by علیرضا روهنده | فروردین 15, 1396 | بازاریابی, مارکتینگ
از آنجا که تمامی نواحی ترکیب نسبی فعالیت های بازاریابی (مارکتینگ) ممکن است از نظر گروه های مصرف کنندگان غیراخلاقی به نظر آیند، باید از ابزار آمیخته بازاریابی فعالیت های خود به دقت استفاده کنید. فعالیت های بازاریابی (مارکتینگ)ی که معمولا ممکن است دچار مشکلات اخلاقی شوند به هر چهار متغیر آمیخته بازاریابی (مارکتینگ) مربوط هستند: قیمت گذاری، مدیریت محصول، پیشبرد و مکان یابی می توانید با استفاده از این متغیرها برای شناسایی و آموزش مصرف کننده با مشکلاتی که ممکن است از جانب مصرف کنندگان پیش آید مقابله کنید و باعث جلب اعتماد و اطمینان آن ها شوید. در ادامه هریک از این موارد را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.
قیمت گذاری: قیمت گذاری یکی از آشکارترین عوامل آمیخته بازاریابی (مارکتینگ) است. پس مصرف کننده ها مکررا درمورد سیاست های قیمت گذاری سوال دارند؛ اگر مصرف کننده ای متصور شود که قیمت ها غیرمنطقی هستند به احتمال زیاد مکان کسب و کار را ترک می کند و به پخش اطلاعات منفی به دیگر مصرف کنندگان می پردازد.
همچنین اغلب مصرف کنندگان به تلاش های بازاریابی که به قیمت های بالاتر می انجامند اعتراض می کنند. مثلا شرکتی که میلیون ها دلار برای تبلیغات هزینه می کند با اعتراض مصرف کنندگان به قیمت بالا مواجه می شود. قیمت به عنوان صورت وضعیت ارزشی که دارند استفاده می کنند که ممکن است پولی نباشد؛ مصرف کنندگان نیز باید همان ارزش را حس کنند. یکی از موارد استفاده ی غیراخلاقی از قیمت گذاری این است که گفته شود قیمت مقرر قیمت فروش است. این عمل از نظر قانونی نیز منع شده است.
محصولات: مهم ترین نگرانی اخلاقی مربوط به بخش محصول در آمیخته بازاریابی این است که آیا محصولات درحالت کلی برای مصرف کننده و جامعه مضر هستند یا نه. محصولات اغلب به رضایت کوتاه مدت مصرف کننده می انجامند اما ممکن است مشکلات درازمدتی نیز هم برای مصرف کننده و هم برای جامعه درپی داشته باشند.
اگر صراحتا نگویید محصول بدون داشتن مولفه های خاص به خوبی کار نمی کند، غیراخلاقی است.
به طورکلی، محصولات در حفظ مسئولیت های اجتماعی به چهار دسته تقسیم می شوند؛ این دسته بندی نشان می دهد مصرف کننده تا چه مدت انتظار دارد که مزایای محصول ادامه داشته باشند:
محصولات دارای کمبود: این محصولات هیچ پتانسیلی برای ایجاد هیچ نوع ارزشی ندارند. به عنوان مثال، می توان به وسایل معیوب اشاره کرد. واضح است که همه از محصولات دارای کمبود اجتناب می کنند.
محصولات سودمند: این محصولات در درازمدت هم برای مصرف کننده و هم برای جامعه مفید هستند. محصولات سودمند ارزش عمل ارائه می دهند اما ارزش لذت بخشی ندارند. مثلا کیسه هوای اتومبیل ارزش زیادی دارد اما ضرورتا لذت یا تفریح ایجاد نمی کند.
محصولات لذت بخش: این محصولات برای مصرف کنندگان ارزشی لذت بخش دارند اما می توانند در درازمدت مضر باشند. مثلا مصرف کنندگان از الکل و سیگار لذت می برند اما واضح است که این محصولات برای سلامتی خود آن ها و دیگران ضرر دارند. دسته محصولات لذت بخش معمولا مدخل موضوعات اخلاقی است. اما باید بدانید که مسئولیت و آزادی فردی در تصمیم گیری مصرف کننده برای استفاده از این محصولات عوانل بسیار مهمی هستند.
