۴ دلیلی که کسب و کارهای کوچک از منابع مالی جایگزین استفاده می کنند

۴ دلیلی که کسب و کارهای کوچک از منابع مالی جایگزین استفاده می کنند

از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸، اکثر مشاغل کوچک و افرادی که به دنبال راه اندازی استارت آپ خود هستند، گزینه های محدودی برای تامین بودجه داشته اند. آنچه زمانی به عنوان لنگر اقتصادی ایالات متحده در نظر گرفته می شد، اکنون کسب و کارهای کوچک کمتر از ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهند. در مقابل، سرمایه‌گذاری‌های کسب و کار از زمان همه‌گیری تنها رشد اندکی داشته است.

روش‌های سنتی تأمین مالی مانند برنامه‌های وام کسب ‌و کارهای کوچک، فرصت‌های سرمایه‌گذاری  خطرپذیر و کمک‌های مالی دولتی یا خصوصی هنوز گزینه‌های امیدوارکننده‌ای هستند. با این حال در اقتصاد کنونی، تامین مالی شرکت از سوی سرمایه گذاران و بانک ها به طور فزاینده ای دشوار است. این به ویژه شامل کسانی می شود که صرفاً به دنبال فرصت های سرمایه گذاری سودآور و پایدار هستند. در نتیجه، برخی از کارآفرینان و مشاغل کوچک ممکن است برای استفاده از منابع مالی جایگزین برای رشد مناسب تر باشند. یعنی حداقل در زمانی که استقراض کسب ‌و کارهای کوچک از تأثیر سال‌های گذشته بهبود می‌یابد.

زمانی که روش‌های سنتی تأمین مالی از قبل دستیابی به آن را دلسرد می‌کنند، از کجا می‌توانید جستجوی خود را برای فرصت‌های جایگزین تأمین مالی کسب ‌و کارهای کوچک آغاز کنید؟ در اینجا، چهار دلیل قانع‌کننده را ارائه می‌کنیم که چرا در نظر گرفتن منابع مالی جایگزین برای مشاغل کوچک در چشم‌انداز پویای امروزی ضروری است. به دلیل افزایش غیرقابل پیش بینی بودن بازار و نوسان ترجیحات سرمایه گذاران، کسب و کارهای کوچک و استارت آپ ها اغلب با منابع محدود باید خود را تطبیق دهند. آنها می توانند این کار را با در نظر گرفتن روش های تامین مالی جایگزین برای رشد و در عین حال انعطاف پذیری در مواجهه با عدم قطعیت های اقتصادی انجام دهند.

۱. اقتصاد جهانی هنوز در حال بهبود است

با وجود چالش‌های اقتصادی دهه گذشته و تأثیر همه‌گیری، مشاغل کوچک بهبود قابل توجهی را تجربه کرده‌اند. با این حال، بر اساس گزارش چشم انداز اقتصاد جهانی صندوق بین المللی پول برای آوریل ۲۰۲۳، انتظار می رود اقتصاد جهان حداقل تا پنج سال آینده کند باقی بماند.

برای ایجاد بهبود و رشد اقتصادی قوی در دهه آینده، ما باید همچنان شاهد ایجاد محیط و ساختاری از سوی دولت خود باشیم که به کسب و کارها در هر اندازه امکان شکوفایی می دهد. در مقیاس ملی، این به معنای هدایت سرمایه گذاری ها به سمت تزریق مستقیم سرمایه و افزایش فعالیت از طریق ساختارهای مشارکت دولتی و خصوصی است. با این حال، برای مشاغل کوچک، این ممکن است کمتر امیدوار کننده باشد.

با چنین رشد میان‌مدتی که انتظار می‌رود، کارآفرینان استارت‌آپ، کسب‌وکارهای کوچک و آن‌هایی که بر حفظ امور مالی شخصی و صندوق‌های بازنشستگی خود متمرکز هستند، باید فرصت‌های مالی غیرسنتی را باز کنند. به عنوان مثال، موری نیولندز، کارآفرین و مشاور سرمایه گذاری برای صندوق شبکه اشیا، خاطرنشان می کند که برای دریافت بودجه برای کسب و کار کوچک خود ، باید در مورد این واقعیت که روش های سنتی تامین مالی در حال از بین رفتن هستند، واقع بین باشید. درعوض، کارآفرینان باید هنگام جستجوی حمایت سرمایه خلاق تر و انعطاف پذیرتر شوند.

۲. چشم انداز تامین مالی تغییر کرده است

در چند سال گذشته، تامین مالی سنتی برای کسب و کارهای کوچک در چشم انداز اقتصادی که به سرعت در حال تغییر است، به طور فزاینده ای چالش برانگیز شده است. بر اساس شاخص سه ماهه دوم کسب و کار کوچک، کسب و کارهای کوچک باید به طور مستمر خود را با تأثیر گزینه های اعتباری محدودتر و نرخ های بهره بالاتر در مقایسه با رقبای کسب و کار بزرگتر سازگار کنند. نرخ های بهره بالا توانایی ۵۰ درصد از کسب و کارهای کوچک را برای گسترش فعالیت های خود به تاخیر انداخته است و در تمام این مدت، دیگران وام های بیشتری برای پوشش هزینه های اضافی دریافت کرده اند.

در نتیجه، بسیاری از کسب ‌و کارها به گزینه‌های تأمین مالی جایگزین مانند وام‌دهی، تأمین مالی جمعی، تأمین مالی شخصی و پیش‌فروش محصول روی می‌آورند. در بسیاری از موارد، این می تواند یک گزینه قابل اجرا باشد، اما بدون خطر نیست. آمار شکست کسب‌وکارهای کوچک در پنج سال اول فعالیت، تصویری بد از چالش‌های کارآفرینان در شرایط اقتصادی کنونی را ترسیم می‌کند.

۳. اعتبار کسب و کار کوچک پایین باقی می ماند

برای کسب و کارها یا افراد با سابقه اعتباری ضعیف غیرعادی نیست که در تأمین وام و سایر گزینه های اعتباری مشکل داشته باشند. اما در زمان آشفتگی اقتصادی، خط پایان ایجاد شده توسط بانک ها و سایر وام دهندگان برای استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک دشوارتر می شود.

به گفته Bankrate ، این امر به ویژه برای شرکت‌هایی که در صنایع خاصی فعالیت می‌کنند و آن‌هایی که وثیقه کسب و کار یا بدهی زیادی ندارند، صادق است. حتی کسب‌وکارهایی که امتیاز اعتباری پایین اما تا حدودی قابل قبولی دارند، ممکن است در تامین منابع مالی از وام‌دهنده مشکل داشته باشند. این ممکن است اتفاق بیفتد اگر آنها برای نوع یا مقدار نامناسبی از بودجه درخواست دهند یا هنوز یک طرح کسب و کار مناسب ایجاد نکرده باشند.

برخی هستند که نمی توانند خط اعتباری، وام یا کارت اعتباری را به عنوان صاحب یک کسب و کار کوچک دریافت کنند یا فقط نرخ های بهره بالا به آنها پیشنهاد می شود. در مواردی از این قبیل، منابع مالی جایگزین می تواند منبع دیگری برای تامین مالی استارتاپی باشد که به دست آوردن آن آسان تر است. کارآفرینانی که به منابع مالی سنتی دسترسی ندارند می توانند به سرمایه گذارانی مراجعه کنند که به متقاضیان کمک می کنند تا امتیازات اعتباری خود را بهبود بخشند. سپس، آنها می توانند بعداً برای فرصت های مالی متعارف درخواست دهند.

۴. فناوری های دیجیتال بر بازار تأثیر می گذارند

کسب ‌و کارها تحت تأثیر محیط اقتصادی و تغییرات مرتبط با نرخ اعتبار فعلی هستند. در عین حال، فناوری های دیجیتال نیز به طور قابل توجهی بر بازار کسب و کار فعلی تأثیر گذاشته است. همانطور که توسط فوربس به رسمیت شناخته شده است ، بازار وام کسب و کار تا حد زیادی به پلت فرم های دیجیتال در هر صنعت تغییر کرده است. در نتیجه، کارآفرینان می توانند درخواست های وام و اسناد پشتیبانی را در حوزه مجازی با دسترسی و کارایی بیشتر ارائه دهند. این همچنین پایه ای برای ارتباطات بهتر وام گیرنده و وام دهنده گذاشته است. در نتیجه، این روند کلی را ساده کرده و تجربه وام گیرنده را تقویت کرده است.

