توسط علیرضا روهنده | آبان 27, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
با نگاهی به بازاریابی، تکامل قابل توجه است. این یک سفر متحول کننده از روزهای اولیه اینترنت تا بحث های امروزی در مورد متاورس و هوش مصنوعی بوده است. بیایید روندهای برتر سال ۲۰۲۴ را بررسی کنیم.
ظهور متاورس
متاورس هیجان و سردرگمی را در حوزه دیجیتال برانگیخته است. آن را به عنوان یک بازی ویدئویی چندنفره گسترده و بدون محدودیت، مکانی برای اتصال، کاوش و معامله در نظر بگیرید. با ارزش پیشبینیشده آن تا سال ۲۰۳۰ به ۶۷۸.۸ میلیارد دلار و بیش از ۴۰۰ میلیون کاربر، متاورس چیزی بیش از یک روند است: این یک تغییر متحول کننده در چشمانداز فناوری است.
برای بازاریابان، متاورس فرصت های غنی را ارائه می دهد. کمپین هایی را تصور کنید که نه تنها دیده می شوند بلکه زندگی می شوند. محصول مجازی تصویری با تجربیات لمسی یا قلمروهای برند همهجانبه برای کاوش کاربر راه اندازی می شود. متاورس کمپینهای متناسب با رفتارهای دیجیتالی کاربران را قادر میسازد و جامعهسازی را تقویت میکند و وفاداری و تعامل را مانند قبل افزایش میدهد.
برندها میتوانند روابط عمیقتر و معنادارتری با مخاطبان خود در متاورس ایجاد کنند. این فضایی است که داستان سرایی ابعاد جدیدی به خود می گیرد و برندها می توانند واقعاً زنده شوند. برای بازاریابان پیشرو که آماده قدم گذاشتن به این دنیای جدید هستند، این چیزی بیش از اتخاذ یک پلت فرم جدید است. این در مورد هدایت شارژ به عصر بعدی تعامل دیجیتال است. فراجهان فقط آینده نیست. این مرز جدیدی است که منتظر کاوش است.
رشد تبلیغات برنامه ای
در هسته خود، تبلیغات برنامهای تلفیقی از فناوری و استراتژی است، جایی که نرمافزار کنترل فرآیند خرید آگهی را بر عهده میگیرد و تضمین میکند که تبلیغات بهطور کارآمد و مؤثر قرار میگیرند. تبلیغات برنامه ای به دلیل کارایی خود متمایز است. تبلیغات سنتی، با مراحل متعدد از انتخاب فضاهای تبلیغاتی تا مکانهای نهایی، زمانبر و مستعد خطا بود. تبلیغات برنامهای مستقیماً با این مسائل مقابله میکند، خرید و قرار دادن تبلیغات را در زمان واقعی، اغلب در چند میلی ثانیه، خودکار میکند و ارزش را برای بازاریابان به حداکثر میرساند.
دقت یکی دیگر از ویژگی های تبلیغات برنامه ای است. استفاده از حجم وسیعی از داده ها به تبلیغ کنندگان اجازه می دهد تا مخاطبان خود را با دقت لیزری هدف قرار دهند. بسته به عادات مرور، اطلاعات جمعیت شناختی یا رفتار خرید قبلی، تبلیغات را می توان دقیقاً به گونه ای تنظیم کرد که با بخش های خاص کاربر طنین انداز شود. این سطح از دانه بندی قبلاً با روش های سنتی دست نیافتنی بود.
چه برندی بخواهد یک کمپین محلی اجرا کند یا دامنه دسترسی خود را در سطح جهانی گسترش دهد، پلتفرم های برنامه نویسی می توانند بر اساس آن تنظیم و مقیاس شوند. این انعطافپذیری تضمین میکند که برندها میتوانند به سرعت با پویایی بازار در حال تغییر سازگار شوند. در اصل ظهور تبلیغات برنامهای نشاندهنده عصر جدیدی برای بازاریابی دیجیتال است که در آن دادهها، فناوری و استراتژی همگرا میشوند.