محصولات مطلوب: این محصولات ارزش عملی بالا و لذت بخشی دارند. همچنین فورا به مصرف کنندگان کمک می کنند و برای آن ها مزیت های طولانی مدت دارند. به عنوان مثال می توان به محصولات کاهش وزن اشاره کرد که با کاهش اشتهای مصرف کننده برای او نتیجه ای فوری دارند. این محصولات درصورت استفاده صحیح، برای کاهش وزن مصرف کننده مزیتی طولانی مدت دارند.
پیشبرد: ما به عنوان متخصص بازاریابی (مارکتینگ) از ارتقا برای منتقل کردن ارزش محصول از طریق روش هایی از قبیل تبلیغات، ارتقای فروش و بازاریابی شفاهی استفاده می کنیم. متاسفانه در بسیاری از مواقع مصرف کنندگان فکر می کنند محصولات به گونه ای ارائه می شوند که ” به اندازه ای خوب اند که حقیقت دارد” این موضوع باعث ایجاد شک و کاهش اعتماد مصرف کننده به پیام پیشبرد می شود.
پیشبرد یک محصول از طریق نشان دادن این که به فروش می رسیده و اکنون دیگر به فروش نمی رسد و مصرف کننده باید کالای گران تری بخرد غیراخلاقی است. این عمل که روش تبلیغات واهی نامیده می شود از نظر قانونی منع شده است.
مکان یابی: مکان یابی به چگونگی توزیع محصول شما از طریق کانال های مختلف تحویل گفته می شود. هنگامی که مصرف کنندگان نگران چگونگی و مکان تحویل محصولشان هستند، مکان یابی برایشان اهمیت می یابد. اگر برای بالابردن قیمت محصول را به بازارهای خاصی محدود کنید، مرتکب عملی غیراخلاقی شده اید.
انتهای مطلب/
by علیرضا روهنده | بهمن 9, 1395 | مارکتینگ, بازاریابی
مارکتینگ در لحظه Real Time Marketing روشهای تولید ناب را بهمنظور افزایش انعطافپذیری، مقیاسپذیری، پاسخگویی و کیفیت وارد سازمان بازاریابی میکند. بررسیهای انجامشده نشان میدهد شرکتهایی که درزمینهٔ مارکتینگ در لحظه موفق عمل کردهاند، در دورههای زمانی یک و سهساله در مقایسه با همتایان خود نرخ رشد سه برابری را تجربه میکنند. بهمنظور درک هرچه بیشتر این منافع، واحدهای بازاریابی به مدلهای عملیاتی بازاریابی متمایزی نیاز دارند که رویکردی یکپارچه نسبت به تحولات دیجیتال داشته باشند.
مارکتینگ امروزه در عصر دیجیتال و در مقایسه با چند سال گذشته به موضوعی بسیار متفاوت تبدیلشده است. این تفاوتها در مواردی منجر به هدر رفت منابع و عدم بهرهوری و درنتیجه تهدید بنیان واحدهای بازاریابی شده است. این شرایط بهویژه در صنایعی که بهطور مستمر مورد تهدید مؤلفههای رقابتی نوظهور قرار دارند، قابل پیشبینی است. کمپینهای تبلیغاتی دیگر توان افزایش فروش را ندارند، این کمپینها بارها و بارها مشتریان نادرست را هدف قرار دادهاند و پیامهای تبلیغاتی ناخوشایند منتشر کردهاند که عاملی برای آسیب زدن به برند بوده است. این کمپینها اغلب با تغییرات تمایلات مصرفکننده همراستا نیستند. پیامها میتوانند بهسرعت به پیامهایی غیر مرتبط تبدیل شوند. این شرایط بهمحض ظهور محصولی نو و به دلیل خارج شدن سریع محصولات و خدمات از حیطه توجه مشتری اتفاق میافتد. مدیران ارشد مارکتینگ CMO پیامدهای این واقعیتها را بهخوبی درک میکنند. به باور آنان از میان تمامی گروههایی که در معرض پیامهای تبلیغاتی کسبوکارهای مختلف قرار میگیرند، کمتر از ۱۸ درصد از مشتریان واقعی آن محصولات و خدمات هستند؛ بنابراین، جای تعجب نیست که کمتر از نیمی از مدیران ارشد بازاریابی از درآمدهای حاصل از فعالیتهای بازاریابی رضایت کامل دارند.
