توسط علیرضا روهنده | مهر 22, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
در عصر حاضر، اگر می خواهید برند خود را ایجاد کنید، رسانه های اجتماعی دیگر اختیاری نیستند. این یک الزام مطلق و یک راه ضروری است که نه تنها به مخاطبان هدف خود، بدون توجه به جمعیت شناسی که به آن تعلق دارند، دست یابید، بلکه از هر کجا و در هر زمان با آنها ارتباط برقرار کنید. به علاوه، شرکتهای بزرگ فناوری با ارتقاء و بهروزرسانی مداوم خود، استفاده از ابزار، منابع و ویژگیهای مورد نیاز برای ایجاد محتوا و حفظ حضور خوب در رسانههای اجتماعی را برای ما آسانتر از همیشه میکنند.
قبل از اینکه عمیق تر به موضوع بپردازیم، ابتدا آن را تعریف می کنیم. به بیان ساده، استراتژی رسانه های اجتماعی اساساً خلاصه ای از هر کاری است که قصد دارید انجام دهید و در حساب های رسانه های اجتماعی خود به دست آورید. به عبارت دیگر، اهدافی که می خواهید در پلت فرم به آنها برسید و اینکه چگونه برای انجام آن برنامه ریزی می کنید.
۱.اهداف خود را مشخص کنید
ابتدا از خود بپرسید “چرا؟” این به اهداف شما چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت اشاره دارد. چرا در شبکه های اجتماعی حضور دارید؟ در زیر متداول ترین اهداف آمده است:
- تولید سرنخ
- افزایش درآمد
- افزایش آگاهی از برند
- تقویت مشارکت جامعه
- بهبود روابط عمومی
- ارائه پشتیبانی
توجه داشته باشید که می توانید بیش از یک هدف داشته باشید و این کاملاً خوب است. با توجه به آنچه گفته شد، توصیه می شود برای به دست آوردن نتایج بهتر روی مقدار واقعی تمرکز کنید. این بدان معناست که هر چه تیم شما کوچکتر باشد، می توانید اهداف کمتری را به طور همزمان به بشقاب خود اضافه کنید.
به خاطر داشته باشید که این گام اول برای آنچه در مرحله بعدی خواهد آمد بسیار مهم است. به عنوان مثال، اگر هدف شما این است که ترافیک بیشتری را به وب سایت خود هدایت کنید، پس باید روی ایجاد وب سایت خود تا حد امکان کاربر پسند کار کنید. اما، اگر هدف شما افزایش تعامل است، باید تمرکز خود را به محتوای خلاقانه تغییر دهید.
۲. مخاطب هدف خود را شناسایی کنید
ضرب المثل معروفی وجود دارد که می گوید: “اگر می خواهی همه را راضی کنی، در نهایت هیچ کس را راضی نمی کنی.” نکته مهم در اینجا این است که شما نمی توانید محتوایی ایجاد کنید که همه دوست داشته باشند. شما باید جایگاه خود را بسازید. بنابراین، دانستن اینکه مخاطبان شما چه کسانی هستند و وقت گذاشتن برای درک بهتر آنها بسیار مهم است. به این ترتیب، میتوانید تضمین کنید که محتوایی ایجاد میکنید که به احتمال زیاد آنها به طور مثبت با آن درگیر میشوند و همچنین شانس بازدیدکنندگان صفحه شما را برای تبدیل شدن به فالوور و در نهایت مشتری افزایش میدهد.
ابزارهای زیادی وجود دارد، چه پولی و چه رایگان، که میتوانید به صورت آنلاین پیدا کنید و به جمعآوری دادهها و تجزیه و تحلیل آنها کمک کنید. اصلی ترین ویژگی هایی که باید در نظر بگیرید سن، جنسیت و مکان است. اگرچه، شما نباید در اینجا متوقف شوید. توصیه می شود مواردی مانند پیشینه اقتصادی، منافع، متوسط درآمد و غیره را نیز در نظر بگیرید. یک قانون کلی دیگر که باید رعایت کنید این است که هرگز در مورد مخاطبان خود فرضیات را به کار نبرید، حقیقت در دادههایی است که در اختیار شماست.
