این طرح اجمالی بازتابدهنده برنامههای بازاریابی است که توسط مدیران تولید در سازمانهای انتفاعی ایجاد شدهاند، اما ممکن است سه مورد در این مدل نادیده گرفته شوند: اول اینکه، بازارهای هدف پیش از تعیین اهداف انتخاب شدهاند. دوم اینکه رقابت در تحلیل موقعیت مشخص نشده است و نهایتاً اهداف برنامه همان معیارهای کمیتپذیر برنامه در برابر هدف گستردهتر برنامه هستند. به نقل از کسب و کار دماوند، مسلم است که عناوین هر بخش از برنامه میتواند و احتمالاً باید برای تطبیق با فرهنگ و مدلهای برنامهریزی موجود سازمان تغییر کند.
گام ۱: توصیف پیشزمینه، هدف و محور برنامه
با ذکر موضوعی اجتماعی که برنامه میخواهد بدان بپردازد آغاز کنید و سپس عواملی را که منجر به ایجاد برنامه شدهاند بهطور خلاصه بیان کنید. مسئله چیست؟ چه اتفاقی رخ داده است؟ میتوان دادههای اپیدمی شناختی، علمی یا دادههای پژوهشهای دیگران را در رابطه با بحران بهداشت عمومی، مسئله ایمنی، یک خطر محیط زیستی یا نیاز به تعامل اجتماعی گنجاند.
سپس بیان هدف به نحوی بسط مییابد که مزیت یک فعالیت موفق را بازتاب میدهد و سپس محور برنامه بهمنظور محدود کردن دامنه برنامه انتخاب میشود؛ یعنی از میان گزینههای بسیار زیادی که در هدف برنامه تأثیر دارد، یک گزینه انتخاب میشود که برنامه بدان خواهد پرداخت.
گام ۲: انجام یک تحلیل موقعیت
بسته به هدف و محور برنامه، بررسی سریع عوامل و نیروها در محیط داخلی و خارجی به انجام میرسد که پیشبینی میشود بر تصمیمگیری در برنامهریزی بعدی تأثیرگذار بوده یا بدان مرتبط است. غالباً با اشاره به تحلیل swot نقاط قوت داخلی برای به حداکثر رساندن آنها و نقاط ضعف برای به حداقل رساندنشان مشخص میشوند؛ از جمله عواملی مانند منابع قابلدسترس، تخصص، حمایت مدیریت، اتحادیهها و شرکای کنونی، امکان قابلیتهای سیستم، اعتبار موسسه و اولویت موضوع.
گام ۳: انتخاب بازارهای هدف
در این مرحله حیاتی، هدف فعالیتهای بازاریابی شما انتخاب میشوند. یک توصیف دقیق از بازار هدفتان با استفاده از ویژگیهایی نظیر مرحله تغییر، جمعیتشناسی، جغرافیا، رفتارهای مربوطه، روانشناسی و اندازه بازار فراهم میشود. هر برنامه بازاریابی بهطور آرمانی بر یک بازار هدف اولیه متمرکز میشود، هرچند که غالباً بازارهای ثانویه دیگری شناخته شده و راهبردها برای تأثیرگذاری بر آنها نیز گنجانده میشوند.
دستیابی به این هدف یک فرایند سه مرحلهای است که عبارت از این است که در وهله اول بازار را به گروههای مشابه تقسیم کنید، بخشها را بر اساس مجموعهای از معیارها ارزیابی نمایید و سپس یک یا چند بخش را بهعنوان نقطه محوری برای وضعیت سنجی و راهبردهای ترکیب بازاریابی انتخاب کنید.
گام ۴: تعیین اهداف و مقاصد
برنامههای بازاریابی اجتماعی همواره شامل هدف رفتاری است؛ یعنی همان چیزی که ما درصددیم تا بازار هدف را برای انجام آن تحت تأثیر قرار دهیم. این رفتار میتواند همان چیزی باشد که ما میخواهیم مخاطبان هدف ما آن را بپذیرند، رد کنند، اصلاح کنند، ترک کنند. در اغلب اوقات پژوهش ما نشان میدهد که ممکن است چیزی وجود داشته باشد که لازم باشد بازار برای برانگیخته شدن به انجام آن، بداند یا آن را باور کند.
اهداف شناختی شامل اطلاعات یا واقعیتهایی است که ما میخواهیم بازار از آن آگاه باشد. اطلاعاتی که میتواند آنها را نسبت به اجرای رفتار مطلوب مشتاقتر کند. اهداف مربوط به باور بیشتر با احساسات و رویکردها مرتبطاند.
گام ۵: شناخت رقیب و موانع و انگیزههای بازار هدف
شما در اینجا میدانید که میخواهید بر چه کسی تأثیر بگذارید و چه چیزی را از آنها میخواهید تا انجام دهند. شما حتی میدانید که چه تعداد، یا چند درصد از مخاطبان هدف خودتان را میتوانید متقاعد کنید؛ اما قبل از اینکه به بسط و گسترش وضعیت سنجی و ترکیب بازاریابی برای این مخاطبان بپردازید.