علاوه بر این، یکپارچه سازی اتوماسیون و دیجیتالی کردن هزینه های عملیاتی را برای وام دهندگان مالی کاهش داده و داده های اضافی را برای کسب و کارهای کوچک فراهم کرده است. گزارش اخیر بانک جهانی نشان داد که «استفاده از منابع داده جایگزین و تجزیه و تحلیل کلان داده، منابع اطلاعاتی بیشتری را برای فرآیند ارزیابی ریسک اعتباری فراهم می‌کند و به شرکت‌های کوچک و متوسطی که زمانی قادر به کسب منابع مالی نبودند، اجازه می‌دهد دسترسی داشته باشند.»

تامین مالی جایگزین گزینه های بیشتری را به کسب و کارها می دهد

به دلیل افزایش نوسانات بازار و تغییر ترجیحات سرمایه‌گذاران، کسب‌ و کارهای کوچک و استارت‌آپ‌های با منابع محدود باید خود را تطبیق دهند. آنها همچنین باید رویکردهای تامین مالی جایگزین را در نظر بگیرند تا در مواجهه با ابهامات اقتصادی رشد کنند و انعطاف پذیر باقی بمانند. این می تواند شامل یافتن یک گزینه تامین مالی جایگزین باشد که طیف گسترده ای از مزایای را ارائه می دهد.

مزایا باید شامل شرایط اعتباری ساده‌تر، حداقل الزامات وثیقه، شرایط بازپرداخت انعطاف‌پذیر، وجوه بدون تضمین و دسترسی زودهنگام به سرمایه باشد. برای بسیاری از  SMEها و استارت آپ ها در اقتصاد کنونی، فرصت های جدیدی با فناوری های دیجیتال وجود دارد. در عین حال، دیگران به دنبال ایجاد رشد پایدار با ایجاد کانال‌های مالکیتی و به حداکثر رساندن سود کوتاه‌مدت تا بلندمدت هستند.

این گزینه های تامین مالی جایگزین انعطاف پذیر و پایدار به صاحبان کسب و کار اجازه می دهد تا شاهد رشد باشند. علاوه بر این، این گزینه ها حتی در یک چشم انداز اقتصادی نامشخص و به شدت رقابتی امکان پذیر است. حتی در این صورت، رهبران کسب و کار باید به خاطر داشته باشند که موفقیت صرفاً به میزان سرمایه در دسترس نیست. این همچنین در مورد طرز فکر مثبتی است که روی سکو آورده شده است و توانایی ذاتی آنها برای حفظ خود در زمان های غیر قابل اعتماد.

انتهای مطلب/ منبع

ایجاد استراتژی رسانه های اجتماعی برای برند شما

ایجاد استراتژی رسانه های اجتماعی برای برند شما

در عصر حاضر، اگر می خواهید برند خود را ایجاد کنید، رسانه های اجتماعی دیگر اختیاری نیستند. این یک الزام مطلق و یک راه ضروری است که نه تنها به مخاطبان هدف خود، بدون توجه به جمعیت شناسی که به آن تعلق دارند، دست یابید، بلکه از هر کجا و در هر زمان با آنها ارتباط برقرار کنید. به علاوه، شرکت‌های بزرگ فناوری با ارتقاء و به‌روزرسانی مداوم خود، استفاده از ابزار، منابع و ویژگی‌های مورد نیاز برای ایجاد محتوا و حفظ حضور خوب در رسانه‌های اجتماعی را برای ما آسان‌تر از همیشه می‌کنند.

قبل از اینکه عمیق تر به موضوع بپردازیم، ابتدا آن را تعریف می کنیم. به بیان ساده، استراتژی رسانه های اجتماعی اساساً خلاصه ای از هر کاری است که قصد دارید انجام دهید و در حساب های رسانه های اجتماعی خود به دست آورید. به عبارت دیگر، اهدافی که می خواهید در پلت فرم به آنها برسید و اینکه چگونه برای انجام آن برنامه ریزی می کنید.

۱.اهداف خود را مشخص کنید

ابتدا از خود بپرسید “چرا؟” این به اهداف شما چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت اشاره دارد. چرا در شبکه های اجتماعی حضور دارید؟ در زیر متداول ترین اهداف آمده است:

  • تولید سرنخ
  • افزایش درآمد
  • افزایش آگاهی از برند
  • تقویت مشارکت جامعه
  • بهبود روابط عمومی
  • ارائه پشتیبانی

توجه داشته باشید که می توانید بیش از یک هدف داشته باشید و این کاملاً خوب است. با توجه به آنچه گفته شد، توصیه می شود برای به دست آوردن نتایج بهتر روی مقدار واقعی تمرکز کنید. این بدان معناست که هر چه تیم شما کوچکتر باشد، می توانید اهداف کمتری را به طور همزمان به بشقاب خود اضافه کنید.

به خاطر داشته باشید که این گام اول برای آنچه در مرحله بعدی خواهد آمد بسیار مهم است. به عنوان مثال، اگر هدف شما این است که ترافیک بیشتری را به وب سایت خود هدایت کنید، پس باید روی ایجاد وب سایت خود تا حد امکان کاربر پسند کار کنید. اما، اگر هدف شما افزایش تعامل است، باید تمرکز خود را به محتوای خلاقانه تغییر دهید.

۲. مخاطب هدف خود را شناسایی کنید

ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید: “اگر می خواهی همه را راضی کنی، در نهایت هیچ کس را راضی نمی کنی.” نکته مهم در اینجا این است که شما نمی توانید محتوایی ایجاد کنید که همه دوست داشته باشند. شما باید جایگاه خود را بسازید. بنابراین، دانستن اینکه مخاطبان شما چه کسانی هستند و وقت گذاشتن برای درک بهتر آنها بسیار مهم است. به این ترتیب، می‌توانید تضمین کنید که محتوایی ایجاد می‌کنید که به احتمال زیاد آنها به طور مثبت با آن درگیر می‌شوند و همچنین شانس بازدیدکنندگان صفحه شما را برای تبدیل شدن به فالوور و در نهایت مشتری افزایش می‌دهد.

ابزارهای زیادی وجود دارد، چه پولی و چه رایگان، که می‌توانید به صورت آنلاین پیدا کنید و به جمع‌آوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل آن‌ها کمک کنید. اصلی ترین ویژگی هایی که باید در نظر بگیرید سن، جنسیت و مکان است. اگرچه، شما نباید در اینجا متوقف شوید. توصیه می شود مواردی مانند پیشینه اقتصادی، منافع، متوسط ​​درآمد و غیره را نیز در نظر بگیرید. یک قانون کلی دیگر که باید رعایت کنید این است که هرگز در مورد مخاطبان خود فرضیات را به کار نبرید، حقیقت در داده‌هایی است که در اختیار شماست.

۳. KPI های خود را تعریف کنید

بسیار مهم است که رسانه های اجتماعی شما مبتنی بر داده باشند. این مستلزم آن است که شما بر روی معیاری که واقعا مهم است تمرکز کنید. ما به اعدادی اشاره می کنیم که با استفاده از آنها می توانید موفقیت خود را ردیابی کنید و بازگشت سرمایه (ROI) خود را اندازه گیری کنید، یعنی اینکه چقدر به اهداف تعریف شده قبلی خود نزدیک شده اید. شاخص های کلیدی عملکرد یا به اختصار KPI، همانطور که از نام آن پیداست، به شما می گوید که استراتژی رسانه های اجتماعی شما در این پلتفرم ها چقدر خوب عمل می کند. در زیر، متداول ترین KPI آمده است:

  • تعامل: تعداد کل تعاملات اجتماعی تقسیم بر تعداد کل برداشت ها
  • بازدید: تعداد بازدید از نمایه شما
  • بازدیدها: تعداد کل بازدیدهای یک پست
  • لایک ها: تعداد کل لایک ها

۴. محتوای خود را متنوع کنید

یکی از فرمول‌هایی که می‌توان از آن برای تنوع محتوا استفاده کرد، ایجاد تعادل بین اطلاع‌رسانی، سرگرمی و فروش است. نیازی به گفتن نیست که تولید محتوا یک فرآیند کامل است که به طیف گسترده ای از مهارت های فنی و نرم نیاز دارد. در حالت ایده آل، شما به اعضای تیم با زمینه های مختلف مانند طراحی، نویسندگی، بازاریابی و غیره نیاز دارید تا محتوای رسانه های اجتماعی خود را با دقت ایجاد کنید.

علاوه بر این، تقویم محتوا ممکن است مفید باشد. آنها به صورت رایگان در دسترس هستند و می توان به صورت آفلاین و آنلاین به آنها دسترسی داشت. آنها به شما کمک می کنند تا محتوای خود را از قبل آماده کنید، آنها را برنامه ریزی کنید و در نهایت آنها را در زمان مقرر منتشر کنید.

