از روزهای اولیه مشاوره مدیریت، شرکتهای مشاوره سعی کردهاند با انجام کارهای بیشتر برای مشتریان خود، خود را متمایز کنند. در برخی موارد، آنها حتی خود را طوری تعبیه کردهاند که گویی بخشی از تیم مشتری هستند. این همیشه چیز خوبی نیست. عادت “بخشی از تیم “، مک کینزی و بین را در معاملات داخلی و دیگر رسواییها در طول سالها در آب داغ قرار داده است. هرچند که در بیشتر موارد، دلیل موفقیت این شرکتها را توضیح میدهد.
مشاوره مجموعهای از انواع خدمات و عملکردها است که در یک بسته معتبر و گرانقیمت قرارگرفته است. سازمانهایی که با شرکتهایی مانند مک کینزی، بی سی جی و بین کار میکنند انتظار بسیاری از این روابط را دارند و سود بسیاری هم میبرند. هنگامیکه رابطه مشتری و مشاور در بهترین حالت خود عمل میکند، مشاور به مشتری خدماتی میدهد از قبیل:
۱_اطلاعات: دادهها و تجزیهوتحلیلهایی که جهان مشتری، صنعت و موقعیت بازار را دربرمی گیرد و آن را معنی میکند.
۲_تخصص: دیدگاه اپراتور مجرب در مورد یک مشکل و راههای مختلف حل آن.
۳_بینش: کاربرد دقیق و تحلیلی تخصص برای ارائه بینشهایی که به موفقیت شرکت کمک میکند.
۴_اجرا: نقشه راه انتخابها و اجرای تغییرات ایجادشده.
هنگامیکه مشتری و مشاور باهم کار میکنند، همانطور که در ابتدا تصور میشد، این چهار ارزش اطلاعات، تخصص، بینش و اجرا “بسته ” ای است که مشاوران ارائه میدهند و هر یک از این ارزشها به شکل بزرگ و کوچک مختل شده است.
در طی چند سال گذشته اطلاعات مربوط به مشتریان و رقبا بیش از هر زمان دیگری در دسترس است. تخصص تفکیکشده است. بینش تولیدشده است (و در برخی موارد کالایی شده است)؛ و اجرای دستورات در بسیاری از موارد، بهصورت داخلی انجامشده یا به کارگران آزاد برونسپاری شده است.
همانطور که سورن کاپلان در Inc اشارهکرده است، موارد زیادی در مورد نحوه عملکرد مشاوره مدیریت وجود دارد که میتواند آسیبپذیری را کاهش دهد:
- این بسیار وابسته به مقررات (محاسباتی) انسان است، کاری که رایانهها بیشتر و بیشتر انجام میدهند.
- انجام کارها بهصورت سنتی دردسر زیادی دارد (و بر اساس نتایج و زمان صرف شده استفاده از آن صرفه ندارد).
- ارزش تا حد زیادی محدود به زمان است، به این معنا که توصیهها اغلب بهسرعت قدیمی میشوند.
- ارزش تا حد زیادی ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی است (دانستن مواردی که سایر مشاوران یا شرکتها نمیدانند) که حفظ آن در عصر اینترنت دشوار و تا حدی غیرممکن است.
باوجود همه این موارد، BCG، Bain و McKinsey هنوز در حال رشد هستند. از سوی دیگر، وقتی به هر قسمت از زنجیره ارزش مشاوره با نگاهی انتقادی نگاه میکنیم، میتوانیم آسیبپذیریها را ببینیم. برخی از تهدیدهای صنعت مشاوره ناشی از انتقاد از شیوههای تجاری مشاوران بوده است. در چند سال گذشته، مک کینزی متهم به تضاد منافع، ارتباط با فساد و کار برای دولتهای سرکوبگر در سراسر جهان شده است.
در میان گزارش پژمرده وزارت دادگستری در مورد “عدم صراحت ” مک کینزی و “افشای ناکافی ” در برخورد با مشتریان، شرکت موافقت کرد ۱۵ میلیون دلار تسویهحساب بپردازد. در سال ۲۰۱۹، این انتقادات باعث شد تا شرکت بهصورت عمومی پاسخ دهد و به کارکنان قول داد که شفافیت را افزایش داده و در مورد نوع مشتریانی که با آنها کار میکند بیشتر فکر کند.
انتهای مطلب/