توسط علیرضا روهنده | اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۱ | بازاریابی, مارکتینگ, مشاوره
مشاور بازاریابی یک متخصص بازاریابی است که در استراتژیهای جذب مشتریان و بهبود فرصتهای تجاری، هم از طریق حفظ مشتریان فعلی و هم از طریق جذب مشتریان جدید، تخصص دارد. از طریق یک کمپین خوب توسعهیافته و هدفمند، یک استراتژی و برنامه بازاریابی موفق به شرکتها کمک میکند تا به اهداف تعریف شده و قابلاندازهگیری دست یابند. این موارد از طریق تحلیل دقیق و کامل موقعیت و وضعیت فعلی شرکت باتوجهبه موقعیت آن در صنعت یا خدمات و ارزیابی موفقیتها، چالشها و منابع موجود مشخص میشود.
کار یک مشاور بازاریابی ماهر، ترکیبی دقیق از نقشهای رهبری و مشاوره است، با توانایی بسیار تحلیلی و خلاق به طور همزمان. یک مشاور بازاریابی توانایی ارزیابی سریع و دقیق عناصر داخلی و خارجی منحصربهفرد مؤثر بر کسبوکار، از رضایت و نیاز مشتری گرفته تا رقبا، روندهای بازار، نوآوریهای تکنولوژیکی و عوامل محیطی را دارد. مشاور بازاریابی در حین تعیین استراتژیهای کوتاهمدت و بلندمدت برای رسیدن به اهداف بازاریابی، باید اطمینان حاصل کند که اهداف برآورده شدهاند و بیانیه مأموریت شرکت در این فرایند گم نمیشود.
اجرای استراتژی بازاریابی یک عملیات ظریف است و نیاز به فردی دارد که بتواند بر پیشرفت نظارت کند و برنامه را تطبیق دهد و در صورت لزوم نوآوری کند. بازهم، تقریباً به طرز متناقضی، یک مشاور بازاریابی ترکیبی از سازمانیافتهترین و جزئیات محور ترین برنامهریز است که میتواند به اصطلاح از روی نقشه حرکت کند و تغییراتی را بر اساس شهود تخصصی و تصمیمگیریهای مبتنی بر تحقیق آغاز کند. این مانند استخدام یک محقق علمی است که می داند چه زمانی به احساسات درونی خود اعتماد کند.
استخدام یک مشاور بازاریابی به کسبوکارها با هزینه بسیار کمتری نسبت به حفظ یک متخصص بازاریابی در کارکنان، امکان دسترسی به یک مجموعه مهارت و اعتماد مغزی باورنکردنی را میدهد. قرارداد با یک مشاور بازاریابی برای کار بر روی پروژههای منتخب بهصورت مستقل یا با همکاری کارکنان داخلی برای شرکتهای کوچک و بزرگ بسیار خوب است.
در یک مشاور بازاریابی به دنبال چه چیزی باشیم؟
مشاوران بازاریابی باید با مردم بسیار خوب باشند و بتوانند دانش عمیقی در مورد رفتارهای مصرفکننده، ارتباطات و فرایندهای بازاریابی نشان دهند. آنها معمولاً مصاحبهکنندگان خبرهای هستند که میتوانند با زیرکی نهتنها موقعیت یک شرکت را در جایگاه خود، بلکه همچنین آنچه مصرفکنندگان را به سمت خرید محصولات یا خدمات سوق میدهد، تحلیل کنند. یک مشاور بازاریابی خوب ایدههایی در مورد چگونگی گسترش کسبوکار در عین حفظ بودجه و کار خوب با مدیریت و کارکنان موجود خواهد داشت.
بهترین مشاوران بازاریابی در تجارت در زمینه ارتباطات، روانشناسی و تجارت مهارت بالایی دارند. آنها مبتکران و شخصیتهای خلاقی هستند که مرعوب فناوریهای جدید نیستند و رویکردهای متفاوتی را برای رسیدن به اهداف موردنظر امتحان میکنند. ناگفته نماند که مشاوران بازاریابی موفق، آغازگرهایی هستند که فرایند را برای دستیابی به نتایج قابلاندازهگیری هدایت میکنند. طبق تعریف، مشاور بازاریابی باید در استراتژی و فرایند بازاریابی تخصص داشته باشد.
