توسط علیرضا روهنده | مهر ۱۵, ۱۴۰۲ | فروش
در بسیاری از صنایع، میانگین میزان موفقیت یک فروشنده در بستن یک معامله کسب و کار جدید حدود ۳ درصد است. برخی از رهبران سازمان بر این باورند که ارزشهای یک شرکت و نحوه برخورد آن با کارکنان به طور مستقیم بر میزان موفقیت فروش تأثیر میگذارد و میتواند آن را افزایش دهد. با این حال، وقتی صحبت از آموزش فروش می شود، فرهنگ شرکتی اغلب نادیده گرفته می شود. برقراری ارتباط و تکرار این ارزش ها به اطمینان از تمرکز جمعی، همسویی و مسئولیت پذیری کمک می کند، ویژگی هایی که یک تیم فروش با عملکرد بالا ایجاد می کند.
هنگامی که رهبران با نشان دادن و ترویج ارزش های شرکت فرهنگ را پرورش می دهند، فضای کاری محترمانه و مثبت را پرورش می دهند. هنگامی که این اتفاق می افتد، نمایندگان فروش به احتمال بسیار بیشتری پیشرفت می کنند. فرهنگ شرکت و فرهنگ سازمان فروش شما، یا درک تیم شما از آن، بر میزان فروش، بهره وری، حفظ کارمندان و در نهایت درآمد شما تأثیر می گذارد. سه استراتژی را که میتوانند باعث رشد فروش، بهبود مشارکت کارکنان و ارائه نتایج مالی برای ذینفعان شوند:
۱.روی حفظ تمرکز کنید
بر کسی پوشیده نیست که یافتن و حفظ استعدادهای برتر کلید رشد یک سازمان است. وقتی صحبت از حفظ استعدادها می شود، یک محیط کاری سالم یکی از مهم ترین عوامل در حفظ نمایندگان فروش با تولید بالا است. در حالی که نشانه هایی وجود دارد که استعفای بزرگ پایان یافته است، حقیقت این است که جابجایی کارمندان هنوز بالاست.
ترک شغل به ویژه در فروش دردناک است، جایی که میانگین توسعه کسب و کار ۳.۲ ماه از تاریخ استخدام طول میکشد تا به بهرهوری کامل برسد و زمان لازم برای شناسایی و استخدام یک عضو جدید تیم را حذف نمیکند. هر کسب و کاری رقیبی دارد، اما چیزی که رقیب شما ندارد، افراد شما هستند. وقتی فرهنگ شرکت با اهداف و ارزش های اعضای تیم فروش شما همسو باشد، هم کسب و کار و هم کارمندان شما برنده می شوند.
۲. رویکرد تیمی را برای رشد فروش تقویت کنید
مایکل جردن، اسطوره بسکتبال، میگوید: «استعداد در بازیها پیروز میشود، اما کار تیمی و هوش قهرمانیها را میبرد.» چند فرد با استعداد می توانند کسب و کار شما را به جلو نگه دارند، اما یک تیم هوشمند و متعهد می تواند شرکت شما را به یک قهرمان تبدیل کند. ویژگی بارز تیم های فروش با عملکرد بالا، سطح بالای مشارکت کارکنان است. تیم های پویا با کارکنان بسیار متعهد به نقاط قوت یکدیگر کار می کنند. اعضا درک روشنی از نقشها و مسئولیتهای خود دارند و ارزشهای شرکت و اهداف و اولویتهای بخش فروش را قبول دارند.
کارمندانی که بیشتر درگیر کار خود هستند، به احتمال زیاد در شرکت شما باقی خواهند ماند و این می تواند سودهای بلندمدت قابل توجهی را به همراه داشته باشد. یک مطالعه نشان داد که شرکتهایی که در ربع بالای سطوح مشارکت کارکنان امتیاز کسب کردهاند، ۱۸ درصد درآمد بیشتر، ۲۳ درصد سودآوری بالاتر، ۱۰ درصد امتیاز وفاداری مشتری بالاتر و ۴۳ درصد گردش مالی کمتر کارمندان ایجاد میکنند.
۳. تشویق کارمندان برای حل مشکلات
یکی از بزرگترین درس هایی این است که باید پذیرای ایده های جدید باشید. بسیاری از رهبران فروش اعضای تیم خود را شکست میدهند، زیرا معتقدند همه پاسخها را دارند. آنها نسبت به استراتژی خود وسواس پیدا می کنند و از دریافت نظرات تیم خود غفلت می کنند. هنگامی که اعضای تیم درگیر حل مسئله می شوند، درگیر کار خود می شوند، انگیزه بیشتری پیدا می کنند و در شغل خود بهتر عمل می کنند. رهبران فروش باهوش مشکلات را به فرصت تبدیل می کنند. آنها آماده صحبت با اعضای تیم در مورد آن مشکلات و چالش ها هستند و ارتباط دو طرفه را برای یافتن راه حل تشویق می کنند.
