by علیرضا روهنده | شهریور 22, 1400 | مشاوره
هر سازمانی در هر صنعت، حرفه یا امور خیریهای در برههای از زمان با مشکل مواجه میشود و این موضوع اجتنابناپذیر است. هر رسانهای که در آن افراد بهمنظور کسب درآمد یا مشارکت در جامعه باهم کار میکنند، باید با مسائلی که ممکن است برای آن برنامهریزی کرده یا نکردهاند، برخورد کنند؛ اما اگر این مسائل فراتر از منابع، دانش، یا مجموعه مهارتهای یک سازمان باشد چه؟ اگر شرکتی نتواند بهطور کامل مشکلی را که با آن روبرو است حل کند چه اتفاقی میافتد؟ سازمان چه سرنوشتی پیدا میکند.
خوب، یک شانس خوب وجود دارد که سازمانی در آن موقعیت با یک شرکت مشاوره تماس بگیرد تا به مرتب کردن مسائل کمک کند اما یک شرکت مشاوره چیست و چهکاری میتواند انجام دهد؟
شرکت مشاوره چیست؟
یک شرکت مشاوره کسبوکار متشکل از کارشناسان صنایع برای ارائه مشاوره حرفهای، راهنمایی و راهحلهای عملی است. هر شرکتی ممکن است مشکلاتی داشته باشد؛ و برای حل آنها با شرکتهای مشاوره قرارداد ببندد.
یک شرکت مشاوره چه میکند؟
مدیران اجرایی بهطورکلی با شرکتهای مشاوره تماس میگیرند تا متخصصان خاص صنعت را که بهعنوان مشاور شناخته میشوند، برای مشاهده و تجزیهوتحلیل عملکرد شرکت بفرستند. مشاوران راهنمایی و راهحلهای عملی که را برای حل مشکلات پیشآمده مؤثر هستند را ارائه میکنند. تمایل شرکتهای مشاوره به تمرکز خاص است و شرکتها به آنها پول میدهند تا تخصص خود را در مورد مشکلاتی که بهصورت داخلی قابلحل نیست به کار بگیرند.
شرکتهای مشاوره تقریباً در هر صنعتی حضور دارند. همچنین شرکتهای خاصی برای چندین تجارت و شیوه مختلف وجود دارد، ازجمله امور مالی، مراقبتهای بهداشتی، تبلیغات، مهندسی، معماری، فناوری و حتی بخش دولتی. در اینجا چند نمونه از انواع شرکتهای مشاورهای و آنچه انجام میدهند آورده شده است.
انواع شرکتهای مشاورهای
مشاوران مهندسی در برنامهریزی، طراحی و درنهایت ساخت انواع مختلف زیرساختها و پروژهها برای مشتریان دولتی و خصوصی ازجمله توسعهدهندگان املاک و شرکتهای ساختمانی متخصص هستند. اصطلاح “مشاوره مهندسی” بهطورمعمول شامل شیوههایی مانند مهندسی عمران است در مقابل خدمات مربوط به سایر انواع مهندسی مانند نرمافزار یا سختافزار.
اگرچه غیرمعمول نیست که مشاوران مهندسی بهعنوان متخصصان انفرادی کار کنند، اما اکثر خدمات مشاورهای خاص این صنعت از شرکتهای مشاور برجسته ارائه میشود. برخی از شرکتهای برجسته در این فضا عبارتاند از Aurecon، HDR، Inc؛ و GHD Group.
مشاوره مالی با توجه به زمینه میتواند معانی مختلفی داشته باشد. این مفهوم اغلب با ارائه برنامهریزی مالی شخصی و قابلاجرا برای افراد همراه است. با این اوصاف، مشاوران مالی همچنین میتوانند منابع ارزشمندی برای کل مشاغل باشند که بینش حاکمیت شرکتی، ریسک مالی و عملیات مشتری و زنجیره تأمین را ارائه میدهند. برخی از شرکتهای مشاور مالی برجسته شامل Ernst & Young، Deloitte و Oliver Wyman هستند.