۳. KPI های خود را تعریف کنید
بسیار مهم است که رسانه های اجتماعی شما مبتنی بر داده باشند. این مستلزم آن است که شما بر روی معیاری که واقعا مهم است تمرکز کنید. ما به اعدادی اشاره می کنیم که با استفاده از آنها می توانید موفقیت خود را ردیابی کنید و بازگشت سرمایه (ROI) خود را اندازه گیری کنید، یعنی اینکه چقدر به اهداف تعریف شده قبلی خود نزدیک شده اید. شاخص های کلیدی عملکرد یا به اختصار KPI، همانطور که از نام آن پیداست، به شما می گوید که استراتژی رسانه های اجتماعی شما در این پلتفرم ها چقدر خوب عمل می کند. در زیر، متداول ترین KPI آمده است:
- تعامل: تعداد کل تعاملات اجتماعی تقسیم بر تعداد کل برداشت ها
- بازدید: تعداد بازدید از نمایه شما
- بازدیدها: تعداد کل بازدیدهای یک پست
- لایک ها: تعداد کل لایک ها
۴. محتوای خود را متنوع کنید
یکی از فرمولهایی که میتوان از آن برای تنوع محتوا استفاده کرد، ایجاد تعادل بین اطلاعرسانی، سرگرمی و فروش است. نیازی به گفتن نیست که تولید محتوا یک فرآیند کامل است که به طیف گسترده ای از مهارت های فنی و نرم نیاز دارد. در حالت ایده آل، شما به اعضای تیم با زمینه های مختلف مانند طراحی، نویسندگی، بازاریابی و غیره نیاز دارید تا محتوای رسانه های اجتماعی خود را با دقت ایجاد کنید.
علاوه بر این، تقویم محتوا ممکن است مفید باشد. آنها به صورت رایگان در دسترس هستند و می توان به صورت آفلاین و آنلاین به آنها دسترسی داشت. آنها به شما کمک می کنند تا محتوای خود را از قبل آماده کنید، آنها را برنامه ریزی کنید و در نهایت آنها را در زمان مقرر منتشر کنید.
جمع بندی
درست است که سخت کوشی نتیجه می دهد، اما سخت کوشی بدون حضور مناسب در شبکه های اجتماعی نیز نتیجه نخواهد داد. از این رو، ارزش آن را دارد که پول، زمان و تلاش خود را صرف کنید و یک استراتژی دقیق رسانه اجتماعی را که برای برند خاص شما بهترین است، برنامه ریزی کنید. این سرمایه گذاری است که مطمئناً در نهایت نتیجه خواهد داد.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | تیر 10, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
بازاریابی عملکرد به عنوان چتری برای طیف وسیعی از استراتژی های تبلیغات آنلاین تبدیل شده است که تأثیر زیادی دارند. بدون شک اخیراً اصطلاح “بازاریابی عملکرد” را در سطح وب زیاد شنیده اید. اگر می خواهید دقیقاً یاد بگیرید که بازاریابی عملکرد چیست تا بتوانید از آن در تلاش های بازاریابی خود استفاده کنید، در جای مناسبی هستید.
بازاریابی عملکردی چیست؟
بازاریابی عملکرد خوب، بازاریابی مبتنی بر عملکرد است. عملکرد به نتایج مورد نظر شما مانند سرنخ، فروش یا دانلود اشاره دارد و شما به ازای هر نتیجه هزینه پرداخت می کنید. این به طور فزاینده ای محبوب می شود زیرا می توانید یک کمپین بازاریابی بسیار هدفمند را اجرا کنید که ROI مبتنی بر عملکرد را ارائه می دهد. کارکرد آن با شرکتهای وابسته و تبلیغکنندگان شخص ثالث است که در آن بازاریاب فقط برای اقدامات دلخواه به تبلیغکننده پول میپردازد. به این ترتیب، بازاریاب مطمئن است که بودجه آنها به خوبی خرج شده است، زیرا آنها برای اقداماتی که منجر به تبدیل می شوند، هزینه می پردازند.
بازاریابی مبتنی بر عملکرد به لطف سیستمهای کاملاً قابل ردیابی، اندازهگیری و شفافی که تبلیغکنندگان و شرکتهای وابسته استفاده میکنند امکانپذیر است. میتوانید کل سفر خریدار را برای مشتریان فردی ببینید و از بینشها برای تنظیم دقیق کمپین خود استفاده کنید، همانطور که تصمیم میگیرید پول خود را برای کسب نتایج بهتر در کجا سرمایهگذاری کنید. به زبان ساده، در حال حاضر هیچ فرصت دیگری برای جذب مشتری مانند آن وجود ندارد.
