Refresh برند در مقابل Rebrand

Refresh برند در مقابل Rebrand

وقتی صحبت از موفقیت یک شرکت می شود، در اهمیت داشتن یک تصویر برند قوی شکی وجود ندارد. با افزایش پیشرفت‌های تکنولوژیکی و افزایش استفاده از رسانه‌های اجتماعی در دنیای کسب و کار، حفظ ارتباط برند مهم‌تر از همیشه است. بسیاری از اوقات، برندها برای همگام شدن با این دنیای در حال تغییر، نیاز به به روز رسانی های جزئی یا حتی تغییرات کامل دارند. اصطلاح “Rebranding”  اغلب برای این فرآیند استفاده می شود، اما در بسیاری از موارد “بازسازی نام کسب و کار” دقیق تر است. اکنون احتمالاً از خود می‌پرسید که این دو تا چه حد می‌توانند واقعاً متفاوت باشند، بنابراین ما شما را تحت پوشش قرار داده‌ایم:

تازه سازی برند

در بسیاری از موارد، تجدید نام کسب و کار بر تغییرات بصری متمرکز است. در حالی که پایه و اساس نام برند ثابت می ماند، ارائه بصری پیشرفت های سریع و مدرن ارائه می شود. این امر مستلزم آن است که شرکت به جای ایجاد یک برند از ابتدا، فقط یک مرحله از فرآیند برندسازی را دوباره کار کند. تازه کردن برند برای برندی ایده آل است که از قبل استراتژی، داستان و فلسفه نام کسب و کار محکمی دارد.

در تجدید برند، ایده پیام‌رسانی برند اصلی یک شرکت معمولاً کاملاً ثابت است. از آنجایی که حضور طولانی مدت شرکت در بازار قبلاً ارزش ویژه برند را ایجاد کرده است، مهم است که به روز رسانی بر اعتبار موجود برند و افزایش ارزش ویژه برند که در حال حاضر وجود دارد، انجام شود. چه از طریق یک لوگوی کمی تغییر یافته یا یک فونت جدید، تقریباً مانند تغییر ظاهری کوچک به نام کسب و کار خود است. تجدید نام برند می تواند به اشکال مختلف باشد:

لوگو کمی تغییر یافته است

پلتفرم ارتباطی جدید Slack اخیراً به‌روزرسانی نام برند خود را داشته است که بحث‌های زیادی را در دنیای تبلیغات ایجاد کرده است. در حالی که برخی آن را دوست دارند و برخی از آن متنفرند، این تازه سازی برند بی توجه نبود. با خداحافظی با “هشتگ” رایج و بیش از حد استفاده شده، تصمیم گرفت که لوگوی آنها دیگر منحصر به برند آنها نباشد. در عوض، آنها لوگوی جدید خود را طوری طراحی کردند که از حباب های مکالمه تقلید کند تا نشان دهند برنامه آنها واقعاً برای چه چیزی است.

فونت های جدید

تقریباً مانند مورد گوگل، حتی یک تغییر جزئی در فونت می تواند برای تازه کردن نام کسب و کار مفید باشد. اگرچه ممکن است بسیاری از شما حتی متوجه این تغییر فونت نشده باشید، این بهبود برند نمونه کاملی است از این که چگونه برندها تصویر خود را به روز می کنند تا با زمان همگام شوند و به برند خود ظاهر مدرن تری ببخشند.

پالت رنگی جدید

اینستاگرام نه تنها لوگوی خود را به طور کامل تغییر داد، بلکه حتی پالت رنگ خود را نیز تغییر داد. آنها به جای اینکه به ظاهر قدیمی تر خود بچسبند، تصمیم گرفتند از رنگ های روشن تر و پررنگ تر استفاده کنند. اکنون مطمئناً در فروشگاه برنامه ظاهر می شود.

تغییر نام کسب و کار

در حالی که تجدید برند هویت و استراتژی اصلی برند شرکت را دست نخورده نگه می‌دارد، تغییر نام کسب و کار به برند اجازه می‌دهد هویت فعلی خود را از بین ببرد و با یک صفحه جدید شروع کند. برندسازی مجدد یک استراتژی عالی برای شرکت هایی است که احساس می کنند استراتژی برندشان نامشخص یا ناکارآمد است. از آنجایی که این یک تغییر از بالا به پایین است، این رویکرد شامل ایجاد یک استراتژی برند جدید، تعریف مجدد ماموریت، ایجاد مجدد داستان برند، و کار مجدد در موقعیت و ارزش های برند برای مطابقت با مجموعه ای جدید و واضح از اهداف است. تغییر نام برند به شما این قدرت را می دهد که از ابتدا شروع کنید و دوباره با یک چشم انداز بازتعریف شده برای آینده، فرآیند برندسازی را طی کنید.

شرکتی که مایل به تغییر نام کسب و کار است، اساساً به این معنی است که به دنبال تغییر تصویر و تصور برند خود در بازار است.  اگرچه ممکن است برخی از جنبه‌های هویت برند قدیمی را حفظ کند، اما در بیشتر موارد، برند در مسیر جدیدی حرکت خواهد کرد. در بسیاری از موارد، زمانی که استراتژی برند یک شرکت دیگر برای بازار فعلی آن قابل اجرا نباشد، تغییر نام برند راه حل خوبی است. چه بازار هدف فعلی آن در حال تحول باشد و چه دیگر مخاطب عملی نباشد، برند مجدد به شرکت اجازه می دهد تا استراتژی برند خود را تغییر دهد تا با روندهای جدید در بازار همگام شود.

