توسط علیرضا روهنده | اسفند ۱, ۱۴۰۰ | مارکتینگ, مدیریت, مشاوره
تبلیغ کسبوکار، خود یک چالش واقعی است و اغلب به صبر، کار سخت و زمان زیادی نیاز دارد، بهخصوص این روزها که رقابت شدید است و بازار پر از تبلیغات است؛ اما دچار پریشانی نشوید زیرا راهها و دستورالعملهایی وجود دارد که میتوانید برای تبلیغ کسبوکار خود دنبال کنید.
آنلاین شوید
امروزه بدون نیاز به گفتن، ایجاد یک وبسایت یک امر ضروری است. برای تبلیغ مؤثر و موفقیتآمیز کسبوکار خود، اولین قدم یک وبسایت است. شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که افراد زیادی خرید آنلاین را آسانتر از اینکه مجبور باشند خانهشان را ترک کنند و به فروشگاه بروند، میدانند. یک وبسایت امکان نمایش بهتر و سازماندهی شده تری از اقلامی که میفروشید، ارائه میدهید و تبلیغ میکنید، میدهد. شما بهراحتی میتوانید آن را سفارشی کنید، بهروز کنید و در کل شفافیت بهتری داشته باشید. تنها نقطهضعف ممکن است بازپرداخت و شکایات زیادی باشد که هنگام فروش لباسها دریافت میکنید، زیرا انتخاب سایز مناسب برای یک نفر بهاندازه امتحان کردن آن آسان نیست؛ اما بهغیراز آن، در استخدام یک نفر و ایجاد کسبوکار آنلاین خود تردید نکنید.
گوشبهزنگ باشید
اولاً، در دسترس بودن یک فضیلت بزرگ برای هر کارآفرینی است، به این معنی که شما باید در تمام پلتفرمهای رسانههای اجتماعی که در حال حاضر بهعنوان راهی برای تبلیغ کسبوکارتان استفاده میشوند فعالتر شوید. اینستاگرام، فیسبوک و حتی تیکتاک که اکنون با میلیاردها فالوور در سرتاسر جهان به یک هیجان جهانی تبدیلشدهاند.
علاوه بر این، فعال بودن در رسانههای اجتماعی به شما این امکان را میدهد که محصولات خاصی را بسته به تقاضا یا محبوبیت عمومی آنها در بازار هدف قرار دهید. شما فقط جوانان را جذب نمیکنید، بلکه تقریباً همه را جذب میکنید. اگر در مسیریابی در این اقیانوس وسیع از اطلاعات و تأثیرگذاری و نمایهها مشکلدارید، شخص دیگری میتواند این کار را برای شما انجام دهد. بله حتی این انتخاب هم وجود دارد و خدمات مدیریت رسانههای اجتماعی در حال تبدیلشدن به یک حرفه پرطرفدار است. بهسادگی، افرادی هستند که در ارائه توضیحات شوخ، همیشه در جریان و آنلاین بودن، ردیابی موارد داغ و پرطرفدار استعداد دارند. آنها دنبال کنندهها، جریانها و بررسی وضعیت شمارا پیگیری میکنند. علاوه بر این، بهجای این کار که زمان و تلاش زیادی برای دستان شما میطلبد، میتوانید بر جنبههای دیگر کسبوکارتان تمرکز کنید.
ترویج دهید، تبلیغ کنید و بفروشید
تبلیغات لزوماً نباید گران باشد. وقتی یک یا دو تبلیغ در یوتیوب یا سایر پلتفرمهای پربازدید قرار داده میشود، میتواند شمارا به هدفتان برساند. حتی بیلبوردها، کلیپهای روزنامه و ایمیلهایی که در آنها بهطور منظم به مشتریان بالقوه و فعلی از تخفیفها و هدایای زیادی که دارید اطلاع میدهید، میتوانند مفید باشند.
تبلیغ را همیشه ساده نگهدارید، نه خیلی طولانی و جنبههای اصلی کسبوکار خود یا آنچه را که میفروشید برجسته کنید. خواه خدماتی باشد که ارائه میدهید یا چیزی که میفروشید، مهم نیست، زیرا نکته این است که بهسادگی به هرکسی اطلاع دهید وجود دارید. هدف این است که بهسادگی از کسبوکار خود آگاهی ایجاد کنید و از نام خود برندی بسازید.