محبوب ترین انواع بازاریابی عملکردی
در بازاریابی دیجیتال، چندین حوزه در “بازاریابی عملکرد دیجیتال” قرار می گیرند و هر یک از آنها کمی متفاوت است، به این معنی که بازاریابی عملکرد در هر مکانی که آن را پیدا می کنید یکسان نیست. در جایی که یک برند انتخاب می کند فقط از یک یا دو حوزه استفاده کند، دیگری از چندین حوزه در یک کمپین پیچیده با بخش های متحرک بسیاری برای رسیدن به اهداف بازاریابی خود استفاده می کند. در اینجا محبوب ترین کانال های بازاریابی عملکردی هستند که باید در مورد آنها بدانید:
بازاریابی وابسته
بازاریابی وابسته به هر شکلی از بازاریابی گفته میشود که در آن برند به تبلیغکننده وابسته است و برای اقدامات مورد نظر مانند کلیک کردن، سرنخها یا فروش هزینه میپردازد. این یک برد-برد برای هر دو طرف است و بازاریابان فقط برای نتایج و شرکت های وابسته از روش های بسیار هدفمند برای اجرای کمپین های مؤثر هزینه می کنند. رایج ترین روش های پرداخت برای بازاریابی وابسته عبارتند از پرداخت به ازای کلیک (PPC)، پرداخت به ازای سرنخ (PPL) و پرداخت به ازای فروش (PPS).
نمونه ای از بازاریابی وابسته، برنامه وابسته آمازون است. بسیاری از وبلاگ نویسان و اینفلوئنسرها به عنوان شرکت های وابسته به آمازون ثبت شده اند. هنگامی که آنها یک محصول آمازون را در وب سایت یا کانال های رسانه های اجتماعی خود توصیه می کنند و پیوندی را درج می کنند، کمیسیون کمی دریافت می کنند.
تبلیغات بومی
تبلیغات بومی نوعی رسانه پولی است که با شکل و عملکرد سایتی که در آن استفاده میشود مطابقت دارد، مانند اخبار یا رسانههای اجتماعی. برخلاف تبلیغات نمایشی و بنری، تبلیغات بومی شبیه تبلیغات معمولی نیستند. در عوض، ظاهر و احساس سایتی را که در آن قرار گرفته اند دنبال می کنند.
تبلیغات بومی را می توان به صورت پویا بر اساس رفتار مشاهده، به عنوان مثال به عنوان خواندن توصیه شده، به کاربران ارائه داد. بسیاری از پلتفرمها و نشریات رسانههای آنلاین، تبلیغات بومی را در قالب مقالات، اینفوگرافیکها و ویدئوهایی ارائه میکنند که با لحن و سبک ویرایشی سایتی که در آن قرار میگیرند، همسو میشوند.
محتوای حمایت شده
محتوای حمایت شده اغلب توسط اینفلوئنسرها استفاده می شود که در ازای دریافت غرامت، برندی را تبلیغ می کنند. معمولاً شامل قرار دادن یک مقاله یا پست اجتماعی اختصاصی برای تبلیغ یک محصول یا خدمات است. اگر یک اینفلوئنسر بتواند ثابت کند که دنبال کنندگان اختصاصی دارد که با مخاطبان هدف یک برند مطابقت دارد، یک بازاریاب می تواند از محبوبیت اینفلوئنسر به نفع خود با دستیابی به مشتریان بالقوه بسیار درگیر استفاده کند. به عنوان مثال، تعداد زیادی از اینفلوئنسرهای یوتیوب وجود دارند که مکانهای حمایتشده را به برندهایی ارائه میدهند که دنبالکنندگان وفادار آنها جذابیت پیدا میکنند.
بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
یکی از محبوب ترین انواع تبلیغات آنلاین، بازاریابی رسانه های اجتماعی، پایگاه کاربری گسترده و متنوعی را برای هدف قرار دادن مخاطبان مورد نظر شما ارائه می دهد. در بازاریابی رسانههای اجتماعی پولی، شرکتها میتوانند با پرداخت هزینه به مشتریان بالقوه بر اساس نمایههای رسانههای اجتماعی و جمعیتشناختی خود، به آنها تبلیغات کنند.
تبلیغات به مخاطبان هدف نشان داده می شود که احتمالاً از طریق لایک، اشتراک گذاری و کلیک درگیر هستند. فیس بوک محبوب ترین سایت رسانه اجتماعی برای تبلیغات اجتماعی پولی است. با حدود ۲.۸ میلیارد کاربر فعال ماهانه، شرکت های جهانی تا فروشندگان مستقل محلی کمپین های تبلیغاتی را در سایت ها اجرا می کنند تا به مشتریان بالقوه خود دسترسی پیدا کنند.
