by علیرضا روهنده | اردیبهشت 24, 1401 | بازاریابی, مشاوره
یک مشاور بازاریابی برای توسعه مواد تبلیغاتی، افزایش فروش و توسعه پایگاه مشتریان شرکت با مشتریان همکاری میکند. این حرفه به تخصص در زمینه بازاریابی نیاز دارد، بنابراین میتوانید به شرکتها و بخشهای بازاریابی آنها در مورد نحوه تعامل بهتر با مخاطبانشان مشاوره دهید. یادگیری مراحلی که میتوانید برای تبدیلشدن به یک مشاور بازاریابی بردارید ممکن است به شما کمک کند تعیین کنید که آیا این مسیر شغلی برای شما مناسب است یا خیر.
در این مقاله، با لیستی از مهارتها و نکاتی که به شما در موفقیت بیشتر کمک میکند، بحث میکنیم که کدام مشاوران بازاریابی، چقدر میتوانند درآمد داشته باشند و چگونه مشاور بازاریابی شوید.
چگونه یک مشاور بازاریابی شویم؟
از این مراحل برای هدایت مسیر شغلی خود استفاده کنید و یاد بگیرید که چگونه یک مشاور بازاریابی شوید:
۱. مدرک بازاریابی کسب کنید
اکثر مشاوران بازاریابی برای شروع نیاز به مدرک لیسانس در بازاریابی، تجارت یا ارتباطات دارند. درحالیکه گاهی اوقات میتوان بدون مدرک لیسانس بهعنوان مشاور بازاریابی کار کرد، اکثر شرکتها به متخصصان بازاریابی نیاز دارند که مدرک لیسانس داشته باشند. یک دوره آموزشی برای بازاریابی، تجارت یا ارتباطات میتواند اصول مهم فروش و تبلیغات و نحوه مدیریت بودجه را آموزش دهد. شما همچنین مهارتهای نرمی مانند ارتباط، حل مسئله و تجزیهوتحلیل را توسعه میدهید.
۲. تجربه کاری مرتبط به دست آورید
کارفرمایان اغلب مشاوران باتجربه کار در زمینه بازاریابی را ترجیح میدهند. پیگیری فرصتهای کارآموزی در حین کسب مدرک یا کار در یک موقعیت سطح ابتدایی در یک شرکت بازاریابی یا بخش بازاریابی یک شرکت مفید است. این نوع تجربه به فرد دانش بیشتری در مورد توسعه کمپینهای بازاریابی و محتوای بازاریابی میدهد.
۳. مهارتهای خود را توسعه دهید
هنگامی که مدرک و تجربه خود را به دست آوردید، تمام مهارتهای لازم را برای اینکه یک مشاور بازاریابی مؤثر باشید، یاد بگیرید. اکثر مشاوران بازاریابی تمرکز نسبتاً گستردهای دارند، بنابراین کسب مهارتهای مختلف بهجای تمرکز بر یک زمینه بسیار مفید است.
این مهارتها شامل همه چیز از کپیرایتینگ تا تسلط بر آخرین فناوریهای بازاریابی است. بااینحال، اگر در صنعت خاصی کار میکنید که میخواهید بهعنوان مشاور بازاریابی در آن بمانید، ممکن است تصمیم بگیرید مهارتهای مرتبط با آن را نیز در نظر بگیرید. بهعنوانمثال، اگر قصد دارید در بخش مراقبتهای بهداشتی کار کنید تا محصولات مرتبط با سلامت را به بازار عرضه کنید، ممکن است مهارتهایی مانند دانش اصطلاحات پزشکی را توسعه دهید.
۴. گواهینامه کسب کنید
میتوانید برای افزایش اعتبار و کسب تخصص بیشتر در زمینه بازاریابی، دریافت گواهینامهها را در نظر بگیرید. بهعنوانمثال، شما میتوانید گواهینامه در تجزیهوتحلیل یا برنامهریزی مالی کسب کنید. همچنین گواهینامههای خاصی وجود دارد که میتوانید برای نرمافزارهای بازاریابی کسب کنید. ازآنجاییکه اکثر کمپینهای بازاریابی بهصورت آنلاین فعالیت میکنند، کسب گواهی در بازاریابی دیجیتال عاقلانه است. شما میتوانید دورههای آنلاین را بگذرانید و برای بسیاری از این گواهینامهها واجد شرایط شوید.
۵. جستجو برای موقعیتهای مشاوره
متخصصان بازاریابی که آماده تبدیلشدن به مشاوران بازاریابی هستند باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند مستقل بهعنوان صاحب کسبوکار مشاوره خود کار کنند یا میخواهند برای یک شرکت مشاوره کار کنند. هر گزینه مزایا و معایبی دارد و پاسخ مناسب معمولاً بسته به حوزه تخصص و موقعیت شما، پاسخی شخصی است. شرکتهای مشاوره کمی ثبات بیشتری ارائه میدهند و برای شما کار پیدا میکنند. بااینحال، ممکن است در مورد نوع کاری که انجام میدهید بهاندازهای که صاحب کسبوکار خود هستید، انتخاب نداشته باشید.
