توسط علیرضا روهنده | مهر 1, 1402 | مدیریت
برای دستیابی به هدف ایجاد انگیزه برای کارمندان، ما باید درک کنیم که چقدر مهم است که بهرهوری، دسترسی و قدردانی لازم برای شاد بودن را به اشتراک بگذاریم. محل کار خود را با این ۵ مرحله برای ایجاد انگیزه در کارکنان خود متحول کنید.
۱.به آنها با مزایای پولی پاداش دهید
پول یک محرک مهم باقی می ماند. با این حال، برای الهام بخشیدن به کارمندان خود برای کسب درآمد زیاد، کمک به افراد زیادی و لذت بردن از آن، باید گزینهها، فرصتها و نکات مثبتی را ایجاد کنید. با ارائه پاداش ها یا سایر گزینه های پولی به کارکنان خود ، نه تنها به هدف خود برای خوشحال کردن اطرافیان خود کار خواهید کرد، بلکه آنها را تشویق می کنید تا همین کار را انجام دهند.
۲. ارزش زمان خود را بدانید
زمان بیش از یک تیک تاک ساعت است. این دارایی ارزشمندی است که به مردم امکان می دهد برای دادن و دریافت بیشتر در دسترس باشند. شناسایی و پاداش دادن به کارکنانی که از زمان خود استفاده می کنند، آنها را تشویق می کند تا در کار خود بهره وری و کارآمدی بیشتری داشته باشند.
۳. صداقت را تصدیق کنید
اگر بتوانید با خودتان صادق باشید، می توانید با اطرافیان خود صادق باشید که باعث ایجاد یک محیط کاری آرام و کارآمد می شود. به کارمندان پاسخگو که مسئولیت را بر عهده می گیرند، پاداش دهید و از آن یاد بگیرید. اینها افرادی هستند که قرار است از اشتباهات خود رشد کنند و به خاطر آنها موفق شوند. همه اطرافیانتان را تشویق کنید که صادق بمانند و برای این کار به آنها پاداش دهید.
۴. پاداش کسانی که درخواست کمک می کنند
قلمرو وسیع دانش همیشه یک چیز را به ما یادآوری می کند: همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. کارکنانی که شجاعت پذیرش شکاف در درک خود را نشان می دهند و فعالانه به دنبال کمک هستند، باید تشویق شوند و از آنها تقدیر شود. ما چیزی را که نمی دانیم نمی دانیم و کسانی که کمک می خواهند و فروتنی جاهلانه نشان می دهند کسانی هستند که به اطرافیان خود الهام می بخشند.
۵. به افراد درگیر و در دسترس پاداش دهید
وقتی کارمندی دارید که نه تنها همیشه در کار خود فعال است، بلکه در دسترس هم هست، او را تشویق کنید و به او پاداش دهید. ترکیبی از تعامل و دسترسی چیزی است که شما را موفق می کند زیرا یکی بدون دیگری مهم نیست. وقتی یک کارمند نه تنها خود را برای اطرافیانش قابل دسترس می کند و همیشه در حال یادگیری و رشد است، به اطرافیان خود الهام می بخشد.
به عنوان مدیر، نقش ما فقط راهنمایی نیست، بلکه تصدیق و پاداش دادن است. با ادغام انگیزه های متفکرانه که با قدردانی، اصالت و مشارکت طنین انداز می شوند، ما نه تنها بهره وری را افزایش می دهیم، بلکه بذرهای یک محل کار هدفمند و شاد را می کاریم. این پنج اصل را بپذیرید و شاهد قدرت دگرگون کننده تقویت مثبت در عمل باشید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | شهریور 27, 1402 | بازاریابی, تبلیغات
در تبلیغات، تبلیغات عطر یک پارادوکس را نشان می دهد. چگونه می توان ماهیت یک رایحه را به تصویر کشید و آن را از طریق یک صفحه تلویزیون، پست رسانه های اجتماعی یا بیلبورد منتقل کرد؟ این چالش با بو و مزه اتفاق می افتد زیرا نشان دادن آنها غیرممکن است، اما احساسات، حالات و فضاهایی که ایجاد می کنند کاملاً امکان پذیر است. از این رو، تبلیغکنندگان باید با استفاده از تکنیکهای بصری و داستانگویی قانعکننده، از ابرقدرت عاطفی رایحه بهره ببرند تا احساسات و عواطفی را که یک عطر خاص ایجاد میکند، نشان دهند. بنابراین، چگونه آنها به این امر دست می یابند؟
۱.داستان سرایی تصویری
تبلیغات عطر شاهکارهای داستان سرایی تصویری هستند. تبلیغکنندگان از سمفونی تصاویر زیبا، با استفاده از مدلهای نفیس، مناظر خیرهکننده، و تنظیمات زیبا استفاده میکنند تا سبک زندگی مورد نظر را به وضوح به تصویر بکشند. هر فریم با دقت طراحی شده است تا ماهیت عطر را منعکس کند، چه یک استراحت رمانتیک در پاریس یا یک مهمانی قایق بادبانی در مدیترانه. جلوه های بصری روایتی را ایجاد می کند که بینندگان نمی توانند جزئی از آن باشند.