بازاریابی موتورهای جستجو
بازاریابی موتورهای جستجو (SEM) ابزار قدرتمند دیگری برای دستیابی به مخاطبان هدف است. SEM از کلمات کلیدی برای هدف قرار دادن کاربران با قرار دادن تبلیغات مرتبط در نتایج جستجو استفاده می کند. بازاریابان به ازای هر کلیک به صفحه فرود خود (PPC) به تبلیغ کننده پرداخت می کنند. بازاریابانی که از تبلیغات گوگل برای نمایش تبلیغات خود در صفحات نتایج موتورهای جستجو (SERP) استفاده میکنند، از دسترسی گسترده این پلتفرم استفاده میکنند، با ۴۰۰۰۰ جستجو در هر ثانیه و برآورد ۱.۲ تریلیون جستجو در سال.
بازاریابی ارجاعی
وقتی مشتریان در ازای دریافت غرامت از طریق دهان به دهان توصیه هایی می کنند. مانند تخفیف یا محصولات رایگان بازاریابی ارجاعی است. بازاریابی ارجاعی ابزار قدرتمندی است زیرا یک برند می تواند از پایگاه مشتریان موجود خود استفاده کند. هر زمان که در سرویس جدیدی ثبت نام کردید و با ثبت نام دوستتان تخفیف دریافت کردید، این بازاریابی ارجاعی است.
نکات مهم برای استفاده حداکثری از بازاریابی عملکردی
۱.یک صفحه فرود طراحی کنید
در بسیاری از مواقع، بازاریابی عملکرد مربوط به هدایت بازدیدکنندگان به صفحات وب است. یک صفحه فرود با فکر ضعیف اغلب عامل تعیین کننده بین تبدیل و فرصت از دست رفته است. همیشه کمپینهای خود را قبل از انتشار آنها آزمایش کنید. اطمینان حاصل کنید که همه پیوندها به درستی کار می کنند و مطمئن شوید که محتوا، انتشارات و پیشنهادات شما به روز هستند. عملکرد صفحات فرود خود را مانند یک شاهین ردیابی کنید و افراد ضعیف را به روز کنید.
۲. منابع ترافیک خود را با دقت انتخاب کنید
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، بازاریابی عملکرد بسته به نوع متفاوت است، بنابراین برای بهترین شانس موفقیت، شرکای وابسته را با دقت انتخاب کنید. از تبلیغ کنندگان معتبر برای نمایش تبلیغات و محتوای خود استفاده کنید تا خریداران بالقوه به شما اعتماد کنند و ارتباطات مثبتی با برند ایجاد کنند.
۳. به طور مداوم عملکرد را پیگیری و بهینه کنید
هنگامی که یک کمپین بازاریابی عملکردی را اجرا می کنید، در کمترین زمان مملو از داده ها خواهید شد. این داده ها به شما بینشی در مورد اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست، می دهد. Attribution تلفن همراه در مقابل دسکتاپ، هزینه به ازای هر کلیک (CPC) و غیره همگی نقاط داده ارزشمندی را برای بهینه سازی کمپین شما و رسیدن به اهداف خود ارائه می دهند . اندازه گیری عملکرد یک کتری ماهی دیگر است، به همین دلیل است که ما این راهنمای مفید را با همه چیزهایی که برای ردیابی موثر کمپین بازاریابی عملکرد خود باید بدانید، گردآوری کرده ایم.
۴. برای رسیدن به هدف خود به مرور، بهینه سازی و تکرار ادامه دهید
چه یک مربی بازاریابی عملکرد باشید و چه تازه شروع به کار کرده اید، همیشه فضایی برای بررسی کمپین خود، بهینه سازی آن و یافتن راه موثرتری برای رسیدن به هدفتان وجود دارد. هنگامی که برای شروع کمپین خود آماده هستید، یا اگر کمپین شما در حال انجام است، لحظه ای را به بررسی ادغام های Mediatool اختصاص دهید. ما ویژگیهای قدرتمندی برای یکپارچهسازی دادهها داریم – از جمله گوگل، فیسبوک، اینستاگرام، و لینکدین و به راحتی کمپین شما را ردیابی و تجزیه و تحلیل میکنیم، بهعلاوه تعداد زیادی ویژگی واقعا مفید دیگر همه در یک پلتفرم با کاربری آسان.
چگونه نتایج بازاریابی عملکرد را اندازه گیری کنیم
درگیر شدن در گفتگوهایی که تاثیر استراتژی بازاریابی شما را زیر سوال می برند یا به چالش می کشند، برای بازاریابان دیجیتال چیز جدیدی نیست. تنظیم KPIهای مناسب و ردیابی معیارهای مناسب می تواند به شما کمک کند تأثیر بازاریابی بر عملکرد مالی شرکت را نشان دهید. و مکالمات بازاریابی مبتنی بر روده را با تصمیمات معنی دار و مبتنی بر داده جایگزین کنید.