مشاور بازاریابی چه میکند؟
یک مشاور بازاریابی بسته به نیاز مشتریان شما میتواند وظایف مختلفی داشته باشد و همچنین میتواند در زمینههای خاص بازاریابی مانند بازاریابی دیجیتال تخصص داشته باشد. یک مشاور بازاریابی ممکن است با بخش بازاریابی موجود در یک شرکت کار کند یا به آموزش متخصصان بازاریابی جدیدی که شرکت استخدام میکند کمک کند. بهعنوان یک مشاور بازاریابی، ممکن است توصیههایی را برای بهبود استراتژیهای بازاریابی فعلی، برنامهریزی و اجرای یک کمپین بازاریابی جدید ارائه دهید یا روشها و جریانهای کاری جدیدی را برای بهبود تلاشهای بازاریابی شرکت پیشنهاد دهید. سپس مشاوران بازاریابی از ابزارهای تحلیلی برای سنجش موفقیت ابتکارات شما استفاده میکنند.
محیط کار
عموماً مشاوران بازاریابی در شرکتهای مشاوره کار میکنند البته ممکن است در تجارت خود مشغول باشند. هر دوی این گزینهها به شما این امکان را میدهند که در محیط داخلی یک محیط اداری کار کنید. مشاوران برای ملاقات با مشتریان سفر میکنند اما ممکن است بهصورت مجازی نیز جلساتی داشته باشند. این یک شغل بسیار اجتماعی و مشارکتی است. مشاوران بازاریابی با بخشهای بازاریابی و سایر مشتریان در مورد توسعه کمپینها، محتوا، استراتژیهای تعامل و کمک به نوشتن خط مشی ها صحبت میکنند.
مهارتهای مشاور بازاریابی
مشاوران بازاریابی باید در زمینه کاری خود متخصص باشند. توسعه دانش و مهارتهای مربوط به ایجاد تبلیغات و استراتژی برای کمپینهای بازاریابی بسیار مهم است. مشاوران بازاریابی همچنین مهارتهای نرمی برای تکمیل تواناییهای فنی خود دارند. در اینجا مهارتهای برتر شما بهعنوان یک مشاور بازاریابی به آن نیاز دارید آورده شده است:
مهارتهای خدمات مشتری شامل برقراری ارتباط با مصرفکنندگان و حل مشکلاتی است که ممکن است با محصولات یا خدمات داشته باشند. این مهارتها به اطلاعرسانی استراتژی برای ایجاد ارتباط با مصرفکنندگان و ارائه خدمات بهتر به آنها کمک میکند. مشاوران بازاریابی میتوانند به شرکتها کمک کنند تا این مهارتها را برای بهبود نام تجاری و شهرت خود توسعه دهند. خدمات عالی به مشتریان، مشتریان را تشویق میکند تا تجارت خود را با یک شرکت تکرار کنند.
کپیرایتینگ یک مهارت ضروری برای حرفهایها در بازاریابی است. توانایی نوشتن نسخههای جذاب برای تبلیغات به کمپین بازاریابی کمک میکند تا موفقتر شود. کپی هر پیام یا کلمهای است که در یک تبلیغ وجود دارد. این برای ایجاد انگیزه در مصرفکنندگان برای خرید محصولات و خدمات استفاده میشود. بهعنوان یک مشاور بازاریابی، مسئولیت اصلی شما کمک به شرکتها برای افزایش فروش است، بنابراین این توانایی سودمند است.
بازاریابی یک زمینه ارتباطی است. توانایی صحبتکردن و نوشتن بهاندازه کافی برای انتقال مؤثر معنا برای فروش محصولات ضروری است. مشاوران بازاریابی از مهارتهای ارتباطی برای صحبت با مشتریان و همکاران استفاده میکنند. با مهارتهای ارتباطی قوی، آنها همچنین میتوانند به مشتریان در توسعه این تواناییها کمک کنند.
- نرمافزار اتوماسیون بازاریابی
نرمافزار اتوماسیون بازاریابی با انجام کارهای معمولی مانند ردیابی فروش و فعالیت مشتری به بخش بازاریابی کمک میکند. این برای مشاوران بازاریابی مفید است که بدانند این نرمافزار چگونه کار میکند و چگونه از آن برای اطلاعرسانی استراتژیهای بازاریابی استفاده کنند. مشاوران بازاریابی همچنین ممکن است نرمافزار اتوماسیون را به مشتریان خود توصیه کنند، بنابراین مهم است که دانش این نرمافزار را بهروز نگه دارید.
