روشهای مختلفی برای اندازهگیری موفقیت تجربه مشتری وجود دارد. حتی هاروارد بیزینس ریویو اذعان میکند که اندازهگیری یک تعریف بر اساس یک مشخصه دشوار است. واقعیت این است که مشتریان امروز متفاوت از ۲۰-۳۰ سال پیش عمل میکنند. مردم تجربه مشتری را معادل صحبت با شخصی از طریق تلفن برای ارائه بازخورد در مورد یک محصول/خدمت خاص، بررسی یک مشکل معلق یا درخواست چیزی موقتی میدانستند.
امروزه، تجربه مشتری میتواند شامل صحبت مشتری با یک ربات، پاسخ به نظرسنجی آنلاین، انجام جستجوی Google یا خواندن مقالات پایگاه دانش در مورد یک موضوع خاص باشد. امروزه، زمانی که مشتری با یک انسان صحبت میکند، معمولاً آخرین قدمی است که برای دریافت پاسخ برای مشکل (های) خود برداشته است. آنها انتظار پاسخهای فوری دارند و کسبوکارها باید برای آن آماده شوند.
چرا از یک رویکرد مشاوره استفاده کنیم؟
کار در خدمات مشتری از دیدگاه مشتری مسئولیت سنگینی دارد. مشتریان سؤالاتی دارند که باید در یک بازه زمانی مشخص (معمولاً بلافاصله) به آنها رسیدگی شود. از دیدگاه تیم موفقیت مشتری، درک مشکل، جمعآوری اهداف مشتری، ارائه گزینههایی برای مورد مصرف آن مشتری خاص و تعیین انتظارات ضروری است. ما این کار را انجام میدهیم تا مشتری ما نهایتاً یک تجربه باکیفیت بالا داشته باشد؛ صرفنظر از اینکه با پشتیبانی مشتری، مدیر موفقیت مشتری، مشاور یا سایر کارمندان صحبت میکند و یک حلقه بازخورد باز و صادقانه با مشتری حفظ میشود.
اولویت دادن به خدمات باکیفیت بالا برای مشتریان شما مزایایی دارد. همه ما این را میدانیم: به دست آوردن مشتری از همیشه دشوارتر است؛ بنابراین، مشتریان فعلی بهترین فرصت رشد ممکن را از طریق روشهای مختلف (پشتیبانی مشتری، نظرسنجی NPS و بررسیهای معمول با کارمند موفقیت مشتری) برای مدیریت انتظارات فراهم میکنند. کسبوکارهایی که از این مزیت استفاده میکنند، میتوانند وفاداری مشتریان خود را افزایش دهند که درنهایت با ارجاع سایر افراد به برند شما، تشویقکننده شما میشوند.
بااینحال، حفظ خدمات مشتری باکیفیت بالا آسان نیست. چگونه میتوانید با داشتن اطلاعات استنباطی لازم (چالشها، اهداف، تقسیمکار و جدول زمانی) بر روی ارائه تعاملات باکیفیت بالا با مشتریان تمرکز کنید تا مجموعهای از این تشویقکنندگان را ایجاد کنید؟
برای ارائه بیشترین ارزش به مشتریان، از رویکرد مشاورهای استفاده کنید که بر رویکرد اول پاسخ، پرسش پرسیدن، گوش دادن فعال و اولویت دادن به نگرانیهای بلندمدت مشتری تمرکز دارد. چنین روشی برای انجام یک کار و یکچیز است، فقط: حل کردن مسائل برای مشتری.
یک رویکرد مشاوره، ارزش و تجربه کلی مشتری با نام تجاری شما را افزایش میدهد. اجرای موفقیتآمیز یک رویکرد مشاورهای میتواند بر سلامت مشتری تأثیر بگذارد و درنهایت، تفاوت بزرگی در تمایل آنها برای تجدید محصولات/خدمات شما یا حتی ارتقاء ایجاد کند.
چنین رویکردی از چند جهت برای تیم نیز سودمند است:
مهارتهای مشاوره به توسعه مشاوران مؤثر در تیم موفقیت مشتری شما کمک میکند. این به کارمندان سطح ارشد تعدادی از افراد را ارائه میدهد که در تقاطع ارزش مشتری و حل مشکل متمرکز هستند که یک تقویتکننده اعتمادبهنفس عالی است.
تیمهای موفقیت مشتری که رویکرد مشاورهای را اتخاذ میکنند، یک محیط کار مستقلتر را تقویت میکنند. این به وظایف ما تبدیل میشود و توانایی بیشتری برای دفاع از طرف مشتری در داخل داریم. درک کل داستان مشتری به تیم موفقیت مشتری اجازه میدهد تا موفقیتها، نگرانیها، چالشها و امیدهای خود را با منابع داخلی کسبوکار شما بهتر در میان بگذارد.
ارائه منابع مناسب به مشتریان خود (اسناد، افراد، تبلیغات و/یا شرکا) درنهایت میتواند آنها را وادار کند تا حامیان برند شما شوند.
