by علیرضا روهنده | تیر 7, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
تفاوت اصلی بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی در رویکرد بازاریابی آنها است. بازاریابی عملکردی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال نتیجه محور است. بازاریابی دیجیتال اصطلاح بزرگی است که برند را تبلیغ می کند، محصول را می فروشد و مشتریان بالقوه را با استفاده از کانال های مختلف به هم متصل می کند. دیجیتال مارکتینگ مدل ها، استراتژی ها و کانال های پرداخت مختلفی دارد.
بازاریابی عملکرد بهینه سازی این کانال ها و استراتژی هاست. بازاریابی عملکردی اهداف کوتاه مدتی نسبت به بازاریابی دیجیتال دارد. اندازه گیری معیارهای بازاریابی عملکرد آسان است. بازاریابی عملکرد سریع ترین و قابل مشاهده ترین نتیجه را دارد. بازاریابی دیجیتال در مقایسه با بازاریابی عملکردی زمان می برد تا نتیجه ای حاصل شود.
بازاریابی دیجیتال و بازاریابی عملکردی چیست؟
دیجیتال مارکتینگ بازاریابی آنلاین برای اتصال مشتریان بالقوه با استفاده از اینترنت است. دیجیتال مارکتینگ برای افزایش حضور دیجیتالی یک کسب و کار استفاده می شود. یعنی هدایت ترافیک به یک وب سایت با استفاده از ابزارهای دیجیتال. برخی از ابزارهای دیجیتال عبارتند از رسانه های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی موتورهای جستجو، تبلیغات نمایشی، بازاریابی ویدئویی، بازاریابی موبایلی و تبلیغات پرداخت به ازای کلیک. بازاریابی دیجیتال بر تولید سرنخ، تبدیل، آگاهی از برند و دسترسی تمرکز دارد.
بازاریابی عملکرد شکل خاصی از تبلیغات رسانه های دیجیتال است. بازاریابی عملکرد کسب و کاری است که بر اساس اقدامات مشتریان مانند کلیک ها، فروش ها و سرنخ ها استوار است. در بازاریابی عملکرد، بازاریابان باید بودجه و برداشت مناسب را برای کمپین ها تعیین کنند و کمپین را برای تجزیه و تحلیل نتیجه پیگیری کنند. به طور خلاصه، بازاریابی عملکرد یک بازاریابی مبتنی بر عملکرد است. بازاریابی عملکرد با استفاده از رسانه های پولی مانند Google Adwords ، تبلیغات فیس بوک، تبلیغات لینکدین و تبلیغات بنری. بازاریابی عملکرد فقط بر تولید و تبدیل سرنخ تمرکز دارد. کانال های بازاریابی عملکردی عبارتند از تبلیغات بنری (نمایش)، تبلیغات بومی، بازاریابی محتوا، رسانه های اجتماعی و بازاریابی موتورهای جستجو (SEM).
معیارهای سنجش بازاریابی عملکرد
- Cost Per Mille (CPM) : هزینه نمایش هر ۱۰۰۰ بار تبلیغ دیجیتال به بینندگان است. بازاریابان کمتر روی این معیار تمرکز می کنند.
- هزینه به ازای کلیک (CPC) : هزینه کلیک هر بار بر روی تبلیغ توسط بیننده است.
- هزینه به ازای هر اقدام (CPA) : این عملکرد یک کمپین را با اقدام توسط مخاطب هدف مانند دانلود، اشتراک، ثبت نام و غیره اندازه گیری می کند.
- ارزش زمان عمر (LTV) : ارزش طول عمر هر مشتری است. هزینه های مورد انتظار هر مشتری
معیارهای سنجش دیجیتال مارکتینگ
- Bounce Rate : تعداد بازدیدکنندگان یک سایت و بدون انجام هیچ کاری است.
- بازدید از صفحه : تعداد کل صفحات مشاهده شده است.
- نرخ تبدیل : تعداد کل تبدیل ها از یک وب سایت خاص است.
- نرخ کلیک (CTR) : نسبت تعداد کل کلیک ها به تعداد کل بینندگان است.
انواع بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکرد جستجو: فرآیند پرداخت برای آگهی جستجویی است که در صفحه نتیجه موتور جستجو نشان داده شده است. ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند. با یافتن مخاطب هدف با کلمه کلیدی مناسب کار می کند.
بازاریابی عملکرد اجتماعی: عبارت است از تبلیغات پولی و پست های ارگانیک در رسانه های اجتماعی و همچنین بر محتوای با کیفیت بالا تمرکز می کند. محتوا باید برای مشتریان جذاب و تعاملی باشد.
بازاریابی عملکرد ناشر: این تبلیغ ناشر پولی است که در وبسایتها و برنامههایی که آگهیدهنده مالک آن نیست نشان داده میشود. همچنین ترافیک را به یک وب سایت هدایت می کند.
بازاریابی عملکرد وابسته: هدف آن این است که مشتریان را وادار به خرید محصولات و خدمات از تبلیغ کننده در ازای پورسانت کند. این کار را می توان با مشارکت با ناشران وابسته و تأثیرگذاران انجام داد.
انواع بازاریابی دیجیتال
بازاریابی محتوا: تولید محتوای باکیفیت و مفید است. انواع مختلف محتوا عبارتند از: وبلاگ ها، پست های رسانه های اجتماعی، ویدئوها، وبینارها، اینفوگرافیک ها، قالب ها، دیتاشیت ها و گزارش ها. مطالب مفیدی را برای مخاطبان منتشر کنید.
بازاریابی موتورهای جستجو: فرآیندی است که وب سایت شما را در بالای صفحه نتایج موتور جستجو قرار می دهد. کلمه کلیدی را که مخاطب جستجو می کند را بشناسید تا نتیجه بهتری بگیرید. تبلیغات پولی و ارگانیک تحت این بازاریابی قرار می گیرد.
بازاریابی رسانه های اجتماعی: رسانه های اجتماعی امکان تعامل و تعامل با مشتریان را فراهم می کنند. شما می توانید تبلیغات پولی ایجاد کنید و همچنین می توانید محتوا را در رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مخاطب ارسال کنید. کانال مناسب برای محصول یا خدمات خود را انتخاب کنید. کانال های مختلفی مانند فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین، پینترست، یوتیوب و اسنپ چت وجود دارد.
تبلیغات پولی: تبلیغات پولی دو مدل پرداخت متفاوت دارد :
- PPC: میتوانید کلیکهای روی آگهی خود را از طریق یک حراج پیشنهادی کلمه کلیدی خریداری کنید.