متخصصان مارکتینگ اکنون بهخوبی میدانند که ایجاد آگاهی گسترده و استفاده از روشهای پیامرسانی استاندارد، اهمیت خود را ازدستدادهاند و جای خود را به سفری اختصاصی برای هر مشتری و تجربههای بازاریابی شخصیسازیشده دادهاند. این تغییرات منعکسکننده آگاهی بازاریابان از نقش مصرفکنندگان در شکلدهی به مسیر بازاریابی است. مصرفکنندگان عصر حاضر اطلاعات بیشتری از محصولات و خدمات دارند. آنان دیگر مجبور به پذیرش ایدههای بازاریابان نیستند. دسترسی به اطلاعات بازار از طریق منابع مستقل و کنترل تعاملات بازاریابی به امری بسیار ساده برای آنان تبدیلشده است. رفتارهای این گروه از مصرفکنندگان، بازاریابی شخصیسازیشده را موضوعی غیرقابل بحث کرده است.
اما در کنار اهمیت تجربه شخصیسازی برای جلبتوجه مشتری، تحویل محصول ازجمله حوزههایی است که منجر به اتلاف هزینههای بسیاری شده است. انجام بازاریابی مستقیم شخصیسازیشده در کنار اطلاعات کافی از بینشهای مشتری نمونهای از این مشکل است. موضوع گردآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای بسیاری از سازمانها بهشدت مشکلساز شده است. درواقع، ۳۵ درصد از بازاریابان خردهفروشی بیان میکنند باوجود در اختیار داشتن اطلاعات کافی نمیدانند چگونه از آنها استفاده کنند. بااینحال، سازمانها با شخصیسازی هر چه بیشتر ارتباطات بازاریابی به دنبال افزایش فروش هستند، اما خیلی زود متوجه میشوند بدون وجود مدل و قابلیتهای عملیاتی مناسب، بهرهبرداری از مفهوم مارکتینگ شخصیسازیشده امکانپذیر نخواهد بود. بدون افزایش اثربخشی عملیاتی، سازمان به چارچوبی از مقیاسهای تجربی در دسترس محدود خواهد بود.
مارکتینگ در لحظه میتواند متخصصان مارکتینگ را در کاهش اتلاف منابع، تقویت بازاریابی شخصی و افزایش اثربخشی عملیاتی باهدف افزایش فروش یاری کند. بازاریابان لحظهای درحالیکه بهبود نتایج اقدامات خود هستند. جای تعجب نیست که این گروه از بازاریابان در مقایسه با همتایان خود از رشد بیشتری خبر میدهند. کاهش موجودی بهواسطه پاسخ به خواسته مشتری در زمان موردنظر و مطابق با ویژگیها و کیفیت موردنظر وی، ازجمله اقداماتی است که در رویکرد تولید ناب ریشهدارند.
مارکتینگ در لحظه را رویکردی خارج به داخل در نظر بگیرید که همواره درگیر شناسایی نیازهای مشتری، محرکهای بازار و توسعه مستمر و اصلاح مسیر اولیه است. درحالیکه تعداد معدودی از شرکتها مارکتینگ در لحظه را بهدرستی اجرا میکنند، بررسیها نشان داده که کسبوکارهایی را شناسایی کرده است که درزمینهٔ کسب دانش مشتری، بهرهبرداری از کانالهای توزیع و انتشار پیامهای تبلیغاتی چالاک – سه مؤلفه اصلی مارکتینگ در لحظه – از همتایان خود پیشی گرفتهاند.
