننده است.
- هزینه به ازای هر اقدام (CPA) : این عملکرد یک کمپین را با اقدام توسط مخاطب هدف مانند دانلود، اشتراک، ثبت نام و غیره اندازه گیری می کند.
- ارزش زمان عمر (LTV) : ارزش طول عمر هر مشتری است. هزینه های مورد انتظار هر مشتری
معیارهای سنجش دیجیتال مارکتینگ
- Bounce Rate : تعداد بازدیدکنندگان یک سایت و بدون انجام هیچ کاری است.
- بازدید از صفحه : تعداد کل صفحات مشاهده شده است.
- نرخ تبدیل : تعداد کل تبدیل ها از یک وب سایت خاص است.
- نرخ کلیک (CTR) : نسبت تعداد کل کلیک ها به تعداد کل بینندگان است.
انواع بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکرد جستجو: فرآیند پرداخت برای آگهی جستجویی است که در صفحه نتیجه موتور جستجو نشان داده شده است. ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند. با یافتن مخاطب هدف با کلمه کلیدی مناسب کار می کند.
بازاریابی عملکرد اجتماعی: عبارت است از تبلیغات پولی و پست های ارگانیک در رسانه های اجتماعی و همچنین بر محتوای با کیفیت بالا تمرکز می کند. محتوا باید برای مشتریان جذاب و تعاملی باشد.
بازاریابی عملکرد ناشر: این تبلیغ ناشر پولی است که در وبسایتها و برنامههایی که آگهیدهنده مالک آن نیست نشان داده میشود. همچنین ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند.
بازاریابی عملکرد وابسته: هدف آن این است که مشتریان را وادار به خرید محصولات و خدمات از تبلیغ کننده در ازای پورسانت کند. این کار را می توان با مشارکت با ناشران وابسته و تأثیرگذاران انجام داد.
انواع بازاریابی دیجیتال
بازاریابی محتوا: تولید محتوای باکیفیت و مفید است. انواع مختلف محتوا عبارتند از: وبلاگ ها، پست های رسانه های اجتماعی، ویدئوها، وبینارها، اینفوگرافیک ها، قالب ها، دیتاشیت ها و گزارش ها. مطالب مفیدی را برای مخاطبان منتشر کنید.
بازاریابی موتورهای جستجو: فرآیندی است که وب سایت شما را در بالای صفحه نتایج موتور جستجو قرار می دهد. کلمه کلیدی را که مخاطب جستجو می کند را بشناسید تا نتیجه بهتری بگیرید. تبلیغات پولی و ارگانیک تحت این بازاریابی قرار می گیرد.
بازاریابی رسانه های اجتماعی: رسانه های اجتماعی امکان تعامل و تعامل با مشتریان را فراهم می کنند. شما می توانید تبلیغات پولی ایجاد کنید و همچنین می توانید محتوا را در رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مخاطب ارسال کنید. کانال مناسب برای محصول یا خدمات خود را انتخاب کنید. کانال های مختلفی مانند فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین، پینترست، یوتیوب و اسنپ چت وجود دارد.
تبلیغات پولی: تبلیغات پولی دو مدل پرداخت متفاوت دارد :
- PPC: میتوانید کلیکهای روی آگهی خود را از طریق یک حراج پیشنهادی کلمه کلیدی خریداری کنید.
- CPM: زمانی که از کلمه کلیدی دم کوتاه استفاده می کنید سود بیشتری می برد. این هزینه برای هر ۱۰۰۰ نمایش است.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 5, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
دنیای بازاریابی دائما در حال تحول است. در حالی که برخی از اشکال بازاریابی امتحان شده و واقعی هستند، روشهای جدیدی برای همگام شدن با آخرین تغییرات فناوری به طور مداوم در حال توسعه هستند. پیش از این، بازاریابان فقط برای تبلیغاتی که در تلویزیون، رادیو، یا در مجلات و روزنامهها قرار میگرفتند، پرداخت میکردند. اما در حال حاضر با ظهور بازاریابی دیجیتال ، گزینه های بسیار بیشتری در دسترس است.
علاوه بر این، آنها اکنون برای تخمینها پولی نمیپردازند، بلکه فقط زمانی پرداخت میکنند که یک اقدام یا عملکرد دلخواه، مانند خرید، ثبتنام، یا دانلود وجود داشته باشد. این همان چیزی است که به عنوان بازاریابی عملکرد شناخته می شود. بازاریابی عملکرد یکی از جدیدترین روشها است، اما به سرعت به یکی از محبوبترین روشها تبدیل شده است بهویژه برای بازاریابان دیجیتال .
بازاریابی عملکردی چیست؟
بازاریابی عملکردی زیرمجموعه ای از بازاریابی دیجیتال است که در آن برندها فقط برای کمپین بر اساس عملکرد آن پرداخت می کنند. به زبان ساده، بازاریابی عملکرد زمانی است که یک برند برای تلاشهای بازاریابی دیجیتال خود بر اساس هر تکمیل هدف یا اقدامی که ایجاد میشود، پرداخت میکند. این می تواند هر چیزی از کلیک، خرید، ثبت نام یا دانلود باشد، اساساً هر چیزی که می تواند اندازه گیری شود و به کمپین بازاریابی نسبت داده شود . برخلاف بازاریابی سنتی که در آن یک نام کسب و کار صرف نظر از عملکرد آن کمپین برای فضای تبلیغاتی هزینه میکند، با بازاریابی عملکردی تبلیغکننده فقط برای نتایج هزینه میپردازد.
اهمیت بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکردی به عنوان یکی از موثرترین روش های بازاریابی دیجیتال شهرت پیدا کرده است. تعدادی دلیل برای این وجود دارد:
اول نیاز به پاسخگویی است. بر خلاف تبلیغات بنری آفلاین، که در آن برندها میتوانند بدون هیچ ایده واقعی در مورد اینکه آیا بازده سرمایهگذاری خوبی دریافت میکنند یا خیر، به سرمایهگذاری خود ادامه دهند، بازاریابی عملکرد اجازه میدهد تا شفافیت بیشتر و در نتیجه بازگشت سرمایه بالاتری داشته باشد. با بازاریابی عملکرد، برندها تنها زمانی هزینه دریافت می کنند که به اهداف خاصی دست یابند، بنابراین نیازی به حدس و گمان نیست.
دوم، توانایی هدف قرار دادن مخاطبان خاص است. به لطف انبوهی از داده هایی که اکنون به صورت آنلاین در دسترس است، بازاریابی عملکرد به برند اجازه می دهد تا افراد را بر اساس علایق، جمعیت شناسی و حتی رفتارهای گذشته آنها هدف قرار دهد. این تضمین می کند که تبلیغات برند فقط توسط کسانی که به احتمال زیاد به آنها علاقه دارند دیده می شود و در نتیجه نرخ تبدیل بالاتری به همراه دارد.
سوم، مقیاس پذیری روش است. به لطف اینترنت، کمپینهای بازاریابی عملکردی را میتوان به آسانی برای مطابقت با نیازهای برند، بزرگ یا کوچک کرد. بازاریابی عملکردی به راحتی می تواند به این موضوع توجه کند که آیا یک برند برای یک کمپین ملی در مقیاس بزرگ یا یک کمپین کوچک و خاص هدف دارد.