- شرکت مشاوره بهداشت و درمان
مشاوره بهداشت و درمان حول تجزیهوتحلیل شیوههای مدیریت در صنعت مراقبتهای بهداشتی میچرخد. این نوع شرکتها از متخصصانی درزمینهٔ هایی مانند دارو، فناوری پزشکی، پرداختکنندگان مراقبتهای بهداشتی و سیستمهای تحویل استفاده میکنند. آنها میتوانند به شرکتهای مراقبتهای بهداشتی در مورد همهچیز، از تحول دیجیتالی از خرید و ادغام تا تجربه مشتری، مشاوره دهند. بهطورکلی، توصیه آنها در مورد پایان کار است. آنها به جراح مغز نمیگویند که چگونه کار خود را انجام دهد.
برخی از برجستهترین شرکتهای مشاوره بهداشت و درمان عبارتاند از GE Healthcare Partners، ClearView Healthcare Partners و Bain & Company.
شرکتها شرکتهای مشاوره منابع انسانی (HR) را استخدام میکنند تا به مسائل مدیریت منابع انسانی خود کمک کنند. مشاوران منابع انسانی معمولاً دریکی از دو گروه قرار میگیرند: مشاوران منابع متخصص و مشاوران فرآیند/افراد.
مشاوران منابع متخصص بر اساس تخصص میدانی خود راهحلهایی را پیشنهاد و اجرا میکنند. مشاوران افراد/فرآیند به بهبود خلاقیت شرکت کمک میکنند تا با استفاده از روشهایی برای بهبود، به مشتریان کمک کنند تا راهحلهای خود را برای مشکلات خود بیابند. اگر شرکتی در تعیین غرامت مناسب برای کارکنان خود دچار مشکل باشد، مشاوران منابع متخصص احتمالاً خود ارقام قطعی ارائه میدهند.
برخی از شرکتهای برجسته مشاور منابع انسانی شامل مرسر، بامبی و آون هویت هستند.
شرکتهای مشاور سیاسی به کمپینهای سیاسی فردی مشاوره میدهند و کمک میکنند. تمرکز اصلی آنها بر پیامهای رسانهای است، ازجمله ایجاد محتوا مانند تبلیغات و پست مستقیم برای نامزدها. گرچه تخصص آنها عموماً فراتر از آن جنبه است. آنها میتوانند بینش و برنامههای عملی برای تلاشهای بسیج رأیدهندگان و شعارهای انتخاباتی ارائه دهند. آنها همچنین در فعالیتهای دیگری ازجمله نظرسنجی و تحقیقات مخالفان شرکت میکنند.
برخی از برجستهترین شرکتهای مشاور سیاسی در ایالاتمتحده عبارتاند از Arno Political Consultants، Axiom Strategies و Jamestown Associates.
شرکتهای مشاوره تقریباً در همهجا – تقریباً در هر صنعتی – بهمنظور حل تقریباً هر نوع مشکلی کار میکنند. اگر سازمان شما با مشکلی روبرو است که خارج از لیگ شما است، تماس با یک شرکت مشاوره ممکن است راه نجاتی باشد.
انتهای مطلب/
منبع
by علیرضا روهنده | آذر 20, 1397 | فروش, مارکتینگ
یاد بگیرید فروش را دوست داشته باشید
اگر فروش باعث میشود احساس خوبی
نداشته باشید شاید به این دلیل است که فروش در انتهای لیست اولویتهایتان قرار
دارد. بسیاری از افراد از فروش متنفرند و فکر میکنند که از خدمات و کالاهای ما
سود میبرند باید خودشان به سراغ ما بیایند. همه ما دوست داریم خودمان باشیم حتی
اگر در فروش محصولات و خدمات موفق باشیم. فروش یعنی کمک به افراد برای انتخاب چیزی
که برایشان مناسب است. اگر از کمک به مردم لذت ببرید از فروش هم لذت میبرید. به این
شکل دربارهاش فکر کنید و افکار منفی را مثبت کنید. هرچه در فروش بهتر باشید مشتریان
راحتتر از شما خرید میکنند و بیشتر میتوانید به آنها کمک کنید.