مشاوران بازاریابی به مشتریان خود کمک میکنند تا مشکلات مربوط به تبلیغات و بازاریابی را حل کنند. بهعنوانمثال، درصورتیکه تبلیغات مشتری سرنخ به دست نیاورد، ممکن است یک مشاور بازاریابی به مشتری کمک کند تا مشکلی را حل کند. برای شناسایی و رفع این مشکل، یک مشاور ممکن است تحقیقات بازار را جمعآوری کند و درباره مخاطبان هدف بیاموزد تا توصیههایی برای بهبود محتوای بازاریابی و افزایش تولید سرنخ ارائه دهد. مهارتهای حل مسئله ضروری است زیرا مشتریان مشاورانی را برای کمک به آنها و حل مسائل خاص استخدام میکنند.
مدیریت رسانههای اجتماعی یک مهارت مفید برای کسانی است که در بازاریابی فعالیت میکنند، زیرا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی ابزاری مؤثر و ارزان برای تبلیغ محصولات و خدمات هستند. توانایی ایجاد محتوا و زمانبندی پستها برای جذب مخاطب هدف به افزایش فروش کمک میکند. یک مشاور بازاریابی ممکن است از مهارتهای رسانههای اجتماعی برای توسعه کمپینها استفاده کند و به مشتریان بیاموزد که چگونه بهصورت آنلاین با مصرفکنندگان تعامل کنند تا پایگاه مشتری خود را افزایش دهند.
تحقیقات بازاریابی شامل جمعآوری دادهها در مورد بازار صنعت، فعالیت مشتری و تاریخچه فروش محصولات مشابه است. انجام تحقیقات بازار بسیار مهم است زیرا این دادهها به بخشهای بازاریابی کمک میکند بودجه تعیین کنند و کمپین ایجاد کنند. مشاوران بازاریابی اغلب قبل از مشاوره به یک شرکت تحقیقات بازار را انجام میدهند.
مهارتهای خلاقانه میتواند به مشاور بازاریابی کمک کند تا استراتژیها و کمپینهای منحصربهفردی برای مشتریان طراحی کند که ممکن است به دستیابی به نتایج موفقتری برای مشتریانشان کمک کند. داشتن مهارتهای خلاقانه برای حرفهایها در بازاریابی ضروری است زیرا آنها محتوا تولید میکنند یا در فرایند ایجاد مشارکت دارند. اغلب محتوای زیبا و منحصربهفرد با مخاطب بهتر ارتباط برقرار میکند و میتواند در ایجاد انگیزه در آنها برای انجام کاری مانند خرید موفقتر باشد.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | فروردین 28, 1401 | مدیریت, مشاوره
اگر در طول ساختن شرکت و سرمایهگذاری در آینده فناوری، قرار باشد یکچیز یاد بگیرید، این است که هیچ نظری درباره کاری که باید انجام دهید کم نیست؛ اما مهم است به چه کسی نگاه کنیم و مشاوره ارائهشده را چگونه ارزیابی کنیم. برای یک مدیرعامل، یادگیری اینکه با چه کسی مشورت کند و از او مشاوره بگیرد یک مهارت حیاتی است و میتواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.
در اینجا یک مثال آورده شده است: در سال ۲۰۱۱، ران جانسون بهعنوان مدیرعامل JC Penney استخدام شد. جانسون بهعنوان رئیس سابق خردهفروشی اپل، از استانداردهای بالایی برخوردار بود. بااینحال، مدت کوتاهی پس از به عهده گرفتن مسئولیت در JC Penney، جانسون تعدادی تصمیمات تجاری بد گرفت، ازجمله اخراج ۱۰٪ از کارکنان، اخراج آژانس تبلیغاتی قدیمی JC Penney و خلاص شدن از تخفیف و فروش. سهماهه چهارم ۲۰۱۲ او را میتوان بدترین عملکرد سهماهه در تاریخ خردهفروشیهای عمده در نظر گرفت. در اواخر فوریه، سهام شاهد کاهش ۴۶ درصدی قیمت بود. اندکی پسازاین، جانسون رها شد.
بهاحتمالزیاد، اگر جانسون از تیم خود مشاوره مناسبی دریافت کرده بود، میتوانست از مجموعه تصمیمگیریهای ضعیف اجتناب شود، یا به حداقل برسد. متأسفانه جانسون تنها مدیر اجرایی در تاریخ نیست که تصمیمات ضعیفی اتخاذ میکند و در درازمدت بر یک شرکت تأثیر میگذارد. فکر کنید Blockbuster فرصت خرید Netflix را رد میکند.
پس برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی چه باید کرد؟ در اینجا چهار مرحله حیاتی وجود دارد:
- شناخت انواع مختلف مشاوران و بدانید چه زمانی باید از آنها مشاوره بگیرید.
سه سطح از مشاوران وجود دارند و هر یک انواع مختلفی از افکار و نظرات را ارائه میدهند:
- مشاوران برونسپاری رسمی، مانند وکلا، مشاوران تجاری یا حسابداران: این افراد برای کمک به موفقیت شما دستمزد میگیرند. بااینحال، این بدان معنا نیست که نصیحت آنها یک امر تمام و کمال است.