بازاریابی عملکرد در مقابل بازاریابی دیجیتال
اگرچه بازاریابی عملکرد زیرمجموعه ای از بازاریابی دیجیتال است، اما این دو دقیقاً یکسان نیستند. دیجیتال مارکتینگ یک اصطلاح بسیار گسترده تر است که همه اشکال بازاریابی آنلاین را در بر می گیرد، از بهینه سازی موتورهای جستجو گرفته تا بازاریابی رسانه های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی. در مقابل، بازاریابی عملکرد فقط به کمپین هایی اشاره دارد که در آن برندها برای اقدامات یا اهداف خاص هزینه می پردازند.
به عبارت دیگر، بازاریابی دیجیتال اصطلاحی است که شامل جنبههای خاص غیرهدفی مانند طراحی وبسایت نیز میشود، در حالی که بازاریابی عملکرد زیرمجموعه متمرکزتری است که فقط شامل کمپینهایی میشود که مستقیماً به درآمد یا اهداف کسب و کار مرتبط هستند.
انواع بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکرد را می توان بر اساس نتایج مورد انتظار برند و کانال های مورد استفاده به چند نوع دسته بندی کرد. به طور کلی می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد: آنهایی که مبتنی بر هدف هستند و آنهایی که مبتنی بر عمل هستند.
۱.کمپینهای مبتنی بر هدف کمپینهایی هستند که در آن تبلیغکننده هدف خاصی را برای کمپین تعیین میکند، مانند تعداد معینی از سرنخهای تولید شده یا فروش انجام شده.
۲. کمپینهای مبتنی بر اقدام، کمپینهایی هستند که در آن تبلیغکننده برای اقدام خاصی که باید توسط مشتری انجام شود، مانند کلیک، خرید یا ثبتنام، هزینه میپردازد.
هر دو کمپین مبتنی بر هدف و مبتنی بر عمل را می توان بر اساس نوع فعالیت بازاریابی که پاداش می گیرد به سه دسته تقسیم کرد:
- کمپین های جذب کمپین هایی هستند که تبلیغ کننده می خواهد مشتریان جدیدی را جذب کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند جستجوی پولی، تبلیغات بنری یا تبلیغات رسانه های اجتماعی باشد.
- کمپینهای تعاملی، کمپینهایی هستند که تبلیغکننده میخواهد مشتریان فعلی را به تعامل بیشتر با برندشان تشویق کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند بازاریابی ایمیلی یا بازاریابی رسانه های اجتماعی باشد.
- کمپینهای تبدیل، کمپینهایی هستند که تبلیغکننده میخواهد سرنخهای موجود را برای خرید از آنها دریافت کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند بازاریابی وابسته یا هدف گذاری مجدد باشد .
نمونه ای از یک کمپین بازاریابی عملکرد مبتنی بر هدف
بیایید بگوییم که یک برند به دنبال ایجاد ۱۰۰ سرنخ جدید از طریق جستجوی پولی است. در این حالت، کمپین به عنوان یک کمپین مبتنی بر هدف طبقه بندی می شود و تبلیغ کننده برای اقدامات خاصی مانند تعداد سرنخ های تولید شده هزینه می کند.
نمونه ای از یک کمپین بازاریابی عملکرد مبتنی بر عمل
فرض کنید که یک برند به دنبال این است که ۱۰۰۰ نفر روی تبلیغات آنها کلیک کنند. در این حالت، کمپین به عنوان یک کمپین مبتنی بر اقدام طبقهبندی میشود و تبلیغکننده به ازای هر کلیک جداگانه هزینه میپردازد.
بر اساس کانال های استفاده شده
بازاریابی عملکرد را نیز می توان بر اساس کانال های مورد استفاده برند به پنج نوع دسته بندی کرد. اینها هستند:
- بازاریابی عملکرد جستجو : فرآیند استفاده از تبلیغات جستجوی پولی به منظور هدایت ترافیک به یک وب سایت. این فرآیند پرداخت برای تبلیغاتی است که در صفحات نتایج موتورهای جستجو مانند گوگل، یاهو و بینگ ظاهر می شوند. بازاریابی عملکرد جستجو به دنبال دریافت بالاترین نرخ کلیک (CTR) برای تبلیغات است. این کار با ایجاد تبلیغات مرتبط با کلمات کلیدی مورد جستجو و هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد اجتماعی: فرآیند استفاده از تلاشهای بازاریابی رسانههای اجتماعی ارگانیک و پولی برای دستیابی به اهداف مرتبط با نام کسب و کار. هدف بازاریابی عملکرد اجتماعی ایجاد محتوای جذابی است که مشتریان را به تعامل با برند تشویق می کند. این کار را می توان از طریق تبلیغات پولی انجام داد، اما بیشتر با ایجاد محتوای ارگانیک با کیفیت بالا انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد ایمیل: فرآیند استفاده از تلاشهای بازاریابی ایمیلی برای دستیابی به اهداف کسب و کار. بازاریابی عملکرد ایمیلی با باز کردن ایمیلها و کلیک کردن روی آنها، هدفش این است که مشتریان را به تعامل با برند وادار کند. این را می توان با ایجاد محتوای ایمیل بسیار مرتبط و هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام داد.
- بازاریابی عملکرد ناشر: فرآیند استفاده از تبلیغات ناشر پولی برای هدایت ترافیک به یک وب سایت. بازاریابی عملکرد ناشر فرآیند پرداخت برای تبلیغاتی است که در وبسایتها و برنامههایی ظاهر میشوند که آگهیدهنده مالک آن نیست. بازاریابی عملکرد ناشر به دنبال دریافت بالاترین نرخ کلیک ممکن (CTR) برای تبلیغات است. این کار با ایجاد تبلیغات مرتبط با مخاطبان وب سایت یا اپلیکیشن و با هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد وابسته: فرآیند استفاده از تلاش های بازاریابی وابسته برای دستیابی به اهداف کسب و کار. هدف بازاریابی عملکرد وابسته، ترغیب مشتریان به خرید محصولات یا خدمات از تبلیغکننده با استفاده از یک طرح فروش مبتنی بر کمیسیون است. این را می توان با مشارکت با ناشران وابسته، متصدیان و تأثیرگذاران مرتبط و ارائه پیشنهادهای سودآور به آنها انجام داد.
بازاریابی عملکرد چگونه کار می کند؟
- یک کمپین بازاریابی عملکرد معمولی شامل حداقل دو و حداکثر چهار بازیکن است. این بازیگران بازاریابی عملکرد عبارتند از:
- نام کسب و کار یا تبلیغ کننده: این شرکتی است که به دنبال ایجاد سرنخ یا فروش از طریق تلاش های بازاریابی خود است.
- ناشر: این شرکت یا فردی است که تبلیغات را در ویژگی های وب خود یا در برنامه های خود اجرا می کند.
- شبکه: پلتفرم شخص ثالثی که تبلیغکننده را با ناشر(های) مرتبط میکند و پرداختها و ردیابی بین آنها را مدیریت میکند.
- مدیر برنامه برون سپاری: این شرکت ها کلیه خدمات لازم را برای اجرای یک کمپین موفق از طرف تبلیغ کننده، از برنامه ریزی و خرید رسانه گرفته تا بهینه سازی و تحلیل، ارائه می دهند.
