مدیریت مؤثر کسبوکار به این معنی است که مدیران با ایجاد تیمی از کارکنان مولد که میتوانند به اهداف شرکت دست یابند، کارایی خود را بهبود میبخشند. همه کسبوکارها در عصر دیجیتال با کارمندان مستقل و تیمهای خودگردان که اعتمادبهنفس دارند و تشویق میشوند تا خودشان تصمیم بگیرند، بهترین کار رادارند.
- اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما احساس ارزشمندی میکنند
مؤثرترین مدیران این را درک میکنند رهبری مربوط به مردم است. یک عنصر اساسی رهبری قوی این است که اطمینان حاصل کنید که کارکنان شما احساس میکنند برایشان ارزش قائل هستید. وقتی کارمندان شما احساس میکنند که مورد قدردانی قرارگرفتهاند، احساس غرور، وفاداری و مالکیت شخصی در موفقیت کسبوکار شما ایجاد میکنند. این بدان معنی است که آنها بهاحتمالزیاد در کنار شرکت شما باقی میمانند و رشد میکنند. کارمندان شما برای اینکه احساس ارزشمندی کنند نیازی به پاداشهای گرانقیمت ندارند. در عوض، ایجاد یک رابطه با کارمندانتان سرمایهگذاری بهتری است.
برای کارمندان خود وقت بگذارید: اختصاص زمانی برای یک کارمند نشان میدهد که نیازها و نگرانیهای آنها برای شما مهم است. علاوه بر پرداختن به نگرانیهای آنها، زمان منظم یکبهیک، فرصتی برای راهنمایی و بازخورد سازنده فراهم میکند. اکنونکه افراد بیشتری از خانه کار میکنند، تشخیص اینکه چه زمانی افراد روز بدی را سپری میکنند، سختتر است، بنابراین برخی از تماسهای بداهه با تیم میتواند مفید باشد، جایی که مسائل غیر کاری به شیوهای سادهتر موردبحث قرار میگیرد.
ارتباط دوطرفه: بسیاری از مدیران ارتباطات را بهعنوان یک برخورد یکطرفه میبینند، ابزاری برای بهروز نگهداشتن کارکنان در اطلاعات عملکردی. بااینحال، مدیران موفق این را درک میکنند ارتباط موثرشامل گوش دادن و تبادل بازخورد است. این مدیران کارکنان خود را تشویق میکنند تا ایدهها و نظرات خود را به اشتراک بگذارند، زیرا درک میکنند که وقتی مشارکت فعال در بحثها وجود داشته باشد، ایدههای عالی میتوانند ظاهر شوند.
کار سخت را بشناسید: مردم میخواهند خوب کار کنند؛ و هنگامیکه کارمندان یک کار خوب انجام میدهند، ارائه بازخورد مثبت مؤثرترین شکل تقویت است. بهعبارتدیگر، آنچه را آب میدهیم رشد میکند. هنگامیکه کارمندی سخت کار میکند یا بهنوعی برتری مییابد، با چند کلمه تائید به او پاداش دهید. این کار تا حد زیادی باعث میشود که کارکنان شما احساس کنند که عضوی ارزشمند از تیم هستند؛ و هنگامیکه به توجه کردن جلوی تیم خود به رسمیت شناخته میشوید، سختکوشی آنها نیز شناسایی خواهد شد.
- با زیرکی کار کن
مدیران مؤثر برای صرفهجویی در زمان و افزایش بهرهوری، شیوههای کارآمدی را توسعه میدهند. یک عنصر حیاتی برای هوشمندتر کار کردن، بهبود مهارتهای مدیریت زمان است. این میتواند برای مدیرانی که اغلب از طریق جلسات آنلاین به جهات مختلف کشیده میشوند دشوار باشد. هنگامیکه این اتفاق میافتد، برخی از وظایف ممکن است از بین بروند. برای جلوگیری از این امر، کارشناسان مدیریت زمان نکات زیر را برای کنترل برنامه خود پیشنهاد میکنند.
نحوه برخورد با لیست کارهای خود را تغییر دهید: یک متخصص میگوید مؤثرترین راه برای افزایش بهرهوری این است که تعداد موارد موجود در لیست کارهای خود را محدود کنید. او پیشنهاد میکند سه «مهمترین وظایف» یا MIT را که باید انجام شوند، انتخاب کنید و آنها را اول صبح انجام دهید. پس از تکمیل وظایف با اولویت بالا، میتوانید به کارهای کمتر حساس بروید.
فقط روی امروز تمرکز کنید: برای کاهش اضطراب در مورد لیست عظیم کارهای خود، یک لیست اصلی از همه کارهایی که باید انجام دهید ایجاد کنید. در پایان روز کاری خود، سه MIT برتر خود را به لیست روز بعد خود منتقل کنید. بهاینترتیب میتوانید بدون حواسپرتی از وظایف بیشمار فهرست اصلی خود، بر اولویتهای اصلی خود تمرکز کنید.
«نه» گفتن را بیاموزید: مدیران اغلب خیلی لاغر هستند زیرا احساس میکنند باید کنترل خود را حفظ کنند و بنابراین وظایفی را بر عهده میگیرند که آنها را از اهداف با اولویت بالا دور میکند. همه کارهای با اولویت پایین را در فهرست «به هر قیمتی اجتناب کنید» قرار دهید. بهعبارتدیگر، یاد بگیرید که به وظایف کم اولویت «نه» بگویید یا آنها را محول کنید.
تفویض اختیار: تفویض اختیار فقط تفویض مسئولیت برای تکمیل وظایف نیست، بلکه تفویض اختیار برای نظارت بر کل پروژه نیز میباشد. مؤثرترین مدیران نیازی به مدیریت خرد بر هر تصمیم و هر وظیفهای ندارند. آنها میدانند که باید کنترلی را رها کنند تا زمان خود را برای انجام مهمترین وظیفه رشد کسبوکارشان آزاد کنند.
- اطمینان حاصل کنید که نمایندگان فروش شما زمان و منابع خود را صرف مشتریان مناسب میکنند
ارزش طول عمر مشتری (CLV) معیاری است که کل سود خالص هر مشتری را نشان میدهد. این معیار میتواند به یک شرکت کمک کند تا تعیین کند که ازنظر فروش در آینده از مشتریان خاص چه انتظاراتی میتواند داشته باشد و چقدر پول برای جذب مشتری جدید سرمایهگذاری کند. با این اطلاعات، مدیر فروش میتواند زمان و منابع نمایندگان فروش خود را اولویتبندی کند. بهعنوانمثال، یک مشتری بالقوه که انتظار میرود CLV بالایی داشته باشد، ارزش زمان و هزینه ساعات کاری اضافی را دارد. در مقابل، یک مدیر ممکن است زمان و هزینه صرف شده برای مشتری بالقوه با CLV پایین را محدود کند. یک مدیر فروش ممکن است تصمیم بگیرد که یک برنامه تخفیف یا وفاداری به مشتریان با CLV بالا ارائه دهد تا رضایت و وفاداری کلی مشتری را افزایش دهد.
- از دید شرکتی از کسبوکار خود استفاده کنید
با دید ۳۶۰ درجهای از شرکت شما که توسط هوش تجاری (BI) ارائهشده است، مدیران این اختیار را پیدا میکنند که رشته فکری خود را دنبال کنند و فرصتهای جدید را کشف کنند، روندها را در زمان وقوع شناسایی کنند و مشکلات بالقوهای را که میتوانند به فرصت تبدیل شوند، شناسایی کنند.
انتهای مطلب/