انتهای مطلب/ لینک محتوا
by علیرضا روهنده | مهر 13, 1395 | بازاریابی, بازاریابی خدمات
شما امروزه میتوانید در هر محله شهری بیشتر از یک آرایشگاه پیدا کنید، خواه این محله در یک منطقه مسکونی باشد یا قلب تجاری شهر. هر چه مکان اعیانیتر باشد، تعداد بیشتری از این مراکز خدمات زیبایی را در دسترس خواهید داشت! هنگامیکه میخواهید سالن خدمات زیبایی خود را راه بیندازید، اینهمه رقابت محلی کار را مقداری دشوار میکند. اینها چند ایده بازاریابی برای آرایشگاه ها هستند که میتوانید برای متمایز کردن آرایشگاه خود از سایرین مورداستفاده قرار دهید. اگر به دنبال ایدههای بازاریابی برای آرایشگاه هستید، پیشنهادها و نکته های کاربردی زیر را به شما توصیه می کنم؛
بازاریابی سالن های زیبایی
باوجوداینکه بهترین راه جلبتوجه، مخصوصاً به هنگام ورود به حوزهای رقابتی مثل آرایشگاه داری تبلیغ مناسب و گسترده است، ممکن است گاهی بودجه باعث ایجاد محدودیت شود. اگر بودجه محدودیتی نداشت، همه دستبهکار میشدند و از هر رسانه تبلیغاتی و راهبرد تبلیغی برای بازاریابی کسب و کار خود بهره میبردند! تصور کنید چه آشفتگی به وجود میآمد – نمای شهر مملو از پوستر، صندوق ورودی ایمیل مملو از پوسترهای الکترونیکی تبلیغاتی، صندوقهای پستی پر از متنهای تبلیغاتی، صرف بیشتر ساعات پربیننده تلویزیون برای تبلیغات (که احساس میکنید بین تبلیغات، سریال تماشا میکنید و نه برعکس!) بههرحال پیش از اینکه از موضوع دور شویم در اینجا به چند نکته برای اینکه بتوانید برای سالن خدمات زیبایی خود به بهترین وجه به بازاریابی بپردازید اشاره میکنیم. با رعایت این نکات، اطمینان حاصل میکنید که مخاطب هدف شما حتی یکی از تلاشهای شما در راستای تبلیغات را نیز از دست نمیدهد!
اجازه بدهید بدانند
هرگز قدرت تبلیغات تأثیرگذار را دستکم نگیرید! تبلیغات برای سالن خدمات زیبایی میتواند چیزهایی از قبیل انتشار تبلیغات جذاب در روزنامههای محلی، مجلههای محبوب، ضمیمههای سبک زندگی روزنامهها و غیره باشد. شما باید از اینترنت و وبسایتهای شبکه اجتماعی نیز برای تبلیغ گسترده سالن زیبایی خود استفاده کنید. اگر در حال افتتاح آرایشگاهی در یک محله هستید میتوانید آگهیها یا محتوای تبلیغی را به دست مردم بدهید و با اطلاعرسانی به آنها در مورد افتتاح، آنها را به افتتاحیه دعوت کنید. ارائه تخفیف های ویژه در افتتاحیه راه خوبی برای جذب مشتریان آتی است. اگر بودجه به شما اجازه میدهد، میتوانید برای ساعات پربیننده نیز یک پیام بازرگانی در شبکه کابلی محلی تلویزیون سفارش دهید.
هنگامیکه تنور داغ است، نان را بچسبانید
از هر فرصتی برای تبلیغ آرایشگاه خود و خدمات آن استفاده کنید. با در معرض نمایش قرار دادن آرایشگاه خود چه در یک رویداد محلی و یا جشن و سرور، کاری کنید که وجود سالن خدمات زیبایی شما احساس شود. در محل برگزاری رویدادها غرفه یا کانتری ایجاد کنید و تخفیف یا پیشنهادهای ویژهای ارائه کنید. همچنین میتوانید مسابقه برگزار کنید یا چند سؤال بپرسید و یک بسته خدماتی رایگان بهعنوان جایزه به برنده یا برندهها اهدا کنید. همینطور میتوانید جلسات کوتاهی در رویدادهای اجتماعی برپا کنید و در آنها به بیان نکاتی درباره آرایش و زیبایی بپردازید.
با کسب و کارهای دیگری که رقیب شما محسوب نمیشوند در تبادل تبلیغات برای شناساندن خود به مردم همکاری کنید. بهعنوان نمونه، میتوانید با فروشگاه زنجیرهای محلی به توافق برسید و هر یک بپذیرید که آگهی دیگری را در محوطه کاری خود به نمایش بگذارید. علاوه بر این میتوانید با کسب و کارهای مکمل خود مانند خردهفروشان لوازم آرایش یا نمایندگان محصولات زیبایی همکاری کنید و به طراحی یک سری فعالیتهای تبلیغاتی متقابل بپردازید!