جمع بندی
ایجاد یک بخش فروش با عملکرد بالا نیازمند زمان و تعهد است، اما همچنین مستلزم یافتن استعداد مناسب برای پیوستن به تیم شما است. با پرورش فرهنگ شرکتی پر جنب و جوش و سالم، می توانید افراد با استعدادی را جذب و حفظ کنید که در اشتیاق شما برای ماموریت و ارزش های شرکت سهیم باشند و کسب و کار را برای موفقیت مستمر قرار دهند.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | شهریور ۲۲, ۱۴۰۲ | تحلیل استراتژیک کسب و کار
چندین مرحله در رشد شخصی وجود دارد که با رشد یک کسب و کار موفق همراه است. از خودآگاهی گرفته تا تحمل ریسک، بسیاری از کلمات رایج در کارآفرینی در واقع از روانشناسی رایج سرچشمه می گیرند. داشتن دانش کاری درباره نحوه پردازش اطلاعات توسط یک ذهن کارآفرین، شروع خوبی برای فهمیدن اینکه چگونه راه اندازی یک کسب و کار برای شما بهترین است. شاید بزرگترین قدم رفتن از کارمند شدن در کسب و کار دیگران، تا تصمیم گیری در مورد اینکه واقعاً می خواهید شغل خود را رهبری کنید، بروید.
خودت را بشناس
خودآگاهی اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی برای یک کارآفرین است، به همین دلیل است که به یک کلمه تبلیغاتی کسب و کار تبدیل شده است. با کمال تعجب، مطالعه ای که در مجله کسب و کار هاروارد گزارش شده است ، نشان می دهد که «اگرچه بیشتر مردم معتقدند که خودآگاه هستند، خودآگاهی یک ویژگی واقعاً نادر است» و تخمین می زند که تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مورد بررسی واقعاً این ویژگی را دارند.
برای به دست آوردن خودآگاهی و تعیین مسیری به سوی کارآفرینی موفق، نگاهی صادقانه به آینه بیندازید. نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ نگاه به درون منجر به تصمیم گیری در مورد اینکه آیا کارمند بودن بهترین گزینه است یا اینکه ذهنیت اصلی کارآفرین بودن را دارید و برای یک کارآفرین، خودآگاهی نیز قدرت پرورش یک تیم عالی است. ترک آسایش یک سازمان برای شروع یک سرمایه گذاری جدید مستلزم غلبه بر ترس، ایجاد استقامت و جهش ایمان است. رفتن از طرز فکر کارمندی به یک ذهنیت کارآفرینی ممکن است بزرگترین جهش احساسی باشد، اما اولین مورد از بسیاری خواهد بود.
ایجاد یک ذهنیت سازگار
داشتن یک ذهنیت سازگار یکی از عناصر کلیدی ایجاد و رشد یک کسب و کار است. ذهنیت سازگار چیست؟ این کاری است که مغز در پشت صحنه انجام می دهد تا به ما کمک کند از اشتباهات درس بگیریم و به جای پذیرش شکست، راه حل ها را پیدا کنیم و به جلو برویم. این انعطاف پذیری را نمی توان در کارآفرینی دست کم گرفت. بقای کسب و کار نه تنها به توانایی یادگیری و غلبه بر مشکلات بستگی دارد، بلکه به صاحب کسب و کار اجازه می دهد تا فرصت های جدید را جستجو کرده و از آنها استفاده کند.
کتابی پیشگامانه در مورد همین موضوع در سال ۲۰۰۶ توسط روانشناس کارول دویک با عنوان ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت منتشر شد که مفهوم رشد و ذهنیت های ثابت را بررسی می کند، اصطلاحاتی که نویسنده ابداع کرده است. تیم او با بررسی فعالیت پردازش مغز، فعالیت مغز را در حالی که دانش آموزان اشتباهات خود را در یک آزمون مرور می کردند، اندازه گیری کردند. آنها دریافتند که برخی از دانشآموزان دارای فعالیت مغزی بیشتری هستند و ذهنیت رشدی را نشان میدهند و برخی دیگر هیچ فعالیتی ندارند. او فرض کرد که یک طرز فکر ثابت مانع از یادگیری از اشتباهات شما می شود، در حالی که یک طرز فکر رشد می تواند شما را توانمند کند که اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری درک کنید.
