خلق یک شعار حرفه ای

خلق یک شعار حرفه ای

شعار، برند را قابل‌تشخیص می‌سازد و باعث می‌شود در حافظه بماند، اما نوشتن یک شعار جذاب آسان نیست. بر اساس گام‌های زیر می‌توان یک شعار خوب برای کسب و کار خلق نمود.

یک اشتباه رایج در خلق شعار این است که شعار با تمرکز بر یک محصول ساخته شود، درحالی‌که هنگام خلق شعار باید به شرکت فکر کرد. کاری که دقیقاً در تیم‌های مارکتینگ حرفه‌ای رخ می‌دهد. شعار به گونه است که تمرکزش بر فعالیت شرکت است اما محصولات شرکت را نیز به ذهن متبادر می‌کند.

شرکت‌ها هزینه زیادی را بابت این می‌پردازند که تیم مارکتینگ شعاری را خلق کنند که یادآوری برند شرکت در ذهن مشتریان باشد. این موضوع آگاهی نسبت به برند یا شناسایی برند نامیده می‌شود. یکی از مهم‌ترین معیارهایی که مشتریان و بازاریابان حرفه‌ای به آن توجه می‌کنند.

ساختن یک شعار مناسب کار سختی است به‌خصوص اگر شرکت نتواند آن را به یک تیم مارکتینگ حرفه‌ای خارج از سازمان برون‌سپاری کند و بخواهد خودش شعار مناسب را برای کسب و کارش خلق نماید.

با لوگوی شرکتتان شروع کنید

یک شعار خوب از یک لوگوی خوب آغاز می‌شود. شعار و لوگوی شرکت باید مکمل هم باشند. حتی اگر تبلیغات به‌صورت رادیویی انجام شود، قبلاً باید لوگو معرفی شده باشد تا شعار در ذهن یادآور لوگو گردد. تمامی شعارهای خوب شرکت‌ها به همراه لوگوی آن شرکت خلق‌شده است.

شعار باید ساده باشد

شعاری حرفه‌ای به نظر می‌رسد که ساده باشد. تقریباً تمامی شعارهای خوب از تعداد کمی از کلمات ساخته‌شده‌اند. حدوداً بین ۴ تا ۶ کلمه.

از کلمات کوچک استفاده کنید

تمامی مخاطبان شما سواد خواندن دارند اما موفق‌ترین شعارها از کلمات بسیار کوتاه و ساده استفاده می‌کنند. برای مثال شعار نایکی را در نظر آورید “Just Do It” از ساده‌ترین کلمات استفاده نموده است که حتی اگر در حد بسیار محدود انگلیسی بداند مفهوم شعار را درک می‌کند.

راحت بر زبان جاری شود

اگر شعار به‌راحتی به زبان آورده شود، به‌راحتی در ذهن می‌ماند. برای مثال شعارهایی که اندکی وزن دارند مثل مهرام، خوشمزه و خوش‌نام.

از کلمات و عبارات ارزشی استفاده کنید

منظور کلماتی است که احساسات را برمی‌انگیزد. تقریباً تمامی شعارهای معروف از این کلمات استفاده می‌کنند مثل وال مارت، Save money, Live better…

چگونه شعار را بنویسیم؟

در ابتدا کلماتی که برند شمارا توصیف می‌کنند، لیست کنید. شرکت شما چه کارهایی انجام می‌دهد، به چه صورت از سایر رقبا متمایز می‌گردد؟ کلماتی که مشتریان شمارا توصیف می‌کند، لیست کنید و شما به‌عنوان مؤسس شرکت دوست دارید بر چه ویژگی‌هایی تمرکز گردد. فراموش نشود که از کلماتی ارزشی استفاده کنید.

سپس سعی کنید لیست کلمات را اصلاح نمایید. توجه کنید که کلمات به حدی ساده باشد که حتی افراد کم سن و سال نیز معنای آن را درک کنند.

درنهایت شروع به نوشتن کنید. آن را ساده و کوتاه بنویسید. تا جایی که ممکن است از پیچیدگی بپرهیزید.

شعارها را بیازمایید

پس از نوشتن سه یا چهار شعار موردعلاقه‌تان را انتخاب کنید. از مشتریان، خانواده و دوستانتان بپرسید تا از این میان یکی را انتخاب نمایند. در این مرحله به‌هیچ‌وجه به افراد توضیحی در خصوص هیچ‌کدام از شعارها ندهید؛ چراکه پس‌ازاین شما همواره نخواهید بود تا به تک‌تک افراد در مورد شعار توضیح دهید. تا می‌توانید از افراد بیشتری بپرسید. بازخورد را بررسی نمایید.