درک کنید مردم دوست دارند چه چیزی
بخرند
وقتی مردم محصولات و خدماتی میخرند
واقعاً چه چیزی میخرند؟ منظور خود محصول یا خدمات نیست بلکه منظور رضایت مشتری
است. مردم نتایج را میخرند. یک تصمیم خرید برای به دست آوردن نتیجه مثبت و دوری
از نتیجه منفی گرفته میشود چون مردم یا به سمت شادی میروند یا از درد دور میشوند.
تصمیم خرید با چیزهایی که برای مشتری اهمیت دارند تحریک میشود و به ارزشهای فردی
آنها مربوط است. ارزش شخصی چیزی است که عمیقاً برای فرد مهم است. فیلترهای ذهنی ایجاد
میکند که به فرد کمک میکنند به هنگام انتخاب محصولات و خدمات به دنبال رضایت باشند.
ارتباط برقرار کنید
ارتباط ممکن است بهعنوان حس راحتی
باشد. وقتی در دیگران اعتماد ایجاد میکنید، بر این ارتباط اثر میگذارید. صداقت میتواند
کلید اصلی رابطه باشد. ازآنجاکه بیشتر ارتباطات ما غیرکلامی است ما اغلب از پیامهایی
که به افراد برای ملاقات میفرستیم آگاهی نداریم. زبان بدن و تن صدا بر اینکه چطور
ارتباط کلامیمان تفسیر میشود تأثیر میگذارد. هرچقدر با فرد مقابلتان بیشتر آشنا
شوید و بیشتر او را بشناسید رابطه بهتری برقرار میکنید.
خواستهها و دردهای مشتریان را کشف کنید
عنصر اصلی یک مکالمه فروش موفق این است
که بتوانید چالشها، ناامیدیها، نیازها و علایق مشتریان بالقوه را کشف کنید. اگر
این کار را بهخوبی انجام دهید به مشتریان بالقوه کمک میکنید تا مشخص کنند چه میخواهند
و چه نمیخواهند. این شفافیت فرد را وادار به اقدام میکند. بگذارید از رنج دور
شده و بهسوی لذت و شادی برود. کشف مسائل واقعی نیاز به درجهای از اعتماد و ایجاد
ارتباط دارد. باید طوری فرد را هدایت کنید که به شما بگویند واقعاً چه میخواهند و
نیاز به چه کمک دارند. گاهی مسائلی که زیاد هم واضح نیستند بیشترین اهمیت را
دارند.
با زبان مشتری صحبت کنید
دنیا را از دیدگاه مشتریانتان ببینید و
به زبان آنها صحبت کنید. به این توجه کنید مشتریانتان چه میخواهند و آن را چگونه
بیان میکنند. ممکن است نکات خاصی را بشنوید که آنها خیلی روی آن تأکید دارند.
بعضی از کلمههای کلیدی را بنویسید، مطمئن شوید آنها را درست فهمیدهاید. در
مکالمات فروش بعدی با این مشتریان تا حد ممکن از این کلیدواژهها استفاده کنید. میبینید
که آرامش میگیرند، سر تکان میدهند و میگویند حق با شماست. حرف زدن با زبان مشتری
نشاندهنده این است که شما آنها را درک میکنید و به آنها اهمیت میدهید.
راه حل ارائه دهید
- برای اینکه بتوانید راه حل پیشنهادی خود را با مکالمات فروشتان
مطابقت دهید گامهای زیر را مدنظر داشته باشید:
- مشکلات و نتایج دلخواه مشتریانتان را خلاصه کنید، توافق کنید و نشان
دهید که میدانید چه چیزی برایشان مهم است.
- مسائلشان را تائید کنید، ارزشها و آنچه میخواهند به دست بیاورند را
مشخص کنید.
- طرح پیشنهادی خود را با زبان خودشان برایشان توضیح دهید و به آنها
بگویید که این راه حل چه مزایایی برای خودشان و کسبوکارشان دارد.
