کسب و کار در مسیر صحیح و اساسی ...
چرا اینفلوئنسر مارکتینگ بهتر از تایید افراد مشهور است؟

چرا اینفلوئنسر مارکتینگ بهتر از تایید افراد مشهور است؟

برای چندین دهه، افراد مشهور محصولات را تأیید می کنند و بر تصمیمات خرید توده ها تأثیر می گذارند. اما در چند سال گذشته، بسیاری از برندها به سمت اینفلوئنسر مارکتینگ روی آورده اند. در واقع، اینفلوئنسر مارکتینگ آنقدر محبوب شده است که در سال ۲۰۲۱ یک صنعت ۱۳.۸ میلیارد دلاری بود .اما دقیقاً چه تفاوتی بین جذب افراد مشهور برای تبلیغ محصول شما و همکاری با اینفلوئنسرها در رسانه های اجتماعی وجود دارد؟ و چرا اینفلوئنسر مارکتینگ در رسانه های اجتماعی بسیار بهتر از تایید افراد مشهور در نظر گرفته می شود؟

تفاوت اینفلوئنسرها در مقابل سلبریتی ها

ابتدا، بیایید سعی کنیم تفاوت های اصلی بین اینفلوئنسر مارکتینگ و تایید افراد مشهور را درک کنیم. به راحتی می توان این دو را با هم اشتباه گرفت، زیرا هر دو شامل بازاریابی یک محصول، خدمات یا نام تجاری از طریق یک فرد مشهور و بسیار با نفوذ هستند. برخی از بزرگترین تفاوت های بین اینفلوئنسر مارکتینگ و تایید افراد مشهور عبارتند از:

۱.تخصص

سلبریتی ها لزوماً نباید در نوع محصولاتی که تبلیغ می کنند متخصص باشند. ممکن است ستاره های پاپ مانند جاستین بیبر را ببینید که لباس زیر کالوین کلاین را تبلیغ می کنند یا سلنا گومز در حال تبلیغ آدیداس نئو است.

آنها طراح مد نیستند و هیچ دخالتی در توسعه آن محصولات ندارند.

پس، چرا تایید یک سلبریتی از سوی آنها هنوز نتایج خوبی برای برندها ایجاد می کند؟

چون جذابیت توده ای دارند. میلیون‌ها طرفدار به آن‌ها نگاه می‌کنند و شاید مایل باشند هر چیزی را که تایید می‌کنند امتحان کنند.

از سوی دیگر:

اینفلوئنسر مارکتینگ عمدتاً به این دلیل کار می کند که اینفلوئنسر رسانه های اجتماعی در نوع محصولاتی که تبلیغ می کنند تخصص دارد. مثلا: به عنوان مثال، ممکن است بلاگرهای زیبایی مانند میشل فان را ببینید که خط جدیدی از محصولات زیبایی را تبلیغ می کنند، یا بلاگرهای مد مانند Aimee Song ( Song of Style ) خط مد جدیدی را تبلیغ می کنند. تأییدیه ‌های آنها، برخلاف تأییدیه افراد مشهور، قابل اعتماد و مرتبط تلقی می‌شوند، زیرا آنها در جایگاه‌های مربوطه خود متخصص در نظر گرفته می‌شوند.

۲. درگیر کردن مخاطب

یکی دیگر از تفاوت های مهم بین تایید افراد مشهور و اینفلوئنسر مارکتینگ این است که تایید افراد مشهور به احتمال زیاد ارتباط یک طرفه است.از سوی دیگر، اینفلوئنسرها تمایل دارند تا در بین مخاطبان رسانه های اجتماعی و بازار هدف خود الهام بخش تعامل باشند. یک سلبریتی ممکن است محصولی را در یک تبلیغ تلویزیونی یا تبلیغات رسانه های اجتماعی تأیید کند. در حالی که این تبلیغات برای دیده شدن و شنیدن است، طرفداران واقعا نمی توانند با آنها تعامل داشته باشند.

هنگامی که یک تأثیرگذار رسانه اجتماعی محصولی را از طریق محتوای حمایت شده یا یک ویژگی محصول تبلیغ می کند، می تواند منجر به ارتباط دو طرفه در رسانه های اجتماعی شود. اینفلوئنسرها این توانایی را دارند که با فالوورهای شبکه های اجتماعی خود گفتگو را آغاز کنند. ممکن است همه آنها در نظرات به تعامل با طرفداران خود ادامه ندهند. اما آنها به طور کلی موفق می شوند مخاطبان خود را به اندازه کافی درگیر کنند تا آنها را در مورد محصول تبلیغ شده در رسانه های اجتماعی صحبت کنند.

۳. ایجاد محتوا

یک تفاوت عمده بین افراد مشهور و اینفلوئنسرها این است که اکثر اینفلوئنسرها تولیدکنندگان محتوای فوق العاده ای هستند. به خصوص، در شبکه های اجتماعی.

  • در مورد تایید افراد مشهور، برند یا آژانس بازاریابی ایده و خط داستانی برای تبلیغ محصول ارائه می دهد.
  • افراد مشهور فقط نقش خود را ایفا می کنند و نفوذ خود را در کمپین سهیم می کنند.
  • به عبارت دیگر، تایید یک سلبریتی ممکن است چهره کمپین باشد، اما نه مغز پشت آن.

از سوی دیگر:

  • اکثر اینفلوئنسرها در زمینه های مربوطه خود متخصص هستند. آنها در ایجاد محتوای تبلیغاتی شرکت می کنند و گاهی اوقات حتی پیام را کنترل می کنند.
  • برندها ممکن است دستورالعمل‌های کمی در مورد نیازهای کمپین به آنها بدهند، اما اینفلوئنسر مسئول صدا و لحن محتوای حمایت‌شده است.
  • به عبارت دیگر، در هنگام تبلیغ محصول یا خدمات برند، آزادی خلاقانه دارند.

نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که برخی از برندها هنوز هم اشتباه می کنند که با اینفلوئنسرها مانند افراد مشهور رفتار می کنند. منظور من از این چیست؟  آنها سعی می کنند آنچه را که اینفلوئنسر می گوید و اینکه چگونه محصول را تبلیغ می کنند کنترل کنند. این می تواند به رابطه آنها با اینفلوئنسر آسیب برسان. و حتی ممکن است بر کیفیت محتوای تولید شده برای استراتژی بازاریابی شما تأثیر بگذارد.

۴. رسیدن

همانطور که قبلاً ذکر شد، تأیید افراد مشهور تأثیر زیادی بر تصمیمات خرید توده‌ها دارد. دامنه دسترسی آنها در جمعیت‌های مختلف و شخصیت‌های مشتری گسترش می‌یابد، زیرا آنها دنبال‌کنندگان خود را از طریق مشاغل آفلاین ایجاد کرده‌اند. به طور معمول، یک بازیگر، مدل، نوازنده یا ورزشکار مشهور یک سلبریتی سنتی در نظر گرفته می شود.

با این حال، در مورد تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی:

اکثر آنها در رسانه های اجتماعی و سایر کانال های آنلاین طرفداران خود را ایجاد کرده اند. دسترسی آنها معمولاً روی یک مخاطب خاص در پلتفرم های رسانه های اجتماعی متمرکز است.

