Loading...
چرا تجسم و داده در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟

چرا تجسم و داده در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟

داده‌ها ابزار قدرتمندی در بازاریابی محتوا هستند، اما درک آن برای خوانندگان ممکن است سخت باشد مگر اینکه به‌خوبی ارائه شوند. یکی از راه‌حل‌ها، ارائه یک تفکیک بصری از داده‌ها درزمینهٔ ای است که خواندن یا اسکن آن برای کاربر عادی وب آسان‌تر است.

بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه بازاریابی محتوای تجسم داده می‌تواند برای کسب‌وکار شما کار کند.

ارزش داده‌ها در بازاریابی محتوا

ازآنجایی‌که روش‌های مرسوم تبلیغات اعتبار خود را از دست می‌دهند، شرکت‌ها نقش خود را به‌عنوان تولیدکننده محتوا پذیرفته‌اند؛ اما همان‌طور که مشخص است، داده‌ها در تولید محتوا به‌شدت کم استفاده می‌شوند. در نگاه اول، ممکن است داده‌ها آن‌قدرها قانع‌کننده به نظر نرسند. بالاخره این فقط مجموعه‌ای از اعداد است، درست است؟

بیایید آن را تجزیه کنیم. کاربر عادی وب احتمالاً فقط حدود ۲۰ درصد از کلمات یک صفحه را می‌خواند، اما اگر به‌صورت کوتاه و بصری ارائه شود، بلافاصله همان اطلاعات را درونی می‌کند. دلیلی وجود دارد که محتوای بصری در اینترنت امروزی بسیار محبوب است. ما به‌عنوان کاربران وب، پنج برابر بیشتر از سال ۱۹۸۶ با اطلاعات بیش از ۱۰۰۰۰۰ کلمه در روز غرق‌شده‌ایم.

در حقیقت، داده‌ها ارزش بسیار زیادی دارند. می‌توانند داستان بگویند و به یک روایت اعتبار بی افزاید و می‌توانند این کار را به شیوه‌ای مختصر و ازنظر بصری جذاب انجام دهند. روزنامه‌های بزرگ زمان و پول قابل‌توجهی را در روزنامه‌نگاری داده سرمایه‌گذاری کرده‌اند، با این درک که داده‌ها می‌توانند کاری را انجام دهند که متن نوشته‌شده نمی‌تواند. با تجسم خوب داده‌ها، خواننده می‌تواند اطلاعات را در کمتر از ۱/۱۰ ثانیه درک کند.

تجسم داده‌ها را در استراتژی بازاریابی محتوایی خود بگنجانید

به بیان ساده، داده‌ها نمی‌توانند به‌تنهایی بایستند. همچنین اگر می‌خواهید داستانی قانع‌کننده بگویید، باید به روشی مؤثر از آن استفاده کنید. طراحی بصری یکی از بخش‌های مهم پازل است، اما اگر چیزی برای گفتن ندارید، تجسم‌های فانتزی برای شما مفید نخواهد بود. برای بیان یک داستان متقاعدکننده و مبتنی برداده، مراحل زیر را در نظر بگیرید.

۱. جمع‌آوری داده‌ها

روش‌های مختلفی برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد موضوع شما وجود دارد و یکی از این راه‌ها استفاده از ابزارهای هوش تجاری است. کسب‌وکارها نه‌تنها برای رشد و بهبود، بلکه برای مدیریت عملیات روزانه خود از داده‌ها استفاده می‌کنند. نرم‌افزار هوش تجاری را وارد کارکنید چراکه اطلاعاتی در مورد عملکرد گذشته تولید می‌کند و به پیش بینی رویدادهای آینده در مورد شرکت شما کمک می‌کند.

نرم‌افزار هوش تجاری برای تولید داده‌های داخلی عالی است که بسیاری از آنها می‌توانند در بازاریابی محتوا مفید باشند. بااین‌حال، برای داده‌های خارجی، شما باید کارهایی را انجام دهید. بسته به صنعت خود، ممکن است بخواهید یک پرسشنامه را مدیریت کنید، یک نظرسنجی انجام دهید یا به‌سادگی اطلاعات خام را جمع‌آوری کنید.