- برای فهم بهتر مطالب از شکلهای تصویری مثل نمودارها استفاده کنید.
- نمونه کارهای خود را به مشتریان نشان دهید تا بفهمند چگونه درگذشته
به سازمانهای مشابه کمک کردهاید.
- توضیح دهید چه طور شما و شرکتتان به بهترین نحو کار میکنید تا نتایج
دلخواه مشتری حاصل شود.
- وقتی باهم کار میکنید انتظارات مثبتی از هم داشته باشید.
ارزشتان را همراه با قیمت ارائه دهید
- تأثیر محصول یا راهحلتان در کسبوکار مشتری را بهطور مفصل شرح دهید.
میتوانید از موادی مثل کمک به سود بیشتر، فروش بیشتر، کارایی و کیفیت بالا
استفاده کنید.
- مکالمه را به سمت نتایج ببرید. آنها انتظار دارند محصول شما چه نتیجهای
برایشان داشته باشد؟
- انتظارات را کنترل کنید تا از وعده زیادی بپرهیزید.
- بر سر حوزهای از کار برای قیمت ارائهشده توافق کنید. در غیر این
صورت ممکن است نتوانید برای قیمت اصلی چانهبزنید.
- نمونه کارهای موفق را نشان دهید و از این طریق ارزش کارتان را به
مشتری تفهیم کنید. آیا نمونه کار دارید؟
- ارزش و قیمت باید متعادل باشند. مشتریانتان باید مطمئن شوند که میتوانند
از نتایج وعده داده شده سود ببرند و این سرمایهگذاری ارزشش را دارد.
با دقت قرارداد ببندید
دقت کردن در عقد قرارداد قدم بزرگی به
سمت تضمین فروشتان است. بهخصوص اگر مشتری بخواهد در نیمهراه منصرف شود. یک
قرارداد دقیق شما را از “اما و اگرها” نجات میدهد و مانع تلف شدن وقت و انرژی شما
میشود. عقد قرارداد چیزی است که همیشه باید در مورد آن هوشیار باشید. بدون
قرارداد مشتری مطمئن نیست که خدمات موردنظرش را دریافت میکند و شما نیز مطمئن نیستید
که در برابر خدمات ارائهشده مبلغی دریافت میکنید یا نه.
مراقب پیگیریها باشید
بعد از تماس اولیه لازم است که با تلفن
یا ایمیل پیگیری کنید. بدون شک پیگیری مهمترین فعالیت برای شروع است. برخی
معتقدند که پیگیری کردن به معنی تحمیل کردن و فشار زیاد است درحالیکه دیگران آنقدر
سرشان شلوغ است و بینظماند که نمیتوانند آن را بهدرستی انجام دهند. پیگیری
نشان میدهد شما بهعنوان یک یادآورنده به مشتری عمل میکنید. بیشتر افراد برای پیگیری
از شما تشکر میکنند چون این کار این را نشان میدهد به کسبوکارشان اهمیت میدهید.
پیشنهادهای خود را مطابق با نیازهای
مشتری تنظیم کنید و آنها را مشخص کنید
پیشنهاد شما خلاصهای از چیزی است که
مشتریتان در قبال پولش به دست میآورد. مشتریتان میخواهد پیشنهادهای شما را با
بقیه مقایسه کند، پس باید برای حرفهای بودنتان مدرکی ارائه دهید. پیشنهاد شما به
مشتریتان نشان میدهد تا چه اندازه خوب گوش کردهاید و نیازها و جایگاهشان را درک
کردهاید. اینیک فرمول ساده است که میتوانید از آن استفاده نمایید:
- مقدمه: به جزئیات آخرین ملاقات اشاره کنید به همراه مروری بر آنچه از
این پیشنهاد انتظار میرود.
- موقعیت: خلاصهای از مهمترین مسائلی را که در آخرین جلسه به آن توجه
کردهاید. زبان و اولویتهای مشتری را منعکس کنید.
- اهداف: دقیقاً آنچه مشتری به شما گفته را در نظر بگیرید.