چگونه نتایج بازاریابی را با معیارهای عملی اندازه گیری کنیم
هنگام تنظیم KPI، با اهداف کسب و کار خود شروع کنید. اهدافی که به اندازه کافی مشخص نیستند می توانند منجر به از دست دادن فرصت های کسب و کار و نگاه نکردن یا گرفتن داده های مناسب شوند. در حالی که ممکن است چندین معیار را ردیابی کنید، فقط مهم ترین آنها باید به عنوان KPI استفاده شوند. در اینجا چند KPI رایج برای بازاریابی و جایی که ممکن است از آنها استفاده شود آورده شده است:
نرخ تبدیل: نرخ تبدیل، درصد مشتریانی را که اقدامی خاص و دلخواه انجام می دهند، اندازه گیری می کند. این می تواند کلیک کردن از طریق یک تبلیغ پولی، ثبت نام در یک خبرنامه یا شروع یک آزمایش رایگان باشد. احتمالاً مجبور خواهید بود چندین تبدیل را در قیف های بازاریابی خود ردیابی کنید، بنابراین مطمئن شوید که این معیار را با اهداف خود همسو می کنید.
CAC : هزینه جذب مشتری با تقسیم تمام هزینه های صرف شده برای تلاش برای به دست آوردن مشتریان جدید بر تعداد مشتریان جدیدی که در دوره ای که پول خرج شده است، محاسبه می شود. اغلب به عنوان معیاری برای تعیین اثربخشی بازاریابی استفاده می شود.
CLTV: ارزش طول عمر مشتری با ضرب میانگین ارزش خرید در میانگین دفعات خرید محاسبه میشود، سپس نتیجه را در میانگین مدت زمانی که مشتری با برند شما میماند ضرب میکند. دانستن CLTV به شما کمک می کند تا تعیین کنید چقدر می توانید برای جذب مشتری هزینه کنید.
مجموعه ابزار ردیابی بازاریابی عملکرد شما
اکنون، بیش از هر زمان دیگری، کسب و کارها باید بدانند که کدام تلاشهای بازاریابی باعث حرکت سوزن میشوند. این به معنای زیر نظر گرفتن دقیق نتایج در زمان واقعی و تنظیم بودجه و تاکتیک ها بر اساس آن است. البته گفتن این کار ساده تر از انجام آن است، ردیابی کمپین های متعدد در زمان واقعی می تواند بسیار پیچیده باشد.
برای حرکت با اطمینان بیشتر و حفظ کمپین ها در مسیر، بازاریابان باید پشته فناوری بازاریابی خود را دوباره بررسی کنند و شروع به رفع شکاف ها کنند. چند ابزار برنامه ریزی و ردیابی رسانه وجود دارد که می تواند به شما کمک کند بدون از دست دادن ذهن خود به اهداف خود برسید.
تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل. یافتن بازاریاب که از محصول تجزیه و تحلیل وب گوگل اطلاعی نداشته باشد دشوار است. در واقع، تسلط بر گوگل آنالیتیکس ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها برای یک بازاریاب مدرن باشد. زمانی که گوگل آنالیتیکس به درستی استفاده شود، ابزاری قدرتمند برای ردیابی، مقایسه و گزارش در مورد کمپین های بازاریابی است. با این حال، با وجود داده های زیادی که با یک کلیک در دسترس است، اغلب ممکن است بسیار پیچیده یا فنی باشد. برای به دست آوردن ارزش بیشتر از راه اندازی GA خود، این روش ها را اجرا کنید:
- اهداف خرد و کلان برای ردیابی تبدیل ها در سایت خود ایجاد کنید
- برای ارائه زمینه بیشتر پیرامون رویدادها یا تغییرات کلیدی، حاشیه نویسی اضافه کنید
- ردیابی کمپین مناسب را با پیوندهای برچسب گذاری شده تنظیم کنید
- اعلانهای رویداد اطلاعاتی را تنظیم کنید تا از فعالیت غیرعادی سایت مطلع شوید
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | تیر 7, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
تفاوت اصلی بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی در رویکرد بازاریابی آنها است. بازاریابی عملکردی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال نتیجه محور است. بازاریابی دیجیتال اصطلاح بزرگی است که برند را تبلیغ می کند، محصول را می فروشد و مشتریان بالقوه را با استفاده از کانال های مختلف به هم متصل می کند. دیجیتال مارکتینگ مدل ها، استراتژی ها و کانال های پرداخت مختلفی دارد.
