توسط علیرضا روهنده | آذر 18, 1402 | مدیریت
حرفه فروش مدتهاست که به داشتن گردش مالی بالا در بین کارکنان شهرت داشته است. در این مقاله، به روندهایی می پردازیم که چگونه سازمان ها می توانند یک تجربه مثبت ایجاد کنند، نوآوری را از طریق فناوری تقویت کنند و به چالش های جذب، پرورش و حفظ استعدادهای برتر رسیدگی کنند.
ایجاد یک تجربه مثبت برای کارمندان
چشم انداز مدیریت چرخه عمر کارکنان در سال های اخیر دستخوش تغییری دگرگون شده است، به ویژه در ادغام فناوری برای افزایش تجربه. از ابتدای سفر کارمندان، روشهای سنتی کارمند، مملو از جلسات آموزشی طولانی، کاغذبازیهای زیاد و خوشههای اطلاعاتی پراکنده، تجربهای جامع برای کارمندان جدید، تیمهای منابع انسانی و سایر بخشهای داخل شرکت بود. شرکتهای آیندهنگر با درک نیاز به تغییر، راهحلهای مبتنی بر هوش مصنوعی را پذیرفتهاند که به آنها اجازه میدهد تا دانش خود را متمرکز کنند، و آن را برای افرادی که جدیدا استخدام میشوند در منابع حیاتی قابل مدیریتتر میسازد.
از رویههای شرکت و پرسشهای متداول گرفته تا دستورالعملهای مربوط به نقش، بستههای حقوق و دستمزد و فیلمهای آموزشی، سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی فرآیند ورود را سادهتر میکنند و تجربه کارآمدتر و کاربرپسندتری را برای همه ذینفعان درگیر ارائه میدهند. یک مثال خوب، نصب دیجیتالی است. فناوریهای جدید هوش مصنوعی قادر به ارائه بیومتریک آنلاین زنده و ضبط فوری شناسه حتی از طریق دستگاههای تلفن همراه راحت هستند. در این دوره از تحول دیجیتال، ادغام هوش مصنوعی نه تنها کارایی را افزایش میدهد، بلکه اولین برداشت مثبت را برای استعدادهای جدید ایجاد میکند. همانطور که ما تجربه حضور مجدد را تصور می کنیم، هم افزایی فناوری و طراحی انسان محور به سنگ بنای جذب و حفظ کارمندان تبدیل می شود.
انطباق با مجموعه مهارت های آینده
فراتر از ورود، استفاده از فرآیندهای فناوری نوآورانه می تواند تأثیر مثبتی بر اکثر مراحل چرخه زندگی کارکنان داشته باشد. تجهیز تیم ها به ابزار مناسب برای اطمینان از کارایی و بهره وری بسیار مهم است. طبق یک مطالعه اخیر، کارگران گفتند که هشت ساعت در هفته که یک روز کامل است، به دنبال دادهها در اسناد برای تکمیل وظایف خود هدر میدهند. پاسخ دهندگان به این نظرسنجی گزارش دادند که تاخیر در یافتن داده ها منجر به خطا (۳۲٪) و خدمات مشتریان ضعیف (۲۰٪) می شود. در عوض، رباتهای پیشرفته هوش مصنوعی میتوانند به سرعت اطلاعات را بازیابی، بخوانند و درک کنند تا بتوان از آنها به روشی معنادار استفاده کرد.
رشد عظیم ابزارهای کم کد و بدون کد نیز باعث میشود کارمندان از فناوریهای هوش مصنوعی بدون نیاز به کمک تخصصی فناوری اطلاعات راحتتر استفاده کنند. به عنوان رهبران کسب و کار، بسیار مهم است که تعهد خود را برای استفاده مسئولانه از این فناوری در حال رشد، ارائه آموزش مداوم و فرصتهای ارتقاء مهارت برای انطباق با تخصص در حال تکامل در کسب و کار خود، حفظ کنید. استعدادهای برتر به سمت سازمانهایی جذب میشوند که نه تنها نوآور هستند، بلکه نقشههای راه روشنی برای توسعه حرفهای ارائه میدهند. توسعه مسیرهای شغلی مؤثر شامل ترکیبی از راهنمایی، سیستمهای آموزشی سفارشی و ارتباطات شفاف در مورد فرصتهای پیشرفت است. بینشهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به شناسایی و سفارشیسازی این مسیرها کمک کنند و اهداف فردی را با اهداف سازمانی همسو کنند.
پرورش سیستم های بازخورد موثر
گوش دادن ابزار قدرتمندی برای ایجاد یک محیط کاری مثبت است، به ویژه با توجه به این که ۵۰٪ از کارگران معتقدند رئیس آنها برای نظر آنها ارزش قائل نیست .ایجاد یک فرهنگ بازخورد که برای بازخورد مثبت و سازنده ارزش قائل است ضروری است. هوش مصنوعی می تواند به تجزیه و تحلیل معیارهای عملکرد کمک کند و اطمینان حاصل کند که اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی هستند. با ترکیب فناوری، فضایی ایجاد میکنید که در آن صداها شنیده میشوند و بهبود مستمر یک امر عادی است. استراتژی هایی مانند استخدام، آموزش تنوع و برنامه های مربیگری نیروی کاری را تضمین می کند که طیف وسیعی از دانش و نظرات را منعکس می کند.
بینشهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند شکافهای مهارتی را شناسایی کنند، کارهای روزمره را خودکار کنند و از کارمندان در دستیابی به تعادل بهتر بین کار و زندگی حمایت کنند. انعطاف پذیری و استقلال اجزای اصلی آن هستند.تحقیقات اخیر نشان میدهد که به نظر میرسد شرکتهایی با سیاستهای دورکاری یا ترکیبی، افرادی را با نرخی تقریباً دوبرابر نسبت به کارفرمایانی که به طور کامل در سمت کار هستند، استخدام میکنند. همانطور که مجمع جهانی اقتصاد اختلال در مهارت های اصلی و اهمیت فزاینده تفکر تحلیلی را پیش بینی می کند، رهبران کسب و کار به رویکردی نیاز دارند که شامل نظارت و ارزیابی مستمر باشد.
هوش مصنوعی، از جمله مدلهای زبان بزرگ (LLM) و هوش مصنوعی مولد، مانند ChatGPT، میتواند کمکی قدرتمند برای توسعه استراتژی شما برای انطباق با فناوریهای نوظهور و تضمین تجربه یکپارچه کارمندان باشد. ChatGPT در حال حاضر توسط تقریبا نیمی از شرکتها در سراسر جهان استفاده میشود، در حالی که ۳۰ درصد دیگر قصد استفاده از آن را در آینده دارند، که موفقیت آن را به عنوان ابزاری برای تقویت نقش کارکنان حمایت میکند. با این حال، سازمان ها باید از انطباق و خطرات امنیتی مرتبط با استفاده از آن آگاه باشند. رابطه بین کارفرما و کارمند از زمان همه گیر شدن بارها مورد آزمایش قرار گرفته است. استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی میتواند سازمانها را برای انطباق موفقیتآمیز با چشمانداز در حال تکامل کار در موقعیتی برتر قرار دهد.