وجود متخصصان و مشاوران بازاریابی در زمینهها یا صنایع خاصی مانند مسافرت، املاک، سرگرمی و…غیرعادی نیست. در اینجا برخی از انواع رایج مشاوران بازاریابی آورده شده است:
مشاوران کسبوکارهای کوچک – با کار با مشاغل کوچک خانوادگی یا خصوصی مانند اسپا یا رستوران، این مشاوران بازاریابی به برنامهریزی برای افزایش فروش با بودجه محدود کمک میکنند. آنها به دنبال فرصتهایی برای کار با منابع موجود برای ایجاد کسبوکار و حفظ وفاداری مشتری خواهند بود.
مشاوران بازاریابی آنلاین – این متخصصان بازاریابی بر روی استفاده از اینترنت برای بازاریابی آنلاین یک تجارت متمرکز هستند. اغلب آنها در تبلیغات پرداخت بهازای کلیک (PPC) یا بهینهسازی موتور جستجو (SEO) تخصص دارند تا مصرفکنندگان را به سمت سایتهای مشتری خود سوق دهند. مشتریان این مشاوران از مشاغل کوچک تا شرکتهای بزرگ را شامل میشود.
مشاوران برندسازی شرکتی – زمانی که شرکتها میخواهند یک ظاهر حرفهای، یا نام تجاری و مأموریتی را تعریف کنند، مشاور برندسازی فردی است که برای انجام درست این کار، موردنیاز است. این مشاور بازاریابی در حصول اطمینان از حضور منحصربهفرد و مشخص یک شرکت در بازار، از لوگو و مواد چاپی گرفته تا سربرگ، وبسایت و تابلوهای تبلیغاتی، تجربه دارد.
مشاوران رسانههای اجتماعی – این مرز جدید برای مشاوران بازاریابی به راهاندازی و مدیریت رسانههای اجتماعی کمک میکند – همه چیز از فیسبوک و توییتر گرفته تا HootSuite و Pinterest. آنها در طراحی صفحات و ثبتنام دامنه برای وبسایتها و نوشتن وبلاگها، پستهای فیسبوک و توییتهایی که ترافیک را به وبسایتها هدایت میکنند، کمک خواهند کرد. این مشاوران هم توسط همه استخدام میشوند، از مادرانی که کسبوکارهای کوچک را راهاندازی میکنند تا شرکتهای بزرگ.
مشاوران جذب مشتری – اگر کسبوکارها برای ایجاد درآمد به مشتریان جدید متکی هستند، مشاورانی را استخدام میکنند که در طراحی کسبوکار جدید تخصص دارند. این متخصصان بازاریابی که معمولاً توسط استارتاپها، آژانسهای مسافرتی، هتلها و استراحتگاهها، وکلا، متخصصان امور مالی یا آژانسهای املاک استخدام میشوند، میدانند چگونه سرنخهای تازه جذب کنند.
هنگام استخدام یک مشاور بازاریابی، تصمیم بگیرید که به چه چیزی نیاز دارید و سپس فردی را بیابید که در آن زمینه تجربه و مهارت داشته باشد و ترجیحاً برای صنعت یا خدمات تخصصی شما باشد. درخواست کنید که نمونه کار مشاور را ببینید و از میزان رضایت مشتریان اخیرشان از کاری که انجام شده است مطلع شوید.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | فروردین ۲۸, ۱۴۰۱ | مدیریت, مشاوره
اگر در طول ساختن شرکت و سرمایهگذاری در آینده فناوری، قرار باشد یکچیز یاد بگیرید، این است که هیچ نظری درباره کاری که باید انجام دهید کم نیست؛ اما مهم است به چه کسی نگاه کنیم و مشاوره ارائهشده را چگونه ارزیابی کنیم. برای یک مدیرعامل، یادگیری اینکه با چه کسی مشورت کند و از او مشاوره بگیرد یک مهارت حیاتی است و میتواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.
در اینجا یک مثال آورده شده است: در سال ۲۰۱۱، ران جانسون بهعنوان مدیرعامل JC Penney استخدام شد. جانسون بهعنوان رئیس سابق خردهفروشی اپل، از استانداردهای بالایی برخوردار بود. بااینحال، مدت کوتاهی پس از به عهده گرفتن مسئولیت در JC Penney، جانسون تعدادی تصمیمات تجاری بد گرفت، ازجمله اخراج ۱۰٪ از کارکنان، اخراج آژانس تبلیغاتی قدیمی JC Penney و خلاص شدن از تخفیف و فروش. سهماهه چهارم ۲۰۱۲ او را میتوان بدترین عملکرد سهماهه در تاریخ خردهفروشیهای عمده در نظر گرفت. در اواخر فوریه، سهام شاهد کاهش ۴۶ درصدی قیمت بود. اندکی پسازاین، جانسون رها شد.