بازاریابی عملکرد بهینه سازی این کانال ها و استراتژی هاست. بازاریابی عملکردی اهداف کوتاه مدتی نسبت به بازاریابی دیجیتال دارد. اندازه گیری معیارهای بازاریابی عملکرد آسان است. بازاریابی عملکرد سریع ترین و قابل مشاهده ترین نتیجه را دارد. بازاریابی دیجیتال در مقایسه با بازاریابی عملکردی زمان می برد تا نتیجه ای حاصل شود.
بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی چیست؟
دیجیتال مارکتینگ بازاریابی آنلاین برای اتصال مشتریان بالقوه با استفاده از اینترنت است. دیجیتال مارکتینگ برای افزایش حضور دیجیتالی یک کسب و کار استفاده می شود. یعنی هدایت ترافیک به یک وب سایت با استفاده از ابزارهای دیجیتال. برخی از ابزارهای دیجیتال عبارتند از رسانه های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی موتورهای جستجو، تبلیغات نمایشی، بازاریابی ویدئویی، بازاریابی موبایلی و تبلیغات پرداخت به ازای کلیک. بازاریابی دیجیتال بر تولید سرنخ، تبدیل، آگاهی از برند و دسترسی تمرکز دارد.
بازاریابی عملکرد شکل خاصی از تبلیغات رسانه های دیجیتال است. بازاریابی عملکرد کسب و کاری است که بر اساس اقدامات مشتریان مانند کلیک ها، فروش ها و سرنخ ها استوار است. در بازاریابی عملکرد، بازاریابان باید بودجه و برداشت مناسب را برای کمپین ها تعیین کنند و کمپین را برای تجزیه و تحلیل نتیجه پیگیری کنند. به طور خلاصه، بازاریابی عملکرد یک بازاریابی مبتنی بر عملکرد است. بازاریابی عملکرد با استفاده از رسانه های پولی مانند Google Adwords ، تبلیغات فیس بوک، تبلیغات لینکدین و تبلیغات بنری. بازاریابی عملکرد فقط بر تولید و تبدیل سرنخ تمرکز دارد. کانال های بازاریابی عملکردی عبارتند از تبلیغات بنری (نمایش)، تبلیغات بومی، بازاریابی محتوا، رسانه های اجتماعی و بازاریابی موتورهای جستجو (SEM).
معیارهای سنجش بازاریابی عملکرد
- Cost Per Mille (CPM) : هزینه نمایش هر ۱۰۰۰ بار تبلیغ دیجیتال به بینندگان است. بازاریابان کمتر روی این معیار تمرکز می کنند.
- هزینه به ازای کلیک (CPC) : هزینه کلیک هر بار بر روی تبلیغ توسط بیننده است.
- هزینه به ازای هر اقدام (CPA) : این عملکرد یک کمپین را با اقدام توسط مخاطب هدف مانند دانلود، اشتراک، ثبت نام و غیره اندازه گیری می کند.
- ارزش زمان عمر (LTV) : ارزش طول عمر هر مشتری است. هزینه های مورد انتظار هر مشتری
معیارهای سنجش دیجیتال مارکتینگ
- Bounce Rate : تعداد بازدیدکنندگان یک سایت و بدون انجام هیچ کاری است.
- بازدید از صفحه : تعداد کل صفحات مشاهده شده است.
- نرخ تبدیل : تعداد کل تبدیل ها از یک وب سایت خاص است.
- نرخ کلیک (CTR) : نسبت تعداد کل کلیک ها به تعداد کل بینندگان است.
انواع بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکرد جستجو: فرآیند پرداخت برای آگهی جستجویی است که در صفحه نتیجه موتور جستجو نشان داده شده است. ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند. با یافتن مخاطب هدف با کلمه کلیدی مناسب کار می کند.
بازاریابی عملکرد اجتماعی: عبارت است از تبلیغات پولی و پست های ارگانیک در رسانه های اجتماعی و همچنین بر محتوای با کیفیت بالا تمرکز می کند. محتوا باید برای مشتریان جذاب و تعاملی باشد.
بازاریابی عملکرد ناشر: این تبلیغ ناشر پولی است که در وبسایتها و برنامههایی که آگهیدهنده مالک آن نیست نشان داده میشود. همچنین ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند.
بازاریابی عملکرد وابسته: هدف آن این است که مشتریان را وادار به خرید محصولات و خدمات از تبلیغ کننده در ازای پورسانت کند. این کار را می توان با مشارکت با ناشران وابسته و تأثیرگذاران انجام داد.