جمع بندی
از آنجایی که کسبوکارها تلاش میکنند بین افراد و فناوری تعادل برقرار کنند، هوش مصنوعی به عنوان یک کاتالیزور برای تغییر فرهنگ سازمانی مثبت ظاهر میشود که باعث توانمندسازی کارکنان، تعامل و در نهایت حفظ میشود. آینده کار اینجاست، و رهبران مبتکر به طور فزاینده ای برای رهبری این راه آماده می شوند.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | آذر 4, 1402 | دیجیتال مارکتینگ
آمارهای مربوط به اینفلوئنسرها نشان می دهد که اینفلوئنسر مارکتینگ دیگر نمی تواند از استراتژی های شرکت شما دور بماند. اگر هنوز با اینفلوئنسرها کار نکرده اید، وقت آن رسیده است که بفهمید چگونه این نوع مشارکت می تواند نتایج بازاریابی شما را افزایش دهد. چند سالی است که اینفلوئنسرها در بازاریابی دیجیتال مورد توجه قرار گرفته اند.
به جای افراد مشهور رسانه های سنتی، برندها شروع به سپردن کمپین های خود به شخصیت های اینترنتی با مخاطبان وفادار و درگیر کردند. اکنون آمارهای مربوط به اینفلوئنسرها نشان می دهد که اینفلوئنسر مارکتینگ قبلاً بخشی از استراتژی شرکت ها شده است و فقط در حال رشد است. با این حال، مهم است که سیر تکامل اینفلوئنسرها را دنبال کنیم تا بفهمیم چگونه میتوانند رفتار مصرفکننده را شکل دهند و بهترین راههای ارتباط با آنها را دارند.
اینفلوئنسر مارکتینگ چیست؟
اینفلوئنسر مارکتینگ زمانی اتفاق میافتد که برندها با اینفلوئنسرهای دیجیتال مشارکت میکنند تا تصویر خود را با شخصیتهایی مرتبط کنند که محصولاتشان را تأیید میکنند و با مصرفکنندگانشان ارتباط برقرار میکنند. این استراتژی با ظهور وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی در عصر وب ۲.۰ ارتباط پیدا کرد و هر کسی را قادر ساخت که محتوا را در اینترنت منتشر کند. اولین تأثیرگذاران، تا آن زمان ناشناختهها، در وبلاگها و وبلاگها ظاهر شدند، با محتوای معتبر و سرگرمکننده که مخاطب را جذب میکرد.
بنابراین، برندها شروع به اتخاذ استراتژیهای جدید، مرتبطتر و هیجانانگیزتر برای مصرفکنندگان، جستجوی توجه و اعتماد آنها کردند . سپس آن دسته از شخصیتهای وب که اعتباری نزد پیروان خود داشتند، شروع به ارائه راه مؤثری برای ارتباط با مصرفکنندگان در عصر دیجیتال کردند .بنابراین، مشارکت بین برندها و اینفلوئنسرها، اینفلوئنسر مارکتینگ و بازاری از خدمات و ابزارها را تثبیت کرد که به پیشرفت این نوع مشارکت کمک می کند.
چرا اینفلوئنسرها را برای استراتژی بازاریابی خود استخدام کنید؟
اینفلوئنسرهای دیجیتالی تولیدکنندگان محتوای وب هستند که مخاطبان درگیر و وفادار ایجاد می کنند . با استخدام اینفلوئنسرها برای استراتژی بازاریابی خود ، میتوانید با اعتماد و تاییدی که به این مخاطبان منتقل میکنند، نزدیک شوید. در حالی که شناختهشدهترین اینفلوئنسرها میلیونها فالوور دارند، اینفلوئنسر مارکتینگ به طور فزایندهای به میکرو اینفلوئنسرها و نانو اینفلوئنسرها روی میآورد که به شما این امکان را میدهد تا دسترسی برند و تعامل را در جایگاه خود افزایش دهید. اعداد چشمگیر هستند، اما تعیین کننده نیستند. آنچه در اینفلوئنسر مارکتینگ اهمیت دارد، ارتباط اینفلوئنسرها با مخاطبان برند است.
آنها از طریق محتوای معتبر، سبک زندگی خود را آشکار می کنند، نشان می دهند که افراد واقعی هستند و بر خلاف سلبریتی های رسانه های سنتی که از عموم مردم فاصله دارند، به دنبال کنندگان خود نزدیک می شوند. اینفلوئنسرهای دیجیتال می توانند رفتارها و ترجیحات مخاطبان خود را شکل دهند. بنابراین، علاقه برندها این است که تصویر خود را با آن تأثیرگذاران مرتبط کنند و با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند. به این ترتیب، فالوورها به برندهایی که اینفلوئنسرها تایید می کنند نیز اعتماد می کنند.
چگونه اینفلوئنسرهای خوب را استخدام می کنید؟
اکنون باید بدانید که چگونه اینفلوئنسرهای خوب را برای کمپین های خود استخدام کنید. بیایید به چند نکته برای ورود موفقیت آمیز برند شما به دنیای اینفلوئنسر مارکتینگ نگاه کنیم.
۱.روی تعداد فالوورها تمرکز نکنید
تعداد فالوورهای اینفلوئنسرها معمولاً توجه برندهایی را به خود جلب می کند که می خواهند از دامنه بالقوه کمپین های خود مطلع شوند. با این حال، داشتن مخاطب زیاد به این معنی نیست که یک اینفلوئنسر نرخ تعامل و قدرت نفوذ واقعاً خوبی دارد. هنگامی که به دنبال اینفلوئنسرها در بازار هستید، مهمتر این است که بفهمید آیا آنها به دنبال کنندگان خود اعتماد دارند، چگونه با آنها ارتباط برقرار میکنند و آیا واقعاً الهامبخش مخاطبان خود هستند یا خیر.
۲. تأثیرگذارانی را پیدا کنید که با ارزش های برند شما همسو هستند
علاوه بر درک ارتباط اینفلوئنسرها با مخاطبان خود، ارزیابی عوامل ذهنی تری که در دسترس نیستند و تعداد تعامل نیز مهم است. به دنبال اینفلوئنسرهایی باشید که ارزش ها و اصولی با ارزش های برند شما همسو هستند. به یاد داشته باشید که وقتی با آنها شریک می شوید، تصویر آنها با برند شما مرتبط است. بنابراین، پیشینه و شهرت آنها را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا آنها با آنچه که نام تجاری شما نشان می دهد هماهنگ هستند یا خیر.
