تأثیر رویکرد مبتنی بر نگهدارنده مشاوره بر تجارت

تأثیر رویکرد مبتنی بر نگهدارنده مشاوره بر تجارت

کار به‌عنوان مشاور می‌تواند یک بازی دشوار و نامطمئن در مسائل مختلف باشد. جهش از مشتری به مشتری، دریافت نرخ ساعتی بدون هیچ تضمینی مبنی بر اینکه روز پرداخت بعدی شما از کجا می‌آید، می‌تواند خسته‌کننده باشد؛ و حتی زمانی که کسب‌وکار به‌خوبی پیش می‌رود، آرامش با دانستن اینکه ازنظر مالی برای مدت‌زمان طولانی تأمین‌شده‌اید، می‌تواند چشم‌انداز جذابی باشد.

از بین تمام روش‌های قیمت‌گذاری که یک مشاور می‌تواند با آن عمل کند، یک راه وجود دارد که این نوع آرامش حرفه‌ای را بهتر از هر روش دیگری فراهم می‌کند، اجرای یک نگهدارنده مشاوره.

این مدل به شما امکان می‌دهد مطمئن شوید که درآمد شما فوری، امن و به‌طور کامل پرداخت می‌شود؛ اما این روش با اشکالاتی همراه است، بنابراین مهم است که قبل از تصمیم‌گیری در مورداجرای آن، مفهوم را به‌طور کامل درک کنید.

در اینجا، دیدگاهی در مورد اینکه نگهدارنده مشاوره چیست، مزایا و خطرات ناشی از آن، مفهوم کلی و نحوه تعیین هزینه مناسب در صورت انتخاب آن راه را خواهیم یافت.

نگهدارنده مشاور چیست؟

نگهدارنده مشاوره مبلغ ثابتی از پول است که به‌طور کامل و به همراه پیش‌پرداخت برای استخدام مشاور برای مدت‌زمان معین پرداخت می‌شود. این‌یک مدل قیمت‌گذاری است که کمک‌های مشاور را با محصولات یا تخصص خاص به‌منظور هدایت عملیات عمومی‌تر پوشش می‌دهد.

در بسیاری از موارد مشاوران به‌صورت ساعتی، روزانه یا بر اساس پروژه هزینه دریافت می‌کنند؛ اما آن راه‌های مرسوم لزوماً همه و همه مدل‌های بالقوه قیمت‌گذاری مشورتی نیستند. اگرچه این گزینه‌ها می‌توانند به‌ویژه سودآور باشند و درجاتی از انعطاف‌پذیری را ارائه دهند، اما اغلب آن‌طور که برخی مشاوران می‌خواهند پایدار نیستند.

فعالیت کوتاه‌مدت یا پروژه به پروژه اغلب می‌تواند غیرقابل‌پیش‌بینی، غیرقابل‌اعتماد و طاقت‌فرسا باشد. نگهدارنده ها عنصری از امنیت را برای رفاه مالی مشاوران ارائه می‌دهند؛ و اینکه بتوانید در ازای کار از مشتریان پول دریافت کنید، می‌تواند جایگزین یکنواخت‌تر و کم استرس تر برای رسیدگی به مشکلات و جلوگیری از به وجود آمدن آن‌ها در حین حرکت باشد.

اگرچه پایداری یک مدل نگهدارنده به‌خودی‌خود جذاب است، ساختار قیمت‌گذاری با اشکالاتی همراه است.

خطرات شارژ هزینه‌های نگهدارنده

یکی از مشکلات اصلی دریافت هزینه‌های نگهدارنده مربوط به قابلیت دسترسی است. پرداخت مبلغ یکجا برای یک مشاور می‌تواند برای مشتریان بالقوه ناراحت‌کننده باشد؛ به خصوص اگر قبلاً هرگز با شما کارنکرده باشند. ایده پرداخت یک سپرده غیرقابل استرداد در ازای چیزی که ممکن است یک مشاوره متوسط ​​باشد، ممکن است پتانسیل شمارا برای اجرای مداوم کنسرت با مشتریان جدید تضعیف کند.