بهاحتمالزیاد، اگر جانسون از تیم خود مشاوره مناسبی دریافت کرده بود، میتوانست از مجموعه تصمیمگیریهای ضعیف اجتناب شود، یا به حداقل برسد. متأسفانه جانسون تنها مدیر اجرایی در تاریخ نیست که تصمیمات ضعیفی اتخاذ میکند و در درازمدت بر یک شرکت تأثیر میگذارد. فکر کنید Blockbuster فرصت خرید Netflix را رد میکند.
پس برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی چه باید کرد؟ در اینجا چهار مرحله حیاتی وجود دارد:
- شناخت انواع مختلف مشاوران و بدانید چه زمانی باید از آنها مشاوره بگیرید.
سه سطح از مشاوران وجود دارند و هر یک انواع مختلفی از افکار و نظرات را ارائه میدهند:
- مشاوران برونسپاری رسمی، مانند وکلا، مشاوران تجاری یا حسابداران: این افراد برای کمک به موفقیت شما دستمزد میگیرند. بااینحال، این بدان معنا نیست که نصیحت آنها یک امر تمام و کمال است.
- همکارانی که از نزدیک با آنها کار میکنید و لزوماً بهعنوان مشاور در نظر گرفته نمیشوند: این گروه شامل کارمندان، همکاران، سرمایهگذاران، مشتریان و تأمینکنندگان است. همکاران شما احتمالاً هنگام ارائه مشاوره، شرکت را در ذهن دارند، اما ممکن است انگیزههای شخصی نیز داشته باشند.
- افرادی در زندگی شخصیتان که با آنها روابط کاری ندارید، مانند همسر، دوستان و اعضای خانواده: این افراد معمولاً وقتی به شما توصیه میکنند، رفاه شمارا در ذهن دارند. آنها کمتر درگیر امور روزمره شرکت شما هستند و بیشتر درگیر شما بهعنوان یک فرد هستند.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مدیران عامل در فرآیند تصمیمگیری مرتکب میشوند این است که نمیدانند مشاورانشان چه کسانی هستند و تأثیری که میتوانند بر فرآیند تصمیمگیری داشته باشند را درک نکرهاند. استفاده از مشاوره از همه منابع و تفکر در مورد موضوع و مشارکت هر یک میتواند احتمال تصمیمگیری بد را کاهش دهد.
۲. بدانید که مشاوران شما شخصاً چه کسانی هستند و آنها را یادداشت کنید.
هنگامیکه سطوح مختلف مشاوران در اختیارتان را درک کردید، به همان اندازه مهم است که به درون خود نگاه کنید تا بفهمید چرا ممکن است یکی شمارا بیشتر از دیگری تحت تأثیر قرار دهد و چه سوگیریهایی ممکن است برای پذیرش یکراهحل نسبت به راهحل دیگر داشته باشید. همچنین باید بپرسید که آیا به سمت یکراهحل احساسی یا عملی گرایش دارید؟ این بازتابها به حذف تصمیمگیریهای نا بهینه کمک میکند. در یک صفحه گسترده، افرادی را که بهعنوان مشاور در نظر میگیرید یادداشت کنید. اطلاعات زیر را در کنار نام هر فرد درج کنید:
- رابطه شما با آنها چیست؟
- چگونه با آنها آشنا شدید؟
- انگیزه یا علاقه آنها هنگام مشاوره دادن به شما چیست؟ اگر این معامله موفق شود یا شکست بخورد، چه چیزی به دست خواهند آورد؟
- دانش آنها در این زمینه خاص چیست؟
- چرا از آنها راهنمایی میخواهید؟ (در این مورد با خودتان صادق باشید – از مشاوره گرفتن از افراد صرفاً به این دلیل که فکر میکنید آنها با افکار شما موافق هستند خودداری کنید. انتخاب کنید که از افرادی که با شما صادق هستند مشاوره بگیرید.)
- سابقه آنها چیست؟
- اگر این فرد با اعمال شما مخالف باشد برای شما چه معنایی دارد؟
همچنین از خود بپرسید که چگونه تصمیمگیری میتواند بر شما بهعنوان یک فرد تأثیر بگذارد و آیا این شمارا به سمت تصمیم نادرست سوق میدهد؟ اگر تصمیم گرفتید از مشاوره ارائهشده توسط یک فرد خاص استفاده کنید، پیشنهادات او را یادداشت کنید و پاسخهای خود را به سؤالات بالا مرور کنید.
۳. به یاد داشته باشید که بهعنوان مدیرعامل، شما در مورد اکثر تصمیمات حرف آخر را میزنید.