آیا می توان خود را برای ایجاد ذهنیت رشد تربیت کرد ؟ کاملا. این موضوع تبدیل تفکر از یک ذهنیت مناسب به یک ذهنیت سازگار است. اینجا نکاتی وجود دارد:
- انسان باشید: انسان ها ذاتاً ناقص هستند. نقص خود و اطرافیانتان را بپذیرید و منحصربهفردی را که شما را میسازد، بپذیرید .
- شجاع باشید: با دیدن چالش های جدید به عنوان فرصت، بر ترس غلبه کنید. ترس یک احساس طبیعی است، و داشتن توانایی پیشروی با نگرش می تواند شما را از بحران های زیادی عبور دهد و به شما امکان می دهد در یک محیط پر فشار کار کنید. کسب و کار را به عنوان یک ماجراجویی و رسیدن به موفقیت را مانند صعود در مسیری صخره ای و پر پیچ و خم به سمت قله کوه در نظر بگیرید.
- مراقب باشید: به آنچه فکر می کنید و می گویید توجه کنید. افکار منفی در سرتان را خودسانسور کنید و اجازه ندهید از دهانتان خارج شوند. هرچه بیشتر روی چیزهای خوب تمرکز کنید، بدی ها کمتر نگران شما خواهند بود و نتیجه آن احترام به خود، رفتار اخلاقی و توانایی رسیدن به اهداف عالی تر خواهد بود.
- خلاق باشید: اگر بتوانید رویاپردازی کنید، می توانید آن را انجام دهید. طوفان فکری شما به یک دید روشن در مورد آنچه که هست و نیازی که پر می کند نیاز دارد. تصور کنید که موفقیت چگونه خواهد بود و یک طرح کسب و کار دقیق برای دستیابی به آن ایجاد کنید.
- واقع بین باشید: به آنچه می خواهید در کسب و کار به دست آورید، عمیقاً غواصی کنید. شهرت است یا ثروت؟ آیا این مبلغ دلاری است؟ تعدادی مکان؟ اهداف ضروری هستند، اما یک برنامه واقع بینانه برای رسیدن به هر هدفی به همان اندازه مهم است. زمان، بودجه و دانش هر کدام به توانایی رسیدن به هر هدفی کمک می کنند.
نیاز به دانستن
ایجاد یک ذهنیت رشد سازگار و سازگار، عنصر اصلی کارآفرینی است. اما آنچه شما همان ذهن را با آن پر می کنید به همان اندازه ضروری است. آشنایی با زیر و بم کسب و کار و کسب مهارت های برتر رهبری اصول اولیه است. دانش کسب و کار به ایجاد یک محیط کارمند بهتر کمک می کند تا شانس بیشتری برای موفقیت در کسب و کار، توسعه شخصی بیشتر، سازگاری بیشتر و افزایش مهارت های ارتباطی در محل کار فراهم کند. تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارفرما، غلبه بر ترس و کسب دانش، همگی به توسعه ذهنیت رشد کمک می کنند. با سازگاری و دیدگاه مثبت، هر چیزی امکان پذیر است، به ویژه رشد و موفقیت کسب و کار.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | اسفند ۱۷, ۱۴۰۱ | تحلیل استراتژیک کسب و کار
ذهنیت کارآفرینی مجموعه ای از باورها، فرآیندهای فکری و شیوه های نگرش به جهان است که رفتار کارآفرینانه را هدایت می کند. به طور معمول، کارآفرینان قاطعانه بر این باورند که می توان وضعیت زندگی خود را بهبود بخشید و زندگی را با شرایط خود زندگی کرد. آنها همچنین به توانایی خود در یادگیری، رشد، سازگاری و موفقیت ایمان دارند. طرز فکر کارآفرینان موفق از بسیاری جهات با طرز فکر کارگران سنتی متفاوت است.
به عنوان مثال، اگر یک کارگر سنتی نیاز به کسب درآمد بیشتر داشته باشد، اغلب رزومه خود را بررسی می کند و به دنبال شغلی با درآمد بهتر می گردد. با این حال، فردی با روحیه کارآفرینی به دنبال راه هایی برای کسب درآمد از طریق راه اندازی یا رشد یک کسب و کار است. نکته اینجاست: هر کسی می تواند طرز فکر یک کارآفرین موفق را توسعه دهد.
اهمیت ذهنیت کارآفرینی
قدرت ذهنیت کارآفرینی وقتی به آن فکر می کنید آشکار می شود. کارآفرینان مانند خودشان موفق می شوند، زیرا فکر می کنند، عمل می کنند و دنیا را متفاوت از اکثر مردم می بینند. دلایل زیادی وجود دارد که چرا ذهنیت کارآفرینی اهمیت دارد. به عنوان مثال، ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی می تواند به کاهش شک، ترس و اضطراب کمک کند. همچنین می تواند به حرکت، تمرکز و رشد کمک کند. ذهنیت کارآفرینی اساس موفقیت کسب و کار است. حال، بیایید بررسی کنیم که کارآفرینان چگونه فکر می کنند.
چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنیم
اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه یک ذهنیت کارآفرینی ایجاد کنید، باید بدانید که کارآفرینان موفق چگونه فکر می کنند. بنابراین، بیایید نگاهی دقیق تر به ۲۰ ویژگی اساسی ذهنیت کارآفرینی بیندازیم.
۱.مستقل
این یکی از مهمترین جنبه های ذهنیت کارآفرینی است. کارآفرینان از جمعیت پیروی نمی کنند یا به دیگران نگاه نمی کنند تا به آنها دستور داده شود. در عوض، آنها به قلب خود گوش می دهند و مسیر خود را تراش می دهند. همانطور که استیو جابز، بنیانگذار اپل، گفت: “اجازه ندهید سر و صدای نظرات دیگران صدای درونی شما را خفه کند.”
۲. مسئولیت پذیر
ذهنیت مستقل کارآفرینان موفق از قبول مسئولیت کامل ناشی می شود. کارآفرینان دیگران را به خاطر وضعیت زندگی خود سرزنش نمی کنند – آنها با قبول مسئولیت بهبود آن، خود را توانمند می کنند. شکست، موفقیت، شرایط زندگی مهم نیست که چیست. حتی اگر چیزی تقصیر شما نباشد، با قبول مسئولیت آن، قدرت بهبود آن را پیدا می کنید.
۳. فراوانی
کلید موفقیت کارآفرینی فراوانی است. کارآفرینان موفق می دانند که می توانند وضعیت را بهبود بخشند، پول بیشتری به دست آورند و فرصت های جدیدی خلق کنند. در نتیجه، کارآفرینان پول یا دانش احتکار نمی کنند. آنها باز، سخاوتمند هستند و درک می کنند که “آنچه را که می دهید، دریافت می کنید.” نویسنده و کارآفرین، رابرت کیوساکی، زمانی نوشت: “من هرگز با یک فرد ثروتمند که هرگز پولی از دست نداده باشد، ملاقات نکرده ام. اما من با افراد فقیر زیادی ملاقات کرده ام که هرگز یک سکه از دست نداده اند.»
۴. هدف گرا
تفکر کارآفرینی هدف گرا است. به عبارت دیگر، کارآفرینان موفق آرزوها و رویاهایی ندارند، آنها اهداف و برنامه هایی دارند. بنابراین، هنگام ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی، اهداف را تعیین کنید. اهدافی که عبارتند از:
- خاص
- قابل اندازه گیری
- قابل دستیابی
- مربوط
- حساس به زمان
۵. از شکست نمی ترسیم
وقتی یاد می گیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید به شکست متفاوت از اکثر مردم نگاه کنید. کارآفرینان از شکست نمی ترسند، آنها از آن قدردانی می کنند. هر “شکست” به سادگی یک پله برای یادگیری است و به شما کمک می کند تا به موفقیت نزدیکتر شوید. همانطور که مخترع معروف توماس ادیسون گفت: “من شکست نخورده ام. من فقط ۱۰۰۰۰ راه را پیدا کردم که کار نمی کند. شکست در چیزی مطمئناً به این معنی نیست که شما یک شکست خورده هستید، فقط اینکه چیزی آنطور که انتظار داشتید پیش نرفت و باید دوباره تلاش کنید.
۶. رشد محور
دکتر کارول دوک، روانشناس دانشگاه استنفورد، شکست را مورد مطالعه قرار داد و گفت: “به مدت ۲۰ سال، تحقیقات من نشان داده است که دیدگاهی که شما نسبت به خود اتخاذ می کنید، عمیقاً بر نحوه زندگی شما تأثیر می گذارد.” به طور خاص، او دریافت که دو نوع ذهنیت اصلی وجود دارد: ثابت و رشد.
فردی با ذهنیت ثابت معتقد است که آنها نسبتاً دائمی هستند و نمی توانند خیلی تغییر کنند. ذهنیت کارآفرین رشد محور است. کارآفرینان بر این باورند که می توانند به عنوان یک انسان رشد کنند، چیزهای جدید یاد بگیرند و مهارت های جدید را توسعه دهند. آنها بر این باورند که با کمی تلاش مداوم می توانند خود را به هر کسی که می خواهند تبدیل کنند. هال الرود، نویسنده و کارآفرین پرفروش، گفت: «سطح موفقیت شما به ندرت از سطح پیشرفت شخصی شما فراتر می رود، زیرا موفقیت چیزی است که توسط شخصی که تبدیل می شوید جذب می کنید.» به عبارت دیگر، رشد شخصی تمایل به ایجاد موفقیت دارد. بنابراین، به تلاش برای بهبود خود ادامه دهید .