فرآیند بازاریابی عملکرد را می توان به مراحل زیر تقسیم کرد:
برنامه ریزی و استراتژی
اولین قدم برنامه ریزی و استراتژی کمپین است. این شامل رسیدن به یک هدف برای کمپین و توسعه یک استراتژی برای رسیدن به آن هدف است. بازاریابی عملکرد معمولاً شامل استفاده از اهداف SMART است. اهدافی که خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان هستند. این اهداف معمولاً با استفاده از معیارهای خاص صنعت مانند:
- CPM: هزینه در هر مایل ، یا هزینه ایجاد ۱۰۰۰ نمایش
- CPC: هزینه به ازای هر کلیک ، یا هزینه ایجاد یک کلیک روی یک تبلیغ
- CPA: هزینه هر خرید یا هزینه ایجاد یک اقدام دلخواه مانند خرید، ثبت نام، یا دانلود
- LTV: ارزش مادام العمر یا میانگین ارزش یک مشتری در طول رابطه آنها با شرکت
انتخاب کانال
کانال های اصلی که در بازاریابی عملکرد استفاده می شوند عبارتند از:
- تبلیغات نمایشی شامل قالبهای مختلفی از جمله تبلیغات بنری سنتی، پاپآپها و پاپآندرها، آسمانخراشها و غیره است. می توان آن را بر یا CPC خریداری کرد.
- تبلیغات جستجو فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که در حال حاضر به دنبال محصول یا خدماتی مانند محصولی هستند که برند می فروشد. تبلیغات به صورت تبلیغات متنی یا پیوندهای حمایت شده در نتایج جستجو ظاهر می شوند و می توان آنها را بر اساس CPC خریداری کرد.
- تبلیغات رسانه های اجتماعی افرادی را هدف قرار می دهد که در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و لینکدین فعال هستند. تبلیغات را می توان بر اساس CPM یا CPC خریداری کرد و می تواند به اشکال مختلفی مانند پست های حمایت شده، کارت های توییتر و موارد دیگر باشد.
- تبلیغات ایمیلی فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که در لیست ایمیل برند مشترک شده اند. تبلیغات می تواند مبتنی بر متن یا HTML باشد و می توان آنها را بر اساس CPM یا CPC خریداری کرد.
- بازاریابی وابسته فرآیند مشارکت با وب سایت های دیگر برای تبلیغ محصولات و خدمات برند است. تبلیغات معمولا در وب سایت شرکت های وابسته قرار می گیرد و هزینه آن بر اساس کمیسیون پرداخت می شود.
- تبلیغات موبایلی فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که از دستگاه های تلفن همراه خود برای دسترسی به اینترنت استفاده می کنند. تبلیغات را می توان بر اساس CPC یا CPM خریداری کرد و می تواند به اشکال مختلفی مانند تبلیغات پیامکی، تبلیغات درون برنامه ای و موارد دیگر باشد.
شریک بگیرید
پس از انتخاب کانالها، گام بعدی شناسایی و مشارکت با ناشران مناسب است. این امر مستلزم یافتن ناشرانی است که مخاطبان مناسبی برای برند داشته باشند و در مورد شرایط و ضوابط مطلوب مذاکره کنند. پس از ایجاد مشارکت، گام بعدی راه اندازی کمپین و شروع ردیابی نتایج است.
راه اندازی و پیگیری
مرحله آخر راه اندازی کمپین و شروع ردیابی نتایج است. این شامل ایجاد آگهی خلاقانه، تنظیم هدف گذاری و تعریف اهداف تبدیل می شود. کمپین باید به طور منظم پیگیری شود تا اطمینان حاصل شود که اهداف مورد نظر را برآورده می کند. رایجترین راه برای ردیابی عملکرد، استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل وب مانند Google Analytics یا یک ابزار خاص کمپین مانند Google Ad Manager است.
جمع بندی
بازاریابی عملکردی ستاره در حال ظهور بازاریابی دیجیتال است. این یک راه عالی برای دستیابی به مخاطبان هدف و دستیابی به اهداف کسب و کار است. برندهایی که به دنبال افزایش فروش، دریافت کلیک های بیشتر یا تولید سرنخ هستند، قطعاً باید از بازاریابی عملکردی استفاده کنند. اما باید توجه داشت که این یک راه حل مناسب برای همه نیست و رویکرد صحیح بسته به برند، مخاطب و اهداف متفاوت خواهد بود.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 3, 1402 | برند
وقتی صحبت از موفقیت یک شرکت می شود، در اهمیت داشتن یک تصویر برند قوی شکی وجود ندارد. با افزایش پیشرفتهای تکنولوژیکی و افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی در دنیای کسب و کار، حفظ ارتباط برند مهمتر از همیشه است. بسیاری از اوقات، برندها برای همگام شدن با این دنیای در حال تغییر، نیاز به به روز رسانی های جزئی یا حتی تغییرات کامل دارند. اصطلاح “Rebranding” اغلب برای این فرآیند استفاده می شود، اما در بسیاری از موارد “بازسازی نام کسب و کار” دقیق تر است. اکنون احتمالاً از خود میپرسید که این دو تا چه حد میتوانند واقعاً متفاوت باشند، بنابراین ما شما را تحت پوشش قرار دادهایم:
تازه سازی برند
در بسیاری از موارد، تجدید نام کسب و کار بر تغییرات بصری متمرکز است. در حالی که پایه و اساس نام برند ثابت می ماند، ارائه بصری پیشرفت های سریع و مدرن ارائه می شود. این امر مستلزم آن است که شرکت به جای ایجاد یک برند از ابتدا، فقط یک مرحله از فرآیند برندسازی را دوباره کار کند. تازه کردن برند برای برندی ایده آل است که از قبل استراتژی، داستان و فلسفه نام کسب و کار محکمی دارد.
در تجدید برند، ایده پیامرسانی برند اصلی یک شرکت معمولاً کاملاً ثابت است. از آنجایی که حضور طولانی مدت شرکت در بازار قبلاً ارزش ویژه برند را ایجاد کرده است، مهم است که به روز رسانی بر اعتبار موجود برند و افزایش ارزش ویژه برند که در حال حاضر وجود دارد، انجام شود. چه از طریق یک لوگوی کمی تغییر یافته یا یک فونت جدید، تقریباً مانند تغییر ظاهری کوچک به نام کسب و کار خود است. تجدید نام برند می تواند به اشکال مختلف باشد:
لوگو کمی تغییر یافته است
پلتفرم ارتباطی جدید Slack اخیراً بهروزرسانی نام برند خود را داشته است که بحثهای زیادی را در دنیای تبلیغات ایجاد کرده است. در حالی که برخی آن را دوست دارند و برخی از آن متنفرند، این تازه سازی برند بی توجه نبود. با خداحافظی با “هشتگ” رایج و بیش از حد استفاده شده، تصمیم گرفت که لوگوی آنها دیگر منحصر به برند آنها نباشد. در عوض، آنها لوگوی جدید خود را طوری طراحی کردند که از حباب های مکالمه تقلید کند تا نشان دهند برنامه آنها واقعاً برای چه چیزی است.
فونت های جدید
تقریباً مانند مورد گوگل، حتی یک تغییر جزئی در فونت می تواند برای تازه کردن نام کسب و کار مفید باشد. اگرچه ممکن است بسیاری از شما حتی متوجه این تغییر فونت نشده باشید، این بهبود برند نمونه کاملی است از این که چگونه برندها تصویر خود را به روز می کنند تا با زمان همگام شوند و به برند خود ظاهر مدرن تری ببخشند.