مشاور شما ممکن است اطلاعات زیادی در مورد موضوع موردنظر داشته باشد. این عالی است و بهاحتمالزیاد مفید خواهد بود زیرا شما در مورد مسائل و موضوعات خاص از آنها مشاوره میگیرید. بااینحال، در پایان روز، شما حرف آخر را در مورد چگونگی ادامه در فرآیند تصمیمگیری میزنید. شاید مشاور شما در این موضوع تخصص یا تجربه بسیار بیشتری نسبت به شما داشته باشد. این لزوماً به این معنا نیست که آنها درست میگویند و شما اشتباه میکنید. بخشی از فرآیند تصمیمگیری همچنین شامل اعتماد به قلب شما و گرفتن بهترین تصمیم کلی بر اساس احساس شما خواهد بود.
۴. همیشه برای بررسی تصمیمی که گرفتهاید وقت بگذارید.
پس از مشورت با مشاوران خود در مورد تصمیم، مطمئن شوید که بهترین کار ممکن را انجام میدهید. افکار خود را در یک مجله تصمیم بنویسید یا گزینههای خود را بر روی درخت احتمال ترسیم کنید. هر روشی را که انتخاب میکنید، زمانی را برای بازنگری در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آنچه به شما توصیهشده است بهترین تصمیم برای حرکت به جلو است. اگر نسبت به آن اطمینان دارید، وقت آن است که برنامه خود را اجرا کنید.
درک انواع مختلف مشاوران، دانستن اینکه شما چه کسی هستید، به یاد داشته باشید که در مورد اکثر تصمیمات شما حرف آخر را میزنید و وقت گذاشتن برای بررسی تصمیماتتان، احتمال اشتباهات بزرگ را کاهش میدهد. بهعنوان یک مدیرعامل، شما اغلب چندین پروژه را همزمان انجام میدهید. یادگیری تکیهبر مشاوران مورد اعتماد به کاهش احتمال اشتباه در شرکت شما کمک میکند و مقداری از بار تصمیمگیری را از دوش شما کاهش میدهد.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | فروردین ۲۱, ۱۴۰۱ | مدیریت, مشاوره
مدیریت مؤثر کسبوکار به این معنی است که مدیران با ایجاد تیمی از کارکنان مولد که میتوانند به اهداف شرکت دست یابند، کارایی خود را بهبود میبخشند. همه کسبوکارها در عصر دیجیتال با کارمندان مستقل و تیمهای خودگردان که اعتمادبهنفس دارند و تشویق میشوند تا خودشان تصمیم بگیرند، بهترین کار رادارند.
- اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما احساس ارزشمندی میکنند
مؤثرترین مدیران این را درک میکنند رهبری مربوط به مردم است. یک عنصر اساسی رهبری قوی این است که اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما احساس میکنند برایشان ارزش قائل هستید. وقتی کارمندان شما احساس میکنند که مورد قدردانی قرارگرفتهاند، احساس غرور، وفاداری و مالکیت شخصی در موفقیت کسبوکار شما ایجاد میکنند. این بدان معنی است که آنها بهاحتمالزیاد در کنار شرکت شما باقی میمانند و رشد میکنند. کارمندان شما برای اینکه احساس ارزشمندی کنند نیازی به پاداشهای گرانقیمت ندارند. در عوض، ایجاد یک رابطه با کارمندانتان سرمایهگذاری بهتری است.
برای کارمندان خود وقت بگذارید: اختصاص زمانی برای یک کارمند نشان میدهد که نیازها و نگرانیهای آنها برای شما مهم است. علاوه بر پرداختن به نگرانیهای آنها، زمان منظم یکبهیک، فرصتی برای راهنمایی و بازخورد سازنده فراهم میکند. اکنونکه افراد بیشتری از خانه کار میکنند، تشخیص اینکه چه زمانی افراد روز بدی را سپری میکنند، سختتر است، بنابراین برخی از تماسهای بداهه با تیم میتواند مفید باشد، جایی که مسائل غیر کاری به شیوهای سادهتر موردبحث قرار میگیرد.
ارتباط دوطرفه: بسیاری از مدیران ارتباطات را بهعنوان یک برخورد یکطرفه میبینند، ابزاری برای بهروز نگهداشتن کارکنان در اطلاعات عملکردی. بااینحال، مدیران موفق این را درک میکنند ارتباط موثرشامل گوش دادن و تبادل بازخورد است. این مدیران کارکنان خود را تشویق میکنند تا ایدهها و نظرات خود را به اشتراک بگذارند، زیرا درک میکنند که وقتی مشارکت فعال در بحثها وجود داشته باشد، ایدههای عالی میتوانند ظاهر شوند.