جمع بندی

درست است که سخت کوشی نتیجه می دهد، اما سخت کوشی بدون حضور مناسب در شبکه های اجتماعی نیز نتیجه نخواهد داد. از این رو، ارزش آن را دارد که پول، زمان و تلاش خود را صرف کنید و یک استراتژی دقیق رسانه اجتماعی را که برای برند خاص شما بهترین است، برنامه ریزی کنید. این سرمایه گذاری است که مطمئناً در نهایت نتیجه خواهد داد.

انتهای مطلب/ منبع

۳ فرهنگ مثبت شرکت که می تواند باعث موفقیت در فروش شود

۳ فرهنگ مثبت شرکت که می تواند باعث موفقیت در فروش شود

در بسیاری از صنایع، میانگین میزان موفقیت یک فروشنده در بستن یک معامله کسب و کار جدید حدود ۳ درصد است. برخی از رهبران سازمان بر این باورند که ارزش‌های یک شرکت و نحوه برخورد آن با کارکنان به طور مستقیم بر میزان موفقیت فروش تأثیر می‌گذارد و می‌تواند آن را افزایش دهد. با این حال، وقتی صحبت از آموزش فروش می شود، فرهنگ شرکتی اغلب نادیده گرفته می شود. برقراری ارتباط و تکرار این ارزش ها به اطمینان از تمرکز جمعی، همسویی و مسئولیت پذیری کمک می کند، ویژگی هایی که یک تیم فروش با عملکرد بالا ایجاد می کند.

هنگامی که رهبران با نشان دادن و ترویج ارزش های شرکت فرهنگ را پرورش می دهند، فضای کاری محترمانه و مثبت را پرورش می دهند. هنگامی که این اتفاق می افتد، نمایندگان فروش به احتمال بسیار بیشتری پیشرفت می کنند. فرهنگ شرکت و فرهنگ سازمان فروش شما، یا درک تیم شما از آن، بر میزان فروش، بهره وری، حفظ کارمندان و در نهایت درآمد شما تأثیر می گذارد. سه استراتژی را که می‌توانند باعث رشد فروش، بهبود مشارکت کارکنان و ارائه نتایج مالی برای ذینفعان شوند:

۱.روی حفظ تمرکز کنید

بر کسی پوشیده نیست که یافتن و حفظ استعدادهای برتر کلید رشد یک سازمان است. وقتی صحبت از حفظ استعدادها می شود، یک محیط کاری سالم یکی از مهم ترین عوامل در حفظ نمایندگان فروش با تولید بالا است. در حالی که نشانه هایی وجود دارد که استعفای بزرگ پایان یافته است، حقیقت این است که جابجایی کارمندان هنوز بالاست.

ترک شغل به ویژه در فروش دردناک است، جایی که میانگین توسعه کسب ‌و کار ۳.۲ ماه از تاریخ استخدام طول می‌کشد تا به بهره‌وری کامل برسد و زمان لازم برای شناسایی و استخدام یک عضو جدید تیم را حذف نمی‌کند. هر کسب و کاری رقیبی دارد، اما چیزی که رقیب شما ندارد، افراد شما هستند. وقتی فرهنگ شرکت با اهداف و ارزش های اعضای تیم فروش شما همسو باشد، هم کسب و کار و هم کارمندان شما برنده می شوند.

۲. رویکرد تیمی را برای رشد فروش تقویت کنید

مایکل جردن، اسطوره بسکتبال، می‌گوید: «استعداد در بازی‌ها پیروز می‌شود، اما کار تیمی و هوش قهرمانی‌ها را می‌برد.» چند فرد با استعداد می توانند کسب و کار شما را به جلو نگه دارند، اما یک تیم هوشمند و متعهد می تواند شرکت شما را به یک قهرمان تبدیل کند. ویژگی بارز تیم های فروش با عملکرد بالا، سطح بالای مشارکت کارکنان است. تیم های پویا با کارکنان بسیار متعهد به نقاط قوت یکدیگر کار می کنند. اعضا درک روشنی از نقش‌ها و مسئولیت‌های خود دارند و ارزش‌های شرکت و اهداف و اولویت‌های بخش فروش را قبول دارند.

کارمندانی که بیشتر درگیر کار خود هستند، به احتمال زیاد در شرکت شما باقی خواهند ماند و این می تواند سودهای بلندمدت قابل توجهی را به همراه داشته باشد. یک مطالعه نشان داد که شرکت‌هایی که در ربع بالای سطوح مشارکت کارکنان امتیاز کسب کرده‌اند، ۱۸ درصد درآمد بیشتر، ۲۳ درصد سودآوری بالاتر، ۱۰ درصد امتیاز وفاداری مشتری بالاتر و ۴۳ درصد گردش مالی کمتر کارمندان ایجاد می‌کنند.

۳. تشویق کارمندان برای حل مشکلات

یکی از بزرگترین درس هایی این است که باید پذیرای ایده های جدید باشید. بسیاری از رهبران فروش اعضای تیم خود را شکست می‌دهند، زیرا معتقدند همه پاسخ‌ها را دارند. آنها نسبت به استراتژی خود وسواس پیدا می کنند و از دریافت نظرات تیم خود غفلت می کنند. هنگامی که اعضای تیم درگیر حل مسئله می شوند، درگیر کار خود می شوند، انگیزه بیشتری پیدا می کنند و در شغل خود بهتر عمل می کنند. رهبران فروش باهوش مشکلات را به فرصت تبدیل می کنند. آنها آماده صحبت با اعضای تیم در مورد آن مشکلات و چالش ها هستند و ارتباط دو طرفه را برای یافتن راه حل تشویق می کنند.

جمع بندی

ایجاد یک بخش فروش با عملکرد بالا نیازمند زمان و تعهد است، اما همچنین مستلزم یافتن استعداد مناسب برای پیوستن به تیم شما است. با پرورش فرهنگ شرکتی پر جنب و جوش و سالم، می توانید افراد با استعدادی را جذب و حفظ کنید که در اشتیاق شما برای ماموریت و ارزش های شرکت سهیم باشند و کسب و کار را برای موفقیت مستمر قرار دهند.

انتهای مطلب/ منبع

مشاور کسب و کار چه می کند؟

مشاور کسب و کار چه می کند؟

مشاور کسب و کار به سازمان ها کمک می کند تا مشکلات خاصی را که در رسیدن به اهداف تجاری خود با آن مواجه هستند شناسایی کنند و سپس استراتژی های مناسب را تعیین کنند تا شرکت ها بتوانند بر این چالش ها غلبه کنند. اگر به شغلی علاقه مندید که در آن بتوانید مهارت های عیب یابی خود را در حین به کارگیری راه حل های خلاقانه منعطف کنید، حرفه مشاوره کسب و کار ممکن است برای شما مناسب باشد.

بنابراین، یک مشاور کسب و کار چه کاری انجام می دهد، چقدر درآمد دارد، و چگونه می توانید به یک مشاور تبدیل شوید؟ در این مطلب، ما موارد زیر را پوشش خواهیم داد:

مشاور کسب و کار کیست؟
یک روز در زندگی یک مشاور کسب و کار
حقوق مشاور کسب و کار
چگونه یک مشاور کسب و کار شویم؟


مشاور کسب و کار کیست؟
مشاوران کسب و کار با مدیران شرکت ها و صاحبان مشاغل همکاری می کنند تا آنها را در بهبود سازمانشان راهنمایی کنند. برای مثال، آنها ممکن است بر کمک به شرکت‌ها در بهبود عملیات، افزایش کارایی و توسعه استراتژی‌های رشد تمرکز کنند. «مشاور کسب‌وکار فردی است که به‌عنوان یک متخصص از خارج از شرکت استخدام می‌شود تا در مورد چگونگی بهتر کردن شرکت مشاوره دهد». “بهترین راه برای فکر کردن به یک مشاور کسب و کار ترکیبی از یک مربی، یک حل کننده مشکل و یک مشاور شخصی است.”

این که سازمان ها دقیقاً برای چه مشاورانی استخدام می کنند به مسائل یا چالش های خاص شرکت بستگی دارد. «خدمات مشاوره کسب‌وکار می‌تواند هر موضوعی را پوشش دهد و از فعالیت‌های بسیار خاص تا بسیار گسترده باشد.