- همکارانی که از نزدیک با آنها کار میکنید و لزوماً بهعنوان مشاور در نظر گرفته نمیشوند: این گروه شامل کارمندان، همکاران، سرمایهگذاران، مشتریان و تأمینکنندگان است. همکاران شما احتمالاً هنگام ارائه مشاوره، شرکت را در ذهن دارند، اما ممکن است انگیزههای شخصی نیز داشته باشند.
- افرادی در زندگی شخصیتان که با آنها روابط کاری ندارید، مانند همسر، دوستان و اعضای خانواده: این افراد معمولاً وقتی به شما توصیه میکنند، رفاه شمارا در ذهن دارند. آنها کمتر درگیر امور روزمره شرکت شما هستند و بیشتر درگیر شما بهعنوان یک فرد هستند.
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مدیران عامل در فرآیند تصمیمگیری مرتکب میشوند این است که نمیدانند مشاورانشان چه کسانی هستند و تأثیری که میتوانند بر فرآیند تصمیمگیری داشته باشند را درک نکرهاند. استفاده از مشاوره از همه منابع و تفکر در مورد موضوع و مشارکت هر یک میتواند احتمال تصمیمگیری بد را کاهش دهد.
۲. بدانید که مشاوران شما شخصاً چه کسانی هستند و آنها را یادداشت کنید.
هنگامیکه سطوح مختلف مشاوران در اختیارتان را درک کردید، به همان اندازه مهم است که به درون خود نگاه کنید تا بفهمید چرا ممکن است یکی شمارا بیشتر از دیگری تحت تأثیر قرار دهد و چه سوگیریهایی ممکن است برای پذیرش یکراهحل نسبت به راهحل دیگر داشته باشید. همچنین باید بپرسید که آیا به سمت یکراهحل احساسی یا عملی گرایش دارید؟ این بازتابها به حذف تصمیمگیریهای نا بهینه کمک میکند. در یک صفحه گسترده، افرادی را که بهعنوان مشاور در نظر میگیرید یادداشت کنید. اطلاعات زیر را در کنار نام هر فرد درج کنید:
- رابطه شما با آنها چیست؟
- چگونه با آنها آشنا شدید؟
- انگیزه یا علاقه آنها هنگام مشاوره دادن به شما چیست؟ اگر این معامله موفق شود یا شکست بخورد، چه چیزی به دست خواهند آورد؟
- دانش آنها در این زمینه خاص چیست؟
- چرا از آنها راهنمایی میخواهید؟ (در این مورد با خودتان صادق باشید – از مشاوره گرفتن از افراد صرفاً به این دلیل که فکر میکنید آنها با افکار شما موافق هستند خودداری کنید. انتخاب کنید که از افرادی که با شما صادق هستند مشاوره بگیرید.)
- سابقه آنها چیست؟
- اگر این فرد با اعمال شما مخالف باشد برای شما چه معنایی دارد؟
همچنین از خود بپرسید که چگونه تصمیمگیری میتواند بر شما بهعنوان یک فرد تأثیر بگذارد و آیا این شمارا به سمت تصمیم نادرست سوق میدهد؟ اگر تصمیم گرفتید از مشاوره ارائهشده توسط یک فرد خاص استفاده کنید، پیشنهادات او را یادداشت کنید و پاسخهای خود را به سؤالات بالا مرور کنید.
۳. به یاد داشته باشید که بهعنوان مدیرعامل، شما در مورد اکثر تصمیمات حرف آخر را میزنید.
مشاور شما ممکن است اطلاعات زیادی در مورد موضوع موردنظر داشته باشد. این عالی است و بهاحتمالزیاد مفید خواهد بود زیرا شما در مورد مسائل و موضوعات خاص از آنها مشاوره میگیرید. بااینحال، در پایان روز، شما حرف آخر را در مورد چگونگی ادامه در فرآیند تصمیمگیری میزنید. شاید مشاور شما در این موضوع تخصص یا تجربه بسیار بیشتری نسبت به شما داشته باشد. این لزوماً به این معنا نیست که آنها درست میگویند و شما اشتباه میکنید. بخشی از فرآیند تصمیمگیری همچنین شامل اعتماد به قلب شما و گرفتن بهترین تصمیم کلی بر اساس احساس شما خواهد بود.
۴. همیشه برای بررسی تصمیمی که گرفتهاید وقت بگذارید.
پس از مشورت با مشاوران خود در مورد تصمیم، مطمئن شوید که بهترین کار ممکن را انجام میدهید. افکار خود را در یک مجله تصمیم بنویسید یا گزینههای خود را بر روی درخت احتمال ترسیم کنید. هر روشی را که انتخاب میکنید، زمانی را برای بازنگری در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آنچه به شما توصیهشده است بهترین تصمیم برای حرکت به جلو است. اگر نسبت به آن اطمینان دارید، وقت آن است که برنامه خود را اجرا کنید.
