مارکتینگ در لحظه Real Time Marketing روشهای تولید ناب را بهمنظور افزایش انعطافپذیری، مقیاسپذیری، پاسخگویی و کیفیت وارد سازمان بازاریابی میکند. بررسیهای انجامشده نشان میدهد شرکتهایی که درزمینهٔ مارکتینگ در لحظه موفق عمل کردهاند، در دورههای زمانی یک و سهساله در مقایسه با همتایان خود نرخ رشد سه برابری را تجربه میکنند. بهمنظور درک هرچه بیشتر این منافع، واحدهای بازاریابی به مدلهای عملیاتی بازاریابی متمایزی نیاز دارند که رویکردی یکپارچه نسبت به تحولات دیجیتال داشته باشند.
مارکتینگ امروزه در عصر دیجیتال و در مقایسه با چند سال گذشته به موضوعی بسیار متفاوت تبدیلشده است. این تفاوتها در مواردی منجر به هدر رفت منابع و عدم بهرهوری و درنتیجه تهدید بنیان واحدهای بازاریابی شده است. این شرایط بهویژه در صنایعی که بهطور مستمر مورد تهدید مؤلفههای رقابتی نوظهور قرار دارند، قابل پیشبینی است. کمپینهای تبلیغاتی دیگر توان افزایش فروش را ندارند، این کمپینها بارها و بارها مشتریان نادرست را هدف قرار دادهاند و پیامهای تبلیغاتی ناخوشایند منتشر کردهاند که عاملی برای آسیب زدن به برند بوده است. این کمپینها اغلب با تغییرات تمایلات مصرفکننده همراستا نیستند. پیامها میتوانند بهسرعت به پیامهایی غیر مرتبط تبدیل شوند. این شرایط بهمحض ظهور محصولی نو و به دلیل خارج شدن سریع محصولات و خدمات از حیطه توجه مشتری اتفاق میافتد. مدیران ارشد مارکتینگ CMO پیامدهای این واقعیتها را بهخوبی درک میکنند. به باور آنان از میان تمامی گروههایی که در معرض پیامهای تبلیغاتی کسبوکارهای مختلف قرار میگیرند، کمتر از ۱۸ درصد از مشتریان واقعی آن محصولات و خدمات هستند؛ بنابراین، جای تعجب نیست که کمتر از نیمی از مدیران ارشد بازاریابی از درآمدهای حاصل از فعالیتهای بازاریابی رضایت کامل دارند.
متخصصان مارکتینگ اکنون بهخوبی میدانند که ایجاد آگاهی گسترده و استفاده از روشهای پیامرسانی استاندارد، اهمیت خود را ازدستدادهاند و جای خود را به سفری اختصاصی برای هر مشتری و تجربههای بازاریابی شخصیسازیشده دادهاند. این تغییرات منعکسکننده آگاهی بازاریابان از نقش مصرفکنندگان در شکلدهی به مسیر بازاریابی است. مصرفکنندگان عصر حاضر اطلاعات بیشتری از محصولات و خدمات دارند. آنان دیگر مجبور به پذیرش ایدههای بازاریابان نیستند. دسترسی به اطلاعات بازار از طریق منابع مستقل و کنترل تعاملات بازاریابی به امری بسیار ساده برای آنان تبدیلشده است. رفتارهای این گروه از مصرفکنندگان، بازاریابی شخصیسازیشده را موضوعی غیرقابل بحث کرده است.
اما در کنار اهمیت تجربه شخصیسازی برای جلبتوجه مشتری، تحویل محصول ازجمله حوزههایی است که منجر به اتلاف هزینههای بسیاری شده است. انجام بازاریابی مستقیم شخصیسازیشده در کنار اطلاعات کافی از بینشهای مشتری نمونهای از این مشکل است. موضوع گردآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای بسیاری از سازمانها بهشدت مشکلساز شده است. درواقع، ۳۵ درصد از بازاریابان خردهفروشی بیان میکنند باوجود در اختیار داشتن اطلاعات کافی نمیدانند چگونه از آنها استفاده کنند. بااینحال، سازمانها با شخصیسازی هر چه بیشتر ارتباطات بازاریابی به دنبال افزایش فروش هستند، اما خیلی زود متوجه میشوند بدون وجود مدل و قابلیتهای عملیاتی مناسب، بهرهبرداری از مفهوم مارکتینگ شخصیسازیشده امکانپذیر نخواهد بود. بدون افزایش اثربخشی عملیاتی، سازمان به چارچوبی از مقیاسهای تجربی در دسترس محدود خواهد بود.
مارکتینگ در لحظه میتواند متخصصان مارکتینگ را در کاهش اتلاف منابع، تقویت بازاریابی شخصی و افزایش اثربخشی عملیاتی باهدف افزایش فروش یاری کند. بازاریابان لحظهای درحالیکه بهبود نتایج اقدامات خود هستند. جای تعجب نیست که این گروه از بازاریابان در مقایسه با همتایان خود از رشد بیشتری خبر میدهند. کاهش موجودی بهواسطه پاسخ به خواسته مشتری در زمان موردنظر و مطابق با ویژگیها و کیفیت موردنظر وی، ازجمله اقداماتی است که در رویکرد تولید ناب ریشهدارند.
مارکتینگ در لحظه را رویکردی خارج به داخل در نظر بگیرید که همواره درگیر شناسایی نیازهای مشتری، محرکهای بازار و توسعه مستمر و اصلاح مسیر اولیه است. درحالیکه تعداد معدودی از شرکتها مارکتینگ در لحظه را بهدرستی اجرا میکنند، بررسیها نشان داده که کسبوکارهایی را شناسایی کرده است که درزمینهٔ کسب دانش مشتری، بهرهبرداری از کانالهای توزیع و انتشار پیامهای تبلیغاتی چالاک – سه مؤلفه اصلی مارکتینگ در لحظه – از همتایان خود پیشی گرفتهاند.