شما و هریک از کارکنانتان تا چه حد کارایی دارید؟ آیا تفاوت بین کارآمد و کافی را میدانید؟ قطعاً میدانید و باید آن را به کارکنان خود نشان دهید و تأکید کنید که همواره به آن عمل کنند! این امر یکی از اقدامات اولیه لازم در مدیریت بهموقع در دستهبندی تقدمهای اضطراری و مهم و نیز تعیین آنهاست. تفاوت در بین دو حداکثر وجود دارد که ریشه آنها در قدمت گمشده است. آنها عبارتاند از: کار درست را انجام دهید… و… کار را درست انجام دهید. کفایت شمارا این مسئله تعیین میکند که چگونه و به چه خوبی هر وظیفهای را که به عهده میگیرید انجام میدهید؛ اما بهعنوان مدیر لازم است هرروز چندین وظیفه مختلف را به عهده بگیرید؛ بنابراین برای مدیر کارآمد بودن مجبورید نهتنها تکتک وظایف را به نحوی کارآمد انجام دهید بلکه ابتدا باید تضمین کنید که ازنظر اهمیت، فوریت و تقدم روی وظیفهی درستی کار میکنید.
بنابراین اول برای اینکه واقعاً کارآمد باشید کار درست را انجام دهید. با انتخاب کار درست، سپس کار را درست انجام دهید یعنی به نحوی کارآمد. اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما روش مشابه را اتخاذ میکنند در غیر این صورت نتایج کار شما از بین خواهد رفت. برای مثال ممکن است متوجه شوید که برخی از کارکنان شما از نوشتن گزارشهای حجیم لذت میبرند. بدون تردید گزارشهای بسیاری خوبی را تهیه میکنند. حال سؤال این است که آیا آنها بخش اعظمی از وقت باارزش خود را برای انجام این وظیفه اختصاص میدهند که به قیمت پیگیری و «فروش» تمام اوقات مجبور هستید نسبت به تخصیص نیروی فروش خود، راهنمایی و بهکارگیری، نظارت و اصلاح آنان، در صورت لزوم، تصمیمگیری نمایید.
این شغل شماست، مهم نیست که شما در سلسلهمراتب چند مرحله بالاتر قرار دارید و مهم نیست که چند رده از مدیریت را میتوانید مأمور این امر نمایید. باید بدانید که افراد تحت مدیریت شما مشغول چهکاری هستند. افسوس که کلیشه قدیمی هنوز همراه ماست و بهطوری معکوس بسیاری از نتایج فروش را تحت تأثیر قرار میدهد. آن کلیشه پاسخ به این سؤال است، «چرا وارد کار فروش شدید؟» جواب، «سفر کردن به نقاط مختلف و ملاقات با مردم را دوست دارم». ممکن است کاملاً حقیقت داشته باشد، اما احتمال دارد که کیلومترهای زیادی سفر کنیم، افراد زیادی را ملاقات نماییم و فروش بسیار کمی کنیم. این واگذاری غلط وقت و تلاش از خطاهای مدیر ردهبالاست نه خطای شخص فروشنده.