- CPM: زمانی که از کلمه کلیدی دم کوتاه استفاده می کنید سود بیشتری می برد. این هزینه برای هر ۱۰۰۰ نمایش است.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | تیر 5, 1402 | بازاریابی, مارکتینگ
دنیای بازاریابی دائما در حال تحول است. در حالی که برخی از اشکال بازاریابی امتحان شده و واقعی هستند، روشهای جدیدی برای همگام شدن با آخرین تغییرات فناوری به طور مداوم در حال توسعه هستند. پیش از این، بازاریابان فقط برای تبلیغاتی که در تلویزیون، رادیو، یا در مجلات و روزنامهها قرار میگرفتند، پرداخت میکردند. اما در حال حاضر با ظهور بازاریابی دیجیتال ، گزینه های بسیار بیشتری در دسترس است.
علاوه بر این، آنها اکنون برای تخمینها پولی نمیپردازند، بلکه فقط زمانی پرداخت میکنند که یک اقدام یا عملکرد دلخواه، مانند خرید، ثبتنام، یا دانلود وجود داشته باشد. این همان چیزی است که به عنوان بازاریابی عملکرد شناخته می شود. بازاریابی عملکرد یکی از جدیدترین روشها است، اما به سرعت به یکی از محبوبترین روشها تبدیل شده است بهویژه برای بازاریابان دیجیتال .
بازاریابی عملکردی چیست؟
بازاریابی عملکردی زیرمجموعه ای از بازاریابی دیجیتال است که در آن برندها فقط برای کمپین بر اساس عملکرد آن پرداخت می کنند. به زبان ساده، بازاریابی عملکرد زمانی است که یک برند برای تلاشهای بازاریابی دیجیتال خود بر اساس هر تکمیل هدف یا اقدامی که ایجاد میشود، پرداخت میکند. این می تواند هر چیزی از کلیک، خرید، ثبت نام یا دانلود باشد، اساساً هر چیزی که می تواند اندازه گیری شود و به کمپین بازاریابی نسبت داده شود . برخلاف بازاریابی سنتی که در آن یک نام کسب و کار صرف نظر از عملکرد آن کمپین برای فضای تبلیغاتی هزینه میکند، با بازاریابی عملکردی تبلیغکننده فقط برای نتایج هزینه میپردازد.
اهمیت بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکردی به عنوان یکی از موثرترین روش های بازاریابی دیجیتال شهرت پیدا کرده است. تعدادی دلیل برای این وجود دارد:
اول نیاز به پاسخگویی است. بر خلاف تبلیغات بنری آفلاین، که در آن برندها میتوانند بدون هیچ ایده واقعی در مورد اینکه آیا بازده سرمایهگذاری خوبی دریافت میکنند یا خیر، به سرمایهگذاری خود ادامه دهند، بازاریابی عملکرد اجازه میدهد تا شفافیت بیشتر و در نتیجه بازگشت سرمایه بالاتری داشته باشد. با بازاریابی عملکرد، برندها تنها زمانی هزینه دریافت می کنند که به اهداف خاصی دست یابند، بنابراین نیازی به حدس و گمان نیست.
دوم، توانایی هدف قرار دادن مخاطبان خاص است. به لطف انبوهی از داده هایی که اکنون به صورت آنلاین در دسترس است، بازاریابی عملکرد به برند اجازه می دهد تا افراد را بر اساس علایق، جمعیت شناسی و حتی رفتارهای گذشته آنها هدف قرار دهد. این تضمین می کند که تبلیغات برند فقط توسط کسانی که به احتمال زیاد به آنها علاقه دارند دیده می شود و در نتیجه نرخ تبدیل بالاتری به همراه دارد.
سوم، مقیاس پذیری روش است. به لطف اینترنت، کمپینهای بازاریابی عملکردی را میتوان به آسانی برای مطابقت با نیازهای برند، بزرگ یا کوچک کرد. بازاریابی عملکردی به راحتی می تواند به این موضوع توجه کند که آیا یک برند برای یک کمپین ملی در مقیاس بزرگ یا یک کمپین کوچک و خاص هدف دارد.
بازاریابی عملکرد در مقابل بازاریابی دیجیتال
اگرچه بازاریابی عملکرد زیرمجموعه ای از بازاریابی دیجیتال است، اما این دو دقیقاً یکسان نیستند. دیجیتال مارکتینگ یک اصطلاح بسیار گسترده تر است که همه اشکال بازاریابی آنلاین را در بر می گیرد، از بهینه سازی موتورهای جستجو گرفته تا بازاریابی رسانه های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی. در مقابل، بازاریابی عملکرد فقط به کمپین هایی اشاره دارد که در آن برندها برای اقدامات یا اهداف خاص هزینه می پردازند.
به عبارت دیگر، بازاریابی دیجیتال اصطلاحی است که شامل جنبههای خاص غیرهدفی مانند طراحی وبسایت نیز میشود، در حالی که بازاریابی عملکرد زیرمجموعه متمرکزتری است که فقط شامل کمپینهایی میشود که مستقیماً به درآمد یا اهداف کسب و کار مرتبط هستند.
انواع بازاریابی عملکردی
بازاریابی عملکرد را می توان بر اساس نتایج مورد انتظار برند و کانال های مورد استفاده به چند نوع دسته بندی کرد. به طور کلی می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد: آنهایی که مبتنی بر هدف هستند و آنهایی که مبتنی بر عمل هستند.
۱.کمپینهای مبتنی بر هدف کمپینهایی هستند که در آن تبلیغکننده هدف خاصی را برای کمپین تعیین میکند، مانند تعداد معینی از سرنخهای تولید شده یا فروش انجام شده.
۲. کمپینهای مبتنی بر اقدام، کمپینهایی هستند که در آن تبلیغکننده برای اقدام خاصی که باید توسط مشتری انجام شود، مانند کلیک، خرید یا ثبتنام، هزینه میپردازد.
هر دو کمپین مبتنی بر هدف و مبتنی بر عمل را می توان بر اساس نوع فعالیت بازاریابی که پاداش می گیرد به سه دسته تقسیم کرد:
- کمپین های جذب کمپین هایی هستند که تبلیغ کننده می خواهد مشتریان جدیدی را جذب کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند جستجوی پولی، تبلیغات بنری یا تبلیغات رسانه های اجتماعی باشد.
- کمپینهای تعاملی، کمپینهایی هستند که تبلیغکننده میخواهد مشتریان فعلی را به تعامل بیشتر با برندشان تشویق کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند بازاریابی ایمیلی یا بازاریابی رسانه های اجتماعی باشد.
- کمپینهای تبدیل، کمپینهایی هستند که تبلیغکننده میخواهد سرنخهای موجود را برای خرید از آنها دریافت کند. این ممکن است از طریق روش هایی مانند بازاریابی وابسته یا هدف گذاری مجدد باشد .