شما برای فهم اینکه بازار هدف شما در حال حاضر چگونه عمل میکند یا ترجیح میدهد عمل کند و موانع واقعی یا مفروضی که آنها در رابطه با این رفتار مطلوب با آنها مواجه هستند و آنچه آنها را برای خرید این رفتار ترغیب میکند، باید به صرف زمان، کار و منابع بپردازید.
گام ۶: انجام یک وضعیت سنجی مطلوب
این نظریه برای نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ توسط دو مدیر تبلیغات عمومیت یافت. آل ریس و جک ترون بیان میکنند که وضعیت سنجی را با یک محصول آغاز کردند، اما این همان کاری نبود که شما در مورد محصول انجام میدهید. «وضعیت سنجی همان چیزی است که شما با نگاه و اندیشیدن به یک چشمانداز انجام میدهید؛ یعنی شما وضعیت محصول را با نگاه به چشمانداز تعیین میکنید.»
گام ۷: ایجاد ترکیب بازاریابی راهبردی
این بخش از برنامه به توصیف راهبردهای شما درزمینهٔ محصول، قیمت، مکان و تبلیغات میپردازد. آمیزهای از این مؤلفهها است که ترکیب بازاریابی شما را تشکیل میدهد و بهعنوان عوامل تعیین کننده تلقی میشود که برای تأثیرگذاری بر رفتارها به کار میروند.
محصول: محصول محوری عبارت است از مزایایی که مخاطبان هدف برای آنها ارزش قائل میشود؛ یعنی مزایایی که آنها باور دارند بهعنوان نتیجه عمل خود آنها را به دست خواهند آورد و مزایایی که شما آنها را برجسته میسازید.
قیمت: در اینجا هزینههای مالی مربوط به برنامه را ذکر کنید که مخاطبان هدف آنها را پرداخت خواهد کرد. همچنین عوامل بازدارنده مالی را ذکر کنید و مشوقهای غیرمالی نظیر نشان ملی و عوامل بازدارنده غیرمالی نظیر معرفی منفی در عموم.
مکان: در بازاریابی اجتماعی مکان عمدتاً به موقعیت و زمانی مربوط میشود که بازار هدف رفتار مطلوب را اجرا میکند و یا به ابژههای عینی مربوط به فعالیت دست مییابد یا خدماتی دریافت میکند که با این فعالیت همراه شدهاند.
تبلیغات: در این بخش شما به توصیف راهبردهای ارتباطی قانع کننده خواهید پرداخت که شامل تصمیمات در رابطه با پیامهای کلیدی، پیامرسانها، وسایل ارتباطجمعی. تصمیمات در رابطه با شعارها و عبارات نیز گرفته خواهند شد.
گام ۸: طرح کلی یک برنامه را برای نظارت و ارزیابی ترسیم کنید
برنامه ارزیابی شما توصیف میکند که چه معیارهایی برای ارزیابی موفقیت تلاش ما به کار خواهد رفت و چگونه و چه زمانی این معیارها اتخاذ میشوند. این برنامه بعد از نخستین وضوح بخشی از به هدف و آمادگی برای ارزیابی و بازنگری اهدافی که برای این فعالیت تعیینشدهاند، تهیه میشود. معیارها نوعاً دریکی از سه مقوله قرار میگیرند: معیارهای درون داد، معیارهای نتیجه، معیارهای تأثیر.
گام ۹: تعیین بودجه و یافتن منابع سرمایهگذاری
بر اساس ویژگیها و مزایای محصول، مشوقهای مالی، شیوههای توزیع، تبلیغات پیشنهاد شده، برنامه ارزیابی و شرایط سرمایهگذاری خلاصه شده و با منابع سرمایهگذاری قابلدسترس و احتمالی مقایسه خواهند شد. نتایج حاصله در این گام ممکن است بازنگری در راهبردها، مخاطب هدف، اهداف و نیازها به تضمین منابع مالی دیگر را ضروری سازد. تنها یک بودجه نهایی در این بخش نمایان میشود که منابع مالی تضمین شده را تعیین میکند و مشارکت شرکا را بازتاب میدهد.
گام ۱۰: یک برنامه اجرایی را کامل کنید
این برنامه شامل سندی است که توصیف میکند چه کسی، چه چیزی، چه وقت، برای چه تعداد انجام خواهد داد. این برنامه، راهبردهای بازاریابی سابق را به کنشهای خاص تغییر میدهد. برخی این بخش را «برنامه واقعی بازاریابی» تلقی میکنند. ازاینجهت که تصویری روشن از فعالیتهای بازاریابی، مسئولیتها، زمانبندیها و بودجه فراهم میکند. برخی حتی این برنامه را بهعنوان قطعهای مستقل در نظر میگیرند که میتوانند آن را با گروههای داخلی مهم تقسیم کنند. نوعاً فعالیتهای مفصلی برای نخستین سال فعالیت، با اولویتهای گسترده برای سالهای بعدی صورت میگیرد.