پالت رنگی جدید
اینستاگرام نه تنها لوگوی خود را به طور کامل تغییر داد، بلکه حتی پالت رنگ خود را نیز تغییر داد. آنها به جای اینکه به ظاهر قدیمی تر خود بچسبند، تصمیم گرفتند از رنگ های روشن تر و پررنگ تر استفاده کنند. اکنون مطمئناً در فروشگاه برنامه ظاهر می شود.
تغییر نام کسب و کار
در حالی که تجدید برند هویت و استراتژی اصلی برند شرکت را دست نخورده نگه میدارد، تغییر نام کسب و کار به برند اجازه میدهد هویت فعلی خود را از بین ببرد و با یک صفحه جدید شروع کند. برندسازی مجدد یک استراتژی عالی برای شرکت هایی است که احساس می کنند استراتژی برندشان نامشخص یا ناکارآمد است. از آنجایی که این یک تغییر از بالا به پایین است، این رویکرد شامل ایجاد یک استراتژی برند جدید، تعریف مجدد ماموریت، ایجاد مجدد داستان برند، و کار مجدد در موقعیت و ارزش های برند برای مطابقت با مجموعه ای جدید و واضح از اهداف است. تغییر نام برند به شما این قدرت را می دهد که از ابتدا شروع کنید و دوباره با یک چشم انداز بازتعریف شده برای آینده، فرآیند برندسازی را طی کنید.
شرکتی که مایل به تغییر نام کسب و کار است، اساساً به این معنی است که به دنبال تغییر تصویر و تصور برند خود در بازار است. اگرچه ممکن است برخی از جنبههای هویت برند قدیمی را حفظ کند، اما در بیشتر موارد، برند در مسیر جدیدی حرکت خواهد کرد. در بسیاری از موارد، زمانی که استراتژی برند یک شرکت دیگر برای بازار فعلی آن قابل اجرا نباشد، تغییر نام برند راه حل خوبی است. چه بازار هدف فعلی آن در حال تحول باشد و چه دیگر مخاطب عملی نباشد، برند مجدد به شرکت اجازه می دهد تا استراتژی برند خود را تغییر دهد تا با روندهای جدید در بازار همگام شود.
از آنجایی که برندسازی مجدد نیاز به شروع از صفر دارد، باید با ملاحظه و عمدی به آن نزدیک شد. یک شرکت تنها زمانی باید برندسازی مجدد را آغاز کند که استراتژی برند جدید از ابتدا تا انتها به دقت برنامه ریزی شده باشد. تغییر نام برند به جای راه حل کوتاه مدت باید یک استراتژی بلند مدت ایجاد کند.
تغییر نام کسب و کار واکنشی
در تغییر نام برند واکنشی، یک شرکت به موقعیت فوریتری واکنش نشان میدهد که در آن میتواند از برندسازی مجدد منتفع شود. این نوع تغییر برند بیشتر یک پاسخ است تا یک ابتکار. یک تغییر نام کسب و کار واکنشی به احتمال زیاد زمانی رخ می دهد که:
- شما به دنبال مبارزه با تبلیغات بد یا تصویر منفی برند هستید
- شرکت شما در حال خریداری یا ادغام با دیگری است
- رقابت شما مزیت قوی در بازار شما به دست آورده است
- نام کسب و کار شما برخی از قوانین مربوط به علائم برند یا حق چاپ را نقض می کند
تغییر نام کسب و کار فعال
هنگامی که یک شرکت در حال آماده شدن برای تغییرات آتی در بازار یا درون خود شرکت است، به عنوان یک تغییر نام برند فعال در نظر گرفته می شود. این نوع تغییر برند زمانی اتفاق میافتد که یک شرکت در حال پیشبینی تغییرات در بازار یا کسب و کار است و هدف آن تامین این تغییرات است. یک تغییر نام برند فعال یک تصمیم استراتژیک برای هدایت شرکت شما در مسیری جدید است. یک تغییر نام کسب و کار فعال به احتمال زیاد زمانی اتفاق می افتد که:
- استراتژی برند شما با مخاطب هدف شما کار نمی کند
- شما به دنبال دستیابی به مخاطبان متفاوت یا گسترش به بازارهای گسترده تر هستید
- نام برند شما دیگر در بازار قابل دوام نیست
- شما می خواهید محصولات یا خدمات شرکت خود را گسترش دهید
- هویت برند شما با استراتژی برند شما منسجم نیست
- داستان و فلسفه برند شما یا وجود ندارد یا بی اثر است
مک دونالد
برای سالها، مکدونالدز با درک برندی دست و پنجه نرم میکرد که بهترین نبود. مک دونالد با داشتن شهرت بدنام به عنوان یک گزینه غذایی ناسالم با خدمات ضعیف به مشتریان، از آن زمان در تلاش است تا این تصور از برند را تغییر دهد. با گزینههای منوی سالمتر و تعهد جدید به منابع پایدار، این شرکت همچنان در تلاش است تا خود را به عنوان یک گزینه فستفود «معتمد و محترم» برای خانوادهها قرار دهد.
اپل
اگر به شما بگوییم که شرکتی که برای ارائه طیف وسیعی از محصولات تکنولوژیکی شناخته شده بود، زمانی به رایانه محدود می شد، چه؟ تغییر نام برند اپل نمونه بسیار خوبی از شرکتی است که تحت یک تغییر نام برند فعال قرار گرفت تا نام کسب و کار خود را گسترش دهد تا فقط با یک محصول شناخته شود. در حالی که قبلاً با نام «رایانه اپل» محدود می شد، تغییر نام شرکت این امکان را داد که به رهبر فناوری مدرن و آینده نگر تبدیل شود که امروز آن را می شناسیم.
جمع بندی
با چنین بازاری که به سرعت در حال توسعه است، اطمینان از به روز بودن برند شما برای موفقیت طولانی مدت ضروری است. چه به دنبال تکمیل یک بهروزرسانی ساده برند یا یک تغییر برند پیچیدهتر باشید، باید تغییراتی برای ارتقای برند خود ایجاد کنید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | خرداد 31, 1402 | برند
تغییر نام کسب و کار زمانی است که شما ظاهر و احساس هویت خود را کاملاً تغییر می دهید. تازه سازی زمانی است که عناصر خاصی از طراحی موجود را تنظیم می کنید یا عناصر جدیدی را به طرح موجود معرفی می کنید تا هویت آن را بیشتر توسعه دهید. توجه به این نکته مهم است که فرآیند تغییر نام کسب و کار یا تازه سازی بدون ریسک نیست.
۵ نشانه آشکار هویت برند شما نیاز به تغییر دارد
اکنون که تفاوت بین برندسازی مجدد و بهروزرسانی را میدانید، بیایید دریابیم که آیا نیاز به تغییر هویت برند خود دارید یا خیر. در اینجا ۵ نشانه وجود دارد که نشان می دهد تغییر ممکن است برای برند شما مفید باشد.