مثلا:

یک یوتیوب‌بر بازی با نفوذ معمولاً یک خط مد یا مارک زیبایی را تأیید نمی‌کند، اما از محصولات بازی و فناوری یا شاید حتی کالاهای گیکی طرفدار حمایت می‌کند. در برخی موارد، ممکن است یک منطقه خاکستری وجود داشته باشد که برخی از عناصر این دو استراتژی را با هم مخلوط می کند.

چرا اینفلوئنسر مارکتینگ را به جای تایید افراد مشهور انتخاب کنید؟

چند سال پیش، مدیریت تبلیغات و بازاریابی عمدتاً شامل یک سلبریتی مشهور بود که محصولی را در تلویزیون، بیلبوردها یا مجلات تأیید می کرد. اما امروزه صنعت تبلیغات توسط اینفلوئنسرهای دیجیتالی مانند وبلاگ نویسان و یوتیوبرها و دیگر پلتفرم های رسانه های اجتماعی پیشی گرفته است. اینفلوئنسر مارکتینگ برای اکثر برندها سودمندتر از تایید افراد مشهور است. برخی از دلایل اصلی بهتر بودن اینفلوئنسر مارکتینگ از تایید افراد مشهور عبارتند از:

۱. مقرون به صرفه بودن و انعطاف پذیری هزینه

شاید شنیده باشید که سلبریتی های A-list میلیون ها دلار دستمزد می گیرند تا سفیران برند شوند. برای مثال بیانسه در سال ۲۰۱۲ ۵۰ میلیون دلار برای تبلیغ پپسی به دست آورد. بسیاری از برندها ممکن است نتوانند میلیون ها دلار مورد نیاز برای کار با یک سلبریتی برتر را جمع آوری کنند. با این حال، آنها ممکن است بودجه ای برای تبلیغ محصولات یا خدمات خود از طریق یک شخصیت مشهور تلویزیونی داشته باشند.

با این حال، کار با افراد مشهور هنوز بسیار گران تر از کار با تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی است. بر اساس گزارش اکونومیست ، افراد مشهور با بیش از ۷ میلیون فالوور اینستاگرام ممکن است برای یک پست حمایت شده در شبکه های اجتماعی مبلغی معادل ۱۵۰ هزار دلار دریافت کنند. با افزایش تعداد فالوورهای آنها در رسانه های اجتماعی، هزینه پست های حمایت شده در رسانه های اجتماعی نیز افزایش می یابد.

در حالی که اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی با میلیون‌ها فالوور نیز ممکن است گران باشد، اما معمولاً به اندازه افراد مشهور هزینه نمی‌گیرند. برندهایی با بودجه محدود نیز می توانند از میان اینفلوئنسرهای سطح متوسط ​​و میکرو اینفلوئنسرها انتخاب کنند. این دقیقاً جایی است که بازاریابی تأثیرگذار بر تأیید افراد مشهور غلبه می کند. هنگام کار با اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی، انعطاف‌پذیری از نظر هزینه وجود دارد، اما این همیشه در مورد تأییدیه‌های افراد مشهور صادق نیست.

برای یک پست حمایت‌شده در اینستاگرام، می‌توانید اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی را بیابید که برای یک پست برند در رسانه‌های اجتماعی کمتر از ۲۵۰ دلار دریافت می‌کنند. در واقع، ۹۷ درصد از میکرو اینفلوئنسرها تنها ۵۰۰ دلار یا کمتر بر اساس We are Social Media دریافت می کنند. و اگر به دنبال همکاری با  وبلاگ نویسان بسیار تاثیرگذار برای کمپین بازاریابی خود هستید، اکثر آنها برای یک پست حمایت شده ۱۰۰۰ دلار یا کمتر از شما دریافت می کنند.

۲. قابلیت اطمینان

یکی از ویژگی های کار با اینفلوئنسرها این است که آنها به طور کلی در زمینه های مربوطه خود متخصص هستند. و این همان جایی است که آنها با سلبریتی های جریان اصلی تفاوت دارند. در همین حال، افراد مشهور معمولاً هیچ دانش عمیقی در مورد محصولاتی که تأیید می کنند ندارند. این ویژگی همچنین یکی از مزایای اصلی اینفلوئنسر مارکتینگ است. مردم برای مشاوره، راهنمایی و توصیه در مورد محصولات مصرفی به این افراد مراجعه می کنند.

اگر قصد خرید یک محصول را داشتید، به چه چیزی بیشتر اعتماد می کردید؟

توصیه ها و توصیه های شخصی که در مورد محصولات گفته شده متخصص است یا شخصی که به سادگی مشهور است؟

مطالعه ای که توسط  Collective Bias انجام شد  نشان داد که تنها ۳٪ از مصرف کنندگان به خرید یک محصول مورد تایید افراد مشهور فکر می کنند، در حالی که ۳۰٪ محصولی را خریداری می کنند که توسط یک تأثیرگذار غیر سلبریتی تایید شده است.

علاوه بر این:

  • یک مطالعه توییتر و آنالکت نشان داد که مردم تقریباً به اندازه دوستان خود به اینفلوئنسرها اعتماد دارند.
  • با توجه به این سطح اعتماد بالا، اینفلوئنسرها توانایی هدایت خرید و تاثیرگذاری بر تصمیمات افراد را دارند.

فرض کنید شما به تازگی یک خط آرایش جدید راه اندازی کرده اید. شما می خواهید آگاهی خود را در مورد محصول در بازار هدف خود افزایش دهید. و همچنین می خواهید اعتماد مخاطب را جلب کنید تا آنها با خرید محصول احساس راحتی کنند. دوست دارید با چه کسی شریک شوید؟ سلبریتی یا اینفلوئنسر؟

شما می توانید یک تاییدیه افراد مشهور از محصول دریافت کنید. اما این فقط برای شما قرار گرفتن در معرض نام تجاری را به ارمغان می آورد، که ممکن است برای افزایش خرید کافی نباشد. با این حال، اگر بخواهید محصول را از طریق شخصی تبلیغ کنید.

یک متخصص آرایشی با نفوذ می تواند نحوه عملکرد محصول را نشان دهد. یا می توانند نظر صادقانه خود را در مورد محصول بیان کنند. آنچه آنها در مورد محصول می گویند به عنوان یک نظر متخصص در نظر گرفته می شود و ممکن است منجر به تبدیل بیشتر شود.

۳. درگیر کردن مخاطب

همانطور که قبلا ذکر شد، اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی، تولیدکنندگان محتوا عالی هستند. آنها موقعیت تأثیرگذار خود را به دلیل توانایی خود در ایجاد محتوایی که برای مخاطبان خود جذاب و جذب می کند به دست آوردند. بنابراین وقتی محتوای حمایت شده ایجاد می کنند، می توانند تعاملات زیادی را برای برند در رسانه های اجتماعی ایجاد کنند.

این یکی دیگر از دلایلی است که نشان می دهد بازاریابی تأثیرگذار در مورد استراتژی بازاریابی بسیار بهتر از تأیید افراد مشهور است. وقتی یک اینفلوئنسر محتوای حمایت شده را برای تبلیغ یک محصول یا خدمات ایجاد می‌کند، محتوا اغلب با پست‌های معمول آن‌ها همسو می‌شود (اگر برند آزادی خلاقیت به آنها بدهد).