انتهای مطلب/ نشر همزمان/ لینک محتوا

شعار در بازاریابی و برندسازی

شعار در بازاریابی و برندسازی

شعار (Slogan) عبارت کوتاهی است که اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی در مورد برند به مشتریان منتقل می‌کند. شعارها اغلب در تبلیغات شرکت‌ها استفاده می‌شوند. همچنین نقش مهمی در بسته بندی و سایر جنبه‌های برنامه بازاریابی شرکت ایفا می‌کنند. شعارها ابزارهای قدرتمندی در برندسازی به شمار می‌آیند، چراکه همانند نام برند از اثربخشی چشمگیری برخوردارند و در ارتقای ارزش ویژه برند نقش مؤثری دارند.

به بیان ساده‌تر شعار در نقش یک بازوی قوی است که در درک بهتر مفهوم برند به یاری مصرف‌کنندگان شتافته و آنان را از ویژگی‌های منحصربه‌فرد برند آگاه می‌سازد. شعارها شیوه‌های پابرجایی برای تلخیص و ترجمه محتوای برنامه بازاریابی شرکت در قالب چند کلمه و یا یک عبارت ساده هستند. برای مثال شعار شرکت خدمات بیمه‌ای State Farm “استیت فارم مانند یک همسایه خوب در کنار شماست” چندین دهه است که برای نشان دادن قابلیت اطمینان برند و صمیمیت با مشتری مورداستفاده قرار می‌گیرد.

بعضی از شعارها با به بازی کشاندن نام برند به شیوه‌ای خلاقانه به ایجاد آگاهی از برند کمک می‌کنند. “Citi هرگز به خواب نمی‌رود” ازاین‌دست شعارها هست. بعضی دیگر از شعارها با ایجاد روابط ضمنی قدرتمند میان برند و رده محصولات و خدمات ارائه‌شده، نقش تأثیرگذاری در افزایش آگاهی از برند دارند. شعار “Life Time شبکه تلویزیونی بانوان” از این نوع شعار هست.

مهم‌ترین نقش شعار تقویت جایگاه برند و توسعه نقاط متمایز مطلوب در میان مشتری‌های هدف است. به این شعارها توجه کنید: “با سامسونگ هیچ‌چیز آن‌قدر که فکر می‌کنید دشوار نیست!” و یا “زندگی نیازمند Visa است.”

این‌ها مثال‌هایی برای شعار در جایگاه سازی برند هستند. برای رهبران بازار شعارها می‌توانند نقش تبلیغاتی و جنجالی داشته باشند که در آن برتری‌های برند با اندکی اغراق به رخ رقبا کشیده می‌شود. به این مثال توجه کنید: “این تلویزیون نیست، HBO است” و یا “ژیلت بهترین همراه برای یک مرد”.

شعارها معمولاً با فعالیت‌های تبلیغاتی شرکت‌ها رابطه تنگاتنگی داشته و با ارائه اطلاعات تشریحی و یا ترغیبی، خلاصه‌ای ازآنچه در تمام تبلیغات گفته‌شده به مخاطب ارائه می‌کنند. در شعار برند DeBeer “الماس همیشه می‌ماند” الماس به‌عنوان هدیه‌ای برای نشان دادن عشق ابدی معرفی می‌شود.

برخی شرکت‌ها در کنار شعار اصلی خود از شعارهای مکمل در دوره‌های زمانی مشخصی استفاده می‌کنند، همان‌طور که می‌دانید شعار اصلی شرکت NIKE “just do it ” هست اما این کمپانی در کمپین های تبلیغاتی خود از “چرا ورزش؟” و یا ” من می‌توانم” استفاده کرده است. استفاده از شعارهای جایگزین موجب استراحت به شعار اصلی برند شده و عبارت جدید و تازه‌تری را برخلاف عبارت‌های تکراری به مشتری‌ها در بازه‌های زمانی برنامه‌ریزی‌شده معرفی می‌کند.

انتهای مطلب/ لینک محتوا

مدل SIVA

مدل SIVA

“چکیتان دو” و “دان شولتز” اعتقاد دارند الآن زمانی است که باید فراتر از چهارعنصر بازاریابی برویم، چهار عنصر چارچوب عرضه‌اند که متخصصین بازاریابی را کنترل می‌کنند. آن‌ها مدل تقاضا را شرح می‌دهند که تأکید می‌کنند متخصصین بازاریابی چه‌کار می‌کنند و مصرف‌کنندگان از بازاریابی چه می‌خواهند. آن‌ها این مدل را سیوا نامیدند: راه‌حل، اطلاعات، ارزش، دسترسی.

یک شرکت در فضای رقابتی بازار در صورتی توانایی حفظ بقا را دارد که محصول و خدمتی را تولید نماید که برطرف‌کننده نیاز مشتری است. لذا بررسی و کشف نیاز مشتری و سپس تولید بر اساس آن برای شرکتی که نگرش مشتری مدارانه دارد ضروری و تضمین‌کننده بقا و سودآوری است.