۲. اتصالات مغزی
قشر بویایی مغز مسئول پردازش بوها است و ارتباط نزدیکی با مناطقی دارد که احساسات و خاطرات را ذخیره می کند. به همین دلیل است که گاهی اوقات بویی را استشمام میکنید و از طریق خاطرات خود به یک خاطره خاص یا شخصی که توسط آن رایحه یادآوری میشود، میروید. این ارتباط به رایحهها اجازه میدهد تا خاطرات زنده و واکنشهای عاطفی عمیق را ایجاد کنند و عطر را به وسیلهای قوی برای فراخوانی احساسات و تجربیات مختلف تبدیل کنند.
۳. درخواست حسی
در حالی که قلمرو دیجیتال در درجه اول دیداری و شنیداری است، تبلیغکنندگان راههای مبتکرانهای برای درگیر کردن حواس مخاطب پیدا میکنند. از صحنههای تداعیکننده بصری گرفته تا عناصر صوتی با دقت ساخته شده، صدای قطرات باران، زمزمهای در باد، تبلیغات عطر از صفحهنمایش فراتر میرود تا تجربهای چندحسی ایجاد کند. این محرک های حسی ارتباط بین بیننده و عطر را عمیق تر می کند و آن را به یاد ماندنی تر و مطلوب تر می کند.
۴. حس نفسانی
جذابیت جنسی یک موضوع رایج در تبلیغات عطر است، زیرا از احساسات قدرتمند مرتبط با جذابیت استفاده می کند. تبلیغکنندگان به طرز ماهرانهای اشاره میکنند که استفاده از این عطر با استفاده از عناصر بصری مانند افراد جذاب، لباسهای آشکار و محیطی جذاب، جذابیت جنسی را افزایش میدهد. و معمولاً آب درگیر می شود و حداقل یک نفر پلک می زند و فضایی حسی برای جذب عطر ایجاد می کند.
۵. تایید افراد مشهور
تایید افراد مشهور یک تاکتیک کلاسیک برای ایجاد اغوای نفسانی است. یک سلبریتی خوب انتخاب شده می تواند روح عطر را مجسم کند و جذابیت خود را به کمپین ببخشد. تبلیغکنندگان از قدرت ستارهای این افراد مشهور استفاده میکنند تا حسی از زرق و برق را در اطراف عطر ایجاد کنند. سلبریتی به کانالی تبدیل میشود که از طریق آن مصرفکنندگان میتوانند خواهان شناسایی و تحسین باشند.
جمع بندی
تبلیغات عطر تلفیقی از هنر، روانشناسی و مهارت های بازاریابی است. تبلیغکنندگان با تأکید بر احساسات و بافتن داستانهای جذاب با بینندگان ارتباط برقرار میکنند و تبلیغات عطر را به تجربهای فراگیر تبدیل میکنند. بنابراین، دفعه بعد که با یک تبلیغ عطر مواجه شدید، به خاطر بسپارید که جادوی آن در توانایی آن در برانگیختن احساسات، مجذوب کردن حواس و به جا گذاشتن اثری ماندگار در حافظه بویایی و احساسی شماست.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | شهریور 22, 1402 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
چندین مرحله در رشد شخصی وجود دارد که با رشد یک کسب و کار موفق همراه است. از خودآگاهی گرفته تا تحمل ریسک، بسیاری از کلمات رایج در کارآفرینی در واقع از روانشناسی رایج سرچشمه می گیرند. داشتن دانش کاری درباره نحوه پردازش اطلاعات توسط یک ذهن کارآفرین، شروع خوبی برای فهمیدن اینکه چگونه راه اندازی یک کسب و کار برای شما بهترین است. شاید بزرگترین قدم رفتن از کارمند شدن در کسب و کار دیگران، تا تصمیم گیری در مورد اینکه واقعاً می خواهید شغل خود را رهبری کنید، بروید.