۳. تأثیرگذارانی را انتخاب کنید که برند و محصول شما را دوست دارند
ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما توجه به این مهم است: با تأثیرگذارانی کار کنید که واقعاً برند و محصول شما را دوست دارند. مردم متوجه می شوند که یک توصیه برند واقعی است، زیرا اینفلوئنسر واقعاً آنچه را که مصرف می کند دوست داشته است. از سوی دیگر، اگر هیچ ارتباطی با محصول وجود نداشته باشد، محتوا معتبر به نظر نمی رسد. در این سناریو، اینفلوئنسر ممکن است اعتبار خود را از دست بدهد و قادر به اعمال قدرت نفوذ خود نباشد.
۴. فراتر از حباب خود بروید
بسیاری از اینفلوئنسرها قدرت درون یک جایگاه دارند. حتی ممکن است آنها را نشناسید، هرگز نام آنها را نشنیده باشید، اما آنها پیروان وفاداری دارند که می توانند برای برند شما و خریداران بالقوه محصولات شما جالب باشند. بنابراین مراقب باشید که فقط در حباب اینترنت خود باقی نمانید. اینفلوئنسرها را از دیدگاه شخصیت خریدار خود تحلیل کنید و بفهمید کدام پروفایل برای آنها مهم است. اسامی تاثیرگذارتر از آنچه فکر می کنید وجود دارد.
۵. شهرت اینفلوئنسرها را تحقیق کنید
اینفلوئنسر بودن دیگر یک سرگرمی نیست. برای بسیاری از مردم، این یک حرفه است و به همین دلیل، نیاز به حرفه ای بودن دارد. اینفلوئنسرهای مطرح حتی با شرکت های رسانه ای که نماینده آنها در مذاکرات هستند کار می کنند. بنابراین، برای استخدام اینفلوئنسرهای خوب، شهرت آنها را در کمپین های گذشته بررسی کنید. دریابید که آیا آنها دستورالعمل های قرارداد را دنبال می کنند، آیا برای گفتگو و مذاکره در دسترس هستند یا اینکه آیا با برندهای دیگر مشکل داشته اند. این می تواند به شما کمک کند تا از مشکلات زیادی جلوگیری کنید.
۶. بدانید کدام کانال ها برای مخاطبان شما مهم هستند
مهمتر از دانستن محبوبترین کانالها این است که بدانید کدام کانالها برای مخاطبان شما جذابتر هستند. همچنین توجه داشته باشید که اینفلوئنسرها در کدام کانال ها ارتباط بیشتری دارند. برای مثال ممکن است برخی در اینستاگرام به خوبی شناخته شوند. اما اگر نیاز دارید که دسترسی خود را در توییتر افزایش دهید زیرا مخاطبان شما در آنجا هستند، باید به دنبال تأثیرگذارهای مرتبط در این شبکه اجتماعی باشید.
۷. استراتژی و بودجه مشخصی برای اینفلوئنسر مارکتینگ داشته باشید
اگر میخواهید در مورد اینفلوئنسر مارکتینگ جدی باشید، باید یک استراتژی و بودجه اختصاصی برای اینفلوئنسرها در استراتژی کلی برند داشته باشید. معمولاً شرکتها فقط از یک اینفلوئنسر دعوت میکنند تا در کمپینهای یکباره بدون ارتباط با برند و مخاطبان شرکت کنند.
با این حال، زمانی که نام کسب و کار با یک پیشنهاد قوی که دارای یک استراتژی است، به تأثیرگذار می رسد، مشارکت بسیار مهم تر می شود .بسیاری از اوقات، این نوع مشارکت منجر به تبدیل شدن افراد تأثیرگذار به سفیران برند می شود . اساساً آنها چهره برند می شوند و رابطه طولانی تر و عمیق تری با آن ایجاد می کنند و ارتباط عاطفی قوی تری با مصرف کنندگان ایجاد می کنند.
۸. احتمالات مختلف را در نظر بگیرید
اینفلوئنسر مارکتینگ از آن دسته از اینفلوئنسرهایی سرچشمه گرفت که تولیدکنندگان محتوا در اینترنت هستند. با این حال، مفهوم اینفلوئنسرهای دیجیتال گسترده تر شده است و در حال حاضر بسیاری از شخصیت های دیگر را شامل می شود. در سال های اخیر، انواع جدیدی از اینفلوئنسرها ظهور کرده اند و می توانند بخشی از کمپین های شما باشند.
جمع بندی
اکنون برخی از آمارهای اصلی اینفلوئنسر مارکتینگ را میشناسید که قدرت این استراتژی را اثبات میکنند و میدانید که چگونه اینفلوئنسرهای خوبی را برای کمپینهای خود استخدام کنید. به خاطر داشته باشید، این بازار به طور مداوم در حال تحول است و استراتژیها، کانالها و پروفایلهای جدید به طور مرتب وارد صحنه میشوند. بنابراین، همیشه مراقب داده ها و آمار اینفلوئنسر مارکتینگ باشید تا سیر تحول این روند را دنبال کنید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | آذر 1, 1402 | دیجیتال مارکتینگ
بازاریابی نیروی محرکه همه مشاغل است. زیرا بازاریابی شکاف بین مصرف کننده و تولید کننده را پر می کند. یک تولید کننده معمولاً راه حل هایی برای مشکلات مصرف کننده دارد. اما مسئله این است که مصرف کنندگان از اینکه محصولات یا خدمات یک کسب و کار می توانند به آنها در رفع مشکلاتشان کمک کنند، بی اطلاع هستند.
با بازاریابی، یک کسب و کار به مخاطبان خود می رسد و آنها را در مورد خدمات خود آگاه می کند. یک کسب و کار از انواع مختلف محتوای بازاریابی و تاکتیک های تبلیغاتی برای آموزش مشتریان بالقوه خود در مورد محصولات خود استفاده می کند. هدف هم اطلاع رسانی و هم ترغیب مخاطب به تعهد خرید و در نتیجه افزایش تعداد کل فروش است. در اینجا سه نکته کلی بازاریابی وجود دارد که می تواند به شما در بهبود فروش دیجیتال کمک کند.
۱.عملکرد وب سایت خود را بهینه کنید
با این حال باید درک کنید که نحوه عملکرد یک فروشگاه و کیفیت خدمات ارائه شده نقش مهمی در تعیین اینکه آیا فروش انجام خواهد شد یا خیر، دارد. با توجه به ایده های هدف : “هیچ جنبه ای از بازاریابی مهمتر از یک وب سایت با کیفیت، درب ورودی سازمان شما نیست.” در یک فروشگاه دیجیتال هیچ فروشنده ای برای ارائه خدمات وجود ندارد، در عوض این وظیفه به وب سایت فروشگاه واگذار می شود. عملکرد این وب سایت خدماتی است که ارائه می شود.