۷. بازخورد جویی
موفق ترین کارآفرینان نگران به نظر رسیدن جذاب نیستند، آنها فقط می خواهند موفق شوند و می دانند که یادگیری از بازخورد به سرعت بخشیدن به این روند کمک می کند.
۸. یادگیری محور
- اکثر مردم اوقات فراغت خود را صرف جستجوی سرگرمی می کنند، چه از طریق رسانه های اجتماعی، نتفلیکس، بازی، خواندن رمان یا معاشرت با دوستان. با این حال، تفکر کارآفرینی بیشتر با یادگیری و توسعه سروکار دارد. مثلا:
- کارآفرینان به جای تماشای تلویزیون، ممکن است در یک دوره آنلاین شرکت کنند تا به آنها کمک کند تا به سمت اهداف خود حرکت کنند.
- به جای بازی، کارآفرینان اغلب ساعتها را صرف اصلاح قیف فروش خود میکنند .
- و به جای پیمایش در رسانه های اجتماعی، کارآفرینان بیشتر به پادکست های انگیزشی گوش می دهند یا کتاب های تجاری می خوانند .
۹. آینده نگر
اگر می خواهید یاد بگیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید درازمدت فکر کنید. وارن بافت، سرمایهگذار میلیاردر معروف، میگوید: «یکی امروز در سایه نشسته است، زیرا کسی مدتها پیش درختی کاشته است.» کارآفرینان موفق می دانند که رسیدن به اهداف بزرگ به زمان زیادی نیاز دارد. بنابراین، آنها با هدف خود شروع می کنند و به عقب کار می کنند و در هر مرحله از راه مهندسی معکوس می کنند.
۱۰. خودپذیر
بسیاری از مردم با پذیرش خود دست و پنجه نرم می کنند. وقتی چیزی را در مورد خود دوست ندارید، به راحتی می توانید ارزش خود را بی ارزش کنید یا حتی از خود متنفر شوید. اما اگر ذهنیت رشدی داشته باشید، می دانید که همیشه می توانید تغییر کنید و پیشرفت کنید. بنابراین، کارآفرینان موفق خود را همانگونه که هستند، می پذیرند. آنها میدانند که چه کسی هستند، گذرا است، و در تلاش هستند تا به فردی که میخواهند تبدیل شوند.
۱۱. خودآگاهی
کارآفرینان می دانند که تنها چیزی که ما را عقب نگه می دارد خودمان هستیم. در نتیجه، آنها خودآگاهی را تمرین می کنند . آنها به نقاط قوت و ضعف خود توجه زیادی دارند که به آنها امکان می دهد سریعتر پیشرفت کنند و به نقاط قوت خود بازی کنند.
۱۲. مشارکتی
کسب و کارهای بزرگ نیاز به کار گروهی دارند. بنابراین، اگر میخواهید مانند یک کارآفرین فکر کنید، باید به جای «من» به «ما» فکر کنید. یک ضرب المثل آفریقایی وجود دارد که می گوید: اگر می خواهی سریع بروی، تنها برو. اگر می خواهید دور بروید، با هم بروید. در نتیجه، کارآفرینان موفق به طور مشترک فکر می کنند و مهارت های رهبری خود را تمرین می کنند.
۱۳. شجاع
کسب و کار آسانی نیست. همانطور که پیتر دراکر مشاور معروف مدیریت می گوید: “هر وقت یک کسب و کار موفق می بینید، یک بار شخصی تصمیم شجاعانه ای گرفته است.” اما این بدان معنا نیست که کارآفرینان به خود شک ندارند. نلسون ماندلا، فعال و رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی، توضیح داد: “من فهمیدم که شجاعت نبود ترس نیست، بلکه پیروزی بر آن است.”
۱۴. راحت با ناراحتی
شجاعت منجر به یک ویژگی ذهنی کارآفرینی اساسی می شود: یادگیری راحت بودن با ناراحتی. رشد و گسترش شما را ملزم می کند که از منطقه راحتی خود فراتر بروید. بنابراین، هنگام ایجاد یک ذهنیت کارآفرینی، تمرین کنید که به موقعیت های ناراحت کننده مانند طرد شدن متمایل شوید.
۱۵. سازگار
کارآفرینان اهداف بزرگی دارند و می دانند که دیدن کل پلکان قبل از بالا رفتن غیرممکن است. اما به هر حال صعود می کنند، با این آگاهی که همیشه می توانند خود را با تحولات جدید وفق دهند. برای مثال، اگر اولین محصول شما شکست خورد ، یکی دیگر را امتحان کنید. و اگر تبلیغات فیسبوک شما هنوز باعث فروش نمی شود، مهارت های خود را تقویت کنید.
