صرفنظر از صنعتی که در آن هستید، اگر با این ایدئولوژیهای بسیار ساده زندگی کنید، میتوانید شاهد رشد موفقیتآمیز کسبوکار خود باشید:
۱. بدانید چهکاری انجام میدهید و چهکاری انجام نمیدهید.
برخی از بهترین توصیههایی که یاد گرفتم این بود که سعی نکنید همهچیز را برای همه مردم داشته باشید، زیرا معمولاً به این معنی است که شما در هیچچیز خیلی خوب نیستید. بهاینترتیب، من معتقدم که این اشتباه است که پیشنهادات خدمات گستردهای را ارائه دهید، محصولاتی را خارج از منطقه راحتی خود توسعه دهید یا خارج از بازارهای هدف خود فعالیت کنید فقط برای کمی پول بیشتر.
وقتی این کار را انجام میدهید، قدرت واقعی خود را برای تمرکز بر روی چیزهایی که ممکن است در آن موفق نباشید به خطر میاندازید و فشارهایی را برای تیم، بودجه و کل شرکت خود ایجاد میکنید.
۲. روی جایزه متمرکز بمانید
ما همیشه سعی کردهایم در رویکرد خود به رشد بسیار استراتژیک باشیم. ما برنامههای تجاری سهساله تنظیم میکنیم، آن برنامهها را دنبال میکنیم و در صورت لزوم آنها را اصلاح میکنیم. من معتقدم که اگر اهدافی را تعیین نکنید، راهی برای سنجش خود، تیم و شرکتتان با برخی از اهداف از پیش تعیینشده ندارید.
هنگامیکه همه به روشی کاملاً شفاف درک میکنند که اهداف کلی سازمان چیست، این آگاهی به همه اجازه میدهد تا باهم متحد شوند و به انجام موفقیتآمیز آنها افتخار کنند.
۳. به یاد داشته باشید که مردم برای مردم کار میکنند، نه شرکتها
بهندرت اتفاق میافتد که یک کسبوکار بتواند بدون افراد بااستعداد، با موفقیت فعالیت کند و رشد کند. درواقع، ما اغلب در مورد افرادمان صحبت میکنیم که تنها داراییای هستند که باید بفروشیم و همیشه به دنبال راههایی برای بهبود فرهنگ، مزایا و دلایلی هستیم که چرا کارمندان میخواهند برای ما کار کنند.
من معتقدم که بسیاری از شرکتها فراموش میکنند که وفاداری واقعی زمانی حاصل میشود که کارمندان معتقد باشند که سازمان و تیم رهبری بهطور شخصی و حرفهای به آنها اهمیت میدهند. این درنهایت منجر به کارمندان طولانیمدت میشود که تأثیر بسیار واقعی و مستقیمی بر رشد شرکت دارد.
۴. خوب اداره کردن یک تجارت با خوب بودن در یک حرفه متفاوت است
من اغلب گفتهام که فقط به این دلیل که کسی در روابط عمومی خوب است، به این معنی نیست که در اداره یک آژانس روابط عمومی خوب خواهد بود. همین امر در مورد هر حرفهای صدق میکند. رشد یک کسبوکار موفق به داشتن یک ذهن تجاری خوب، همراه بامهارت قوی درزمینهٔ تخصصی خاص شما بستگی دارد.
جنبههای پشتصحنه کسبوکار – مانند فرآیند، مدیریت افراد، صورتحساب و عملیات – برای موفقیت کسبوکار بسیار مهم هستند. من تعدادی از افراد بسیار باهوش را دیدهام که فقط برای اینکه درنهایت شکست بخورند، وارد تجارت شدهاند، زیرا آنها به کسبوکار خود از دریچه موفقیت عملیاتی نگاه نکردهاند و در عوض صرفاً بر مهارت داشتن در حرفهشان تمرکز کردهاند.
۵. خودتان را به چالش بکشید تا همیشه در حال پیشرفت باشید.
زمان هرروز در حال تغییر دنیایی است که ما در آن زندگی میکنیم. برای اینکه بهروز بمانید، مهم است که بدون توجه به صنعت خود، نوآوری کنید و همچنین بهتر است حضورداشته باشید. این میتواند به معنای برنامههای جدید، تفکر جدید یا روندهای جدید باشد.
من معتقدم که شما یا به جلو میروید یا در حال منسوخ شدن هستید. ما دائماً به دنبال روشهای امتحان شده هستیم تا محصول نهایی را بهبود ببخشیم، با پیشرفت مهارتهای ارتباطی با مشتری و کارآمدتر شدن در کاری هستیم که درنهایت منجر به سودآوری بیشتر میشود.
۶. ذهنیت «بسازید و آنها خواهند آمد» را فراموش کنید.
در طول یک اقتصاد چالشبرانگیز، بسیاری از برندها به تبلیغات بهعنوان یک هزینه نگاه میکنند و سعی میکنند سهم آن را از بودجه کاهش دهند بااینکه، بازار مملو از ایدههای خوبی است که هرکسی برای جلبتوجه نیاز به تلاش دارد؛ اما این شرکتها با ایدئولوژی «محصول ما آنقدر عالی است که مصرفکنندگان را به آن سمت میآورد» محصول خود را عرضه میکنند.
مصرفکنندگان به طرز باورنکردنی در مورد پول خود هوشیار هستند. درنتیجه، عموماً محصولاتی را میخرند که یا نمونهبرداری کردهاند یا به آنها ارجاع دادهشده است؛ بنابراین، اطمینان حاصل کنید که کاملاً نوآوری و ارائه محصول هماهنگ است، توجه داشته باشید که چگونه محصول ارائهشده را انتخاب میکنید.
متأسفانه هیچ تضمینی برای موفقیت کسبوکار وجود ندارد. برای اطمینان از موفقیت یک برند یا کسبوکار، ترکیبی از منطق استراتژیک سمت راست مغز و تفکر خلاق چپ مغز لازم است. بااینحال، توصیههای فوقالذکر در کاهش برخی از دامهای رایجی که بیشتر از کسبوکارها به دنبال جلبتوجه و پذیرش در آنها میافتند، میتوانند کمک کنند.
انتهای مطلب/