بسته به نوع مشاوره ای که روی آن تمرکز می کنید، علم، فناوری، مهندسی، هنر و ریاضیات را نیز تجربه خواهید کرد. او می گوید: «مشاوره یک حرفه STEAM است. هر کاری که یک مشاور انجام می‌دهد ترکیبی از همه آن‌ها است، زیرا شما باید از «حل مسئله علمی» استفاده کنید، همیشه یک جنبه فناوری وجود دارد، شما روشی را که کسب‌وکار انجام می‌دهد دوباره مهندسی می‌کنید، و ریاضی نقش مهمی ایفا می‌کند. – وقتی چیزی را تغییر می‌دهید، باید به این فکر کنید که در همه کسانی که آن را انجام می‌دهند، چند برابر می‌شود.»

مشاوران کسب و کار در مقابل انواع دیگر مشاوران
در مشاوره شرکتی ، انواع مختلفی از مشاوران را خواهید یافت. علاوه بر مشاوران کسب و کار که نقش کلیدی آنها کمک به سازمان ها در حل چالش های عملیاتی و فرآیندی است، انواع دیگر مشاوران در صنعت عبارتند از:

مشاوران مدیریت به مدیران ارشد در یک شرکت در زمینه مدیریت ریسک کمک می کنند، به ویژه در دوران گذار سازمانی.
مشاوران استراتژی بر استراتژی کسب و کار و برنامه ریزی برای تسهیل رشد مداوم و سودآوری شرکت تمرکز می کنند.
مشاوران مدیریت و استراتژی زیرمجموعه مشاوره کسب و کار قرار می گیرند.

«سطح» در این مورد به این معنی نیست که یکی از دیگری مهم‌تر است. “به این معنی است که یکی “انجام دهنده” (مشاور مدیریت) و یکی “برنامه ریز” (مشاور استراتژی) است.” معمولاً مشاوران استراتژی بالاترین تحصیلات را دارند در حالی که مشاوران مدیریت تجربه کاری بیشتری دارند.

یک روز در زندگی یک مشاور کسب و کار
یک روز معمولی برای یک مشاور تجاری بسته به نوع مشاوره‌ای که انجام می‌دهید متفاوت است. برای مثال، اگر یک مشاور مالی هستید، بیشتر وظایف شما به امور مالی مربوط می شود ، اما اگر مشاور بازاریابی هستید، در درجه اول بر بازاریابی تمرکز خواهید کرد .

«اولین چیزی که باید بدانید این است که به‌عنوان یک مشاور، روزهای شما هرگز یکسان نیست. «شما باید با ابهام و تغییر خیلی راحت باشید. شما برای رفع و حل مسائل استخدام شده اید، بنابراین باید با آنچه یاد می گیرید و نحوه کمکتان سازگار شوید. مشاغل ما دائماً با توپ های منحنی پر می شود و هر بار به شما دستمزد می دهند که عکس العمل عالی نشان دهید، بنابراین گاهی اوقات بسیار استرس زا است.

اکثر مشاوران کسب و کار از چارچوب اثبات شده ای در تجزیه و تحلیل و حل مشکلات استفاده می کنند. «به این ترتیب، کار معمولی روزانه می‌تواند شامل وظایفی خاص برای اجرای مراحل یا مراحل در آن چارچوب باشد. چنین وظایفی می تواند شامل جلسات، ارائه ها یا جلساتی برای تحقیق در مورد وضعیت فعلی باشد. جمع آوری هر گونه داده مورد نیاز؛ تجزیه و تحلیل آن داده ها؛ پیشنهاد بهبود بر اساس تجزیه و تحلیل؛ و احتمالاً آن راه حل ها را اجرا کنید و گزارش نهایی را در مورد نتایج ارائه دهید.

حقوق مشاور کسب و کار
شما می توانید به عنوان یک مشاور کسب و کار حقوق بالایی داشته باشید – اما دستمزد برای این نقش بسته به تجربه، نوع، صنعت و خدمات شما متفاوت است. حقوق پایه از ۳۵۰۰۰ دلار تا ۱۰۰۰۰۰ دلار در سال شروع می شود. «می‌توانید مستقیماً برای یک شرکت مشاوره کار کنید یا مستقیماً برای یک سازمان کار کنید.» “اگر شما مستقل هستید و چندین مشتری دارید، می توانید صدها هزار مشتری در سال به دست آورید، اما باید از پایین شروع کنید و راه خود را ادامه دهید تا نامی برای خود و پایگاه مشتری ایجاد کنید.”

برخی از مشاوران کسب و کار هستند که بیش از ۵۰۰ دلار در ساعت دریافت می کنند. «مشاوران کسب و کار در سطح اولیه می توانند حدود ۵۵ دلار در ساعت شروع کنند. مشاوران کسب و کار باتجربه یا در سطح ارشد می توانند حدود ۲۵۰ دلار در ساعت یا بیشتر درآمد کسب کنند. مشاوران کسب و کار مستقل می توانند بر اساس میزان نفوذ و محبوبیت خود در کنار سایر عوامل، در هر ساعت پول بیشتری کسب کنند.

دفتر آمار کار (BLS) بیان می کند که تحلیلگران و مشاوران مدیریت در سال ۲۰۲۲ میانگین دستمزد سالانه ۱۰۴۶۶۰ دلار داشتند. با استفاده از داده های جمع آوری شده از اظهارنامه مالیاتی، Intuit Mint میانگین دستمزد مشاوران تجاری را ۸۱۵۰۰ دلار در سال و تا ۱۹۵۰۰۰ دلار تعیین کرد.

خوشبختانه، مشاوره کسب و کار در سال های آینده همچنان به عنوان یک حرفه پر تقاضا خواهد بود. «مشاوره هرگز از بین نمی رود. اگر شرکت‌ها می‌توانستند خودشان را اصلاح کنند، این کار را می‌کردند. دلایل زیادی وجود دارد که شرکت ها به کمک خارجی نیاز دارند. همیشه مسئله دانش یا توانایی نیست. اغلب وقت و نیروی انسانی است.»

چگونه یک مشاور کسب و کار شویم؟
برای شروع مشاوره کسب و کار آماده اید؟ به گفته کارشناسان در اینجا نحوه ورود به این حرفه آورده شده است.

تحصیلات
یک مسیر معمولی شامل مدرسه بازرگانی با مدرک لیسانس برای ورود به یک شغل مشاوره سطح ابتدایی است. «مدرک کارشناسی ارشد ضروری نیست، اما بسیار مفید است. “اگر قصد دارید یک شرکت مشاوره بزرگ داشته باشید، پس یک MBA مورد نیاز است.”

گواهینامه ها
گواهینامه ها همچنین می توانند به شما کمک کنند تا یک موقعیت مشاور کسب و کار پیدا کنید، از جمله گواهینامه مدیریت پروژه حرفه ای (PMP) و گواهینامه شش سیگما .

برای اینکه یک مشاور کسب‌وکار با حسن نیت باشید، لزوماً نیازی به گواهینامه ندارید، اما اگر تصمیم دارید که یک تخصص یا تخصص لازم برای انجام نوع خاصی از مشاوره در یک صنعت خاص داشته باشید، به گواهینامه نیاز دارید. به عنوان مثال، یک مشاور فرآیند کسب و کار دارای گواهینامه کمربند مشکی در Lean Six Sigma.

تجربه دنیای واقعی در صنعت، مانند کارآموزی یا شبیه‌سازی شغل ، می‌تواند به شما در توسعه مجموعه مهارت‌های مورد نیاز برای کار به عنوان مشاور کسب و کار کمک کند.

مهارت ها
این مهارت‌های فنی را برای مشاوران تجاری ضروری می‌باشد:

مهارت های ساخت پرزنتیشن و ارائه آن
ایجاد و تجزیه و تحلیل صفحه گسترده مایکروسافت اکسل با قابلیت واردات و صادرات داده ها در صورت نیاز
توانایی استفاده از ابزارهای تحلیل پایه مانند ایجاد جدول محوری و اعتبارسنجی داده ها
تسهیل جلسه برای جلسات آنلاین / از راه دور و حضوری
مهارت های نرم نیز بسیار مهم هستند. برای اینکه یک مشاور مؤثر باشید، «حتما باید مردمی باشید». “شما به مهارت های ارتباطی فوق العاده ای نیاز دارید : اول گوش دادن! و باید بتوانید اعتماد ایجاد کنید و حضوری آرام بخش داشته باشید.»

