به گزارش آژانس کسب و کار، استفاده از یک مشاور کسب و کار برای بسیاری از صاحبان کسب و کار بسیار راهگشا خواهد بود چراکه مشاوران کسب و کار متعهد خود را شریک و دلسوز کسب و کارتان می‌دانند و از هیچ تلاشی برای موفقیت شما دریغ نخواهند کرد. در این پست به بیان نظرات ۱۰ کارشناس حوزه کسب و کار می‌پردازیم؛

۱. مشاور کسب و کار اطمینان حاصل می‌کند که در مسیر درستی قدم برمی‌دارید: دوگ بند – ممکن است با سرعت خوبی کسب و کارتان را پیش می‌برید اما مشاور کسب و کار اطمینان پیدا می‌کند که آیا در مسیر درستی قرار دارید یا خیر. حتی کوچک‌ترین تغییری در قطب نمای کسب و کارتان می‌تواند در بلندمدت تفاوت زیادی درنتیجه کسب و کارتان ایجاد کند.

۲. مشاور کسب و کار، فرد بی‌طرفی است: بریتانی هداک – مشاوران کسب و کار دارایی ارزشمندی برای شرکای تجاری به شمار می‌آیند؛ زیرا آن‌ها اشخاص ثالث و بی‌طرفی هستند که می‌توانند در فرونشاندن اختلافات به شما کمک کنند. همچنین برخی از این مشاوران عالی می‌توانند به‌خوبی سبک‌های ارتباطی گوناگون و نقاط ضعف و قدرت مدیران را شناسایی کرده و به آن‌ها در ارتباطی بهتر با یکدیگر کمک کنند.

۳. آن‌ها چیزهای زیادی در مورد خودتان به شما می‌آموزند: داگلاس هاچینگر – ما به‌عنوان یک انسان می‌توانیم هر چیزی را به خودمان تلقین کنیم. یک مشاور کسب و کار خوب به شما کمک می‌کند تا تمام باورهای اشتباهی را که در مورد خودتان دارید کنار بگذارید و خود را بهتر بشناسید. این باورها شامل نقاط ضعف و قدرتتان و همچنین نحوه تعامل با دیگر اعضای تیمتان می‌شود. من واقعاً از نظرات صادقانه مشاوران کسب و کارم بهره‌مند شده‌ام.

همچنین بخوانید  نقش ها و مسئولیت های یک کارآفرین

۴. آن‌ها دیدگاهی عقلانی به شما ارائه می‌کنند: ویک پنال – همه ما ازلحاظ احساسی به ایده‌ها و کارمان وابستگی داریم. معمولاً این موضوع، موضوع خوبی است که به ما انگیزه می‌بخشد؛ اما اگر خیلی به این ایده‌ها و کارها وابستگی پیدا کنیم، دیگر به‌سختی خواهیم توانست تصمیمات درستی بگیریم. یک مشاور کسب و کار می‌تواند در مورد دغدغه‌های روزمره و احساسی کسب و کار، توصیه‌های بی‌غرض و پخته‌ای برای شما داشته باشد. مجبور نیستید که آن توصیه‌ها را همیشه به کار بگیرید اما حداقل ذهنیت درستی در مورد مشکلاتتان پیدا خواهید کرد.

۵. آن‌ها قبلاً در موقعیتی شبیه موقعیت شما بوده‌اند: تراویس اسمیت – زمانی که می‌خواهید مشاور کسب و کاری را استخدام کنید، مطمئن شوید که او تجربه بیشتری نسبت به خودتان درزمینهٔ موردنیازتان دارد. به‌عنوان‌مثال، اگر با بخش فروش کسب و کارتان مشکل دارید، مشاوری را استخدام نکنید که حوزه کارش بخش عملکرد فرآیندهاست. اگر مشاور خوبی داشته باشید، می‌توانید از تجربیات خوب او استفاده کنید تا اشتباهات گذشته او را تکرار نکرده و مسیر کوتاه‌تری برای کسب موفقیت پیش روی خود داشته باشید.

۶. مشاور کسب و کار، نقاط ضعف و قدرتتان را به شما می‌نمایاند: زاک بیندر – یک مشاور کسب و کار خیلی صریح و شفاف نکات و مشکلاتی را که شما یا شریک تجاری‌تان با آن درگیر هستید بازگو می‌کند. به‌این‌ترتیب شما نظرات صادقانه‌ای در مورد توانایی‌های یکدیگر به دست می‌آورید و متوجه می‌شوید که هرکدامتان باید کدام بخش از کسب و کار را در دست بگیرید.

۷. مشاور کسب و کار به شما اعتمادبه‌نفس می‌بخشد: آنتونی پزوتی – بیشتر مردم تا زمانی که شخص باتجربه‌ای آن‌ها را از محدوده آسایششان بیرون نکشد، نمی‌دانند که چه قابلیت‌هایی دارند. یک مشاور کسب و کار خوب می‌تواند علاوه بر راهنمایی‌ها و پشتیبانی در طول مسیر، اعتمادبه‌نفس موردنیازتان را به شما ببخشد تا اهداف بلندپروازانه تری داشته باشید.

همچنین بخوانید  چرا باید مشاوری برای رشد کسب‌وکار استخدام کنیم؟

۸. مشاور کسب و کار تمرکزش را روی مسائل کاری شما می‌گذارد: آدام استیل – سرمایه‌گذاران، شرکا و کارمندانتان می‌خواهند که شما به موفقیت برسید اما اهداف و مسائل خاص خودشان را دارند و به شما فشار می‌آورند تا موفق شوید و موفقیت آن‌ها را نیز تضمین کنید اما یک مشاور کسب و کار، شما را به‌عنوان یک مراجعه‌کننده می‌بیند و بهترین‌ها را برایتان می‌خواهد. توصیه‌های پرتجربه آن‌ها و دیدگاه‌هایشان در راستای نیازهای شخصی شماست نه کس دیگر.

۹. مشاور کسب و کار به شما کمک می‌کند تا اهداف بلندمدت خود را در نظر بگیرید: اندی ایستر – بزرگ‌ترین مزیت داشتن یک مشاور کسب و کار، مشاوره و راهنمایی‌های مداوم است که به شما اجازه می‌دهد از مسائل و دغدغه‌های روزمره دور شوید و به اهداف بلندمدت خود بیندیشید. کار کردن با مشاور کسب و کار، چشم‌هایتان را باز می‌کند و به شما اجازه می‌دهد تا تمرکز و انرژی خود را روی مسائلی بگذارید که بیشترین سود را برایتان دارند.

۱۰. مشاور کسب و کار شما را مسئولیت‌پذیر نگه می‌دارد: دیزی جینگ – زمانی که با یک مشاور کار می‌کنم، مجبور می‌شوم با چیزهایی روبرو شوم که از آن‌ها می‌ترسم. به‌عنوان‌مثال مشاور کسب و کارم مرا مجبور کرد تا با برخی کارمندان که مدت‌ها بود با آن‌ها مشکل داشتم، گفتگویی جدی داشته باشم. او مسئولیت‌پذیری مرا دوچندان می‌کند و اگر دستورالعمل‌های او را دنبال نکنم، عذاب وجدان می‌گیرم.

انتهای مطلب/