درک انواع مختلف مشاوران، دانستن اینکه شما چه کسی هستید، به یاد داشته باشید که در مورد اکثر تصمیمات شما حرف آخر را میزنید و وقت گذاشتن برای بررسی تصمیماتتان، احتمال اشتباهات بزرگ را کاهش میدهد. بهعنوان یک مدیرعامل، شما اغلب چندین پروژه را همزمان انجام میدهید. یادگیری تکیهبر مشاوران مورد اعتماد به کاهش احتمال اشتباه در شرکت شما کمک میکند و مقداری از بار تصمیمگیری را از دوش شما کاهش میدهد.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | اسفند 29, 1400 | بازاریابی, فروش, مارکتینگ
بر اساس تحقیقات گارتنر، ۸۰ درصد از تعاملات فروش بین مشتریان و تأمینکنندگان از طریق کانالهای دیجیتال تا سال ۲۰۲۵ رخ خواهد داد. همهگیری کووید-۱۹ روندی را تسریع بخشید که مدتهاست، تجارت به تجارت ریشه دوانده است. فروش و بازاریابی مشتری. هرروزه مشتریان و تأمینکنندگان بیشتر و بیشتری از کانالهای دیجیتالی مانند ایمیل، لینکدین و پیامهای چت برای ارتباط از طریق فروش استفاده میکنند.
مدلهای فروش هیبریدی این روند را به تصویر میکشند و به شرکتها کمک میکنند ترکیب کاملی از فروش دیجیتال و حضوری پیدا کنند. در اینجا نحوه عملکرد فروش هیبریدی و نحوه ایجاد این مدل برای کسبوکار شما آمده است.
مدل فروش هیبریدی چیست؟
یک مدل فروش ترکیبی است که اساساً با تعامل دیجیتال و حضوری برای فروش B2B کار میکند. مدلهای فروش ترکیبی ترجیحات مشتری را برای تعامل دیجیتالی برآورده میکنند و از ارتباط همه کانالی برای تعامل با سرنخهای فروش و ارائه اطلاعات در مورد یک محصول یا خدمات استفاده میکنند. یک تیم فروش، مشتری بالقوه را شخصاً، از طریق کانالهای دیجیتال (مانند ایمیل) یا از طریق تلفن یا با استفاده از ترکیبی از هر سه، پیگیری میکند.
برای شروع آمادهاید؟
«بهسادگی، ارتباط دیجیتال باید در خط مقدم هر تعامل با مشتری باشد. فروشندگان باید راهحلهای تجارت الکترونیک جذاب و شهودی را در کل تجربه مشتری، از تحقیقات اولیه گرفته تا معامله تا خدمات پس از فروش، به خریداران ارائه دهند.» در سرتاسر بازار، رهبران فروش و بازاریابی باید از دنیای دیجیتال استفاده کنند تا عملکرد تیمهای خود را بهتر درک کنند و تصمیمات هوشمندانهتر و مبتنی بر دادهها را با توجه به بهبود اجرا و مدیریت افراد اتخاذ کنند.»
درنهایت، هدف یک مدل فروش ترکیبی ایجاد رویکردی برای پیشروی است که بهطور یکپارچه اشکال ارتباط دیجیتالی را با لمس شخصی یک تیم فروش حضوری ترکیب میکند.
چگونه یک مدل فروش هیبریدی ایجاد کنیم؟
اولین قدم بهسوی توسعه مدل فروشتان این است که تیم فروش خود را تشویق کنید تا در کانالهای رسانههای اجتماعی فعالتر باشند. اطمینان حاصل کنید که صفحه شرکت شما باکیفیت است، محتوای مرتبط را به اشتراک میگذارد و به وبسایت شما پیوند میدهد. از تیم فروش خود بخواهید که در گروههای مختلف صنعتی شرکت کنند و برای حمایت از مشتریان در رسانههای اجتماعی به رهبران فکری تبدیل شوند.
در مرحله بعد، تیم فروش خود را آموزش دهید تا از اطلاعات نمایههای شبکههای اجتماعی و حضور آنلاین مشتریان احتمالی برای درک مشتری، شناسایی نقاط درد آنها و ایجاد یک پیشبینی فروش بر اساس آن استفاده کنند. استفاده از ابزار مدیریت ارتباط با مشتری میتواند به تیم شما کمک کند تا اطلاعات خریدار احتمالی را جذب و به اشتراک بگذارد و همچنین تعاملات را در رسانههای اجتماعی، ایمیل و سایر کانالهای فروش ثبت کند.