برای توضیح بیشتر در این مورد:

اینها افرادی هستند که از قبل می دانند چه نوع محتوایی مخاطبان خود را جذب می کند. بنابراین آنها می توانند محتوای حمایت شده را ایجاد کنند که ویژگی محصول را داشته باشد اما همچنان جذاب و معتبر باشد. اما در مورد افراد مشهور، آنها معمولاً فقط چهره یک کمپین تبلیغاتی هستند که توسط یک برند ایجاد شده است. بنابراین تأیید افراد مشهور آنها کمتر معتبر به نظر می رسد.

شاید به همین دلیل است که در سطح تعامل بین اینفلوئنسر مارکتینگ و تاییدیه افراد مشهور تفاوت زیادی وجود دارد. مطالعه دیگری با عنوان Collective Bias نشان داد که افراد به طور متوسط ​​۲ دقیقه و ۲۱ ثانیه را صرف محتوای تأثیرگذار می کنند. این یک تفاوت بزرگ است با توجه به اینکه مردم فقط حدود ۹ ثانیه را صرف مشاهده تبلیغات آنلاین می کنند.

بیایید مقایسه کنیم:

برای درک بهتر این موضوع، بیایید میزان تعامل پست‌های اینستاگرام را از یک سلبریتی اصلی و یک تأثیرگذار مقایسه کنیم. ابتدا اجازه دهید نگاهی به پست زیر از  اولیویا وایلد بیندازیم . او تصویری از چند صفحه وینیل از  Vinyl Me, Please به اشتراک گذاشت و در مورد اینکه چقدر این شرکت را دوست دارد صحبت کرد.

این ممکن است لزوماً محتوای حمایت شده نباشد، اما فقط ببینید که پست رسانه اجتماعی چگونه مخاطبان او را درگیر کرده است. بهتر از تأیید افراد مشهور این پست بیش از ۹۶۰۰ لایک و ۹۷ نظر دریافت کرد. با توجه به اینکه وایلد بیش از ۲ میلیون دنبال کننده دارد، چندان چشمگیر نیست.

از سوی دیگر:

پست حمایت شده توسط اینفلوئنسر زیبایی بانی مایر  در مورد خزنده های جدید پوما بیش از ۴۳۰۰۰ لایک و ۱۰۰۰ نظر دریافت کرد. او نیز بیش از ۲ میلیون دنبال کننده در رسانه های اجتماعی دارد، اما تفاوت زیادی بین میزان جذب فالوورهای خود وجود دارد.

اینفلوئنسر مارکتینگ در مقابل تایید افراد مشهور: کدام بهتر است؟

اکنون برخی از بزرگترین دلایلی را که چرا بازاریابی تأثیرگذار بسیار بهتر از تأیید افراد مشهور عمل می کند، درک می کنید. آیا این بدان معناست که شما باید به طور کلی از افراد مشهور برای کمپین های تبلیغاتی خود دوری کنید؟ سلبریتی‌ها با دسترسی گسترده و میلیون‌ها فالوور، هنوز هم قدرت افزایش آگاهی در مورد برند شما را دارند. همه چیز به اهداف کمپین و بودجه بازاریابی شما بستگی دارد.

اگر بودجه دارید، می توانید هر دو بازاریابی تأثیرگذار و تأیید افراد مشهور را با هم ترکیب کنید. به عنوان مثال، یک سلبریتی بزرگ چهره برند شما باشد. آنها می توانند به شما کمک کنند تا آگاهی مردم را در مورد برند خود افزایش دهید.سپس، می‌توانید با چندین تأثیرگذار رسانه‌های اجتماعی مرتبط شریک شوید تا به یک مخاطب خاص برسید.

نمی توان انکار کرد که تأییدیه افراد مشهور مزایای خود را دارد. مردم اعتماد خود را به تبلیغات از دست می دهند و تبلیغات بنری آنلاین را در مرورگرهای خود مسدود می کنند. بنابراین عاقلانه است که رویکردی شخصی تر و قابل اعتمادتر برای دستیابی به مخاطبان هدف خود از طریق بازاریابی دیجیتال داشته باشید.

انتهای مطلب/

بایدها و نبایدهای برندهای مشهور در عصر تولیدکنندگان

بایدها و نبایدهای برندهای مشهور در عصر تولیدکنندگان

وقتی به “هیاهوی جانبی” فکر می کنید، آیا به فکر ساختن یک برند چند میلیون دلاری یا ایجاد تغییرات اضافی بعد از کار و تبدیل شدن به یک راننده اشتراکی هستید؟ خوب، برای ما مردم عادی، به احتمال زیاد دومی است، اما برای سلبریتی ها، ساختن یک برند چند میلیون دلاری یک امر عادی به نظر می رسد. فعالیت‌های کارآفرینانه افراد مشهوری مانند جسیکا آلبا، سلنا گومز، جنیفر لوپز و کایلی جنر، صنایع را در سراسر جهان اشباع کرده است و امروزه این نوار برای موفقیت یک برند مشهور بالاتر از همیشه است.

پنج سال پیش، یک سلبریتی می‌توانست نام و چهره‌اش را روی هر چیزی که می‌خورد، اعم از عطر، مراقبت از مو، یا خط زیبایی، بگذارد و کمی پول نقد و در معرض دید قرار بگیرد. اما اکنون، ریسک‌ها بیشتر شده و مصرف‌کننده‌های معمولی به طور فزاینده‌ای به بررسی دقیق برندهای مشهور وارد بازار می‌شوند، نام و چهره شناخته‌شده دیگر به اندازه کافی خوب نیست.

برای اینکه امروزه به عنوان یک برند با پشتوانه سلبریتی ها برجسته شوید، باید هدفی با اصالت وجود داشته باشد. یک برند مشهور باید با هر چیزی که به بازار می آورد ارزش بیافزاید، نمونه ای از کیفیت و حل یک مشکل یا نیاز مهم موجود در بازار. موفق ترین برندهایی که توسط سلبریتی ها حمایت می شوند، آنهایی هستند که به دلیل استراتژی موقعیت یابی خاص یا نیازهای مشتری که برآورده می کنند و برآورده می کنند، بر رشد بلندمدت تمرکز می کنند.

مشارکت سلبریتی ها نباید تنها عامل متمایز کننده برای این نوع برندها باشد، کیفیت و ارزش افزوده و همچنین جامعه ای که ایجاد می کنند باید باشد. یک برند باید منحصر به فرد باشد و شخصیت خاص خود را داشته باشد تا اینکه بر شخصیت و مهارت سلبریتی ها تکیه کند. 

  • اثبات در پودینگ است

انجام دهید: هدف و اشتیاق پشت برند داشته باشید

شروع به ساختن برندی که از اشتیاق به جای جاه طلبی سودجویی ناشی می شود، مورد توجه و ارزش گذاری مصرف کننده عادی قرار می گیرد. برای متمایز شدن، سلبریتی ها باید درگیر باشند و در صندلی راننده با جهت گیری برای برند و پشت سر آن با اشتیاق حضور داشته باشند. اگر این وجود نداشته باشد، مصرف کنندگان می توانند از طریق عمل ببینند.