- راه حل: ممکن است لازم باشد خدمات، محصولات و روشتان را در یک قالب
استاندارد توصیف کنید.
- ارزش: ارزش نهایی هر یک از عناصر موجود در راه حل را در نظر گرفتهاید.
- قیمت: هزینهتان را بهوضوح مشخص کنید.
- طرح: شامل اهداف و مقیاسهای زمانی پیشنهادتان میشود.
- گام بعدی: پیگیری توافق شده را با جزئیات بنویسید.
- امضا کردن: بیانیه مثبتی در مورد کار با یکدیگر در آینده.
لینک منبع/
by علیرضا روهنده | شهریور 21, 1397 | بازاریابی, فروش, مارکتینگ
هنگام افزایش سهمتان در بازار، خود را با چنین موانعی نترسانید: «هیچکس تابهحال در مورد ما نشنیده». در ادامه معمولاً جملهای از یک مشتری بالقوه میآید که چیزی در مورد کسب و کار شما نشنیده است. اگر شما صاحب کسب و کار هستید و فروش دارید، پس مطمئناً بازار تا حدی از کسب و کار شما باخبر است. همچنین به همین میزان میتوانید مطمئن باشید همه در مورد شما نشنیدهاند و از محصولات شما نخریدهاند.
به گزارش هورموند، بزرگترین آگهیدهندگان هرسال صدها میلیون دلار در مارکتینگ خرج میکنند و هنوز هم هیچ برندی در دنیا وجود ندارد که ۱۰۰% مردم آن را بشناسند، چه رسد به دستیابی به ۱۰۰% سهم بازار. نکته داستان اینجاست که باید هنگام تعیین سهم بازار و میزان رشد موردنظرتان، منطقی رفتار کنید؛ و نیز اگر قصد افزایش سهم خود را در بازار دارید، از این موارد دوری کنید:
- با کاهش قیمت، سهمتان را در بازار افزایش ندهید: حداقلهای خود را برای جذب مشتری جدید قربانی نکنید.
- قبل از دعوت مشتریان جدید، خود را آماده کنید: وقت تلف نکنید اما به خود فرصت کافی دهید تا اطمینان یابید میتوانید در همان وهله نخست اثر خوبی بر مشتری بگذارید. قبل از هرگونه تلاش برای توسعه کسب و کار، از روی فهرست زیر پیش بروید:
- توجه به سطح رضایت مشتریان موجود: آیا مشتریان فعلی از محصولات شما راضیاند؟ آیا بهطورکلی از کسب و کارتان رضایت دارند؟ آیا مدام به کسبوکار شما بازمیگردند؟ آیا مشتریان در مورد شما بهخوبی صحبت میکنند؟
- اصلاح و به سازی خدمت به مشتری: قبل از اقدام به جذب مشتریان جدید، تغییراتی را در نظر بگیرید که سطح خدمات شما به مشتری را ارتقا میبخشد تا مشتریان جدید و قدیم بهمحض رسیدن بخواهند که بمانند. آیا میخواهید در عرضه محصولات تغییرات مثبت صورت دهید؟ چگونه آن را قیمتگذاری، بستهبندی و ضمانت میکنید؟ آیا باید دستی به سروگوش محیط کار خود بکشید؟ این مورد میتواند شامل اصلاح همه از افزایش فضای محیط کار گرفته تا ارتقا سرعت و دقت پایگاه اینترنتی شما شود. حتماً دوباره میزان راحتی مشتری را در موارد مختلف از سرویس بهداشتی گرفته تا سیاستهای پرداخت در نظر بگیرید. آیا از مشتریان در مورد محصولات و خدمات خود نقدهای زیادی دریافت کردهاید؟ و آیا تلاش کردهاید تا مشکلات را به شیوهای ثمربخش حل کنید؟
- آمادگی تجاری: آیا آماده هستید از مشتریان جدید بخواهید کسب و کار شما را امتحان کنند؟ آیا برای عرضه محصول (در مورد تجارت خدماتی، از کارکنان، توانایی و ظرفیت کافی) برخوردارید؟ آیا کارکنان شما از کلیه پیشنهادهای فروش آگاهاند و برای کمک به مشتری آماده هستند؟ (تابهحال چند بار پس از دیدن یک تبلیغ تماس گرفتهاید و شخص پشت تلفن گفته: من خبر ندارم، بگذارید از رئیسم سؤال کنم؟ و تابهحال چند بار بعد از منتظر ماندن پشت تلفن قطع کردهاید؟ این یعنی اتلاف تبلیغات).