از آنجایی که برندسازی مجدد نیاز به شروع از صفر دارد، باید با ملاحظه و عمدی به آن نزدیک شد. یک شرکت تنها زمانی باید برندسازی مجدد را آغاز کند که استراتژی برند جدید از ابتدا تا انتها به دقت برنامه ریزی شده باشد. تغییر نام برند به جای راه حل کوتاه مدت باید یک استراتژی بلند مدت ایجاد کند.

تغییر نام کسب و کار واکنشی

در تغییر نام برند واکنشی، یک شرکت  به موقعیت فوری‌تری واکنش نشان می‌دهد که در آن می‌تواند از برندسازی مجدد منتفع شود. این نوع تغییر برند بیشتر یک پاسخ است تا یک ابتکار. یک تغییر نام کسب و کار واکنشی به احتمال زیاد زمانی رخ می دهد که:

  • شما به دنبال مبارزه با تبلیغات بد یا تصویر منفی برند هستید
  • شرکت شما در حال خریداری یا ادغام با دیگری است
  • رقابت شما مزیت قوی در بازار شما به دست آورده است
  • نام کسب و کار شما برخی از قوانین مربوط به علائم برند یا حق چاپ را نقض می کند

تغییر نام کسب و کار فعال

هنگامی که یک شرکت در حال آماده شدن برای تغییرات آتی در بازار یا درون خود شرکت است، به عنوان یک تغییر نام برند فعال در نظر گرفته می شود. این نوع تغییر برند زمانی اتفاق می‌افتد که یک شرکت در حال پیش‌بینی تغییرات در بازار یا کسب ‌و کار است و هدف آن تامین این تغییرات است. یک تغییر نام برند فعال یک تصمیم استراتژیک برای هدایت شرکت شما در مسیری جدید است. یک تغییر نام کسب و کار فعال به احتمال زیاد زمانی اتفاق می افتد که:

  • استراتژی برند شما با مخاطب هدف شما کار نمی کند
  • شما به دنبال دستیابی به مخاطبان متفاوت یا گسترش به بازارهای گسترده تر هستید
  • نام برند شما دیگر در بازار قابل دوام نیست
  • شما می خواهید محصولات یا خدمات شرکت خود را گسترش دهید
  • هویت برند شما با استراتژی برند شما منسجم نیست
  • داستان و فلسفه برند شما یا وجود ندارد یا بی اثر است

مک دونالد

برای سال‌ها، مک‌دونالدز با درک برندی دست و پنجه نرم می‌کرد که بهترین نبود. مک دونالد با داشتن شهرت بدنام به عنوان یک گزینه غذایی ناسالم با خدمات ضعیف به مشتریان، از آن زمان در تلاش است تا این تصور از برند را تغییر دهد. با گزینه‌های منوی سالم‌تر و تعهد جدید به منابع پایدار، این شرکت همچنان در تلاش است تا خود را به عنوان یک گزینه فست‌فود «معتمد و محترم» برای خانواده‌ها قرار دهد.

اپل

اگر به شما بگوییم که شرکتی که برای ارائه طیف وسیعی از محصولات تکنولوژیکی شناخته شده بود، زمانی به رایانه محدود می شد، چه؟ تغییر نام برند اپل نمونه بسیار خوبی از شرکتی است که تحت یک تغییر نام برند فعال قرار گرفت تا نام کسب و کار خود را گسترش دهد تا فقط با یک محصول شناخته شود. در حالی که قبلاً با نام «رایانه اپل» محدود می شد، تغییر نام شرکت این امکان را داد که به رهبر فناوری مدرن و آینده نگر تبدیل شود که امروز آن را می شناسیم.

جمع بندی

با چنین بازاری که به سرعت در حال توسعه است، اطمینان از به روز بودن برند شما برای موفقیت طولانی مدت ضروری است. چه به دنبال تکمیل یک به‌روزرسانی ساده برند یا یک تغییر برند پیچیده‌تر باشید، باید تغییراتی برای ارتقای برند خود ایجاد کنید.

انتهای مطلب/ منبع

۵ نشانه که هویت برند شما نیاز به تغییر دارد؟

۵ نشانه که هویت برند شما نیاز به تغییر دارد؟

تغییر نام کسب و کار زمانی است که شما ظاهر و احساس هویت خود را کاملاً تغییر می دهید. تازه سازی زمانی است که عناصر خاصی از طراحی موجود را تنظیم می کنید یا عناصر جدیدی را به طرح موجود معرفی می کنید تا هویت آن را بیشتر توسعه دهید. توجه به این نکته مهم است که فرآیند تغییر نام کسب و کار یا تازه سازی بدون ریسک نیست.

۵ نشانه آشکار هویت برند شما نیاز به تغییر دارد

اکنون که تفاوت بین برندسازی مجدد و به‌روزرسانی را می‌دانید، بیایید دریابیم که آیا نیاز به تغییر هویت برند خود دارید یا خیر. در اینجا ۵ نشانه وجود دارد که نشان می دهد تغییر ممکن است برای برند شما مفید باشد.