علاوه بر مهارت‌های ارتباطی شفاهی و نوشتاری قوی ، توانایی ارتباط بین فردی و تمایل به گوش دادن عینی و دقیق به مشتری که برایش کار می‌کنید، هر مشاور کسب و کار باید هوش هیجانی و همدلی داشته باشد./

شرح شغل مشاور کسب و کار

شرح شغل مشاور کسب و کار

در مورد الزامات، وظایف، مسئولیت ها و مهارت های کلیدی که باید در شرح شغل مشاور کسب و کار باشد، بیاموزید. مشاوران تجاری شیوه های سازمانی را تجزیه و تحلیل می کنند، نقاط ضعف را شناسایی می کنند و راه حل هایی را پیشنهاد می کنند. مشاوران تجاری اغلب در زمینه های خاصی مانند بازاریابی، منابع انسانی، مدیریت، مهندسی یا امور مالی تخصص دارند و در مورد آن موضوع مشاوره تخصصی ارائه می دهند.

الگوی شرح شغل مشاور کسب و کار
ما به دنبال یک مشاور بازرگانی واجد شرایط و با انگیزه برای ارزیابی و اصلاح عملیات تجاری، ارائه راهنمایی های متخصص و اجرای پروژه ها هستیم. مسئولیت های مشاور کسب و کار شامل بررسی و تحلیل جنبه های مختلف کسب و کار، گردآوری داده ها و گزارش ها، ارائه توصیه ها و هدایت اجرای پروژه های جدید است.

برای موفقیت به عنوان یک مشاور تجاری، باید دانش کسب و کار حرفه ای و مهارت های ارتباطی عالی داشته باشید. یک مشاور تجاری برتر باید مهارت های تحقیقاتی برجسته ای داشته باشد و توانایی های استثنایی در حل مسئله را نشان دهد.

مسئولیت های مشاور کسب و کار:
ملاقات و مشاوره با مدیران ارشد در طول فرآیند مشاوره.
تعیین نیازهای کسب و کار و شناسایی نقاط ضعف.
ارزیابی و تجزیه و تحلیل شیوه ها و رویه های تجاری.
تدوین و ارائه یافته ها و پیشنهادات پژوهشی.
توسعه طرح های پروژه دقیق برای ایجاد تغییرات و بهبود.
سازماندهی و مدیریت پروژه های تجاری.
ارائه راهنمایی در هنگام بروز مسائل، چالش ها یا موقعیت های مشکل ساز.
ردیابی و ارزیابی اثربخشی پروژه ها.

شرایط مشاور بازرگانی:
مدرک مدیریت بازرگانی یا رشته های مرتبط الزامی است.
سابقه کار در زمینه مشاوره بازرگانی ترجیح داده می شود.
کارشناسی ارشد یا کارشناسی در زمینه کسب و کار تخصصی سودمند است.
داشتن گواهینامه به عنوان مشاور مدیریت امتیاز محسوب می شود.
مهارت های تحقیق و جمع آوری داده قوی.
مهارت های تحلیلی و حل مسئله قوی.
دانش در زمینه های مختلف تجاری مانند فناوری اطلاعات، منابع انسانی، آموزش و بازاریابی.
مهارت های ارتباطی عالی، بین فردی و ارائه.
تسلط به مایکروسافت آفیس.
آشنا با طیف گسترده ای از نرم افزارهای مدیریت کسب و کار مانند برنامه های صورتحساب کسب و کار، برنامه های پردازش کلمه، CRM، پایگاه داده و نرم افزارهای مدیریت دارایی./

۵ دلیل برای ایجاد انگیزه در کارمندان

۵ دلیل برای ایجاد انگیزه در کارمندان

برای دستیابی به هدف ایجاد انگیزه برای کارمندان، ما باید درک کنیم که چقدر مهم است که بهره‌وری، دسترسی و قدردانی لازم برای شاد بودن را به اشتراک بگذاریم. محل کار خود را با این ۵ مرحله برای ایجاد انگیزه در کارکنان خود متحول کنید.

۱.به آنها با مزایای پولی پاداش دهید

پول یک محرک مهم باقی می ماند. با این حال، برای الهام بخشیدن به کارمندان خود برای کسب درآمد زیاد، کمک به افراد زیادی و لذت بردن از آن، باید گزینه‌ها، فرصت‌ها و نکات مثبتی را ایجاد کنید. با ارائه پاداش ها یا سایر گزینه های پولی به کارکنان خود ، نه تنها به هدف خود برای خوشحال کردن اطرافیان خود کار خواهید کرد، بلکه آنها را تشویق می کنید تا همین کار را انجام دهند.

۲. ارزش زمان خود را بدانید

زمان بیش از یک تیک تاک ساعت است. این دارایی ارزشمندی است که به مردم امکان می دهد برای دادن و دریافت بیشتر در دسترس باشند. شناسایی و پاداش دادن به کارکنانی که از زمان خود استفاده می کنند، آنها را تشویق می کند تا در کار خود بهره وری و کارآمدی بیشتری داشته باشند.

۳. صداقت را تصدیق کنید

اگر بتوانید با خودتان صادق باشید، می توانید با اطرافیان خود صادق باشید که باعث ایجاد یک محیط کاری آرام و کارآمد می شود. به کارمندان پاسخگو که مسئولیت را بر عهده می گیرند، پاداش دهید و از آن یاد بگیرید. اینها افرادی هستند که قرار است از اشتباهات خود رشد کنند و به خاطر آنها موفق شوند. همه اطرافیانتان را تشویق کنید که صادق بمانند و برای این کار به آنها پاداش دهید.

۴. پاداش کسانی که درخواست کمک می کنند

قلمرو وسیع دانش همیشه یک چیز را به ما یادآوری می کند: همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. کارکنانی که شجاعت پذیرش شکاف در درک خود را نشان می دهند و فعالانه به دنبال کمک هستند، باید تشویق شوند و از آنها تقدیر شود. ما چیزی را که نمی دانیم نمی دانیم و کسانی که کمک می خواهند و فروتنی جاهلانه نشان می دهند کسانی هستند که به اطرافیان خود الهام می بخشند.

۵. به افراد درگیر و در دسترس پاداش دهید

وقتی کارمندی دارید که نه تنها همیشه در کار خود فعال است، بلکه در دسترس هم هست، او را تشویق کنید و به او پاداش دهید. ترکیبی از تعامل و دسترسی چیزی است که شما را موفق می کند زیرا یکی بدون دیگری مهم نیست. وقتی یک کارمند نه تنها خود را برای اطرافیانش قابل دسترس می کند و همیشه در حال یادگیری و رشد است، به اطرافیان خود الهام می بخشد.

به عنوان مدیر، نقش ما فقط راهنمایی نیست، بلکه تصدیق و پاداش دادن است. با ادغام انگیزه های متفکرانه که با قدردانی، اصالت و مشارکت طنین انداز می شوند، ما نه تنها بهره وری را افزایش می دهیم، بلکه بذرهای یک محل کار هدفمند و شاد را می کاریم. این پنج اصل را بپذیرید و شاهد قدرت دگرگون کننده تقویت مثبت در عمل باشید.

انتهای مطلب/ منبع

رمزگشایی تاکتیک های تبلیغات عطر

رمزگشایی تاکتیک های تبلیغات عطر

در تبلیغات، تبلیغات عطر یک پارادوکس را نشان می دهد. چگونه می توان ماهیت یک رایحه را به تصویر کشید و آن را از طریق یک صفحه تلویزیون، پست رسانه های اجتماعی یا بیلبورد منتقل کرد؟ این چالش با بو و مزه اتفاق می افتد زیرا نشان دادن آنها غیرممکن است، اما احساسات، حالات و فضاهایی که ایجاد می کنند کاملاً امکان پذیر است. از این رو، تبلیغ‌کنندگان باید با استفاده از تکنیک‌های بصری و داستان‌گویی قانع‌کننده، از ابرقدرت عاطفی رایحه بهره ببرند تا احساسات و عواطفی را که یک عطر خاص ایجاد می‌کند، نشان دهند. بنابراین، چگونه آنها به این امر دست می یابند؟

۱.داستان سرایی تصویری

تبلیغات عطر شاهکارهای داستان سرایی تصویری هستند. تبلیغ‌کنندگان از سمفونی تصاویر زیبا، با استفاده از مدل‌های نفیس، مناظر خیره‌کننده، و تنظیمات زیبا استفاده می‌کنند تا سبک زندگی مورد نظر را به وضوح به تصویر بکشند. هر فریم با دقت طراحی شده است تا ماهیت عطر را منعکس کند، چه یک استراحت رمانتیک در پاریس یا یک مهمانی قایق بادبانی در مدیترانه. جلوه های بصری روایتی را ایجاد می کند که بینندگان نمی توانند جزئی از آن باشند.