این دلهره طبیعی نسبت به پیش‌پرداخت هنگفت، خود به یکی دیگر از رایج‌ترین دام‌های مشاورین کمک می‌کند: تخفیف‌ها. این درخواست زیادی است که از مشتریان بالقوه بخواهید که به خدمات شما اعتماد کافی داشته باشند تا حتی قبل از شروع کار با آنها، به‌طور کامل هزینه را پرداخت کنند. به همین دلیل است که بسیاری از مشاوران که هزینه نگهدارنده را دریافت می‌کنند و خدمات خود را با تخفیف ارائه می‌دهند. در حالت ایدئال، این نوع معامله به‌منزله ترتیبات سودمند متقابل است؛ مشتریان معامله می‌کنند و مشاوران منبع درآمد پایداری دارند.

تجربه، احترام و آشنایی شما با مشتریان معمولاً میزان تأثیر این معایب را بر تجارت شما تعیین می‌کند. این ویژگی‌ها معمولاً نوع نگهدارنده مشاوره‌ای را که ارائه می‌دهید نیز راهنمایی می‌کند.

انواع نگهدارنده های مشاور

  • پرداخت برای کار
  • پرداخت برای دسترسی
  1. پرداخت برای کار

پرداخت برای کار نسبت به روش‌های دیگر مرسوم‌تر است. این ساختاری است که اکثر مردم با شنیدن کلمه “نگهدارنده” به آن فکر می‌کنند. این روش معمولاً توسط مشاوران تازه‌کار تا سطح متوسط ​​استفاده می‌شود و در بیشتر موارد، اولین گام را برای ایجاد یک رابطه طولانی و سازنده با مشتری فراهم می‌کند.

مفهوم نسبتاً ساده‌ای است. مدل دستمزد برای کار به‌شدت بر اساس پرداخت برای کاری است که انجام می‌دهید. این فرآیند معمولاً شامل تعیین هزینه نگهدارنده مکرر برای بازه‌های زمانی اختصاص داده‌شده و تلاش برای به دست آوردن این هزینه‌ها به‌طور مداوم و به‌طور کلی از طریق انجام کارهای تحویلی خاص است.

اگر با مشتریان خود رابطه برقرار کنید و به‌طور مداوم کسب‌وکار آنها را به دست آورید، مدل دستمزد برای کار چیزی شبیه به یک‌رشته نامحدود از قراردادها خواهد بود که مشتریان در ازای تلاش و کمک شما برای آن هزینه می‌پردازند.

۲. پرداخت برای دسترسی

Pay for Access یک نگهدارنده مشاوره است که معمولاً توسط مشاوران باتجربه‌تر استفاده می‌شود. این مدل کمتر ریشه در کار واقعی دارد و بیشتر در مورد بینش و تخصص است.

با این مدل، عموماً از شما انتظار نمی‌رود که روی موارد قابل تحویل کارکنید یا پروژه‌های خاصی را به پایان برسانید. در عوض، به شما یک نگهدار پرداخت می‌شود تا مشاوره‌تان را در مورد یک موضوع خاص به‌طور مداوم ارائه دهید. به‌احتمال زیاد، نمی‌توانید از مدل پرداخت برای دسترسی به‌عنوان یک مشاور نسبتاً جدید استفاده کنید.

به‌طور کلی، مشاورانی که می‌توانند از روش پرداخت برای دسترسی استفاده کنند که یا از مقامات در صنایع خود هستند یا قبلاً با مشتریانی که به آنها خدمت می‌کنند کارکرده‌اند. همان‌طور که قبلاً به آن اشاره کردم، مدل پرداخت برای کار چیزی شبیه به یک نقطه شروع برای شارژ نگهدارنده های مشاور است.

هنگامی‌که تثبیت شدید – یا به‌عنوان یک‌صدای برجسته در حوزه کاری خود یا به‌عنوان یک کارگر قابل‌اعتماد و کوشا برای یک مشتری خاص – قدرت لازم برای شارژ کردن یک نگهدارنده برای تخصص خود را خواهید داشت.

نحوه تعیین هزینه نگهدارنده مناسب

هزینه‌های نگهدارنده اغلب بر اساس نرخ‌هایی است که در سایر مدل‌های پرداخت دریافت می‌کنید. به‌عنوان مثال، اگر ۱۰۰ دلار در ساعت برای خدمات خود شارژ می‌کنید و معمولاً ۴۰ ساعت در هفته برای مشتریان کار می‌کنید، احتمالاً به دنبال شارژ ماهیانه ۴۰۰۰ دلار خواهید بود؛ اما همان‌طور که قبلاً اشاره کردم، یک نگهدارنده باقیمت تمام‌شده ممکن است برای برخی مشتریان بالقوه سنگین به نظر برسد.