جمعآوری دادهها بخش مهم دیگری از مدل فروش هیبریدی است. گارتنر نوشت: سرمایهگذاری در جمعآوری دادهها و هوش مصنوعی به تیم فروش شما کمک میکند تا با افزایش نقاط تماس و اطلاعات موردنیاز برای ارائه یک پیشرفت مؤثر در کانالهای دیجیتال سازگار شود. از ابزارهایی مانند Google Analytics و Salesforce استفاده کنید تا به تیم خود کمک کنید، بفهمند مشتری ممکن است در کجای قیف فروش باشد و چگونه معامله را ببندند.
درنهایت، فرآیندی ایجاد کنید که در آن فروش اولیه دقیقاً همان بخش اول ارتباط با مشتری است: بسته شدن معامله باید اولین بخش ایجاد یک رابطه بلندمدت با مشتری باشد. درحالیکه دنیای دیجیتال ابزار و دادههایی را برای ارتباط با مشتریان فراهم میکنند، ادامه این رابطه بر عهده تیم فروش است. یک تماس تلفنی یا تماس شخصی هرچند وقت یکبار میتواند مشتری را درگیر نگه دارد – و ارزش طول عمر آنها را افزایش دهد.
بستن قرارداد
یکی از مهارتهایی که میتواند یک فروشنده را موفق کند، دانستن شهودی زمان بستن معامله است. بااینحال، زمانی که بسیاری از تعاملات به سمت دیجیتالی شدن حرکت میکنند، پیشبینی اینکه چه زمانی ممکن است کسی برای مرحله نهایی آماده باشد دشوار است. برخی KPI های دیجیتالی وجود دارند که میتوانند قصد خریدار را نشان دهند، مانند:
- بازدیدهای اخیر وبسایت
- دفعات بازدید از وبسایت
- انواع محتوای مصرفی
- حضور در رویداد یا وبینار (مجازی یا حضوری).
- تعامل با نمایندگان فروش (مجازی یا حضوری).
ردیابی این معیارها و به اشتراکگذاری آنها در کل تیم فروش برای ارائه یک تجربه ثابت و شخصی به هر خریدار احتمالی مهم است.
بااینحال، قبل از هر تصمیم تجاری، باید با یک متخصص مشورت کنید که میتواند بر اساس شرایط فردی شما به شما مشاوره دهد.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | اسفند 1, 1400 | مارکتینگ, مدیریت, مشاوره
تبلیغ کسبوکار، خود یک چالش واقعی است و اغلب به صبر، کار سخت و زمان زیادی نیاز دارد، بهخصوص این روزها که رقابت شدید است و بازار پر از تبلیغات است؛ اما دچار پریشانی نشوید زیرا راهها و دستورالعملهایی وجود دارد که میتوانید برای تبلیغ کسبوکار خود دنبال کنید.
آنلاین شوید
امروزه بدون نیاز به گفتن، ایجاد یک وبسایت یک امر ضروری است. برای تبلیغ مؤثر و موفقیتآمیز کسبوکار خود، اولین قدم یک وبسایت است. شاید بپرسید چرا؟ پاسخ این است که افراد زیادی خرید آنلاین را آسانتر از اینکه مجبور باشند خانهشان را ترک کنند و به فروشگاه بروند، میدانند. یک وبسایت امکان نمایش بهتر و سازماندهی شده تری از اقلامی که میفروشید، ارائه میدهید و تبلیغ میکنید، میدهد. شما بهراحتی میتوانید آن را سفارشی کنید، بهروز کنید و در کل شفافیت بهتری داشته باشید. تنها نقطهضعف ممکن است بازپرداخت و شکایات زیادی باشد که هنگام فروش لباسها دریافت میکنید، زیرا انتخاب سایز مناسب برای یک نفر بهاندازه امتحان کردن آن آسان نیست؛ اما بهغیراز آن، در استخدام یک نفر و ایجاد کسبوکار آنلاین خود تردید نکنید.
گوشبهزنگ باشید
اولاً، در دسترس بودن یک فضیلت بزرگ برای هر کارآفرینی است، به این معنی که شما باید در تمام پلتفرمهای رسانههای اجتماعی که در حال حاضر بهعنوان راهی برای تبلیغ کسبوکارتان استفاده میشوند فعالتر شوید. اینستاگرام، فیسبوک و حتی تیکتاک که اکنون با میلیاردها فالوور در سرتاسر جهان به یک هیجان جهانی تبدیلشدهاند.
علاوه بر این، فعال بودن در رسانههای اجتماعی به شما این امکان را میدهد که محصولات خاصی را بسته به تقاضا یا محبوبیت عمومی آنها در بازار هدف قرار دهید. شما فقط جوانان را جذب نمیکنید، بلکه تقریباً همه را جذب میکنید. اگر در مسیریابی در این اقیانوس وسیع از اطلاعات و تأثیرگذاری و نمایهها مشکلدارید، شخص دیگری میتواند این کار را برای شما انجام دهد. بله حتی این انتخاب هم وجود دارد و خدمات مدیریت رسانههای اجتماعی در حال تبدیلشدن به یک حرفه پرطرفدار است. بهسادگی، افرادی هستند که در ارائه توضیحات شوخ، همیشه در جریان و آنلاین بودن، ردیابی موارد داغ و پرطرفدار استعداد دارند. آنها دنبال کنندهها، جریانها و بررسی وضعیت شمارا پیگیری میکنند. علاوه بر این، بهجای این کار که زمان و تلاش زیادی برای دستان شما میطلبد، میتوانید بر جنبههای دیگر کسبوکارتان تمرکز کنید.