یکی دیگر از مواردی که باید در نظر بگیرید این است که یک برنامه تلفن ایجاد کنید و سیستم حملونقل را در دسترس قرار دهید زیرا ممکن است تعداد زیادی از مشتریان شما حتی در کشور شما زندگی نکنند.
سرمایهگذاری کنید تا باعث رشدتان شود
به نظر میرسد گفتن این کار آسانتر از انجام آن است. اگر سود آشکاری وجود نداشته باشد، ممکن است مانند یک مأموریت انتحاری به نظر برسد که در تجارت خود سرمایهگذاری کنید. بهخصوص اگر مقدار کافی از منابع موجود را سرمایهگذاری کرده باشید ولی پیشرفتی احساس نکنید. بااینحال، به خاطر داشته باشید که بسیاری از شرکتهای بزرگ فراز و نشیبهای خود را داشتند. آنها حداقل در آغاز هر سودی را در گسترش تجارت، تبلیغات و کالاهای بهتر سرمایهگذاری کردند. به این فکر کنید که روزی یک فروشگاه یا یک دفتر بازکنید. اولین سودی را که به دست میآورید برای یک ماشین جدید یا آن جفت کفشی که همیشه میخواستید خرج نکنید. خارج از چارچوب فکر کنید و باانگیزه بمانید. هر چه بیشتر روی ایدهها و زمان خود سرمایهگذاری کنید، پاداش بیشتری خواهید داشت. بسیار مهم است که دیدگاه درازمدت داشته باشید و در مورد راههای کارآمد برای ارتقای کسبوکار خود فکر کنید.
زیان، حتی ورشکستگی، هرگز نباید بازدارنده باشد. درحالیکه تسلا رو به افول بود توسط ایلان ماسک خریداری شد و از آن زمان به یک غول بزرگ و یکی از رهبران فناوری تبدیلشده است. موفقیت مطمئناً زمان و تمام منابع شمارا میطلبد و هیچکس قول نداده که ساده باشد.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | تیر ۱۸, ۱۳۹۷ | برند
ارزش ویژه برند به “مجموعهای از تداعیات و رفتار در بخشی از مشتریان برند، اعضای کانال توزیع و شرکت مادر که به برند اجازه میدهد حجم یا حاشیه سود بیشتری به دست آورد” تعریف می شود؛ البته نسبت به زمانی که بدون نام برند میتوانست به دست آورد.” این تعریف تا حدودی علت اضافه شدن برندها به ترازنامهی شرکتها را توضیح میدهد و بهعنوان دلیل اصلی شرکتها را توضیح میدهد و بهعنوان دلیل اصلی شرکتها در تملکهای انجامگرفته در سالهای آخر دهه ۱۹۸۰ بیانشده است. برای مثال، رنک هوویس مک دالگا در میان نخستین شرکتهای بریتانیایی بود که برندهای خود را در سالهای آخر دهه ۱۹۸۰ وارد ترازنامه کردند. در سال ۱۹۸۸ نستله شش برابر ارزش دفتری برند خریداریشده رونتری را برای دست یافتن به برندهایی مانند کیت کت، کوآلیتی استریت، اسمارتیز، رولو و یورکی پرداخت.
در تملکها، شرکت خریدار باید میان آنچه خریده و قیمتی که پرداخته تطابق بینظیری ایجاد کند. گاهی اوقات وقتی شرکتهای بزرگ به فروش میرسند مبالغ سرقفلی هنگفتی پرداخت میشود؛ مانند زمانی که نستله، رونتری را خرید. هنگامیکه یک برند بهطور مجزا خریده میشود ارزش این دارایی نیز باید آشکار گردد. بهعبارتدیگر، تنها مبادلات دربرگیرنده برندهای بیرونی، برای ثبت در ترازنامه شرکت استفاده میشدند.