پذیرش هوش مصنوعی در بازاریابی
تاثیر هوش مصنوعی دیگر یک روند زودگذر نیست، بلکه یک نیروی محوری است که صنعت بازاریابی را متحول می کند، که توسط غول های صنعتی مانند آمازون ، اسپاتیفای و ادوبی به اثبات رسیده است . این رهبران از هوش مصنوعی برای شخصی سازی بازاریابی، خودکارسازی وظایف، تولید محتوای جذاب و بهینه سازی تخصیص بودجه استفاده می کنند. نوآوریهای هوش مصنوعی از چتباتهایی که تعاملات متناسب را ارائه میدهند تا تحلیلهای پیشبینیکننده رفتار مصرفکننده را شامل میشود.
مهارت هوش مصنوعی در توانایی آن برای غربال کردن مخازن عظیم داده ها، استخراج بینش هایی است که زمانی پنهان یا تشخیص آن بیش از حد دست و پا گیر بود. با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی، بازاریابان می توانند رفتارهای مشتری، ترجیحات و روندهای نوظهور را با دقت بی نظیری درک کنند. این نه تنها استراتژی های بازاریابی ما را اصلاح می کند، بلکه تضمین می کند که آنها به طور مؤثرتری با مخاطبان هدف ما طنین انداز می شوند.
علاوه بر این، بازاریابان با چالش تولید محتوای با کیفیت بالا و فوق شخصی در مقیاس برای دستیابی به مخاطبان گسترده تر و حفظ مزیت رقابتی روبرو هستند. ابزارهایی مانند ChatGPT راه حلی را ارائه می دهند که تولید محتوای سریعتر و مقرون به صرفه تر را امکان پذیر می کند. با این حال، کارایی این ابزارها به کیفیت ورودی آنها بستگی دارد. بازاریابان باید عمدی و بهخوبی تذکرات را ارائه دهند و بهطور استراتژیک از هوش مصنوعی برای افزایش و مقیاسبندی تلاشهای محتوایی خود برای نتایج بهینه استفاده کنند.
در میان انقلاب مبتنی بر هوش مصنوعی، نگرانی ها در مورد جابجایی شغل، به ویژه در میان نویسندگان محتوا، همچنان ادامه دارد. با این حال به جای اینکه هوش مصنوعی را یک تهدید بدانیم، باید آن را به عنوان یک همکار که پتانسیل انسانی را تقویت می کند، در آغوش بگیریم. بازاریابانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، عملکردها را بهبود میبخشند و تعاملات با مشتری را بالا میبرند، و آنها را معنادارتر و تاثیرگذارتر از همیشه میکنند.
بازاریابی که در رقابت پیشرو است
به عنوان یک رشته، بازاریابی فقط در مورد ترویج محصولات یا خدمات نیست. این در مورد انتقال ارزش ها، باورها و ماهیت یک برند است. به این ترتیب، تیم های بازاریابی یک مسئولیت و فرصت منحصر به فرد برای رهبری مسئولیت در حمایت از گنجاندن دارند. تاثیر عمیق برند یک شرکت بر موفقیت آن را درک می کند. مستثنی کردن استعدادها یا ممانعت از رشد شغلی بر اساس جنسیت، نژاد، قومیت، پیشینه، یا هر عامل تبعیضآمیز دیگر، شرکت را از دیدگاههای متنوع محروم نمیکند. وجهه برند را خدشه دار می کند. چنین اقداماتی پیامی را در مورد ارزش های شرکت، خواه عمدی یا غیر عمدی، ارسال می کند.
جمع بندی
بنابراین بخشهای بازاریابی باید مربی باشند. آنها باید در خط مقدم باشند، از شیوههای مختلف استخدام حمایت کنند، محیطهای کاری فراگیر را تقویت کنند، و اطمینان حاصل کنند که هر کمپین در داخل و خارج، منعکسکننده دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم و آرزوی ایجاد آن را داریم. با این کار، برند را بالا می برند و استانداردی را برای کل سازمان و صنعت تعیین می کنند. آینده بازاریابی روشن، پویا و پر از پتانسیل است. در اینجا پذیرش این روندها و ایجاد مسیری برای نوآوری، شمول و موفقیت است.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | مهر 1, 1402 | مدیریت
برای دستیابی به هدف ایجاد انگیزه برای کارمندان، ما باید درک کنیم که چقدر مهم است که بهرهوری، دسترسی و قدردانی لازم برای شاد بودن را به اشتراک بگذاریم. محل کار خود را با این ۵ مرحله برای ایجاد انگیزه در کارکنان خود متحول کنید.