در حالت ایده‌آل، هویت برند خود را با یک لوگو در اینجا، یک عنصر گرافیکی در آنجا و چند رنگ در بین آن‌ها ترکیب نکنید. برای اینکه یک هویت به یاد ماندنی شود، همه عناصر باید به یک روش منسجم گرد هم آیند تا داستان برند شما را بیان کنند. اگر سبک فونت‌ها را آزمایش کرده‌اید، به‌طور تصادفی یک آبی «به اندازه کافی مشابه» را برای پس‌زمینه‌تان از چرخه رنگ انتخاب کرده‌اید یا تصمیم بگیرید که از کدام متن جدید «سرگرم‌کننده» استفاده کنید، می‌دانید که آیا برندتان این دستورالعمل‌ها را از دست داده است. برای ارتقاء

برند شما فاقد ظاهر و احساس منسجم است

به عنوان یک کسب و کار، نباید برند خود را مرتباً تغییر دهید. زیرا هدف شما ثابت ماندن است تا مخاطبان شما بتوانند به یک لوگو، عنصر گرافیکی یا هر بسط دیگر هویت برند شما در هر رسانه بازاریابی نگاه کنند و فوراً آن را با برند شما مرتبط کنند. مانند هر چیزی که ارزش تکرار دارد، این کار با پیروی از رویه‌ها و دستورالعمل‌ها انجام می‌شود، که همه آن‌ها باید در کتاب مقدس برند یافت شوند. با قوانین استفاده در تایپوگرافی، رنگ‌ها، آرم‌ها و غیره، به کسب ‌و کارتان اجازه می‌دهید ظاهری منسجم داشته باشد و به طور موثر ارزش ویژه برند را از طریق ثبات ایجاد کند.

هویت بصری شما با مخاطبانتان ارتباط برقرار نمی کند

هویت برند زمانی به خوبی کار می کند که همه عناصر با مخاطب هدف ارتباط برقرار کنند. هنگام بازسازی هویت برند، طراحان برای درک مخاطبان هدف، در مورد بازار تحقیق می کنند. عواملی مانند جنسیت، سن، جمعیت شناسی، نژاد، الگوهای خرید و موارد دیگر به شکل گیری هویت برند جدید کمک می کنند.

نام کسب و کار شما در حال رشد است

از محصولات جدید گرفته تا خدمات اضافی، برندها همیشه در حال تکامل هستند. در حالی که این افزوده‌های جدید شبکه مشتری گسترده‌تری را ایجاد می‌کنند و اغلب منجر به پروفایل‌های مشتریان جدید می‌شوند، شما نمی‌توانید هویت برند را برای تطبیق تغییر دهید. در واقع، این آخرین کاری است که می خواهید انجام دهید.

هویت برند شما باید بتواند با برند رشد کند

یک کارآفرین الهام گرفته را تصور کنید که با موفقیت مواد پروتئینی را به بازار عرضه کرد و برند خود را بر این اساس نامگذاری کرد. موفقیت این بار منجر به معرفی SKUهای جدید و تغییر استراتژی کسب و کار از یک شرکت تولید کننده مواد پروتئینی به یک شرکت ارائه دهنده سلامت کامل مبتنی بر گیاه شد. اغلب، کسب و کارهای کوچک در این نوع موقعیت ها قرار می گیرند. برای ارتباط بهتر با هدف و چشم انداز کسب و کار، برند از تغییراتی بهره می برد که مقیاس پذیری و رشد کسب و کار را فاکتور می کند.

نام کسب و کار شما در میان جمعیت گم می شود

با وجود رقابت زیاد در بازار، هویت برند شما یک مسئولیت بزرگ دارد: کمک به ایجاد تمایز. بدون آن، هرگز مورد توجه قرار نخواهید گرفت. در اینجا یک تمرین سرگرم کننده برای شما وجود دارد. به یک فروشگاه مواد غذایی بروید. یکی از محصولات خود را با خود به فروشگاه بیاورید و مکانی را در فروشگاهی که می خواهید پیدا شود پیدا کنید.

محصول خود را روی قفسه بگذارید و عکس بگیرید. آیا برند شما خود را از دسته بندی گسترده تر متمایز می کند؟ طراحی بسته بندی گسترش واضحی از توانایی هویت برند شما برای تمایز است . اگر با هم ترکیب می‌شوید، ممکن است وقت آن باشد که یک برند جدید یا تازه‌سازی کنید.

انتهای مطلب/ منبع

Brand Refresh در مقابل Rebrand: کدام یک برای شما بهترین است؟

Brand Refresh در مقابل Rebrand: کدام یک برای شما بهترین است؟

تیم بازاریابی تعیین می کند که آیا تجدید یا نام کسب و کار جدید برای شرکت بهترین است. به عنوان مثال، اپل یک نمونه عالی از تغییر نام کسب و کار موفق است. در اوایل دهه ۱۹۹۰، اپل به آرامی از بازار کامپیوتر خارج شد. اپل لوگوی نمادین خود را از رنگین کمان قدیمی به ظاهری شیک و تک رنگ به روز کرد تا نشان دهنده تغییر در تصویر برند خود باشد. البته این تنها تغییر نبود، اما آغاز عصر جدیدی برای اپل بود. امروزه آنها یکی از شناخته شده ترین برندها در جهان هستند.