به گزارش هورموند، رویکرد با گرایش مالی در سنجش و اندازهگیری ارزش ویژه برند در ادغامهای فرضی بر مدل تراز فرکوهر و راو مبتنی هستند. این مدل، برحسب یک سری ویژگیهای گوناگون تطابقی میان شرکت خریدار و شکت خریداریشده را پیشنهاد میکند. این مدل بر رویکردی چند خصیصهای برای ارزشیابی طرفهای خرید مبتنی است. این رویکرد عناصر ارزش ویژه برند را بهصورت ضمنی و برحسب کل فروش سالیانه، متوسط بازده حقوق صاحبان سهام، متوسط بدهیها، جمع داراییها، نسبت ارزش دفتری /بازار و مالکیت سهام داخلی برآورده میکند. این رویکرد، هر برند را برای فروش را برحسب حقوق صاحبان سهام در برابر ارزش دفتری /بازار، بازده حقوق صاحبان سهام در برابر حق مالکیت داخلی ارزشیابی میکند.
ارزش ویژه برند باید در سه سطح داراییهای برند، قدرت برند و ارزش برند بررسی شود که دربرگیرنده چهارعنصر اصلی آگاهی به نام برند، وفاداری به برند، کیفیت درک شده و تداعیات ذهنی برند میباشد. ازاینرو ارزش ویژه برند معیار مناسبی برای ارزشیابی اثر بلندمدت تصمیمهای مارکتینگ است. بهطورکلی، مفهوم ارزش ویژه برند و آنچه درون و بیرون آن جای میگیرد، به مدیران کمک میکند تا چگونگی و جایی که برندها ارزشافزوده ایجاد میکنند را درک نمایند. ارزش ویژه برند یک دارایی برند است که بهمرورزمان ساخته میشود. برای پیگیری ارزش ویژه برند کاپفرر پیشنهاد میکند که مدیران باید بهطور منظم قدرت برند را بسنجند و دلیل بالا یا پایین رفتن این قدرت را تشخیص دهند و در بالا بردن سطح دارایی برند تلاش کنند، برای مثال: از طریق تبلیغات و سایر ارتباطات مارکتینگ.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | فروردین ۳, ۱۳۹۷ | بازاریابی, برند, مارکتینگ
خدمات مشتری، رویکردی است که در عرصه تجارت بهکاررفته و نشان میدهد که ایده مشتری مداری بهسادگی اشتباه قلمداد شده و بد تعبیر میشود. یک برند با فراهم نمودن خدمات عالی برای همه مشتریان، هزینه فرصت زیادی را متحمل خواهد شد. وقتی شما سعی میکنید رفتار خوبی با همه مشتریان، داشته باشید، ریسک کرده و ممکن است مشتریان وفادارتان را از دست بدهید. بهعلاوه بدون اینکه نظر شخصی خود را دخیل نماییم باید بگوییم که گاهی برند الهامبخش احترام به افراد نیست.
برای مثال میتوانیم بگوییم: من دوست ندارم این محصول را بخرم. سؤال این است چه طور رابطه با مشتری، نتایج عالی به همراه خواهد داشت؟ تبلیغات صنعت باب گارفیلد و داگ لوی نشان میدهد: تجارتی که با هزینه کردن دیدگاه اصلی خود در مقابل مشتریانش خود را کوچک میسازد و شأن خود را از دست میدهد. احترامی نشان نمیدهد و احترامی نمیبیند. در مقابل مدیران برندهای بزرگ وجود دارند که تنها بر روی مشتریان اصلی و وفادار خود تمرکز میکنند. آنها اساساً تمرکز خود را بر روی این زمینه معطوف کرده و مشتریان ایده آلشان را دنبال مینمایند.
برای مثال، بدون توجه به فروش، لولولمون افرادی که به دنبال تخفیف هستند را از مغازههایش دور نگاه میدارد. تریدر جوز هیچ کوپن یا کارت خریدی را ارائه نمیدهد، بنابراین افراد با سرعت بیشتری از صف پرداخت وجه خارج میشوند. ازنظر برندهای بزرگ و معتبر، همیشه حق با مشتری نیست. تنها حق با مشتریان معتبر و وفادار است. مدیر شرکت وول فودز بدین نتیجه رسید که مشتریان باقیمانده مشتریان خاص برند بودند، زیرا تجربهخوبی از برند داشته و از مغازههایشان خرید میکردند.