۱۶. حل مسئله
کارآفرینان تفکر انتقادی را توسعه می دهند و سعی می کنند مشکلات را حل کنند. اگر در مورد آن فکر کنید، این جوهر هر کسب و کاری است. برای مثال، لولهکشها لولههای شکسته را تعمیر میکنند، نتفلیکس خستگی را درمان میکند، و تولیدکنندگان خودرو به مردم کمک میکنند تا در اطراف خود حرکت کنند. برایان چسکی، یکی از بنیانگذاران Airbnb، میگوید: «اگر سعی میکردیم به یک ایده خوب فکر کنیم، نمیتوانستیم به ایده خوبی فکر کنیم. شما فقط باید راه حل یک مشکل را در زندگی خود پیدا کنید.”
۱۷. رانده و سرسخت
انگیزه بخشی ضروری از ذهن کارآفرینی است. کارآفرینان برای رسیدن به اهداف خود انگیزه و انگیزه دارند. آنها سخت کار میکنند و از سواری لذت میبرند، زیرا میدانند که از این راه سود خواهند برد. مارک کوبان، کارآفرین گفت: «این در مورد پول یا ارتباطات نیست. این تمایل به کار کردن و یادگیری بیشتر از همه در مورد کسب و کار شما است. به طور مشابه، کارآفرینان برای دستیابی به اهداف خود به جهنم یا آب بالا دست می یابند. وقتی شرایط سخت میشود، به آن پایبند میمانند تسلیم نمیشوند. همانطور که هنری فورد گفت: “وقتی به نظر می رسد همه چیز بر علیه شما پیش می رود، به یاد داشته باشید که هواپیما برخلاف باد بلند می شود، نه با آن.”
۱۸. متمرکز
کارآفرینان موفق روی دستیابی به اهداف خود متمرکز هستند، هرگز تعلل نمی کنند و همیشه مهمترین وظایف را در اولویت قرار می دهند. برای انجام این کار، از خود بپرسید: “آیا این به من کمک می کند تا به اهداف بلندمدت خود برسم؟” اگر پاسخ مثبت است، بپرسید: “آیا این مهمترین کاری است که در حال حاضر انجام می شود؟”
۱۹. عمل گرا
کارآفرینان دوست دارند کتاب بخوانند، ویدیو تماشا کنند و برنامه ریزی کنند، اما در واقع هرگز به کسب و کار نمی پردازند . کارآفرینان مشتاق تمایل به عمل دارند. آنها می دانند که علم بدون عمل بی معنی است. همانطور که والت دیزنی، انیماتور و کارآفرین گفت: “راه شروع این است که حرف زدن را کنار بگذارید و شروع به انجام دادن کنید.”
۲۰. تعیین کننده
ذهن کارآفرین تعیین کننده است. کارآفرینان باید با مشکلات روبرو شوند و هر روز تصمیمات زیادی بگیرند، اغلب با اطلاعات ناکافی برای کمک. کارآفرینان موفق تصمیم می گیرند و سپس به سر کار باز می گردند. آنها می دانند که «شما همیشه می توانید یک صفحه بد را ویرایش کنید. شما نمی توانید یک صفحه خالی را ویرایش کنید، همانطور که نویسنده جودی پیکول گفت: بنابراین قاطعیت را تمرین کنید. برای مثال، دفعه بعد که در یک رستوران هستید، یک بار به منو نگاه کنید، تصمیم بگیرید و با اطمینان سفارش دهید.
جمع بندی
داشتن یک ذهنیت کارآفرینی به شما این امکان را میدهد که متفاوت از یک کارگر معمولی فکر کنید، عمل کنید و دنیا را درک کنید و پایه و اساس موفقیت را ایجاد کنید . اکنون، شما نمی توانید یک شبه ذهنیت کارآفرینی ایجاد کنید. اما، با درک برخی از مهارتها و ویژگیهای کلیدی کارآفرینی، میتوانید مراقب رفتار خود باشید و یاد بگیرید که چگونه مانند یک کارآفرین فکر کنید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | بهمن ۱۵, ۱۴۰۱ | مارکتینگ
یک طرح کسب و کار که خوب نوشتهشده، ابزار مهمی است؛ زیرابه کارآفرینان این توانایی را میدهد که اهداف خود را مشخص کرده و پیشرفت خود را با شروع کسب و کارشان پیگیری کنند. تدوین برنامه کسبوکار باید اولین کاری باشد که هنگام شروع یک تجارت جدید انجام میشود. برنامههای کسب و کار برای جذب سرمایهگذاران نیز اهمیت دارد، با استفاده از آن، آنها میتوانند تعیین کنند که آیا تجارت شما در مسیر درستی قرار دارد یا خیر.