رفرش برند چیست؟

تجدید نام کسب و کار مجموعه ای استراتژیک از تغییراتی است که در هویت یک برند ایجاد می شود تا با روندهای فعلی بازار مطابقت داشته باشد. راکد ماندن یک کسب و کار بیشتر از تلاش برای تغییر در هر بازار در حال توسعه یک خطر است. با آمدن و رفتن روندهای کسب و کار، کسب و کارهایی که به دنبال تجدید هویت خود هستند، عناصری مانند:

  • لوگو
  • فونت
  • پالت رنگ
  • شعار برند
  • سبک نوشتن

اما گاهی اوقات، خیلی بیشتر از به‌روزرسانی یک لوگو یا فونت صرف می‌شود، برخی از کسب ‌و کارها ممکن است نیاز به ایجاد تغییرات اساسی داشته باشند تا از خطر از دست دادن مزیت رقابتی جلوگیری کنند.

تجدید برند زمانی است که یک برند سعی می کند تصویر خود را مدرن کند و در عین حال هویت و استراتژی اصلی خود را حفظ کند. نام کسب و کار مجدد، بازنگری کامل هویت و استراتژی برند است که معمولاً زمانی اعمال می شود که استراتژی فعلی برند با شکست مواجه شود. تغییر نام کسب و کار را به عنوان مجموعه ای از تغییرات اساسی در نظر بگیرید که برای بازگرداندن زندگی به یک شرکت در حال مبارزه ایجاد شده است. این فرآیند عمیق تر است و می تواند عناصر کسب و کار را تغییر دهد از جمله:

  • موقعیت یابی برند
  • ارزش های برند
  • دستورالعمل های برند
  • بیانیه های ماموریت و چشم انداز

استراتژی تجدید نام کسب و کار

از مراحل زیر استفاده کنید تا مشتری خود را از طریق یک تازه سازی موفق راهنمایی کنید، اما آنها را تشویق کنید تا هر مرحله را متناسب با نیازها و مخاطبان شرکت خود تنظیم کنند.

۱.تعیین کنید که آیا به یک برند جدید یا تغییر نام کسب و کار نیاز دارید.

شاید مشتری شما تمایل خود را برای برندسازی مجدد به صورت شفاهی بیان کرده باشد، اما شما باید قبل از اینکه مستقیماً به تغییر برند بپردازید، هدف آن را کشف کنید.  چرا ابتدا باید این کار را انجام دهید؟ تغییر نام کسب و کار به این سادگی نیست که به یک لوگوی جدید ضربه بزنید یا نام خود را تغییر دهید. شرکت ها باید تمایل داشته باشند که کل چشم انداز شرکت خود، از جمله اهداف، پیام و فرهنگ شرکت را تغییر دهند.

به زمان، پول و تلاش زیادی نیاز است تا برندسازی مجدد با موفقیت انجام شود و آنهایی که به طور کامل متعهد نیستند، با نام کسب و کار ضعیفی که در بازار رقابتی امروز متمایز نیست، گیر می‌کنند. بنابراین چگونه می دانید که آیا باید مشتری خود را تشویق کنید تا این جهش بزرگ را برای برندسازی مجدد انجام دهد؟ در اینجا چند نشانه عالی وجود دارد:

  • این برند برنامه هایی برای گسترش شرکت در سطح ملی یا بین المللی دارد.
  • برند فعلی آن رشد آن را به بازارهای دیگر محدود می کند.
  • مشتریان آن ارتباط منفی با شرکت دارند.
  • این شرکت در حال ادغام یا تملک شرکت های دیگر است.

اگر اینطور است، به راهنمای ما برای یک برندسازی مجدد موفق مراجعه کنید تا نیازهای آنها را بهتر برآورده کند. و اگر نیاز مبرمی وجود ندارد که نیاز به تغییر نام کسب و کار داشته باشد، با انجام یک به‌روزرسانی پیش بروید.

۲. با تیم خود طوفان فکری کنید تا تصور کنید که آنها می خواهند شرکت به چه چیزی تبدیل شود.

مسئولیت تجدید یک برند نباید بر دوش عده معدودی باشد، بلکه باید شامل تیم شما باشد تا ایده های جدیدی برای آینده برند ارائه دهند. شما باید تصمیم بگیرید که کدام عناصر می توانند فرصتی برای جلب توجه بیشتر داشته باشند.

  • لوگو : لوگوی خود را مدرن کنید تا منحصر به فردتر باشد و در مقابل رقبا متمایز شود.
  • فونت : فونت انتخابی خود را در دسترس، حرفه ای و متمایز کنید.
  • پالت رنگی : اجازه دهید پالت رنگ شما با تئوری رنگ ها برای برند شما صحبت کند.
  • شعار برند : شعارهای برند جدید باید به نیازهای مربوطه اشاره کنند.
  • سبک نوشتن : سبک نوشتن خود را طوری تنظیم کنید که سازگارتر باشد و با شخصیت های خریدار که به دنبال محصول یا خدمات شرکت هستند صحبت کنید.