برخی از سوالاتی که ارزش بررسی دارند عبارتند از:

آیا نیازی در بازار وجود دارد؟

آیا مصرف کنندگان برای محصولی که من عرضه می کنم ارزش قائل هستند؟

آیا من به‌عنوان یک سلبریتی تثبیت‌شده، مایل هستم که تیم مناسب را برای موفقیت این برند دور هم جمع کنم؟

بیایید به عنوان مثال به شرکت تکیلا جورج کلونی و رانده گربر،Casamigos نگاه کنیم.

اولین عناصری که این برند را در موقعیت موفقیت قرار می دهد، خودانگیختگی سلبریتی ها در ایجاد برند است. هر دو مرد که به روش های خاص خود در هالیوود تأسیس شده بودند، خانه های مجاوری در مکزیک داشتند که در آنجا شروع به توسعه تکیلاهای خود برای سرگرمی و بیشتر برای استفاده شخصی کردند. آنها در نهایت تصمیم گرفتند آن را در سال ۲۰۱۳ به عموم بفروشند.

رانده گربر گفت که وقتی تصمیم گرفتند این تکیلا را به یک برند تبدیل کنند و تکیلا را به صورت عمومی بفروشند، برای آنها مهم این بود که ما بهترین تکیلا را داریم، اما آن را برای همه مقرون به صرفه می کنیم. جورج به پول نیاز ندارد، من به آن نیاز نداشتم… این دلیل راه اندازی یک تکیلا نبود. ما می خواستیم همه بتوانند آن را بنوشند و منحصر به فرد نباشند .

هر دوی این مردها فرصتی را دیدند تا چیزی را که به آن علاقه داشتند با جهان به اشتراک بگذارند و همین باعث شد. اشتیاق بر جاه طلبی سودجویی که برای یک برند مشهور مهم است، غلبه کرد. آموزش خود در مورد نیازهای مصرف کننده و همچنین جایی که نام تجاری آنها در بازار جا می گیرد و واقعاً برای انجام این کار تلاش می کنند این نکته کلیدی است.

انجام دهید: یک محصول با کیفیت داشته باشید

تنها مهم ترین جنبه یک برند مشهور به خصوص اگر بخواهیم (به طور فرضی) جنبه سلبریتی را از بین ببریم، کیفیت محصول است. مهم نیست که راه اندازی چقدر عالی باشد، مهم نیست که یک سلبریتی چند میلیون دنبال کننده داشته باشد، برای اطمینان از تمایز قوی، مقاومت در برابر آزمون زمان و حفظ مصرف کنندگان در بازار، باید یک محصول عالی و موقعیت نام تجاری فکر شده وجود داشته باشد. دراز مدت. انجام این کار مستلزم ترکیبی بین علاقه سلبریتی ها و مشارکت شخصی با همکاری کارشناسان صنعت و هیئت های مشاوره است. باید اولویت بندی زیادی برای یافتن بهترین مواد تشکیل دهنده و ایجاد محصولی وجود داشته باشد که مصرف کنندگان به خاطر منافع واقعی آن ارزش قائل شوند تا نام سلبریتی ها پشت آن.

شای میچل یک سلبریتی است که برای متمایز کردن ستاره خود از برندهایش تلاش بیشتری می کند، به طوری که بسیاری از مصرف کنندگان مارک هایی را که او تأسیس کرده و به طور مداوم روی آنها کار می کند، نمی شناسند. برند مسافرتی BEIS تنها توسط Shay که در حال حاضر به عنوان مدیرعامل فعالیت می کند، تاسیس شد و برند تکیلا سلتزر Onda توسط Shay تاسیس شد. این برندها می‌توانند بدون نام و چهره سلبریتی ها در هر کاری که برند انجام می‌دهد به تنهایی بایستند، کیفیتی که امروزه در بسیاری از برندهای مشهور موفق یافت می‌شود.

در مورد Casamigos، رند می گوید که “وقتی یک دسته جدید بیرون می آید، او یک بطری می فرستد، و جورج و من آن را می چشیم”. این امر درگیری آنها را با نام تجاری و محصول، که مصرف کنندگان متوجه می شوند و دوست دارند ببینند، تقویت می کند. نه تنها این، بلکه داشتن محصولی که کیفیت را نشان می‌دهد برای ماندگاری بالا و حفظ طولانی مدت مشتری بسیار مهم است. 

انجام دهید: متخصصان صنعت را بیاورید

جذب افراد مناسب برای مشارکت در برند شما، کلید خط تولید با کیفیت و ایجاد اعتبار فوری است. در پشت بهترین برندهای مشهور، کارشناسان صنعت هستند که با اشتیاق افراد مشهور مطابقت دارند.

مانند هر برند مشهور دیگری، ایجاد تیمی از متخصصان که تخصص و تجربه صنعتی را برای محصولات به ارمغان می آورند، مهم است. با هر برند مشهور موفق، تیمی باورنکردنی پشت درهای بسته می آید. به عنوان مثال، کیم کارداشیان خط جدید مراقبت از پوست خود، SKKN را امسال منتشر کرد، جایی که از جوانا چک، متخصص پوست و کارآفرین مشهور مراقبت از پوست، برای کمک به فرمولاسیون خود کمک گرفت. هیلی بیبر با مایکل دی. رتنر شریک شد تا رود را از ابتدا بسازد و تیمی تمام وقت متشکل از شش زن را استخدام کرد تا پیام او در مورد توانمندسازی زنان را تقویت کند، و این فهرست ادامه دارد.

در مورد Casamigos، جورج و رانده از تخصص بازاریابی مایک ملدمن، که بنیانگذار و مدیر عامل دیسکاوری لند است، استفاده کردند تا به عنوان سومین یکی از بنیانگذاران برند مشروب الکلی خود وارد شوند. آنها می دانستند که به جای سوار شدن بر شهرت خود، به تجربه کارآفرینی او برای موفقیت نیاز دارند. علاوه بر این، Casamigos دارای یک تقطیر کننده اصلی است که مسئول اطمینان از کیفیت و قوام هر دسته تکیلا است.

  • آماده شدن برای برخاستن: فرود پرتاب

انجام دهید: یک راه اندازی خوب فکر شده داشته باشید.

استراتژیک باشید و یک برنامه مدون داشته باشید تا در معرض دید قرار بگیرید و به مصرف کننده هدف خود برسید. یک راه اندازی خوب فکر شده و وقت گیر چیزی است که امروزه برای برجسته شدن به عنوان یک برند مشهور مورد نیاز است. Rhode by Hailey Beiber در ماه ژوئن راه اندازی شد و هیلی و تیمش استراتژی پرتابی را تنظیم کردند که دقیق، خوب فکر شده و به موقع بود، همانطور که لازم بود. بیایید به عنوان مثال به رود نگاهی بیندازیم و ببینیم چه چیزی برای هیلی هنگام راه‌اندازی خط مراقبت از پوستش مفید بوده است.  

انجام دهید: رابطه شخصی خود را با علت مشخص کنید.

اطمینان از همسویی برند با ارزش ها و علایق سلبریتی ها بسیار مهم است. هیلی بیبر سال‌هاست که علاقه زیادی به پوست خود دارد و گونه‌های براق خود را در سراسر رسانه‌های اجتماعی و روزنامه‌ها به نمایش گذاشته است. بنابراین، هنگامی که او Rhode، یک برند مراقبت از پوست را معرفی کرد، به نظر نمی‌رسید که او در دسته‌ای قرار می‌گیرد که به آن تعلق ندارد، که اولین شرط اصلی موفقیت برند مشهور است.