آنها به ارزش شرکت واقف بوده و آن را تحسین میکردند. راب اظهار داشت: این مسئله بسیار مثبت است. او شرح داد که شرکت بهخوبی این مسئله را درک کرده و میداند که باید تمرکزش را تنها بر روی این دسته از مشتریان معطوف نماید؛ بنابراین، او اظهار داشت: ما باید بهجای دنبال کردن سایر مشتریان به مشتریان وفادار خود توجه نماییم. در غیر این صورت هر شب نیمی از مشتریانمان را از دست خواهیم داد. گاهی ممکن است این امر بهآرامی و در درازمدت صورت گیرد. اکنون میتوان اطمینان حاصل کرد که ما بهطور مطلوب و متفکرانه عمل مینماییم.
در مثال صنایع غذایی وول فودز، بهسادگی میتوان مشاهده کرد که هدفگذاری تنها یک روش برای کسب بازده و سود نیست. هدفگذاری روشی است که موجب تقویت ارزش ویژه برند، شناسایی امکانات استراتژیک و تعیین تمرکز عملیاتی میشود. هدفگذاری میتواند محرک نخست حاشیههای سود باشد.
تحقیق انجامشده در سال ۲۰۱۱ بیانگر آن است که حتی اگر ۵۰% از مدیران مارکتینگ هدفگذاری خوبی را در استراتژی فعلی خود انجام داده باشند، بیش از ۷۵% از آنها باور ندارند که بتوانند آنها را بهخوبی به اجرا بگذارند. نویسندگان این تحقیق میگویند: ساخت یک برند هرگز به این اندازه چالشبرانگیز نبوده است. گسترش و تکهتکه شدن کانالها، روابط با مشتری را به هدف در حال حرکت تبدیل کردهاند. این مورد حاکی از آن است که این موضوع مهم میباشد؛ زیرا شما باید روابط با مشتریان را مشخص نمایید و تعیین کنید که میخواهید با کدام دسته از مشتریان ارتباط برقرار کنید.
پیتر فادر، پروفسور وارتون و نویسنده کتاب مشتری مداری: تمرکز بر مشتریان مناسب برای کسب مزیت استراتژیک، بیان میکند که این امر بین برندهایی همچون نوردستروم که خدمات برتر خود را به همه افراد ارائه میکنند و برندهایی که مشتری مداری را بهعنوان یک عمل هدفدار انتخاب میکنند، تمایز ایجاد میکند. طبق گفته فادر، مشتری مداری بیان میکند که ما باید به دنبال مشتریان خاص خود باشیم. آنها را بیابیم و بهترین خدمات و محصولاتمان را در اختیارشان قرار دهیم و در مورد سایر مشتریان خرسند باشیم که توانستهایم تعاملی هرچند کوچک با آنها داشته باشیم. ما قصد داریم استراتژی خودمان را اتخاذ نماییم نه همه مشتریان را. در برآورد فادر، اگر غیرازاین باشد، شرکت هزینه فرصت سنگینی را متحمل خواهد شد.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | مرداد ۲۹, ۱۳۹۶ | بازاریابی, برند, مارکتینگ
افراد معمولاً برای آگاهی برند ارزش کافی قائل نیستند، اما این دارایی برند میتواند دارایی استراتژیک کلیدیای باشد. در بعضی از صنایع که محصولات مشابه هستند آگاهی برند تمایز رقابتی پایدار ایجاد میکند. وظیفه این دارایی متمایز کردن برندها از جنبه به خاطر آوردن و آشنا بودن است.
آگاهی برند میتواند مزیتهای رقابتی فراوانی ایجاد کند. اول اینکه، به برند حس آشنا بودن میبخشد و افراد، آشنا را دوست دارند. برای محصولات معمولی نظیر صابون و آدامس، آشنا بودن میتواند محرک تصمیمگیری خرید باشد. آزمایشهای طعم محصولاتی مانند کولا و کره بادامزمینی نشان دادهاند که نام شناختهشده میتواند بر ارزیابیها تأثیر بگذارد، حتی اگر هرگز برند خریداری نشده یا از آن استفاده نشده باشد.