خودت را بشناس
خودآگاهی اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی برای یک کارآفرین است، به همین دلیل است که به یک کلمه تبلیغاتی کسب و کار تبدیل شده است. با کمال تعجب، مطالعه ای که در مجله کسب و کار هاروارد گزارش شده است ، نشان می دهد که «اگرچه بیشتر مردم معتقدند که خودآگاه هستند، خودآگاهی یک ویژگی واقعاً نادر است» و تخمین می زند که تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد مورد بررسی واقعاً این ویژگی را دارند.
برای به دست آوردن خودآگاهی و تعیین مسیری به سوی کارآفرینی موفق، نگاهی صادقانه به آینه بیندازید. نقاط قوت و ضعف شما چیست؟ چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ نگاه به درون منجر به تصمیم گیری در مورد اینکه آیا کارمند بودن بهترین گزینه است یا اینکه ذهنیت اصلی کارآفرین بودن را دارید و برای یک کارآفرین، خودآگاهی نیز قدرت پرورش یک تیم عالی است. ترک آسایش یک سازمان برای شروع یک سرمایه گذاری جدید مستلزم غلبه بر ترس، ایجاد استقامت و جهش ایمان است. رفتن از طرز فکر کارمندی به یک ذهنیت کارآفرینی ممکن است بزرگترین جهش احساسی باشد، اما اولین مورد از بسیاری خواهد بود.
ایجاد یک ذهنیت سازگار
داشتن یک ذهنیت سازگار یکی از عناصر کلیدی ایجاد و رشد یک کسب و کار است. ذهنیت سازگار چیست؟ این کاری است که مغز در پشت صحنه انجام می دهد تا به ما کمک کند از اشتباهات درس بگیریم و به جای پذیرش شکست، راه حل ها را پیدا کنیم و به جلو برویم. این انعطاف پذیری را نمی توان در کارآفرینی دست کم گرفت. بقای کسب و کار نه تنها به توانایی یادگیری و غلبه بر مشکلات بستگی دارد، بلکه به صاحب کسب و کار اجازه می دهد تا فرصت های جدید را جستجو کرده و از آنها استفاده کند.
کتابی پیشگامانه در مورد همین موضوع در سال ۲۰۰۶ توسط روانشناس کارول دویک با عنوان ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت منتشر شد که مفهوم رشد و ذهنیت های ثابت را بررسی می کند، اصطلاحاتی که نویسنده ابداع کرده است. تیم او با بررسی فعالیت پردازش مغز، فعالیت مغز را در حالی که دانش آموزان اشتباهات خود را در یک آزمون مرور می کردند، اندازه گیری کردند. آنها دریافتند که برخی از دانشآموزان دارای فعالیت مغزی بیشتری هستند و ذهنیت رشدی را نشان میدهند و برخی دیگر هیچ فعالیتی ندارند. او فرض کرد که یک طرز فکر ثابت مانع از یادگیری از اشتباهات شما می شود، در حالی که یک طرز فکر رشد می تواند شما را توانمند کند که اشتباهات را به عنوان فرصت های یادگیری درک کنید.
آیا می توان خود را برای ایجاد ذهنیت رشد تربیت کرد ؟ کاملا. این موضوع تبدیل تفکر از یک ذهنیت مناسب به یک ذهنیت سازگار است. اینجا نکاتی وجود دارد:
- انسان باشید: انسان ها ذاتاً ناقص هستند. نقص خود و اطرافیانتان را بپذیرید و منحصربهفردی را که شما را میسازد، بپذیرید .
- شجاع باشید: با دیدن چالش های جدید به عنوان فرصت، بر ترس غلبه کنید. ترس یک احساس طبیعی است، و داشتن توانایی پیشروی با نگرش می تواند شما را از بحران های زیادی عبور دهد و به شما امکان می دهد در یک محیط پر فشار کار کنید. کسب و کار را به عنوان یک ماجراجویی و رسیدن به موفقیت را مانند صعود در مسیری صخره ای و پر پیچ و خم به سمت قله کوه در نظر بگیرید.