کار سخت را بشناسید: مردم میخواهند خوب کار کنند؛ و هنگامیکه کارمندان یک کار خوب انجام میدهند، ارائه بازخورد مثبت مؤثرترین شکل تقویت است. بهعبارتدیگر، آنچه را آب میدهیم رشد میکند. هنگامیکه کارمندی سخت کار میکند یا بهنوعی برتری مییابد، با چند کلمه تائید به او پاداش دهید. این کار تا حد زیادی باعث میشود که کارکنان شما احساس کنند که عضوی ارزشمند از تیم هستند؛ و هنگامیکه به توجه کردن جلوی تیم خود به رسمیت شناخته میشوید، سختکوشی آنها نیز شناسایی خواهد شد.
مدیران مؤثر برای صرفهجویی در زمان و افزایش بهرهوری، شیوههای کارآمدی را توسعه میدهند. یک عنصر حیاتی برای هوشمندتر کار کردن، بهبود مهارتهای مدیریت زمان است. این میتواند برای مدیرانی که اغلب از طریق جلسات آنلاین به جهات مختلف کشیده میشوند دشوار باشد. هنگامیکه این اتفاق میافتد، برخی از وظایف ممکن است از بین بروند. برای جلوگیری از این امر، کارشناسان مدیریت زمان نکات زیر را برای کنترل برنامه خود پیشنهاد میکنند.
نحوه برخورد با لیست کارهای خود را تغییر دهید: یک متخصص میگوید مؤثرترین راه برای افزایش بهرهوری این است که تعداد موارد موجود در لیست کارهای خود را محدود کنید. او پیشنهاد میکند سه «مهمترین وظایف» یا MIT را که باید انجام شوند، انتخاب کنید و آنها را اول صبح انجام دهید. پس از تکمیل وظایف با اولویت بالا، میتوانید به کارهای کمتر حساس بروید.
فقط روی امروز تمرکز کنید: برای کاهش اضطراب در مورد لیست عظیم کارهای خود، یک لیست اصلی از همه کارهایی که باید انجام دهید ایجاد کنید. در پایان روز کاری خود، سه MIT برتر خود را به لیست روز بعد خود منتقل کنید. بهاینترتیب میتوانید بدون حواسپرتی از وظایف بیشمار فهرست اصلی خود، بر اولویتهای اصلی خود تمرکز کنید.
«نه» گفتن را بیاموزید: مدیران اغلب خیلی لاغر هستند زیرا احساس میکنند باید کنترل خود را حفظ کنند و بنابراین وظایفی را بر عهده میگیرند که آنها را از اهداف با اولویت بالا دور میکند. همه کارهای با اولویت پایین را در فهرست «به هر قیمتی اجتناب کنید» قرار دهید. بهعبارتدیگر، یاد بگیرید که به وظایف کم اولویت «نه» بگویید یا آنها را محول کنید.
تفویض اختیار: تفویض اختیار فقط تفویض مسئولیت برای تکمیل وظایف نیست، بلکه تفویض اختیار برای نظارت بر کل پروژه نیز میباشد. مؤثرترین مدیران نیازی به مدیریت خرد بر هر تصمیم و هر وظیفهای ندارند. آنها میدانند که باید کنترلی را رها کنند تا زمان خود را برای انجام مهمترین وظیفه رشد کسبوکارشان آزاد کنند.
- اطمینان حاصل کنید که نمایندگان فروش شما زمان و منابع خود را صرف مشتریان مناسب میکنند
ارزش طول عمر مشتری (CLV) معیاری است که کل سود خالص هر مشتری را نشان میدهد. این معیار میتواند به یک شرکت کمک کند تا تعیین کند که ازنظر فروش در آینده از مشتریان خاص چه انتظاراتی میتواند داشته باشد و چقدر پول برای جذب مشتری جدید سرمایهگذاری کند. با این اطلاعات، مدیر فروش میتواند زمان و منابع نمایندگان فروش خود را اولویتبندی کند. بهعنوانمثال، یک مشتری بالقوه که انتظار میرود CLV بالایی داشته باشد، ارزش زمان و هزینه ساعات کاری اضافی را دارد. در مقابل، یک مدیر ممکن است زمان و هزینه صرف شده برای مشتری بالقوه با CLV پایین را محدود کند. یک مدیر فروش ممکن است تصمیم بگیرد که یک برنامه تخفیف یا وفاداری به مشتریان با CLV بالا ارائه دهد تا رضایت و وفاداری کلی مشتری را افزایش دهد.