برنامههای کسب و کار معمولاً شامل اطلاعات مفصلی است که میتواند شانس موفقیت کسب و کار را افزایش دهد، مانند تجزیهوتحلیل بازار، تجزیهوتحلیل رقابتی، تقسیمبندی مشتریان، بازاریابی، برنامههای لجستیک و عملیات، پیشبینی جریان نقدینگی و یک مسیر کلی برای رشد بلندمدت. اگرچه ممکن است خستهکننده و وقتگیر به نظر برسد، اما برنامههای تجاری برای موفقیت بسیار مهم هستند. برای تشریح اهمیت برنامههای کسب و کار، در اینجا ۱۰ دلیل وجود دارد که چرا شما به آن نیاز دارید.
۱- برای کمک به شما در تصمیمگیریهای مهم
درحالیکه برنامههای تجاری اهداف زیادی دارند، اهمیت اولیه طرح تجاری این است که به صاحبان مشاغل کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیرند. کارآفرینی اغلب یک تمرین بیپایان در تصمیمگیری و مدیریت بحران است. نشستن و در نظر گرفتن همه پیامدهای هر تصمیم معین، تجملاتی است که کارآفرینان همیشه نمیتوانند از عهده آن برآیند. آنجاست که یک طرح کسب و کار مطرح میشود.
ایجاد یک طرح تجاری به شما این امکان را میدهد که پاسخ برخی از مهمترین تصمیمات تجاری را زودتر تعیین کنید. ایجاد یک طرح کسب و کار قوی یک کار اجباری است، شما باید بنشینید و قبل از شروع به کار درباره اجزای اصلی کسبوکار خود فکر کنید، مانند استراتژی بازاریابی خود و محصولاتی که به فروش خواهید رساند. شما به بسیاری از سؤالات سخت قبل از به وجود آمدن، پاسخ میدهید؛ و تفکر عمیق در مورد استراتژیهای اصلی شما نیز میتواند به شما کمک کند تا بفهمید این تصمیمات چگونه بر استراتژی وسیع شما تأثیر میگذارد.
۲- برای از بین بردن پیچیدگیها
تنظیم یک طرح کسبوکار مستلزم آن است که کارآفرینان سؤالات سخت زیادی را از خود بپرسند و برای یافتن پاسخهای دقیق وقت بگذارند. حتی اگر خود سند بهمحض تکمیل شدن ناپدید شود، تمرین نوشتن آن به بیان دیدگاه شما در شرایط واقعبینانه کمک میکند و بهتر مشخص میکند که آیا شکافی در استراتژی شما وجود دارد یا خیر.
۳- برای جلوگیری از اشتباهات بزرگ
تنها حدود نیمی از مشاغل کوچک جشن پنجمین سالروز آغاز فعالیت خود را برگزار کردند. درحالیکه دلایل زیادی وجود دارد که چرا مشاغل کوچک شکست میخورند، بسیاری از رایجترین آنها در برنامههای کسب و کار هدفمند موردتوجه قرار میگیرند. طبق دادههای CB Insights، برخی از رایجترین دلایل شکست مشاغل عبارتاند از:
عدم نیاز بازار: هیچکس چیزی را که شما میفروشید نمیخواهد.
کمبود سرمایه: مسائل مربوط به جریان نقدی یا مشاغل بهسادگی تمام میشوند.
تیم ناکافی: این امر اهمیت استخدام افراد مناسب را برای کمک به شما در اداره کسبوکار نشان میدهد.
رقابت سخت: وقتی رقبای زیادی در فضای خود دارید، به دست آوردن سود ثابت دشوار است.
قیمتگذاری: برخی از کارآفرینان محصولات یا خدمات خود را بسیار بالا یا خیلی پایین قیمتگذاری میکنند – هر دو سناریو میتوانند دستورالعمل فاجعهای باشند.
بااینحال، تمرین ایجاد یک طرح کسب و کار میتواند به شما در جلوگیری از این اشتباهات بزرگ کمک کند. چه پیشبینی جریان نقدینگی و چه تجزیهوتحلیل تناسب بازار محصول، هر قطعهای از طرح کسبوکار میتواند به شناسایی برخی از این اشتباهات بالقوه قبل از ظهور کمک کند.