انواع بازاریابی دیجیتال
بازاریابی محتوا: تولید محتوای باکیفیت و مفید است. انواع مختلف محتوا عبارتند از: وبلاگ ها، پست های رسانه های اجتماعی، ویدئوها، وبینارها، اینفوگرافیک ها، قالب ها، دیتاشیت ها و گزارش ها. مطالب مفیدی را برای مخاطبان منتشر کنید.
بازاریابی موتورهای جستجو: فرآیندی است که وب سایت شما را در بالای صفحه نتایج موتور جستجو قرار می دهد. کلمه کلیدی را که مخاطب جستجو می کند را بشناسید تا نتیجه بهتری بگیرید. تبلیغات پولی و ارگانیک تحت این بازاریابی قرار می گیرد.
بازاریابی رسانه های اجتماعی: رسانه های اجتماعی امکان تعامل و تعامل با مشتریان را فراهم می کنند. شما می توانید تبلیغات پولی ایجاد کنید و همچنین می توانید محتوا را در رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مخاطب ارسال کنید. کانال مناسب برای محصول یا خدمات خود را انتخاب کنید. کانال های مختلفی مانند فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین، پینترست، یوتیوب و اسنپ چت وجود دارد.
تبلیغات پولی: تبلیغات پولی دو مدل پرداخت متفاوت دارد :
- PPC: میتوانید کلیکهای روی آگهی خود را از طریق یک حراج پیشنهادی کلمه کلیدی خریداری کنید.
- CPM: زمانی که از کلمه کلیدی دم کوتاه استفاده می کنید سود بیشتری می برد. این هزینه برای هر ۱۰۰۰ نمایش است.
انتهای مطلب/ منبع
توسط علیرضا روهنده | بهمن 11, 1401 | بازاریابی, مارکتینگ
بازار املاک و مستغلات فراز و نشیب های زیادی را طی می کند و به عوامل متعددی مانند نرخ بهره، شرایط اقتصادی و رشد شغل وابسته است. صرف نظر از اینکه بازار در حال حاضر چگونه رفتار می کند، هم تازه کارها و هم حرفه ای ها می توانند استراتژی های زیادی را اعمال کنند که می تواند تجارت را به جلو سوق دهد.
۱. بازار هدف را شناسایی کنید
این احتمالاً استراتژی شماره یک است که می توانید برای موفقیت واقعی به عنوان یک مشاور املاک استفاده کنید. بسیاری از دلالان املاک و مشاغل بر روی یک بازار خاص تمرکز می کنند و در آن بازار متخصص می شوند. این به شما ایده میدهد که در حال حاضر چه چیزی بازار هدف را هدایت میکند، چه ریسکهایی در آن وجود دارد و مهمتر از همه اینکه بازار در کوتاه مدت و بلندمدت به کجا میرود.
به عنوان مثال، یک دلال املاک که از جزئیات یک پروژه حمل و نقل یا مدرسه جدید که به صورت محلی می آید می داند، می تواند استراتژی های بازاریابی خود را بر این اساس تغییر دهد.
۲. بودجه برای هزینه های بازاریابی
یکی دیگر از عوامل مهم در گسترش موفقیت آمیز کسب و کار املاک و مستغلات، ایجاد یک بودجه بازاریابی و پایبندی به آن است. به معنای واقعی کلمه صدها راه برای خرج کردن دلارهای بازاریابی شما وجود دارد، مانند وب سایت های املاک، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی رسانه های اجتماعی و بازاریابی پستی. هزینه شما باید بر اساس مخاطب هدف شما باشد. به عنوان مثال، مشتریان در منطقه خلیج سانفرانسیسکو ممکن است به بازاریابی مبتنی بر اینترنت نیاز داشته باشند، در حالی که مشتریان در یک منطقه روستایی ممکن است به رویکرد متفاوتی نیاز داشته باشند.
۳. یک وب سایت ایجاد کنید و از رسانه های اجتماعی استفاده کنید
صرف نظر از بازار، شما باید با کمک یک وب سایت حرفه ای و همچنین حساب های اختصاصی در سایت های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و لینکدین حضور خود را در اینترنت ثابت کنید. اینها نسبتاً ارزان هستند، با پتانسیل برای گسترش گسترده. همچنین می توانید با پرداخت هزینه کمپین های تبلیغاتی، کسب و کار خود را در موتورهای جستجو مانند گوگل و بینگ بازاریابی کنید.