- از دید شرکتی از کسبوکار خود استفاده کنید
با دید ۳۶۰ درجهای از شرکت شما که توسط هوش تجاری (BI) ارائهشده است، مدیران این اختیار را پیدا میکنند که رشته فکری خود را دنبال کنند و فرصتهای جدید را کشف کنند، روندها را در زمان وقوع شناسایی کنند و مشکلات بالقوهای را که میتوانند به فرصت تبدیل شوند، شناسایی کنند.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | فروردین ۱۴, ۱۴۰۱ | مدیریت, مشاوره
وقتی یک کسبوکار کوچک را مدیریت میکنید، بهراحتی میتوانید احساس ناراحتی کنید. در اینجا راههایی برای ساده کردن و آسان کردن مدیریت کسبوکار کوچک وجود دارد.
مدیریت یک کسبوکار کوچک کار سختی است. شما مسئول تمام جزئیات، از فروش گرفته تا بازاریابی، استخدام، اخراج، اجاره و موجودی هستید. وقتی به میلیونها جزئیات مختلف توجه میکنید، بهراحتی میتوانید احساس ناراحتی کنید. خبر خوب این است که راههایی برای سادهسازی و تسهیل مدیریت کسبوکارهای کوچک وجود دارد.
۱. عملیات خود را خودکار کنید
ضربالمثل درست است – زمان پول است. این امر بهویژه زمانی صادق است که شما یک کسبوکار کوچک را اداره میکنید و زمان محدودی برای رسیدگی به تمام عملیاتهای روزانه دارید.
شما میتوانید با استفاده از اتوماسیون برای افزایش کارایی خود، هر دقیقه را حساب کنید. میتوانید از اپلیکیشن ها و برنامهها برای ضبط جدولهای زمانی، ردیابی موجودی، مدیریت پول و موارد دیگر استفاده کنید. برنامههای بهرهوری میتوانند فهرست کارهای شمارا خودکار کنند و پیگیری کارهای فوری و برنامهریزی روزهای پرمشغلهتان را آسانتر کنند. برنامههای زیادی وجود دارد که برای مدیریت کسبوکارهای کوچک طراحیشدهاند، بنابراین میتوانید آنهایی را که برای عملکردتان مناسب هستند انتخاب کنید. ردیابی تمام اطلاعاتی که باعث میشود کسبوکار شما بهصورت دستی اداره شود، برای همیشه زمان میبرد، اما اتوماسیون آن را سریع و آسان میکند و زمان شمارا برای کارهایی که نیاز به لمس انسانی دارند، آزاد میکند.
برخی از این اتوماسیونها هزینهدارند، بنابراین باید هزینه را در مقابل مدتزمانی که انتظار دارید برای صرفهجویی در هزینه صرفهجویی کنید، بسنجید. سایر انواع اتوماسیون، مانند تنظیم پرداخت خودکار صورتحساب از طریق بانک شما، رایگان هستند.
۲. با فناوری مورد انتظار مشتریانتان همراه باشید
این روزها، مشتریان از همه کسبوکارها انتظار دارند که از فناوری فعلی استفاده کنند تا تجربه مصرفکننده خود را بهتر، سریعتر و ارزانتر کنند. همه ما گوشیهای هوشمند حمل میکنیم و انتظار داریم بتوانیم با کسبوکارهایی که دوست داریم بهصورت آنلاین و در برنامهها ارتباط برقرار کنیم.
بخشی از مدیریت کسبوکارهای کوچک این است که مطمئن شوید برند شما برای مشتریان شما جذاب است. یک وبسایت باکیفیت بالا راهاندازی کنید و همان سطح فناوری را ارائه دهید که مشتریانتان را راضی میکند. راهاندازی وبسایت خود را بهگونهای در نظر بگیرید که مشتریان بتوانند بهصورت آنلاین قرار ملاقات بگذارند – آنها از راحتی کار راضی خواهند بود و دفترچه قرار ملاقات شما پر میشود. یکراه آسان برای مدیریت این جنبه این است که با مشتریان خود صحبت کنید – از آنها بپرسید که آیا نیازهای آنها را برآورده میکنید و آیا چیز دیگری وجود دارد که آنها مایل باشند از کسبوکار شما ببینند.
شما همچنین باید پیشرفتهای تکنولوژیکی در صنعت خود را پیگیری کنید. آیا پیشرفتهای جدیدی وجود دارد که به شما کمک میکند بهتر از مشتریان خود مراقبت کنید؟ برای مثال، اگر یک استودیوی یوگا دارید، ممکن است بخواهید هنگام تمرین به مشتریان خود دستگاههای سنجش ضربان قلب را پیشنهاد دهید تا بتوانند وضعیت تناسباندام خود را بهتر پیگیری کنند.