نمونه ای از یک کمپین بازاریابی عملکرد مبتنی بر هدف
بیایید بگوییم که یک برند به دنبال ایجاد ۱۰۰ سرنخ جدید از طریق جستجوی پولی است. در این حالت، کمپین به عنوان یک کمپین مبتنی بر هدف طبقه بندی می شود و تبلیغ کننده برای اقدامات خاصی مانند تعداد سرنخ های تولید شده هزینه می کند.
نمونه ای از یک کمپین بازاریابی عملکرد مبتنی بر عمل
فرض کنید که یک برند به دنبال این است که ۱۰۰۰ نفر روی تبلیغات آنها کلیک کنند. در این حالت، کمپین به عنوان یک کمپین مبتنی بر اقدام طبقهبندی میشود و تبلیغکننده به ازای هر کلیک جداگانه هزینه میپردازد.
بر اساس کانال های استفاده شده
بازاریابی عملکرد را نیز می توان بر اساس کانال های مورد استفاده برند به پنج نوع دسته بندی کرد. اینها هستند:
- بازاریابی عملکرد جستجو : فرآیند استفاده از تبلیغات جستجوی پولی به منظور هدایت ترافیک به یک وب سایت. این فرآیند پرداخت برای تبلیغاتی است که در صفحات نتایج موتورهای جستجو مانند گوگل، یاهو و بینگ ظاهر می شوند. بازاریابی عملکرد جستجو به دنبال دریافت بالاترین نرخ کلیک (CTR) برای تبلیغات است. این کار با ایجاد تبلیغات مرتبط با کلمات کلیدی مورد جستجو و هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد اجتماعی: فرآیند استفاده از تلاشهای بازاریابی رسانههای اجتماعی ارگانیک و پولی برای دستیابی به اهداف مرتبط با نام کسب و کار. هدف بازاریابی عملکرد اجتماعی ایجاد محتوای جذابی است که مشتریان را به تعامل با برند تشویق می کند. این کار را می توان از طریق تبلیغات پولی انجام داد، اما بیشتر با ایجاد محتوای ارگانیک با کیفیت بالا انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد ایمیل: فرآیند استفاده از تلاشهای بازاریابی ایمیلی برای دستیابی به اهداف کسب و کار. بازاریابی عملکرد ایمیلی با باز کردن ایمیلها و کلیک کردن روی آنها، هدفش این است که مشتریان را به تعامل با برند وادار کند. این را می توان با ایجاد محتوای ایمیل بسیار مرتبط و هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام داد.
- بازاریابی عملکرد ناشر: فرآیند استفاده از تبلیغات ناشر پولی برای هدایت ترافیک به یک وب سایت. بازاریابی عملکرد ناشر فرآیند پرداخت برای تبلیغاتی است که در وبسایتها و برنامههایی ظاهر میشوند که آگهیدهنده مالک آن نیست. بازاریابی عملکرد ناشر به دنبال دریافت بالاترین نرخ کلیک ممکن (CTR) برای تبلیغات است. این کار با ایجاد تبلیغات مرتبط با مخاطبان وب سایت یا اپلیکیشن و با هدف قرار دادن مخاطبان مناسب انجام می شود.
- بازاریابی عملکرد وابسته: فرآیند استفاده از تلاش های بازاریابی وابسته برای دستیابی به اهداف کسب و کار. هدف بازاریابی عملکرد وابسته، ترغیب مشتریان به خرید محصولات یا خدمات از تبلیغکننده با استفاده از یک طرح فروش مبتنی بر کمیسیون است. این را می توان با مشارکت با ناشران وابسته، متصدیان و تأثیرگذاران مرتبط و ارائه پیشنهادهای سودآور به آنها انجام داد.
بازاریابی عملکرد چگونه کار می کند؟
- یک کمپین بازاریابی عملکرد معمولی شامل حداقل دو و حداکثر چهار بازیکن است. این بازیگران بازاریابی عملکرد عبارتند از:
- نام کسب و کار یا تبلیغ کننده: این شرکتی است که به دنبال ایجاد سرنخ یا فروش از طریق تلاش های بازاریابی خود است.
- ناشر: این شرکت یا فردی است که تبلیغات را در ویژگی های وب خود یا در برنامه های خود اجرا می کند.
- شبکه: پلتفرم شخص ثالثی که تبلیغکننده را با ناشر(های) مرتبط میکند و پرداختها و ردیابی بین آنها را مدیریت میکند.
- مدیر برنامه برون سپاری: این شرکت ها کلیه خدمات لازم را برای اجرای یک کمپین موفق از طرف تبلیغ کننده، از برنامه ریزی و خرید رسانه گرفته تا بهینه سازی و تحلیل، ارائه می دهند.
فرآیند بازاریابی عملکرد را می توان به مراحل زیر تقسیم کرد:
برنامه ریزی و استراتژی
اولین قدم برنامه ریزی و استراتژی کمپین است. این شامل رسیدن به یک هدف برای کمپین و توسعه یک استراتژی برای رسیدن به آن هدف است. بازاریابی عملکرد معمولاً شامل استفاده از اهداف SMART است. اهدافی که خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان هستند. این اهداف معمولاً با استفاده از معیارهای خاص صنعت مانند:
- CPM: هزینه در هر مایل ، یا هزینه ایجاد ۱۰۰۰ نمایش
- CPC: هزینه به ازای هر کلیک ، یا هزینه ایجاد یک کلیک روی یک تبلیغ
- CPA: هزینه هر خرید یا هزینه ایجاد یک اقدام دلخواه مانند خرید، ثبت نام، یا دانلود
- LTV: ارزش مادام العمر یا میانگین ارزش یک مشتری در طول رابطه آنها با شرکت
انتخاب کانال
کانال های اصلی که در بازاریابی عملکرد استفاده می شوند عبارتند از:
- تبلیغات نمایشی شامل قالبهای مختلفی از جمله تبلیغات بنری سنتی، پاپآپها و پاپآندرها، آسمانخراشها و غیره است. می توان آن را بر یا CPC خریداری کرد.
- تبلیغات جستجو فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که در حال حاضر به دنبال محصول یا خدماتی مانند محصولی هستند که برند می فروشد. تبلیغات به صورت تبلیغات متنی یا پیوندهای حمایت شده در نتایج جستجو ظاهر می شوند و می توان آنها را بر اساس CPC خریداری کرد.
- تبلیغات رسانه های اجتماعی افرادی را هدف قرار می دهد که در شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر و لینکدین فعال هستند. تبلیغات را می توان بر اساس CPM یا CPC خریداری کرد و می تواند به اشکال مختلفی مانند پست های حمایت شده، کارت های توییتر و موارد دیگر باشد.
- تبلیغات ایمیلی فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که در لیست ایمیل برند مشترک شده اند. تبلیغات می تواند مبتنی بر متن یا HTML باشد و می توان آنها را بر اساس CPM یا CPC خریداری کرد.