درزمینهٔ کاری خود بهترین باشید
از محصولات باکیفیت استفاده کنید. سرویس باکیفیت ارائه کنید و نسبت به سفارشیسازی خدمات بر اساس نیازهای فردی مشتریان انعطافپذیر باشید. تبلیغات دهان به دهان ابزاری قدرتمند بوده و یک مشتری راضی بهترین رسانه تبلیغاتی است. رضایت یک مشتری را فراهم کنید تا بار دیگر که برمیگردد چهار نفر دیگر را هم به همراه خود بیاورد! بهترین قسمت این نوع بازاریابی رایگان بودن آن است!
رقبای خود را بهخوبی بشناسید
به تکنیک های بازاریابی رقیبان خود توجه داشته باشید و ثمربخش بودن آنها را تجزیه و تحلیل کنید. اگر به نظر می رسد این تکنیک ها روی مخاطب هدف محلی کار میکند، شما هم بهتر است چند عنصر آزمایش و بررسی شده از این میان را در راهبرد بازاریابی جامع خود به کار ببندید. از این طریق مشتریان آتی شما به کسب و کار شما بهعنوان چیزی که با آن آشنایی دارند می نگرند، البته با یک رگه از ویژگیها اختصاصی شما.
برای اینکه بتوانید تصمیم صحیحی را در رابطه با راهبرد بازاریابی خود اتخاذ کنید، بهتر است با در نظر داشتن همه عناصر محیط کاری خود بهعنوان زمینه کار، یک تحلیل SWOT (قدرت، ضعف، فرصت، تهدید) انجام دهید. ایدههای بازاریابی که در اینجا برای آرایشگاه ها ارائه شد تنها طرحهای کلی اولیه هستند که شما بر اساس آنها باید راهبرد بازاریابی خودتان را تدوین کنید. تردیدی وجود ندارد که ترکیبی فکر شده از این ایدهها برای کسب و کار شما معجزه خواهد کرد و درصورتیکه خدمات زیبایی مدرن و به روز ارائه کنید، هیچ راهی برای شکست مجموعه فعالیتهای بازاریابی شما وجود نخواهد داشت!
انتهای مطلب/ نشر همزمان/ لینک محتوا
by علیرضا روهنده | شهریور 13, 1395 | بازاریابی, برند, مارکتینگ
امروزه برخی بازاریابان که کمتر دارای دید استراتژیک میباشند در تلاشی رقابتی به دنبال گسترش نام تجاری فعلی میباشند. تلاشی بیرویه در جهت تبدیلشدن به غول زنجیره، ایجاد زیربرند برای نام تجاری اصلی و برنامهریزی برای به مصرف رساندن و هدر دادن سرمایههای فعلی شرکت؛ اما متخصصین مارکتینگ و مردم این روش را نمیپسندند.
اگر شرکت شما دارای توانمندیها و تخصصهای لازم در منابع مالی، مدیریت کسب و کار، تخصص بازاریابی و همچنین رهبری بازار نیست، توصیه اکید ما به شما این است که علاوه بر عدم توسعه نام تجاری، در توسعه خدمات و محصولات خود محتاطتر بوده و کیفیت را فدای کمیت نکنید چراکه بازار فعلی شما نیز با زحمات و سختیهای خاص خود بهدستآمده است؛ اما اگر این توانمندیها و تخصصها وجود دارد امکان تقویت برند و ارائه خدمات ارزشمندتر به مصرفکنندگانتان در سطحی وسیعتر مهیاست.