همه صفحات وب باید در کمتر از چند ثانیه بارگیری شوند زیرا ۴۰٪ از مصرف کنندگان بیش از سه ثانیه قبل از پرش منتظر نمی مانند. رابط کاربری و ناوبری، اینکه چقدر سخت یا آسان است استفاده از وب سایت شما عامل مهمی در بهبود فروش است. اگر استفاده از وب سایت شما دشوار باشد، مردم سعی نمی کنند یاد بگیرند که چگونه وب سایت شما را هدایت کنند. مردم همچنین اگر وب سایت خیلی پیچیده باشد و نتوانند بفهمند چه کاری باید انجام دهند، آن را ترک خواهند کرد.
۲. از بهترین شیوه های سئو برای بهبود دید فروشگاه خود استفاده کنید
سئو یکی از مهمترین جنبه های بازاریابی دیجیتال است. سئو مخفف بهینه سازی موتور جستجو است و ساده ترین تعریف آن عبارت است از مجموعه ای از فعالیت هایی که به رتبه بندی وب سایت کمک می کند.هنگامی که سئو به درستی انجام شود، ممکن است به یک وب سایت کمک کند تا در صفحه بالای نتایج جستجو ظاهر شود. از آنجایی که اکثر ترافیک به وب سایت هایی می رود که به بالای صفحه اول نزدیک تر هستند، افراد بیشتری به سایت شما می آیند. این باعث افزایش شانس فروش بیشتر می شود. بنابراین، برای بهبود سئو چه کاری می توانید انجام دهید؟ در اینجا چند نکته مفید وجود دارد.
- از کلمات کلیدی مناسب در محتوای وب سایت خود استفاده کنید. کلمات کلیدی برای سئو بسیار مهم هستند زیرا به موتورهای جستجو اجازه می دهند تا وب سایت را با هدف جستجوی کاربران مطابقت دهند.
- با استفاده از تگ ها، سرفصل ها، توضیحات متا و ساختارهای URL، سئوی درون صفحه را بهینه کنید. مطمئن شوید که از کلمات کلیدی هدف خود به طور طبیعی در همه این موارد استفاده می کنید.
- اطمینان حاصل کنید که محتوای با کیفیت و با ارزش در وب سایت فروشگاه شما منتشر شده است که به سوالات کاربران پاسخ می دهد و راه حل هایی برای نقاط درد ارائه می دهد.
- سعی کنید بک لینک هایی با کیفیت عالی به وب سایت خود دریافت کنید زیرا می تواند رتبه SERP آن را به شدت افزایش دهد .
۳. از بازاریابی ایمیلی استفاده کنید
بازاریابی ایمیلی یک شکل محبوب بازاریابی محتوا است. مزایای مختلفی از جمله قابل تنظیم بودن برای هر یک از مخاطبان شما دارد. بازاریابی ایمیلی می تواند فروش را به طور چشمگیری بهبود بخشد. از طریق ایمیل، یک بازاریاب می تواند چندین کار را برای افزایش فروش انجام دهد. آنها می توانند:
- خبرنامه هایی را با محتوای مفید و ارزشمند برای مشترکین خود ارسال کنید.
- معاملات و تبلیغات سفارشی را به مخاطبان خود ارائه دهید تا آنها را متعهد به خرید کنند.
- محتوایی را با CTA ارسال کنید که به مخاطبان شما کمک می کند تا به سایت شما رفته و محصولات را خریداری کنند.
- ارسال محتوا و معاملات به مشتریان بالقوه و تبدیل آنها به سرنخ.
ایمیل و محتوا ارتباط زیادی با یکدیگر دارند. در واقع، به جرات می توان گفت که کیفیت محتوای ایمیل شما مستقیماً تعداد سرنخ ها و فروش هایی که ایجاد می کند را کنترل می کند. از آنجایی که افراد دامنه توجه کوتاهی دارند، محتوای ایمیل شما باید به راحتی قابل خواندن و درک باشد. اگر حتی تا حدودی دشوار باشد، ممکن است مردم را دور کند. برای سهولت خواندن مطالب، سعی کنید آن را با عبارات و عبارات ساده بیان کنید. پس از ایجاد محتوا، می توانید از گزینه هایی مانند بازنویسی برای ساده سازی بیشتر آن استفاده کنید. با این حال بازنویسی محتوای هر ایمیل به صورت جداگانه یک کار دشوار است.
به همین دلیل است که به جای انجام دستی، کمک گرفتن از ابزار ترجمه آنلاین می تواند گزینه آسانی باشد. این ابزار به طور خودکار محتوا را در زمان بسیار کوتاهی بازنویسی می کند. این نوع ابزارهای آنلاین می توانند خوانایی محتوای ایمیل را با جایگزینی کلمات دشوار با مترادف های ساده ترشان بهبود بخشند. برخی از آنها همچنین می توانند جملات را بازسازی کنند تا کمتر گیج شوند. بنابراین، دفعه بعد که به نظر نمیرسد ایمیلهای شما باعث فروش میشوند، سعی کنید آنها را ترجمه کنید و خواندن آنها را آسانتر کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه استفاده از بازاریابی ایمیلی، این پست وبلاگ را بخوانید و ایده بهتری دریافت کنید.
جمع بندی
این نکات کلی هستند و می توان آنها را برای اعمال هر نوع کسب و کاری تغییر داد. این می تواند برای یک مدل کسب و کار SaaS یا یک مدل فروشگاه آنلاین اعمال شود. این نکات از فنی تا غیر فنی و مستقل از یکدیگر متغیر هستند، به این معنی که می توانید یک یا چند مورد از این نکات را بدون نگرانی در مورد انسجام بین آنها اعمال کنید.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | مرداد 14, 1402 | تحلیل استراتژیک کسب و کار
یوگی برا یک بار گفت: “آینده آن چیزی نیست که قبلا بود.” اگرچه این نقل قول ساده تر از همیشه به نظر می رسد. بسیاری از ufs احساس می کنند که آینده سریعتر از گذشته به اینجا می رسد. این روزها، به دلیل فناوریهای جدید، طرحهای کسب و کار نوآورانه، ادغامها و غیره، بازارها تقریباً یک شبه میتوانند متحول شوند.
