اگر در طول ساختن شرکت و سرمایه‌گذاری در آینده فناوری، قرار باشد یک‌چیز یاد بگیرید، این است که هیچ نظری درباره کاری که باید انجام دهید کم نیست؛ اما مهم است به چه کسی نگاه کنیم و مشاوره ارائه‌شده را چگونه ارزیابی کنیم. برای یک مدیرعامل، یادگیری اینکه با چه کسی مشورت کند و از او مشاوره بگیرد یک مهارت حیاتی است و می‌تواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.

در اینجا یک مثال آورده شده است: در سال ۲۰۱۱، ران جانسون به‌عنوان مدیرعامل JC Penney استخدام شد. جانسون به‌عنوان رئیس سابق خرده‌فروشی اپل، از استانداردهای بالایی برخوردار بود. بااین‌حال، مدت کوتاهی پس از به عهده گرفتن مسئولیت در JC Penney، جانسون تعدادی تصمیمات تجاری بد گرفت، ازجمله اخراج ۱۰٪ از کارکنان، اخراج آژانس تبلیغاتی قدیمی JC Penney و خلاص شدن از تخفیف و فروش. سه‌ماهه چهارم ۲۰۱۲ او را می‌توان بدترین عملکرد سه‌ماهه در تاریخ خرده‌فروشی‌های عمده در نظر گرفت. در اواخر فوریه، سهام شاهد کاهش ۴۶ درصدی قیمت بود. اندکی پس‌ازاین، جانسون رها شد.

به‌احتمال‌زیاد، اگر جانسون از تیم خود مشاوره مناسبی دریافت کرده بود، می‌توانست از مجموعه تصمیم‌گیری‌های ضعیف اجتناب شود، یا به حداقل برسد. متأسفانه جانسون تنها مدیر اجرایی در تاریخ نیست که تصمیمات ضعیفی اتخاذ می‌کند و در درازمدت بر یک شرکت تأثیر می‌گذارد. فکر کنید Blockbuster فرصت خرید Netflix را رد می‌کند.

پس برای جلوگیری از چنین اشتباهاتی چه باید کرد؟ در اینجا چهار مرحله حیاتی وجود دارد:

  1. شناخت انواع مختلف مشاوران و بدانید چه زمانی باید از آنها مشاوره بگیرید.

سه سطح از مشاوران وجود دارند و هر یک انواع مختلفی از افکار و نظرات را ارائه می‌دهند:

  • مشاوران برون‌سپاری رسمی، مانند وکلا، مشاوران تجاری یا حسابداران: این افراد برای کمک به موفقیت شما دستمزد می‌گیرند. بااین‌حال، این بدان معنا نیست که نصیحت آنها یک امر تمام و کمال است.
  • همکارانی که از نزدیک با آنها کار می‌کنید و لزوماً به‌عنوان مشاور در نظر گرفته نمی‌شوند: این گروه شامل کارمندان، همکاران، سرمایه‌گذاران، مشتریان و تأمین‌کنندگان است. همکاران شما احتمالاً هنگام ارائه مشاوره، شرکت را در ذهن دارند، اما ممکن است انگیزه‌های شخصی نیز داشته باشند.
  • افرادی در زندگی شخصی‌تان که با آنها روابط کاری ندارید، مانند همسر، دوستان و اعضای خانواده: این افراد معمولاً وقتی به شما توصیه می‌کنند، رفاه شمارا در ذهن دارند. آنها کمتر درگیر امور روزمره شرکت شما هستند و بیشتر درگیر شما به‌عنوان یک فرد هستند.
همچنین بخوانید  10 راه برای برقراری ارتباط موثر در محل کار

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که مدیران عامل در فرآیند تصمیم‌گیری مرتکب می‌شوند این است که نمی‌دانند مشاورانشان چه کسانی هستند و تأثیری که می‌توانند بر فرآیند تصمیم‌گیری داشته باشند را درک نکره‌اند. استفاده از مشاوره از همه منابع و تفکر در مورد موضوع و مشارکت هر یک می‌تواند احتمال تصمیم‌گیری بد را کاهش دهد.

۲. بدانید که مشاوران شما شخصاً چه کسانی هستند و آنها را یادداشت کنید.