۲. اتصالات مغزی

قشر بویایی مغز مسئول پردازش بوها است و ارتباط نزدیکی با مناطقی دارد که احساسات و خاطرات را ذخیره می کند. به همین دلیل است که گاهی اوقات بویی را استشمام می‌کنید و از طریق خاطرات خود به یک خاطره خاص یا شخصی که توسط آن رایحه یادآوری می‌شود، می‌روید. این ارتباط به رایحه‌ها اجازه می‌دهد تا خاطرات زنده و واکنش‌های عاطفی عمیق را ایجاد کنند و عطر را به وسیله‌ای قوی برای فراخوانی احساسات و تجربیات مختلف تبدیل کنند.

۳. درخواست حسی

در حالی که قلمرو دیجیتال در درجه اول دیداری و شنیداری است، تبلیغ‌کنندگان راه‌های مبتکرانه‌ای برای درگیر کردن حواس مخاطب پیدا می‌کنند. از صحنه‌های تداعی‌کننده بصری گرفته تا عناصر صوتی با دقت ساخته شده، صدای قطرات باران، زمزمه‌ای در باد، تبلیغات عطر از صفحه‌نمایش فراتر می‌رود تا تجربه‌ای چندحسی ایجاد کند. این محرک های حسی ارتباط بین بیننده و عطر را عمیق تر می کند و آن را به یاد ماندنی تر و مطلوب تر می کند.

۴. حس نفسانی

جذابیت جنسی یک موضوع رایج در تبلیغات عطر است، زیرا از احساسات قدرتمند مرتبط با جذابیت استفاده می کند. تبلیغ‌کنندگان به طرز ماهرانه‌ای اشاره می‌کنند که استفاده از این عطر با استفاده از عناصر بصری مانند افراد جذاب، لباس‌های آشکار و محیطی جذاب، جذابیت جنسی را افزایش می‌دهد. و معمولاً آب درگیر می شود و حداقل یک نفر پلک می زند و فضایی حسی برای جذب عطر ایجاد می کند.

۵. تایید افراد مشهور

تایید افراد مشهور یک تاکتیک کلاسیک برای ایجاد اغوای نفسانی است. یک سلبریتی خوب انتخاب شده می تواند روح عطر را مجسم کند و جذابیت خود را به کمپین ببخشد. تبلیغ‌کنندگان از قدرت ستاره‌ای این افراد مشهور استفاده می‌کنند تا حسی از زرق و برق را در اطراف عطر ایجاد کنند. سلبریتی به کانالی تبدیل می‌شود که از طریق آن مصرف‌کنندگان می‌توانند خواهان شناسایی و تحسین باشند.

جمع بندی

تبلیغات عطر تلفیقی از هنر، روانشناسی و مهارت های بازاریابی است. تبلیغ‌کنندگان با تأکید بر احساسات و بافتن داستان‌های جذاب با بینندگان ارتباط برقرار می‌کنند و تبلیغات عطر را به تجربه‌ای فراگیر تبدیل می‌کنند. بنابراین، دفعه بعد که با یک تبلیغ عطر مواجه شدید، به خاطر بسپارید که جادوی آن در توانایی آن در برانگیختن احساسات، مجذوب کردن حواس و به جا گذاشتن اثری ماندگار در حافظه بویایی و احساسی شماست.

انتهای مطلب/ منبع

طرز فکری که باید برای باز کردن پتانسیل کسب و کار خود اتخاذ کنید

طرز فکری که باید برای باز کردن پتانسیل کسب و کار خود اتخاذ کنید

چندین مرحله در رشد شخصی وجود دارد که با رشد یک کسب و کار موفق همراه است. از خودآگاهی گرفته تا تحمل ریسک، بسیاری از کلمات رایج در کارآفرینی در واقع از روانشناسی رایج سرچشمه می گیرند. داشتن دانش کاری درباره نحوه پردازش اطلاعات توسط یک ذهن کارآفرین، شروع خوبی برای فهمیدن اینکه چگونه راه اندازی یک کسب و کار برای شما بهترین است. شاید بزرگترین قدم رفتن از کارمند شدن در کسب و کار دیگران، تا تصمیم گیری در مورد اینکه واقعاً می خواهید شغل خود را رهبری کنید، بروید.

خودت را بشناس

خودآگاهی اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی برای یک کارآفرین است، به همین دلیل است که به یک کلمه تبلیغاتی کسب و کار تبدیل شده است. با کمال تعجب، مطالعه ای که در مجله کسب و کار هاروارد گزارش شده است ، نشان می دهد که «اگرچه بیشتر مردم معتقدند که خودآگاه هستند، خودآگاهی یک ویژگی واقعاً نادر است» و تخمین می زند که تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مورد بررسی واقعاً این ویژگی را دارند.

برای به دست آوردن خودآگاهی و تعیین مسیری به سوی کارآفرینی موفق، نگاهی صادقانه به آینه بیندازید. نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ نگاه به درون منجر به تصمیم گیری در مورد اینکه آیا کارمند بودن بهترین گزینه است یا اینکه ذهنیت اصلی کارآفرین بودن را دارید و برای یک کارآفرین، خودآگاهی نیز قدرت پرورش یک تیم عالی است. ترک آسایش یک سازمان برای شروع یک سرمایه گذاری جدید مستلزم غلبه بر ترس، ایجاد استقامت و جهش ایمان است. رفتن از طرز فکر کارمندی به یک ذهنیت کارآفرینی ممکن است بزرگترین جهش احساسی باشد، اما اولین مورد از بسیاری خواهد بود.

ایجاد یک ذهنیت سازگار

داشتن یک ذهنیت سازگار یکی از عناصر کلیدی ایجاد و رشد یک کسب و کار است. ذهنیت سازگار چیست؟ این کاری است که مغز در پشت صحنه انجام می دهد تا به ما کمک کند از اشتباهات درس بگیریم و به جای پذیرش شکست، راه حل ها را پیدا کنیم و به جلو برویم. این انعطاف پذیری را نمی توان در کارآفرینی دست کم گرفت. بقای کسب و کار نه تنها به توانایی یادگیری و غلبه بر مشکلات بستگی دارد، بلکه به صاحب کسب و کار اجازه می دهد تا فرصت های جدید را جستجو کرده و از آنها استفاده کند.

کتابی پیشگامانه در مورد همین موضوع در سال ۲۰۰۶ توسط روانشناس کارول دویک با عنوان ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت منتشر شد که مفهوم رشد و ذهنیت های ثابت را بررسی می کند، اصطلاحاتی که نویسنده ابداع کرده است. تیم او با بررسی فعالیت پردازش مغز، فعالیت مغز را در حالی که دانش آموزان اشتباهات خود را در یک آزمون مرور می کردند، اندازه گیری کردند. آنها دریافتند که برخی از دانش‌آموزان دارای فعالیت مغزی بیشتری هستند و ذهنیت رشدی را نشان می‌دهند و برخی دیگر هیچ فعالیتی ندارند. او فرض کرد که یک طرز فکر ثابت مانع از یادگیری از اشتباهات شما می شود، در حالی که یک طرز فکر رشد می تواند شما را توانمند کند که اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری درک کنید.

آیا می توان خود را برای ایجاد ذهنیت رشد تربیت کرد ؟ کاملا. این موضوع تبدیل تفکر از یک ذهنیت مناسب به یک ذهنیت سازگار است. اینجا نکاتی وجود دارد:

  • انسان باشید: انسان ها ذاتاً ناقص هستند. نقص خود و اطرافیانتان را بپذیرید و منحصربه‌فردی را که شما را می‌سازد، بپذیرید .
  • شجاع باشید: با دیدن چالش های جدید به عنوان فرصت، بر ترس غلبه کنید. ترس یک احساس طبیعی است، و داشتن توانایی پیشروی با نگرش می تواند شما را از بحران های زیادی عبور دهد و به شما امکان می دهد در یک محیط پر فشار کار کنید. کسب و کار را به عنوان یک ماجراجویی و رسیدن به موفقیت را مانند صعود در مسیری صخره ای و پر پیچ و خم به سمت قله کوه در نظر بگیرید.
  • مراقب باشید: به آنچه فکر می کنید و می گویید توجه کنید. افکار منفی در سرتان را خودسانسور کنید و اجازه ندهید از دهانتان خارج شوند. هرچه بیشتر روی چیزهای خوب تمرکز کنید، بدی ها کمتر نگران شما خواهند بود و نتیجه آن احترام به خود، رفتار اخلاقی و توانایی رسیدن به اهداف عالی تر خواهد بود.
  • خلاق باشید: اگر بتوانید رویاپردازی کنید، می توانید آن را انجام دهید. طوفان فکری شما به یک دید روشن در مورد آنچه که هست و نیازی که پر می کند نیاز دارد. تصور کنید که موفقیت چگونه خواهد بود و یک طرح کسب و کار دقیق برای دستیابی به آن ایجاد کنید.
  • واقع بین باشید: به آنچه می خواهید در کسب و کار به دست آورید، عمیقاً غواصی کنید. شهرت است یا ثروت؟ آیا این مبلغ دلاری است؟ تعدادی مکان؟ اهداف ضروری هستند، اما یک برنامه واقع بینانه برای رسیدن به هر هدفی به همان اندازه مهم است. زمان، بودجه و دانش هر کدام به توانایی رسیدن به هر هدفی کمک می کنند.