در حالت ایدهآل، هویت برند خود را با یک لوگو در اینجا، یک عنصر گرافیکی در آنجا و چند رنگ در بین آنها ترکیب نکنید. برای اینکه یک هویت به یاد ماندنی شود، همه عناصر باید به یک روش منسجم گرد هم آیند تا داستان برند شما را بیان کنند. اگر سبک فونتها را آزمایش کردهاید، بهطور تصادفی یک آبی «به اندازه کافی مشابه» را برای پسزمینهتان از چرخه رنگ انتخاب کردهاید یا تصمیم بگیرید که از کدام متن جدید «سرگرمکننده» استفاده کنید، میدانید که آیا برندتان این دستورالعملها را از دست داده است. برای ارتقاء
برند شما فاقد ظاهر و احساس منسجم است
به عنوان یک کسب و کار، نباید برند خود را مرتباً تغییر دهید. زیرا هدف شما ثابت ماندن است تا مخاطبان شما بتوانند به یک لوگو، عنصر گرافیکی یا هر بسط دیگر هویت برند شما در هر رسانه بازاریابی نگاه کنند و فوراً آن را با برند شما مرتبط کنند. مانند هر چیزی که ارزش تکرار دارد، این کار با پیروی از رویهها و دستورالعملها انجام میشود، که همه آنها باید در کتاب مقدس برند یافت شوند. با قوانین استفاده در تایپوگرافی، رنگها، آرمها و غیره، به کسب و کارتان اجازه میدهید ظاهری منسجم داشته باشد و به طور موثر ارزش ویژه برند را از طریق ثبات ایجاد کند.
هویت بصری شما با مخاطبانتان ارتباط برقرار نمی کند
هویت برند زمانی به خوبی کار می کند که همه عناصر با مخاطب هدف ارتباط برقرار کنند. هنگام بازسازی هویت برند، طراحان برای درک مخاطبان هدف، در مورد بازار تحقیق می کنند. عواملی مانند جنسیت، سن، جمعیت شناسی، نژاد، الگوهای خرید و موارد دیگر به شکل گیری هویت برند جدید کمک می کنند.
نام کسب و کار شما در حال رشد است
از محصولات جدید گرفته تا خدمات اضافی، برندها همیشه در حال تکامل هستند. در حالی که این افزودههای جدید شبکه مشتری گستردهتری را ایجاد میکنند و اغلب منجر به پروفایلهای مشتریان جدید میشوند، شما نمیتوانید هویت برند را برای تطبیق تغییر دهید. در واقع، این آخرین کاری است که می خواهید انجام دهید.
هویت برند شما باید بتواند با برند رشد کند
یک کارآفرین الهام گرفته را تصور کنید که با موفقیت مواد پروتئینی را به بازار عرضه کرد و برند خود را بر این اساس نامگذاری کرد. موفقیت این بار منجر به معرفی SKUهای جدید و تغییر استراتژی کسب و کار از یک شرکت تولید کننده مواد پروتئینی به یک شرکت ارائه دهنده سلامت کامل مبتنی بر گیاه شد. اغلب، کسب و کارهای کوچک در این نوع موقعیت ها قرار می گیرند. برای ارتباط بهتر با هدف و چشم انداز کسب و کار، برند از تغییراتی بهره می برد که مقیاس پذیری و رشد کسب و کار را فاکتور می کند.
نام کسب و کار شما در میان جمعیت گم می شود
با وجود رقابت زیاد در بازار، هویت برند شما یک مسئولیت بزرگ دارد: کمک به ایجاد تمایز. بدون آن، هرگز مورد توجه قرار نخواهید گرفت. در اینجا یک تمرین سرگرم کننده برای شما وجود دارد. به یک فروشگاه مواد غذایی بروید. یکی از محصولات خود را با خود به فروشگاه بیاورید و مکانی را در فروشگاهی که می خواهید پیدا شود پیدا کنید.
محصول خود را روی قفسه بگذارید و عکس بگیرید. آیا برند شما خود را از دسته بندی گسترده تر متمایز می کند؟ طراحی بسته بندی گسترش واضحی از توانایی هویت برند شما برای تمایز است . اگر با هم ترکیب میشوید، ممکن است وقت آن باشد که یک برند جدید یا تازهسازی کنید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | خرداد 29, 1402 | برند
تیم بازاریابی تعیین می کند که آیا تجدید یا نام کسب و کار جدید برای شرکت بهترین است. به عنوان مثال، اپل یک نمونه عالی از تغییر نام کسب و کار موفق است. در اوایل دهه ۱۹۹۰، اپل به آرامی از بازار کامپیوتر خارج شد. اپل لوگوی نمادین خود را از رنگین کمان قدیمی به ظاهری شیک و تک رنگ به روز کرد تا نشان دهنده تغییر در تصویر برند خود باشد. البته این تنها تغییر نبود، اما آغاز عصر جدیدی برای اپل بود. امروزه آنها یکی از شناخته شده ترین برندها در جهان هستند.
رفرش برند چیست؟
تجدید نام کسب و کار مجموعه ای استراتژیک از تغییراتی است که در هویت یک برند ایجاد می شود تا با روندهای فعلی بازار مطابقت داشته باشد. راکد ماندن یک کسب و کار بیشتر از تلاش برای تغییر در هر بازار در حال توسعه یک خطر است. با آمدن و رفتن روندهای کسب و کار، کسب و کارهایی که به دنبال تجدید هویت خود هستند، عناصری مانند:
- لوگو
- فونت
- پالت رنگ
- شعار برند
- سبک نوشتن
اما گاهی اوقات، خیلی بیشتر از بهروزرسانی یک لوگو یا فونت صرف میشود، برخی از کسب و کارها ممکن است نیاز به ایجاد تغییرات اساسی داشته باشند تا از خطر از دست دادن مزیت رقابتی جلوگیری کنند.
تجدید برند زمانی است که یک برند سعی می کند تصویر خود را مدرن کند و در عین حال هویت و استراتژی اصلی خود را حفظ کند. نام کسب و کار مجدد، بازنگری کامل هویت و استراتژی برند است که معمولاً زمانی اعمال می شود که استراتژی فعلی برند با شکست مواجه شود. تغییر نام کسب و کار را به عنوان مجموعه ای از تغییرات اساسی در نظر بگیرید که برای بازگرداندن زندگی به یک شرکت در حال مبارزه ایجاد شده است. این فرآیند عمیق تر است و می تواند عناصر کسب و کار را تغییر دهد از جمله:
- موقعیت یابی برند
- ارزش های برند
- دستورالعمل های برند
- بیانیه های ماموریت و چشم انداز
استراتژی تجدید نام کسب و کار
از مراحل زیر استفاده کنید تا مشتری خود را از طریق یک تازه سازی موفق راهنمایی کنید، اما آنها را تشویق کنید تا هر مرحله را متناسب با نیازها و مخاطبان شرکت خود تنظیم کنند.
۱.تعیین کنید که آیا به یک برند جدید یا تغییر نام کسب و کار نیاز دارید.
شاید مشتری شما تمایل خود را برای برندسازی مجدد به صورت شفاهی بیان کرده باشد، اما شما باید قبل از اینکه مستقیماً به تغییر برند بپردازید، هدف آن را کشف کنید. چرا ابتدا باید این کار را انجام دهید؟ تغییر نام کسب و کار به این سادگی نیست که به یک لوگوی جدید ضربه بزنید یا نام خود را تغییر دهید. شرکت ها باید تمایل داشته باشند که کل چشم انداز شرکت خود، از جمله اهداف، پیام و فرهنگ شرکت را تغییر دهند.