- مراقب باشید: به آنچه فکر می کنید و می گویید توجه کنید. افکار منفی در سرتان را خودسانسور کنید و اجازه ندهید از دهانتان خارج شوند. هرچه بیشتر روی چیزهای خوب تمرکز کنید، بدی ها کمتر نگران شما خواهند بود و نتیجه آن احترام به خود، رفتار اخلاقی و توانایی رسیدن به اهداف عالی تر خواهد بود.
- خلاق باشید: اگر بتوانید رویاپردازی کنید، می توانید آن را انجام دهید. طوفان فکری شما به یک دید روشن در مورد آنچه که هست و نیازی که پر می کند نیاز دارد. تصور کنید که موفقیت چگونه خواهد بود و یک طرح کسب و کار دقیق برای دستیابی به آن ایجاد کنید.
- واقع بین باشید: به آنچه می خواهید در کسب و کار به دست آورید، عمیقاً غواصی کنید. شهرت است یا ثروت؟ آیا این مبلغ دلاری است؟ تعدادی مکان؟ اهداف ضروری هستند، اما یک برنامه واقع بینانه برای رسیدن به هر هدفی به همان اندازه مهم است. زمان، بودجه و دانش هر کدام به توانایی رسیدن به هر هدفی کمک می کنند.
نیاز به دانستن
ایجاد یک ذهنیت رشد سازگار و سازگار، عنصر اصلی کارآفرینی است. اما آنچه شما همان ذهن را با آن پر می کنید به همان اندازه ضروری است. آشنایی با زیر و بم کسب و کار و کسب مهارت های برتر رهبری اصول اولیه است. دانش کسب و کار به ایجاد یک محیط کارمند بهتر کمک می کند تا شانس بیشتری برای موفقیت در کسب و کار، توسعه شخصی بیشتر، سازگاری بیشتر و افزایش مهارت های ارتباطی در محل کار فراهم کند. تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارفرما، غلبه بر ترس و کسب دانش، همگی به توسعه ذهنیت رشد کمک می کنند. با سازگاری و دیدگاه مثبت، هر چیزی امکان پذیر است، به ویژه رشد و موفقیت کسب و کار.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | شهریور 18, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
برای تسلط بر هنر بازاریابی، باید روانشناسی انسان را در نظر گرفت. به طور مشخص تر «چرا» و «چگونه» افکار و رفتار انسان، به ویژه در مورد مصرف گرایی. بعلاوه، ایجاد محتوایی که به هیچ وجه شکلی را جذب یا علاقه مند به مخاطبین هدف شما نکند، منطقی نخواهد بود. در این راهنما، اصول روانشناسی برتر در بازاریابی را به اشتراک می گذاریم.
اثبات اجتماعی
اثبات اجتماعی اصطلاحی است که توسط روانشناس آمریکایی دکتر رابرت سیالدینی در دهه ۱۹۸۰ ابداع شد و پدیده ای را توصیف می کند که به موجب آن افراد اعمال را تقلید می کنند و باورهای دیگران را می پذیرند. اینجوری بهش فکر کن مردم اگر از قبل بدانند که دیگران آن را خریده اند و از آن راضی بوده اند، تمایل بیشتری به خرید محصول یا خدمات خاصی دارند. گاهی اوقات انتخاب عدم پیروی از روندهای خاص منجر به تجربه ناخوشایندی از آنچه به عنوان “FOMO” شناخته می شود، به نام ترس از دست دادن می شود.
بنابراین، چگونه از اثبات اجتماعی در مفهوم بازاریابی استفاده کنیم؟ یکی از راههایی که میتوان در مورد آن انجام داد، داشتن توصیفات، مطالعات موردی، بررسیها و فریادها در سراسر اینترنت است. آن را در حساب رسانه های اجتماعی خود، از طریق ایمیل و در وب سایت خود به اشتراک بگذارید تا آن را حتی بهتر به صورت آنلاین پخش کنید.
اثر فریب
آیا میدانستید که وقتی گزینه سوم در بین دو گزینه قرار میگیرد، افراد مجبورند ترجیح خود را بین دو گزینه تغییر دهند؟ این تاکتیک معمولاً در مدل های قیمت گذاری یافت می شود. برای توضیح بیشتر، صاحبان کسب و کار معمولاً یک امتیاز قیمت اضافی را در نظر میگیرند. کالای «فریب»، تا مشتریان را به خرید گزینه گرانتر تشویق کنند.