نیاز به دانستن

ایجاد یک ذهنیت رشد سازگار و سازگار، عنصر اصلی کارآفرینی است. اما آنچه شما همان ذهن را با آن پر می کنید به همان اندازه ضروری است. آشنایی با زیر و بم کسب و کار و کسب مهارت های برتر رهبری اصول اولیه است. دانش کسب و کار به ایجاد یک محیط کارمند بهتر کمک می کند تا شانس بیشتری برای موفقیت در کسب و کار، توسعه شخصی بیشتر، سازگاری بیشتر و افزایش مهارت های ارتباطی در محل کار فراهم کند. تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارفرما، غلبه بر ترس و کسب دانش، همگی به توسعه ذهنیت رشد کمک می کنند. با سازگاری و دیدگاه مثبت، هر چیزی امکان پذیر است، به ویژه رشد و موفقیت کسب و کار.

انتهای مطلب/ منبع

۱۰ راز روانی برای موفقیت در بازاریابی

۱۰ راز روانی برای موفقیت در بازاریابی

برای تسلط بر هنر بازاریابی، باید روانشناسی انسان را در نظر گرفت. به طور مشخص تر «چرا» و «چگونه» افکار و رفتار انسان، به ویژه در مورد مصرف گرایی. بعلاوه، ایجاد محتوایی که به هیچ وجه شکلی را جذب یا علاقه مند به مخاطبین هدف شما نکند، منطقی نخواهد بود. در این راهنما، اصول روانشناسی برتر در بازاریابی را به اشتراک می گذاریم.

اثبات اجتماعی

اثبات اجتماعی اصطلاحی است که توسط روانشناس آمریکایی دکتر رابرت سیالدینی در دهه ۱۹۸۰ ابداع شد و پدیده ای را توصیف می کند که به موجب آن افراد اعمال را تقلید می کنند و باورهای دیگران را می پذیرند. اینجوری بهش فکر کن مردم اگر از قبل بدانند که دیگران آن را خریده اند و از آن راضی بوده اند، تمایل بیشتری به خرید محصول یا خدمات خاصی دارند. گاهی اوقات انتخاب عدم پیروی از روندهای خاص منجر به تجربه ناخوشایندی از آنچه به عنوان “FOMO” شناخته می شود، به نام ترس از دست دادن می شود.

بنابراین، چگونه از اثبات اجتماعی در مفهوم بازاریابی استفاده کنیم؟ یکی از راه‌هایی که می‌توان در مورد آن انجام داد، داشتن توصیفات، مطالعات موردی، بررسی‌ها و فریادها در سراسر اینترنت است. آن را در حساب رسانه های اجتماعی خود، از طریق ایمیل و در وب سایت خود به اشتراک بگذارید تا آن را حتی بهتر به صورت آنلاین پخش کنید.

اثر فریب

آیا می‌دانستید که وقتی گزینه سوم در بین دو گزینه قرار می‌گیرد، افراد مجبورند ترجیح خود را بین دو گزینه تغییر دهند؟ این تاکتیک معمولاً در مدل های قیمت گذاری یافت می شود. برای توضیح بیشتر، صاحبان کسب ‌و کار معمولاً یک امتیاز قیمت اضافی را در نظر می‌گیرند. کالای «فریب»، تا مشتریان را به خرید گزینه گران‌تر تشویق کنند.

کمبود

به نظر می رسد که هر چه یک محصول یا خدمات کمیاب تر باشد، ارزشمندتر می شود. این می تواند زمانی مشهود باشد که تبلیغات و اعلامیه های «فقط چند صندلی باقی مانده»، «فروخته شده»، و غیره را ببینیم. یک اتفاق ساده از عرضه و تقاضا.

لنگر انداختن

به جرات می توان گفت که مقاومت در برابر تخفیف و فروش فوق العاده دشوار است. دلیل این امر این است که افراد معمولاً تصمیمات نهایی خود را بر اساس بیت های اطلاعات اولیه ای که به دست می آورند استوار می کنند. ما به این می گوییم لنگر انداختن.

به عنوان مثال، اگر یک جفت کفش ورزشی مورد علاقه شما که در ابتدا صد دلار قیمت داشت، اکنون برای خرید با پنجاه دلار در دسترس است، پس شما فوراً بر روی ماه خواهید بود تا آنها را در دست بگیرید. در حالی که، اگر نمی دانستید که قیمت اولیه آنها صد دلار است، ممکن بود پنجاه دلار فقط برای یک جفت کفش ورزشی کمی زیاد به نظر برسد.  بنابراین، اگر تصمیم گرفتید محصولات یا خدمات خود را تخفیف دهید، حتما قیمت اولیه را نمایش دهید و درصد تخفیفی را که مشتریان شما می توانند از فروش دریافت کنند را برجسته کنید.

بیزاری از دست دادن

اصطلاح بیزاری از دست دادن کاملاً توضیحی است. به این اشاره دارد که چگونه یک نفر از دست دادن چیزی که دوست دارد می ترسد. به بیانی دیگر، ترس از دست دادن می‌تواند بر لذت سود غلبه کند و بازاریابان معمولاً از این مزیت استفاده می‌کنند و به مشتریان بالقوه رایگان در قالب دمو، تریلر، تیزر، آزمایش رایگان و غیره می‌دهند. برای مثال، بعید است یک مصرف کننده برای لغو اشتراک از طرح اشتراک پس از یک دوره آزمایشی رایگان، تا زمانی که از آن لذت می برد.

روانشناسی رنگ

در زندگی روزمره، ما به طور مرتب رنگ‌های اطراف خود را با احساسات، حالات، احساسات و برندهای مختلف مرتبط می‌کنیم. در واقع، روانشناسی رنگ ها حوزه مطالعاتی خود است، مطالعه چگونگی تأثیر رنگ ها بر رفتار و ادراک انسان.

اغلب اعتقاد بر این است که قرمز اشتها را تشویق می کند و به همین دلیل است که بسیاری از زنجیره های غذایی آن را به عنوان بخشی از رنگ برند خود می پذیرند. مک دونالد، برگر کینگ، کی اف سی و پیتزا هات تنها چند نمونه هستند. از سوی دیگر، رنگ بنفش اغلب با سلطنت و تجمل مرتبط است. در حالی که رنگ سبز با طبیعت، سلامتی، آرامش و آرامش همراه است.

نکته مهم در اینجا این است که رنگی را انتخاب کنید که به بهترین وجه برای صنعت کسب و کار شما مناسب باشد و برند خود را حول آن ایجاد کنید.

قانون کمترین تلاش

به جرات می توان گفت که راحتی و سهولت ارائه شده توسط فناوری امروزی تنبلی را تشویق می کند و همه ما تا حدودی در این امر مقصریم. جای تعجب نیست که در هنگام تصمیم گیری، به احتمال زیاد راهی را انتخاب می کنیم که کمترین زمان و تلاش را می طلبد.  بازاریابان از این اصل استفاده می کنند تا فرآیند خرید و معامله را تا حد امکان آسان، سریع و ساده کنند. بنابراین، تا حد امکان روش‌های پرداخت را در حین پرداخت اضافه کنید، به پلتفرم‌ها اجازه دهید اطلاعات بانکی را ذخیره کنند تا مشتریان مجبور نباشند هر بار آن را پر کنند.

پارادوکس انتخاب

در اینجا یک واقعیت آماری جالب وجود دارد، هرچه انتخاب های بیشتری به یک فرد ارائه شود، احتمال خرید هر یک از آنها کمتر است. این به این دلیل است که انتخاب‌های بیش از حد می‌تواند باعث شود کسی احساس غرق شدن، استرس و سردرگمی کند و در نهایت فرآیند تصمیم‌گیری او را پیچیده کند. بنابراین، با هر بخش بازاریابی ایجاد شده، مطمئن شوید که کمترین تعداد ممکن را انتخاب می کنید.