در بسیاری از موارد، مشاورانی که هزینه‌های نگهدارنده را دریافت می‌کنند، نوعی تخفیف هم ارائه می‌دهند. اگر آن راه را انتخاب می‌کنید، مراقب باشید و اطمینان حاصل کنید که کسب‌وکار شما به اندازه کافی سودآور باقی می‌ماند تا در درازمدت سرپا بماند.

در نهایت، پیاده‌سازی یک نگهدارنده مشاوره، مزایا و معایب خود را دارد. به‌عنوان یک مشاور، منابع درآمدی شما ممکن است همیشه ثابت، قابل‌اعتماد یا مطمئن نباشند. با یک نگهدارنده، می‌توانید اطمینان حاصل کنید که برای تلاش های خود در یک دوره زمانی خاص پول دریافت خواهید کرد.

این‌یک گزینه جذاب است، اما این نوع ثبات، قیمتی دارد. در بسیاری از موارد، نگهدارنده شما ممکن است برای مشتریان احتمالی بیش از حد تحمیل‌کننده به نظر برسد، مگر اینکه به‌طور کلی تخفیف قابل توجهی برای خدمات خود ارائه دهید.

با این حال، به‌عنوان یک مشاور، استفاده از یک نگهدارنده مشاوره یک‌راه بالقوه قیمت‌گذاری است که ارزش درک و در نظر گرفتن را دارد.

انتهای مطلب/

تخفیف و استراتژی قیمت‌گذاری

تخفیف و استراتژی قیمت‌گذاری

در اکثر شرکت‌ها از تولیدکنندگان نرم‌افزار گرفته تا توزیع‌کنندگان، هنوز یکی از بزرگترین مسائلی که دیده می‌شود این است که همواره فردی در شرکت‌ها وجود دارد که متصور است تخفیف و پروموشن‌ها پاسخی صحیح به همه مشکلات قیمت‌گذاری شرکت است. به برخی دلایل، مشتریان هدف تنها به ۱۰% تخفیف نیاز دارد تا نهایتاً خرید را انجام دهد.

تخفیف دادن کورکورانه یکی از بدترین اشتباهاتی است که یک شرکت می‌تواند مرتکب شود؛ چرا که سازمان مشتری را در موقعیتی قرار می‌دهد که محصولات را کم ارزش‌تر تلقی می‌کند، و در واقع شرکت پولی را که می‌توانست بدست آورد به دور می‌ریزد ضمن اینکه از فروش‌های آتی که به واسطه معرفی آن مشتری می‌توانست حاصل شود، محروم می‌گردد.

باور کردنش سخت است اما بهتر است جهت بررسی دقیق‌تر این موضوع به اصول قیمت‌گذاری نگاهی بیاندازیم. سپس به تاثیر تخفیف دادن بر سودآوری شرکت‌ها بنگریم.

تخفیف دادن: تلاشی برای ترجمه تجارت خرده‌فروشی به نرم‌افزار
یکی از اتفاقات رایج در خرده‌فروشی تخفیف‌دادن است که افراد بسیار به آن علاقه‌مند هستند. در واقع قیمت نرخ مبادله ارزشی است که شرکت توسط محصولش خلق نموده‌است. با قیمت‌گذاری شرکت بیان می‌دارد که آن‌چه تولید کرده‌است، X تومان ارزش دارد. این قیمت‌گذاری روشی است که مشتری تا حدود زیادی بر اساس آن ارزش ادراک شده محصول در ذهنش شکل می‌گیرد.

مشتریان متفاوت، محصول تولید‌شده را در نقاط قیمتی متفاوتی ارزش‌گذاری می‌کنند؛ بدین معنی که بخش‌های مختلف مشتریان نرخ مبادله یا ارزش درک‌شده‌ی متفاوتی را از قیمت پیشنهاد‌شده دارند. همان طور که در تصویر زیر دیده می‌شود، بخش‌های متفاوت مشتریان محصول را در قیمت‌های مختلفی ارزش‌گذاری می‌کنند. لذا سهامداران شرکت باید تصمیم بگیرند که در کجای نمودار به تولید محصول بپردازند که برای محصول آنان سودآور باشد.