شاید اولین چالش، انتخاب نام برندی باشد که در درازمدت برایتان محدودیت ایجاد نکند، اگر کسب و کارتان از این مرحله عبور کند سایر مراحل انتظار شما را خواهند کشید. پیشتر در گفتگوهای بسیاری، به ضعف کسب و کار در خلق، تقویت و نگهداری برند در ایران پرداختهام. فاجعهای که نباید بیتفاوت از آن عبور کرد؛ این اصلاً خوب نیست که ما هرساله همایشی فرمالیته برگزار و صد برند برتر را معرفی کنیم، اما در دنیای واقعی در کسب و کار ایرانی برندی وجود نداشته باشد، برندی که برای مصرفکنندگانش ایجاد ارزش کند و نه صرفاً رفع نیاز. این اصلاً خوب نیست که مشتریان یک شرکت از مصرف دوغ آن امتناع ورزیده اما ماستش را بپسندند و ما در کمال تعجب این کمپانی را برند بنامیم. این خوب نیست که ما تفاوتی میان مارک و یک برند موفق قائل نشویم.
اما اندرها هم نباید ناامید شویم. در بازار کنونی ایران، ما با یک پدیده مواجه هستیم که بیادعا در حال برند شدن است، آنهم نه با استانداردهای کنونی ایران، برندی رقابتپذیر با استانداردهایی فراتر از ایران. شاید سالهای پیش را به یاد بیاورید؛ درخواست از یک دوست متخصصتر از خودمان، گرفتن یک روز مرخصی، مراجعه به مرکز خرید در شلوغترین نقطه شهر، بررسیها و چانه زدنهای فراوان، خرید یک محصول گرانقیمت با ریسک بالا و نگرانی از اصالت محصول و قیمت واقعی آن. شاید اگر دیجی کالا نبود هنوز این کلاه گشاد بر سر خیلیها میرفت، شاید اگر دیجی کالا نبود اکنون رقابت در سو استفاده از ناگاهی مشتریان بود و شاید اگر دیجی کالا نبود شرکتی هم با پشتوانه منابع یک اپراتور موبایل، تمام تلاشش را برای دوم شدن در بازار انجام نمیداد. نتیجه این نگرش صحیح دیجی کالا چیزی جز رضایت مصرفکننده نخواهد بود، نگرشی که بهسرعت در حال گسترش به محصولات و بازارها در جهت منافع مصرفکنندگانش میباشد.
اما سؤال مهمی که در مورد قدرت برند مطرح میشود این است که آیا شما در نظر دارید امروز به خلق نام تجاریتان بپردازید و فردایتان را بسازید و یا اینکه امروز به توسعه نام تجاری و محصولات بپردازید با این امید که بازار فعلی را به دست آورید و نظارهگر سقوط فردای آن باشید؟ در مارکتینگ، برند ابتدا جزو داراییهای مصرفکنندگان محاسبهشده و در مرحله بعد به کمپانی نسبت داده میشود. مصرفکنندگان طالب برندی هستند که تنها با یک کلمه از سایر نامها متمایز شده و تأمینکننده علایقشان باشد.
موضوع مهم دیگری که امروزه از دید برخی بازاریابان پنهان مانده، نزدیک کردن سلایق و ارزشهای مورد تائید مصرفکنندگان و تأمین آنها در زیر یک چتر بهصورت یکپارچه میباشد. به عقیده من در بازاریابی مدرن، مفاهیم قدیمی تقسیمبندی بازار و مخاطبان با تعریف گذشته کارساز نبوده و نیازمند به بازتعریفی دقیق میباشد.
اینکه محصولات و یا حتی گروه محصولاتتان را بهصورت های مختلف ارائه دهید بدون اینکه استانداردهای مورد تائید مصرفکننده را لحاظ کنید، چیزی جز عدم درک مفهوم برند نخواهد بود و با انجام چنین عملی دقیقا به نمایش ضعف رقابتی خود پرداختهاید. برخی بازاریابان در موارد بسیاری قدرت یک نام را با میزان فروشی که از همین نام بهدستآمده اشتباه میگیرند. این افراد در تلاشی بیهوده اقدام به ایجاد نامهای تجاری افراطی و دوآتشه کرده و هیچ توجهی به استانداردهای اساسی برند نمیکنند. این استانداردها در گام اول توسط مصرفکننده آگاه و در گام دوم توسط برند هوشمند آیندهنگر، تعیین و اجرا خواهد گردید. نتیجه این اقدام هوشمندانه تحمیل استانداردها به بازار و شرکتهای دنبالهرو در جهت منافع جامعه خواهد بود.