بسیاری از شرکت‌ها این روزها نگرش مشتری مدارانه را انتخاب نموده‌اند و محصولی را ارائه می‌دهند که بر اساس نیاز مشتری است و مشتری توانایی خرید آن را دارد. این شیوه بازاریابی مدل SIVA را ضروری می‌داند. این مدل نیازمند:

  • نگرش مشتری مدارانه
  • نگرش تشخیص تغییرات بازار
  • نگرش نوآوری در محصول

می‌باشد.

در نگرش مبتنی بر مشتری همواره نقطه شروع هر فعالیت بازاریابی مشتری است. نیازهای مشتری منجر به تصمیمات استراتژیک بازاریابی می‌شود. هیچ استراتژی منجر به عمل نمی‌گردد مگر آن‌که مرحله آزمون بازار را گذرانده باشد و بر اساس نیاز و دیدگاه مصرف کننده سنجیده شده باشد.

منطق این دیدگاه آن است که دلیلی وجود ندارد که R&D بودجه سازمان را صرف توسعه محصولی نماید که مردم نخواهند خرید.

در بازاریابی مبتنی بر مشتری مدل کاربردی مدل SIVA است؛ Solution راه‌حل، Information اطلاعات، Value ارزش و Access دسترسی. این سیستم همان ۴P بازاریابی است که بر اساس دیدگاه بازاریابی مبتنی بر مشتری تغییر نام یافته است. این مدل نگرش موجود در ۴P بازاریابی را بر اساس تغییرات فضای بازاریابی امروز بازتاب می‌نماید. بر اساس مدل SIVA:

محصول/خدمت > راه‌حل

پیشبرد فروش > اطلاعات

قیمت‌گذاری > ارزش

توزیع > دسترسی


راه‌حل به‌جای محصول:

محصول/خدمتی که فروخته می‌شود باید برگرفته از نیاز مشتری باشد گویی این جامعه مشتریان بالقوه هستند که محصول را تعریف می‌نمایند نه شرکت. شرکت تولیدکننده محصول نیست بلکه ارائه‌دهنده راه‌حلی برای حل مشکل مشتری و برطرف کردن نیاز وی است. این وظیفه واحد بازاریابی است که نیاز مشتری را بفهمد و برای آن راه‌حل مناسب ارائه دهد به‌نحوی‌که شرکت بتواند آن راه‌حل را به محصول تبدیل نماید.

اطلاعات به‌جای پیشبرد فروش:

به‌جای تبلیغات فراوان محصول، اطلاعات کامل و کافی به مشتری ارائه دهد تا بتوانند تشخیص دهند که آیا محصول و خدمت شما برای آن‌ها مفید و ارزشمند خواهد بود یا خیر.

ارزش به‌جای قیمت:

به‌جای استفاده از شیوه‌های قیمت‌گذاری اقتصادی مدل SIVA پیشنهاد می‌کند که قیمت کالا یا خدمت بر اساس ارزش آن برای مشتری تعیین گردد. به‌خصوص برای تعیین قیمت خدمات که ملموس نیستند این روش بسیار کارآمد است.

دسترسی به‌جای توزیع:

به‌جای آن‌که مشتری مجبور باشد خود را به کانال‌های توزیع شما برساند باید دسترسی به خدمت یا محصول شما به‌گونه‌ای باشد که در همان‌جا و همان زمانی که مشتری نیاز دارد به آن دست یابد.

از بازاریابی ویروسی بیشتر بدانیم

از بازاریابی ویروسی بیشتر بدانیم

در شرایطی که تقاضا برای تولید وجود داشته باشد، بازاریابی ویروسی (Viral Marketing) به موضوعی جذاب تبدیل می‌شود. مقاله‌ای راجع به چهره در حال تغییر بازاریابی و اینکه چگونه اینترنت و عوامل ویروسی، بازاریابی را دگرگون کرده‌اند در وال‌استریت ژورنال به چاپ رسید. با هورموند همراه شوید؛

بازاریابی ویروسی، بازاریابی از طریق موتور جستجو، ایمیل و یا وبلاگ‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فروم ها و … است. در حقیقت نسخه آنلاین روش قدیمی انتقال دهان‌به‌دهان (WOM) می‌باشد. تفاوتی که وجود دارد این است که اکنون فقط چند ثانیه طول می‌کشد تا یک ایده که درگذشته روزها، هفته‌ها و یا ماه‌ها طول می‌کشید تا از طریق افراد انتقال پیدا کند، انتقال یابد.

هدف بازاریابی ویروسی انتشار ایده یا پیام با استفاده از عوامل تأثیرگذار کلیدی در محیط‌های آنلاین است با این امید که این پیام‌ها حرف‌های خوبی برای گفتن درباره کالا، خدمات، شرکت شما و غیره داشته باشند و امیدواری اینکه اخبار خوب را برای شما پخش کنند همانند یک ویروس!