ضرورت

فوریت یک تکنیک روان‌شناختی حیاتی است که افراد را وادار می‌کند سریع عمل کنند. بنابراین این یک مفهوم مبتنی بر زمان است که به نوعی باعث ایجاد نوعی هرج و مرج در ذهن یک فرد می شود. به عبارت ساده، وقتی چیزی فوری است، مردم تمام تلاش خود را می کنند تا در اسرع وقت به آن دست یابند.  برخی از عبارات بازاریابی الهام گرفته از فوریت که ممکن است شنیده باشید عبارتند از:

  • قبل از اینکه دیر شود سفارش دهید
  • چند ساعت مانده به پایان جمعه سیاه
  • عجله کن! فقط چند جا باقی مانده است
  • قیمت ها در ۷ ساعت و ۲۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه افزایش می یابد

عمل متقابل

وقتی کسی کاری برای شما انجام می دهد، شما متمایل خواهید شد که عمل محبت آمیز را جبران کنید. انعام در اینجا مثال خوبی از عمل متقابل است. این اتفاق می‌افتد که اگر پیشخدمتی با ما بسیار مهربان باشد، ما خود را موظف می‌دانیم که بیش از حداقل مبلغ به او انعام بدهیم. یکی از راه هایی که بازاریابان می توانند از این اصل استفاده کنند، ارائه موارد رایگان مانند کتاب های الکترونیکی، راهنماها، هدایا و غیره است.

جمع بندی

تمام نکات ذکر شده در بالا تنها راه هایی هستند که بازاریابان می توانند کمپین ها و استراتژی های خود را با استفاده از اصول اولیه روانشناختی بهبود بخشند.

انتهای مطلب/ منبع

استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ

استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ

شما به کسی نیاز دارید که محصولات و خدمات شما را درک کند. شما فردی را می خواهید که بتواند بر دیگران برای خرید محصولات و خدمات شما تأثیر بگذارد. هر کسب و کاری، خواه کاملاً آنلاین باشد یا دارای موقعیت فیزیکی باشد، باید بتواند خود را به مخاطبان هدف خود بشناساند.

این جایی است که استراتژی بازاریابی تأثیرگذار وارد می شود. این نوع استراتژی بازاریابی از کارشناسانی استفاده می کند که می توانند محصولات و خدمات شما را تبلیغ کنند و به سؤالات پاسخ دهند. اینفلوئنسرها عمدتاً از گروه های هدفمندی می آیند که از محصولات و خدمات شما استفاده می کنند یا می خواهند از آنها استفاده کنند. مهم است که ابتدا مخاطبان هدف خود را قبل از درخواست تأثیرگذاران مشخص کنید. ناگفته نماند که بیشتر اینفلوئنسرها از طریق گروه هایی که دنبال می کنند و مخاطبانی که جذب می کنند کشف می شوند. یک اینفلوئنسر خوب، افرادی را جذب می کند که همفکری و همفکری دارند. به عبارت دیگر، اینفلوئنسرها یک مخاطب آماده برای مخاطبان هدف شما فراهم می کنند.

مرحله اول: پیدا کردن سخنگوی خود

می دانید که یکی از اولین کارهای یک استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ خوب، یافتن آن سخنگوی است. سخنگوی محصول شما می تواند هرکسی باشد، از یک سلبریتی مشهور گرفته تا یک متخصص در این زمینه. شما باید تعیین کنید که سخنگوی شما چگونه از کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ حمایت می کند. یک سخنگوی تنها زمانی می تواند موثر باشد که چیزی را تبلیغ کند که به آن اعتقاد دارد. قرار دادن سخنگوی اشتباه در پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ، کمپین شما را خراب می کند. سخنگوی شما باید:

  • بتوانید محصول یا خدمات را برای مخاطبان خود بیان و توضیح دهید.
  • مخاطبان فعالی داشته باشید که به محصول یا خدمات شما علاقه دارند.
  • راه حل هایی را که محصول یا خدمات شما برطرف می کند را درک کنید.
  • برای گفتگو در مورد محصول یا خدمات باز باشید.

مرحله دوم: نظارت و ارزیابی عملکرد سخنگوی خود

اینفلوئنسر مارکتینگ یک فرآیند مداوم است. وقتی سخنگوی خود را انتخاب کردید کار متوقف نمی شود. این زمانی است که سایت های رسانه های اجتماعی را رصد می کنید و احساس می کنید بازار هدف چگونه به عملکرد سخنگوی واکنش نشان می دهد. شما باید بر اساس عملکرد سخنگو ارزیابی کنید که مخاطب چگونه محصول و خدمات شما را درک می کند. نظارت باید در طول چرخه حیات کمپین انجام شود. با این حال، در این مرحله از برنامه استراتژی بازاریابی تأثیرگذار شما بسیار مهم است. ارزیابی خوب کمپین شما نیز در اینجا گامی محتاطانه است. شما باید:

  • بررسی کنید که چه تعداد “بازدید” در وب سایت خود دریافت می کنید
  • چند سوال درباره محصول یا خدمات خود دریافت می کنید
  • بر اساس کمپین چند خرید انجام شده است

این زمانی است که می توانید میزان دسترسی سخنگوی خود را با مخاطبان مورد نظر ارزیابی کنید. همچنین این زمان برای اطمینان از رسیدگی به مطبوعات منفی است. شما می خواهید به عنوان فردی درک شوید که به راحتی به مسائل پاسخ می دهد.

مرحله سوم: ایجاد رابطه با سخنگوی خود

عاقلانه است که در اوایل ارتباط خوبی با سخنگوی خود ایجاد کنید. شما به او نیاز دارید که دیگران را برای خرید محصولات و خدمات شما تحت تأثیر قرار دهد. شما همچنین می خواهید با برقراری ارتباط با سخنگوی خود از هرگونه مطبوعات بد جلوگیری کنید. شما نمی خواهید که سخنگوی شما با نگرش شما “خاموش” شود. در عین حال باید انتظار داشته باشید که سخنگویتان با شما صادق باشد.

هر چه بیشتر بتوانید با او به اشتراک بگذارید، رابطه بهتری خواهید داشت. این بدان معنی است که سخنگوی شما باید محصول و خدمات را به طور کامل درک کند. هیچ کس دوست ندارد در تاریکی رها شود. این باعث می شود که سخنگوی شما بد به نظر برسد و اعتبار شرکت شما را از بین ببرد. یک استراتژی خوب اینفلوئنسر مارکتینگ این نکته را در نظر می‌گیرد که همه طرف‌ها باید قبل از تبلیغ محصول و خدمات آن را بدانند. همچنین در نظر می گیرد که این می تواند یک رابطه طولانی مدت باشد. وقتی شروع به ایجاد یک رابطه اینفلوئنسر می کنید، باید درک کنید که او نیازهایی دارد.

گام چهارم: اهداف و نیازهای بلند مدت که باید برآورده شوند

وقتی برای اولین بار یک کمپین بازاریابی را شروع می کنید، ممکن است معنای زیادی نداشته باشد. حتی ممکن است با خود فکر کنید که این فقط یک پروژه کوتاه مدت خواهد بود. با این حال، مهم است که برخی از اهداف بلند مدت را در نظر بگیرید. اینفلوئنسر شما احتمالاً تأثیر زیادی بر کسب و کار شما خواهد داشت. او حتی ممکن است به نمادی برای شرکت تبدیل شود.

اینفلوئنسر شما نیازهایی خواهد داشت که باید برآورده شوند. شما باید بفهمید که کمپین چگونه به پایان خواهد رسید. نحوه محاسبه نتایج شما و پایان بازی. هنگامی که از اینفلوئنسرها استفاده می کنید مهم است که در نظر بگیرید که چگونه کارشان را جبران می کنند. همچنین برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود باید جدول زمانی و اهداف را در نظر بگیرید. هر کمپین باید یک نتیجه نهایی داشته باشد که تاثیر محصول شما بر بازار را نشان دهد.

مرحله پنجم: ایجاد تجربه کامل مشتری

هدف نهایی شما در این نوع استراتژی، ایجاد تجربه کامل برای مشتری است. اینفلوئنسرها می توانند افراد را به سمت این تجربیات هدایت کنند و می توانند به شرکت شما کمک کنند تا محصولاتی را که به آنها اعتقاد دارند، ارتقا دهد. شما باید یک تجربه خوب برای اینفلوئنسر خود ایجاد کنید.

انتهای مطلب/ منبع