این مقاله مهر تأییدی بر رویکرد بازاریابی پر زحمت دیجی کالا بوده و هدف انتقال اطلاعاتی کوتاه و موجز برای منتقدین میباشد.
انتهای مطلب/ نشر همزمان/ لینک محتوا
by علیرضا روهنده | مرداد 20, 1395 | بازاریابی, مشاوره
اگر تصمیمی اساسی برای تغییر روند کسب و کارتان گرفتهاید و قصد دارید از افراد متخصص در بازاریابی استفاده کنید، برایتان نکتههای مفیدی جهت کسب بهترین نتیجه در همکاری با نیروی حرفه ای خارج از شرکت و سازمانتان داریم، با هورموند همراه شوید؛
آژانس بازاریابی خود را توجیه کنید
هرچه متخصصان آژانس بازاریابی شما اطلاعات بیشتری در مورد محصول، شرکت، بازار فروش و نحوه بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی انجامشدهتان بداند بهتر است. باید این مورد که چه چیزی محصول شمارا منحصربهفرد میکند را انتقال دهید. مزیتهای کالا و خدماتتان نسبت به رقبا و محصولات مشابه توضیح دهید. از تبلیغات انجامشده، تحقیق بازار و همچنین خلاصهای مکتوب در مورد کسب و کار خود را در اختیار آژانس خدماتی بازاریابی خود قرار دهید.
با آژانس بازاریابی رقابت نکنید
مطمئناً شما در جایگاه کارفرما میتوانید برنامهریزی و راهکارهای ارائهشده توسط شرکت مشاور بازاریابی خود را رد کنید، اما بهتر است اگر قسمتی از کار مورد تأییدتان نیست به همراه انتقادهای سازنده برای بررسی مجدد مرجوع گردد. اینکه بخواهید به فردی که در این کار متخصص است بگویید کارش را چگونه باید انجام دهد در قالب منطق و اخلاق حرفه ای نمیگنجد، اگر روشهای بهتری در ذهن دارید شاید دیگر دلیلی برای ادامه همکاری وجود نداشته باشد.
به دنبال سطوح تائید بسیار نباشید
احتمالاً شما و شرکای تجاریتان باید برنامه تدوینشده توسط آژانس بازاریابیتان را تائید یا رد کنید؛ اما باید توجه داشته باشید که در این فرایند تخصصی جایی برای حسابدار و خواهر همسرتان وجود ندارد.
پرداخت هزینه آژانس بازاریابی
دستیابی به سود مناسب در کسب و کار همواره دشواریهای خاص خود را داشته و شرکتهای بسیاری به دلیل تأخیر در پرداخت مشتریان خود متضرر شده و عملاً امکان ادامه همکاری تا رسیدن به نتیجه مطلوب طبق برنامه زمانبندی از دست خواهد رفت. رعایت اصول حرفه ای در پرداخت هزینه آنچه به دست آوردهاید مطابق بر مفاد قرارداد موجب میشود مشاوران بازاریابی باانرژی بیشتری روی پروژه شما در فازهای تکمیلی کارکرده و به نتایج مناسبتری در کسب و کارتان دستیابید.
موازی کاری نکنید
اگر برای فعالیتهای تبلیغاتی و روابط عمومی از شرکتهای متفاوتی استفاده میکنید بهتر است از نماینده آژانس بازاریابی خود در این جلسات بهصورت همزمان دعوت کنید. با انجام این کار مطمئن میشوید کسب و کارتان در مسیر صحیح هدایت شده و علاوه بر رفع مشکل موازی کاری، یکپارچگی مناسبی در جهت برنامه بازاریابی میان آژانس بازاریابی، آژانس تبلیغاتی و همچنین آژانس روابط عمومی به وجود خواهد آمد.
انتهای مطلب/ نشر همزمان/ لینک محتوا
by علیرضا روهنده | مرداد 18, 1395 | بازاریابی, برند, تبلیغات, مارکتینگ
شعار، برند را قابلتشخیص میسازد و باعث میشود در حافظه بماند، اما نوشتن یک شعار جذاب آسان نیست. بر اساس گامهای زیر میتوان یک شعار خوب برای کسب و کار خلق نمود.