۱.به آنها با مزایای پولی پاداش دهید
پول یک محرک مهم باقی می ماند. با این حال، برای الهام بخشیدن به کارمندان خود برای کسب درآمد زیاد، کمک به افراد زیادی و لذت بردن از آن، باید گزینهها، فرصتها و نکات مثبتی را ایجاد کنید. با ارائه پاداش ها یا سایر گزینه های پولی به کارکنان خود ، نه تنها به هدف خود برای خوشحال کردن اطرافیان خود کار خواهید کرد، بلکه آنها را تشویق می کنید تا همین کار را انجام دهند.
۲. ارزش زمان خود را بدانید
زمان بیش از یک تیک تاک ساعت است. این دارایی ارزشمندی است که به مردم امکان می دهد برای دادن و دریافت بیشتر در دسترس باشند. شناسایی و پاداش دادن به کارکنانی که از زمان خود استفاده می کنند، آنها را تشویق می کند تا در کار خود بهره وری و کارآمدی بیشتری داشته باشند.
۳. صداقت را تصدیق کنید
اگر بتوانید با خودتان صادق باشید، می توانید با اطرافیان خود صادق باشید که باعث ایجاد یک محیط کاری آرام و کارآمد می شود. به کارمندان پاسخگو که مسئولیت را بر عهده می گیرند، پاداش دهید و از آن یاد بگیرید. اینها افرادی هستند که قرار است از اشتباهات خود رشد کنند و به خاطر آنها موفق شوند. همه اطرافیانتان را تشویق کنید که صادق بمانند و برای این کار به آنها پاداش دهید.
۴. پاداش کسانی که درخواست کمک می کنند
قلمرو وسیع دانش همیشه یک چیز را به ما یادآوری می کند: همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد. کارکنانی که شجاعت پذیرش شکاف در درک خود را نشان می دهند و فعالانه به دنبال کمک هستند، باید تشویق شوند و از آنها تقدیر شود. ما چیزی را که نمی دانیم نمی دانیم و کسانی که کمک می خواهند و فروتنی جاهلانه نشان می دهند کسانی هستند که به اطرافیان خود الهام می بخشند.
۵. به افراد درگیر و در دسترس پاداش دهید
وقتی کارمندی دارید که نه تنها همیشه در کار خود فعال است، بلکه در دسترس هم هست، او را تشویق کنید و به او پاداش دهید. ترکیبی از تعامل و دسترسی چیزی است که شما را موفق می کند زیرا یکی بدون دیگری مهم نیست. وقتی یک کارمند نه تنها خود را برای اطرافیانش قابل دسترس می کند و همیشه در حال یادگیری و رشد است، به اطرافیان خود الهام می بخشد.
به عنوان مدیر، نقش ما فقط راهنمایی نیست، بلکه تصدیق و پاداش دادن است. با ادغام انگیزه های متفکرانه که با قدردانی، اصالت و مشارکت طنین انداز می شوند، ما نه تنها بهره وری را افزایش می دهیم، بلکه بذرهای یک محل کار هدفمند و شاد را می کاریم. این پنج اصل را بپذیرید و شاهد قدرت دگرگون کننده تقویت مثبت در عمل باشید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | مرداد 14, 1402 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
یوگی برا یک بار گفت: “آینده آن چیزی نیست که قبلا بود.” اگرچه این نقل قول ساده تر از همیشه به نظر می رسد. بسیاری از ufs احساس می کنند که آینده سریعتر از گذشته به اینجا می رسد. این روزها، به دلیل فناوریهای جدید، طرحهای کسب و کار نوآورانه، ادغامها و غیره، بازارها تقریباً یک شبه میتوانند متحول شوند.
همانطور که مدیریت ریویو اخیرا گزارش داده است، “هیچ شرکتی نمی تواند خود را از نیاز به رویارویی با اساسی ترین چالش های استراتژی امروزی تلقیح کند: چگونگی پیش بینی و تفسیر تغییر در بازار و اطراف آن، و چگونگی استفاده از آن تغییر به سمت استراتژی های برنده.” به نظر می رسد که تعداد فزاینده ای از شرکت ها برای کمک به آنها به آینده پژوهان روی می آورند.