به زمان، پول و تلاش زیادی نیاز است تا برندسازی مجدد با موفقیت انجام شود و آنهایی که به طور کامل متعهد نیستند، با نام کسب و کار ضعیفی که در بازار رقابتی امروز متمایز نیست، گیر میکنند. بنابراین چگونه می دانید که آیا باید مشتری خود را تشویق کنید تا این جهش بزرگ را برای برندسازی مجدد انجام دهد؟ در اینجا چند نشانه عالی وجود دارد:
- این برند برنامه هایی برای گسترش شرکت در سطح ملی یا بین المللی دارد.
- برند فعلی آن رشد آن را به بازارهای دیگر محدود می کند.
- مشتریان آن ارتباط منفی با شرکت دارند.
- این شرکت در حال ادغام یا تملک شرکت های دیگر است.
اگر اینطور است، به راهنمای ما برای یک برندسازی مجدد موفق مراجعه کنید تا نیازهای آنها را بهتر برآورده کند. و اگر نیاز مبرمی وجود ندارد که نیاز به تغییر نام کسب و کار داشته باشد، با انجام یک بهروزرسانی پیش بروید.
۲. با تیم خود طوفان فکری کنید تا تصور کنید که آنها می خواهند شرکت به چه چیزی تبدیل شود.
مسئولیت تجدید یک برند نباید بر دوش عده معدودی باشد، بلکه باید شامل تیم شما باشد تا ایده های جدیدی برای آینده برند ارائه دهند. شما باید تصمیم بگیرید که کدام عناصر می توانند فرصتی برای جلب توجه بیشتر داشته باشند.
- لوگو : لوگوی خود را مدرن کنید تا منحصر به فردتر باشد و در مقابل رقبا متمایز شود.
- فونت : فونت انتخابی خود را در دسترس، حرفه ای و متمایز کنید.
- پالت رنگی : اجازه دهید پالت رنگ شما با تئوری رنگ ها برای برند شما صحبت کند.
- شعار برند : شعارهای برند جدید باید به نیازهای مربوطه اشاره کنند.
- سبک نوشتن : سبک نوشتن خود را طوری تنظیم کنید که سازگارتر باشد و با شخصیت های خریدار که به دنبال محصول یا خدمات شرکت هستند صحبت کنید.
و اگر روی یک کسب و کار برای مشتری کار می کنید، از او و تیمش سوالاتی مانند:
- آیا آنها برای رشد به سطح ملی یا بین المللی برنامه ریزی می کنند؟
- آنها می خواهند در چه بازارهای دیگری گسترش یابند؟
پاسخهای آنها را در تصویر برند خود بگنجانید تا نیازی به تجدید در آینده نباشد.
۳. از شبکه های اجتماعی برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود استفاده کنید.
Soft به روز رسانی خود را با وثیقه به روز یا UI/UX راه اندازی کنید. برای صاحبان مشاغل امروزی، استفاده از سایت هایی مانند لینکدین، توییتر و فیس بوک از محبوب ترین ها برای دستیابی به مخاطبان هدف هستند. از بازاریابی رسانه های اجتماعی برای اطلاع رسانی به مخاطبان خود از تغییرات آتی و نظرسنجی غیررسمی از آنها در مورد افکارشان در مورد تجدید نظر استفاده کنید . شما می توانید با درگیر شدن در گوش دادن اجتماعی و در نظر گرفتن بازخورد مخاطبان خود و گنجاندن آنها در ظاهر جدید خود، تحقیق را از این طریق جمع آوری کنید.
۴. در استراتژی خود احساسات یا خواسته های مخاطبان خود را در نظر بگیرید.
موفق ترین برندها نوعی احساسات را از مخاطبان هدف خود برمی انگیزند. مستقیماً با آنها صحبت کنید و بازخورد بگیرید. ببینید چگونه می توانید تصویر خود را بهبود بخشید. مردم میخواهند احساس کنند که در حال ایجاد تفاوت هستند، و انجام این کار رو در رو، یا تشویق از طریق نظرسنجی ، راههای عالی برای افزایش وفاداری مشتری است.
۵. تغییرات را به آرامی اجرا کنید.
با چیزی کوچک شروع کنید، مانند تغییر فونت مورد استفاده در اسناد، و از آنجا کار کنید. واکنش ها را اندازه گیری کنید و در صورت امکان تنظیم کنید. اگر بازخورد منفی بیش از حد وجود دارد، به مخاطبان خود نزدیک شوید تا موضوع را درک کنند و ببینید آیا تغییر برخی چیزها بر برندسازی مجدد شما تأثیر می گذارد یا خیر. بنابراین اگر برای برداشتن گام بعدی و انجام یک بهروزرسانی برند آماده هستید، میتوانید از چک لیستی بهره ببرید تا مطمئن شوید که برند خود را با هدف انجام میدهید.
چک لیست بازخوانی برند
با تحقیقات بازار و تحلیل رقابتی شروع کنید.
بهروزرسانی خود را بر اساس تغییراتی که در بازار دیدهاید، قرار دهید. این می تواند شامل کشف و تحقیقی باشد که به صورت داخلی یا از طریق اشخاص ثالث انجام می شود و باید تغییرات در نیازهای مشتری و عوامل خارجی مانند اقتصاد و سایر اخبار پرطرفدار را در نظر بگیرد. تجزیه و تحلیل رقابتی همچنین به شما این امکان را می دهد که از موفقیت ها و شکست های رقبای خود الهام بگیرید زیرا آنها سعی می کنند ارتباط را نیز حفظ کنند.
هویت بصری خود را تقویت کنید نه یک ظاهر کاملاً جدید.
چه لوگو، شعار، یا پالت رنگی شما باشد، میخواهید در یک تازهسازی قابل تشخیص باشید. اگر در حال حاضر قدیمی، بیصدا یا شلوغ است، سعی کنید با رنگ، هندسه یا انتخاب قلم شیکتر آن را از نظر بصری جذابتر کنید.
با جذابیت احساسی به پیام های برند خود نزدیک شوید.
پیام شما باید برای شخصیت های خریدار شما ساخته شود و از نظر کیفیت محتوا و احساسات ارزشی را نشان دهد. یک تجدید موفقیت آمیز با پیام های صادقانه و قابل اعتماد، هوش هیجانی شرکت شما را منعکس می کند و آن را از رقبا متمایز می کند.
قبل از عرضه، محتوای مهم را حسابرسی کنید.
هنگام برنامه ریزی برای انجام به روز رسانی، کاری که نباید فراموش کنید اجرای ممیزی محتوا است . در اغلب موارد، خلاص شدن از شر پستها، وبسایت یا سایر عناصر برند از قبل موجود یا ویرایش آن میتواند ردپای دیجیتالی شما را بهبود بخشد.
با یک برنامه اجرایی، به روز رسانی برند خود را اجرا کنید.
پس از اینکه تیم شما تصمیم گرفت که چه چیزی در به روز رسانی برند باید تغییر کند، باید اجرای این تغییرات به درستی اطلاع رسانی شود و در داخل و خارج از کشور با یک برنامه اجرایی مناسب عمل شود .