انجام دهید: کانال های اجتماعی خود را با لحن و جهت برند هماهنگ کنید.

مشارکت های فکر شده را تنظیم کنید و یک مدار روابط عمومی کامل را برنامه ریزی کنید. اینها برخی از محرک‌های اصلی ایجاد پیش‌بینی و جلب توجه برای برند قبل از راه‌اندازی اولیه هستند.

هیلی میزبان هایروم، خالق محصولات مراقبت از پوست بود که به خاطر آموزش به مخاطبانش در مورد مواد مراقبت از پوست، در کانال یوتیوب خود، جایی که آنها به صراحت محصولات را امتحان کردند و درباره همه چیزهای مراقبت از پوست بحث کردند، میزبانی کرد. مشارکت سلبریتی‌ها با سازندگان محبوب و مرتبط، راهی است که نه تنها در معرض دید قرار می‌گیرند، بلکه برای جذب مخاطبانی که ممکن است از قبل طرفدار سلبریتی ها نباشند، اما مایلند محصولاتی را که توسط خالق مورد علاقه‌شان توصیه می‌شود، امتحان کنند. سازندگان همچنین در میان توده‌ها شهرت معتبرتر و ساده‌تری نسبت به سلبریتی ها در فهرست A دارند.

برندسازی مشترک و همکاری های اندیشیده شده راه دیگری برای جلب توجه و جلب توجه قبل از راه اندازی یک برند جدید است. هیلی با بوتیک فروشگاه مواد غذایی Erewhon مستقر در لس آنجلس شریک شد تا اسموتی پوستی با نسخه محدود تهیه کند. در حالی که Erewhon یک نام تجاری نسبتا کوچک است و ممکن است یک مشارکت تصادفی به نظر برسد، سر و صدا و توجه آن در رسانه های اجتماعی شگفت انگیز است. همه اینفلوئنسرهای “it” و سلبریتی ها آرزو دارند اسموتی با Erewon بخورند زیرا نه تنها گران‌ترین فروشگاه مواد غذایی است که در رسانه‌های اجتماعی بیشتر درباره آن صحبت می‌شود، بلکه به طور طبیعی UGC ارگانیک تولید می‌کند که منجر به قرار گرفتن در معرض بسیاری می‌شود. اسموتی ۱۷ دلاری کاربران TikTok را بر آن داشت تا از خود در حال امتحان نوشیدنی گران قیمت فیلم بگیرند تا ببینند آیا ارزش پول را دارد یا خیر و تجزیه و تحلیل کنند که آیا مواد تشکیل دهنده واقعاً باعث درخشندگی پوست می شوند یا خیر.

هیلی همچنین جشن پر ستاره ای را برای راه اندازی Rhode برگزار کرد. نه تنها همه پرطرفدارترین سلبریتی ها در لیست مهمانان حضور داشتند، بلکه با دقت خالقان و تأثیرگذاران را انتخاب کردند. دلیل اهمیت این رویدادها و مهمانی های برند به دلیل محتوای ارگانیک است که از آنها می آید. وجه مشترک این استراتژی های راه اندازی: تقویت آگاهی از برند به روشی ارگانیک تر

  • استراتژی رسانه های اجتماعی

انجام دهید: از محتوای تولید شده توسط کاربر برای نمایش صحت و اثبات اجتماعی استفاده کنید.

محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC) نام است، اصالت بازی است. برانگیختن سر و صدا در مورد نام تجاری شما به نوبه خود، به نوبه خود، UGC ارگانیک برای یک نام تجاری از جهات مختلف مفید است. نه تنها می‌توانید این محتوا را در کانال‌های اجتماعی ارگانیک خود بازنشر دهید، بلکه می‌توانید از آن‌ها به‌عنوان خلاقیت تبلیغاتی استفاده کنید که معتبرتر به نظر می‌رسد، و می‌توان آن‌ها را در وب‌سایت برند به‌عنوان گواهی‌هایی به اشتراک گذاشت که منجر به اثبات اجتماعی بیشتر می‌شود.

برای افزایش مشارکت جامعه و استفاده از قدرت UGC، مهم است که یک فرد یا تیم داخلی بر شناسایی اعضای جامعه که با برند همسو هستند، ارسال محصولات و سپس دریافت نظرات صادقانه آنها در قالب محتوا متمرکز باشد. داشتن این فرآیند در بک‌اند کنترل بیشتری بر محتوای ارگانیکی که منتشر می‌شود به برند می‌دهد و در عین حال به گفتگو و جامعه پیرامون محصولات برند کمک می‌کند.

انجام دهید: با سازندگان و تأثیرگذارانی که با برند شما همسو هستند همکاری کنید

استفاده از قدرت تأثیرگذاران و سازندگان، اعم از خرد و کلان، به عنوان یک برند مشهور مهم است. از آنجایی که برخی از اینفلوئنسرها شروع به افزایش سطح شهرت برخی افراد مشهور کرده‌اند، طرفداران و مصرف‌کنندگان همچنان این شخصیت‌های اینترنتی را معتبرتر و معتبرتر می‌دانند. سازندگان و اینفلوئنسرها به طور یکسان مانند یک دوست احساس می‌کنند و دنبال کنندگانشان واقعاً می‌توانند به کسی اعتماد کنند. مشارکت با این تأثیرگذاران و سازندگان در هنگام ساختن یک نام تجاری مهم است زیرا به مخاطبان و جایگاه های مختلف آنها کمک می کند. اساساً افزایش دسترسی برند و دوباره ارائه اثبات اجتماعی که مسلماً برای مارک های مشهور در مقایسه با مارک های سنتی مهم تر است.

انجام دهید: حمایت ایجاد کنید و حلقه های رشد را با UGC ترویج دهید

SKIM، خط تولید لباس‌های شکل کیم کارداشیان با استفاده از قدرت رسانه‌های اجتماعی و تأثیرگذاران برای ایجاد آگاهی و حمایت از برند، موفقیت بزرگی داشته است. با انتخاب دقیق مشارکت اینفلوئنسرها و خالقان، برند می‌تواند باعث ایجاد UGC بدون پرداخت توسط بینندگان و طرفداران برای استفاده از SKIMS شود.

وقتی بینندگان اینفلوئنسرهای مورد علاقه خود را می‌بینند که لباس‌های بدن SKIMS را در استوری اینستاگرام خود می‌پوشند، بسته‌بندی روابط عمومی SKIMS را در TikTok باز می‌کنند، یا یک ویدیوی YouTube «Get Ready With Me» که شامل لباس معروف SKIMS است – بینندگان و طرفداران تحت تأثیر خرید قرار می‌گیرند. اگر محصول مطابق با انتظارات باشد یا فراتر از آن باشد، هدف این است که این مشتریان برای تولید محتوا در مورد آن خرید و محصول الهام بگیرند. این یک مثال عالی از یک حلقه رشد است – چیزی که همه برندها باید پیاده سازی کنند. محتوای UGC ایجاد می‌شود، سپس برند را برای مخاطبان جدید اعتبار می‌بخشد، سپس مخاطبان جدید از برند خرید می‌کنند و به نوبه خود آن مخاطب جدید UGC ایجاد می‌کند.