کمبود
به نظر می رسد که هر چه یک محصول یا خدمات کمیاب تر باشد، ارزشمندتر می شود. این می تواند زمانی مشهود باشد که تبلیغات و اعلامیه های «فقط چند صندلی باقی مانده»، «فروخته شده»، و غیره را ببینیم. یک اتفاق ساده از عرضه و تقاضا.
لنگر انداختن
به جرات می توان گفت که مقاومت در برابر تخفیف و فروش فوق العاده دشوار است. دلیل این امر این است که افراد معمولاً تصمیمات نهایی خود را بر اساس بیت های اطلاعات اولیه ای که به دست می آورند استوار می کنند. ما به این می گوییم لنگر انداختن.
به عنوان مثال، اگر یک جفت کفش ورزشی مورد علاقه شما که در ابتدا صد دلار قیمت داشت، اکنون برای خرید با پنجاه دلار در دسترس است، پس شما فوراً بر روی ماه خواهید بود تا آنها را در دست بگیرید. در حالی که، اگر نمی دانستید که قیمت اولیه آنها صد دلار است، ممکن بود پنجاه دلار فقط برای یک جفت کفش ورزشی کمی زیاد به نظر برسد. بنابراین، اگر تصمیم گرفتید محصولات یا خدمات خود را تخفیف دهید، حتما قیمت اولیه را نمایش دهید و درصد تخفیفی را که مشتریان شما می توانند از فروش دریافت کنند را برجسته کنید.
بیزاری از دست دادن
اصطلاح بیزاری از دست دادن کاملاً توضیحی است. به این اشاره دارد که چگونه یک نفر از دست دادن چیزی که دوست دارد می ترسد. به بیانی دیگر، ترس از دست دادن میتواند بر لذت سود غلبه کند و بازاریابان معمولاً از این مزیت استفاده میکنند و به مشتریان بالقوه رایگان در قالب دمو، تریلر، تیزر، آزمایش رایگان و غیره میدهند. برای مثال، بعید است یک مصرف کننده برای لغو اشتراک از طرح اشتراک پس از یک دوره آزمایشی رایگان، تا زمانی که از آن لذت می برد.
روانشناسی رنگ
در زندگی روزمره، ما به طور مرتب رنگهای اطراف خود را با احساسات، حالات، احساسات و برندهای مختلف مرتبط میکنیم. در واقع، روانشناسی رنگ ها حوزه مطالعاتی خود است، مطالعه چگونگی تأثیر رنگ ها بر رفتار و ادراک انسان.
اغلب اعتقاد بر این است که قرمز اشتها را تشویق می کند و به همین دلیل است که بسیاری از زنجیره های غذایی آن را به عنوان بخشی از رنگ برند خود می پذیرند. مک دونالد، برگر کینگ، کی اف سی و پیتزا هات تنها چند نمونه هستند. از سوی دیگر، رنگ بنفش اغلب با سلطنت و تجمل مرتبط است. در حالی که رنگ سبز با طبیعت، سلامتی، آرامش و آرامش همراه است.
نکته مهم در اینجا این است که رنگی را انتخاب کنید که به بهترین وجه برای صنعت کسب و کار شما مناسب باشد و برند خود را حول آن ایجاد کنید.
قانون کمترین تلاش
به جرات می توان گفت که راحتی و سهولت ارائه شده توسط فناوری امروزی تنبلی را تشویق می کند و همه ما تا حدودی در این امر مقصریم. جای تعجب نیست که در هنگام تصمیم گیری، به احتمال زیاد راهی را انتخاب می کنیم که کمترین زمان و تلاش را می طلبد. بازاریابان از این اصل استفاده می کنند تا فرآیند خرید و معامله را تا حد امکان آسان، سریع و ساده کنند. بنابراین، تا حد امکان روشهای پرداخت را در حین پرداخت اضافه کنید، به پلتفرمها اجازه دهید اطلاعات بانکی را ذخیره کنند تا مشتریان مجبور نباشند هر بار آن را پر کنند.
پارادوکس انتخاب
در اینجا یک واقعیت آماری جالب وجود دارد، هرچه انتخاب های بیشتری به یک فرد ارائه شود، احتمال خرید هر یک از آنها کمتر است. این به این دلیل است که انتخابهای بیش از حد میتواند باعث شود کسی احساس غرق شدن، استرس و سردرگمی کند و در نهایت فرآیند تصمیمگیری او را پیچیده کند. بنابراین، با هر بخش بازاریابی ایجاد شده، مطمئن شوید که کمترین تعداد ممکن را انتخاب می کنید.