علیرغم اینکه چقدر این کار آسان به نظر میرسد و مزایای آن وسوسه کننده است، بهکارگیری چنین رویکردی نیازمند چارچوبی است که برای انواع مشتریان قابلاجرا باشد، بدون اینکه خصوصیات شخصی که مشتریان را منحصربهفرد میکند، تضعیف کند. چگونه این رویکرد را ساختار میدهید تا اطمینان حاصل شود که تعاملات مشتری محور باقی میمانند؟
این رویکرد، همانطور که در زیر نشان دادهشده است، به چهار بخش مجزا تقسیم میشود:
- زمینه
- اولویتها
- استراتژی
- تاکتیک
۱. زمینه
مشتریان یکمیلیون چیز در سرشان میگذرد. بهعنوانمثال، مشتریان باید در مورد نفوذ خود در بازار، کسبوکار جدید، سربار عملیاتی و مدیریت فروشنده، در میان هزاران چیز دیگر فکر کنند. درک “چه چیزی ” و “چگونه ” از طریق سؤالات میتواند به سازماندهی افکار مشتری شما کمک کند تا به نگرانیهای آنها به بهترین شکل ممکن پاسخ دهد.
. تیم موفقیت مشتری ما از مشتریان ما جزئیات ازجمله:
- از قول خودتان به من بگویید چگونه کسب درآمد میکنید یا کسبوکارتان چگونه کار میکند؟
- بازیگران کلیدی در بازاریابی، فروش، موفقیت مشتری یا C-Suite چه کسانی هستند؟
- چالشهای فعلی شما در کسبوکارتان چیست؟
۲. اولویتها
هر مشتری اولویتهای متفاوتی دارد. بازاریابی میخواهد سرنخ ایجاد کند، فروش میخواهد معاملات را ببندد و موفقیت مشتری میخواهد سلامت مشتری را حفظ کند. در تمام این مدت، ما باید خواستههای یک کارمند VP یا C-suite را در نظر بگیریم که دیدگاه سطح بالایی نسبت به مأموریت و چشمانداز سازمانی خود دارد. با استفاده از قالب هدف SMART، تیم موفقیت مشتری شما میتواند زمینه مشتری و اولویتهای کوتاهمدت و بلندمدت را به چیزی قابلاندازهگیری تبدیل کند.
۳. استراتژی
درک زمینه و ایجاد فوریت در اولویتهای مشتری میتواند به شما کمک کند پایهای محکم از جایی که بتوانید بینشهای ارزشمندی برای برآورده کردن این اولویتها ارائه دهید، داشته باشید. هنگامیکه اطلاعاتی در مورد اولویتهای مشتری خود جمعآوری کردیم، باید یک استراتژی واقعبینانه برای برآوردن این اولویتها طراحی کنیم. چند نمونه جفت بین اولویتها و استراتژی در زیر آمده است.
اولویت: در مدت یک سال ۱۰۰ سرنخ ایجاد کنید
استراتژی: با بهینهسازی مسیر تبدیل، یک کمپین پرورش lead ایجاد کنید
اولویت: افزایش جذب مشتری تا ۲۰ درصد در مدت یک سال
استراتژی: بهبود استراتژی پرورش فروش
اولویت: حفظ مشتری را تا ۵۰ درصد در مدت یک سال افزایش دهید
استراتژی: ایجاد کمپینهای ارجاع مشتری و افزایش فروش/فروش متقابل
۴. تاکتیک
شما زمینه مشتری را درک کردهاید، در اولویتهای آنها فوریت را برانگیختهاید و در حین بحث درباره یک استراتژی، خرید ایجاد کردهاید. خوب، اکنون باید مشتری خود را با منابع هدایت کنید تا درواقع این کار را به سرانجام برسانید و شاهد بازگشت باشید!
ما بهعنوان کارمندان موفقیت مشتری، ابزارهای موردنیاز برای اجرای استراتژی موردبحث با مشتری و بازیگران کلیدی که درگیر خواهند شد را توصیه میکنیم و توضیح میدهیم. در تمام این مدت، ما منابعی را برای کمک به مشتری در این زمینه فراهم میکنیم، سطح راحتی آنها را روی ابزارها را میسنجیم و به موانعی که میتواند بر سر راه انجام این کار وجود داشته باشد، اشاره میکنیم.
فرآیند ما بهمنظور ایجاد ارتباط با مشتریان خود است که بر نیازهای آنها تأکید میکند، به نگرانیهای آنها رسیدگی میکند، خود را بهعنوان منبعی برای آنها قرار میدهد و بهعنوان یک منبع استراتژیک برای رشد بلندمدت آنها عمل میکند. گردآوری زمینه و اولویتها میتواند در طول مکالمه و/یا جلسه صورت گیرد. متعاقباً، ابداع یک استراتژی و تاکتیکها نیز میتواند از طریق همین مکالمه برای پرداختن به اولویتهای مشتری با توجه به زمینه آنها انجام شود.
کارکنان خدمات مشتری باید از رویکرد مشاوره در کار خود استفاده کنند. استفاده از چنین روشی (زمینه، اولویتها، استراتژی و تاکتیکها) میتواند سؤالات مشتریان را حل کند، ارزش آنها را به حداکثر برساند و تجربه استثنایی ایجاد کند. سرمایهگذاری مقدار انرژی که معمولاً برای جذب مشتری صرف میکنید، میتواند با گروهی از مشتریان وفادار که میتوانید در درازمدت به آنها تکیه کنید جبران شود.
انتهای مطلب/