۳. وظایف را تفویض کنید
مدیریت کسبوکارهای کوچک فقط به شما و کسبوکار مربوط نمیشود، بلکه به مدیریت مؤثر کارمندان نیز میپردازد. این کسبوکار شماست و ممکن است از اینکه به دیگران اجازه مدیریت هیچ بخشی از آن را بر عهده نگیرید بیمیل باشید، اما دانستن زمان واگذاری میتواند باعث صرفهجویی در وقت و سردرد نوبت.
اگر کارمندان منظمی دارید، میتوانید آنها را آموزش دهید تا کارها را به روش شما انجام دهند تا زمانی که آماده باشند مسئولیت بخشهایی از کسبوکار را بر عهده بگیرند. در غیر این صورت، استخدام یک مترجم آزاد یا کارگر قراردادی برای پروژههایی که نیاز به زمان، کار یا تخصص دارند، ممکن است بهتر باشد.
۴. هرگز بودجه خود را فراموش نکنید
بودجه ابزار ضروری برای تعیین هزینههای پیشبینیشده، آماده شدن برای روزهای مبادای اجتنابناپذیر و حفظ سلامت مالی شما است. مهم نیست که چقدر کارهای روزانه شلوغ میشوند، همیشه باید به وضعیت مالی کسبوکار خود توجه داشته باشید تا مطمئن شوید که در یک موقعیت امن و باثبات هستید.
به یاد داشته باشید که بودجه شما یک سند پویا است. همانطور که نیازهای کسبوکار شما رشد میکند و تغییر میکند، باید بودجه خود را مجدداً ارزیابی کنید و هرگونه تنظیمات لازم را انجام دهید. کارشناسان توصیه میکنند همه هزینههای بودجهای خود را بهصورت ماهانه بررسی کنید تا در مسیر خود باقی بمانید.
۵. موجودی خود را مدیریت کنید
وقتی محصولی را میفروشید، بخشی از نقش مدیریتی شما مدیریت موجودی شما خواهد بود. اینجایی است که میتوانید از اتوماسیون برای ردیابی نیازهای موجودی خود استفاده کنید.
همچنین در صورت ارائه خدمات، باید موجودی خود را مدیریت کنید – نیروی انسانی و منابع محدودی برای کار با آنها دارید و باید مطمئن شوید که هر دو در زمانهای مناسب کافی هستند تا مشتریان خود را راضی نگهدارید.
۶. اهداف مشخصی را تعیین کنید
بیشتر مدیریت کسبوکارهای کوچک بر روی کارهای روزمره متمرکز است – اطمینان از داشتن موجودی مناسب، راضی نگهداشتن مشتریان، توجه به امور مالی و موارد دیگر. بااینحال، مراقب باشید که اجازه ندهید این کار روزانه اهداف بلندمدت شمارا برای رشد تحتالشعاع قرار دهد.
بهترین راه برای زیر نظر گرفتن تصویر کلان این است که اهداف مشخص و قابلاندازهگیری تعیین کنید و مرتباً بررسی کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست حرکت میکنید. اهداف شما ممکن است منعکسکننده تعداد معینی از مشتریان ارائهشده، تعداد معینی از محصولات فروختهشده یا معیارهای دیگری از موفقیت باشد. شاید بخواهید به شعبه دومتان را افتتاح کنید- این هم هدف دیگری است که میتوانید آن را دنبال کنید.
اهداف خود را بنویسید و مرتباً آنها را مرور کنید تا کسبوکارتان در مسیر درست حرکت کند.
انتهای مطلب/
توسط علیرضا روهنده | فروردین ۷, ۱۴۰۱ | مدیریت, مشاوره
سال نو، اگرچه همیشه زمانی برای نگاه کردن به جلو و برنامهریزی از قبل است، اما فرصتی برای نگاه کردن به گذشته و تفکر فراهم میکند. زمان آن فرارسیده است که به رشد شخصی و رهبری خود فکر کنید و از افرادی که در سفرتان از شما حمایت کردند تشکر کنید.
حتی اگر این حمایت بهسادگی یک نصیحت باشد.
چیزی که امروز در اینجا میخوانید بهترین توصیههای چهار مدیر اجرایی برای رشد و ارتقای شماست.
۱. از زمان همه بهترین استفاده را ببرید.