البته، تلاش برای پیشبینی وقایع در دنیای پرتلاطم امروزی، مملو از دشواری است و اگر شرطبندیهای کسب و کار بیش از حد روی یک پیشبینی قرار بگیرند، به خطر میافتد. نمونههای زیادی از پیشبینیها وجود دارد که در نگاهی به گذشته، کاملاً احمقانه به نظر میرسند. به گفته مجله فوربس ، با این وجود، برخی از آینده پژوهان مهارت های پیش بینی خود را ثابت کرده اند . گزارش می دهد که در سال ۱۹۸۰، ادوارد کورنیش، رئیس انجمن جهانی آینده، ۲۹ پیش بینی برای ۲۰ سال آینده منتشر کرد. یازده مورد از پیشبینیهای او به حقیقت پیوست و هشت مورد دیگر بهطور بحثبرانگیزی نزدیک شدند.
برخی از استراتژیست های کسب و کار، از جمله متخصصان منابع انسانی، اخیراً شروع به کمک گرفتن از آینده پژوهان کرده اند. به عنوان مدیر منابع انسانیمجله گزارش می دهد، “آینده پژوهان اهداف مدیر تنوع را روشن می کنند، در دسترس بودن آینده مهارت های مورد نیاز را ارزیابی می کنند، رهبران کسب و کار را پشت چشم انداز مشترک همسو می کنند و مسیر جدیدی را برای بخش منابع انسانی تعیین می کنند، در حالی که مدیران منابع انسانی را در لبه های پیشرفته رها می کنند. چه چیزی در آینده نهفته است.”
سایر گروه های منابع انسانی نیز بر آینده تمرکز می کنند. یکی از آنها انجمن آتی منابع انسانی است که هدف مشخص شده آن مطالعه روندها و موضوعاتی است که می تواند بر ۲۰ شرکت عضو تأثیر منابع انسانی داشته باشد. انجمن با کارشناسان منتخب قرارداد می بندد و عضویتی دارد که فقط با دعوت است.
شرکت بین المللی راکول کمیته خود را برای بررسی محیط برای روندهایی که می تواند بر تجارت آن تأثیر بگذارد ایجاد کرده است. این کمیته با آینده پژوهان حرفه ای کار می کند که چکیده های دوره ای و سایر مطالب را با اعضای کمیته به اشتراک می گذارند. سپس گروه در مورد اهمیت برخی روندها، چگونگی توسعه آنها، چگونگی تأثیرپذیری شرکت و نحوه آماده سازی خود وارد گفتگو می شود. نکته این است که روی آینده های جایگزین مختلف نظارت داشته باشیم.
احتمالاً شناخته شده ترین و سریع ترین تکنیک آینده پژوهان برنامه ریزی سناریو است. مدیریت ریویو گزارش میدهد، «با قضاوت بر اساس تعداد و تنوع شرکتهایی که مایل به ارائه کار سناریویی خود در کنفرانسهای عمومی هستند. از جمله شرکتهایی مانند Dow Corning، Shell Oil، زیراکس، AT&T، Baxter Healthcare، Sprint، Motorola و غیره به نظر میرسد. می توان گفت که سناریوها به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی از ابزار استاندارد استراتژی در بسیاری از شرکت های پیشرو هستند.
پیر واک، یکی از پیشگامان این حوزه که در سال ۱۹۹۷ درگذشت، برنامهریزی سناریو را به عنوان “رشتهای برای کشف مجدد قدرت کارآفرینی اولیه آیندهنگری خلاق در زمینههای تغییرات شتابان، پیچیدگی بیشتر و عدم اطمینان واقعی” تعریف کرد. در اصل، سناریوها داستان هایی درباره آینده های احتمالی هستند. بر خلاف پیشبینی سنتی، برنامهریزی سناریو بر پیشبینی خطی زمان حال برای پیشبینی آینده تکیه نمیکند. احتمال ناپیوستگیهای شدید مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را در نظر میگیرد و مجموعهای از داستانهای جایگزین در مورد اینکه آینده چگونه خواهد بود را ایجاد میکند. هدف پیشبینی آینده نیست، بلکه این است که مدیران را وادار کنیم تا مفروضات خود را در مورد استراتژی شرکت به چالش بکشند. وقتی خوب انجام شود، به آنها کمک می کند تا احتمالاتی را پیش بینی کنند که در غیر این صورت ممکن است نادیده بگیرند.