- بازاریابی وابسته فرآیند مشارکت با وب سایت های دیگر برای تبلیغ محصولات و خدمات برند است. تبلیغات معمولا در وب سایت شرکت های وابسته قرار می گیرد و هزینه آن بر اساس کمیسیون پرداخت می شود.
- تبلیغات موبایلی فرآیند هدف قرار دادن افرادی است که از دستگاه های تلفن همراه خود برای دسترسی به اینترنت استفاده می کنند. تبلیغات را می توان بر اساس CPC یا CPM خریداری کرد و می تواند به اشکال مختلفی مانند تبلیغات پیامکی، تبلیغات درون برنامه ای و موارد دیگر باشد.
شریک بگیرید
پس از انتخاب کانالها، گام بعدی شناسایی و مشارکت با ناشران مناسب است. این امر مستلزم یافتن ناشرانی است که مخاطبان مناسبی برای برند داشته باشند و در مورد شرایط و ضوابط مطلوب مذاکره کنند. پس از ایجاد مشارکت، گام بعدی راه اندازی کمپین و شروع ردیابی نتایج است.
راه اندازی و پیگیری
مرحله آخر راه اندازی کمپین و شروع ردیابی نتایج است. این شامل ایجاد آگهی خلاقانه، تنظیم هدف گذاری و تعریف اهداف تبدیل می شود. کمپین باید به طور منظم پیگیری شود تا اطمینان حاصل شود که اهداف مورد نظر را برآورده می کند. رایجترین راه برای ردیابی عملکرد، استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل وب مانند Google Analytics یا یک ابزار خاص کمپین مانند Google Ad Manager است.
جمع بندی
بازاریابی عملکردی ستاره در حال ظهور بازاریابی دیجیتال است. این یک راه عالی برای دستیابی به مخاطبان هدف و دستیابی به اهداف کسب و کار است. برندهایی که به دنبال افزایش فروش، دریافت کلیک های بیشتر یا تولید سرنخ هستند، قطعاً باید از بازاریابی عملکردی استفاده کنند. اما باید توجه داشت که این یک راه حل مناسب برای همه نیست و رویکرد صحیح بسته به برند، مخاطب و اهداف متفاوت خواهد بود.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | خرداد 24, 1402 | مارکتینگ
از مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کنار هم استفاده میشود، با این وجود یکسان نیستند. اغلب میشنویم که کلمات مارکتینگ و توسعه کسب و کار بهجای یکدیگر مورداستفاده قرار میگیرند. اگر به دنبال کار بیشتری هستید، هر فعالیتی که برای رسیدن به این هدف انجام میدهید را میتوان “توسعه کسب و کار” نامید. این طرز تفکر کمی گیجکننده است و بهسرعت میتواند به انتظارات برآورده نشدهای منجر شود. اگر فکر میکنید که در مارکتینگ و توسعه کسب و کار به پشتیبانی نیاز دارید، ابتدا باید تفاوتها و همپوشانیهای این دو را درک کنید؛
کار مارکتینگ چیست؟
کار مارکتینگ این است که عوامل اصلی که شمارا از دیگران متمایز میکنند را تشخیص بدهد، پیام شمارا توسعه داده و برای شما جایگاهی در بازار ایجاد کند. به این موارد فکر کنید: تبلیغات، ترویج در رویدادها، محتوای وبسایت و ایجاد رهبری فکری از طریق روابط عمومی؛ اینها همگی راهبردهای مارکتینگ هستند.
کار توسعه کسب و کار چیست؟
کار اصلی توسعه کسب و کار، ایجاد ارتباط است. توسعه کسب و کار، بر پایه برندی که از طریق فعالیتهای مارکتینگ خود به وجود آوردهاید، مخاطبان را به محصولات یا خدمات شما متصل میکند. توسعه کسب و کار به دنبال مشتریان احتمالی میرود (رویدادهای شبکهسازی را در نظر بگیرید)، مشتریان راغب (lead) را تعیین میکند و سپس آنها را به مشتری تبدیل میکند. توسعه کسب و کار تماماً با ایجاد رابطه سروکار دارد.
برخی از مدیران مارکتینگ از هر دو عنوان مارکتینگ و توسعه کسب و کار استفاده میکنند. یک فرد بااستعداد که در حوزه مارکتینگ اطلاعات عمومی بالایی دارد، میتواند با مقداری فراست در کار، در هر دو حوزه به ارائه آموزش و توصیههای راهبردی بپردازد؛ اما واقعیت این است که فعالیتهایی که باید انجام شود کاملاً متفاوت بوده و معمولاً نیاز به مجموعه متفاوتی از مهارت و تخصص دارد.
کارکنان شاغل در حوزههای مارکتینگ و روابط عمومی خلاق هستند. آنها معمولاً داستانسرایان خوبی هستند و میدانند چگونه میشود یک پیام را از طریق ظاهر برند و پیامهای مارکتینگ جذاب گسترش داد. آنها روشهایی جدید و جالب برای ایجاد آگاهی نسبت به برند شما به وجود میآورند. آنها همیشه به دنبال فرصت هستند و به ایدههای تازه فکر میکنند. علاوه بر این، احتمالاً داستانهای ترویج گری برای رسانهها فراهم میکنند، محتوا مینویسند و رهنمودها و یا طرحهای خلاقانهای نیز ارائه میکنند.
کارکنان بخش توسعه کسب و کار عملاً به فروش میپردازند. آنها بیرون میروند و گاهی بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، کسب و کار را گسترش میدهند. توسعه کسب و کار برای بسیاری از افراد حرفهای نیاز به کارآموزی، آموزش و برداشتن چند گام فراتر از دایره آسایش دارد. وکلا، حسابداران، مشاوران اقتصادی و سایر تأمینکنندگان کالا یا خدمات حرفهای، خواه یا نا خواه توسعهدهندگان کسب و کار خود محسوب میشوند. ممکن است کارکنان بخش مارکتینگ در تدوین پیام، عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، اما رابطهای که مشتری شما بهواسطه آن خرید میکند با آنها برقرار نمیشود، بلکه این رابطه با مشاوری که آن اعتماد را پرورش داده تا مشتری کار خود را به عهده شما بگذارد برقرارشده است.