جمع بندی
هویت برند خود را تازه نگه دارید. یک شرکت موفق یک هدف کلی برای تیم شما است. و با یک تغییر نام کسب و کار یا تازه سازی به خوبی اجرا شده، می توانید برند خود را در موقعیتی قرار دهید که در آزمون زمان مقاومت کند. تغییر خوب است و اگرچه ممکن است برای دیدن نتایج زمان ببرد، اما سازگاری برند شما پاداش خواهد گرفت.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | خرداد 27, 1402 | فروش
برای موفقیت مهم است که نه تنها درک کنید که مشتریان شما چه کسانی هستند، بلکه چه چیزی آنها را برای خرج کردن پولشان ترغیب می کند. روانشناسی در فروش شامل به صفر رساندن نیازهای عاطفی مشتریان به جای برجسته کردن ارزش یک محصول است. قرار دادن خود به جای مشتری به مدیریت فروش شما کمک می کند. بیشتر افراد به دلیل احساسات بیش از منطق خرید می کنند. هفت پاسخ احساسی معمولی به فروش وجود دارد و درک این نگرشهای روانشناختی مستقیماً به تلاشهای بازاریابی شما مربوط میشود .
چرا مردم خرید می کنند؟
درک و ارتباط با نیازهای مشتری سنگ بنای بازاریابی خوب است. مردم می خواهند درک شوند، و داشتن ارتباط در سطح اجتماعی می تواند شانس شما را برای فروش افزایش دهد.
نحوه استفاده از روانشناسی در فروش
روانشناسی فروش نوعی فرآیند است که شامل در نظر گرفتن روان بازار هدف شما برای فروش محصولات و خدمات است . به جای اینکه مشتریان را متقاعد کنید که به محصول یا خدمات شما نیاز دارند، راهی برای بازاریابی بر اساس نیازها و خواسته های فعلی آنها پیدا می کنید. روش های مختلفی برای خرید محصولات وجود دارد. برخی از مشتریان به طور ناگهانی خرید می کنند و بعداً خرید را منطقی می کنند. در موارد دیگر، فرد هنگام خرید محصولات جدید از منطق و دلیل به جای احساسات استفاده می کند.
متخصصان فروش می توانند از احساسات مشتری به عنوان راهی برای بستن فروش استفاده کنند . یک اشتباه رایج در زمینه های فروش، تمرکز بر هزینه ها است. اگر یک همکار فروش ارزش های مخاطبان هدف خود را درک کند، می توان از استراتژی هایی برای نشان دادن اینکه چگونه محصول (یا خدمات) مطابق با آن ارزش ها باقی می ماند، استفاده کرد.
اصول متقابل روانشناسی فروش
برای عمل متقابل، تمرکز بر نیاز عاطفی برای پس دادن چیزی پس از دریافت چیزی است. به آن مانند بازگشت یک لطف فکر کنید. اگر شرکت شما تمام تلاش خود را برای انجام کاری خوب برای مشتری انجام دهد، ممکن است مشتری احساس کند که در ازای آن خریدی انجام دهد. به عنوان مثال، اگر یک نمونه رایگان از یک محصول به شما داده شود، تمایل بیشتری به خرید آن برای خرید متقابل دارید.
اصول تعهد روانشناسی فروش
تعهد به نیاز به ایجاد تغییر در زندگی اشاره دارد. ممکن است فرد بخواهد سیگار را ترک کند یا وزن کم کند. تلاشهای بازاریابی به نیاز فرد برای اثبات اینکه میتواند به اهدافش متعهد بماند، کمک میکند. این رویکرد موثر است زیرا برای اینکه یک فرد متعهد بماند، ممکن است نیاز داشته باشد که به طور مداوم از محصولات شما استفاده کند. بر این ثبات در بازاریابی خود تأکید کنید تا خریدهای تکراری را تشویق کنید.
اصول دوست داشتن روانشناسی فروش
دوست داشتن به خرید یک محصول به دلیل پاسخ احساسی مثبت به شخصی که آن را می فروشد، اشاره دارد. به همین دلیل است که بسیاری از کمپین های بازاریابی از افراد مشهور در تبلیغات خود استفاده می کنند. همچنین دلیل خوبی برای اطمینان از این است که همکاران و نمایندگان فروش و خدمات مشتری شما دوستانه و دوستانه هستند.
اصول اقتدار روانشناسی فروش
برای اقتدار، خریدار توسط افرادی که به عنوان متخصص در صنعت خود شناخته می شوند یا توسط مقامات صنعت متقاعد می شود. به عنوان مثال، بسیاری از تبلیغات برای خمیر دندان بیان می کنند که این محصول توسط انجمن های دندانپزشکی تایید شده است و یک برند “معتمد توسط دندانپزشکان” است.
اصول وحدت روانشناسی فروش
کمپین های بازاریابی بر برآورده کردن نیاز جامعه تمرکز دارند. به عنوان مثال، یک تبلیغ ممکن است طرفداران یک تیم ورزشی خاص را هدف قرار دهد. مثال دیگر می تواند یک باشگاه ورزشی باشد که کلاس های گروهی خود را نه تنها به عنوان ورزش بلکه به عنوان گردهمایی اجتماعی تبلیغ می کند.
اصول اجتماعی روانشناسی فروش
اجتماعی با نیاز ذاتی ما به دوست داشتن چیزهایی مشابه با همسالانمان مرتبط است. درصد زیادی از خریداران قبل از خرید به توصیه های دوستان و اعضای خانواده اعتماد می کنند. اینفلوئنسر مارکتینگ از این نیاز روانی بهره می برد. همینطور بخش توصیفات یا نظرات وب سایت شرکت شما. وقتی مشتریان تحسین افرادی مانند خودشان را ببینند، متوجه خواهند شد که شما برای نیازهای آنها مناسب هستید.
اصول کمیابی روانشناسی فروش
با کمبود، انگیزه کلیدی برای خریدار ترس از دست دادن فرصت منحصر به فرد است. به همین دلیل است که نسخه های فروش اغلب از عباراتی مانند “پیشنهاد زمان محدود” استفاده می کنند. شخصی که این پیشنهاد را از دست می دهد ممکن است بعداً از پرداخت قیمت بالاتر پشیمان شود، بنابراین پیشنهادات با زمان محدود می تواند منجر به افزایش فروش شود.
سایر اصول روانشناسی فروش:
با توجه به این اصل، اگر از شخصی که آن را می فروشد خوشمان بیاید، به احتمال زیاد بله می گوییم. به همین دلیل است که بسیاری از افراد مشهور برای تایید برندها استفاده میشوند. به همه طرفدارانی فکر کنید که یک محصول را می خرند، زیرا آنها شخصی که یک محصول را تأیید می کند، می ستایند. اگر نمی توانید یک شخصیت مشهور را بپردازید، سعی کنید یک داستان شخصی در بخش درباره ما وب سایت خود بگویید.
هدیه دادن
بر اساس این اصل، اگر هدیه ای دریافت کنید، احساس می کنید مجبور به پس دادن هستید. اغلب، مصرفکننده چیزی را میخرد، زیرا یک نمونه رایگان به او داده شده است. هدیه دادن به کسی هنگام خرید تاثیری دوچندان دارد. آنها از دریافت آن راضی هستند و اغلب احساس می کنند که در نتیجه دریافت آن مجبور به خرید بیشتر می شوند.
تعارف
مردم کاملاً درگیر زندگی خود هستند و به ندرت زمانی را برای تعریف و تمجید از دیگران اختصاص می دهند. سعی کنید از خریدار خود تعریف کنید.
مرتبط ماندن
از طریق کمپین های بازاریابی ایمیلی ، بازاریابی پیامکی ، خبرنامه ها و هر وسیله دیگری که می توانید جلوی خریدار خود بمانید . آنها را اسپم نکنید؛ هیچ کس هزاران نامه ناخواسته را دوست ندارد. اگر مراقب نباشید شما را به سرزمین اسپم می فرستند. در مورد زمان، محتوا و ارزش پیام اندازه گیری شود. چگونه ارزش را تعریف کنم؟ اگر اطلاعاتی را دریافت کنم که بتوانم در دنیای خود از آن استفاده کنم، این ارزشمند است.