ترویج دهید، تبلیغ کنید و بفروشید
تبلیغات لزوماً نباید گران باشد. وقتی یک یا دو تبلیغ در یوتیوب یا سایر پلتفرمهای پربازدید قرار داده میشود، میتواند شمارا به هدفتان برساند. حتی بیلبوردها، کلیپهای روزنامه و ایمیلهایی که در آنها بهطور منظم به مشتریان بالقوه و فعلی از تخفیفها و هدایای زیادی که دارید اطلاع میدهید، میتوانند مفید باشند.
تبلیغ را همیشه ساده نگهدارید، نه خیلی طولانی و جنبههای اصلی کسبوکار خود یا آنچه را که میفروشید برجسته کنید. خواه خدماتی باشد که ارائه میدهید یا چیزی که میفروشید، مهم نیست، زیرا نکته این است که بهسادگی به هرکسی اطلاع دهید وجود دارید. هدف این است که بهسادگی از کسبوکار خود آگاهی ایجاد کنید و از نام خود برندی بسازید.
یکی دیگر از مواردی که باید در نظر بگیرید این است که یک برنامه تلفن ایجاد کنید و سیستم حملونقل را در دسترس قرار دهید زیرا ممکن است تعداد زیادی از مشتریان شما حتی در کشور شما زندگی نکنند.
سرمایهگذاری کنید تا باعث رشدتان شود
به نظر میرسد گفتن این کار آسانتر از انجام آن است. اگر سود آشکاری وجود نداشته باشد، ممکن است مانند یک مأموریت انتحاری به نظر برسد که در تجارت خود سرمایهگذاری کنید. بهخصوص اگر مقدار کافی از منابع موجود را سرمایهگذاری کرده باشید ولی پیشرفتی احساس نکنید. بااینحال، به خاطر داشته باشید که بسیاری از شرکتهای بزرگ فراز و نشیبهای خود را داشتند. آنها حداقل در آغاز هر سودی را در گسترش تجارت، تبلیغات و کالاهای بهتر سرمایهگذاری کردند. به این فکر کنید که روزی یک فروشگاه یا یک دفتر بازکنید. اولین سودی را که به دست میآورید برای یک ماشین جدید یا آن جفت کفشی که همیشه میخواستید خرج نکنید. خارج از چارچوب فکر کنید و باانگیزه بمانید. هر چه بیشتر روی ایدهها و زمان خود سرمایهگذاری کنید، پاداش بیشتری خواهید داشت. بسیار مهم است که دیدگاه درازمدت داشته باشید و در مورد راههای کارآمد برای ارتقای کسبوکار خود فکر کنید.
زیان، حتی ورشکستگی، هرگز نباید بازدارنده باشد. درحالیکه تسلا رو به افول بود توسط ایلان ماسک خریداری شد و از آن زمان به یک غول بزرگ و یکی از رهبران فناوری تبدیلشده است. موفقیت مطمئناً زمان و تمام منابع شمارا میطلبد و هیچکس قول نداده که ساده باشد.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | بهمن 16, 1400 | مارکتینگ, مدیریت
صرفنظر از صنعتی که در آن هستید، اگر با این ایدئولوژیهای بسیار ساده زندگی کنید، میتوانید شاهد رشد موفقیتآمیز کسبوکار خود باشید:
۱. بدانید چهکاری انجام میدهید و چهکاری انجام نمیدهید.
برخی از بهترین توصیههایی که یاد گرفتم این بود که سعی نکنید همهچیز را برای همه مردم داشته باشید، زیرا معمولاً به این معنی است که شما در هیچچیز خیلی خوب نیستید. بهاینترتیب، من معتقدم که این اشتباه است که پیشنهادات خدمات گستردهای را ارائه دهید، محصولاتی را خارج از منطقه راحتی خود توسعه دهید یا خارج از بازارهای هدف خود فعالیت کنید فقط برای کمی پول بیشتر.
وقتی این کار را انجام میدهید، قدرت واقعی خود را برای تمرکز بر روی چیزهایی که ممکن است در آن موفق نباشید به خطر میاندازید و فشارهایی را برای تیم، بودجه و کل شرکت خود ایجاد میکنید.