مارکتینگ و توسعه کسب و کار در کدام نقطه همپوشانی دارند؟
در اغلب خدمات حرفهای، چرخه فروش نسبت به هر زمان دیگری طولانیتر شده است. زمانی که یک مشتری راغب معتبر را شناسایی کردید، فعالیتهای مارکتینگ شما نباید متوقف شوند. برای حفظ برتری برند در ذهن مشتری، پرورش مشتریان راغب برای یک دوره زمانی بلندمدت ضروری است. گروه بازاریاب پرورش مشتری راغب میتواند از اشتراکگذاری محتوای برند دار و فرصتهای آموزشی از طریق مارکتینگ ایمیلی، مارکتینگ در رویدادها و توسعه از طریق رسانههای اجتماعی استفاده کند. مارکتینگ باید ابزارهای فروشی که توسعه کسب و کار برای تبدیل یک مشتری راغب آماده به مشتری واقعی نیاز دارد را نیز تأمین کند (طرز بیان پیشنهادهای قابلارائه، آموزش روش ارائه و پشتیبانی آن، دستههای اسلاید، مکملهای چاپشده و حتی برگههای یادداشت و هدایای برند دار). گروه توسعه کسب و کار میتواند از ایمیلهای شخصی، تماسهای تلفنی متعاقب، قرار ملاقات حضوری نهار یا حتی ورزشی استفاده کند.
شما به کدام یک نیاز دارید؟ مارکتینگ یا توسعه کسب و کار؟
هنگامیکه نوبت به توسعه راهبرد کسب و کار برای شرکت یا کسب و کار میرسد، مارکتینگ یک بخش ضروری است. به همین ترتیب، راهبرد برند سازی و مارکتینگ نیز با توجه به اهداف توسعه کسب و کار شما باید ایجاد شود. این دو نهتنها مکمل یکدیگر هستند بلکه به هم وابسته نیز هستند، اما این آنها را یکسان نمیسازد. هنگامیکه اهداف مارکتینگ و توسعه کسب و کار خود را مدنظر قرار میدهید، به نقاط قوت و ضعف فعلی شرکت خود فکر کنید. ممکن است متوجه شوید که برای ایجاد مشتریان راغب بهمواجهه (exposure) بیشتر و تاکتیکهای مارکتینگ جدید نیاز دارید. شاید هم متوجه شوید که مشتریان راغب آمادهای دارید، اما برای تبدیل آنها به مشتری، تنها نیازمند ارائه آموزش به بخش فروش خود هستید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | اردیبهشت 6, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
مشاور بازاریابی یک حرفه ای خارج از کسب و کار است که با شرکت ها برای ایجاد و اجرای استراتژی های بازاریابی کار می کند. در حالت ایده آل، آنها سال ها تجربه در صنعت دارند. آنها قادر به دیدن یک طرح در تمام مراحل هستند از جمله ایجاد، پیام رسانی، هدف گذاری و تحویل. اما کار به همین جا ختم نمی شود. یک مشاور بازاریابی توانمند باید به همان اندازه با تحلیل و نظارت کمپین آشنا باشد.
آنها می توانند در صورت نیاز روش ارسال پیام یا تحویل را تغییر دهند و در نهایت نتایج وعده داده شده را به هر کسب و کاری که با آن کار می کنند ارائه دهند. و این وظیفه واقعی یک مشاور است برای رسیدن به اهداف شرکت شما. خواه ترافیک جستجوی ارگانیک بیشتر باشد، ROI بالاتر از کمپین های رسانه های اجتماعی یا تعداد بیشتر مشترکین وبلاگ، یک مشاور با شما همکاری می کند تا به شما در رسیدن به این اهداف کمک کند.
چرا مردم یک مشاور بازاریابی استخدام می کنند؟
استدلال در اینجا بسیار ساده است؛ آنها مهارت خاصی دارند که شرکت شما به آن نیاز دارد . یک مشاور بازاریابی دارای تجربه و نتایج اثبات شده در زمینه خود است. آنها اغلب زمانی مفید هستند که یک کسب و کار به تازگی شروع به کار کرده است ، یا هدف خاصی در ذهن دارد که باید به آن دست یابند . در حالی که ممکن است شما بیننده ای باشید که اهداف را تعیین می کند، یک مشاور دانش لازم را دارد تا آن اهداف را به واقعیت تبدیل کند. مطمئناً، همیشه میتوانید فردی را به صورت داخلی استخدام کنید تا این کار را به عهده بگیرد.
آنها به طور کلی در پول شما صرفه جویی می کنند. بله، ممکن است نرخ آنها بیشتر باشد. اما باعث صرفه جویی در حقوق تمام وقت و مزایای مرتبط با آن می شود. فرض کنید در حال آماده شدن برای معرفی محصول یا رونمایی شرکت هستید. شما به یک متخصص در این زمینه نیاز دارید اما فقط برای این کار، آن وقت است که شما یک مشاور استخدام می کنید. یا شاید شما یک محصول یا ایده عالی داشته باشید، اما هیچ استراتژی واقعی برای بازاریابی آن در ذهن ندارید، یا دانش کار در مورد اینکه چگونه همه قطعات مختلف در یک برنامه بازاریابی کلی قرار می گیرند.
تفاوت بین یک مشاور بازاریابی و یک آژانس بازاریابی چیست؟
مشاور بازاریابی به طور کلی نمایشی تک نفره است. از سوی دیگر، یک آژانس بازاریابی، یک کسب و کار با خدمات کامل با قابلیت مدیریت تمام جنبه های فرآیند بازاریابی است. هر دو بر بازاریابی متمرکز هستند و باید با تمام جنبه ها و ابزارهای موجود برای تحقق جادوی بازاریابی آشنا باشند.
تفاوت بین یک مشاور بازاریابی و یک آژانس بازاریابی
اینکه کدام یک برای شما مناسب است در نهایت به اهداف شما بستگی دارد و موارد زیر می تواند به شما در تصمیم گیری کمک کند:
- در دسترس بودن: یک آژانس احتمالاً پرسنل کامل دارد و بنابراین به طور کامل به نیازهای شما پاسخ می دهد. یک مشاور احتمالاً چندین مشتری دارد و ممکن است زمان محدودی در روز داشته باشد تا به طور خاص با شرکت شما کار کند.
- توجه شخصی: از طرف دیگر، با مشاوری که دقیقاً می دانید با چه کسی کار می کنید. و از آنجا که موفقیت کسب و کار و شهرت آنها به روابطی مانند روابط شما بستگی دارد، یک مشاور ممکن است تمایل بیشتری برای شرکت شما داشته باشد. اغلب، یک آژانس تعداد زیادی از مشتریان را پذیرفته و خدمات معمولی را ارائه می دهد، در حالی که یک مشاور بر تعداد محدودی از مشتریان تمرکز می کند و به آنها اجازه می دهد توجه و خدمات شخصی را ارائه دهند.
- محدوده پروژه: برای پروژه های به ویژه بزرگ و در حال انجام، یک آژانس می تواند مفید باشد. افراد متعدد در پروژه اغلب می توانند نتایج را تسریع کنند، به خصوص زمانی که با اجرای کامل طرح بازاریابی سروکار داریم.