  • ایستادن برای یک علت

انجام دهید: برند خود را با دلیلی هماهنگ کنید که به ارزش های شما و خود برند معتبر است

به عنوان یک برند مشهور، مهم است که از آن صدای تقویت شده و دستیابی به هدف حمایت از یک هدف خوب که برای افراد مشهور و همچنین معتبر است، استفاده کنید. شراکت با یک مؤسسه خیریه یا متعهد شدن عواید خود به چیزی که با افراد مشهور و به طور کلی آنچه شما طرفدار آن هستید همخوانی ندارد، به نظر واقعی می رسد. به‌عنوان یک سلبریتی، معمولاً، این برندها بیشتر یک پروژه پرشور هستند تا تلاشی برای قرار دادن غذا روی میز، بنابراین، این کار فضای بیشتری برای بازپرداخت و تقویت یک هدف بزرگ به عنوان بخشی از برند می‌دهد. برای اطمینان از اینکه علت با مخاطبان و اعضای جامعه شما طنین انداز می شود، انجام تحقیقات بازار قبل از راه اندازی برند مهم است. اگرچه ممکن است برای افراد مشهور مهم باشد، اما باید برای مصرف کنندگان بالقوه نیز تاثیرگذار باشد.

به عنوان مثال برند سلنا گومز Rare Beauty را در نظر بگیرید. از همان روز اول، سلنا “تأثیر نادری” بر بخش بزرگی از نام تجاری خود و آنچه که نشان می دهد گذاشت. ثبات در اینجا کلیدی است، یک ماموریت داشته باشید و به آن ماموریت پایبند باشید. هدف تاثیر نادر افزایش دسترسی به حمایت از سلامت روان در محیط‌های آموزشی است، اما سلنا به داشتن یک برگه ساده «اهدا» در وب‌سایت خود بسنده نمی‌کند. سایت زیبایی نادر دارای یک وبلاگ با مقالات مختلف در رابطه با سلامت روان و همچنین صفحه ای است که منابع در دسترس و پشتیبانی برای کسانی که با سلامت روان دست و پنجه نرم می کنند را فهرست می کند. زیبایی نادر این ماموریت را به طور گسترده و واقعی به برند خود پیوند می‌دهد. سلنا خودش می‌گوید که فهمیدن نحوه مدیریت «سلامت روان» خودش همیشه آسان نبوده است.

انجام دهید: یک استراتژی دم بلند را اجرا کنید

برای برندهای مشهور، با هر کمپینی، مهم است که استراتژی دم بلند را در نظر بگیرید، به خصوص وقتی صحبت از تلاش های بشردوستانه یا فراگیر شدن باشد. استراتژی دم دراز اساساً به‌جای فروش تعداد زیادی از اقلام محبوب‌تر و آسان‌تر، کسب سود حاصل از فروش حجم زیادی از محصولات خاص است SKIMS توسط کیم کارداشیان اخیراً خط تطبیقی ​​خود را منتشر کرده است. برای مشتریانی با تحرک محدود. طرح های لباس زیر کارایی و سهولت را در اولویت قرار می دهند. این نسخه جدید کاملاً غیرمعمول نیست  SKIMS با تأکید و اولویت بندی جامع بودن با اندازه، رنگ ها و اکنون دسترسی آنها تأسیس شده است.

نبایدها

  1. خستگی برند مشهور

با هر سلبریتی، معمولاً برندی وجود دارد که مدت کوتاهی پس از انفجار شهرت دنبال می‌شود. سلبریتی بودن با یک نام تجاری جدید، مبتکرانه یا چیزی نیست که مصرف کنندگان از دیدن آن هیجان زده باشند. کیفیت واقعی محصول و دقت پشت یک نام تجاری چیزی است که آن را متمایز می کند. نام و چهره افراد مشهور را از برند دور کنید، باید بتواند به همان اندازه موفق باشد. آنقدر خستگی در این بازار وجود دارد که افراد مشهور برای غلبه بر شک و تردید باید اضافه کاری کنند. تعداد فالوورهای زیاد را باور نکنید، و شناخت خانواده برای موفقیت امروز یک برند مشهور کافی است.

همانطور که قبلا ذکر شد، این به اصالت بازمی گردد، شک و تردید در این صنعت گسترده است، با نام تجاری مشهور غیر معتبر دیگری مطابقت ندارد. نیویورک تایمز نظرات طیف گسترده ای از مصرف کنندگان و کارشناسان را گردآوری کرد، در اینجا چیزی است که آنها درباره موضوع اشباع برند مشهور می گویند :

مبادا: معامله گر باشید

مصرف کنندگان از نحوه معامله برندهای مشهور اغلب آگاه هستند. به جای ایجاد یک نام تجاری بر اساس اشتیاق و علاقه، یک محصول را بفروشید تا مقداری پول نقد دریافت کنید. باز هم، به همین دلیل است که بسیار مهم است که یک برند را فقط بر اساس اشتیاق بسازید تا جاه طلبی سودجویی. یکی از رایج ترین اشتباهات جستجوی مداوم مشتریان جدید در حالی که تمرکز خود را بر حفظ و اجتماع از دست می دهد، است. رشد پایدار ریشه در روابط معنادار دارد و ایجاد این روابط یک شبه یا صرفاً با هدف فروش اتفاق نمی افتد.

حمایت و ارجاعات از سوی مصرف کننده ای انجام می شود که احساس می کند با نام تجاری مرتبط است، که در نهایت دامنه دسترسی شما را افزایش می دهد. اعتبار اجتماعی مکانیسم جدیدی برای رشد و اثبات اجتماعی است که زمانی که برند متعهد به ایجاد جامعه به جای تبدیل مداوم مشتریان جدید شود، به وجود می آید.

در نهایت، به جای افراد مشهور، با محصول پیش بروید. مصرف‌کنندگان احساس می‌کنند که برند و محصولات به جای اینکه با استراتژی محصول محور پیشروی کنند، باید به چهره افراد مشهور برای فروش تکیه کنند. به عنوان مثال برند گوئینت پالترو را در نظر بگیرید. او محصولات بسیار زیادی دارد و خطوط تولید متفاوتی از مراقبت از پوست گرفته تا جواهرات و لباس دارد. تلاش برای اینکه همه چیز برای همه باشد، به‌سرعت به‌عنوان سودجویانه به نظر می‌رسد تا جامعه‌سازی و مشتق از اشتیاق.

انجام ندهید: انتظارات غیرواقع بینانه داشته باشید

سلبریتی هایی که یک برند می‌سازند، می‌توانند از طریق تحقیقات، کارشناسان صنعت، و تلاش کلی، خط محصولی باکیفیت بسازند. اما، حتی اگر یک خط محصول باکیفیت باشد، گاهی اوقات می‌توان از طریق تاییدسلبریتی ها برند یا محصول را زیر سوال برد. ایجاد انتظارات غیر واقعی در مورد آن.

وعده دادن فواید آن به عنوان یک سلبریتی که هر هفته بوتاکس، پرکننده‌ها و صورت انجام می‌دهد، انتظاری واقع‌بینانه برای مصرف‌کنندگان در مورد محصولات شما ایجاد نمی‌کند و آنها را به این سوال می‌اندازد که آیا این محصول محصول است یا صرفاً پوست یک سلبریتی خوش مانیکور. به دلیل رسانه های اجتماعی و انتظار مصرف کنندگان از اعتبار اجتماعی، برندها نمی توانند انتظارات غیر واقعی را از بین ببرند.