همانطور که مدیریت ریویو اخیرا گزارش داده است، “هیچ شرکتی نمی تواند خود را از نیاز به رویارویی با اساسی ترین چالش های استراتژی امروزی تلقیح کند: چگونگی پیش بینی و تفسیر تغییر در بازار و اطراف آن، و چگونگی استفاده از آن تغییر به سمت استراتژی های برنده.” به نظر می رسد که تعداد فزاینده ای از شرکت ها برای کمک به آنها به آینده پژوهان روی می آورند.
البته، تلاش برای پیشبینی وقایع در دنیای پرتلاطم امروزی، مملو از دشواری است و اگر شرطبندیهای کسب و کار بیش از حد روی یک پیشبینی قرار بگیرند، به خطر میافتد. نمونههای زیادی از پیشبینیها وجود دارد که در نگاهی به گذشته، کاملاً احمقانه به نظر میرسند. به گفته مجله فوربس ، با این وجود، برخی از آینده پژوهان مهارت های پیش بینی خود را ثابت کرده اند . گزارش می دهد که در سال ۱۹۸۰، ادوارد کورنیش، رئیس انجمن جهانی آینده، ۲۹ پیش بینی برای ۲۰ سال آینده منتشر کرد. یازده مورد از پیشبینیهای او به حقیقت پیوست و هشت مورد دیگر بهطور بحثبرانگیزی نزدیک شدند.
برخی از استراتژیست های کسب و کار، از جمله متخصصان منابع انسانی، اخیراً شروع به کمک گرفتن از آینده پژوهان کرده اند. به عنوان مدیر منابع انسانیمجله گزارش می دهد، “آینده پژوهان اهداف مدیر تنوع را روشن می کنند، در دسترس بودن آینده مهارت های مورد نیاز را ارزیابی می کنند، رهبران کسب و کار را پشت چشم انداز مشترک همسو می کنند و مسیر جدیدی را برای بخش منابع انسانی تعیین می کنند، در حالی که مدیران منابع انسانی را در لبه های پیشرفته رها می کنند. چه چیزی در آینده نهفته است.”
سایر گروه های منابع انسانی نیز بر آینده تمرکز می کنند. یکی از آنها انجمن آتی منابع انسانی است که هدف مشخص شده آن مطالعه روندها و موضوعاتی است که می تواند بر ۲۰ شرکت عضو تأثیر منابع انسانی داشته باشد. انجمن با کارشناسان منتخب قرارداد می بندد و عضویتی دارد که فقط با دعوت است.
شرکت بین المللی راکول کمیته خود را برای بررسی محیط برای روندهایی که می تواند بر تجارت آن تأثیر بگذارد ایجاد کرده است. این کمیته با آینده پژوهان حرفه ای کار می کند که چکیده های دوره ای و سایر مطالب را با اعضای کمیته به اشتراک می گذارند. سپس گروه در مورد اهمیت برخی روندها، چگونگی توسعه آنها، چگونگی تأثیرپذیری شرکت و نحوه آماده سازی خود وارد گفتگو می شود. نکته این است که روی آینده های جایگزین مختلف نظارت داشته باشیم.
احتمالاً شناخته شده ترین و سریع ترین تکنیک آینده پژوهان برنامه ریزی سناریو است. مدیریت ریویو گزارش میدهد، «با قضاوت بر اساس تعداد و تنوع شرکتهایی که مایل به ارائه کار سناریویی خود در کنفرانسهای عمومی هستند. از جمله شرکتهایی مانند Dow Corning، Shell Oil، زیراکس، AT&T، Baxter Healthcare، Sprint، Motorola و غیره به نظر میرسد. می توان گفت که سناریوها به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی از ابزار استاندارد استراتژی در بسیاری از شرکت های پیشرو هستند.
پیر واک، یکی از پیشگامان این حوزه که در سال ۱۹۹۷ درگذشت، برنامهریزی سناریو را به عنوان “رشتهای برای کشف مجدد قدرت کارآفرینی اولیه آیندهنگری خلاق در زمینههای تغییرات شتابان، پیچیدگی بیشتر و عدم اطمینان واقعی” تعریف کرد. در اصل، سناریوها داستان هایی درباره آینده های احتمالی هستند. بر خلاف پیشبینی سنتی، برنامهریزی سناریو بر پیشبینی خطی زمان حال برای پیشبینی آینده تکیه نمیکند. احتمال ناپیوستگیهای شدید مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را در نظر میگیرد و مجموعهای از داستانهای جایگزین در مورد اینکه آینده چگونه خواهد بود را ایجاد میکند. هدف پیشبینی آینده نیست، بلکه این است که مدیران را وادار کنیم تا مفروضات خود را در مورد استراتژی شرکت به چالش بکشند. وقتی خوب انجام شود، به آنها کمک می کند تا احتمالاتی را پیش بینی کنند که در غیر این صورت ممکن است نادیده بگیرند.
سناریوها همچنین می توانند ابزاری برای کمک به متخصصان منابع انسانی در پیش بینی تغییرات در حوزه خود باشند. برای مثال، مجله Training & Development ، دسامبر گذشته مقالهای منتشر کرد که در آن چهار سناریو از چگونگی پیشرفت حرفه توسعه منابع انسانی (HRD) در طول پنج تا هفت سال آینده را به تفصیل شرح داد. در یک سناریو، اکثر سازمانها مدل سازمانی شبدری چارلز هندی را تطبیق میدهند، که در آن هسته کوچکی از کارکنان ضروری توسط کارگران موقت و قراردادی احاطه شدهاند. سناریوی دیگری وضعیت HRD را در صورت انجام کارهای بیشتر از راه دور، با استفاده از فناوریهای جدید برای تعامل در محیطهای مجازی، تصور میکند.
این امکان وجود دارد که برنامه ریزی سناریو روزی جایگزین استراتژی های دیگر برای تصور آینده، مانند شبیه سازی های کامپیوتری، شود یا حداقل به طور موثر تکمیل شود. با این حال، تا زمانی که افراد کسب و کارها مجبور به رقابت با یکدیگر در یک بازار پویا باشند، بعید است که تمایل اساسی برای پیشبینی رویدادهای آینده از بین برود.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | اسفند 2, 1401 | مدیریت
نقش کارآفرین در جامعه چیست؟ نقش کارآفرینی را چگونه تعریف کنیم ؟
واژه کارآفرینی به یک اصطلاح چتر برای طیف وسیعی از حرفهها تبدیل شده است که به طور سنتی جدا از یکدیگر انجام میشدهاند. در ابتدایی ترین تعریف خود، به فرآیندی اشاره دارد که شامل ریسک پذیری و ایجاد یک شرکت استارتاپ یا سرمایه گذاری تجاری جدید است. نقش کارآفرینی در جامعه ما بسیار مهم است. کارآفرینان نه تنها شغل ایجاد می کنند، بلکه ستون فقرات توسعه اقتصادی، ارتقای اجتماعی هستند و راه را برای نوآوری هموار می کنند.