- مجموعه مهارت های تخصصی: اغلب اوقات یک شرکت هدف بسیار خاصی دارد، خواه انجام بهتر سئو یا یک استراتژی خوب توسعه یافته رسانه های اجتماعی، یا هر چیز دیگری باشد. یکی از مزایای مشاور این است که شما می توانید فردی را بیابید که در زمینه مورد نیاز شما متخصص باشد، نه اینکه یک آژانس خدمات کامل ارائه دهد.
- هزینه های مقیاس پذیر: رفتن به مسیر مشاور نیز می تواند مقرون به صرفه تر باشد. به جای پرداخت هزینه برای کل آژانس، فقط برای یک نفر برای انجام یک کار خاص پول می دهید. به خاطر داشته باشید که استراتژیهای بازاریابی مدرن اغلب شامل استفاده از ابزارهای پرهزینه برای تجزیه و تحلیل، تحقیقات کلمات کلیدی و غیره میشوند که اغلب برای مشاوران غیرواقعی است. از سوی دیگر، آژانس ها احتمالاً می توانند هزینه را جذب کرده و به شرکت شما ارائه دهند.
هنگام استخدام مشاور بازاریابی چه نکاتی را باید رعایت کرد
استخدام مشاور بازاریابی با مجموعه ای از چالش های منحصر به فرد همراه است. بنابراین، مانند هر کارمند دیگری، باید هر شخص را در یک فرآیند غربالگری کامل قرار دهید . در این مورد، موارد خاصی وجود دارد که باید مراقب آنها بود. اول از همه، هر کسی می تواند بگوید که یک مشاور است. پس با آنها گفتگو کنید. از پرسیدن سوالات سخت نترسید. و مهمتر از همه، مراجع را بررسی کنید و نتایج اثبات شده را بخواهید. بخشی از مشکل این است که برای تبدیل شدن به یک مشاور بازاریابی واقعاً هیچ مدرک رسمی لازم نیست .
شما می توانید با دانستن اینکه به دنبال چه چیزی باشید، جلوتر از مشکل باقی بمانید. یک مشاور خوب باید:
- دارای مدرک بازاریابی یا یک رشته مرتبط
- سالها تجربه به عنوان یک بازاریاب کار با یک شرکت
- یک نمونه کار که دستاوردهای آنها را نشان می دهد
- تخصص ثابت شده در یک زمینه خاص (بازاریابی دیجیتال، بازاریابی محتوا و غیره)
نشانه های روشنی که نیاز به مشاور بازاریابی دارید
۱.تیم شما بی تجربه است
اگر تیم بازاریابی شما کمی سبز است، قطعا زمان آن رسیده است که به دنبال استخدام یک مشاور باشید. آنها قادر خواهند بود استراتژی شما را رهبری کنند و بر اجرای آن نظارت کنند و تیم شما در این فرآیند تجربه و بینش ارزشمندی به دست خواهد آورد. بسیاری از مشاوران زمان صرف می کنند تا به مشتریان خود بیاموزند که چگونه کار خود را به طور موثرتر انجام دهند. به این ترتیب، تیم داخلی شما می تواند با اطمینان بیشتر یک متخصص در دسترس، پاهای خود را خیس کند تا در صورت نیاز وارد عمل شود.
۲. شما به یک مشکل برخورد کرده اید
این یکی بزرگ است. در حالی که مشکلات اجتناب ناپذیر است، در واقع همه چیز به نحوه مدیریت بهبودی بستگی دارد. یک بهبودی خوب نیازمند اختراع مجدد است که به معنای ایدههای تازه و محصولات، طرحها یا کمپینهای جدید است. اگر رشد شما به حدی رسیده است به یک مشاور بازاریابی نیاز دارید. از مشاور بازاریابی سوال کنید به خصوص زمانی که فرد سابقه موفقیت آمیزی داشته باشد. بنابراین اگر متوجه شدید که کسب و کار زمانی پر رونق شما متوقف شده است، با یک مشاور تماس بگیرید.
۳. تیم شما به راهنمایی استراتژیک نیاز دارد و در مسیرهای بسیار زیادی حرکت می کند
به استراتژی های بازاریابی مانند پازل فکر کنید. شما تعداد زیادی قطعه در اطراف دارید: اجتماعی، محتوا، سئو، PPC، و غیره. برای تکمیل پازل، باید همه قطعات را کنار هم قرار دهید. که ما را به نشانه روشن بعدی می رساند. مطمئناً، ممکن است دست خود را روی همه قطعات داشته باشید. اما اگر هر کدام به طور مستقل عمل کنند، هرگز به نتایج دلخواه نخواهید رسید. برای رسیدن به آن، به یک هدف نیاز دارید.
هدف استراتژی بازاریابی این است که اهداف خاصی را که با تلاش های بازاریابی خود می خواهید به آنها برسید، شناسایی کنید. اگر پایان بازی مشخصی در ذهن ندارید، تیم شما احتمالاً به جهات مختلف شکسته خواهد شد. یک مشاور خوب می تواند با تیم شما همکاری کند تا آنها را از طریق یک استراتژی فراگیر راهنمایی کند، استراتژی که هدف نهایی شما را مشخص می کند و هر قطعه از پازل را در یک برنامه قرار می دهد.
۴. شما به یک استراتژی بازاریابی کلی نیاز دارید و می خواهید مطمئن شوید که بهترین است
این با موارد فوق همراه است. به عنوان مثال فرض کنید سالها در کسب و کار بودهاید، اما هنوز هیچ استراتژی دیجیتال واقعی ندارید. طبق گزارشات ۴۹ درصد از کسب و کارها هیچ استراتژی دیجیتالی ندارند.
یک مشاور بازاریابی میتواند به شما بگوید که همه این کانالها دقیقاً برای رسیدن به چه چیزی با هم کار میکنند و چگونه میتوانید بهترین نتایج را اجرا کنید. به طور طبیعی، شما می خواهید که استراتژی بهترین است. استخدام یک متخصص کسب و کار شما را موفق تر می کند. کسانی که می خواهند بهترین باشند، خود را با بهترین ها احاطه کرده اند. و این باید شامل استراتژی بازاریابی شما نیز باشد.
۵. شما به کسی نیاز دارید که بتوانید با او تماس بگیرید، بتوانید به او اعتماد کنید
یک مشاور بازاریابی قابلیت اطمینان بسیار مورد نیاز را فراهم می کند. به یاد داشته باشید، یک مشاور معمولاً میتواند زمان و خدمات شخصیسازی شدهتری ارائه دهد و اگر اغلب در موقعیتهایی قرار میگیرید که میتوانید از پشتیبان بازاریابی استفاده کنید، میدانید که به آن نیاز دارید.