۲. اطلاعات خود را درک کنید

انسان‌ها عاشق مصرف داده‌های بصری خوب هستند. درعین‌حال، نرم‌افزار خوب، تجسم‌های داده‌ای کاملاً قابل‌درک را ایجاد می‌کند البته این‌ها فقط نباید در مورد هوش تجاری باشد. به‌عنوان‌مثال، یک برنامه اساساً برای همه‌چیز وجود دارد. ما از تجسم داده‌ها برای نشان دادن الگوهای خواب، کالری دریافتی، تعداد قدم‌هایی که پیاده‌روی می‌کنیم و موارد دیگر استفاده می‌کنیم.

نگاهی دقیق‌تر به داده‌های کسب‌وکار خود بیندازید و بپرسید که از کجا آمده است. چرا جمعشان کرده‌اید؟ برای چه مخاطبانی جمع شده بودند؟ در مورد داده‌های هوش تجاری، شما احتمالاً اطلاعات را برای استفاده داخلی جمع‌آوری کرده‌اید.

اما بیایید یک دقیقه خارج از چارچوب فکر کنیم. اینفوگرافیک های شرکتی تمایل دارند از تحقیقات سایر نهادها استفاده کنند یا به‌سادگی تصاویری از پست‌های وبلاگ نوشته‌شده ایجاد کنند. از سوی دیگر، داده‌های اصلی شما می‌توانند بیش از هدایت تصمیمات بازاریابی انجام دهند. همچنین می‌توانند یک نقطه پرش برای محتوای شگفت‌انگیز باشند.

۳. یک روایت برای داده‌های خود ایجاد کنید

وقتی حقایق سخت را در اختیار دارید، باید بفهمید که با آنها چه کارکنید. داده‌های شما ممکن است به شما نشان دهد که ده‌ها یا حتی صدها خریدار منحصربه‌فرد را تأمین می‌کنید، بنابراین خلاق باشید. اطلاعاتی مانند الگوهای خرید را علاوه بر سن، جنسیت و گروه درآمد ارزیابی کنید.

صرف‌نظر از نوع داده‌ای که برای استفاده در محتوای خود انتخاب می‌کنید، آن‌قدر داده محور نباشید که عنصر انسانی را از دست بدهید. اگر نتوانید بینش خود را به یک داستان معنادار تبدیل کنید که با پایگاه خوانندگان شما صحبت می‌کند، داده‌های شما پای خود را از دست خواهند داد.

غذای آماده: داستان کلید اصلی است

ناشران محتوا می‌خواهند اطلاعات کاملاً تحقیق‌شده و دیدگاه‌های تازه را ببینند – زیرا این همان چیزی است که پایگاه خوانندگان آنها می‌خواهد. به‌عنوان یک تولیدکننده محتوا، وظیفه شما این است که آمار مناسب را با محتوای خود جفت کنید تا داستان خود را به‌صورت بصری بیان کنید. با جمع‌آوری داده‌ها و گنجاندن آن‌ها به‌طور هوشمندانه در محتوای خود، مبنایی برای یک داستان بصری عالی خواهید داشت که مخاطب را به روش‌هایی که هرگز فکرش را نمی‌کردید درگیر می‌کند.

انتهای مطلب/

بازاریابی سیاسی

بازاریابی سیاسی

طبق مدل بازاریابی سیاسی (David Reid)، رأی‌دهی را به‌عنوان یک فرآیند خرید تلقی می‌شود. دیوید رید اعتقاد دارد با نگریستن به مشکلات از دیدگاه مشتری، می‌توان به یک رویکرد گسترده‌تر بازاریابی و درنتیجه شناخت بهتری از فرآیند تصمیمات رأی‌دهی دست‌یافت. رویکرد چندمرحله‌ای رید به فرآیند تصمیم‌گیری رأی‌دهندگان، دریچه‌ای به فرآیند کلاسیک تصمیم‌گیری مصرف‌کننده است که توسط فیلیپ کاتلر و آرمسترانگ می‌باشد. رویکرد رید به بازاریابی سیاسی تطابق بسیار زیادی با مفهوم بازاریابی دارد که آخرین مرحله آن، فرآیند ارزیابی است و نامزدهای ریاست جمهوری باید از ستادهای انتخاباتی خود که توسط روسای احزاب اداره می‌شود خارج شده و به سوی سازمان‌هایی رهسپار شوند که توسط متخصصان بازاریابی –مارکتینگ- هدایت می‌گردد. تحلیل این رویکرد به‌خوبی بیانگر مفاهیم ایجادشده توسط بازاریابی تجاری می‌باشد که مورداستفاده بازاریابی سیاسی قرار می‌گیرد. این فرآیند شامل مراحل زیر می‌باشد؛