یک مسئولیت بزرگ برای هر مدیری تفویض وظایف است. موفقیت در این کار نهتنها به مهارت و سازماندهی بالایی نیاز دارد، بلکه نیاز به قضاوت و دیدگاه دارد.
اکثر مدیران کار خود را در بالاترین سطح شروع نمیکنند و در نقشهای قبلی در هیئتهای نمایندگی حضورداشتهاند. وقتی به سمت بالا حرکت میکنید، داشتن این چشمانداز بودن در سمت کارمند ارزشمند است.
به همین دلیل، یکی از توصیههای تینا بیکن دیفریس، رئیس و مدیرعامل Big Frog Custom T-Shirts & More این است که هرگز از کسی نخواهید کارهایی را انجام دهد که خودتان انجام نمیدهید.
او میگوید: افزایش ارزش مهمترین کاری است که میتوانید هنگام عضویت در یک تیم انجام دهید، بنابراین مطمئن شوید که هر مسئولیتی که به من محول میکنم ارزشافزودهای دارد.
۲. شفاف بمانید.
بانی میشلی و تریسی رومر، بنیانگذاران و مدیران عامل Shred415، میگویند: یکی از چیزهایی که هنگام پرورش فرهنگ شرکتی مثبت هرگز نباید دستکم بگیرید، قدرت صداقت و شفافیت است.
مدیران اجرایی میگویند: بزرگترین توصیهای که به ما داده شد این است که در همه جنبههای برندمان معتبر و شفاف باقی بمانیم: از جنبه داخلی، تجارت و در جنبه خارجی، مشتری روبهرو.
آنها به اشتراک گذاشتند که شفاف بودن به کارمندانشان این امکان را میدهد تا بفهمند چرا تصمیمهای خاصی میگیرند و این کار باعث میشود در عین اینکه احتراممان را به تیم و معیشت آنها نشان میدهیم، مشارکت افزایش یابد.
این نوع شفافیت به برند عمومی شما نیز منتقل میشود، زیرا فرهنگ القاشده در داخل بر نحوه درک و تجربه شرکت شما توسط افرادی که میخواهید به آنها دسترسی پیدا کنید تأثیر میگذارد.
۳. برای پیشرفت از قانون ۸۰/۲۰ پیروی کنید.
پیشرفت فوری و هوشمندانه به سمت نتایج برتر اغلب توسط رهبران اولویتبندی میشود زیرا بسیاری از آنها با این تصور عمل میکنند که گاهی اوقات نمیتوانید منتظر همه اطلاعات یا دادهها باشید مگر اینکه بخواهید در بلاتکلیفی فلج شوید.
جف ملنیک، رئیس رستوران و بار ورزشی پیتزا بوستون، این اصل را که به استیو کارلی، مدیرعامل سابق Red Robin نسبت میدهند، رعایت میکند. به گفته ملنیک، “کارلی یک رهبر قابلتوجه بود که با پیروی از قانون ۲۰/۸۰ رهبری کرد. اگر ۸۰ درصد اطلاعات را در اختیار داشته باشید و به آن اعتقاد داشته باشید، بهاندازه کافی برای تصمیمگیری و حرکت روبهجلو دارید.”
۴. اگر شکسته نیست آن را بشکنید.
جیسون لورانت، رئیس و مدیر ارشد اجرایی AtWork Group میگوید: من معتقدم تأثیرگذارترین توصیهای که دریافت کردهام از سوی بنیانگذار AtWork، جان دی هال جونیور بوده است. “در یکی از مکالمات ما در مقطعی از من خواست تا تنظیماتی را انجام دهم که لازم نیست. من این اشتباه را کردم که به او گفتم “اگر خراب نیست، آن را تعمیر نکن.” که او پاسخ داد، “جیسون، متوجه نیستی. اگر شکسته نیست، آن را بشکنید!”
این توصیه به Leverant کمک کرد تا به نحوه عملکرد AtWork بهعنوان یک سازمان پرسنل حق رأی نگاه کند. Leverant خاطرنشان میکند: “من همیشه به دنبال راههایی برای بهبود کاری هستم که انجام میدهیم. “فقط خوب ” برای من بهاندازه کافی خوب نیست و این طرز فکر کمک کرد AtWork به سطح دیگری از موفقیت برود.”
با شروع سال جدید مدتی در روز خود را به تأمل در مورد توصیههایی که مربیان باتجربه به شما دادهاند اختصاص دهید. مشخص کنید که کدام آموزهها را به ساختار ارزش حرفهای خود نزدیک خواهید کرد و از آنها برای شروع سال با یک نکته مثبت استفاده کنید.
انتهای مطلب/