وقتی در فیس بوک نظر منفی دریافت کردید یا در وبلاگ خود نظر بدی دریافت کردید، با مشاور خود تماس بگیرید. اگر ترافیک شما به طور ناگهانی کاهش یافت، با مشاور خود تماس بگیرید. اگر وب سایت شما به طور ناگهانی ۳۰ ثانیه طول می کشد تا بارگذاری شود، با مشاور خود تماس بگیرید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | فروردین 30, 1402 | بازاریابی, دیجیتال مارکتینگ
رسانههای اجتماعی ابزاری ارزشمند برای کمک به کسب و کارها برای رشد آگاهی از برند و پایگاه مشتری هستند. شرکت های تحت مالکیت زنان باید از آن برای برجسته کردن جنبه های منحصر به فرد شرکت خود استفاده کنند .زنان همیشه راه آسانی برای کارآفرینی و استقلال اقتصادی ندارند. خوشبختانه، از آنجایی که نوآوری هایی مانند اینترنت به بخشی از بافت جامعه تبدیل شده است، زنان مصمم در کسب و کار با استفاده از رسانه های اجتماعی به موفقیت دست یافته اند.
زنان در هر صنعتی می توانند کسب و کار خود را با ابزارهای آنلاین توسعه دهند. اگر می خواهید کسب و کار خود را گسترش دهید، رسانه های اجتماعی می توانند عامل مهمی در توسعه آن باشند. در اینجا چیزی است که شما باید بدانید که چگونه بازاریابی رسانه های اجتماعی می تواند به شرکت ها کمک کند تا به بازارهای کلیدی خود دست یابند.
کارآفرینی زنان و رسانه های اجتماعی
زنانی که در طول تاریخ از کار کردن در خارج از خانه یا ایجاد کسب و کارهای مستقل دلسرد شدهاند، با کسب و کارهای خرد که به ابزارهای آنلاین مانند رسانههای اجتماعی وابسته هستند، به موفقیت دست مییابند. زنان در سرتاسر جهان به چند دلیل به توانایی واقعی خود پی می برند.
رسانه های اجتماعی به کارآفرینان زن این امکان را می دهد که نه تنها با زنان دیگری که در حال ایجاد کسب و کار هستند، بلکه با مشتریان ایده آل خود که اغلب بانوان نیز هستند ارتباط برقرار کنند. از آنجایی که اینترنت کارآفرینی را برای میلیونها زن در سراسر جهان در دسترس قرار داده است، ما شاهد افزایش خوشایند در کسب و کارهای تحت مالکیت زنان در سطح جهان هستیم.
چگونه زنان از رسانه های اجتماعی برای رشد کسب و کار خود استفاده می کنند
رسانه های اجتماعی به دلایل بسیاری ابزاری کلیدی برای کارآفرینان زن هستند. اول از همه، مقرون به صرفه است. زنان می توانند به طور ارگانیک به مخاطبان هدف خود برسند و مشتریان یا مشتریان جدیدی را در برخی از پلتفرم های رسانه های اجتماعی بدون پرداخت هزینه برای کمپین های تبلیغاتی گران بیابند.
کارآفرینان زن همچنین از رسانه های اجتماعی به عنوان ابزار برندسازی استفاده می کنند. آنها با پست کردن مداوم و به اشتراک گذاری همه چیز، از عکس های محصول گرفته تا توصیفات، می دانند که چگونه اعتماد و وفاداری مشتری را با استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی ایجاد کنند و اغلب نیاز به کمپین های بازاریابی گران قیمت را دور می زنند.
مدیران باهوش میدانند که رسانههای اجتماعی میتوانند اهداف بسیاری را به طور همزمان انجام دهند. بازاریابی، برندسازی، و حتی خدمات مشتری. در اینجا روشهایی وجود دارد که میتوانید از پلتفرمهای شبکهای محبوب برای ایجاد پایگاه مشتریان خود و اجرای آزمایشی کسب و کارتان برای موفقیت استفاده کنید:
- ارتباط و تعامل: از رسانه های اجتماعی برای ارتباط با مشتریان ایده آل خود استفاده کنید. می توانید مستقیماً با مخاطبان خود درگیر شوید، بازخورد آنها را بخواهید و آنها را بشناسید.
- خدمات مشتری: رسانه های اجتماعی به شما این امکان را می دهند که به شکایات، سوالات و بازخورد مشتریان به سرعت پاسخ دهید. خدمات خوب به مشتریان از طریق رسانه های اجتماعی می تواند گاهی اوقات حتی یک موقعیت بد را به یک موقعیت خوب تبدیل کند.
- تبلیغات: بسیاری از پلتفرم های رسانه های اجتماعی گزینه های تبلیغاتی ارزانی را ارائه می دهند که می تواند بسیار موثر باشد.
- برندسازی: میتوانید از رسانههای اجتماعی برای ایجاد صدا و زیباییشناسی برند خود از طریق محتواهایی مانند عکسها، ویدیوها و پستها استفاده کنید.
- تحقیق و جمعآوری دادهها: در دنیای مبتنی بر دادههای امروزی، میتوانید با استفاده از رسانههای اجتماعی برای جمعآوری دادههای مشتریان و تحقیق در مورد رقابت خود، مزیت رقابتی کسب کنید.
- ردیابی روند: در بازاریابی، مهم است که با روندها همراه باشید . هشتگ ها، کلمات کلیدی و سایر گرایش ها در رسانه های اجتماعی به راحتی قابل رصد هستند.
- شبکهسازی: میتوانید از رسانههای اجتماعی برای یافتن حمایت و راهنمایی از زنان دیگر استفاده کنید.
چرا باید یک برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی ایجاد کنید؟
نیکول آنتوانت اسمیت، استادیار آموزش و موسس eleV8T، گفت که بسیار مهم است که قبل از شروع، برنامه ای برای بازاریابی رسانه های اجتماعی خود ارائه دهید. او چهار دلیل اصلی مهم بودن یک برنامه را نام برد:
- در حین پیشروی، از ساختن استراتژیها اجتناب خواهید کرد. با یک برنامه در ابتدا، شما از قبل می دانید که چه کاری را اول، بعدی و آخر انجام دهید.
- در مقابل میل به واکنش شدید به هر چیز کوچک مقاومت خواهید کرد. به ناچار، در حین بازاریابی برای کسب و کار خود، ایده های جدید، ورودی های هیجان انگیز از شرکای کسب و کار و همکاران، یا تمایل به تغییر یا حذف تاکتیک هایی خواهید داشت که به نظر می رسد کارساز نیستند. با یک برنامه، شما یک جهت روشن از آنچه می خواهید به انجام برسانید و چگونه به آنجا برسید دارید، بنابراین مجبور نیستید هر ایده را سرگرم کنید.
- زمانی که می خواهید ترک کنید، دلیل اساسی برای ادامه راه را ایجاد خواهید کرد. برنامه شما انگیزه ای است که در مواقع سختی و زمانی که به نظر می رسد اوضاع به خوبی پیش نمی رود به آن نیاز دارید. اغلب به برنامه خود مراجعه کنید تا اهداف، استراتژی ها، اندازه گیری ها و نتایج پیش بینی شده خود را به خود یادآوری کنید.