نقش کارآفرین در جامعه این است که با ارائه راه حلی برای مشکلات جامعه، از شانس خود استفاده کند و نوآور باشد. وقتی صحبت از آناتومی یک کارآفرین می شود، آنها را می توان به دو نوع مختلف تقسیم کرد – بنیانگذار رویایی و مدیر عملی. بنیانگذار رویایی مسئول چشم انداز یا ایده ای است که استارتاپ آنها در آینده چگونه خواهد بود. آنها همچنین مسئول پیشبرد کسب و کار و اطمینان از اجرای روان آن هستند. از سوی دیگر، مدیر عملی، مسئول نظارت بر عملیات روزانه است تا اطمینان حاصل کند که شرکت آنها پول خود را از دست نمی دهد و به طور موثر کار می کند.
کارآفرینان نقش ها و مسئولیت های زیادی دارند ، اما در نهایت، آنها یک هدف اصلی دارند و آن سودآوری است تا بتوانند ایده یا استارتاپ خود را تا ابد ادامه دهند. کارآفرینان کسانی هستند که قادر به ایجاد و مدیریت کسب و کار خود در همه جنبه ها هستند. آنها باید همه چیز را از تولید ایده، فروش، بازاریابی و مدیریت مالی انجام دهند. با این حال، آنها همچنین نشان دهنده برند شرکت های خود هستند، در حالی که تصمیم می گیرند در مورد محصولات و خدمات ارائه شده به بازار.
در حال حاضر، بسیاری از کسب و کارهای کوچک بیشتر بهجای شرکتهای مستقر، استارتآپ هستند. این نتیجه افزایش فعالیتهای کارآفرینی در سراسر جهان است و افراد بیشتری علاقه مند به ایفای نقش کارآفرینی و راهاندازی کسب و کارهای جدید هستند. کسب سود از طریق فرصت های سرمایه گذاری به جای فرصت های شغلی.
کارآفرینان نقش ها و مسئولیت های متنوعی دارند که باید از آنها مراقبت کنند. هر چه یک کارآفرین زمان و انرژی بیشتری را صرف یک پروژه کند، شانس موفقیت آن بیشتر است. در اینجا نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی ، نقش سرمایه گذاری خطرپذیر در ارتقای کارآفرینی را مورد بحث قرار خواهیم داد و نقش کارآفرین را نسبت به کسب و کار خود تعریف خواهیم کرد.
۱. کسب و کار را ایجاد و مدیریت می کند
نقش یک کارآفرین چیست؟ بیایید نقش کارآفرین را تعریف کنیم. اگر نقش کارآفرین را توصیف کنیم، در راس آن مدیریت موثر کسب و کار اوست. نقش اصلی کارآفرینی ایجاد و مدیریت یک کسب و کار است. آنها مسئول مکان یابی و ارزیابی فرصت های بازار، طراحی یک طرح تجاری، تامین منابع مالی، تاسیس کسب و کار یا شرکت و نظارت بر عملیات آن هستند.
کارآفرین محصولات یا خدمات کسب و کار را می فروشد تا از زحمات خود پول دربیاورد. آنها همچنین در فرآیند تولید و همچنین بازاریابی محصولات خود مشارکت دارند. کارآفرین باید برای تبدیل شدن به یک رهبر در صنعت یا حوزه خود قدم بردارد. آنها از شکست نمی ترسند، اما به پشتکار اعتقاد دارند، زیرا می دانند که موفقیت اغلب پس از شکست های زیادی به دست می آید.
مسئولیتهای یک کارآفرین در یک شرکت نوپا یا کسب و کار کوچک شامل یافتن تناسب محصول با بازار، برنامهریزی برای آینده، ایجاد روابط با مشتریان، مدیریت امور مالی و اطمینان از اینکه همه چیز به خوبی پیش میرود. بنابراین نقش یک کارآفرین در کسب و کار، به ویژه در مراحل اولیه، از اهمیت بالایی برخوردار است.
کارآفرینی مسیر شغلی جالبی است که باید طی کرد، زیرا اغلب فقط ایجاد یک محصول یا خدماتی نیست که مردم به آن نیاز دارند – بلکه توانایی شناسایی فرصتها در بازار قبل از هر کس دیگری است.
برای اینکه یک کارآفرین باشید، باید اعتماد به نفس، اخلاق کاری قوی، جاه طلبی برای موفقیت و همچنین هوش تجاری برای تحقق آن داشته باشید. کارآفرینی به ترکیبی از مهارت ها نیاز دارد که شامل خلاقیت، انعطاف پذیری و توانایی حل مسئله است. با این حال، کارآفرینان باید در مدیریت امور مالی و توسعه محصولات یا خدمات جدید نیز خوب باشند.
یک کارآفرین موفق کسی است که بتواند بین کار خود و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کند. آنها می توانند تعادل کار و زندگی سالم را حفظ کنند و در عین حال بر روی چیزهایی که می خواهند به دست آورند تمرکز کنند. یک کارآفرین میتواند از هر یک از چهار مدل اصلی برای راهاندازی یک شرکت جدید پیروی کند: تولید، خردهفروشی، فرانشیز، یا صدور مجوز. اینگونه است که یک کارآفرین می تواند برای خود کسب و کاری ایجاد کند.
۲. استخدام و استخدام کارمندان
سالهاست که کارآفرینی یک موضوع داغ در بازار بوده است و با تغییر جهان با گذشت زمان، نقش یک کارآفرین نیز تغییر میکند. آنها دیگر فقط به دنبال پول درآوردن نیستند، آنها همچنین به دنبال ایجاد تغییر در جامعه هستند.
همانطور که شرکت ها رشد می کنند، باید بتوانند افراد بیشتری را مدیریت کنند و کارمندان بیشتری جذب کنند. آنها باید کسب و کار خود را متحول کنند و کارآمدتر شوند، جایی که نقش “HR” یک کارآفرین مطرح می شود. این بدان معنی است که او باید بتواند بفهمد چه چیزی یک کسب و کار را هدایت می کند و چگونه بر تعداد کارمندان آنها تأثیر می گذارد. تامین نیروی انسانی موثر برای کسب و کار
نقش یک کارآفرین همچنین اطمینان از عدم ارتباط نادرست بین مدیران یک شرکت و تیم منابع انسانی آن است. باید فرآیندهای ارتباطی روشنی وجود داشته باشد تا همه بدانند چه اتفاقی در حال وقوع است. به عنوان یک کارآفرین، باید بدانید که چگونه بهترین افراد را برای شرکت خود جذب و استخدام کنید. اینجاست که نقش مدیر منابع انسانی به عنوان یک کارآفرین مشخص می شود.