هنگامی‌که سطوح مختلف مشاوران در اختیارتان را درک کردید، به همان اندازه مهم است که به درون خود نگاه کنید تا بفهمید چرا ممکن است یکی شمارا بیشتر از دیگری تحت تأثیر قرار دهد و چه سوگیری‌هایی ممکن است برای پذیرش یک‌راه‌حل نسبت به راه‌حل دیگر داشته باشید. همچنین باید بپرسید که آیا به سمت یک‌راه‌حل احساسی یا عملی گرایش دارید؟ این بازتاب‌ها به حذف تصمیم‌گیری‌های نا بهینه کمک می‌کند. در یک صفحه گسترده، افرادی را که به‌عنوان مشاور در نظر می‌گیرید یادداشت کنید. اطلاعات زیر را در کنار نام هر فرد درج کنید:

  • رابطه شما با آنها چیست؟
  • چگونه با آنها آشنا شدید؟
  • انگیزه یا علاقه آنها هنگام مشاوره دادن به شما چیست؟ اگر این معامله موفق شود یا شکست بخورد، چه چیزی به دست خواهند آورد؟
  • دانش آنها در این زمینه خاص چیست؟
  • چرا از آنها راهنمایی می‌خواهید؟ (در این مورد با خودتان صادق باشید – از مشاوره گرفتن از افراد صرفاً به این دلیل که فکر می‌کنید آنها با افکار شما موافق هستند خودداری کنید. انتخاب کنید که از افرادی که با شما صادق هستند مشاوره بگیرید.)
  • سابقه آنها چیست؟
  • اگر این فرد با اعمال شما مخالف باشد برای شما چه معنایی دارد؟
همچنین بخوانید  مشاوره مدیریت: چیست و چگونه می‌توان در آن موفق شد؟

همچنین از خود بپرسید که چگونه تصمیم‌گیری می‌تواند بر شما به‌عنوان یک فرد تأثیر بگذارد و آیا این شمارا به سمت تصمیم نادرست سوق می‌دهد؟ اگر تصمیم گرفتید از مشاوره ارائه‌شده توسط یک فرد خاص استفاده کنید، پیشنهادات او را یادداشت کنید و پاسخ‌های خود را به سؤالات بالا مرور کنید.

۳. به یاد داشته باشید که به‌عنوان مدیرعامل، شما در مورد اکثر تصمیمات حرف آخر را می‌زنید.

مشاور شما ممکن است اطلاعات زیادی در مورد موضوع موردنظر داشته باشد. این عالی است و به‌احتمال‌زیاد مفید خواهد بود زیرا شما در مورد مسائل و موضوعات خاص از آنها مشاوره می‌گیرید. بااین‌حال، در پایان روز، شما حرف آخر را در مورد چگونگی ادامه در فرآیند تصمیم‌گیری می‌زنید. شاید مشاور شما در این موضوع تخصص یا تجربه بسیار بیشتری نسبت به شما داشته باشد. این لزوماً به این معنا نیست که آنها درست می‌گویند و شما اشتباه می‌کنید. بخشی از فرآیند تصمیم‌گیری همچنین شامل اعتماد به قلب شما و گرفتن بهترین تصمیم کلی بر اساس احساس شما خواهد بود.

۴. همیشه برای بررسی تصمیمی که گرفته‌اید وقت بگذارید.

پس از مشورت با مشاوران خود در مورد تصمیم، مطمئن شوید که بهترین کار ممکن را انجام می‌دهید. افکار خود را در یک مجله تصمیم بنویسید یا گزینه‌های خود را بر روی درخت احتمال ترسیم کنید. هر روشی را که انتخاب می‌کنید، زمانی را برای بازنگری در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آنچه به شما توصیه‌شده است بهترین تصمیم برای حرکت به جلو است. اگر نسبت به آن اطمینان دارید، وقت آن است که برنامه خود را اجرا کنید.

همچنین بخوانید  چگونه یک مدل فروش ترکیبی ایجاد کنیم

درک انواع مختلف مشاوران، دانستن اینکه شما چه کسی هستید، به یاد داشته باشید که در مورد اکثر تصمیمات شما حرف آخر را می‌زنید و وقت گذاشتن برای بررسی تصمیماتتان، احتمال اشتباهات بزرگ را کاهش می‌دهد. به‌عنوان یک مدیرعامل، شما اغلب چندین پروژه را هم‌زمان انجام می‌دهید. یادگیری تکیه‌بر مشاوران مورد اعتماد به کاهش احتمال اشتباه در شرکت شما کمک می‌کند و مقداری از بار تصمیم‌گیری را از دوش شما کاهش می‌دهد.

انتهای مطلب/