۴- برای اثبات ماندگاری کسب و کار
بسیاری از مشاغل از روی اشتیاق ایجاد میشوند و درحالیکه اشتیاق میتواند یک انگیزه بزرگ باشد، اما یک دلیل اثبات عالی نیست. برنامهریزی دقیق اینکه چگونه میخواهید این چشمانداز را به یک تجارت موفق تبدیل کنید، شاید مهمترین مرحله باشد. برنامههای تجاری میتوانند به شما کمک کنند تا تأیید کنید که ایده بزرگ شما برای تجارت منطقی است. بخش مهم برنامه تجاری شما بخش تحقیقات بازار است. تحقیقات بازار میتواند بینش عمیقی از مشتریان، رقبای شما و صنعت انتخابی شما ارائه دهد.
۵- تعیین اهداف و معیارهای بهتر
بدون برنامه تجاری، اهداف اغلب خودسرانه میشوند، بدون اینکه قافیه یا دلیل زیادی پشت آنها باشد. داشتن یک طرح تجاری میتواند به معیارهای عمدی و نتیجهای کمک کند. همچنین میتواند به شما در قبال چشمانداز و استراتژی بلندمدت خود پاسخگو باشد و بینش خود را در مورد اینکه چگونه استراتژی شما در طول زمان گرد هم میآید (یا نمیآید)، توجیه کند.
۶- ارتباط اهداف و معیارها
اگر شما یک تیم ۱۰۰ نفره یا یک تیم دونفره را مدیریت کنید، درهرصورت نمیتوانید همیشه در آنجا باشید تا هر تصمیمی را خودتان بگیرید. به طرح تجاری مانند یک معلم جایگزین فکر کنید، آماده پاسخگویی به سؤالات در زمان غیبت شما.
به کارکنان خود اطلاع دهید که در صورت شک و تردید، آنها همیشه میتوانند از طرح تجاری مشورت کنند تا مراحل بعدی را در صورت عدم پاسخ مستقیم از شما دریافت کنند. به اشتراک گذاشتن طرح کسبوکار خود با اعضای تیم نیز به شما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که همه اعضا آگاه به آنچه انجام میدهید و دلیل آن هستند و درک یکسانی از اهداف بلندمدت دارند.
۷- استفاده از راهنمایی ارائهدهندگان خدمات
مشاغل کوچک معمولاً از پیمانکاران، مترجمان آزاد و سایر متخصصان برای استخدام در کارهای فردی مانند حسابداری، بازاریابی، کمکهای حقوقی و مشاوره استفاده میکنند. در اختیار داشتن یک طرح تجاری به شما این امکان را میدهد تا بخشهای مربوطه را بهراحتی باکسانی که برای حمایت از سازمان به آنها متکی هستید به اشتراک بگذارید، درحالیکه اطمینان دارید همه مشخص و در یک صفحه هستند.
۸- برای تأمین مالی
اگر در حال برنامهریزی برای سرمایهگذاران خطرپذیر، وام گرفتن از بانک یا در نظر گرفتن فروش شرکت خود در آینده هستید، بهاحتمالزیاد به یک طرح تجاری نیاز دارید. بههرحال، هرکسی که علاقهای به سرمایهگذاری در شرکت شما دارد، میخواهد بداند که این شرکت در دستان خوبی است و درازمدت قابلاعتماد است.
استفاده از برنامههای کسب و کار مؤثرترین روش برای اثبات این امر هستند و معمولاً برای هرکسی که به دنبال تأمین مالی خارجی است یک الزام است.
۹- برای درک بهتر چشمانداز وسیع تر
هیچ کسبوکاری جزیرهای نیست و درحالیکه شما میتوانید روی همهچیزهایی که زیر سقف شما اتفاق میافتد کنترل قوی داشته باشید، درک بازار نیز به همان اندازه مهم است. نوشتن یک طرح تجاری میتواند به شما درک بهتر رقابت و بازاری که در آن فعالیت گستردهتری دارید کمک کند، روندها و ترجیحات مصرفکننده، اختلالات احتمالی و سایر بینشهایی را که همیشه بهوضوح قابلمشاهده نیستند، روشن کند.
۱۰- برای کاهش ریسک
کارآفرینی یک کسب و کار پرمخاطره است، اما این ریسک پس از آزمایش در برابر یک طرح تجاری خوب طراحیشده، قابلکنترلتر میشود. ترسیم پیشبینی درآمد و هزینه، تدوین برنامههای لجستیکی و عملیاتی و درک بازار و چشمانداز رقابتی همه میتواند به کاهش عوامل خطر از طریق یک روش ذاتی نامطمئن برای امرارمعاش کمک کند.
داشتن یک طرح کسب و کار به شما این امکان را میدهد که شانس بیشتری داشته باشید، تصمیمات بهتری بگیرید و از واضحترین دید ممکن در مورد آینده شرکت خود لذت ببرید. اکنونکه درک کاملی از “چرا” پشت برنامههای کسب و کار دارید، میتوانید با اطمینان به ایجاد طرح خود بپردازید.
انتهای مطلب/