دوم، آگاهی از نام میتواند نشانه حضور، تعهد و دوام تلقی شود، ویژگیهایی که میتوانند حتی برای خریداران مصرفکننده اجناس بادوام نیز مهم باشد. مطابق این منطق که اگر نامی شناخته میشود حتماً دلیلی برای آن وجود دارد. برنامه “اینتل اینساید” به نحو چشمگیری در ایجاد ادراک از فناوری پیشرفته موفق بود و بااینکه هیچچیز در مورد شرکت و یا محصول بیان نمیکرد، بیش از یک دهه برتری قیمتی برای اینتل به بار آورد. در اینجا قدرت آگاهی برند نقش اصلی را ایفا میکرد.
سوم، برجسته بودن برند مشخص میکند که آیا برند در زمان کلیدی فرآیند خرید، به خاطر آورده میشود و یا خیر. اولین قدم در انتخاب آژانسی تبلیغاتی، خودرو یا سیستمی کامپیوتری، تصمیمگیری بر سر انتخاب برندهایی است که مدنظر قرارگرفته و بررسی میشوند. نهایت نفوذ نام، زمانی است که با اشاره به دسته خاصی از محصولات، تنها یک برند به خاطر آورده میشود. دستمالکاغذی کلینکس، سفیدکننده وایتکس، چسب زخم اید، ژل جل-او، مداد سوسمارنشان و پنیر خامهای فیلادلفیا را در نظر بگیرید. در هر مورد چند برند دیگر میتوانید نام ببرید؟ چگونه میخواهید با برند پرنفوذتر رقابت کنید؟
آگاهی برند، داراییای است که میتواند بینهایت ماندگار و درنتیجه پایدار باشد. کنار زدن برندی که به یک سطح از آگاهی غالب و مسلط رسیده، کاری بس دشوار است. برای مثال آگاهی مشتریان از برند داتسون تا ۴ سال بعدازاینکه شرکت نام خود را به نیسان تغییر داد همچنان پابرجا و قوی باقیمانده بود. در مطالعهای دیگر درزمینهٔ آشنا بودن، از خانمهای خانهدار خواسته شد که هر تعداد برند در هر زمینه میتوانند نام ببرند؛ هر یک از آنها بهطور متوسط ۲۸ برند را نام بردند. عمر برندهای نامبرده شده شگفتانگیز بود، بیش از ۸۵ درصد آنها عمری بیش از ۲۵ سال داشتند و قدمت ۳۶ درصد از آنها به بیش از ۷۵ سال میرسید.
تفاوت قابلتوجهی میان بازشناسی (آیا تاکنون نام برند X را شنیدهاید) و به خاطر آوری بدون کمک (کدام برندهای شاسیبلند را میتوانید نام ببرید) وجود دارد. برخی اوقات هنگامیکه میزان به خاطر آوری بدون کمک یک برند بالغ پایین باشد، بازشناسی آن حتی در حد مطلوب هم نخواهد بود. درواقع برندهایی که بازشناسی بالا و به خاطر آوری پایین دارند، اصطلاحاً برندهای گورستانی نامیده میشوند. بدون به خاطر آوری آنها از بازی خارج هستند. بازشناسی بالای آنها به این معنی است که آنها اخبار دیروز بهحساب میآیند، ازاینرو بهدشواری دیده میشوند و انرژی کسب میکنند.