اثبات اجتماعی
ما همه موجودات اجتماعی هستیم. ما اغلب قبل از تصمیم به خرید به آنچه دیگران می گویند و انجام می دهند نگاه می کنیم. به همین دلیل است که توصیفات مشتری و مطالعات موردی بسیار قدرتمند هستند. در شرایط فروش امروزی، توصیفات ویدیویی بسیار محبوب شده اند. تاثیر یک مشتری راضی ۱۰ برابر بیشتر از فروش محصول یا خدمات شماست. این تکنیک ها را برای افزایش آگاهی، دوست داشتن و اصالت خود در چشم انداز فروش امروزی امتحان کنید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | خرداد 24, 1402 | مارکتینگ
از مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کنار هم استفاده میشود، با این وجود یکسان نیستند. اغلب میشنویم که کلمات مارکتینگ و توسعه کسب و کار بهجای یکدیگر مورداستفاده قرار میگیرند. اگر به دنبال کار بیشتری هستید، هر فعالیتی که برای رسیدن به این هدف انجام میدهید را میتوان “توسعه کسب و کار” نامید. این طرز تفکر کمی گیجکننده است و بهسرعت میتواند به انتظارات برآورده نشدهای منجر شود. اگر فکر میکنید که در مارکتینگ و توسعه کسب و کار به پشتیبانی نیاز دارید، ابتدا باید تفاوتها و همپوشانیهای این دو را درک کنید؛
کار مارکتینگ چیست؟
کار مارکتینگ این است که عوامل اصلی که شمارا از دیگران متمایز میکنند را تشخیص بدهد، پیام شمارا توسعه داده و برای شما جایگاهی در بازار ایجاد کند. به این موارد فکر کنید: تبلیغات، ترویج در رویدادها، محتوای وبسایت و ایجاد رهبری فکری از طریق روابط عمومی؛ اینها همگی راهبردهای مارکتینگ هستند.
کار توسعه کسب و کار چیست؟
کار اصلی توسعه کسب و کار، ایجاد ارتباط است. توسعه کسب و کار، بر پایه برندی که از طریق فعالیتهای مارکتینگ خود به وجود آوردهاید، مخاطبان را به محصولات یا خدمات شما متصل میکند. توسعه کسب و کار به دنبال مشتریان احتمالی میرود (رویدادهای شبکهسازی را در نظر بگیرید)، مشتریان راغب (lead) را تعیین میکند و سپس آنها را به مشتری تبدیل میکند. توسعه کسب و کار تماماً با ایجاد رابطه سروکار دارد.
برخی از مدیران مارکتینگ از هر دو عنوان مارکتینگ و توسعه کسب و کار استفاده میکنند. یک فرد بااستعداد که در حوزه مارکتینگ اطلاعات عمومی بالایی دارد، میتواند با مقداری فراست در کار، در هر دو حوزه به ارائه آموزش و توصیههای راهبردی بپردازد؛ اما واقعیت این است که فعالیتهایی که باید انجام شود کاملاً متفاوت بوده و معمولاً نیاز به مجموعه متفاوتی از مهارت و تخصص دارد.
کارکنان شاغل در حوزههای مارکتینگ و روابط عمومی خلاق هستند. آنها معمولاً داستانسرایان خوبی هستند و میدانند چگونه میشود یک پیام را از طریق ظاهر برند و پیامهای مارکتینگ جذاب گسترش داد. آنها روشهایی جدید و جالب برای ایجاد آگاهی نسبت به برند شما به وجود میآورند. آنها همیشه به دنبال فرصت هستند و به ایدههای تازه فکر میکنند. علاوه بر این، احتمالاً داستانهای ترویج گری برای رسانهها فراهم میکنند، محتوا مینویسند و رهنمودها و یا طرحهای خلاقانهای نیز ارائه میکنند.
کارکنان بخش توسعه کسب و کار عملاً به فروش میپردازند. آنها بیرون میروند و گاهی بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، کسب و کار را گسترش میدهند. توسعه کسب و کار برای بسیاری از افراد حرفهای نیاز به کارآموزی، آموزش و برداشتن چند گام فراتر از دایره آسایش دارد. وکلا، حسابداران، مشاوران اقتصادی و سایر تأمینکنندگان کالا یا خدمات حرفهای، خواه یا نا خواه توسعهدهندگان کسب و کار خود محسوب میشوند. ممکن است کارکنان بخش مارکتینگ در تدوین پیام، عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، اما رابطهای که مشتری شما بهواسطه آن خرید میکند با آنها برقرار نمیشود، بلکه این رابطه با مشاوری که آن اعتماد را پرورش داده تا مشتری کار خود را به عهده شما بگذارد برقرارشده است.
مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کدام نقطه همپوشانی دارند؟
در اغلب خدمات حرفهای، چرخه فروش نسبت به هر زمان دیگری طولانیتر شده است. زمانی که یک مشتری راغب معتبر را شناسایی کردید، فعالیتهای مارکتینگ شما نباید متوقف شوند. برای حفظ برتری برند در ذهن مشتری، پرورش مشتریان راغب برای یک دوره زمانی بلندمدت ضروری است. گروه بازاریاب پرورش مشتری راغب میتواند از اشتراکگذاری محتوای برند دار و فرصتهای آموزشی از طریق مارکتینگ ایمیلی، مارکتینگ در رویدادها و توسعه از طریق رسانههای اجتماعی استفاده کند. مارکتینگ باید ابزارهای فروشی که توسعه کسب و کار برای تبدیل یک مشتری راغب آماده به مشتری واقعی نیاز دارد را نیز تأمین کند (طرز بیان پیشنهادهای قابلارائه، آموزش روش ارائه و پشتیبانی آن، دستههای اسلاید، مکملهای چاپشده و حتی برگههای یادداشت و هدایای برند دار). گروه توسعه کسب و کار میتواند از ایمیلهای شخصی، تماسهای تلفنی متعاقب، قرار ملاقات حضوری نهار یا حتی ورزشی استفاده کند.
شما به کدام یک نیاز دارید؟ مارکتینگ یا توسعه کسب و کار؟
هنگامیکه نوبت به توسعه راهبرد کسب و کار برای شرکت یا کسب و کار میرسد، مارکتینگ یک بخش ضروری است. به همین ترتیب، راهبرد برند سازی و مارکتینگ نیز با توجه به اهداف توسعه کسب و کار شما باید ایجاد شود. این دو نهتنها مکمل یکدیگر هستند بلکه به هم وابسته نیز هستند، اما این آنها را یکسان نمیسازد. هنگامیکه اهداف مارکتینگ و توسعه کسب و کار خود را مدنظر قرار میدهید، به نقاط قوت و ضعف فعلی شرکت خود فکر کنید. ممکن است متوجه شوید که برای ایجاد مشتریان راغب بهمواجهه (exposure) بیشتر و تاکتیکهای مارکتینگ جدید نیاز دارید. شاید هم متوجه شوید که مشتریان راغب آمادهای دارید، اما برای تبدیل آنها به مشتری، تنها نیازمند ارائه آموزش به بخش فروش خود هستید.
انتهای مطلب/ منبع