و اگر روی یک کسب و کار برای مشتری کار می کنید، از او و تیمش سوالاتی مانند:

  • آیا آنها برای رشد به سطح ملی یا بین المللی برنامه ریزی می کنند؟
  • آنها می خواهند در چه بازارهای دیگری گسترش یابند؟

پاسخ‌های آن‌ها را در تصویر برند خود بگنجانید تا نیازی به تجدید در آینده نباشد.

۳. از شبکه های اجتماعی برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود استفاده کنید.

Soft  به روز رسانی خود را با وثیقه به روز یا UI/UX راه اندازی کنید. برای صاحبان مشاغل امروزی، استفاده از سایت هایی مانند لینکدین، توییتر و فیس بوک از محبوب ترین ها برای دستیابی به مخاطبان هدف هستند. از بازاریابی رسانه های اجتماعی برای اطلاع رسانی به مخاطبان خود از تغییرات آتی و نظرسنجی غیررسمی از آنها در مورد افکارشان در مورد تجدید نظر استفاده کنید . شما می توانید با درگیر شدن در گوش دادن اجتماعی و در نظر گرفتن بازخورد مخاطبان خود و گنجاندن آنها در ظاهر جدید خود، تحقیق را از این طریق جمع آوری کنید.

۴. در استراتژی خود احساسات یا خواسته های مخاطبان خود را در نظر بگیرید.

موفق ترین برندها نوعی احساسات را از مخاطبان هدف خود برمی انگیزند. مستقیماً با آنها صحبت کنید و بازخورد بگیرید. ببینید چگونه می توانید تصویر خود را بهبود بخشید. مردم می‌خواهند احساس کنند که در حال ایجاد تفاوت هستند، و انجام این کار رو در رو، یا تشویق از طریق نظرسنجی ، راه‌های عالی برای افزایش وفاداری مشتری است.

۵. تغییرات را به آرامی اجرا کنید.

با چیزی کوچک شروع کنید، مانند تغییر فونت مورد استفاده در اسناد، و از آنجا کار کنید. واکنش ها را اندازه گیری کنید و در صورت امکان تنظیم کنید. اگر بازخورد منفی بیش از حد وجود دارد، به مخاطبان خود نزدیک شوید تا موضوع را درک کنند و ببینید آیا تغییر برخی چیزها بر برندسازی مجدد شما تأثیر می گذارد یا خیر. بنابراین اگر برای برداشتن گام بعدی و انجام یک به‌روزرسانی برند آماده هستید، می‌توانید از چک لیستی بهره ببرید تا مطمئن شوید که برند خود را با هدف انجام می‌دهید.

چک لیست بازخوانی برند

با تحقیقات بازار و تحلیل رقابتی شروع کنید.

به‌روزرسانی خود را بر اساس تغییراتی که در بازار دیده‌اید، قرار دهید. این می تواند شامل کشف و تحقیقی باشد که به صورت داخلی یا از طریق اشخاص ثالث انجام می شود و باید تغییرات در نیازهای مشتری و عوامل خارجی مانند اقتصاد و سایر اخبار پرطرفدار را در نظر بگیرد. تجزیه و تحلیل رقابتی همچنین به شما این امکان را می دهد که از موفقیت ها و شکست های رقبای خود الهام بگیرید زیرا آنها سعی می کنند ارتباط را نیز حفظ کنند.

هویت بصری خود را تقویت کنید نه یک ظاهر کاملاً جدید.

چه لوگو، شعار، یا پالت رنگی شما باشد، می‌خواهید در یک تازه‌سازی قابل تشخیص باشید. اگر در حال حاضر قدیمی، بی‌صدا یا شلوغ است، سعی کنید با رنگ، هندسه یا انتخاب قلم شیک‌تر آن را از نظر بصری جذاب‌تر کنید.

با جذابیت احساسی به پیام های برند خود نزدیک شوید.

پیام شما باید برای شخصیت های خریدار شما ساخته شود و از نظر کیفیت محتوا و احساسات ارزشی را نشان دهد. یک تجدید موفقیت آمیز با پیام های صادقانه و قابل اعتماد، هوش هیجانی شرکت شما را منعکس می کند و آن را از رقبا متمایز می کند.

قبل از عرضه، محتوای مهم را حسابرسی کنید.

هنگام برنامه ریزی برای انجام به روز رسانی، کاری که نباید فراموش کنید اجرای ممیزی محتوا است . در اغلب موارد، خلاص شدن از شر پست‌ها، وب‌سایت یا سایر عناصر برند از قبل موجود یا ویرایش آن می‌تواند ردپای دیجیتالی شما را بهبود بخشد.

با یک برنامه اجرایی، به روز رسانی برند خود را اجرا کنید.

پس از اینکه تیم شما تصمیم گرفت که چه چیزی در به روز رسانی برند باید تغییر کند، باید اجرای این تغییرات به درستی اطلاع رسانی شود و در داخل و خارج از کشور با یک برنامه اجرایی مناسب عمل شود .

جمع بندی

هویت برند خود را تازه نگه دارید. یک شرکت موفق یک هدف کلی برای تیم شما است. و با یک تغییر نام کسب و کار یا تازه سازی به خوبی اجرا شده، می توانید برند خود را در موقعیتی قرار دهید که در آزمون زمان مقاومت کند. تغییر خوب است و اگرچه ممکن است برای دیدن نتایج زمان ببرد، اما سازگاری برند شما پاداش خواهد گرفت.