یک اشتباه رایج در خلق شعار این است که شعار با تمرکز بر یک محصول ساخته شود، درحالیکه هنگام خلق شعار باید به شرکت فکر کرد. کاری که دقیقاً در تیمهای مارکتینگ حرفهای رخ میدهد. شعار به گونه است که تمرکزش بر فعالیت شرکت است اما محصولات شرکت را نیز به ذهن متبادر میکند.
شرکتها هزینه زیادی را بابت این میپردازند که تیم مارکتینگ شعاری را خلق کنند که یادآوری برند شرکت در ذهن مشتریان باشد. این موضوع آگاهی نسبت به برند یا شناسایی برند نامیده میشود. یکی از مهمترین معیارهایی که مشتریان و بازاریابان حرفهای به آن توجه میکنند.
ساختن یک شعار مناسب کار سختی است بهخصوص اگر شرکت نتواند آن را به یک تیم مارکتینگ حرفهای خارج از سازمان برونسپاری کند و بخواهد خودش شعار مناسب را برای کسب و کارش خلق نماید.
با لوگوی شرکتتان شروع کنید
یک شعار خوب از یک لوگوی خوب آغاز میشود. شعار و لوگوی شرکت باید مکمل هم باشند. حتی اگر تبلیغات بهصورت رادیویی انجام شود، قبلاً باید لوگو معرفی شده باشد تا شعار در ذهن یادآور لوگو گردد. تمامی شعارهای خوب شرکتها به همراه لوگوی آن شرکت خلقشده است.
شعار باید ساده باشد
شعاری حرفهای به نظر میرسد که ساده باشد. تقریباً تمامی شعارهای خوب از تعداد کمی از کلمات ساختهشدهاند. حدوداً بین ۴ تا ۶ کلمه.
از کلمات کوچک استفاده کنید
تمامی مخاطبان شما سواد خواندن دارند اما موفقترین شعارها از کلمات بسیار کوتاه و ساده استفاده میکنند. برای مثال شعار نایکی را در نظر آورید “Just Do It” از سادهترین کلمات استفاده نموده است که حتی اگر در حد بسیار محدود انگلیسی بداند مفهوم شعار را درک میکند.
راحت بر زبان جاری شود
اگر شعار بهراحتی به زبان آورده شود، بهراحتی در ذهن میماند. برای مثال شعارهایی که اندکی وزن دارند مثل مهرام، خوشمزه و خوشنام.
از کلمات و عبارات ارزشی استفاده کنید
منظور کلماتی است که احساسات را برمیانگیزد. تقریباً تمامی شعارهای معروف از این کلمات استفاده میکنند مثل وال مارت، Save money, Live better…
چگونه شعار را بنویسیم؟
در ابتدا کلماتی که برند شمارا توصیف میکنند، لیست کنید. شرکت شما چه کارهایی انجام میدهد، به چه صورت از سایر رقبا متمایز میگردد؟ کلماتی که مشتریان شمارا توصیف میکند، لیست کنید و شما بهعنوان مؤسس شرکت دوست دارید بر چه ویژگیهایی تمرکز گردد. فراموش نشود که از کلماتی ارزشی استفاده کنید.
سپس سعی کنید لیست کلمات را اصلاح نمایید. توجه کنید که کلمات به حدی ساده باشد که حتی افراد کم سن و سال نیز معنای آن را درک کنند.
درنهایت شروع به نوشتن کنید. آن را ساده و کوتاه بنویسید. تا جایی که ممکن است از پیچیدگی بپرهیزید.
شعارها را بیازمایید
پس از نوشتن سه یا چهار شعار موردعلاقهتان را انتخاب کنید. از مشتریان، خانواده و دوستانتان بپرسید تا از این میان یکی را انتخاب نمایند. در این مرحله بههیچوجه به افراد توضیحی در خصوص هیچکدام از شعارها ندهید؛ چراکه پسازاین شما همواره نخواهید بود تا به تکتک افراد در مورد شعار توضیح دهید. تا میتوانید از افراد بیشتری بپرسید. بازخورد را بررسی نمایید.
انتهای مطلب/ نشر همزمان/ لینک محتوا