از طریق UGC یک نام تجاری به سرعت شناسایی می شود و کیفیت و نتایج را در اولویت قرار می دهد یا خیر. SKKN توسط کیم کارداشیان ممکن است محصولی با کیفیت داشته باشد و ممکن است نتایج عالی پوست را برای کاربران به همراه داشته باشد، اما UGC اگر محصول مراقبت از پوستی باشد که ادعا می‌کند پوستش را شبیه آن می‌کند یا فیلر و فیشیال‌هایی باشد که اغلب می‌کند، به سرعت از بین می‌رود.

انجام ندهید: تلاش مورد نیاز را دست کم بگیرید

ساختن یک برند با کیفیت با ارزش پیشنهادی قوی کار آسانی نیست. سلبریتی ها باید همان جاه طلبی و اشتیاق را داشته باشند که کسی که قبلاً دنبال کننده ای ندارد. اگر تلاش وجود نداشته باشد و شفاف نباشد، نمی‌تواند در درازمدت زنده بماند یا شکوفا شود. فاجعه جشنواره Fyre در سال ۲۰۱۷ در مورد تلاش مورد نیاز برای راه اندازی برند و اجرای موفقیت آمیز به عنوان یک داستان هشدار دهنده عمل می کند. فستیوال موسیقی در باهاما وعده داده شده بود که یک تجربه لوکس باشد که توسط ستاره هایی مانند بلا حدید و کندال جنر تبلیغ می شود. نتایج فاجعه‌بار این تلاش نشان می‌دهد که برای تحقق بخشیدن به یک ایده، باید بیش از یک استراتژی بازاریابی زیبا وجود داشته باشد. اجرا و تلاش را نباید ساده انگاشت. آنها به اشتباه فکر کردند که آیا می توانند فروش داشته باشند و جشنواره را خوب جلوه دهند. 

۲. تأثیر کنگلومراها بر موج برند مشهور:

انجام ندهید: نام تجاری خود را رقیق کنید

برندهای مشهور به طور فزاینده ای عادی شده اند، مانع ورود کم است و ما آنها را در همه جا می بینیم. در اینجا دلیل آن است:

نام‌های مشهوری مانند مرلین مونرو، شکیل اونیل، کاترین زتا جونز ، و بیش از آنچه تصور می‌کنید برای صدور مجوز در دسترس هستند. اساساً، یک تولیدکننده می‌تواند تصمیم بگیرد که یکی از این نام‌های مشهور را روی چیزی که می‌فروشد، با قیمتی قرار دهد. پس از آن مصرف‌کننده تحت این تصور قرار می‌گیرد که آن محصول افراد مشهور را دریافت می‌کند، در حالی که در واقعیت، این محصول به احتمال زیاد یک محصول عمومی است که از کارخانه آنها تهیه شده و با چهره و نام سلبریتی ها به فروش می‌رسد. محصولات لایسنس به سرعت در بازار بیش از حد اشباع شدند.

یکی دیگر از دلایلی که برندهای مشهور برای برجسته شدن در بازار امروز اضافه کار می کنند، کاهش مجوزها و کوچک شدن شرکت های هلدینگ بزرگ در چند سال گذشته است. برندهای مشهور و قدیمی به طور یکسان به شدت منابع این شرکت ها را برای تولید محصولات خود تامین می کردند، که منجر به گل آلود شدن آب در مورد اینکه دقیقاً محصولات این برندها از کجا می آیند، به دلیل شفافیت بیشتر در بین مصرف کنندگان آگاه، می شود. نام تجاری خود را با فروش نام خود و گسترش به دسته های بیش از حد رقیق نکنید.

این دیگر چندان رایج نیست، اما جایی است که نام تجاری مشهور ابتدا نام بد خود را به دست آورد و اکنون کارآفرینان مشهور نوظهور بهای آن را می پردازند و اضافه کاری می کنند تا یک برند قانونی و با کیفیت ایجاد کنند، که با یا بدون نام آنها موفق شود.

انجام ندهید: کار سخت را برون سپاری کنید

یکی دیگر از دلایلی که برندهای مشهور شروع به اشباع بازار به این سرعت کرده اند، به دلیل تعداد منتخبی از شرکت ها است که اساساً به عنوان “انکوباتور” برای تعداد زیادی از برندهای مشهور عمل می کنند. گروه بیچ هاوس نمونه ای از این شرکت هاست. آنها مسئول Moon Orcal Care از Kendall Jenner، Florence  توسط Mills Millie Bobbie Brown و غیره هستند.

شرکت‌هایی مانند اینها یا با سلبریتی ها کار می‌کنند یا ابتدا نام تجاری را ایجاد می‌کنند و سپس یک فرد مشهور را معرفی می‌کنند. در هر صورت، هدف این است که این برندها را به سرعت بسازید و آنها را در سریع ترین زمان ممکن به سمت مصرف کننده سوق دهید، که این سناریوی ایده آل برای یک برند مشهور نیست. 

راه های صدور مجوز برای برندهای مشهور هنوز طعم بدی را در دهان بسیاری از شرکت های موفق به جا گذاشته است. چه تردید در کار کردن با برندهای مشهور در هر ظرفیتی باشد و چه انتخابی بیشتر در هنگام خرید یک برند مشهور. به عنوان مثال، شرکت‌های Estee lauder (صاحبان برندهایی مانند Clinique و MAC لوازم آرایشی) به طور کلی از برندهای مشهور دوری می‌کنند. جان دمسی، رئیس گروه اجرایی شرکت های Estée Lauder، می گوید که “با صدها نفر از سلبریتی ها کار کرده است، اما برندی وجود نخواهد داشت که کاملاً بر اساس آن باشد”. این یکی دیگر از دلایلی است که چرا سلبریتی ها باید برای ایجاد یک نام تجاری حول اصالت، اشتیاق و کیفیت تلاش کنند، زیرا نه تنها شک مصرف کنندگان بلکه به دلیل تردیدهای صنعت نیز هستند.

به طور خلاصه…

تراکم مارک‌های مشهور در بازار به‌شدت نوارهای ظهور برندهای جدید را افزایش داده است. این مسئولیت وجود دارد که ثابت کنیم این برند چیزی بیش از یک خرچنگ نقدی است و همچنین اشتیاق واقعی پشت ساختمان سلبریتی ها این برند است. با یک استراتژی راه اندازی طولانی و خوب فکر شده شروع می شود که مصرف کننده را از ارائه محصول مطلع می کند، با استفاده از اینفلوئنسرها و سازندگان به جایگاهی می رسد، همکاری هایی که با برند نوظهور برای قرار گرفتن در معرض همسو هستند، و یک مهمانی پر ستاره راه اندازی نمی شود.