انتهای مطلب/ منبع

روانشناسی فروش

روانشناسی فروش

برای موفقیت مهم است که نه تنها درک کنید که مشتریان شما چه کسانی هستند، بلکه چه چیزی آنها را برای خرج کردن پولشان ترغیب می کند. روانشناسی در فروش شامل به صفر رساندن نیازهای عاطفی مشتریان به جای برجسته کردن ارزش یک محصول است. قرار دادن خود به جای مشتری به مدیریت فروش شما کمک می کند. بیشتر افراد به دلیل احساسات بیش از منطق خرید می کنند. هفت پاسخ احساسی معمولی به فروش وجود دارد و درک این نگرش‌های روان‌شناختی مستقیماً به تلاش‌های بازاریابی شما مربوط می‌شود .

چرا مردم خرید می کنند؟

درک و ارتباط با نیازهای مشتری سنگ بنای بازاریابی خوب است. مردم می خواهند درک شوند، و داشتن ارتباط در سطح اجتماعی می تواند شانس شما را برای فروش افزایش دهد.

نحوه استفاده از روانشناسی در فروش

روانشناسی فروش نوعی فرآیند است که شامل در نظر گرفتن روان بازار هدف شما برای فروش محصولات و خدمات است . به جای اینکه مشتریان را متقاعد کنید که به محصول یا خدمات شما نیاز دارند، راهی برای بازاریابی بر اساس نیازها و خواسته های فعلی آنها پیدا می کنید. روش های مختلفی برای خرید محصولات وجود دارد. برخی از مشتریان به طور ناگهانی خرید می کنند و بعداً خرید را منطقی می کنند. در موارد دیگر، فرد هنگام خرید محصولات جدید از منطق و دلیل به جای احساسات استفاده می کند.

متخصصان فروش می توانند از احساسات مشتری به عنوان راهی برای بستن فروش استفاده کنند . یک اشتباه رایج در زمینه های فروش، تمرکز بر هزینه ها است. اگر یک همکار فروش ارزش های مخاطبان هدف خود را درک کند، می توان از استراتژی هایی برای نشان دادن اینکه چگونه محصول (یا خدمات) مطابق با آن ارزش ها باقی می ماند، استفاده کرد.

اصول متقابل روانشناسی فروش

برای عمل متقابل، تمرکز بر نیاز عاطفی برای پس دادن چیزی پس از دریافت چیزی است. به آن مانند بازگشت یک لطف فکر کنید. اگر شرکت شما تمام تلاش خود را برای انجام کاری خوب برای مشتری انجام دهد، ممکن است مشتری احساس کند که در ازای آن خریدی انجام دهد. به عنوان مثال، اگر یک نمونه رایگان از یک محصول به شما داده شود، تمایل بیشتری به خرید آن برای خرید متقابل دارید.  

اصول تعهد روانشناسی فروش

تعهد به نیاز به ایجاد تغییر در زندگی اشاره دارد. ممکن است فرد بخواهد سیگار را ترک کند یا وزن کم کند. تلاش‌های بازاریابی به نیاز فرد برای اثبات اینکه می‌تواند به اهدافش متعهد بماند، کمک می‌کند. این رویکرد موثر است زیرا برای اینکه یک فرد متعهد بماند، ممکن است نیاز داشته باشد که به طور مداوم از محصولات شما استفاده کند. بر این ثبات در بازاریابی خود تأکید کنید تا خریدهای تکراری را تشویق کنید.

اصول دوست داشتن روانشناسی فروش

دوست داشتن به خرید یک محصول به دلیل پاسخ احساسی مثبت به شخصی که آن را می فروشد، اشاره دارد. به همین دلیل است که بسیاری از کمپین های بازاریابی از افراد مشهور در تبلیغات خود استفاده می کنند. همچنین دلیل خوبی برای اطمینان از این است که همکاران و نمایندگان فروش و خدمات مشتری شما دوستانه و دوستانه هستند.

اصول اقتدار روانشناسی فروش

برای اقتدار، خریدار توسط افرادی که به عنوان متخصص در صنعت خود شناخته می شوند یا توسط مقامات صنعت متقاعد می شود. به عنوان مثال، بسیاری از تبلیغات برای خمیر دندان بیان می کنند که این محصول توسط انجمن های دندانپزشکی تایید شده است و یک برند “معتمد توسط دندانپزشکان” است.

اصول وحدت روانشناسی فروش

کمپین های بازاریابی بر برآورده کردن نیاز جامعه تمرکز دارند. به عنوان مثال، یک تبلیغ ممکن است طرفداران یک تیم ورزشی خاص را هدف قرار دهد. مثال دیگر می تواند یک باشگاه ورزشی باشد که کلاس های گروهی خود را نه تنها به عنوان ورزش بلکه به عنوان گردهمایی اجتماعی تبلیغ می کند.

اصول اجتماعی روانشناسی فروش

اجتماعی با نیاز ذاتی ما به دوست داشتن چیزهایی مشابه با همسالانمان مرتبط است. درصد زیادی از خریداران قبل از خرید به توصیه های دوستان و اعضای خانواده اعتماد می کنند. اینفلوئنسر مارکتینگ از این نیاز روانی بهره می برد. همینطور بخش توصیفات یا نظرات وب سایت شرکت شما. وقتی مشتریان تحسین افرادی مانند خودشان را ببینند، متوجه خواهند شد که شما برای نیازهای آنها مناسب هستید.