امروزه خریداران، اطلاعات شخصی خود را در مورد محصولات و یا خدمات ما منتشر می‌کنند. اطلاعات ایجادشده از سوی کاربران، شبکه‌های اجتماعی و جوامع آنلاین همه‌چیز را تغییر داده است. پیام‌هایتان دیگر تحت کنترل شما نیستند. می‌توانید پیامتان را منتشر کنید ولی به‌محض انتشار خریدار راجع به شما صحبت می‌کند و اینجاست که موضوع تأثیرگذاری مطرح می‌شود نه کنترل.

دلیل عملکرد موفق بازاریابی ویروسی، احساسات و هیجانات انسانی است. احساساتی که به طرز غم‌انگیزی ناراحت‌کننده و یا به‌صورت خنده‌داری خوشحال‌کننده هستند، چیزهایی که به‌طور خاص و یک‌باره پدید می‌آیند!

سال ۲۰۰۶ سایت کوچک بامزه‌ای بانام Elf yourself (خودتان را به شکل جن دربیاورید) شروع به کار کرد. شما می‌توانستید با آپلود کردن عکسی خودتان را به شکل جن دربیاورید، پیام کوتاهی را روی آن ضبط کنید، برقصید و خودنمایی کنید.

در اواسط دسامبر ۲۰۰۶ این سایت به‌طور متوسط ثانیه‌ای ۲۰۰ بازدیدکننده داشت. این جن‌ها قطعاً باعث تغییر جهان نشده‌اند ولی ایده‌ای که در پس آن نهفته بود چیزهای جدیدی را بیان نمود.

این سایت محصول شرکت Office depot بود و به‌عنوان بخشی از عملیات بازاریابی ویروسی چندمرحله‌ای به وجود آمده بود که در ژانویه ۲۰۰۷ با انتشار مقاله‌ای تمام صفحه در وال‌استریت ژورنال به کارآفرین پایان داده شد. آفیس دیپات به خاطر این ترفند کوچک که موجب افت تولیدشده بود و نیز به دلیل دعوت از مشاغل گوناگون برای حضور در این سایت و تدارک اجناس سودآور، عذرخواهی کرد.

انتهای مطلب/ لینک محتوا

آمیخته تبلیغات یا آمیخته پیشبرد

آمیخته تبلیغات یا آمیخته پیشبرد

آمیخته تبلیغات (Promotional Mix) یا آمیخته پیشبرد به معنی مجموعه روش‌هایی است که می‌تواند در تعقیب هدف‌های ارتباطی و هدف‌های فروش، مشتری احتمالی را نسبت به کالا یا خدمت یا بنگاه اقتصادی آگاه نموده، در او تمایل به مصرف ایجاد کرده و درنهایت با تمرکز بر تمایزها و ایجاد ترجیح در مصرف‌کننده، موجب انتخاب و خرید شود.

آمیخته تبلیغات شامل موارد زیر است:
۱- تبلیغات رسانه‌ای (Media Advertising):
ارائه غیرشخصی و معرفی محصولات و خدمات و ایده‌ها به‌وسیله یک عامل شناخته‌شده و مسئول مانند آژانس یا مجری تبلیغات در قبال پرداخت هزینه آن.

۲- پیشبرد و ترویج فروش (Sales Promotion):
ترویج و توسعه فروش از طریق ایجاد محرک‌ها و انگیزه‌ها در کوتاه‌مدت برای فروش محصولات

۳- روابط عمومی (Public Relations):
هر عملی که با ایجاد تقاضا به کمک ارائه و انتشار اخبار مناسب و شایان توجه یا دست‌کاری در روحیات و عواطف مخاطب و با کمترین هزینه نظر مثبت او را نسبت به کالا یا خدمات یا بنگاه جلب نماید.

۴- فروش حضوری (Personal Selling):
فروش شخصی یا فروش حضوری به معنی ارائه اطلاعات و معرفی و نشان دادن کالا در نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌ها به‌وسیله فروشندگان متخصص یا ایجاد جلسات فروش و مصاحبه‌ها به‌گونه‌ای زنده و رودررو و تعاملی است.

۵- بازاریابی مستقیم (Direct Marketing):
مجموعه عملیات فروش پستی، فروش تلفنی، فروش اینترنتی و فروش از طریق SMS است.

نکته مهمی که باید توجه داشت: اجرای همزمان و هماهنگ پنج عامل فوق در ترکیب متناسب با آمیخته بازاریابی ۴Ps، ارتباطات یکپارچه بازاریابی IMC نامیده می‌شود. درصورتی‌که IMC به‌درستی برنامه‌ریزی و اجرا شود، ایجاد سینرژی و هم‌افزایی خواهد نمود.

انتهای مطلب/ لینک محتوا