سناریوها همچنین می توانند ابزاری برای کمک به متخصصان منابع انسانی در پیش بینی تغییرات در حوزه خود باشند. برای مثال، مجله Training & Development ، دسامبر گذشته مقالهای منتشر کرد که در آن چهار سناریو از چگونگی پیشرفت حرفه توسعه منابع انسانی (HRD) در طول پنج تا هفت سال آینده را به تفصیل شرح داد. در یک سناریو، اکثر سازمانها مدل سازمانی شبدری چارلز هندی را تطبیق میدهند، که در آن هسته کوچکی از کارکنان ضروری توسط کارگران موقت و قراردادی احاطه شدهاند. سناریوی دیگری وضعیت HRD را در صورت انجام کارهای بیشتر از راه دور، با استفاده از فناوریهای جدید برای تعامل در محیطهای مجازی، تصور میکند.
این امکان وجود دارد که برنامه ریزی سناریو روزی جایگزین استراتژی های دیگر برای تصور آینده، مانند شبیه سازی های کامپیوتری، شود یا حداقل به طور موثر تکمیل شود. با این حال، تا زمانی که افراد کسب و کارها مجبور به رقابت با یکدیگر در یک بازار پویا باشند، بعید است که تمایل اساسی برای پیشبینی رویدادهای آینده از بین برود.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | خرداد 24, 1402 | مارکتینگ
از مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کنار هم استفاده میشود، با این وجود یکسان نیستند. اغلب میشنویم که کلمات مارکتینگ و توسعه کسب و کار بهجای یکدیگر مورداستفاده قرار میگیرند. اگر به دنبال کار بیشتری هستید، هر فعالیتی که برای رسیدن به این هدف انجام میدهید را میتوان “توسعه کسب و کار” نامید. این طرز تفکر کمی گیجکننده است و بهسرعت میتواند به انتظارات برآورده نشدهای منجر شود. اگر فکر میکنید که در مارکتینگ و توسعه کسب و کار به پشتیبانی نیاز دارید، ابتدا باید تفاوتها و همپوشانیهای این دو را درک کنید؛
کار مارکتینگ چیست؟
کار مارکتینگ این است که عوامل اصلی که شمارا از دیگران متمایز میکنند را تشخیص بدهد، پیام شمارا توسعه داده و برای شما جایگاهی در بازار ایجاد کند. به این موارد فکر کنید: تبلیغات، ترویج در رویدادها، محتوای وبسایت و ایجاد رهبری فکری از طریق روابط عمومی؛ اینها همگی راهبردهای مارکتینگ هستند.
کار توسعه کسب و کار چیست؟
کار اصلی توسعه کسب و کار، ایجاد ارتباط است. توسعه کسب و کار، بر پایه برندی که از طریق فعالیتهای مارکتینگ خود به وجود آوردهاید، مخاطبان را به محصولات یا خدمات شما متصل میکند. توسعه کسب و کار به دنبال مشتریان احتمالی میرود (رویدادهای شبکهسازی را در نظر بگیرید)، مشتریان راغب (lead) را تعیین میکند و سپس آنها را به مشتری تبدیل میکند. توسعه کسب و کار تماماً با ایجاد رابطه سروکار دارد.
برخی از مدیران مارکتینگ از هر دو عنوان مارکتینگ و توسعه کسب و کار استفاده میکنند. یک فرد بااستعداد که در حوزه مارکتینگ اطلاعات عمومی بالایی دارد، میتواند با مقداری فراست در کار، در هر دو حوزه به ارائه آموزش و توصیههای راهبردی بپردازد؛ اما واقعیت این است که فعالیتهایی که باید انجام شود کاملاً متفاوت بوده و معمولاً نیاز به مجموعه متفاوتی از مهارت و تخصص دارد.
کارکنان شاغل در حوزههای مارکتینگ و روابط عمومی خلاق هستند. آنها معمولاً داستانسرایان خوبی هستند و میدانند چگونه میشود یک پیام را از طریق ظاهر برند و پیامهای مارکتینگ جذاب گسترش داد. آنها روشهایی جدید و جالب برای ایجاد آگاهی نسبت به برند شما به وجود میآورند. آنها همیشه به دنبال فرصت هستند و به ایدههای تازه فکر میکنند. علاوه بر این، احتمالاً داستانهای ترویج گری برای رسانهها فراهم میکنند، محتوا مینویسند و رهنمودها و یا طرحهای خلاقانهای نیز ارائه میکنند.