  1. شناخت مسئله: این مرحله به انگیزه‌ای مربوط می‌شود که محرک تلاش برای شناسایی مشکل است. از این نگاه فرآیند فروش شامل پرسش “من می‌خواهم به چه کسی رأی دهم؟” می‌باشد. شناسایی مشکل به وسیله نیازهای مشتری هدایت می‌شود و این نیازها بیانگر مسائل موردنظر کاندیدا می‌باشد. به‌طور مثال اگر رأی‌دهنده در پیدا کردن شغل مشکل داشته باشد، نسبت به صحبت‌های کاندیدایی که هدف خود را کاهش بیکاری عنوان می‌کند حساس‌تر خواهد بود.
  2. جستجو: در این مرحله، رأی‌دهنده در پی منابع متعدد اطلاعاتی مانند رادیو، تلویزیون، مجله و روزنامه‌ها می‌باشد که موجب شناخت یک مشکل می‌شوند. به‌طور طبیعی هر منبع ممکن است اثر مختلفی بر عقاید رأی‌دهندگان داشته باشد.
  3. ارزیابی گزینه‌ها: رأی‌دهنده باید به وزن دهی اطلاعات گردآوری‌شده بر مبنی مجموعه‌ای از معیارها بپردازد. این معیارها با انگیزش رأی‌دهنده در ارتباط هستند که به مرحله اول فرآیند تصمیم‌گیری یعنی شناخت مسئله برمی‌گردد. اگر معیارهای موردنظر رأی‌دهنده باانگیزه مطابقت داشته باشد، ایجاد هرگونه تغییر در رفتار رأی‌دهی او بسیار دشوار خواهد بود. به‌طور مثال یک تاجر به نرخ مالیات پایین‌تر علاقه‌مند است چراکه شرایط فعلی مانع رشد و توسعه شرکت او خواهد شد. این تاجر کاندیدا را بر اساس سیاست‌های مالیاتی‌اش ارزیابی خواهد نمود. این مرحله از بازاریابی سیاسی با بخش‌بندی بازار رأی‌دهی در ارتباط می‌باشد.
  4. انتخاب: این عنصر در فرآیند تصمیم‌گیری بسیار مهم است. انتخاب باید به‌طور منطقی با ارزیابی گزینه‌ها در ارتباط باشد. به‌هرحال ممکن است رأی‌دهنده گزینه انتخابی خود را در یک‌لحظه و به‌طور آنی تغییر دهد چراکه در آخرین دقیقه نظر او به دلیل مطالعه یک متن، مشاهده یک خبر و یا بحث با دوستان عوض‌شده است. این عوامل موقعیتی غیرمنتظره ارتباط خاصی با رأی‌دهندگان دقیقه نود و این بخش که فاقد تصمیم و رأی‌دهندگان شناور دارد.
  5. نتایج: نتایج دقیقاً با رفتار پس از خرید در رفتار مصرف‌کننده مطابقت دارد. یک سیاستمدار باید رضایت رأی‌دهندگان را حداکثر سازد. این امر شامل آن دسته از افرادی نیز می‌شود که به آن کاندیدا رأی نداده‌اند. فعالیت دائمی در زمینهٔ روابط عمومی و جلب حمایت سیاسی گروه‌های بانفوذ می‌تواند موجب دستیابی به این هدف گردد.

انتهای مطلب/ نشر همزمان در هورموند/ لینک محتوا