پس از راه‌اندازی برند، محتوای تولید شده توسط کاربر برای اثبات اجتماعی و گواهی‌نامه‌ها برای استفاده در همه پلتفرم‌های برند کلیدی است. محصولات باید بتوانند به تنهایی بدون نام سلبریتی ها پشت سرشان بایستند، بنابراین هنگام بازاریابی محصولات برای مصرف کنندگان، آنها باید از خود بپرسند: چگونه این محصول بدون قرار گرفتن در معرض افراد مشهور به فروش می رسد؟

اطمینان از کیفیت کلیدی است. انجام این کار با حمایت یک هیئت مشاور با تجربه و همکاری با یک متخصص صنعت منجر به تولید یک خط محصول با کیفیت خواهد شد. در بازار امروز، نام سلبریتی ها برای جذب خریدار کافی نیست. در واقع، بسیاری از مصرف کنندگان به دلیل اشباع در بازار و نگرانی های کیفیت، به طور کلی از برندهای مشهور دوری می کنند. برای غلبه بر این موضوع، برند باید به خوبی فکر کند، با تصویر و ارزش‌های سلبریتی ها هماهنگ باشد و ویژگی‌هایی داشته باشد که بتواند به تنهایی و بدون نام سلبریتی موفق شود. نام سلبریتی ها برای جذب خریدار کافی نیست.

در واقع، بسیاری از مصرف کنندگان به دلیل اشباع در بازار و نگرانی های کیفیت، به طور کلی از برندهای مشهور دوری می کنند. برای غلبه بر این موضوع، برند باید به خوبی فکر کند، با تصویر و ارزش‌های سلبریتی ها هماهنگ باشد و ویژگی‌هایی داشته باشد که بتواند به تنهایی و بدون نام سلبریتی موفق شود. نام سلبریتی ها برای جذب خریدار کافی نیست. در واقع، بسیاری از مصرف کنندگان به دلیل اشباع در بازار و نگرانی های کیفیت، به طور کلی از برندهای مشهور دوری می کنند. برای غلبه بر این موضوع، برند باید به خوبی فکر کند، با تصویر و ارزش‌های سلبریتی ها هماهنگ باشد و ویژگی‌هایی داشته باشد که بتواند به تنهایی و بدون نام سلبریتی موفق شود.

انتهای مطلب/

جایگاه استراتژی‌های مارکتینگ در کسب‌وکار

جایگاه استراتژی‌های مارکتینگ در کسب‌وکار

استراتژی مارکتینگ زیرمجموعه‌ای از استراتژی کسب‌وکار است و درگیر همان چهار بعد استراتژی سرمایه‌گذاری محصول_ بازار، ارز پیشنهادی، دارایی‌ها و شایستگی‌ها و برنامه‌ها و استراتژی‌های کارکردی می باشد، البته با قلمرویی محدودتر. این ابعاد عبارت‌اند از تخصیص بودجه مارکتینگ میان بازارهای محصول، ارزش پیشنهادی به مشتری در هر بخش بازار، دارایی‌ها و شایستگی‌های مارکتینگ و استراتژی‌های حوزه‌های کارکردی مارکتینگ.

به گزارش هورموند، تصمیمات تخصیص بودجه مارکتینگ باید اولویت‌های استراتژیک را دنبال کنند همین‌طور باید اثربخشی برنامه‌های مارکتینگ را مدنظر قرار دهند. اگر دو کسب‌وکار بااهمیت استراتژیک برابر وجود داشته باشند که برنامه‌های مارکتینگ یکی از آن‌ها اثربخش‌تر از دیگری است تخصیص بودجه مارکتینگ تحت تأثیر این مسئله قرار می‌گیرد. این امر بیانگر آن است که فرآیندی برای انعکاس اثربخشی برنامه‌های مارکتینگ وجود دارد که میان سیلوها مشترک است و این امر بیان اغلب شرکت‌ها چالش محسوب می‌شود. زمینه‌هایی وجود دارند که استراتژی مارکتینگ در آن‌ها با استراتژی کسب‌وکار انطباق پیدا می‌کند، در سایر زمینه‌ها استراتژی مارکتینگ بر استراتژی کسب‌وکار تأثیر می‌گذارد یا فراتر از آن، پیش‌ران آن است؛

تصمیم سرمایه‌گذاری محصول – بازار تحت تأثیر قضاوت‌هایی درزمینهٔ سلامت بازار محصول و وضعیت شادابی رقیب در آن قرار می‌گیرد که واحد مارکتینگ به بهترین شکل قادر است به آن دست یابد. علاوه بر آن، استراتژی‌های بخش‌بندی مبتنی بر پژوهش مشتریان که بخش‌های بازار را شناسایی و اولویت‌بندی می‌کند به تصمیمات سرمایه‌گذاری کسب‌وکار مربوط می‌شود.

ارزش پیشنهادی بیشتر اوقات از استراتژی مارکتینگ ناشی می‌شود زیرا به‌وسیله بینش تیم مارکتینگ و شرکای آن – که به مشتری نزدیک هستند – نسبت به مشتری شکل می‌گیرد. تیم مارکتینگ باید عهده‌دار و مسئول توسعه ارزش پیشنهادی و انطباق آن با بازارهای محصولات گوناگون و بستر متغیر بازار باشد تا اینکه بخواهد واحد سازمانی باشد که تنها ارزش پیشنهادی دیکته شده توسط استراتژی کسب‌وکار را پیاده می‌کند. مارکتینگ باید صدای مشتریان در بحث‌های استراتژی باشد و اطمینان حاصل کند که ارزش پیشنهادی مبتنی بر واقعیت‌ها و برای مشتریان بامعنا باشد.

از آنجاکه دارایی‌ها و شایستگی‌های مارکتینگ همواره زیرمجموعه‌ای مهم از دارایی‌ها و شایستگی‌های زیربنایی استراتژی کسب‌وکار را تشکیل می‌دهند، واحد مارکتینگ در شناسایی، ایجاد و اولویت‌بندی آن‌ها نقش دارد. استراتژی مارکتینگ درگیر دارایی‌های مارکتینگ نظیر برند یا توزیع و شایستگی‌هایی نظیر تخصص در حمایت یا قابلیت معرفی محصولات جدید است. در مقابل استراتژی کسب‌وکار دارایی‌هایی نظیر کارخانه، فناوری، شرکای همکار در برون‌سپاری و شایستگی‌هایی نظیر تحقیق و توسعه تخصص در تولید و لجستیک است.

نهایت توانایی تیم مارکتینگ در مؤثر بودن در توسعه و پیاده‌سازی استراتژی‌های کارکردی اغلب برای موفقیت استراتژی کسب‌وکار بسیار حیاتی است. استراتژی‌های مارکتینگ، استراتژی‌های کارکردی مارکتینگ نظیر برندسازی، تبلیغات، فناوری اجتماعی، رسانه، مراکز تماس، آموزش افراد تماس‌گیرنده با مشتریان و مانند این‌ها را به خدمت می‌گیرند. استراتژی‌های کسب‌وکار درگیر طیف گسترده‌تری از استراتژی‌های کارکردی ازجمله تولید، مکان‌های کارخانه، استخدام مدیران اجرایی غیر مارکتینگ، برنامه‌های جبران خدمات و مانند آن‌ها هستند. بنابراین واحد مارکتینگ یک شریک و اغلب کلیدی‌ترین شریک در توسعه و پیاده‌سازی استراتژی کسب‌وکار است. مفهوم‌سازی استراتژی مارکتینگ و استراتژی کسب‌وکار بر اساس این چهار بعد کمک می‌کند تا طبیعت این رابطه روشن شود. شرکت‌هایی که طی زمان قادر به کسب موفقیت هستند آن‌هایی‌اند که دریافته‌اند مارکتینگ باید صدای بلندی در استراتژی کسب‌وکار داشته باشد.

لینک به منبع/