۲. روی جایزه متمرکز بمانید
ما همیشه سعی کردهایم در رویکرد خود به رشد بسیار استراتژیک باشیم. ما برنامههای تجاری سهساله تنظیم میکنیم، آن برنامهها را دنبال میکنیم و در صورت لزوم آنها را اصلاح میکنیم. من معتقدم که اگر اهدافی را تعیین نکنید، راهی برای سنجش خود، تیم و شرکتتان با برخی از اهداف از پیش تعیینشده ندارید.
هنگامیکه همه به روشی کاملاً شفاف درک میکنند که اهداف کلی سازمان چیست، این آگاهی به همه اجازه میدهد تا باهم متحد شوند و به انجام موفقیتآمیز آنها افتخار کنند.
۳. به یاد داشته باشید که مردم برای مردم کار میکنند، نه شرکتها
بهندرت اتفاق میافتد که یک کسبوکار بتواند بدون افراد بااستعداد، با موفقیت فعالیت کند و رشد کند. درواقع، ما اغلب در مورد افرادمان صحبت میکنیم که تنها داراییای هستند که باید بفروشیم و همیشه به دنبال راههایی برای بهبود فرهنگ، مزایا و دلایلی هستیم که چرا کارمندان میخواهند برای ما کار کنند.
من معتقدم که بسیاری از شرکتها فراموش میکنند که وفاداری واقعی زمانی حاصل میشود که کارمندان معتقد باشند که سازمان و تیم رهبری بهطور شخصی و حرفهای به آنها اهمیت میدهند. این درنهایت منجر به کارمندان طولانیمدت میشود که تأثیر بسیار واقعی و مستقیمی بر رشد شرکت دارد.
۴. خوب اداره کردن یک تجارت با خوب بودن در یک حرفه متفاوت است
من اغلب گفتهام که فقط به این دلیل که کسی در روابط عمومی خوب است، به این معنی نیست که در اداره یک آژانس روابط عمومی خوب خواهد بود. همین امر در مورد هر حرفهای صدق میکند. رشد یک کسبوکار موفق به داشتن یک ذهن تجاری خوب، همراه بامهارت قوی درزمینهٔ تخصصی خاص شما بستگی دارد.
جنبههای پشتصحنه کسبوکار – مانند فرآیند، مدیریت افراد، صورتحساب و عملیات – برای موفقیت کسبوکار بسیار مهم هستند. من تعدادی از افراد بسیار باهوش را دیدهام که فقط برای اینکه درنهایت شکست بخورند، وارد تجارت شدهاند، زیرا آنها به کسبوکار خود از دریچه موفقیت عملیاتی نگاه نکردهاند و در عوض صرفاً بر مهارت داشتن در حرفهشان تمرکز کردهاند.
۵. خودتان را به چالش بکشید تا همیشه در حال پیشرفت باشید.
زمان هرروز در حال تغییر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. برای اینکه بهروز بمانید، مهم است که بدون توجه به صنعت خود، نوآوری کنید و همچنین بهتر است حضورداشته باشید. این میتواند به معنای برنامههای جدید، تفکر جدید یا روندهای جدید باشد.
من معتقدم که شما یا به جلو میروید یا در حال منسوخ شدن هستید. ما دائماً به دنبال روشهای امتحان شده هستیم تا محصول نهایی را بهبود ببخشیم، با پیشرفت مهارتهای ارتباطی با مشتری و کارآمدتر شدن در کاری هستیم که درنهایت منجر به سودآوری بیشتر میشود.
۶. ذهنیت «بسازید و آنها خواهند آمد» را فراموش کنید.
در طول یک اقتصاد چالشبرانگیز، بسیاری از برندها به تبلیغات بهعنوان یک هزینه نگاه میکنند و سعی میکنند سهم آن را از بودجه کاهش دهند بااینکه، بازار مملو از ایدههای خوبی است که هرکسی برای جلبتوجه نیاز به تلاش دارد؛ اما این شرکتها با ایدئولوژی «محصول ما آنقدر عالی است که مصرفکنندگان را به آن سمت میآورد» محصول خود را عرضه میکنند.
مصرفکنندگان به طرز باورنکردنی در مورد پول خود هوشیار هستند. درنتیجه، عموماً محصولاتی را میخرند که یا نمونهبرداری کردهاند یا به آنها ارجاع دادهشده است؛ بنابراین، اطمینان حاصل کنید که کاملاً نوآوری و ارائه محصول هماهنگ است، توجه داشته باشید که چگونه محصول ارائهشده را انتخاب میکنید.
متأسفانه هیچ تضمینی برای موفقیت کسبوکار وجود ندارد. برای اطمینان از موفقیت یک برند یا کسبوکار، ترکیبی از منطق استراتژیک سمت راست مغز و تفکر خلاق چپ مغز لازم است. بااینحال، توصیههای فوقالذکر در کاهش برخی از دامهای رایجی که بیشتر از کسبوکارها به دنبال جلبتوجه و پذیرش در آنها میافتند، میتوانند کمک کنند.
انتهای مطلب/