شما باید مهارت های ارتباطی و استعداد عالی در استخدام داشته باشید و همچنین باید بتوانید حجم زیادی از داده ها را مدیریت کنید و نتایج کارمندان را ردیابی کنید. به عنوان یک کارآفرین، باید در مورد نحوه انجام مصاحبه های موثر و ارزیابی مهارت های کارکنان آموزش دیده باشید. همچنین باید بر علاقه به فرهنگ شرکت و همچنین محیط آن تاکید کنید. مدیریت منابع انسانی یک نقش کلیدی برای هر کارآفرین در مراحل ابتدایی یک شرکت است . شما باید انواع مختلف نقش های کارآفرین را درک کنید و مطمئن شوید که کارکنان درگیر، با انگیزه و احساس قدردانی هستند.
یک کارآفرین باید بتواند هم روابط مدیریت و هم با کارکنان را اداره کند. او می تواند یک فرهنگ مبتنی بر عملکرد را تنظیم کند و مطمئن شود که کارکنان انگیزه های مناسبی دارند تا برای کار سخت خود پاداش بگیرند. برای مدیریت منابع انسانی به عنوان یک کارآفرین، فرد باید توانایی ایجاد اعتماد، ایجاد روابط و تشکیل یک تیم کارآمد را داشته باشد.
۳. استراتژی شرکت را برنامه ریزی کنید
نقش یک کارآفرین در یک شرکت چیست؟ پاسخ به این سوال بسته به نوع کسب و کار و استراتژی آن می تواند بسیار متفاوت باشد. “استراتژی کسب و کار” به فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی و اجرای فعالیت های تجاری یک سازمان به منظور دستیابی به اهداف آن در محیط صنعت یا بازار آن اشاره دارد.
نقش یک کارآفرین در ایجاد یک استراتژی تجاری موفق اغلب دست کم گرفته می شود، زیرا مردم فقط چیزی را می خواهند که فوراً برای آنها پول درآورد، اما چیزهای بسیار بیشتری از دانستن چگونگی کسب درآمد در کوتاه مدت در آن وجود دارد.
کارآفرینی یک اصطلاح گسترده است که تعاریف مختلفی را در بر می گیرد. با این حال، یک تعریف اصلی از کارآفرینی چیزی است که زمانی اتفاق میافتد که افراد برای تولید محصولات یا خدمات جدید ریسک میکنند، نه اینکه به چیزی که در حال حاضر وجود دارد بدون اینکه خطری را به خطر بیندازند، تکیه کنند. استراتژی شرکت به منظور حفظ مرتبط بودن در بازار اهمیت فزاینده ای پیدا می کند. مهم است که آنها هنر خود را به روز نگه دارند و در عین حال بر روی نقاط قوت خود نیز بازی کنند.
کارآفرینان سازندگان تغییر هستند و چشم انداز آنها استراتژی شرکت را هدایت می کند. اما کارآفرینان همچنین باید موانعی مانند سیاستهای شرکتی که برای رسیدن به هدفشان مناسب نیستند یا یافتن بودجه برای یک پروژه جدید کار کنند.
یک استراتژی خوب تضمین می کند که یک کارآفرین می تواند بودجه پیدا کند، موفقیت اولیه را تجربه کند، برای مشتریان و کارمندان ارزش ایجاد کند، یک مدل کسب و کار پایدار ایجاد کند و در طول زمان رشد کند. استراتژی کسب و کار موفق همه چیز در مورد انتخاب بازار مناسب و یافتن مشتریان مناسب است و نقش یک کارآفرین این است که به هر دو فکر کند.
کارآفرینان نقش اساسی در استراتژی کسب و کار موفق دارند. راه های زیادی برای اندیشیدن به موفقیت وجود دارد که از نظر چارچوب زمانی و نتایج متفاوت است. اما کسبوکارهای موفق آنهایی هستند که چشمانداز روشنی دارند و به آن وفادار میمانند در حالی که مشتریان خود را در طول زمان افزایش میدهند.
۴. اهداف شرکت را توسعه دهید
کارآفرینی یک شغل نیست، یک روش زندگی است. و برای بسیاری از مردم، این به معنای آن است که تجملات خود را در معرض خطر قرار دهند تا برای یک زندگی موفق سخت تلاش کنند. مسئولیت اصلی کارآفرین در قبال کسب و کار خود تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. اما گفتن هدف گذاری آسان تر از انجام آن است. ایجاد یک برنامه اقدام می تواند دشوار باشد و پیدا کردن برنامه مناسب می تواند حتی سخت تر باشد. چه چیزی شما را از همه کسانی که گیر کرده اند جدا می کند؟
برخی از افراد با ذهنیت کارآفرینی به دنیا می آیند در حالی که برخی دیگر به کمک نیاز دارند تا بفهمند چه می خواهند و چگونه به آن دست یابند. کوچ های کارآفرینی در بازار موجود هستند تا با ایجاد برنامه های عملیاتی و توسعه مهارت های هوش هیجانی به افراد کمک کنند تا اهداف خود را تعیین کرده و به آنها دست یابند .
نقش کارآفرین شامل آوردن چیزی جدید و تازه به جهان است که یک مشکل را حل می کند یا بر یک چالش غلبه می کند. هدف کارآفرین ایجاد شرکتی است که بتواند به رشد خود ادامه دهد و در نهایت خود را به عنوان یک رهبر صنعت معرفی کند. به عنوان یک کارآفرین، هدف شما ایجاد شرکتی است که دارای یک مدل تجاری پایدار و مقیاس پذیر باشد. یک کارآفرین موفق باید بر پتانسیل بازار، تنوع محصول یا خدمات و پتانسیل رشد خود تمرکز کند.
یکی از راه هایی که می توانید مطمئن شوید که شرکت شما با اهداف مقیاس پذیر ساخته شده است، صحبت با یک مربی است. او به شما کمک می کند تا دریابید که گام های بعدی شما برای ایجاد یک مدل کسب و کار پایدارتر چه باید باشد. همچنین میتوانید از نرمافزار برای نظارت بر اهداف خود و جایگاهی که در مقابل اهداف خود دارید استفاده کنید.
وقتی یک کارآفرین هدفی روشن و بلندپروازانه داشته باشد، میتواند به او کمک کند تا روی کاری که به بهترین شکل انجام میدهد تمرکز کند – خلاق بودن و ارائه ایدههای جدید. هنگامی که هدف نهایی مشخص نیست، شرکت می تواند تمرکز نداشته باشد که می تواند منجر به از دست دادن سود و کارمندان کلیدی شود.