۴. ارجاع و شفاهی را تشویق کنید
اکثر مشاوران املاک موفق چندین معامله را از طریق ارجاع مشتریان قبلی انجام می دهند. ارجاع مشتری توسط خریدار یا فروشنده جدید بیشترین ارزش را دارد. به عنوان مثال، مشتریان جدید هنگامی که توسط یک دوست، همکار یا خویشاوند ارجاع میشوند، راحتتر میتوانند یک مشاور املاک را انتخاب کنند. همیشه میتوانید این رویکرد را با ارائه پاداشهای ارجاع به شخصی که مشتری جدید را معرفی میکند، تقویت کنید.
۵. به سرعت پاسخ دهید
ما در دنیایی زندگی می کنیم که با سرعتی بسیار سریعتر از همیشه پیش می رود. بسیار مهم است که به سوالات مشتریان پاسخ دهید وگرنه در خطر از دست دادن کسب و کار جدید خواهید بود. شما باید همیشه از طریق تلفن هوشمند به ایمیل دسترسی داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که در اسرع وقت به درخواست مشتری پاسخ می دهید. در این کسب و کار نمی توانید تا روز بعد برای پاسخگویی صبر کنید. اگر در پاسخگویی سریع عمل کنید، به اعتبار و شهرت شما می افزاید.
۶. یک خبرنامه املاک و مستغلات منتشر کنید
اگر در مورد موفقیت بلندمدت خود جدی هستید، ممکن است به انتشار یک خبرنامه هفتگی یا ماهانه با به روز رسانی در مورد نرخ های وام مسکن فعلی، تغییرات در قوانین املاک، مزایای مالکیت خانه، نحوه توسعه سبد سرمایه گذاری املاک، بررسی های بهداشتی فکر کنید. همه مشتریان فعلی و آینده نگر از بینش چنین خبرنامه ای قدردانی می کنند، زیرا دانش و تعهد شما را به کسب و کار نشان می دهد.
۷. سوالات مربوط به نیاز به مشاور املاک را برطرف کنید
عدم واسطه گری به ذهنیتی اشاره دارد که در آن مشتریان تعجب می کنند که آیا واقعاً به یک مشاور املاک نیاز دارند یا خیر. بازاریابی بی واسطه چنین مشتریانی را هدف قرار می دهد تا آنها را در مورد ارزش ارائه شده توسط یک متخصص املاک و مستغلات متقاعد کند. شما می توانید از طریق وب سایت یا کانال های بازاریابی خود در مورد نیاز به مشاور املاک و وکیل در هنگام خرید و فروش خانه یا زمین به مشتریان خود آموزش دهید.
۸. برای موفقیت برنامه ریزی کنید
صرف نظر از اینکه شما یک مشاور املاک هستید یا یک توسعه دهنده املاک، به یک طرح تجاری توسعه املاک و مستغلات نیاز دارید. این شما را برای موفقیت آماده می کند. شما می توانید با کمک یک طرح تجاری توسعه املاک و مستغلات، هزینه ها، موارد احتمالی و سایر خطرات خود را برنامه ریزی کنید. بسیاری از افراد وقتی بدون چنین برنامه ریزی در خلاء کار می کنند شکست می خورند. برای مثال، میتوانید بودجه خود را برای استراتژیهای بازاریابی املاک و مستغلات سال آینده با کمک یک طرح کسب و کار مستند برنامهریزی کنید.
۹. آگاهی از برند را توسعه دهید
درست مانند کسب و کارهای تجاری بزرگ، کسب و کار املاک و مستغلات شما نیز باید برای توسعه یک برند خاص خود تلاش کند. ممکن است تحت نام شما یا نام کسب و کار شما باشد. هر استراتژی فروش املاک و مستغلات که اعمال می کنید باید این مفهوم را در ذهن داشته باشید. مردم اغلب از خود می پرسند که چگونه می توان وارد فروش املاک و مستغلات شد و چگونه می توان یک کسب و کار را با موفقیت ایجاد کرد. پاسخ در برنامه ریزی برای توسعه یک نام تجاری و استفاده از آن برای بازاریابی کسب و کار در سال های آینده نهفته است.
جمع بندی
توسعه یک کسب و کار موفق املاک مستلزم تلاش و زمان است. استراتژی های ذکر شده را اگر با دقت و پشتکار دنبال کنید، ارزش تلاش شما را دارد. موفقیت از کارهای تصادفی و بدون برنامه ریزی به دست نمی آید. در عوض، از توسعه و پیروی از یک برنامه ناشی می شود.
انتهای مطلب/ منبع