مصرفکنندگان هرروز با پیامهای تبلیغاتی بیشتر و بیشتری بمباران میشوند، ازاینرو ایجاد آگاهی و حضور بهویژه با در نظر گرفتن چندپارگی و درهمریختگی موجود در رسانههای گروهی، به چالشی جدی تبدیلشده است. یک راه برای دیده شدن، توسعه برند در گروههای محصول است. به همین دلیل شرکتهایی مانند ۳M، سونی، توشیبا و جنرال الکتریک از مزیت برخوردارند چراکه قلمروی گسترده محصولاتشان موجب دیده شدن هرچه بیشتر برندشان شده است. راه دیگر فراتر رفتن از کانالهای رسانهای معمول و استفاده از ترویج در رویدادها، سمپلینگ، روابط عمومی، جوامع اینترنتی و دیگر رویدادهای به دست آوردن توجهات است. برای مثال اثرات اسپانسرینگ سامسونگ از المپیک، فروشگاههای نایک تاون، آویزان کردن ساعت ۱۵۰ متری از آسمانخراشهای فرانکفورت و توکیو توسط سواچ و … را در نظر بگیرید. تمامی این شرکتها توانستند سطح آگاهی برند خود را بسیار مؤثرتر از زمانی که تنها متکی به تبلیغات بودند بالا ببرند.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | مرداد ۹, ۱۳۹۵ | بازاریابی, برند, تبلیغات, مارکتینگ
شعار (Slogan) عبارت کوتاهی است که اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی در مورد برند به مشتریان منتقل میکند. شعارها اغلب در تبلیغات شرکتها استفاده میشوند. همچنین نقش مهمی در بسته بندی و سایر جنبههای برنامه بازاریابی شرکت ایفا میکنند. شعارها ابزارهای قدرتمندی در برندسازی به شمار میآیند، چراکه همانند نام برند از اثربخشی چشمگیری برخوردارند و در ارتقای ارزش ویژه برند نقش مؤثری دارند.
به بیان سادهتر شعار در نقش یک بازوی قوی است که در درک بهتر مفهوم برند به یاری مصرفکنندگان شتافته و آنان را از ویژگیهای منحصربهفرد برند آگاه میسازد. شعارها شیوههای پابرجایی برای تلخیص و ترجمه محتوای برنامه بازاریابی شرکت در قالب چند کلمه و یا یک عبارت ساده هستند. برای مثال شعار شرکت خدمات بیمهای State Farm “استیت فارم مانند یک همسایه خوب در کنار شماست” چندین دهه است که برای نشان دادن قابلیت اطمینان برند و صمیمیت با مشتری مورداستفاده قرار میگیرد.
بعضی از شعارها با به بازی کشاندن نام برند به شیوهای خلاقانه به ایجاد آگاهی از برند کمک میکنند. “Citi هرگز به خواب نمیرود” ازایندست شعارها هست. بعضی دیگر از شعارها با ایجاد روابط ضمنی قدرتمند میان برند و رده محصولات و خدمات ارائهشده، نقش تأثیرگذاری در افزایش آگاهی از برند دارند. شعار “Life Time شبکه تلویزیونی بانوان” از این نوع شعار هست.
مهمترین نقش شعار تقویت جایگاه برند و توسعه نقاط متمایز مطلوب در میان مشتریهای هدف است. به این شعارها توجه کنید: “با سامسونگ هیچچیز آنقدر که فکر میکنید دشوار نیست!” و یا “زندگی نیازمند Visa است.”
اینها مثالهایی برای شعار در جایگاه سازی برند هستند. برای رهبران بازار شعارها میتوانند نقش تبلیغاتی و جنجالی داشته باشند که در آن برتریهای برند با اندکی اغراق به رخ رقبا کشیده میشود. به این مثال توجه کنید: “این تلویزیون نیست، HBO است” و یا “ژیلت بهترین همراه برای یک مرد”.
شعارها معمولاً با فعالیتهای تبلیغاتی شرکتها رابطه تنگاتنگی داشته و با ارائه اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی، خلاصهای ازآنچه در تمام تبلیغات گفتهشده به مخاطب ارائه میکنند. در شعار برند DeBeer “الماس همیشه میماند” الماس بهعنوان هدیهای برای نشان دادن عشق ابدی معرفی میشود.
برخی شرکتها در کنار شعار اصلی خود از شعارهای مکمل در دورههای زمانی مشخصی استفاده میکنند، همانطور که میدانید شعار اصلی شرکت NIKE “just do it ” هست اما این کمپانی در کمپین های تبلیغاتی خود از “چرا ورزش؟” و یا ” من میتوانم” استفاده کرده است. استفاده از شعارهای جایگزین موجب استراحت به شعار اصلی برند شده و عبارت جدید و تازهتری را برخلاف عبارتهای تکراری به مشتریها در بازههای زمانی برنامهریزیشده معرفی میکند.
انتهای مطلب/ لینک محتوا