۵. ریسک های حساب شده برای رسیدن به هدف
ایده ریسکهای حساب شده برای کارآفرینان جدید نیست، اما همچنان نقش مهمی در زندگی کارآفرینان دارد زیرا به رشد سریعتر از سایر افراد کمک میکند. کارآفرینان اهمیت ریسک های حساب شده را درک می کنند زیرا می دانند که شکست به این معنا نیست که هیچ امیدی برای کسب و کار آنها وجود ندارد.
همچنین برای شما مهم است که قبل از هر نوع ریسکی از هزینه های فرصت به عنوان بخشی از محاسبه ریسک و پاداش آگاه باشید. هزینه های فرصت اغلب در زمینه کسب و کار و سرمایه گذاری مورد بحث قرار می گیرد. با این حال، کارآفرینان در هنگام تصمیم گیری در مورد نحوه تخصیص زمان و منابع خود باید هزینه های فرصت را نیز در نظر بگیرند.
هزینههای فرصت با توجه به اینکه از انجام یک اقدام خاص چه چیزی به دست میآورید محاسبه میشود و اگر آن اقدام انجام نمیشد چقدر ضرر میکردید. وقتی کارآفرینان به کسب و کار خود به عنوان یک دارایی فکر می کنند، باید هزینه های فرصت هر تصمیمی را که می گیرند همراه با ریسک هر تصمیم در نظر بگیرند.
ریسکهای محاسبهشده شامل یک ایده روشن از اتفاقی است که اگر رویداد رخ ندهد. به عنوان مثال، اگر شما یک کسب و کار را اداره می کردید، می توانید بر اساس میزان عملکرد بازار در آن زمان، احتمال موفقیت یا عدم موفقیت کسب و کار خود را محاسبه کنید. اگر شانس موفقیت زیادی وجود دارد، پس میخواهید حرکت کنید و پول خود را وارد کنید. با این حال، اگرچه محاسبه ریسکها برای برنامهریزی استراتژیک و تصمیمگیری عالی است، ممکن است همیشه به نفع شما نباشد. به یاد داشته باشید، “بدون ریسک هیچ پاداشی وجود ندارد” و ریسک های حساب شده برای رشد، نقش مهمی برای کارآفرین است.
۶. یادگیری در مورد تجارت، صنعت و رقابت
برای موفقیت در کسب و کار، یکی از نقش های اصلی یک کارآفرین این است که در مورد صنعت خود بیاموزد تا بتواند به طور کلی در مورد کسب و کار دانش کسب کند. آنها باید از اتفاقاتی که در بازار می افتد آگاه باشند و قبل از اینکه همه چیز را با نام تجاری، بازاریابی و فروش انجام دهند، مشخص کنند که چه چیزی شرکت شما را متمایز می کند.
یک کارآفرین همچنین باید در مورد نحوه عملکرد صنعت خود به طور کلی بداند. آنها باید بدانند روندها و فرصت ها چیست تا بتوانند از رقبا جلوتر بمانند. علاوه بر این، برای یک کارآفرین مهم است که در مورد بازار و فرهنگ جایی که در آن فعالیت می کند، بیاموزد. این را می توان با شرکت در رویدادها، پیوستن به انجمن ها و گوش دادن به پادکست ها انجام داد. به عنوان یک کارآفرین، باید در مورد رقابتی که در آن حضور دارید نیز یاد بگیرید. به عنوان مثال، اگر رستورانی را در یک منطقه رقابتی مانند نیویورک یا لندن اداره می کنید، باید بدانید چه کسی صاحب رستوران در همان فضا است. USP آنها چیست
۷. بازاریابی و فروش را بیاموزید
نقش یک کارآفرین اغلب به اشتباه درک می شود. نقش اصلی یک کارآفرین تنها در مورد ایده کسب و کار آنها نیست، بلکه بازاریابی است که باید انجام شود تا آنها موفق شوند.
کارآفرین کسی است که خالق یک کسب و کار جدید است، عملیات و امور مالی آن را مدیریت میکند و تمام ریسکهای مرتبط با آن را به عهده میگیرد. کارآفرین کسب و کار را با یک ایده شروع می کند، ماموریتی برای ارائه خدمات یا محصولات ارزشمند به مشتریان، و اغلب اشتیاق زیادی برای محصول یا خدمات خود دارد. از آنجایی که کارآفرینان معمولاً در زمینه تخصص خود متخصص نیستند یا به یک صنعت خاص متعهد نیستند، باید در مورد فروش و بازاریابی بیاموزند تا سهم بازار را به دست آورند و در طول زمان رقابتی باقی بمانند.
با درک نحوه تفکر مصرفکنندگان، کارآفرینان میتوانند پیامهای قانعکنندهای ایجاد کنند که از طریق پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و کمپینهای بازاریابی دهان به دهان مانند آتش پخش میشوند. شما به عنوان یک کارآفرین باید در فروش مهارت داشته باشید تا در کسب و کار درآمد کسب کنید. کارآفرینان به دانش تاکتیکهای فروش و بازاریابی نیاز دارند که بتواند به رشد سریعتر کسبوکارشان کمک کند. شما همچنین باید بتوانید نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید تا بتوانید پیشرفت کنید و بهترین تلاش خود را انجام دهید.
در حالی که یک کارآفرین ممکن است سابقه ای در فروش یا بازاریابی نداشته باشد، باید این مهارت ها را بیاموزد تا در بازار رقابتی بماند. بازاریابی، شامل تبلیغات، برندسازی و بهینه سازی محتوا است. مرحله بعدی فروش است. وقتی نوبت به فروش می رسد، باید تیمی از افراد بسازید که فرآیند را از جستجو یا تماس سرد تا بسته شدن معاملات هدایت کنند.
۸. بودجه و مالی
برخی از مهم ترین نقش های یک کارآفرین شامل خرید تجهیزات، بازاریابی، توسعه یک طرح کسب و کار و ایجاد بودجه مالی است. بودجه مالی یک کارآفرین جایی است که او تصمیم میگیرد چه مقدار پول باید برای هزینههای مختلف مانند اجاره، حقوق و سایر هزینههای مرتبط با کسبوکار خود خرج کند.
گسترش کسب و کار شما می تواند یک کار دلهره آور باشد، به خصوص اگر تازه شروع کرده اید. برای رشد موفقیت آمیز کسب و کار خود و رسیدن به سطح بعدی، باید بفهمید که از نظر پول و منابع به چه چیزی نیاز دارید. به عنوان یک صاحب کسب و کار، باید پول خود را بودجه بندی کنید و بدانید که برای چه چیزی خرج می کنید. همچنین باید مطمئن شوید که میدانید پول به کجا میرود، بدون اینکه از اشخاص ثالثی کمک بگیرید که ممکن است اطلاعات نادرستی در مورد جریان نقدی شرکت و سرمایه در گردش مورد نیاز شرکت ارائه دهند.
انتهای مطلب/ منبع