- شما نتایج مورد انتظار خود را خواهید دانست. یکی از مهم ترین جنبه های برنامه بازاریابی کسب و کار شما نتایجی است که می خواهید به دست آورید. لطفا مطمئن شوید که آنها واقع بینانه و قابل اندازه گیری هستند.
زنانی که بیشترین موفقیت را در استفاده از رسانه های اجتماعی دارند به طور مداوم از پلتفرم های انتخابی خود استفاده می کنند و برای نقش هر پلتفرم در استراتژی بازاریابی بزرگتر خود استراتژی مشخصی دارند. تشریح واضح اقدامات و اهداف خود برای بازاریابی رسانه های اجتماعی به شما کمک می کند موفقیت خود را بسنجید و تغییرات لازم را ایجاد کنید.
ابزارهای بازاریابی رسانه های اجتماعی
مدیرانی که از بازاریابی رسانههای اجتماعی در کسب و کار خود استفاده میکنند، میدانند که باید با پستگذاری و تعامل سازگار باشند. چه مخاطبان آنها از اینستاگرام، فیس بوک، توییتر یا سایر پلتفرم ها استفاده کنند، اکثر شرکت ها در نهایت نیاز به سرمایه گذاری در یک ابزار مدیریت رسانه های اجتماعی دارند.
زمانبندی و ابزارهای مدیریت بازاریابی رسانههای اجتماعی ردیابی تمام حسابهای کسب و کار شما را آسانتر میکند و ویژگیهایی مانند زمانبندی محتوا، تجزیه و تحلیل و نظارت را ارائه میدهد. ابزار مناسب برای کسب و کار شما به پلتفرم ها، انتظارات و نیازهای خاص شما بستگی دارد.
شبکه های اجتماعی
زنان زمانی شکوفا می شوند که از یکدیگر حمایت کنند. این یکی از قدرتمندترین جنبه های رسانه های اجتماعی است. این پلتفرم ها به کارآفرینان زن اجازه می دهد تا با مشتریان زن و همچنین زنان همفکری که می توانند از آنها بیاموزند، ارتباط برقرار کنند. ایجاد شبکه های قوی کلید موفقیت حرفه ای زنان است، یک شبکه می تواند توصیه های ارزشمند، تبلیغات شفاهی و فرصت های جدید را ارائه دهد.
از رسانه های اجتماعی برای رشد کسب و کار خود و تبدیل شدن به یک رهبر استفاده کنید
حتی اگر کسب و کار خود را از صفر به عنوان یک عملیات تک زن شروع می کنید، مهم است که از روز اول خود را به عنوان یک رهبر در نظر بگیرید. ابزارهای آنلاین فوق العاده زیادی برای زنانی وجود دارد که می خواهند کسب و کار خود را توسعه دهند و یک امپراتوری بسازند، اما قبل از اینکه بتوانید یک رهبر باشید، باید مانند یک رهبر فکر کنید.
رسانه های اجتماعی یک راه عالی برای تبلیغ کسب و کار و رشد شبکه شما هستند. همچنین می تواند به شما کمک کند تا برند شخصی خود را بسازید و نسبت به دستاوردهای حرفه ای خود اطمینان بیشتری داشته باشید. اگر از رسانه های اجتماعی به خوبی استفاده کنید، می توانید سر و صدای بسیار بیشتری نسبت به زمانی که در شروع کسب و کار خود پیش بینی می کردید ایجاد کنید.
انتهای مطلب/ منبع
by علیرضا روهنده | بهمن 29, 1401 | تحلیل استراتژیک کسب و کار, مارکتینگ
قبل از اینکه بروس دولین هندرسون در ۱ ژوئیه ۱۹۶۳ درهای گروه مشاوره بوستون را باز کند، مفهوم رقابت بهندرت در فرهنگ کسب و کار آمریکا وجود داشت، چه برسد به استراتژی. شرکتهای بزرگ و موفقی حضور داشتند اما بااینحال، این شرکتها در مورد سه دستورالعمل کلاسیک استراتژی: مشتریان، هزینهها و رقبای خود، در سطح بالا و بهصورت تحلیلی و دقیق فکر نمیکردند.
قبل از BCG، مک کینزی و بین، کسانی که صاحب مشاغل در آمریکا بودند عموماً “استراتژی” را بهعنوان چیزی مختص به ژنرالها و کمپینهای سیاسی نادیده میگرفتند. اولین مشاوران مدیریت آن را تغییر دادند. با پیچیدهتر شدن و جهانیشدن تجارت در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، مشاورهها روشهای پیشرفته تحقیقات بازار و تجزیهوتحلیل داده ها و همچنین دسترسی به متخصصان دانشگاهی و صنعتی را بر چالشهای اصلی تجارت تحمیل کردند. آنها به شرکتها کمک کردند تا زنجیرههای تأمین کارآمدتری بسازند، موقعیت محصولات خود را بهبود بخشند، مشخص کنند که از کدام بازارها خارج شوند و کدام وارد شوند و…
این مشاورهها پیشگام بسیاری از ابزارها و چارچوبهای اصلی هستند که امروزه نیز برای توسعه استراتژی شرکت استفاده میشود: ماتریس ۲ × ۲، منحنی تجربه، نمودارهای SWOT (نقاط قوت، ضعفها، فرصتها، تهدیدها)، پنج نیروی پورتر و…
با موفقیت، BCG، مک کینزی و بین شروع به استخدام درخشانترین و فنیترین دانش آموزان مدرسه تجاری کردند؛ و MBA، برای اولین بار، یک انتخاب شغلی واقعاً قابلاحترام شد. بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۵، تعداد MBA های اعطاشده در سال از ۲۵،۰۰۰ به ۹۰،۰۰۰ افزایش یافت.
امروزه تقریباً ۲۰۰،۰۰۰ دانشجو هرسال در ایالاتمتحده از MBA فارغالتحصیل میشوند. ارزش استراتژی اکنون برای هر شرکتی آشکار است. مک کینزی در سال ۲۰۱۸ حدود ۱۰ میلیارد دلار، BCG حدود ۷.۵ میلیارد دلار و بین حدود ۴.۵ میلیارد دلار درآمد داشته است و هرکدام هنوز در حال رشد هستند.
از یک منظر، موقعیت مشاوره مدیریت بهعنوان یک صنعت هرگز از امنیت زیادی برخوردار نبوده است؛ اما همانطور که مشتریان آنها همیشه در معرض تهدید بازیکنان و فناوریهای جدید هستند، مشاوران نیز از نیروهای اختلال مصون نیستند.
انتهای مطلب/