ارزش‌گذاری

وقتی سازمان در مورد این‌که در کجای نمودار قیمت‌گذاری قرار داشته‌باشد، تصمیم گرفت تخفیف‌دادن وارد بازی می‌شود تا مشتریان حساس‌تر را به حرکت وا دارد. تخفیف ضرورتاً باید شبیه به دوره تست رایگان عمل ‌کند. شرکت قیمت را تا حدی که گروهی از مشتریان حساس به قیمت را هدف قرار دهد، پایین می‌آورد. همزمان در همان دوره تلاش می‌کند آن‌ها را متقاعد سازد که آن محصول ارزش قیمت بالاتری را دارد و پس از پایان دوره تخفیف آن‌ها باید قیمت واقعی را بپردازند.

برای مثال در نظر بگیرید این نمودار نشان‌دهنده حساسیت قیمت به یک برند جدید  CRM است. مدیریت بر اساس نظرات بخش‌های مختلف مثل فروش، بازاریابی، مالی و … تصمیم میگیرند که نقطه A قیمت مناسبی است. قطعاً آن‌ها کل سهم بازار را بدست نمی‌آورند؛ اما این نقطه برای آن‌ها جای خوبی است؛ چرا که برای جایگاه فعلی کسب و کار آن‌ها، در این سطح قیمتی مشتریان زیادی را هدف قرار می‌دهند. فرض کنید فصل بعدی می‌رسد و فروش آن‌ها خوب پیش نمی‌رود، در نتیجه تیم مدیریتی تصمیم می‌گیرد قیمت را به نقطه B تغییر دهد. فوراً خریداران جدید باعث می‌شوند تیم فروش به هدف فروش خود برسد.

در استراتژی قیمت‌گذاری باید فراتر از تخفیف دادن حرکت کرد.

  1. باید ردیف‌های سطوح قیمتی داشت
    یک مدل صحیح درآمدی این است که ایجاد درآمد باید بر اساس “متر اندازه‌گیری ارزش” باشد. بدین معنی که هر چقدر مشتری از محصول بیش‌تر استفاده می‌کند باید هزینه بیش‌تری بپردازد. وقتی سطوح قیمتی مشخص باشد، می‌توان بر مصرف‌کنندگان اصلی تمرکز نمود و مشتریان جدید که دنبال قیمت پایین‌تر هستند را نیز هدف قرار داد. این امکان را برای شرکت فراهم می‌کند که خدمت در سطح پایین‌تر و لذا قیمت پایین‌تر را به آن‌ها بدهد تا زمانی که آن محصول یا خدمتی با کیفیت بالاتر و لزوماً قیمت بالاتر بخواهند. بدین ترتیب به جای تخفیف دادن ضمن جذب مشتری که طالب قیمت پایین‌تر است، قیمت ها هم دچار تغییر نمی‌شوند و مشتریان جذب شده با قیمت پایین‌تر ترغیب به استفاده از خدمت با کیفیت بالاتر می‌شوند به نحوی که قیمت آن نیز از نظرشان معقول به نظر می‌رسد.
  1. به جای ارائه تخفیف‌های بی مورد، باید ارزش‌افزوده برای محصول ایجاد کرد
    همان‌طور که قبلاً هم اشاره شد مردم عاشق این هستند که احساس خاص بودن داشته باشند، این به این معنا نیست که باید قیمت‌ها را کاهش داد. بهتر است به جای کاهش قیمت به خدمت یا محصولی که به آن‌ها ارائه می‌شود ویژگی‌های جدیدی اضافه شود. باید به خاطر داشت که بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند به جای اینکه ۵۰% تخفیف بگیرند، همان میزان پول را بدهند و دو برابر خدمت دریافت کنند.
  1. باید بخش‌بندی بازار را بهبود داد
    این که قیمت محصولات به نحوی تعیین شده‌است که برای بیشینه کردن درآمد بهینه باشد، ارتباطی با ارزش‌های درک‌شده مشتریان ندارد. بهتر در زمان قیمت‌گذاری در خصوص گروه‌های مختلف مشتریان هدف دقیق شد و عمیقاً با ارزش‌های آن‌ها آشنا شد.

انتهای پیام/ لینک مطلب