ضرورت
فوریت یک تکنیک روانشناختی حیاتی است که افراد را وادار میکند سریع عمل کنند. بنابراین این یک مفهوم مبتنی بر زمان است که به نوعی باعث ایجاد نوعی هرج و مرج در ذهن یک فرد می شود. به عبارت ساده، وقتی چیزی فوری است، مردم تمام تلاش خود را می کنند تا در اسرع وقت به آن دست یابند. برخی از عبارات بازاریابی الهام گرفته از فوریت که ممکن است شنیده باشید عبارتند از:
- قبل از اینکه دیر شود سفارش دهید
- چند ساعت مانده به پایان جمعه سیاه
- عجله کن! فقط چند جا باقی مانده است
- قیمت ها در ۷ ساعت و ۲۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه افزایش می یابد
عمل متقابل
وقتی کسی کاری برای شما انجام می دهد، شما متمایل خواهید شد که عمل محبت آمیز را جبران کنید. انعام در اینجا مثال خوبی از عمل متقابل است. این اتفاق میافتد که اگر پیشخدمتی با ما بسیار مهربان باشد، ما خود را موظف میدانیم که بیش از حداقل مبلغ به او انعام بدهیم. یکی از راه هایی که بازاریابان می توانند از این اصل استفاده کنند، ارائه موارد رایگان مانند کتاب های الکترونیکی، راهنماها، هدایا و غیره است.
جمع بندی
تمام نکات ذکر شده در بالا تنها راه هایی هستند که بازاریابان می توانند کمپین ها و استراتژی های خود را با استفاده از اصول اولیه روانشناختی بهبود بخشند.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | شهریور 11, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
شما به کسی نیاز دارید که محصولات و خدمات شما را درک کند. شما فردی را می خواهید که بتواند بر دیگران برای خرید محصولات و خدمات شما تأثیر بگذارد. هر کسب و کاری، خواه کاملاً آنلاین باشد یا دارای موقعیت فیزیکی باشد، باید بتواند خود را به مخاطبان هدف خود بشناساند.
این جایی است که استراتژی بازاریابی تأثیرگذار وارد می شود. این نوع استراتژی بازاریابی از کارشناسانی استفاده می کند که می توانند محصولات و خدمات شما را تبلیغ کنند و به سؤالات پاسخ دهند. اینفلوئنسرها عمدتاً از گروه های هدفمندی می آیند که از محصولات و خدمات شما استفاده می کنند یا می خواهند از آنها استفاده کنند. مهم است که ابتدا مخاطبان هدف خود را قبل از درخواست تأثیرگذاران مشخص کنید. ناگفته نماند که بیشتر اینفلوئنسرها از طریق گروه هایی که دنبال می کنند و مخاطبانی که جذب می کنند کشف می شوند. یک اینفلوئنسر خوب، افرادی را جذب می کند که همفکری و همفکری دارند. به عبارت دیگر، اینفلوئنسرها یک مخاطب آماده برای مخاطبان هدف شما فراهم می کنند.
مرحله اول: پیدا کردن سخنگوی خود
می دانید که یکی از اولین کارهای یک استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ خوب، یافتن آن سخنگوی است. سخنگوی محصول شما می تواند هرکسی باشد، از یک سلبریتی مشهور گرفته تا یک متخصص در این زمینه. شما باید تعیین کنید که سخنگوی شما چگونه از کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ حمایت می کند. یک سخنگوی تنها زمانی می تواند موثر باشد که چیزی را تبلیغ کند که به آن اعتقاد دارد. قرار دادن سخنگوی اشتباه در پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ، کمپین شما را خراب می کند. سخنگوی شما باید:
- بتوانید محصول یا خدمات را برای مخاطبان خود بیان و توضیح دهید.
- مخاطبان فعالی داشته باشید که به محصول یا خدمات شما علاقه دارند.
- راه حل هایی را که محصول یا خدمات شما برطرف می کند را درک کنید.
- برای گفتگو در مورد محصول یا خدمات باز باشید.