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | مرداد 9, 1395 | بازاریابی, برند, تبلیغات, مارکتینگ
شعار (Slogan) عبارت کوتاهی است که اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی در مورد برند به مشتریان منتقل میکند. شعارها اغلب در تبلیغات شرکتها استفاده میشوند. همچنین نقش مهمی در بسته بندی و سایر جنبههای برنامه بازاریابی شرکت ایفا میکنند. شعارها ابزارهای قدرتمندی در برندسازی به شمار میآیند، چراکه همانند نام برند از اثربخشی چشمگیری برخوردارند و در ارتقای ارزش ویژه برند نقش مؤثری دارند.
به بیان سادهتر شعار در نقش یک بازوی قوی است که در درک بهتر مفهوم برند به یاری مصرفکنندگان شتافته و آنان را از ویژگیهای منحصربهفرد برند آگاه میسازد. شعارها شیوههای پابرجایی برای تلخیص و ترجمه محتوای برنامه بازاریابی شرکت در قالب چند کلمه و یا یک عبارت ساده هستند. برای مثال شعار شرکت خدمات بیمهای State Farm “استیت فارم مانند یک همسایه خوب در کنار شماست” چندین دهه است که برای نشان دادن قابلیت اطمینان برند و صمیمیت با مشتری مورداستفاده قرار میگیرد.
بعضی از شعارها با به بازی کشاندن نام برند به شیوهای خلاقانه به ایجاد آگاهی از برند کمک میکنند. “Citi هرگز به خواب نمیرود” ازایندست شعارها هست. بعضی دیگر از شعارها با ایجاد روابط ضمنی قدرتمند میان برند و رده محصولات و خدمات ارائهشده، نقش تأثیرگذاری در افزایش آگاهی از برند دارند. شعار “Life Time شبکه تلویزیونی بانوان” از این نوع شعار هست.
مهمترین نقش شعار تقویت جایگاه برند و توسعه نقاط متمایز مطلوب در میان مشتریهای هدف است. به این شعارها توجه کنید: “با سامسونگ هیچچیز آنقدر که فکر میکنید دشوار نیست!” و یا “زندگی نیازمند Visa است.”
اینها مثالهایی برای شعار در جایگاه سازی برند هستند. برای رهبران بازار شعارها میتوانند نقش تبلیغاتی و جنجالی داشته باشند که در آن برتریهای برند با اندکی اغراق به رخ رقبا کشیده میشود. به این مثال توجه کنید: “این تلویزیون نیست، HBO است” و یا “ژیلت بهترین همراه برای یک مرد”.
شعارها معمولاً با فعالیتهای تبلیغاتی شرکتها رابطه تنگاتنگی داشته و با ارائه اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی، خلاصهای ازآنچه در تمام تبلیغات گفتهشده به مخاطب ارائه میکنند. در شعار برند DeBeer “الماس همیشه میماند” الماس بهعنوان هدیهای برای نشان دادن عشق ابدی معرفی میشود.
برخی شرکتها در کنار شعار اصلی خود از شعارهای مکمل در دورههای زمانی مشخصی استفاده میکنند، همانطور که میدانید شعار اصلی شرکت NIKE “just do it ” هست اما این کمپانی در کمپین های تبلیغاتی خود از “چرا ورزش؟” و یا ” من میتوانم” استفاده کرده است. استفاده از شعارهای جایگزین موجب استراحت به شعار اصلی برند شده و عبارت جدید و تازهتری را برخلاف عبارتهای تکراری به مشتریها در بازههای زمانی برنامهریزیشده معرفی میکند.
انتهای مطلب/ لینک محتوا