کارکنان بخش توسعه کسب و کار عملاً به فروش میپردازند. آنها بیرون میروند و گاهی بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، کسب و کار را گسترش میدهند. توسعه کسب و کار برای بسیاری از افراد حرفهای نیاز به کارآموزی، آموزش و برداشتن چند گام فراتر از دایره آسایش دارد. وکلا، حسابداران، مشاوران اقتصادی و سایر تأمینکنندگان کالا یا خدمات حرفهای، خواه یا نا خواه توسعهدهندگان کسب و کار خود محسوب میشوند. ممکن است کارکنان بخش مارکتینگ در تدوین پیام، عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، اما رابطهای که مشتری شما بهواسطه آن خرید میکند با آنها برقرار نمیشود، بلکه این رابطه با مشاوری که آن اعتماد را پرورش داده تا مشتری کار خود را به عهده شما بگذارد برقرارشده است.
مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کدام نقطه همپوشانی دارند؟
در اغلب خدمات حرفهای، چرخه فروش نسبت به هر زمان دیگری طولانیتر شده است. زمانی که یک مشتری راغب معتبر را شناسایی کردید، فعالیتهای مارکتینگ شما نباید متوقف شوند. برای حفظ برتری برند در ذهن مشتری، پرورش مشتریان راغب برای یک دوره زمانی بلندمدت ضروری است. گروه بازاریاب پرورش مشتری راغب میتواند از اشتراکگذاری محتوای برند دار و فرصتهای آموزشی از طریق مارکتینگ ایمیلی، مارکتینگ در رویدادها و توسعه از طریق رسانههای اجتماعی استفاده کند. مارکتینگ باید ابزارهای فروشی که توسعه کسب و کار برای تبدیل یک مشتری راغب آماده به مشتری واقعی نیاز دارد را نیز تأمین کند (طرز بیان پیشنهادهای قابلارائه، آموزش روش ارائه و پشتیبانی آن، دستههای اسلاید، مکملهای چاپشده و حتی برگههای یادداشت و هدایای برند دار). گروه توسعه کسب و کار میتواند از ایمیلهای شخصی، تماسهای تلفنی متعاقب، قرار ملاقات حضوری نهار یا حتی ورزشی استفاده کند.
شما به کدام یک نیاز دارید؟ مارکتینگ یا توسعه کسب و کار؟
هنگامیکه نوبت به توسعه راهبرد کسب و کار برای شرکت یا کسب و کار میرسد، مارکتینگ یک بخش ضروری است. به همین ترتیب، راهبرد برند سازی و مارکتینگ نیز با توجه به اهداف توسعه کسب و کار شما باید ایجاد شود. این دو نهتنها مکمل یکدیگر هستند بلکه به هم وابسته نیز هستند، اما این آنها را یکسان نمیسازد. هنگامیکه اهداف مارکتینگ و توسعه کسب و کار خود را مدنظر قرار میدهید، به نقاط قوت و ضعف فعلی شرکت خود فکر کنید. ممکن است متوجه شوید که برای ایجاد مشتریان راغب بهمواجهه (exposure) بیشتر و تاکتیکهای مارکتینگ جدید نیاز دارید. شاید هم متوجه شوید که مشتریان راغب آمادهای دارید، اما برای تبدیل آنها به مشتری، تنها نیازمند ارائه آموزش به بخش فروش خود هستید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | خرداد 17, 1402 | بازاریابی, مشاوره
ویژگی های برتر یک مشاور بازاریابی B2B چیست و چگونه می تواند به تلاش های بازاریابی یک شرکت کمک کند؟ مشاوران بازاریابی B2B و آژانس های بازاریابی موثر و قابل اعتماد ، دارایی های مهم و ارزشمند برای هر مدیر بازاریابی هستند. این مشاوران امکان گسترش سریع و کاهش قابلیت های بازاریابی و همچنین دسترسی به استعدادهای بازاریابی سطح بالا و منحصر به فرد را به صورت کوتاه مدت و نسبتاً مقرون به صرفه فراهم می کنند. ویژگیهایی که بهترین مشاوران بازاریابی را از بقیه متمایز میکند:
۱.بهره وری
موثرترین مشاوران بازاریابی B2B بر مشتری متمرکز هستند. مشاوران بازاریابی B2B بیشتر به هدف یا نتیجه پروژه توجه دارند و نه به تعداد ساعات کارشان. رویکردی که بهترین مشاوران بازاریابی برای یک پروژه اتخاذ میکنند تا حد زیادی به کارایی مربوط میشود. مشاوران بازاریابی B2B با این نوع رویکرد با انجام کارهای بیشتر در مدت زمان مشابه نسبت به همتایان خود، خود را متمایز می کنند.