مرحله دوم: نظارت و ارزیابی عملکرد سخنگوی خود
اینفلوئنسر مارکتینگ یک فرآیند مداوم است. وقتی سخنگوی خود را انتخاب کردید کار متوقف نمی شود. این زمانی است که سایت های رسانه های اجتماعی را رصد می کنید و احساس می کنید بازار هدف چگونه به عملکرد سخنگوی واکنش نشان می دهد. شما باید بر اساس عملکرد سخنگو ارزیابی کنید که مخاطب چگونه محصول و خدمات شما را درک می کند. نظارت باید در طول چرخه حیات کمپین انجام شود. با این حال، در این مرحله از برنامه استراتژی بازاریابی تأثیرگذار شما بسیار مهم است. ارزیابی خوب کمپین شما نیز در اینجا گامی محتاطانه است. شما باید:
- بررسی کنید که چه تعداد “بازدید” در وب سایت خود دریافت می کنید
- چند سوال درباره محصول یا خدمات خود دریافت می کنید
- بر اساس کمپین چند خرید انجام شده است
این زمانی است که می توانید میزان دسترسی سخنگوی خود را با مخاطبان مورد نظر ارزیابی کنید. همچنین این زمان برای اطمینان از رسیدگی به مطبوعات منفی است. شما می خواهید به عنوان فردی درک شوید که به راحتی به مسائل پاسخ می دهد.
مرحله سوم: ایجاد رابطه با سخنگوی خود
عاقلانه است که در اوایل ارتباط خوبی با سخنگوی خود ایجاد کنید. شما به او نیاز دارید که دیگران را برای خرید محصولات و خدمات شما تحت تأثیر قرار دهد. شما همچنین می خواهید با برقراری ارتباط با سخنگوی خود از هرگونه مطبوعات بد جلوگیری کنید. شما نمی خواهید که سخنگوی شما با نگرش شما “خاموش” شود. در عین حال باید انتظار داشته باشید که سخنگویتان با شما صادق باشد.
هر چه بیشتر بتوانید با او به اشتراک بگذارید، رابطه بهتری خواهید داشت. این بدان معنی است که سخنگوی شما باید محصول و خدمات را به طور کامل درک کند. هیچ کس دوست ندارد در تاریکی رها شود. این باعث می شود که سخنگوی شما بد به نظر برسد و اعتبار شرکت شما را از بین ببرد. یک استراتژی خوب اینفلوئنسر مارکتینگ این نکته را در نظر میگیرد که همه طرفها باید قبل از تبلیغ محصول و خدمات آن را بدانند. همچنین در نظر می گیرد که این می تواند یک رابطه طولانی مدت باشد. وقتی شروع به ایجاد یک رابطه اینفلوئنسر می کنید، باید درک کنید که او نیازهایی دارد.
گام چهارم: اهداف و نیازهای بلند مدت که باید برآورده شوند
وقتی برای اولین بار یک کمپین بازاریابی را شروع می کنید، ممکن است معنای زیادی نداشته باشد. حتی ممکن است با خود فکر کنید که این فقط یک پروژه کوتاه مدت خواهد بود. با این حال، مهم است که برخی از اهداف بلند مدت را در نظر بگیرید. اینفلوئنسر شما احتمالاً تأثیر زیادی بر کسب و کار شما خواهد داشت. او حتی ممکن است به نمادی برای شرکت تبدیل شود.
اینفلوئنسر شما نیازهایی خواهد داشت که باید برآورده شوند. شما باید بفهمید که کمپین چگونه به پایان خواهد رسید. نحوه محاسبه نتایج شما و پایان بازی. هنگامی که از اینفلوئنسرها استفاده می کنید مهم است که در نظر بگیرید که چگونه کارشان را جبران می کنند. همچنین برای رسیدن به اهداف بلندمدت خود باید جدول زمانی و اهداف را در نظر بگیرید. هر کمپین باید یک نتیجه نهایی داشته باشد که تاثیر محصول شما بر بازار را نشان دهد.
مرحله پنجم: ایجاد تجربه کامل مشتری
هدف نهایی شما در این نوع استراتژی، ایجاد تجربه کامل برای مشتری است. اینفلوئنسرها می توانند افراد را به سمت این تجربیات هدایت کنند و می توانند به شرکت شما کمک کنند تا محصولاتی را که به آنها اعتقاد دارند، ارتقا دهد. شما باید یک تجربه خوب برای اینفلوئنسر خود ایجاد کنید.
انتهای مطلب/ منبع