اصول کمیابی روانشناسی فروش

با کمبود، انگیزه کلیدی برای خریدار ترس از دست دادن فرصت منحصر به فرد است. به همین دلیل است که نسخه های فروش اغلب از عباراتی مانند “پیشنهاد زمان محدود” استفاده می کنند. شخصی که این پیشنهاد را از دست می دهد ممکن است بعداً از پرداخت قیمت بالاتر پشیمان شود، بنابراین پیشنهادات با زمان محدود می تواند منجر به افزایش فروش شود.

سایر اصول روانشناسی فروش:

با توجه به این اصل، اگر از شخصی که آن را می فروشد خوشمان بیاید، به احتمال زیاد بله می گوییم. به همین دلیل است که بسیاری از افراد مشهور برای تایید برندها استفاده می‌شوند. به همه طرفدارانی فکر کنید که یک محصول را می خرند، زیرا آنها شخصی که یک محصول را تأیید می کند، می ستایند. اگر نمی توانید یک شخصیت مشهور را بپردازید، سعی کنید یک داستان شخصی در بخش درباره ما وب سایت خود بگویید.

هدیه دادن

بر اساس این اصل، اگر هدیه ای دریافت کنید، احساس می کنید مجبور به پس دادن هستید. اغلب، مصرف‌کننده چیزی را می‌خرد، زیرا یک نمونه رایگان به او داده شده است. هدیه دادن به کسی هنگام خرید تاثیری دوچندان دارد. آنها از دریافت آن راضی هستند و اغلب احساس می کنند که در نتیجه دریافت آن مجبور به خرید بیشتر می شوند.

تعارف

مردم کاملاً درگیر زندگی خود هستند و به ندرت زمانی را برای تعریف و تمجید از دیگران اختصاص می دهند. سعی کنید از خریدار خود تعریف کنید.

مرتبط ماندن

از طریق کمپین های بازاریابی ایمیلی ، بازاریابی پیامکی ، خبرنامه ها و هر وسیله دیگری که می توانید جلوی خریدار خود بمانید . آنها را اسپم نکنید؛ هیچ کس هزاران نامه ناخواسته را دوست ندارد. اگر مراقب نباشید شما را به سرزمین اسپم می فرستند. در مورد زمان، محتوا و ارزش پیام اندازه گیری شود. چگونه ارزش را تعریف کنم؟ اگر اطلاعاتی را دریافت کنم که بتوانم در دنیای خود از آن استفاده کنم، این ارزشمند است.

اثبات اجتماعی

ما همه موجودات اجتماعی هستیم. ما اغلب قبل از تصمیم به خرید به آنچه دیگران می گویند و انجام می دهند نگاه می کنیم. به همین دلیل است که توصیفات مشتری و مطالعات موردی بسیار قدرتمند هستند. در شرایط فروش امروزی، توصیفات ویدیویی بسیار محبوب شده اند. تاثیر یک مشتری راضی ۱۰ برابر بیشتر از فروش محصول یا خدمات شماست. این تکنیک ها را برای افزایش آگاهی، دوست داشتن و اصالت خود در چشم انداز فروش امروزی امتحان کنید.

انتهای مطلب/ منبع

تفاوت میان مارکتینگ و توسعه کسب و کار

تفاوت میان مارکتینگ و توسعه کسب و کار

از مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کنار هم استفاده می‌شود، با این ‌وجود یکسان نیستند. اغلب می‌شنویم که کلمات مارکتینگ و توسعه کسب و کار به‌جای یکدیگر مورداستفاده قرار می‌گیرند. اگر به دنبال کار بیشتری هستید، هر فعالیتی که برای رسیدن به این هدف انجام می‌دهید را می‌توان “توسعه کسب و کار” نامید. این طرز تفکر کمی گیج‌کننده است و به‌سرعت می‌تواند به انتظارات برآورده نشده‌ای منجر شود. اگر فکر می‌کنید که در مارکتینگ و توسعه کسب و کار به پشتیبانی نیاز دارید، ابتدا باید تفاوت‌ها و هم‌پوشانی‌های این دو را درک کنید؛

کار مارکتینگ چیست؟

کار مارکتینگ این است که عوامل اصلی که شمارا از دیگران متمایز می‌کنند را تشخیص بدهد، پیام شمارا توسعه داده و برای شما جایگاهی در بازار ایجاد کند. به این موارد فکر کنید: تبلیغات، ترویج در رویدادها، محتوای وب‌سایت و ایجاد رهبری فکری از طریق روابط عمومی؛ این‌ها همگی راهبردهای مارکتینگ هستند.

کار توسعه کسب و کار چیست؟

کار اصلی توسعه کسب و کار، ایجاد ارتباط است. توسعه کسب و کار، بر پایه برندی که از طریق فعالیت‌های مارکتینگ خود به وجود آورده‌اید، مخاطبان را به محصولات یا خدمات شما متصل می‌کند. توسعه کسب و کار به دنبال مشتریان احتمالی می‌رود (رویدادهای شبکه‌سازی را در نظر بگیرید)، مشتریان راغب (lead) را تعیین می‌کند و سپس آن‌ها را به مشتری تبدیل می‌کند. توسعه کسب و کار تماماً با ایجاد رابطه سروکار دارد.