۲. تخصص
مشاورانی که خود را به عنوان متخصص در یک یا دو حوزه بازاریابی معرفی می کنند، استخدام شرکت ها برای یک پروژه و همچنین درک ارزشی که ارائه می دهند را برای مشتری آسان تر می کنند. به عنوان مثال، مشاورانی هستند که خود را به عنوان کارشناسان رسانه های اجتماعی، مدیران ارتباطات بازاریابی یا متخصصان کمپین بازاریابی قرار می دهند. اگرچه آنها در واقع می توانند در هر سه و بیشتر متخصص باشند، انتخاب یکی کلیدی است. بسیاری از مشاوران بازاریابی B2B در انجام این کار مردد هستند زیرا احساس می کنند فرصت های خود را محدود می کنند یا اینکه یک آژانس یا مشتری فکر می کند که در زمینه های دیگر مهارتی ندارد.
در واقع، برعکس است. این کمک میکند تا استعدادهای بازاریابی B2B را در پروژههایی قرار داده شود که مشاوران وقتی با تخصص خاصی مراجعه میکنند، به احتمال زیاد موفق خواهند شد. علاوه بر این، مشاوران بازاریابی B2B میتوانند با سرمایهگذاری در راههایی برای به روز ماندن و تعمیق تخصص خود، بیشتر مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال می توان به نوشتن وبلاگ ها و مقالات برای انتشار، گذراندن دوره ها، آموزش دوره ها، یا کسب اعتبار و گواهینامه های جدید اشاره کرد.
۳. تمرکز
با تکیه بر نکته بالا، مشتریان مشاوران بازاریابی را استخدام می کنند تا نیازی خاص را برآورده کنند و تمرکز خود را بر روی یک پروژه اولویت دار قرار دهند. مؤثرترین مشاوران بازاریابی B2B از این امر آگاه هستند. آنها تمرکز خود را روی کاری که برای تکمیل آن استخدام شدهاند، حفظ میکنند. یک چالش بزرگ برای هر مشاور بازاریابی B2B این است که یاد بگیرد چگونه وقتی مشتری از آنها برای کمک در کاری که خارج از محدوده تعریف شده آنها است، نه بگوید.
برای مشاوران بسیار مهم است که همیشه به یاد داشته باشند که چه کسی برای کار آنها هزینه می کند. نه گفتن به یک درخواست ممکن است ناخوشایند باشد، اما می تواند به یک فرصت نیز تبدیل شود. مشتریان همیشه از مشاوران در انجام وظیفه قدردانی می کنند. اگر ابتدا این نوع درخواستها را برای مشتری پرداختکننده ارائه کنید، آنها اغلب حامی خواهند بود و به شما کمک میکنند تا یک قرارداد جدید یا توسعهیافته دریافت کنید که این کار اضافی را بدون تأثیرگذاری بر پروژه فعلی شما تأمین میکند.
- پاسخگویی: پاسخ سریع به ایمیل ها و تماس های تلفنی، در دسترس بودن برای جلسات
- به موقع بودن: به موقع برای جلسات، ایجاد گزارش وضعیت، فاکتور طبق توافق
- توجه به جزئیات: قبل از ارسال کار به مشتری برای بررسی، اشتباهات تایپی و خطاها را بگیرید و اصلاح کنید
- آمادگی: در مورد کسب و کار مشتری تحقیق کنید، برنامه ها و ابزارهایی را که مشتری استفاده می کند یاد بگیرید، از نام های صحیح محصول، کلمات اختصاری و غیره استفاده کنید.
انتهای مطلب/ منبع