برخی از مدیران مارکتینگ از هر دو عنوان مارکتینگ و توسعه کسب و کار استفاده می‌کنند. یک فرد بااستعداد که در حوزه مارکتینگ اطلاعات عمومی بالایی دارد، می‌تواند با مقداری فراست در کار، در هر دو حوزه به ارائه آموزش و توصیه‌های راهبردی بپردازد؛ اما واقعیت این است که فعالیت‌هایی که باید انجام شود کاملاً متفاوت بوده و معمولاً نیاز به مجموعه متفاوتی از مهارت و تخصص دارد.

کارکنان شاغل در حوزه‌های مارکتینگ و روابط عمومی خلاق هستند. آن‌ها معمولاً داستان‌سرایان خوبی هستند و می‌دانند چگونه می‌شود یک پیام را از طریق ظاهر برند و پیام‌های مارکتینگ جذاب گسترش داد. آن‌ها روش‌هایی جدید و جالب برای ایجاد آگاهی نسبت به برند شما به وجود می‌آورند. آن‌ها همیشه به دنبال فرصت هستند و به ایده‌های تازه فکر می‌کنند. علاوه بر این، احتمالاً داستان‌های ترویج گری برای رسانه‌ها فراهم می‌کنند، محتوا می‌نویسند و رهنمودها و یا طرح‌های خلاقانه‌ای نیز ارائه می‌کنند.

کارکنان بخش توسعه کسب و کار عملاً به فروش می‌پردازند. آن‌ها بیرون می‌روند و گاهی بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، کسب و کار را گسترش می‌دهند. توسعه کسب و کار برای بسیاری از افراد حرفه‌ای نیاز به کارآموزی، آموزش و برداشتن چند گام فراتر از دایره آسایش دارد. وکلا، حسابداران، مشاوران اقتصادی و سایر تأمین‌کنندگان کالا یا خدمات حرفه‌ای، خواه یا نا خواه توسعه‌دهندگان کسب و کار خود محسوب می‌شوند. ممکن است کارکنان بخش مارکتینگ در تدوین پیام، عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، اما رابطه‌ای که مشتری شما به‌واسطه آن خرید می‌کند با آن‌ها برقرار نمی‌شود، بلکه این رابطه با مشاوری که آن اعتماد را پرورش داده تا مشتری کار خود را به عهده شما بگذارد برقرارشده است.

مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کدام نقطه همپوشانی دارند؟

در اغلب خدمات حرفه‌ای، چرخه فروش نسبت به هر زمان دیگری طولانی‌تر شده است. زمانی که یک مشتری راغب معتبر را شناسایی کردید، فعالیت‌های مارکتینگ شما نباید متوقف شوند. برای حفظ برتری برند در ذهن مشتری، پرورش مشتریان راغب برای یک دوره زمانی بلندمدت ضروری است. گروه بازاریاب پرورش مشتری راغب می‌تواند از اشتراک‌گذاری محتوای برند دار و فرصت‌های آموزشی از طریق مارکتینگ ایمیلی، مارکتینگ در رویدادها و توسعه از طریق رسانه‌های اجتماعی استفاده کند. مارکتینگ باید ابزارهای فروشی که توسعه کسب و کار برای تبدیل یک مشتری راغب آماده به مشتری واقعی نیاز دارد را نیز تأمین کند (طرز بیان پیشنهاد‌های قابل‌ارائه، آموزش روش ارائه و پشتیبانی آن، دسته‌های اسلاید، مکمل‌های چاپ‌شده و حتی برگه‌های یادداشت و هدایای برند دار). گروه توسعه کسب و کار می‌تواند از ایمیل‌های شخصی، تماس‌های تلفنی متعاقب، قرار ملاقات حضوری نهار یا حتی ورزشی استفاده کند.

شما به کدام‌ یک نیاز دارید؟ مارکتینگ یا توسعه کسب و کار؟

هنگامی‌که نوبت به توسعه راهبرد کسب و کار برای شرکت یا کسب و کار می‌رسد، مارکتینگ یک بخش ضروری است. به همین ترتیب، راهبرد برند سازی و مارکتینگ نیز با توجه به اهداف توسعه کسب و کار شما باید ایجاد شود. این دو نه‌تنها مکمل یکدیگر هستند بلکه به هم وابسته نیز هستند، اما این آن‌ها را یکسان نمی‌سازد. هنگامی‌که اهداف مارکتینگ و توسعه کسب و کار خود را مدنظر قرار می‌دهید، به نقاط قوت و ضعف فعلی شرکت خود فکر کنید. ممکن است متوجه شوید که برای ایجاد مشتریان راغب به‌مواجهه (exposure) بیشتر و تاکتیک‌های مارکتینگ جدید نیاز دارید. شاید هم متوجه شوید که مشتریان راغب آماده‌ای دارید، اما برای تبدیل آن‌ها به مشتری، تنها نیازمند ارائه آموزش به بخش فروش خود هستید.

انتهای مطلب/ منبع